عمل بدون معرفت

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عمل بدون معرفت

آيا اعمال بدون معرفت پذيرفته ميشود




با او
سلام و ادب؛


عبارتی فوق العاده و عمیق از حضرت علامه طباطبایی (قدّس سره) در این مورد؛


«والإقتصار فی العمل بمجرّد الأحکام الفقهیّة و الجمود علی الظّواهر والتقشف فیها، فإن فی ذلک إبطالاً لمصالح التشریع و إماتة لغرض الدین و سعادة الحیاة الإنسانیّة، فإنّ الإسلام کما مَرّ مراراً دین الفعل دون القول، و شریعة العمل دون الفرض، و لم یبلغ المسلمون إلی ما بلغوا من الانحطاط و السقوط إلّا بالاقتصار علی أجساد الأحکام و الاعراض عن روحها و باطن أمرها.»
المیزان فی تفسیر القرآن-ج2-ص239

«پس اکتفا نمودن به صِرف احکام فقهی و تعصّب صِرف بر ظواهر اعمال دینی و باقی ماندن در آن، باطن و نتیجه اش باطل کردن مصالح تشریع، و از بین بردن غرض دین و سعادت زندگی انسانی است. و همانطور که مکرّر تکرار شده و گفته ایم، اسلام دین عمل است و نه حرف، و شریعت کوشش است و نه فرض و ادعا، و بر سر مسلمانان چیزی از سقوط و انحطاط نرسیده است مگر به خاطر اکتفا نمودن بر ظاهر احکام و تشریفات ظاهری و بی توجهی و روی گرداندن از روح اعمال و باطن این امور.»
ترجمه تفسیر المیزان-ج2-ص353 (با اندک تصرفی در تعابیر ترجمه)

پیوسته متعالی
یاحق

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

برای تبیین این مطلب ابتدا بهتر است که مطلب زا به زبان عامیانه بیان کنیم .
عمل بدون معرفت = عمل بدون آگاهی وعلم وشناخت

در قرآن کریم برخی مضامین از همین مطلب نشأت میگیرد

واذا قیل لهم اتبعو ما انزل الله ........(سوره ی بقره ایه ی170)

وهنگامی که به آنها گفته شود از آنچه خدا نازل کرده پیروی کنید ، میگویند نه؛ ما از آنچه پدران خود را بر ان یافتیم پیروی مینماییم .
آیا اگر پدران آنها چیزی نمی فهمیدند وهدایت نیافتند باز هم از آنان پیروی خواهند کرد ؟

که سؤال استفهامی در این آیه نشانگر مذمت عمل بدون علم ومعرفت میباشد .

حق یارتان :Sham:

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

از طرفی درقرآن کریم نزول قرآن رابه جهت تعقل میداند .(سوره ی یوسف آیه ی3)
از آنجا که قران کریم یکی از منابع اصلی شریعت اسلام است قطعا" میتوان از این آیه وآیات مشابه اینطور نتیجه گرفت که عملی باارزش است که با معرفت توأم وهمراه باشد .

از احادیث و آیات کریمه اینطور برداشت میشود که ایمان مبتنی بر معرفت است وجلوه ی آن عمل صالح است . ( آیت الله سبحانی - اندیشه ی اسلامی- فصل دوم باب ایمان )

حق یارتان :Sham:

رابطه عمل و معرفت را امام باقر (ع) چنین بیان فرموده اند:
لایُقبَلُ عَمَلٌ اِلاّ بِمعَرِفَهٍ وَلاَ مَعرِفَهَ اِلاَ بِعَمَلِ وَ مَن عَرَفَ دَلَّتهُ مَعرِفَتُهُ عَلَی العَمَلِ وَ مَن لَم یَعرِف فَلا عَمَلَ لَهُ

تحف العقول / 294

هیچ عملی بدون معرفت پذیرفته نمی شود. و هیچ معرفتی هم بدون عمل نخواهد بود. و هر کس معرفت داشته باشد، معرفتِ او راهنمای عملش می شود و آن که معرفت ندارد در واقع عملی هم ندارد.

معرفت شرط پذیرفتن عمل است. در واقع معرفت انسان را به عمل وا می دارد. و بنابراین هیچ معرفتی بدون عمل نمی شود. معرفت آثاری دارد که در عمل ظاهر می شود و همواره معرفتِ انسان راهنمای عمل اوست؛ به طوری که بدون معرفت، عمل کاملاً بی ارزش است .هر چه معرفتِ انسان بالاتر رود، ارزش اعمالِ انسان و ارزشِ خود انسان هم بالاتر می رود. . ارزش نماز و حج و صدقه و روزه هم به اندازه معرفتی است که شخص داراست. اگر معرفت را حذف کنیم، آنچه می ماند یک سری اعمال فیزیکی و بدنی بدون روح و بی معناست که نمی توان نام بندگیِ خدا بر آنها نهاد. پس عبادت باید با معرفت همراه باشد تا ارزش پیدا کند.



اصل و روح اعمالِ عبادی حب فی الله و بغض فی الله است که تجلی آن در معرفت و ولایت اهل بیت (ع) می باشد. بنابراین اگر کسی همه اعمال را ظاهراً انجام دهد ولی اهل معرفت و محبت نسبت به خاندان رسالت نباشد، هیچیک از آن اعمال دارای روح نیست وفقط یک نمایش ظاهریست. و بنابراین طبیعتاً ارزشی هم ندارد و در پیشگاه الهی مقبول نمی افتد.کسی که اهل معرفتِ اهل بیت (ع) است، در واقع شرط قبولی اعمال را احراز کرده و بنابراین هر کار خوبی که انجام دهد از او پذیرفته می شود. کار خوب آن عملی است که مطابق فرموده خدای متعال باشد و چنین عملی فقط از اهل ایمان پذیرفته است. اعمال شایسته، کارهایی است که با نظر به خودِ عمل، نیکو و خوب است. اما فاعل و انجام دهنده آن هم در اینکه آن عمل فایده داشته باشد و به دردِ شخص بخورد، کاملاً مؤثر است. اگر فاعِل آن، اهل ایمان باشد، عمل مفید است و گرنه هیچ فایده ای ندارد.

تفاوت بین اسلام به معنای ظاهری آن و ایمان نیز نشان دهنده ی همین نکته است که عمل بدون معرفت ارزشی ندارد.
امام صادق (ع) می فرماید:
اَلاِسلامُ هُوَ الظاهرٌِ الَّذی عَلَیهِ النّاسُ: شَهادَهَ اَن لا اِلهَ اِلاّ اللهُ وَحدَهُ لاشَریکَ لَهُ وَ اَنَّ مُحمَّداً عَبدُهُ وَ رسُولُهُ وَ اِقامَ الصلاهَ وَ ایناءُ الزَّکاهِ وَ حِجُّ البَِتِ وَ صیامُ شَهرِ رَمَضانَ فَهَذا الاِسلامُ وَ الایمانُ مَعرِفَهَ هذاَ الاَمرِ مَعَ هذا. فَاِن اَقَرَّبِها وَ لَم یَعرِف هذاَ الاَمر، کانَ مُسلِماً وَ کانَ ضالاً

اسلام همین صورت ظاهری است که مردم دارند: شهادت به اینکه شایستۀ پرستشی جز خدا نیست، و اینکه حضرت محمد بنده و فرستاده اوست، و گزاردنِ نماز و دادنِ زکات و به جا آوردن حج خانۀ خدا و روزه گرفتن ماهِ رمضان، این، اسلام است و ایمان عبارت است از شناخت این امر (امامت و ولایت) علاوه بر این ظاهر (اسلام) پس اگر انجام این اعمال را بپذیرد، ولی معرفت نسبت به امر امامت و ولایت نداشته باشد، مسلمان هست ولی در عین حال گمراه هم هست.

اسلام بدون ایمان، یک صورت ظاهر بیش نیست. و عمل در صورتی واقعاً عبادت خداست که برخاسته و منشأ گرفته از باور قلبی و تسلیم شخص نسبت به پروردگار متعال باشد. مؤمن کسی است که عمل او نشان دهنده یقین و باور قلبی اش باشد. ارزش در حقیقت مربوط به همان یقین قلبی است. اما وقتی چنین باور و یقینی در کار نباشد، عمل یک صورت ظاهری بدون محتواست و هیچ ارزشی ندارد. به این ترتیب ممکن است شخص مسلمان باشد و آثار فقهی اسلام بر او مترتب گردد، اما در واقع گمراه باشد. زیرا هدایت، به تحقق ایمان، محقق می شود نه اسلامِ بدونِ ایمان.

موضوع قفل شده است