پس چرا ما مسلمونا ایتطوری هستیم؟
تبهای اولیه
در بسیاری از موارد میتوان نام برد از برخی اقلیتهای مذهبی که مسایل دینی و اخلاقیات ما را در روابط بهتر از ما رعایت میکنند ....کلک نمیزنند .بد حسابی نمیکنند ...دروغ نمیگند کسی را نمیرنجانند ...حتی به افراد بیدینی برخورد میکنیم که بسیار با خوشرویی و رفتارهای مثبت افراد را جذب میکنند...
البته میدانم که این موضوع کلیت ندارد ولی همین مقدار هم بسیار به چشم میاید ...مخصوصا به چشم جوانان.
نظر شما چیست؟
متنتون به آدم این طور القا میکنه که مشکل از دینه :Narahat az:در حالی که دین هیچ کدوم از این کارایی که شما از رفتار و کردار آدما مثال زدین رو تایید نمیکنه. افرادی که شما در متنتون با مسیحی ها مقایسه کردید اصلا ویژگی های مسلمونا رو نداشت.مسلمونی کجا بود که بخوای بگی کارشو درست انجام نمیده مشکل از دین نیست مشکل از ماست که عمل گر های خوبی نیستیم در ضمن به ازای اون یک نفر مسیحی، چنتا چنتا از کاردرستای مسلمون هم میبینیم ولی به نوع نگاهمون برمیگرده که اونا رو نمیبینیم و تا یکی خطا میکنه بزرگش میکنیم تازه به اسم اسلام و مسلمون هم تموم میشه در حالی که اون کاردرست یک آدم معتقده که کارش درسته و ربطی به اینکه مسیحیه نداره اگه مسلمون بود هم همین جوری بود شاید بهتر چون اسلام کاملتره، چون اگه از اون افرادی که میگی کارشون میلنگه بپرسی اصلا معتقد نیستن که شما میگین درست عمل نمیکنن. در حالی که اگه کسی به دستورات دینش معتقد باشه عمل میکنه و کارش درسته. :Gol:
ذات دینداری یعنی اخلاقی بودن، چه مسیحی چه یهودی چه مسلمان. اینکه اقلیت ها تو جامعه ما اخلاقی تر رفتار میکنند،
دقیقاً به همین خاطره که اونها در اقلیت اند. اونها نماینده یک دین اقلیت در بین یک دین اکثریت هستند، پس باید بهترین تصویر
رو از دینشون ارائه بدهند و این جوری هم از دینشون دفاع کنند و هم اون رو تبلیغ کنند. ضمن اینکه وقتی شما در یک جامعه
زندگی میکنید با اکثریتی که از لحاظ مذهبی با شما فرق دارند، اهمیت مذهب برای شما دوچندان میشه، چون باعث میشه
شما خودتون رو از دیگران متمایز کنید و هویت مستقلی داشته باشید. من تصور میکنم مسلمونها تو جوامع غربی هم شرایط
مسیحی ها تو جامعه ما رو داشته باشند.
حتی فراتر از این، اقلیت های قومی و نژادی هم به همین دلیل سعی میکنند آدم های اخلاقی و مثبتی باشند چون اخلاقی
بودن یک ارزش انسانیه.
سلام :Gol::Gol::Gol:
در رابطه با مطلب این تایپیک یه چیزی که جزء خاطرات هست به نظرم رسید
حدود 25 سال پیش در محله ایی در شهرمان زندگی می کردیم که چند خانواده بهائی زندگی میکردند اونها با ما (مسلمونا) بسیار برخورد خوبی داشتند و از هر نوع کمکی دریغ نمیکردند من باب مثال اگه گوسفندی را قربونی میکردند از بهترین جای گوسفند برامون میفرستادن و حتی در ذبح کردن حیوانات از یک مسلمان کمک میگرفتن تا مشکل شرعی مرتفع بشه و بالاخره بسیار خوش مشرب و اجتماعی بودن یه روزی پدر بزرگم از این همسایه بهایی که هم سن ایشون بود سوال کرد علت اینهمه مهربانی و حس جوار چیه ؟؟؟ اون بنده خدا گفت دینمون به ما دستور میده تا اونجایی که امکان براتون هست به هم نوع خودتون کمک کنید و .... تا اینکه یه روز از روزهای ماه مبارک اون بنده خدا میخواست بره مسجد راهش ندادن و گفتن چون شما به دین ما نیستید بنا بر این ورود شما به مسجد مسلمانان جایز نیست این بنده خدا خیلی ناراحت شد اومد خونه ما و به پدر بزرگم گفت آیا راهی هست که من هم در اجتماع مسلمانان شرکت کنم ایشون هم گفتن تنها راهش اسلام هست و اون بنده خدا هم مسلمان شد و جالب اینجاست همون سال مکه ثبت نام کرد همون سال هم رفت به حج
چند تا سوال اینجا مطرح هست
1- چرا اونها اینقدر به فکر کمک و درستکاری در باره مسلمانان هستند
2- چرا در مواردی مثل ذبح گوسفند و یا موارد مشابه به دستورات دین ما عمل میکنند
3- و اگر به مبانی دینشون پایبند بودند پس چرا شاهد تشرف فوج عظیمی از همین افراد و اهل کتاب به دین مبین اسلام هستیم
جواب این سوالات رو با توجه به همسایه بودنمون در حدود 20 سال بهتون میدم
در مورد سوال اول و دوم علت اصلی این برخوردها بخاطر جذب مسلمانان به دین خودشون هست اونها مثل مسیحیان معتقدن اگر کسی سیلی به گوش راستت زد گوش چپت رو هم برای نواختن سیلی آماده کن و هدف عمده این نوع نگرشها بیشتر رویکردی نمادین هست و الا مستحضر هستید طبق آمار و ارقام تکان دهنده ایی که از دنیای غرب به ما میرسه چه بزهکاریها و قتل ها و جنایاتی اتفاق میافته طبق فرموده قرآن کریم لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا ...... المائدة 82
عداوت و دشمنی یهود با ما مسلمانان که جای خودش اصلا بحثی نیست و کلمه اشرکوا یعنی مشرکین هم طبق عطف بر جمله عداوه که دشمنی مشرکین را همردیف با دشمنی یهود میداند و تاکیدات آیه هم دلالت بر شدت بغض و کینه آنان نسبت به مسلمانان دارد
پس برادران و خواهران گرامی به هیچ وجه نباید گول ظواهر را خورد شاید اونها از نظر درستی کار و زندگی در اجتماع بسیار خوش مشرب و درستکار باشن ولی این رو بدونید که اینها همه برای تبلیغ دینشون هست البته یه علت ضعیفتری هم داره که چون اونا در اقلیت هستند از ترس انزوا مجبور به کرنش و تمکین در جامعه مسلمانان هستند و الا اگه فرصت بدستشون بیاد یه لحظه هم راضی به زنده بودن ما نیستند داب و روش اونا همین هست به شما عزیزان سفارش میکنم کتاب تلمود را مطالعه بفرمائید تا به عمق دشمنی این گروه پی ببرید
سومین سوال مرا حضرات بزرگوار جواب بدن
سپاسگزارم :Gol:
مشکل از دین نیست مشکل از ماست که عمل گر های خوبی نیستیم در ضمن به ازای اون یک نفر مسیحی، چنتا چنتا از کاردرستای مسلمون هم میبینیم ولی به نوع نگاهمون برمیگرده که اونا رو نمیبینیم و تا یکی خطا میکنه بزرگش میکنیم تازه به اسم اسلام و مسلمون هم تموم میشه در حالی که اون کاردرست یک آدم معتقده که کارش درسته و ربطی به اینکه مسیحیه نداره . :gol:
واعظی پرسید از فرزند خویش
هیچ میدانی مسلمانی به چیست
صدق و بی آزاری و خدمت به خلق
هم عبادت هم کلید بندگیست
گفت زین معیار اندر شهر ما
یک مسلمان هست آنهم ارمنیست!!!
درسته مسئله به توقعی برمیگردد که از مسلمانان داریم .ما از اقلیتها زیاد توقع نداریم همین که در جایی درست عمل کنند بسیار به چشم میاید و ارزشمند مینماید در حالیکه همان عمل
برای یک مسلمان با توجه به آگاهیهایی که در حوزه اخلاق اسلامی در رسانه ها و منابر مطرح میشود نه تنها یک ارزش بلکه در واقع بیشتر یک وظیفه است. آنوقت است که این کوتاهی بزرگتر مینماید.سلام :Gol::Gol::Gol:در رابطه با مطلب این تایپیک یه چیزی که جزء خاطرات هست به نظرم رسید
حدود 25 سال پیش در محله ایی در شهرمان زندگی می کردیم که چند خانواده بهائی زندگی میکردند اونها با ما (مسلمونا) بسیار برخورد خوبی داشتند و از هر نوع کمکی دریغ نمیکردند من باب مثال اگه گوسفندی را قربونی میکردند از بهترین جای گوسفند برامون میفرستادن و حتی در ذبح کردن حیوانات از یک مسلمان کمک میگرفتن تا مشکل شرعی مرتفع بشه و بالاخره بسیار خوش مشرب و اجتماعی بودن یه روزی پدر بزرگم از این همسایه بهایی که هم سن ایشون بود سوال کرد علت اینهمه مهربانی و حس جوار چیه ؟؟؟ اون بنده خدا گفت دینمون به ما دستور میده تا اونجایی که امکان براتون هست به هم نوع خودتون کمک کنید و .... تا اینکه یه روز از روزهای ماه مبارک اون بنده خدا میخواست بره مسجد راهش ندادن و گفتن چون شما به دین ما نیستید بنا بر این ورود شما به مسجد مسلمانان جایز نیست این بنده خدا خیلی ناراحت شد اومد خونه ما و به پدر بزرگم گفت آیا راهی هست که من هم در اجتماع مسلمانان شرکت کنم ایشون هم گفتن تنها راهش اسلام هست و اون بنده خدا هم مسلمان شد و جالب اینجاست همون سال مکه ثبت نام کرد همون سال هم رفت به حج
چند تا سوال اینجا مطرح هست
1- چرا اونها اینقدر به فکر کمک و درستکاری در باره مسلمانان هستند
2- چرا در مواردی مثل ذبح گوسفند و یا موارد مشابه به دستورات دین ما عمل میکنند
3- و اگر به مبانی دینشون پایبند بودند پس چرا شاهد تشرف فوج عظیمی از همین افراد و اهل کتاب به دین مبین اسلام هستیمجواب این سوالات رو با توجه به همسایه بودنمون در حدود 20 سال بهتون میدم
در مورد سوال اول و دوم علت اصلی این برخوردها بخاطر جذب مسلمانان به دین خودشون هست اونها مثل مسیحیان معتقدن اگر کسی سیلی به گوش راستت زد گوش چپت رو هم برای نواختن سیلی آماده کن و هدف عمده این نوع نگرشها بیشتر رویکردی نمادین هست و الا مستحضر هستید طبق آمار و ارقام تکان دهنده ایی که از دنیای غرب به ما میرسه چه بزهکاریها و قتل ها و جنایاتی اتفاق میافته طبق فرموده قرآن کریم لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا ...... المائدة 82
عداوت و دشمنی یهود با ما مسلمانان که جای خودش اصلا بحثی نیست و کلمه اشرکوا یعنی مشرکین هم طبق عطف بر جمله عداوه که دشمنی مشرکین را همردیف با دشمنی یهود میداند و تاکیدات آیه هم دلالت بر شدت بغض و کینه آنان نسبت به مسلمانان دارد
پس برادران و خواهران گرامی به هیچ وجه نباید گول ظواهر را خورد شاید اونها از نظر درستی کار و زندگی در اجتماع بسیار خوش مشرب و درستکار باشن ولی این رو بدونید که اینها همه برای تبلیغ دینشون هست البته یه علت ضعیفتری هم داره که چون اونا در اقلیت هستند از ترس انزوا مجبور به کرنش و تمکین در جامعه مسلمانان هستند و الا اگه فرصت بدستشون بیاد یه لحظه هم راضی به زنده بودن ما نیستند داب و روش اونا همین هست به شما عزیزان سفارش میکنم کتاب تلمود را مطالعه بفرمائید تا به عمق دشمنی این گروه پی ببریدسومین سوال مرا حضرات بزرگوار جواب بدن
سپاسگزارم :Gol:
- اما در مورد سئوال سوم
(و اگر به مبانی دینشون پایبند بودند پس چرا شاهد تشرف فوج عظیمی از همین افراد و اهل کتاب به دین مبین اسلام هستیم) اینکه ادیان دیگر گاهی بواسطه تحریفها و مطالب ضد و نقیضشان دیگر جوابگوی نیازمعنوی بشر امروز نیستند یک حقیقت است و قطعا بخاطر درک این نیاز از یک طرف و جلوگیری افراد از ورود به دین اسلام است که هر روز در دنیا شاهد ظهور ادیان ساختگی و عرفانهای کاذب و بی اساس هستیم . پس منظور به هیچ عنوان تمجید از اعتقادات ادیان دیگر نیست بلکه بیشتر رفتارهای جزیی مطرح است.
آگر این گرایش به اسلام در خارج از کشور اتفاق میافتد فکر کنم گفته دوستمان (جناب ضرب المثل) درست باشد که گفتند "مسلمانان آن کشورها وقتی در اقلیت قرارگیرند احتمالا درستتر عمل میکنند" و بدیهی است چنین امری در جذب سایر ادیان بی تاثیر نخواهد بود (البته در کنار پژوهش و مطالعه).
در ضمن من متوجه یک نکته نشدم . اگر این اقلیتها زیاد به اسلام گرایش پیدا میکنند و در نتیجه چندان پایبند به دین خود نیستند پس چه لزومی دارد که برای جذب افراد ظاهر سازی کنند و با درستکاری دین خودرا تبلیغ کنند ؟ مگر اینکه این دو گروه را از هم سوا بدانیم.
در مورد اینکه در داخل کشور چقدر اقلیتهای ایرانی به اسلام مشرف میشوند من اطلاعات دقیق و آماری ندارم . اگر شما یا سایر دوستان اطلاع دارید لطفا ما را هم در جریان بگذارید.
[="tahoma"][="navy"]با سلام دوست عزيز
من منكر اين نيستم كه اعمال بسياري از مسلمان ها بر خلاف دستورات اسلام و فرمايش بزرگان است
اما نكته اي كه نبايدفراموش كنيم اين است كه دراينگونه سخنان نوعي مغالطه نهفته است.
هنگامي مي توانيم چنين سخني بگوييم كه چرا ما مسلمان ها اينطوري هستيم كه تمام مسلمان هارا با تمام مسيحيان يا اديان ديگر مقايسه كنيم ببينيم واقعا به چنين نتيجه اي ميرسيم؟
اينكه در يك كشوري كه تقزيبا بيشتر آن مسلمان هستند و تعداداندكي مسيحي وجود دارد طبيعي است تعداد خلاف كار ها و...بيشتر به چشم مي آيد.
در آخر باز هم مي گويم منكر اين نيستم كه مسلمانان بسياري از دستورات اسلام را ناديده مي گيرند.
موفق و مويد باشيد
[/][/]
یکی دیگر از اساتید خودمان برای این مسئله توضیح دیگری داشت. میگفت: "اینکه مسلمانان لغزشهای اینچنینی زیاد دارند یکی از دلایلش این است که بیشتر از سایر ادیان در معرض وسوسه و یا بهتر بگوییم جدال با شیطانند یعنی هر چه مسیر اصلی صحیحتر باشد شیطان بیشتر تلاش میکند تا لا اقل در جزییات رفتاری وسوسه مان کند و به گناهانمان وادارمان نماید .(یک مثال ساده اش زمانیست که به نماز میایستیم وباید با پناهبردن به خداوند از شر شیطان نماز را آغاز کنیم وگرنه در آن لحظه بیشتر از تمام اوقات روز در معرض وسوسه افکار و عدم تمرکز حواس هستیم تا به هر نحوی حضور قلب از ما گرفته شود . کافیست بعد از آن پای فیلمی بنشینیم تا با تمرکز و حضور ذهن کامل حتی یک صحنه اش را هم از قلم نیاندازیم!) شیطان که هدفش گمراهیست وقتی نتواند افراد را از مسیر صحیح اصلی که همان اسلام و تشیع است گمراه کند بناچار از راههایی دیگر مثل وسوسه انجام گناهان ریز و درشت وارد میشود و این است که در بسیاری از رفتارها دچار اشتباهات میشویم و از این آزمون سربلند بیرون نمیاییم. اما در مورد سایر ایدئولوژی ها و ادیان تحریف شده که مسیر نهائیشان رو به بیراهه است (یعنی مثلا کسانیکه با وحدانیت خدا مشکل دارند) شیطان دیگر لزومی نمیبیند که آنها را در جزییات رفتاری وادار به گناهان کند چون توانسته انها در انتخاب اعتقاد اصلی گمراه کند .این است که در رفتارهایشان نسبت به بعضی از ما ممکن است بسیار بهتر عمل کنند بعضا خوش اخلاق ترند, قضاوت نمیکنند درستکار تر مینمایندو..."
البته بر فرض صحت اين سخنان نبايد بحث اختيار انسان ها را كنار بگذاريم و دل خوش به اين باشيم كه چون شيطان با آن ها كار ندارد پس خوب هستند و ما چون با شيطان سر و كار داريم پس ... انسان نبايد با اين حرف ها مشكل را حل كند !
در واقع اين ها به عنوان علت تامه مطرح نشده اند بلكه در برخورد و رفتار انسان علل مختلفي نقش دارند.
البته بر فرض صحت اين سخنان نبايد بحث اختيار انسان ها را كنار بگذاريم و دل خوش به اين باشيم كه چون شيطان با آن ها كار ندارد پس خوب هستند و ما چون با شيطان سر و كار داريم پس ... انسان نبايد با اين حرف ها مشكل را حل كند !
من فکر میکنم که آن استاد نمیخواست مشکل را حل کند و اختیار را نادیده بگیرد بلکه با این توضیح میخواست اهمیت اسلام و صراط مستقیم را برای کسانیکه جذب رفتارهای ظاهری برخی اقلیتها میشوند متذکر شود.
توضیحشان رسا نبود؟!
من منكر اين نيستم كه اعمال بسياري از مسلمان ها بر خلاف دستورات اسلام و فرمايش بزرگان است
اما نكته اي كه نبايدفراموش كنيم اين است كه دراينگونه سخنان نوعي مغالطه نهفته است.هنگامي مي توانيم چنين سخني بگوييم كه چرا ما مسلمان ها اينطوري هستيم كه تمام مسلمان هارا با تمام مسيحيان يا اديان ديگر مقايسه كنيم ببينيم واقعا به چنين نتيجه اي ميرسيم؟
اينكه در يك كشوري كه تقزيبا بيشتر آن مسلمان هستند و تعداداندكي مسيحي وجود دارد طبيعي است تعداد خلاف كار ها و...بيشتر به چشم مي آيد.
در آخر باز هم مي گويم منكر اين نيستم كه مسلمانان بسياري از دستورات اسلام را ناديده مي گيرند.موفق و مويد باشيد
درست است که باید مقایسه بطور جامع انجام گیرد تا بتوان اصولا نظر کلی داد ولی با اینحال ما طرح این مباحث را مغالطه نمیدانیم چرا که متاسفانه در حال حاضر همانگونه که مستحضریدمسئله ای که در ذهنیت برخی افراد مخصوصا در محیطهای دانشجویی و به اصطلاح روشنفکری در حال شکل گیری است همین است,یعنی تمرکز بیشتر بر روی اخلاقیات و اینکه :(همین که از قوائد اخلاقی و انسانی درست تبعیت کنی و آدم خوبی باشی کافیست و چه لزومی به دینداری و مذهبی بودن است وقتی فلان مذهبیون چنین و چنانند؟... . )این آفت سطحی نگری و همه چیز را در همین دنیا دیدن ,دغدغه جدیدی برای امور تربیتی شده است و هدف نیز در واقع بررسی چرایی این ذهنیت و نگرش به آنچه که داریم و انتقال آن در سطحی عمیقتر است .
بازهم تشکر:Gol:
http://چرا اکثر جوونای ما دارن از دستورهای دینی منحرف میشن؟!! چاره چیه؟؟؟؟؟؟
سلام، بحث مذکور را بارها شنیده ام ولی از به اصطلاح روشنفکران دانشجویی، امّا واقعا چنین است؟!، جواب مستشکل در سؤالش نهفته است و دقیقا در این جمله اش(همین که از قوائد اخلاقی و انسانی درست تبعیت کنی و آدم خوبی باشی کافیست و چه لزومی به دینداری و مذهبی بودن است وقتی فلان مذهبیون چنین و چنانند؟)ابتدا باید قوائد اخلاقی و انسانی را درست معنا کنیم تا اینکه بفمیم دین داری و مذهبی بودن یکی از مقدّمات اخلاق و انسانیّت است
چند وقت پیش برای تعمیر آمپر خودرو به چند جا سرزدم ,آخر سر مکانیک میانسالی اینگونه راهنماییم کرد: برو پیش فلانی ... طرف مسیحیه ,کارشو درست انجام میده...سر کسی کلاه نمیذاره!در بسیاری از موارد میتوان نام برد از برخی اقلیتهای مذهبی که مسایل دینی و اخلاقیات ما را در روابط بهتر از ما رعایت میکنند ....کلک نمیزنند .بد حسابی نمیکنند ...دروغ نمیگند کسی را نمیرنجانند ...حتی به افراد بیدینی برخورد میکنیم که بسیار با خوشرویی و رفتارهای مثبت افراد را جذب میکنند...
البته میدانم که این موضوع کلیت ندارد ولی همین مقدار هم بسیار به چشم میاید ...مخصوصا به چشم جوانان.نظر شما چیست؟
با سلام
يك مسلمان تا زماني كه به كايت دين درتمام ابعاد پايبند نباشدودرمواردي كه منفعت شخصي وجود دارد اخلاقيات واصول انساني كه توصيه دين ومعصومين (ع)است زير پابگذاردنه تنها شخصيت خود بلكه دين الهي رانيز مورد شماتت وتمسخر قرار خواهد داد چون عامه مردم يك دين وفرهنگ رابا رفتار وعملكرد پيروان آن دين مي شناسند وبه همين خاطر است كه امام صادق(ع)مي فرمايد كونوا لنازينا ولا تكونوا لنا شينا براي ما مايا زينت باشيد نه مايه ننگ وعار .(مستدرك الوسائل ج8ص314)
وتا زماني كه ما به فرهنگ نماز بر نگرديم وپايند به اخلاقيات اسلامي نباشيم اين مشكلات وجود دارد هر چند ازطرف عده قليلي بنابراين بايد تلاش كنيم مردم رابافرهنگ اصيل اسلامي وسيره اهل بيت از كودكي آشنا كنيم واين وظيفه همه مخصوصا رسانه ها ومتخصصين فرهنگي است .
البته اين مساله قابل كتمان نيست كه در بين پيروان ساير اديان آدمهاي خوب وبا فرهنگي پيدا مي شوند اما نبايد فراموش كرد يكي از علتهاي اصلي دوري جوانان ومردم ما از فرهنگ اسلامي نفوذ فرهنگهاي بيگانه در فرهنگ ماست وباعث شده خيلي از جوانان ما دچار بحران هويت شوند.
با سلام و تشکر امیدوار بودم متن را با دقت بیشتری میخواندید من فکر میکنم که آن استاد نمیخواست مشکل را حل کند و اختیار را نادیده بگیرد بلکه با این توضیح میخواست اهمیت اسلام و صراط مستقیم را برای کسانیکه جذب رفتارهای ظاهری برخی اقلیتها میشوند متذکر شود. توضیحشان رسا نبود؟!
دوست عزيز
من متن شما رو دقيق خوانده بودم ولي به نظر ميرسه شما متن من را دقيق مطالعه نكرديد
بنده هم ميدانم سخن استاد شما براي ارزش دادن به اسلام بود وسخن من به عنوان يك تبصره بود كه گاهي از برخي سخنان برداشت هاي اشتباهي ميشه كه بايد با تذكر مانع اشتباه شويم نه اينكه بگويم استاد شما مخالف اختيار بود!
درست است که باید مقایسه بطور جامع انجام گیرد تا بتوان اصولا نظر کلی داد ولی با اینحال ما طرح این مباحث را مغالطه نمیدانیم چرا که متاسفانه در حال حاضر همانگونه که مستحضریدمسئله ای که در ذهنیت برخی افراد مخصوصا در محیطهای دانشجویی و به اصطلاح روشنفکری در حال شکل گیری است همین است,یعنی تمرکز بیشتر بر روی اخلاقیات و اینکه :(همین که از قوائد اخلاقی و انسانی درست تبعیت کنی و آدم خوبی باشی کافیست و چه لزومی به دینداری و مذهبی بودن است وقتی فلان مذهبیون چنین و چنانند؟... . )این آفت سطحی نگری و همه چیز را در همین دنیا دیدن ,دغدغه جدیدی برای امور تربیتی شده است و هدف نیز در واقع بررسی چرایی این ذهنیت و نگرش به آنچه که داریم و انتقال آن در سطحی عمیقتر است . بازهم تشکر
اين نگراني هاي شما بابت اسلام و جوانان ستودني است
طرح اين مسائل مغالطه نيست بلكه نتيجه اي كه گرفته مي شود بر مبناي مغالطه(اشتباه) است.اينكه بسياري از مسلمانان از فرامين الهي سرپيچي مي كنند و دچار گناه مي شوند امري است انكار ناپذير.
اما مسئله اي كه بايد دقت شود اين است كه چه نتيجه اي از اين سخنان مي خواهيم بگيريم؟آيا مي شود از اين سخنان نتيجه گرفت كه مسيحيان بهتر از مسلمانان هستند؟طبيعي است كه چنين نتيجه اي از اين مقدمات به دست نمي آيد.
اما مسئله اي كه بايد دقت شود اين است كه چه نتيجه اي از اين سخنان مي خواهيم بگيريم؟آيا مي شود از اين سخنان نتيجه گرفت كه مسيحيان بهتر از مسلمانان هستند؟طبيعي است كه چنين نتيجه اي از اين مقدمات به دست نمي آيد.
دوست عزیز . مسلم است که قرار نیست چنین نتیجه ای از این بحث گرفته شود.
سلام
سوال شما رو که فرمودین چرا ما مسلمونا اینطوری هستیم یه کم اشکال داره .
چون مسلمونهای کشورهای دیگه رو ببینین اینطوری نیستن .
همین عربستان که بری میبینی ملت موقع نماز به وسایل مغازه ها دست نمیزنن .
از این قبیل مسایل زیاده .
به نطر من باید میپرسیدین چرا ما ایرانیهای مسلمون اینطوری شدیم ؟
چرا ما ایرانیها به همنوعمون رحم نمیکنیم ؟
چرا سر هم کلاه گذاشتن تبدیل به ارزش شده ؟
ما ها داریم زنده زنده گوشت همو میخوریم .
نمیدونین تو بیمارستانهای خصوصی (البته عمومیشم چندان فرقی نمیکنه ) چه خبره .
بعضی از دکترها (گفتم بعضی از دکترها . فردا نرین بگین نکیسا گفت دکترا همشون فلان و ...) همون دوم در بیمارستان از مریض پول میگیرن ، بعد دستور بستری میدن.
پول زیر میزی که بماند .
بعد معاون وزیر بهداشت میگه ما با زیر میزی بگیران برخورد میکنیم !!!!!!!!!! وقتی این خبر و شنیدیم کل بیمارستان زدن زیر خنده .به عنوان جک سال تو بیمارستان پخش شد.
البته هستن آدمهای صادق و پاک ولی یه کم دارن کم میشن .و من منکر این قضیه نمیشم و امیدوارم خدا حفظشون کنه .
اما ....
چرا ما ایرانیها به همنوعمون رحم نمیکنیم ؟
چرا سر هم کلاه گذاشتن تبدیل به ارزش شده ؟
ما ها داریم زنده زنده گوشت همو میخوریم .
با سلام و احترام به دوست گرامی
در دیگر کشور های اسلامی این کار ها رو با همنوعان خودشان نمی کنند در همان کشور عربستان ظلم وجود ندارد؟؟؟؟
با سلام و احترام به دوست گرامی در دیگر کشور های اسلامی این کار ها رو با همنوعان خودشان نمی کنند در همان کشور عربستان ظلم وجود ندارد؟؟؟؟
سلام
من اینو نگفتم ولی معتقدم که به قوانین اسلامی از ما پایبند تر هستن .
ظلم که همه جا هست .
تو ایران هم هست.
عربستان هم فقط یه مثال بود و من نظام و دولت و ... اونها رو کهتایید نکردم که .
سلام
من اینو نگفتم ولی معتقدم که به قوانین اسلامی از ما پایبند تر هستن .
ظلم که همه جا هست .
تو ایران هم هست.
عربستان هم فقط یه مثال بود و من نظام و دولت و ... اونها رو کهتایید نکردم که .
دوست عزیز
در ست است پایبند تر هستند چون بهم لج نمی کنند مثلا کسانی که اعتقادات مذهبی محکمی ندارند وقتی به کسی که مذهبی است می رسد انگار دشمن اون هست ولی در کشور های دیگه اینگونه نیست و بهم دیگر احترام میگذارند...
و بالعکس بعضی از معتقدین هم تا کسی که یکم بد حجابه با رفتاری بد اون فرد برخورد میکنه و زده میشن...
در رابطه با کلاه برداری و دیگر کارها چون لقمه ی حرام در بین مردم میگردد حتی اون آدمی که زحمت میکشه هم با اون پول ها در ارتباطه چون پول در حال چرخشه!!