راههای کسب و تحصیل رضای الهی

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
راههای کسب و تحصیل رضای الهی

به نام خداوند بخشنده مهربان

این نوشتار را با گفتار خداوند بزرگ آغاز می کنم:

قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌ يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ يَهْدِيهِمْ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ(1)

بشما رسيد از خداوند نور و كتاب آشكارى كه هدايت ميكند بآن خداوند كسى كه تبعيّت كند از رضايت او براه‏هاى صلح و صفا و آنها را بيرون مى‏آورد از تاريكيها بسوى نور و آنها را هدايت ميكند براه راست اين آيه دلالت ميكند بر اينكه خداوند ادلّه يقينى در كتاب برقرار كرده است كه با آن هدايت كند كسى كه تبعيّت كند از رضايت او و تبعيّت از راه‏هاى صلح و صفا و آن راه‏هائى كه استفاده شود از آن احكام خداوند از روى يقين و چون ممكن نيست از كتاب و مجتهدين، پس آن براى معصومين است، پس يا اختصاص پيدا ميكند بخود پيغمبر (ص) پس لطفى كه حاصل مى‏شود براى مكلّفين مخصوص زمانش ميباشد و آن ترجيح بلا مرجّح است و يا اينكه اختصاص به پيغمبر (ص) پيدا نكند بلكه مشترك باشد ميان او ميان امام، پس ناچار در هر زمانى امام، معصومى بايد باشد كه طريق صلح و صفا را بشناسد و آن راههاى يقينى و آيات كتاب نسبت باو نور باشد براى اينكه نيست چيزى در هدايت مانند نور؛ زيرا آن بينائى يقينى را ميرساند كه هيچ شكّى را نميپذيرد بدين جهت است كه تشبيه كرده است بآن راههاى كتاب و آن ممكن نيست مگر براى معصومى كه نفسش قدسى باشد و علم نسبت بنفسش فطرى باشد و آن همان حقّ است.(2)


تلاش در راه کسب رضاي الهي

مقام معظم رهبری(مدظله العالی) می فرمایند:
خدا را بايد از خودمان راضي کنيم همه مان هم بايد اين کار را بکنيم هيچ کس نگويد که اول، فلان کسان خدا را از خودشان راضي کنند؛ اول و دوم ندارد؛ همه بايد در راه کسب و تحصيل رضاي الهي تلاش کنيم. رضاي خدا، با تقواي من و شماست .
علايم ايمان، گناه نکردن، از خدا ترسيدن، با بندگان خدا خوب بودن، با دشمنان خدا خصم و سرسخت بودن، از اختلافهاي کوچک برادران راحت صرف نظر کردن ، و با دشمنان ذره ذره را به حساب آوردن است. در مقابل مؤمنين، فروتن باشيد و خودتان را ذليل بگيريد؛ «اذله علي المؤمنين»(1) . اين، با شاخ و شانه کشيدن با همديگر، نمي سازد. اين، با محبت و گذشت و مدارا ايجاد مي شود. تقوا، اينهاست. تقوا در مسايل مالي، تقوا در مسايل ناموسي ، تقوا در مسايل شخصي، تقوا در مسايل سياسي، بخصوص تقوا در مسايل کاري را مهم بينگاريد. بدانيد که در حرکت تقوايي اين کشور و اين ملت، آن چنان اوج و رونقي به حرکت اين ملت داده خواهد شد که چشم دنيا را خيره خواهد کرد.
هر جايي که ما نمايشي از تقوا ديديم، همين اثر را هم ديديم . فتوحات ميدان جنگ، همين طور بود . خرمشهر، با تقوا به دست آمد. به وسيله ي تقوا و اتکال به خدا بود که دشمن در جنگ هشت ساله شکست خورد . هيچ شکستي، فضاحت بارتر از شکستي که دشمن در جنگ هشت ساله خورد، نيست. اينها، مبالغه نيست.




بارها اين نکته را عرض کرده ايم که اگر شرق، و غرب، اروپا و ناتو و ورشو، ارتجاع منطقه و همه و همه، پول و سلاح و تبليغات بريزند، براي اين که يک قسمت از کشور را جدا کنند، يا دولت را ساقط نمايند، يا جمهوري اسلامي را از بين ببرند و بعد از هشت سال نتوانند ، اين بزرگترين شکست آنهاست . ما با تقوا توانستيم اين پيروزي را به دست بياوريم؛ بعد از اين هم همين طور است. امام (رضوان الله تعالي عليه) ، براي ما آيت تقوا بود. هر چه موفقيت در کار اين انقلاب بود، در درجه ي اول، ناشي از تقواي قلبي آن رهبر و پيشوا و مجسمه ي تقوا بود.

پي‌نوشت‌ها:

1- سوره ی مائده؛ 15.

2 - برگرفته از كتاب ألفَين؛ ترجمه وجدانى، صفحه 506

3- سوره مائده؛ 54.

منبع: حديث ولايت ، جلد چهارم، ص 208-207.

بسمه تعالی

از سوی دیگر تقوا امری نیست که انسان بتواند بر پایه عقل خویش به راه های دست یابی به آن برسد ؛ از این رو قرآن بیان می کند که تبیین راه های و زمینه های تحصیل تقوا از اموری است که می بایست از جانب خدا روشن و بیان گردد.(توبه آیه ۱۱۵) بنابراین به سراغ قرآن باید رفت تا از بر پایه آموزه های قرآنی راه های دست یابی به تقوا را به دست آوریم.
خداوند متعال در آیه ۸ سوره مائده به ارتباط تنگاتنگ میان تقوا و عدالت اشاره می کند. ناگفته پیداست که عدالت پیش از آن که به شخص و مباحث شخصی ارتباط داشته باشد به مسایل اجتماعی مرتبط است و عدالت در حوزه مسایل اجتماعی و در ارتباط با دیگری معنا و مفهوم می یابد.
در این آیه خداوند می فرماید: یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین لله شهداء بالقسط و لایجر منکم شنئان قوم علی الاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی و اتقوا الله ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید برای خداوند بر پادارندگان باشید و به عدالت و داد گواهی دهید و مبادا دشمنی شما با گروهی وادارتان کند که به عدالت رفتار نکنید . به عدالت رفتار کنید که عدالت به تقوا نزدیک تر است و از خدا پروا داشته و تقوا پیشه کنید.
عدالت در یک تعریف کوتاه عبارت است از ترک گناهان کبیره و عدم اصرار بر گناهان صغیره، بنابراین لازم است تمام جوانب اوامر و نواهی خداوند متعال را در نظر بگیریم.
موارد دیگری هم می تواند زمینه ساز تقوای الهی شود که عبارتند از:
پیروی از آموزه های قرآن و حرکت در صراط مستقیم(انعام ایه۱۵۳) ایمان به غیب (بقره آیه 3) برپایی نماز (طه آیه ۱۳۲) پرداخت زکات (بقره آیه 3) یقین به آخرت و معاد (بقره آیه 3) ایمان به قرآن کریم و کتابهای آسمانی گذشته (بقره آیه 4) انفاق کردن و عفو و بخشش مردم (بقره آیه ۲۳۷ و آل عمران آیه 134) کظم غیظ (آل عمران آیه ی 134) استغغار (آل عمران 135) عدم اصرار بر کارها (آل عمران آیه 135) بهره گیری از الهامات و امدادهای الهی (شمس آیه ۸ و شعراء ایه ۱۳۲ و ۱۳۴) پذیرش انذارهای الهی (انعام آیه ۵۱) و غیره که از خداوند متعال توفیق کسب آنها را خواستاریم

باسمه تعالی

از حضرت رضا عليه السّلام از پدرش موسى بن جعفر از پدرش جعفر بن محمّد از پدرش محمّد بن على از پدرش على بن الحسين از پدرش حسين بن على از پدرش على بن ابى طالب امير المؤمنين صلوات اللَّه و سلامه عليهم اجمعين روايت شده كه حضرت گفت شنيدم رسول خدا را كه ميفرمود:

دانشجوئى واجب است بر هر مسلمان، بجوئيد علم را از هر كجا كه گمان داريد و بپذيريد آن را از اهلش زيرا آموختن دانش براى خدا حسنه است و كسب علم عبادت است مذاكره و مباحثه‏ى علمى تسبيح خداست و عمل كردن بعلم جهاد است و آموختن علم را بكسى كه ياد ندارد صدقه است و بخشيدن علم را بكسى كه ياد ندارد براى رضاى خدا سبب قرب بخداست زيرا كه علم وسيله دانستن حلال و حرام است و روشن‏كننده‏ى راه بهشت است و مونس در ترس و وحشت است و يار انسان در غربت و تنهائى است، همزبان مردمان است و رهنما در حالت سختى است، سلاح جنگنده‏ى با دشمنانست،زينت پيش دوستان؛ و خدا به سبب علم مرتبه و درجه گروهى را بلند ميكند پس آنان را در خير قرار ميدهد، جلودارانى باشند كه مردم از آنان پيروى ميكنند و بكردارشان رهنمائى ميشوند و راى آنان را مى‏پسندند فرشتگان مايل دوستى با آنان باشند، پرهاى خود را بآنان بمالند در نمازهاى خود بر آنان درود فرستند و براى آنان طلب آمرزش كنند هر تر و خشكى از موجودات حتى ماهيان دريا و حشرات زمين و درندگان بيابان و چهارپايان. همانا علم سبب زنده شدن دل از نادانى، روشنى بخش ديده‏هاست از تاريكى، نيروى بدنهاست از ناتوانى، علم بنده را بسر منزل خوبان و همنشينى نيكوكاران و درجات بلند در آخرت ميرساند؛ و كسانى كه در باره‏ى علم انديشه ميكنند فكر آنان مساوى مى‏شود با ثواب روزه گرفتن و درس دادن آن مساوى عبادت شبهاست، بواسطه علم خدا پرستش مى‏شود، بواسطه علم پيوند خويشاوندى مى‏شود و حلال و حرام شناخته مى‏شود، علم پيشوا و عمل پيرو اوست خدا به خوشبختان الهام ميكند و بدبختان را از آن محروم مى‏نمايد خوشا بحال آنان كه از بهره‏ى علم محروم نمى‏شوند؛

و از حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و اله روايت شده كه دانشمند در ميان مردم نادان مانند زنده‏ايست كه در ميان مردگانست و همانا براى طالب علم تمام موجودات طلب آمرزش ميكنند طلب كنيد علم را كه سبب تقرب بين شما و خداى عز و جل مى‏شود و همانا طلب علم بر هر مسلمانى واجب است؛

و فرمود هر گاه روز قيامت شود مداد علما با خون شهيدان سنجيده مى‏شود پس مداد علما برترى پيدا مى‏كند بر خون شهيدان؛ و فرمود عملى براى مرد بعد از بپا داشتن واجبات بهتر از آشتى دادن بين مردم نيست كه نيتش خير است و خير را هم ميگويد؛

و نيز فرموده است كه بر شما باد بحفظ سنت من پس عمل در سنت بهتر است از عمل فراوان در بدعت؛

و نيز فرمود كه هر كس عالم را كوچك شمارد مرا كوچك شمرده و هر كس مرا كوچك شمارد كافر است؛

و فرمود از جبرئيل پرسيدم از حال علما گفت اينان چراغهاى امت تواند در دنيا و آخرت خوشا بحال كسى كه ايشان را بشناسد و دوست دارد ايشان را واى بر كسى كه معرفت ايشان را انكار كند و ايشان را دشمن دارد و هر كس آنان را دشمن دارد گواهى ميدهم كه در آتش است و هر كس آنان را دوست داشته باشد گواهى ميدهم كه در بهشت است؛

و از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام روايت شده فرمود كه هر گاه دانشجو در برابر استاد بنشيند خداوند هفتاد در رحمت برويش بگشايد آنگاه كه از مجلس استاد حركت كند گناهانش آمرزيده مى‏شود مانند روزى كه از مادر متولد شده و خدا در برابر هر حديثى كه ياد بگيرد ثواب يك سال عبادت باو دهد و براى هر وقتى كه بخواند شهرى مانند دنيا در بهشت برايش ساخته شود؛

و فرمود: نشستن يك ساعت در پيش دانشمند دوست‏تر است بسوى خدا از عبادت يك سال كه هيچ معصيت خدا را نكرده باشد و نگاه كردن به عالم دوست‏تر است بسوى خدا از اعتكاف يك سال در مسجد الحرام و زيارت دانشمند دوست‏تر است بسوى خدا از هفتاد حج و عمره و بهتر است از هفتاد مرتبه طواف خانه‏ى خدا و خدا برايش هفتاد درجه بلند گرداند و خدا بهر حرفى كه از دانشمند مى‏آموزد ثواب هفتاد حج قبول شده در نامه‏ى عملش مى‏نويسد و بر او رحمتش را فرو مى‏فرستد و فرشتگان گواهى دهند كه بهشت بر او واجب است؛

و فرمود زمانى كه روز قيامت شود خدا دانشمندان را گرد آورد سپس بايشان ميفرمايد بندگان من امروز من بشما خير فراوان عنايت فرمايم زيرا كه شما در راه من رنج و مصيبت زياد كشيديد مردم را بعبادت من وادار كرديد مژده باد شما را كه دوستان من باشيد و شما بهترين آفريدگان بعد از پيامبران باشيد مژده باد كه گناهان شما را آمرزيدم و اعمال شما را پذيرفتم و براى شما در ميان مردم شفاعتى است مانند شفاعت پيامبران و همانا من از شما خوشنودم رازهاى شما را آشكار نكنم و درين روز اجتماع شما را رسوا نكنم؛

و حضرت نبى اكرم فرمود: خوشا بحال استاد و شاگردان و عمل‏كننده‏ى بعلم عرضكردند ثواب شاگرد چقدر است فرمود استاد و شاگرد پاداششان يكسانست؛

و نيز حضرت فرمود يا عالم باش يا شاگرد يا شنونده‏ى علم يا دوست اينان و مباش پنجمين كه نابود ميشوى همانا دانشمندان بزرگانند همنشينى با آنان سبب ثواب زياد و دست دادن بآنان زيارت است.

ارشاد القلوب- ترجمه رضايى، ج‏1، ص: 391 - 395

به نام یگانه بخش هستی


با تشکر از جناب سرباز عزیز

وَ مَنْ أَحْسَنُ ديناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهيمَ حَنيفاً وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهيمَ خَليلا(125)
« دين و آيين چه كسى بهتر است از آن كس كه خود را تسليم خدا كند، و نيكوكار باشد، و پيرو آيين خالص و پاكِ ابراهيم گردد؟ و خدا ابراهيم را به دوستىِ خود، انتخاب كرد.»


هيچ انسانى چاره‏اى از داشتن دين ندارد و بهترين دين اين است كه انسان روى خود تسليم خدايى كند كه آنچه در آسمان‏ها و آنچه در زمين است از آن او است و در برابر او خضوع كند، خضوع عبوديت و بر طبق آنچه كيش و ملت حنيف ابراهيم اقتضا مى‏كند عمل نمايد و كيشى كه مطابق فطرت باشد همين است و به همين جهت است كه خداى سبحان ابراهيم (ع) را كه اولين كسى است كه وجه خود را در حالى كه نيكوكار بود تسليم خداى تعالى نموده، ملت حنفيت را پيروى كرد، خليل خود گرفت.( ترجمه الميزان، ج‏5، ص: 143).

يَهْدي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ يَهْديهِمْ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقيمٍ (خداوند به بركت آن، كسانى را كه از خشنودى او پيروى كنند، به راه‏هاى سلامت، هدايت مى‏كند و به فرمان خود، از تاريكيها به سوى روشنايى مى‏برد و آنها را به سوى راه راست، رهبرى مى‏نمايد.) سوره مائده آیه 16.


ضمير در كلمه«به» به" كتاب" و يا به" نور" بر مى‏گردد، حال چه اينكه مراد از نور، رسول خدا (ص) باشد و يا قرآن، براى اينكه اگر هم رسول خدا (ص) باشد باز آلت بودن باء معنا دارد زيرا رسول خدا (ص) نيز مانند كتاب آلت و وسيله‏اى ظاهرى است براى مرحله هدايت و اينكه گفتيم وسيله‏اى ظاهرى براى اين است كه حقيقت هدايت قائم به خداى تعالى است، هم چنان كه خودش در جاى ديگر كتاب مجيدش فرموده:" إِنَّكَ لا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ" «2»، و نيز فرموده:" وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتابُ وَ لَا الْإِيمانُ، وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا وَ إِنَّكَ لَتَهْدِي إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ، صِراطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ، أَلا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ" «3»، و اين آيات بطورى كه ملاحظه مى‏كنيد هدايت را در عين اينكه به قرآن و به رسول نسبت مى‏دهد در عين حال برگشت آن را به خداى سبحان مى‏داند، پس هادى حقيقى او است، و غير او سبب‏هاى ظاهرى است كه خداى تعالى آن را براى احياى امر هدايت، مسخر فرموده.
نكته‏اى كه در آيه مورد بحث است اين است كه جمله" يَهْدِي بِهِ اللَّهُ" را مقيد كرده به جمله:" مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ"، و خلاصه شرط كرده كه تنها كسانى را هدايت مى‏كند كه‏ خوشنودى خدا را دنبال مى‏كنند، معلوم مى‏شود خداى هادى كه هدايت گر او است، وقتى هدايت بالقوه‏اش فعليت پيدا مى‏كند كه مكلف پيرو رضوان و خوشنودى او باشد، پس مراد از" هدايت" در اينجا هدايت به معناى رساندن به مقصد است، نه هدايت به معناى نشان دادن راه، و آن اين است كه پيرو رضوان خود را وارد در راهى از راههاى سلام خود و يا در همه راههاى سلام خود كند، و يا وارد در بيشتر آن راهها يكى پس از ديگرى بسازد.
:Gol::Gol: ترجمه الميزان، ج‏5، ص: 400
موضوع قفل شده است