رسیدن به موفقیت با راهکارهای دینی

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
رسیدن به موفقیت با راهکارهای دینی

سلام
در جامعه ما خیلی ها موفقیت را اینگونه میدانند :
داشتن زن یا شوهر خوب ، داشتن فرزندان خوب ، داشتن ماشین و خانه و کار با درآمد خوب ، تحصیلات عالی ، کارخانه یا مدییر عامل یک شرکت که یه 300 400 نفری زیر دست داشته باشه و ...... البته عرف جمعه بیشتر میگه کسی که از لحاظ مادی تأمینه پس موفقه .
سوالات :
1- دین چه تعریفی از انسان موفق دارد ؟
2- راهکارهایی برای اینکه انسان موفقی باشیم چیست ؟
3- آیا همه کسانی که به موفقیت رسیدند آدم هایی هستند که از زندگی رضایت کامل دارند ؟
4- از لحاظ حقوقی چیکار کنیم چیکار کنیم که نشه یه وقتی همه موفقیت های بالارا کسب کنیم ولی به چه قیمتی به قیمت بالا رفتن از سر و کول دیگران ؟ نبردبان کردن دیگران و .... حالا اگر این کارها را کردیم و به موفقیت رسیدیم آیا دین این را قبول دارد ؟

[=&quot]بسم الله الرحمن الرحیم

[=&quot]
با تشکر از جناب c_doost[=&quot] .

[=&quot]

[=&quot]برای پاسخ به سوال انسان موفق از دیدگاه دین، باید ابتدا موفقیت را تعریف کنیم.

[=&quot]موفقیت از ماده «وفق» به معنای [=&quot] مطابقت ميان دو چيز است.( قاموس قرآن، ج‏7، ص: 229)

[=&quot]در معنی تَوَفُّق بیان شد یعنی كوششهاى او به ثَمَر رسيد و كامياب شد.( فرهنگ أبجدي عربي-فارسي، متن، ص: 11)
[=&quot]

[=&quot]خداوند در قرآن می فرماید« وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُون‏» (من جنّ و انس را نيافريدم جز براى اينكه عبادتم كنند (و از اين راه تكامل يابند و به من نزديك شوند) سوره ذاریات آیه 56.

[=&quot]بدون شك هر فرد عاقل و حكيمى كه كارى انجام مى ‏دهد هدفى براى آن در نظر دارد، و از آنجا كه خداوند از همه عالمتر و حكيمتر است بلكه با هيچ كس قابل مقايسه نيست اين سؤال پيش مى ‏آيد كه او چرا انسان را آفريد؟ آيا كمبودى داشت كه با آفرينش انسان بر طرف مى ‏شد؟! آيا نيازى داشته كه ما را براى پاسخگويى به آن آفريده است؟! در حالى كه مى ‏دانيم وجود او از هر جهت كامل و بى نهايت در بى نهايت است و غنى بالذات.

[=&quot]

[=&quot]پس طبق مقدمه اول بايد قبول كنيم كه او هدفى داشته، و طبق مقدمه دوم بايد بپذيريم كه هدف او از آفرينش انسان چيزى نيست كه بازگشت به ذات پاكش كند.

[=&quot]نتيجتا بايد اين هدف را در بيرون ذات او جستجو كرد، هدفى كه به خود مخلوقات بازمى‏گردد، و مايه كمال خود آنها است، اين از يك سو.

[=&quot]

[=&quot]از سوى ديگر در آيات قرآن تعبيرهاى مختلفى در باره هدف آفرينش انسان شده است.

[=&quot]در يك جا مى‏خوانيم: الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا:" او كسى است كه مرگ و زندگى را آفريد تا شما را آزمايش كند كدامين نفر بهتر عمل مى ‏كنيد"؟ (ملك- 2) در اينجا مساله آزمايش و امتحان انسانها از نظر" حسن عمل" به عنوان يك هدف معرفى شده است.

[=&quot]و در آيه ديگر آمده است: اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عِلْماً:" خداوند كسى است كه هفت آسمان را آفريده و از زمين نيز مانند آن خلق كرده است، فرمان او در ميان آنها نازل مى‏ شود تا بدانيد خداوند بر هر چيز توانا است، و علم او به همه موجودات احاطه دارد" (طلاق- 12).

[=&quot]و در اينجا" علم و آگاهى از قدرت و علم خداوند" به عنوان هدفى براى آفرينش آسمانها و زمين (و آنچه در آنها است) ذكر شده است.

[=&quot]

[=&quot]در آيه ديگر مى ‏خوانيم: وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ- إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ:" اگر پروردگارت مى ‏خواست همه مردم را" امت واحده" (و بدون هيچگونه اختلاف) قرار مى‏داد، ولى آنها همواره مختلفند- مگر آنچه پروردگارت رحم كند، و براى همين (رحمت) آنها را آفريده" (هود- 118 و 119) بر طبق اين آيه رحمت الهى هدف اصلى آفرينش انسان است.« تفسیر نمونه،ج22،ص386».
[=&quot]

[=&quot]در نتیجه می توان گفت انسان موفق انسانی است که تلاش ها و فعالیت هایش هماهنگ و همسو و مطابق با هدف خلقت او باشد.:Gol::Gol:

هرکس ممکن است تعریفی از موفقیت داشته باشد چرا که تعریف افراد از موفقیت برگرفته از نوع نگاه وبینش آنهاست .عده ای از افراد موفقیت را در مال ومنال وعده ای در جاه ومقام ومنصب وبرخی در شهرت می دانند.درتعریف های مختلف هم، فاکتورهای متفاوتی برای موفقیت ارائه شده است.در آموزه های دین اسلام نیز گاهی با مواردی روبرو می شویم که موفقیت را در سایه ی مشورت با دیگران می دانند ویا کسی را موفق معرفی می کنند که از تنبلی وسستی به دور باشد ویا در روایاتی رازداری را عامل مهم موفقیت معرفی می کنند ولی از مجموع آنچه که در آموزه های اسلام وجود دارد می توان به یک نتیجه ی کلی رسید وآن اینکه انسانی( در هر جایگاه ومقام ومسئولیتی که هست) موفق تلقی می شود که در مسیر تعادل باشد وبه دور از هرگونه افراط وتفریط.ميانه روى درزندگی موجب نظم، انضباط و آرامش روانى است.افراد موفق جامعه كسانى هستند كه در همه موارد زندگى ، جانب تعادل را نگه مى ‏دارند و در نتيجه سعادت دنيا و آخرت رانصیب خود می کنند.معصومين (ع) در پرتو هدايت قرآن، منظم‏ترين و در نتيجه موفق‏ترين زندگى را دارند و به همين دليل نيز بهترين الگوهاى زندگى هستند.البته این نکته را هم نباید فراموش کنیم که برای داشتن یک زندگی موفق باید در تمام مراحل اعم از اندیشه ورفتار وگفتار وکردار ،وجود مقدس پیغمبر (ص)وائمه ی معصومین را سرلوحه ی خویش قرار دهیم تا بتوانیم مسیر موفقیت را بهتر طی کنیم چرا که آنها الگوی عملی اخلاق الهی اند.بنابراین با داشتن ایمان واخلاق می توانیم قدم در مسیر موفقیت بگذاریم.باید بدانیم که قوانين الهى در كنار ارزشهاى اخلاقى قابل اجراست.پس اهمیت اخلاق در این مسیر نباید نادیده گرفته شود.

سلام

الان من نفهمیدم جی شد . لطفا زیاد کتابی ننویسید فکرکسانی هم که تحصیلات در رشته علوم انسانی ندارن هم باشین
جوابتان را با توجه به متن جامعه امروز بدید
لطفا موفقیت را بر اساس عرف جامعه یعنی همان وضعیت رفاه مادی (ماشین خانه شغل و ... خوب) در نظر بگیرید
با توجه به توضیحات بالا یعنی کسی که تلاش کند باید به جایی خوب برسه زندگیش دارای یک کیفیت باشه از لحاظ مالی ؟

الان در سطح دنیا افراد سرمایه داری وجود دارند که معروفند خیلی از مردم دنیا هم آنها را میشناسند و آدم های تأثیر گذاری در دنیا بوده ایند خیلی از این ها قسمت زیادی از سرمایه خود را خرج خیریه و عام المنفعه می کنند پس علاوه بر بحث مادی از لحاظ معنوی انسان های قوی هستند خیلی از این ها ممکنه از راه غیر مشروع سرمایه جمع کنند مثلا کارمند زیر دست از وضعش راضی نباشه ولی مردم دنیا آنها را موفق می دانند آیا می شود گفت دین طریقه سرمایه دار شدن اینها را قبول دارد؟ آیا دین به آنها لقب موفق را می دهد؟

بسم الله الرحمن الرحیم


موفقیت مانند سایر پدیده ها تک عاملی نیست بلکه مجموعه ای از عوامل در تحقق موفقیت نقش دارند. با توجه به معارف دینی خصوصا کلام امیر المومنین حضرت علی(ع) به مهترین عوامل موفقیت اشاره می کنیم.


1- توفیق الهی

هر انسانی در انجام کارها، نیازمند عنایت و توفیق از جانب خداوند عالمیان است و تا لطف الهی شامل حال او نشود، موفق به انجام کارها نخواهد شد و هر کوششی بدون توفیق الهی صورت گیرد، سودی نخواهد داشت . حضرت علی علیه السلام فرمودند: «لا ینفع اجتهاد بغیر توفیق; (خطبه 184) کوششی که با توفیق همراه نباشد سودی ندارد


2- تقوا

دینداری و تقوای الهی از جمله عواملی است که انسان را در رسیدن به آرزوهای دنیوی و اخروی و کسب موفقیتها کمک می کند . علی علیه السلام در این باره می فرماید: «فان تقوی الله مفتاح سداد و ذخیرة معاد وعتق من کل ملکة ونجاة من کل هلکة; (خطبه 230) همانا ترس از خدا کلید هر در بسته، و ذخیره رستاخیز و عامل آزادگی از هرگونه بردگی و نجات از هرگونه هلاکت است

امام علی علیه السلام در جای دیگری درباره نقش تقوی و دینداری در رساندن انسان به اهداف و رفع مشکلات می فرمایند:

«

فمن اخذ بالتقوی غربت عنه الشدائد بعد دنوها واحلولت له الامور بعد مرارتها وانفرجت عنه الامواج بعد تراکمها واسهلت له الصعاب بعد انصابها وهطلت علیه الکرامة بعد قحوطها وتحدبت علیه الرحمة بعد نفورها وتفجرت علیه النعم بعد نضوبها ووبلت علیه البرکة بعد ارذاذها; (خطبه99)

پس کسی که تقوا را انتخاب کند، سختیها بعد از نزدیک شدنشان، از او دور گردند، و کارها پس از تلخیها برای او شیرین و امواج مشکلات پس از متراکم شدن بر طرف خواهند شد و مشکلات پس از آنکه او را وامانده کرد آسان می شود و مجد و بزرگی از دست رفته [چون قطرات باران] بر او فرو می بارند، رحمت بازداشته [حق] به او باز می گردد، و نعمتها [ی الهی] پس از فرو نشستن، برای او به جوشش می آیند و برکت تقلیل یافته برای او فزونی گیرد


3- استفاده از فرصتها

برای هر کسی در زندگی فرصتهایی پیش می آید که گاه در اثر جهل و عدم آگاهی، بی توجه از کنار آن گذر می کند . فرصتها چون ابر بهاری در گذرند و با از دست رفتن جز غصه چیزی بر جای نمی گذارند (حکمت21) . اگر انسان به موقعیتهای بدست آمده، بیشتر توجه کند و متوجه باشد که برای هر چیزی وقت مشخصی است و سرآمدی معین ، از ثانیه ثانیه های این فرصتها، بیشترین و بهترین استفاده را می کند .

استفاده بهینه از فرصتهای بدست آمده و کار امروز را برای فردا نگذاشتن و حساسیت روی ثانیه های عمر داشتن، از جمله عواملی است که موجب موفقیت انسان در تمامی زمینه ها چه در مسائل اجتماعی - سیاسی و چه مسائل معنوی می شود .

4- خویشاوندان

خانواده به عنوان اولین کانونی که شخصیت انسان در آن شکل می گیرد، دارای اهمیتی خاص است . والدین که در تربیت اولاد، هسته مرکزی مجموعه عظیم خویشاوندان را تشکیل می دهند، با الگو دهی مناسب و فراهم کردن فضایی مطلوب در خانواده، نقش بسزایی در شکل گیری و شکوفایی استعدادهای اعضای خانواده ایفا می کنند . مسیر خوشبختی و یا خدای نکرده عکس آن، در خانواده پی ریزی می شود که البته نقش تک تک اعضاء خانواده قابل توجه است .

امام علی علیه السلام درباره نقش اساسی این کانون گرم در رساندن انسان به هر موفقیتی فرمودند:

«

ایها الناس انه لا یستغنی الرجل وان کان ذا مال عن عترته ودفاعهم عنه بایدیهم والسنتهم وهم اعظم الناس حیطة من ورائه والمهم لشعثه واعطفهم علیه عند نازلة اذا نزلت به; (خطبه 23) ای مردم، انسان هر مقدار که ثروتمند باشد، از خویشاوندان خود بی نیاز نیست که از او با زبان و دست دفاع کنند . خویشاوندان انسان، بزرگترین گروهی هستند که از او حمایت می کنند و اضطراب [و ناراحتی] او را می زدایند، و در هنگام مصیبتها، نسبت به او پرعاطفه ترین مردم می باشند


5- تلاش و کوشش

برای مقابله با مشکلات و پیروزی بر آنها، اراده ای آهنین لازم است تا انسان از نیروهای نهفته در وجود خود، بیشترین بهره را ببرد . دست روی دست گذاشتن هنر نیست، چراکه مردان بزرگ در سایه سعی و تلاش، قله های پیروزی را فتح می کنند .

سعی و تلاش از جمله عواملی است که انسان را در رسیدن به اهداف و خواسته هایش کمک می کند . امام علی علیه السلام همگان را به تلاش فرا می خوانند و می فرمایند: «فعلیکم بالجد; (خطبه 230) بر شما باد تلاش و کوشش چرا که حق جز با تلاش و کوشش بدست نمی آید.:Gol::Gol:

http://etrat625.blogfa.com/post/3

دوستان تشکر از جوابهایتان
من هنوز جواب این سوالم را نگرفتم

الان در سطح دنیا افراد سرمایه داری وجود دارند که معروفند خیلی از مردم دنیا هم آنها را میشناسند و آدم های تأثیر گذاری در دنیا بوده ایند خیلی از این ها قسمت زیادی از سرمایه خود را خرج خیریه و عام المنفعه می کنند پس علاوه بر بحث مادی از لحاظ معنوی انسان های قوی هستند خیلی از این ها ممکنه از راه غیر مشروع سرمایه جمع کنند مثلا کارمند زیر دست از وضعش راضی نباشه ولی مردم دنیا آنها را موفق می دانند آیا می شود گفت دین طریقه سرمایه دار شدن اینها را قبول دارد؟ آیا دین به آنها لقب موفق را می دهد؟

لطفا بصورت کاریردی به این سوال جواب بدید نه کتابیییییییییییی

با تشکر

بنام او.
با سلام وصلوات برپيا آوران خوبي ها..محمد{ص}وخاندان پاك وطاهراو
وبادرود فراوان به خوانندگان فرهيخته وگرامي.
من فكرميكنم كه:
1 اولا كه ما ايرانيان يا شيعيان يا حتي همه انسانها هنوزنميدانيم كه بدرستي علت خلقت انسان يا خودمان چه بوده و چيست
2 و هنوزنميدانيم چه كارهايي مطلوب رضايت خدايند و چه كارهايي موردرضايت شيطان يا ضدخدا و حتي تعدادي نيز درچهارچوب همين افكار و مشكلات..شايدگمان ميبريم كه خداوند خشمگين هم ميشود و حتي براي صبر باريتعالي و اين خالق بزرگ و عظيم و بسياربخشنده و بسيار مهربان كه بطورمرتب درآخرين كتاب آخرين پيام آورش آنرا دائما تاكيد و تاييد نموده .. زمان و محدوديت زماني نيز قائل شده و ميگوييم واي به روزي كه صبرخدا سرآيد .. و آيا اين صبرخداست كه سرآمده يا ميايد يا صبرعاشقان خدا كه از گناهان مخلوق مغرورشده او {انسان} سرآمده و سرميايد؟؟مانند طبيعت و همه عوامل طبيعي و فعلا وتا اين زمان وقرن وسال .. خود خدا ميداند وبس..؟؟كه البته با رجوعي دوباره و صدباره به برخي ازآيات رمزآلود كتاب مقدس قرآن .. شايد بتوان آنرا درعمل نيزاثبات نمود كه همه دنيا موجودات زنده اي ميباشند كه انسان نيزبايد راه ارتباط با آنها را پيدانموده كه مينمايد و آنجا كه ميفرمايد: به بخارآب وخاك گفتيم بياييد و آنها آمدند كه متاسفانه فعلا آدرس آيه وسوره را درذهن ندارم و..
و باز حدس ميزنم كه تا زمانيكه خداي خود را چنين ميشناسيم و چنين معرفي اش نيزمينماييم .. فكرنميكنم بتوانيم به اين سوال و سوالاتي ازاين دست پاسخي درست يا علمي.كاربردي ارائه داده و اگرهم پاسخي داده شود برآورده كننده همه نيازها ازهمه قشري گردد و..
و همچنين گمان دارم كه دين يعني راه درست زندگي كردن تا لحظه مرگ دراين دنيا و نه براي فقط يك انسان كه براي همه انسانها {{بگونه اي كه دلي را نشكنيم وچشمي را گريان نكنيم واگر دراين راه به پول و ثروتي نيز دست يافتيم ..نگوييم الان وقت انتقام است و الان موقع تلافي است و با اين ثروت هاي مالي.علمي مراقب باشيم كه باعث تحريك گناهان كبيره انسان يا انسانهاي ديگر يا شكستن دل آنان به اين بهانه ها نشويم كه چون آنها انسان نيستند.پس مخلوق خدا يا مورد محبت يا توجه خدا هم نيستند..چون آنان پيرو يك دين الهي نيستند.پس انسان نيستند..چون آنان مسلمان نيستند.انسان نيستند.. چون آنان شيعه نيستند.انسان نيستند..وچون آنان نمازشب نميخوانند يا نمازنميخوانند يا به نمازخوانها احترام هم نميگذارند .. يا..كه هركسي نتيجه اعمال خوب يا بدخودراخواهد ديد و ..
و نه بلكه نبايد باعث آزار سايرموجودات نيزنشويم كه حتي اگر از نسل خود فرزند هم بجا ميگذاريم .. او يا آنان نيز بايد مراقب باشند كه اين گناهان رامرتكب نشده و باعث بلند شدن آهي از قلبي يا دلي شكسته نگردند كه چون فرزندما و ازنسل ما ميباشند ما بايد حتي بعدازمرگمان نيز جوابگوباشيم و اگر آنان نيزهمين راه را بروند و اگر همه اين اگرها درست انجام شوند .... يعني موفقيت و خوشي دردنياي ديگر.واقعا كه اگرچنين باشد.خيلي سخت و دشوارخواهدبود .. نه؟؟
ودرآخراضافه ميكنم كه اگروقت نموديد وبلاگ پرگاج دربلوگفا را كه قسمتهايي ازآن {داستان فقر}به همين منظورنوشته شده است نيزمطالعه نموده تا بيشتروبهتردريابيم كه تمام راه سعادت انسان در اين دنيا و دنياهاي بعدي فقط و فقط دردين و مخصوصا كتب الهي و مخصوصا كتاب مقدس قرآن و انسان زيستي نهفته است و ديگرهيچ.واي كاش قبل ازاينكه ديرشود يا ديگراني ضدانديش پي به اسرار آيات نوراني اين كتاب مقدس يا علمي.كاربردي بودن آن برده ويكايك آيات آنرا با صرف هزينه هاي سرسام آور مالي كشف نموده و به قدرتهاي نهان درلايه هاي زيرين اين آيات نيز آگاهي يابند..ماشيعيان و مخصوصا ما ايرانيان كه قراراست علم را درثريا نيزاگرباشد به آن دست يابيم هرچه زودتراين مهم را انجام داده و قدرتهاي پنهان مانده در وراي اين آيات و كتاب مقدس قرآن را يافته تا شايد درآينده به يكي از قدرتهاي برتردنيا نيزتبديل شويم..انشاا..
باتقديروتشكر.pargaj.blogfa.com


با نام الله




به نام خدا
با سلام و عرض تشكر از اساتيد بزرگوار جناب ياسين و سينا
در ارتباط با سوال برادر گرامي مان نكاتي هم به نظر بنده مي رسد كه جهت تكميل پاسخ عرض مي كنم .

c_doost;225018 نوشت:
الان در سطح دنیا افراد سرمایه داری وجود دارند که معروفند خیلی از مردم دنیا هم آنها را میشناسند و آدم های تأثیر گذاری در دنیا بوده ایند خیلی از این ها قسمت زیادی از سرمایه خود را خرج خیریه و عام المنفعه می کنند پس علاوه بر بحث مادی از لحاظ معنوی انسان های قوی هستند خیلی از این ها ممکنه از راه غیر مشروع سرمایه جمع کنند مثلا کارمند زیر دست از وضعش راضی نباشه ولی مردم دنیا آنها را موفق می دانند آیا می شود گفت دین طریقه سرمایه دار شدن اینها را قبول دارد؟ آیا دین به آنها لقب موفق را می دهد؟ لطفا بصورت کاریردی به این سوال جواب بدید نه کتابیییییییییییی

شايد پاسخ سوال شما در مناظره اي كه امام صادق(ع) با مردي كه ادعاي دانش و علم مي كرد بيشتر و واضح تر بيان شود . البته بنده به اختصار و اجمال مضمون واقعه را عرض مي كنم :
امام صادق (ع) مردي را كه ادعاي دانش و فضل داشت برخورد نمود و ديد از يك مغازه دو قرص نان دزديد و از مغازه ديگر دو عدد انار سرقت كرد بعد نزد فرد بيماري رفت و دو قرص نان و دو عدد انار را به او داد .
امام صادق (ع) از او پرسيد اين چه كارهايي بود كه تو انجام دادي ؟ او گفت خداوند در قرآن فرموده " مَن جاءَ بالحَسنه فِله عشرُ امثالِها و من جاءَ بالسّية فِلا يجزى الاّ مثلَها" (1)
هر كس يك حسنه و كار نيك انجام دهد، براى او ده برابر پاداش هست و هر كس كار بدى بجا آورد، جز به همان اندازه كيفر نشود.
من دو عدد نان دزديدم ، دو گناه بيش نكردم و بعد كه دو تا انار سرقت نمودم ، دو گناه بر گناهان او افزوده شد; پس اين مى شود چهار گناه . و چون هر يك از نانها و انارها را احسان كردم و صدقه دادم ، چهل ثواب به دست آوردم . پس ، از اين چهل ثواب ، چهارگناه كسر مى شود، براى من سى و شش ثواب باقى مى ماند!
امام صادق (ع) فرمود :تو از كتاب خدا بى خبر هستى . آيا نشنيده اى كه خداى تعالى گويد: "اِنّما يتقبلُ اللّه مِنَ المتّقين " (2) جز اين نيست كه خداوند از پرهيزگاران مى پذيرد.
پس تو كه دو عدد نان دزديدى ، دو گناه كردى و دو انار هم كه سرقت كردى گناهان تو شد چهار تا و موقعى هم كه آنها را به صاحبانشان برنگرداندى و بدون اجازه مالك آنها به ديگران بخشيدى ، بر چهار گناه قبلى چهار گناه ديگر افزودى ، نه اينكه چهل حسنه و ثواب به دست آوردى.(3)
(1)- انعام/160

(2)- مائده / 27
(3)- وسائل الشيعه ، ج 6 ص 327; بحار الانوار،47 ص 238


حال با توجه به اين مطلب ، كسي كه حق ديگران بر گردنش مي باشد - البته اگر بر خلاف قرار داد فيمابين عمل كند - و حق زير دستانش را ندهد سپس بيايد و انفاق كند اگر انفاقش از حق الناس باشد كه اساسا از او پذيرفته نمي شود زيرا "انما يتقبل الله من المتقين " و اگر از مال خودش باشد ، انفاقش پذيرفته است اما حق الناسي كه بر گردن دارد بايد ادا شود و حق الناس هم مساله اي نيست كه خداوند از آن بگذرد .
موفقيت هم در قرآن تعريفش آمده است :
وَمَن يُطِعْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا (4)
و هر كس خدا و پيامبرش را فرمان برد قطعا به رستگارى بزرگى نايل آمده است
و چه كساني به اين موفقيت و رستگاري مي رسند :

إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازًا (5)
مسلما پرهيزگاران را رستگارى است
بنابراين موفقيت و رستگاري در دنيا و عقبي از صفت تقوا مي گذرد .
اما اينكه مردم چه كسي را موفق مي دانند و به ظاهر ميزان درآمد و كسبش نگاه مي كنند مهم نيست زيرا موفقيت آنست كه در نهايت انسان را به رستگاري و پيروزي و سعادت برساند نه صرفا در دنيا هر چند راه ناصواب در دنيا هم پس از چندي ، كجي اش را نمايان خواهد كرد .

(4)- احزاب /71
(5)- نباء/31

موضوع قفل شده است