***نقد بحران معنویت و (نقش مبلغان دینی )***

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
***نقد بحران معنویت و (نقش مبلغان دینی )***

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

نسل امروز دچار پرسشها یی است که نسبت به اعصار گذشته نگاه ودیدگاه اورا نسبت به دین متفاوت نموده ودر برخی مواردحتی اصول دین واحکام دینی را در ذهن او به چالش کشانده است .

در همین سایت وسایتهای مشابه نمونه های بسیاری از این پرسشها را شاهد بوده ایم ودر سطح جامعه وبخصوص دانشگاهها ومراکز آموزش عالی با شیوع گسترده ی این آفت در اذهان نسل جوان روبرو هستیم .

این مواجهه با اشکال مختلف ، از جمله پرسشهای گوناگون در مورد اینکه :چرا من نمیتوانم دینم را تغییر دهم ویا اینکه مگر در قرآن آیه ی لا اکراه فی الدین را نداریم پس چرا به آن عمل نمیکنیم ؟ ویا اینکه مرتبا" بر نقش قضا وقدر وتاثیر آن بر اراده ی انسان تاکید نموده واز آن به عنوان یک اهرم فشار بر مبلغان دینی استفاده میکنند تا مثلا" ثابت کنند دین و معنویت عنصری اجباری است و ...

در این مقوله گاها" افرادی با نیاتی پاک و مخلص وارد گود پاسخگویی میشوند که از تجربه ویا حتی در مواردی علم کافی برخوردار نیستند و تنها به این شعار قدیمی به عنوان حبل المتقین چنگ میزنند که علی ایهالحال علم فقه واحکام فقه اصغر است و عرفان(شناخت ومعنویت ) فقه اکبر !

وبه طور اجمالی وحتی گاها" نا خود آگاه وارد یک دور باطل میشوند که بله دین را باید با قلبت درک کنی ونه با عقلت ! ومعمولا" پرسشگر اصرار دارد که خیر من اول میخواهم از نظر عقلی به اثبات مسئله برسم ودر مرحله ی بعد وارد مقوله ی قلبی بشوم یا به عبارتی نمیخواهند که با مسئله ی دین احساسی برخورد نمایند واین درحالی است که گاها" مدافع اعتقادی از این مغالطه غافل میماند که (یا شاید حتی گاهی علم ان را ندارد) که چه تفاوتی است میان احساسی برخورد کردن و معنوی برخورد کردن !!!!
واکثرا" منجر میشود به اینکه بحث به هر شکل نیمه کاره وبدون رسیدن به نتیجه رها شده و در پوسته ی شکلی اعتفادات افراد جامعه شکاف ایجاد شده ودر هر نوبت این شکاف عمیق تر شود .

از طرفی جوان امروزی در هجوم انواع تبلیغات ضد دین مغرضانه ی سیاست مداران قدر حاکم بر سکان سفینه ی سیاست جهانی معاصرقرار دارند که تمام همت خود را بر این محور اساسی قرار داده تا دل وقلب جوان امروزی را به ملکیت هوس وهوس رانی در آورده و جایی از آن زا برای معنویت باقی نگذارد . واز طرف دیگر هم فکر ومغز اورا به استخدام این پرسشها وادار کند تا سرگرم یافتن پاسخی برای این ابر پرسشهای تلقیح شده از جانب سیاستمداران مغرض شود .

یکی از عمده ترین این پرسشها که به شکلی ظریف خود ححامل دهها پرسش دیگر در بطن خود میباشد این است که :

در عنصر نیایش صورت وشکل مهم است ویا روح ومعنی ؟

معمولا" مبلغ ومدافع از دین واعتقادات طبق همان حبل المتقین ذکر شده در بالا به روح ومعنی تکیه میکند واین عنصر را مهم تر از سایر عناصر قلمداد میکند غافل از اینکه نقشه ی طراحان سؤال نیز دریافت همین پاسخ بوده تا ایشان نیز بگویند پس چه اجباری است که من نماز را با این شکل دستوری بخوانم بلکه ترجیح میدهم خدای خود را انطور که با او راحت هستم بپرستم !!! وبه هیچ کس حتی( محمد) !!! [صلوات الله علیه ] اجازه ی تعیین تکلیف برای امور شخصی وارتباطم با خدا را نمیدهم !

از اینجا به بعد رشته ی افکار دو طرف مباحثه در دوجهت مخالف شروع به تغریب میکند و......

به نظر شما در هیئت یک مبلغ چه استاد وچه کارشناس وچه مدافع عادی از اعتقاداتتان برای نزدیکتر شدن افکار و شکل دهی وسامان دهی این گفتگو برای رسیدن به نتیجه ی مطلوب چه وظیفه ای داریم ؟

حق یارتان :Sham: