چرا نماز حتماً باید شکسته خوانده شود؟

تب‌های اولیه

22 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا نماز حتماً باید شکسته خوانده شود؟

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
مرجع تقلید: آیت الله خامنه ای.
لطفاً پاسخی بدهید که من قبول کنم:Gig:.سوالی برایم پیش امده.
اینطور که من متوجه شدم نماز شکسته برای مسافران در دوران پیامبر بدلیل جنگ بین مسلمانان و کفار بوده.
اما ماکه الان در جنگ نیستیم...و دشمنی هم نداریم که در کمین باشد.
در صورتی که ایه قرآن هم در اینباره میفرماید:
آیه 101 سوره نساء:
«هنگامى كه مسافرت كنيد مانعى ندارد كه نماز را كوتاه كنيد اگر از خطرات كافران بترسيد، زيرا كافران دشمن آشكار شما هستند»
(وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكافِرِينَ كانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبِيناً).
نگفته حتماً باید نمازتان را کوتاه بخوانید.در صورتی که مراجع میگویند اگر نماز را شکسته نخوانی باطل میشود.
وقتی من مسافرت هستم و میتوانم صبر کنم و نمازم را کامل و با عشق و علاقه بخوانم.چرا باید آنرا کوتا و تند بخوانم؟
ممنون:Gol:.

ســلام:Gol:

پاسخ کامل و جامعی رو پیدا کردم که فکر میکنم پاسخگوی سوال شما باشد.:ok:

از کارشناسان بخش احکام عذرخواهی میکنم.:Gol:

نكته اول اينكه شكسته بودن نماز مسافر و شكسته بودن آن يك حكم تعبدي است يعني اينكه

خداوند متعال از ما خواسته است كه نماز را در مسافرت با شرائط آن كه در توضيح المسائل

مراجع تقليد آمده شكسته بخوانيم حال چه با سختي و رنج و دشواري به سفر برويم و يا با

راحتي و سريع.

بنابراين نمي توان در فروع دين و احكام به دنبال فلسفه خاصي رفت كه چرا مثلاً نماز مسافر

شكسته است وقتي ما به خداوند ايمان آورده ايم و او را عادل و حكيم دانستيم و به پيامبر

اسلام و ائمه هدي ايمان آورده و قرآن را كتاب الهي و بدون تحريف قبول كرده ايم (مانند يك

طبيب) حال به ما دستور داده اند كه در سفر، نماز را شكسته بخوان. قطعاً اين مسأله داراي

فلسفه و حكمتي است كه خود خداوند روي مصالحي بيان نموده است.

بنابراين ما نمي توانيم براي احكام، فلسفه خاص كه همان است و لاغير بيان كنيم چون ما خيلي

از چيزها را نمي دانيم. مثل آن است كه بگوييم چرا نماز صبح دو ركعت است و نماز ظهر چهار

ركعت و ...

نكته دوم: همان طور كه بيان شد يكي از فلسفه هاي شكسته شدن نماز مسافر كه در قرآن هم

بيان شده مشقت و سختيهاي سفر است. و در اين فرقي نمي كند در زمان قديم باشد يا حالا به

هر حال مسافرت داراي سختي هايي است همان طور كه در آن زمان يا پاي پياده و يا با اسب و

الاغ به سفر مي رفتند سخت بود.

امروزه هم به نسبت مسافرت سخت است البته درجه سختي با هم فرق مي كند. به عبارت

ديگر آن طور كه انسان در خانه و منزل خود راحت است در سفر راحت نيست.

و نكته سوم: اينكه تمام سفرهاي آن زمان سخت و دشوار نبود بلكه براي افرادي كه بضاعت

مالي چنداني نداشتند سخت بود ولي در همان زمان افراد متمول و ثروتمندي بودند كه با بهترين

مركب ها و در سايه بان و با خدم و حشم به سفر مي رفتند.

پس نمي توان ملاك شكسته بودن نماز مسافر را سختي و دشواري بودن آن گفت كه بعد بگوييد

حالا كه دشواري و سختي نيست پس چرا مسافر نمازش را شكسته بخواند اين حكمي است از

جانب خداوند كه مؤمنين در هر عصر و زماني در هر شرائطي به آن پايبند هستند.

از امام باقر (ع) روايت شده است كه شخصي از ايشان سؤال كرد درباره نماز در سفر كه چگونه

بايد آن را خواند؟ و چند ركعت؟ امام فرمود: قرآن مي گويد و اذا ضربتم في الارض فليس عليكم

جناح ان تقصروا من الصلواه (1) يعني هنگامي كه به سفر مي رويد بر شما گناهي نيست كه

نماز را شكسته بخوانيد امام باقر (ع) فرمودند اين آيه شكستن نماز در سفر را واجب كرده همان

طور كه در منزل و شهر خود تمام است پس صرف سفر با شرائط آن موجب شكسته شدن آن

است نه سختي و دشواري آن. (2) حال چه شما مي خواهيد پياده سفر كنيد يا با اسب يا ماشين

و يا هواپيما و ...

حديث ديگر اينكه ابن عباس روايت مي كند ما در بين راه مكه و مدينه نماز را همراه با پيامبر اسلام

(ص) شكسته خوانديم با اينكه در راحتي و آسايش بوده و هيچ خوفي نداشتيم. و بعد ابن عباس

مي گويد شكستن نماز در سفر سنتي است كه پيامبر طبق قرآن آن را باب كرده است. (3)

پی نوشتها:
1ـ سوره نساء، آيه 102
2ـ من لايحضره نفقيه، ص116
3ـ تفسير الميزان، علامه طباطبايي، ج5، ص106، ترجمه سيد محمد باقر موسوي همداني
منبع:www.eporsesh.com

بنام خدا.
سلام.
ممنون از پاسخ کاملتان.اما متاسفانه من جوابم را نگرفتم.
ببینید ما در قرآن یه سری آیه هایی داریم که امر میکنه یعنی باید اون کار رو انجام بدیم.یه سری آیه هایی داره که مثل همین آیه بالایی که گفتم و شما هم خودتون گفتید.
اینجا قرآن مارو امر نکرده به شکستن نماز بلکه مارو آزاد گذاشته مثل اون آیه که به پیامبر گفت برای منافقان 70 بار استغفار هم کنی آنها آمرزیده نخواهند شد.بنابراین پیامبر خود مختار بود.
بله ما یه سری جاها داریم که در قرآن صریح و واضح نیومده اما در احادیث و رساله ها داریم.اما مساله نماز مسافر کاملاً در قرآن ذکر شده هر انسان عاقلی میتواند بفهمد که چه میگوید.
اما دلایلی که پیامبر در سفر نماز را شکسته میخوانده میتوانسته:
1.سختی های سفر به خاطر زن و بچه و افراد زیاد که پشت پیامبر به نماز می ایستادند.
2.جنگ با کافران در هنگام سفر باشد.

من از سوالاتی که دلیل علمی میخوان مثلاً چرا صبح دو رکعت میخوانیم شب 4 رکعت اصلاً خوشم نمیاد.اما این مساله دیگه علمی نیست.
قرآن واضح گفته...حالا چرا ما باید حتماً نماز را شکسته بخوانیم وگرنه باطل است؟
و اذا ضربتم في الارض فليس عليكم جناح ان تقصروا من الصلواه (1) يعني هنگامي كه به سفر مي رويد بر شما گناهي نيست كه نماز را شكسته بخوانيد
:Gig:.

ســلام:Gol:

در مورد سوالاتی که مطرح فرمودید، حضرت علامه در تفسیر المیزان مطالبی رو فرمودند که بطور

کامل پاسخگوی سوالات شما خواهد بود ان شاء الله.

البته من فقط بخشهایی رو آوردم که در خصوص سوالات شما بود

دقت بفرمایید

وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ

كلمه (جناح) هم به معناى گناه است ، وهم حرج و تنگنائى ، و هم عدول كردن و كلمه قصر به

معناى نقص و كوتاه كردن نماز است.

و معناى آيه شريفه اين است كه هر گاه به سفر رفتيد، مانعى از حرج و اثم نيست كه چيزى را از

نماز كم كنيد. و عبارت (مانعى از حرج و گناه نيست ) ظاهر در جوازاست يعنى مى توانيد نماز را

شكسته بخوانيد و اين ظاهر منافات ندارد كه آيه شريفه در سياق وجوب آمده باشد.

خلاصه از نظر سياق دلالت بر وجوب كند، و از آن استفاده شود كه بايد نماز را بشكنيد، بطورى كه

اگر تمام بخوانيد نمازتان باطل است .

همچنان كه در آيه شريفه : (انّ الصّفا و المروة من شعائر اللّه فمن حجّ البيت او اعتمر فلا جناح

عليه ان يطّوّف بهما) با اينكه سعى بين صفا و مروه از واجبات حج و عمره است .

علت اينكه گفتيم منافات ندارد، اين است كه مقام آيه شريفه مقام تشريع حكم است و در آن

صرف كشف از اينكه چنين حكمى هست كافى است ، و لازم نيست كه در اين مقام همه جهات و

خصوصيات حكم بيان شود. (مى خواهد بفرمايد: نماز در سفر شكسته است و سعى بين صفا و

مروه تشريع شده ، اما آيا به نحو وجوب است يا غير وجوب از اين جهت ساكت است ، چون در

مقام بيان اين خصوصيات نيست ). همچنانكه نظيراين تعبير را درباره روزه واجب آورده ، فرموده :

( و ان تصوموا خير لكم .)

إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ ...

در جمله مورد بحث قيد و يا شرط است براى جمله (فلا جناح عليكم ...) و مى فهماند كه ابتداء

شكستن نماز براى خوف فتنه و ترس از دشمن تشريع شد، و اين خصوصى بودن مورد، منافات

ندارد با اينكه براى بار دوم بطور عموم و براى همه سفرهاى مشروع تشريع شود. هر چند كه

پاى خوف در ميان نباشد. آرى ، كتاب خدا يك قسم از نماز شكسته را بيان مى كند و سنت رسول

اللّه آن را براى همه صور، عمومی مى سازد.

:Gol:

بنام خدا.
سلام.
خیلی توضیحات جالبی بود.لذت بردم فقط یه سری از قسمت هاشو متوجه نشدم.چون کلماتی داشت که متوجه نمیشدم.
اگه به صورت عامیانه مطرح کنید ممنون میشم.
مثلاً کلماتی مثل سیاق،وجوب،حرج،عدول کردن و .... رو در جملات متوجه نشدم.

زهــره;180033 نوشت:
كلمه (جناح) هم به معناى گناه است ، وهم حرج و تنگنائى ، و هم عدول كردن و كلمه قصر به معناى نقص و كوتاه كردن نماز است.

یعنی کلمه جناج به معنای امر کردن هم هست؟مثلاً اینکه باید شکسته شود(در هر شرایطی)؟
:Gol:

ســلام:Gol:

زهــره;180033 نوشت:
از نظر سياق دلالت بر وجوب كند

یعنی از اسلوب کلام، روش و طرز سخن روشن میشود که دلالت بر واجب بودن این امر میکند.
عــــلی;180036 نوشت:
حرج

به معنای همون سختی و تنگنائی
عــــلی;180036 نوشت:
عدول کردن

به معنای بازگشت کردن. بازم شک دارم:Gig:، از یکی ازاساتید سایت بپرسید
عــــلی;180036 نوشت:
کلمه جناج به معنای امر کردن هم هست؟مثلاً اینکه باید شکسته شود(در هر شرایطی)؟

خیر، لفظ جناح، به معنای امر کردن نیست.

حضرت علامه فرمودن که سیاق کلام دلالت بر وجوب میکند. یعنی اینکه که از کل آیه همچنین

حکمی استنباط میشود.

:Gol:

بنام خدا.
سلام.
ممنونم از پاسخ شما سرکار زهره گرامی.
من پاسخمو گرفتم.
خیلی زحمت کشیدید.تشکر:Gol:
میتوانید اینجا را هم مطالعه بفرمایید.
:Gol:یا علی.

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

من یکم از خاطراتم بگم

اون روز رفیق و برادرم(صیغه برادری خونده بودیم) اومده بود خونمون سراسیمه بهم گفت من کل دیشب رو نخوابیدم
گفتم چرا؟

گفت دیروز که رفته بودم نمایشگاه کتاب که کتاب بشارات عهدین آقای صادقی رو بخرم (طبق دستور آیه الله سید ابراهیم خسروشاهی) این کتاب رو هم بهم هدیه دادن

- چه کتابی؟
- حرمت کاستن از نماز و روزه مسافر!!! مدتها بود که اقوام و آشنایان نمازشون رو توی سفر کامل میخوندن بهشون میگفتم ما وظیفه مون تقلیده و تمام مراجع هم میگن باید نماز در سفر شکسته باشه اما اونا زیر بار نمیرفتند و میگفتن یعنی چی برای چی باید نمازمون رو بشکونیم و ..... زیر بار نمیرفتن
- خب
- صفحه اول رو شروع کردم به خوندن برام خیلی جذاب بود کم کم خوندم همینطور ادامه دادم تا تمومش کردم(نزدیک 50 صفحه) بخون ببین نظرت چیه؟
- خب این نظر ایشونه منم حوصله ندارم فعلا درگیرم
- (با ناراحتی)نه بخون
(بعد از کلی اصرار و انکار)
- باشه
(من تازه ازدواج کرده بودم و حسابی درگیر این مسائل بودم و حوصله خوندن کتابش رو نداشتم هر دفعه سعی کردم برم سر کتاب یه چیزی مانع میشد و شاید از همه بیشتر عادت به نظرات قبلی ای که مورد قبولم بود و سختی قبول نظر جدید و پابند شدن بهش اگه حق باشه!! یعنی ندانستن بهتره!!)
- خوندی؟(بعد چند روز)
- شرمنده یکم اومدم بخونم سر در نیاوردم(فکرم درگیر بود)
- یعنی چی چرا؟؟
- اصلا بیا یکم باهم بخونیم بفهمم چی میشه
- باشه
(شروع کردیم به خوندن)
این داستان ادامه خواهد داشت اگه یادم باشه!!
التماس دعا

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم
(مطالب این خاطرات به طور کلی نقل به مضمون هست چون از اون سال خیلی میگذره)
انصافا خیلی پستها زیاد شده فکر کنید الآن صفحه 573 هستیم هر صفحه 10 پست یعنی 5730 پست فقط همین پاتوق خورده خلاصه هوای هزینه ها رو هم داشته باشید

ادامه داستان:

خوندیم خوندیم خوندیم یکم حال و هوای مطلب اومد توی دستم حسابی نشستم خوندم تنهایی بعد دوباره بعدا رفیقم اومد پیشم گفت: نظرت چیه؟

- خیلی خوب بود انصافا کار کرده هست
- به نظرت چرا علما جوابش رو ندادن فقط آیه الله تجلیل تبریزی جوابش رو داده اونم معلومه.....
- نمیدونم میخوای زنگ بزنیم دفترش؟
- بزنیم
زنگ زدیم صدا رو کم و بیش هردو میشنیدیم اولین بار بود که میخواستیم با صدای اون بزرگوار آشنا بشیم!
- سلام علیکم
- سلام علیکم و رحمت الله
- با آقای صادقی کار داریم
- خودم هستم
- خودتونید؟؟؟
- بله
- حاج آقا ما تازه رساله نماز مسافرتون رو خوندیم چرا علما جواب ندادن؟
- مقابل قرآن جوابی ندارن که بخوان بدن
- همین؟
- بله مقابل قرآن چی میخوان بگن؟
- خیلی ممنون خیلی خوشحال شدیم صداتون رو شنیدیم التماس دعا
- در پناه حق
ما موندیم و یه دل متحیر یعنی مگه میشه همه علما غلط بگن و این بنده خدا درست بگه؟؟ اصلا امکان داره؟
بعد با کلی درگیری با دلمون متقاعد شدیم که محال نیست اگر علما جوابی داشتن خوب میدادن و.....

دوستم: مقلدش بشیم؟
- نه ما از کجا میدونیم که این بنده خدا توی همه مسائل اینقدر قوی هست شاید فقط توی نماز و روزه مسافر خیلی قوی و درست کار کرده فعلا فقط توی نماز و روزه مسافر مقلد ایشون میشیم(هر دومون مقلد آیه الله بهجت بودیم)
4- 5 ماه بعد که من رفتم قم تونستم با ایشون آشنایی بیشتری پیدا کنم البته از محضر علمای دیگه هم استفاده می نمودم و مقایسه میکردم منطق قوی ایشون رو در مقابل سخن باقی علما در نهایت به این نتیجه رسیدم که ایشون اعلم و اتقی هستند
با برادر و دوستم در تهران تماس گرفتم و عرض کردم ایشون توی تمام مسائل اعلم هستند و اتقی

دوستم که توی یکی از مدارس مطرح تهران درس میخوند اول سعی کرد مقلد بشه اما بازم دلش راضی نشد و ترس برش داشت دست آخر یه استخاره به خود قرآن کرد که بسیار خوب در اومد تا دلش راضی شد که بیاد!!(اینو بعدها برام تعریف کرد و میگفت من اینطوری ام از دیگران چه انتظاری داری؟؟)

مثلا یه بار با یکی از علما بحث میکردم وقتی به نقطه ای رسید که نمیتونست جواب بده گفت ما در این کلاسها بنا نداریم خلاف مشهور فتوا بدیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

والله آدم شاخ در میاره به حقانیت مطلب میرسه ولی!!

خدا روز قیامت به دادش برسه!

و هر چی بیشتر میگذره به حقانیت اصل مسیر بیشتر پی میبرم البته قبول دارم شاید در حاشیه ها نقایصی باشه ولی انشاء الله چون محور اصلی چون قرآن است حاشیه ها هم نقایصش رفع خواهد شد

امیدوارم هر روز بتوانیم در راه خدمت به معارف قرآن و احادیث اهل بیت خدمتی بکنیم یعنی هر روز بهتر از دیروز قرآن و اهل بیت (ودر حاشیه خودشان سخنانشان) را بشناسیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
التماس دعا

مهدی عباس زاده;185123 نوشت:
- نه ما از کجا میدونیم که این بنده خدا توی همه مسائل اینقدر قوی هست شاید فقط توی نماز و روزه مسافر خیلی قوی و درست کار کرده فعلا فقط توی نماز و روزه مسافر مقلد ایشون میشیم(هر دومون مقلد آیه الله بهجت بودیم) 4- 5 ماه بعد که من رفتم قم تونستم با ایشون آشنایی بیشتری پیدا کنم البته از محضر علمای دیگه هم استفاده می نمودم و مقایسه میکردم منطق قوی ایشون رو در مقابل سخن باقی علما در نهایت به این نتیجه رسیدم که ایشون اعلم و اتقی هستند با برادر و دوستم در تهران تماس گرفتم و عرض کردم ایشون توی تمام مسائل اعلم هستند و اتقی دوستم که توی یکی از مدارس مطرح تهران درس میخوند اول سعی کرد مقلد بشه اما بازم دلش راضی نشد و ترس برش داشت دست آخر یه استخاره به خود قرآن کرد که بسیار خوب در اومد تا دلش راضی شد که بیاد!!(اینو بعدها برام تعریف کرد و میگفت من اینطوری ام از دیگران چه انتظاری داری؟؟) مثلا یه بار با یکی از علما بحث میکردم وقتی به نقطه ای رسید که نمیتونست جواب بده گفت ما در این کلاسها بنا نداریم خلاف مشهور فتوا بدیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!! والله آدم شاخ در میاره به حقانیت مطلب میرسه ولی!! خدا روز قیامت به دادش برسه! و هر چی بیشتر میگذره به حقانیت اصل مسیر بیشتر پی میبرم البته قبول دارم شاید در حاشیه ها نقایصی باشه ولی انشاء الله چون محور اصلی چون قرآن است حاشیه ها هم نقایصش رفع خواهد شد امیدوارم هر روز بتوانیم در راه خدمت به معارف قرآن و احادیث اهل بیت خدمتی بکنیم یعنی هر روز بهتر از دیروز قرآن و اهل بیت (ودر حاشیه خودشان سخنانشان) را بشناسیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم التماس دعا

با عرض سلام و احترام خدمت جناب عباس زاده گرامی :Gol:

اتفاقا دیروز خبر شما رو از یکی از اساتید سایت گرفتم ، گفتم چطوره جناب عباس زاده کم تشریف میارن سایت ، دلمون براشون تنگ شده .

هر چند در تاپیک جای این بحث ها نیست و باید در محل خودش مورد بحث و بررسی علمی قرار بگیرد اما در حد همین جا باید عرض کنم:

جدا از بحث های علمی که در گذشته داشته ایم و می توانیم داشته باشیم .
بر هیچ انسان منصفی پوشیده نیست وقتی صدها عالم قدر شیعه و سنی در طول تاریخ اسلام که روایت شناس و قرآن شناس بودند و این همه کتاب در زمینه حدیث و فقه و ... نوشته اند قائل به شکسته شدن نماز در سفر شده اند ، عقلایی و منطقی نیست که با اظهار نظر یک یا چند بزرگوار هر چند به نظر ما حق با آنها باشد ، این تراث را رها کرده و قول خلاف مشهور را به عنوان حق بپذیریم .

روشن است که باز خواست قیامت می تواند متوجه بنده گردد که چرا به فهم خود اکتفا کرده ام و فهم این همه عالم را کنار گذاشته ام کاری که بسیاری از علما با وجود علم فراوانی که داشته اند بخاطر خداترسی و ترس از قیامت ، نکرده اند و روش آنها این بوده که پس از اینکه می دیدند دیدگاه علمی آنها بر خلاف مشهور است ، بخاطر احتیاط عقلایی و تقوایی که داشته اند این احتمال را می دادند که نکند آنها اشتباه می کنند و سخن مشهور صحیح است از این رو در مقام دادن فتوا ، جرأت مخالفت با مشهور را نداشتند و فتوا به احتیاط می دادند.

خداوند آنها را با رسول الله صلی الله علیه و آله محشور فرماید و ما را هم در طریق سلف صالحمان ثابت قدم بدارد ان شاء الله .

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

ببخشید اول از همه از مدیر سایت میخوام که یکم فکر کنن یکم فقط نه زیاد

و به سوال من جواب بدن: چطور شد که سوال آذربانو خانوم خصوصی نبود بعد جواب من به سوال ایشون خصوصی بود؟ دلیل حذف رو هم نوشتید : لطفا گفتگوی [="Red"]دو جانبه[/] را در خصوصی مطرح کنید

وقتی میگید دو جانبه یعنی هر دو طرف حرف خصوصی زدن لااقل یکم سعی کنید دلیل رو دستکاری کنید!!!!

جناب سجاد من یکم وقتم پره همون وقت کمی هم که میام سایت ممکنه زیاد مفید نباشه

سجاد;185158 نوشت:
دلمون براشون تنگ شده

واقعا؟ منم خیلی دلم میخواد بیام ولی انصافا فکر میکنم خیلی از وقت و عمرم رو میگیره مثل شما هم که حقوق بگیر نیستیم(البته احتمال بسیار زیاد!) برای همین به قول معروف صرف نداره!!!!:Khandidan!:

اما در مورد باقی اوامرتون اتفاقا ما بحث فقهی نمیکنیم اگه بحث مبنایی بخواد بشه توی همون تاپیک http://www.askdin.com/thread15530.html جای خوبی هست که مبناها مورد انتقاد قرار بگیره انصافا منم خدا وکیلی سعی میکنم تا اونجا که میتونم منصف باشم این که میبینید جواب این پستهاتون رو فعلا ندادم برای این نبود که نداشتم بلکه خواستم یکم پخته بشه آخه من اینجا سر زمین باغ هم گاهی کار میکنم مثلا دارم بیل هم میزنم به حرفاتون فکر میکنم وجوه مختلفش میاد توی ذهنم احتمالات درست بودن و غلط بودن هم همینطور و .....

چه رسد که سر کتاب و درس باشم هر از گاهی هم میومدم دوباره مطالب رو میخوندم که یادم باشه دارم سر چی فکر میکنم

خلاصه من هنوز میخوام به اون بحث ادامه بدم اما احساس میکنم هر دفعه میارم تاپیک رو که بنویسم یه چیزی مانعم میشه نمیدونم چی؟!!

اما سخن خلاف مشهور هم که میگید اصلا برای من قابل قبول نیست اگر اینطور باشه مردم یهود و نصارای مدینه حق داشتند که با دیدن معجزات پیامبر ایمان نمی آوردند چون اونا هم لابد میگفتند یعنی علمای ما اشتباه کردند؟؟ این همه عالم؟!!

پس این نمیتونه ملاک خوبی برای زیر پا گذاشتن حق باشه برادر عزیز من

التماس دعا

مهدی عباس زاده;185053 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم من یکم از خاطراتم بگم

بنام خدا

سلام به همه ی دوستان

خدا خیرش بده ! با این یکم خاطرات اقای عباس زاده یه پیش لرزه ی اساسی تو منطقه ی اعتقادات بنده رخ داد .
چند ریشترش رو نمی دانم برای من که خیلی تکان دهنده بود . فعلا" تلفات نداشته ولی خدا به زلزله ی اصلی رحم کنه
نه اینکه اون منطقه ساخت درست و حسابیو اصولی هم نداره خیلی نگرانم کرده !!
خوش بحال اونایی که ساختمان اعتقاداتشان را ضدزلزله بنا کرده اند !
ادم کم جنبه هم نباید وارد اینطور سایت ها بشه ها!
من از وقتی اومدم اینجا کل زندگیمو باید بذارم برای رفع شبهات ایجاد شده !فکر می کردم پاتوق از این خبرا نیست دیدم نه بابا پاتوقم برای خودش کلاسی داره!
بگذریم...
از دو تا (شبهه)فارغ نشده یکی دیگه اومد الحمدلله (خوش امد)

دوستان چند روزی لطف کنید این خاطره و مطلب جناب عباس زاده را بخاطر بسپارید ما هم یه تحقیق کوچکی بکنیم .شاید مجبور شدم از دوستان والبته خود راوی محترم خاطره کمک فکری استمداد کنم
ممنون

مهدی عباس زاده;185169 نوشت:
اما سخن خلاف مشهور هم که میگید اصلا برای من قابل قبول نیست اگر اینطور باشه مردم یهود و نصارای مدینه حق داشتند که با دیدن معجزات پیامبر ایمان نمی آوردند چون اونا هم لابد میگفتند یعنی علمای ما اشتباه کردند؟؟ این همه عالم؟!!

ممنون از پاسخ شما جناب عباس زاده

این دو مسئله که با هم قابل مقایسه نیست این مثال شما را عرض می کنم که خارج از بحث است .
علوم بشری کجا ، معجزه پیامبری کجا ! هیچ انسان عاقلی نمی تواند در مقام مقایسه تفکرات و معتقدات علمای مشهور و معجزه پیامبر الهی ، اولی را انتخاب کند !

ببینید در فرض سخن ما هر دو طرف مسئله از علما هستند ، و نیز در فقه منابع علمی و استنباطی ما یکی است که در اختیار فرض کنید هزار تا عالم قرار گرفته از میان این هزار نفر در طول هزار سال، 990 نفر یه چیزی فهمیدند و یک نوع استنباط داشته اند و 10 نفر چیز دیگری. آیا منطقی و مطابق احتیاط عقلایی و تقواست که این ده نفر بدون توجه به فهم 990 نفر از منابع یکسان ، روی سخن خود پافشاری کنند که همه اشتباه کرده اند و ما درست گفته ایم !!

بگذارید برای دوستان واضح تر مثال بزنم اگر خدای نخواسته کسی مرتب دچار بیماری شود و برای کشف ریشه این بیماری ها ، نزد ده پزشک برود ، هشت نفر آنها بگویند بخاطر ایدز ، دچار ضعف سیستم دفاعی بدن هستی ، دو نفر بگویند بخاطر فشارهای عصبی این طور شدی! ، عاقلانه این است که بگوید به نظر من ، سخن این دو پزشک بهتر است چون مطالعه کرده ام و دلائل آنها را بهتر می پسندم ! یا جدای از دلائل و مستندات و براهین مقبول یا غیر مقبول دو طرف ، عاقلانه احتیاط و اعتنا به سخن هشت پزشک دیگر است.

روشن است که البته مثال های بسیاری می توان زد که در آن اکثریت اشتباه کرده اند ( اکثرهم لایعقلون ) که مورد قبول ما هم هست اما اولا این مثال ها نتیجه اش بی اهمیت بودن سخن مشهور و عدم اعتنا به آن نیست و ثانیا محل بحث ما همان طور که عرض کردم متفاوت است منابع یکی است و همه هم عالم یک مذهب که آنها را مورد بررسی قرار داده اند ...

موفق باشید

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

سجاد;185234 نوشت:
ببینید در فرض سخن ما هر دو طرف مسئله از علما هستند ، و نیز در فقه منابع علمی و استنباطی ما یکی است که در اختیار فرض کنید هزار تا عالم قرار گرفته از میان این هزار نفر در طول هزار سال، 990 نفر یه چیزی فهمیدند و یک نوع استنباط داشته اند و 10 نفر چیز دیگری. آیا منطقی و مطابق احتیاط عقلایی و تقواست که این ده نفر بدون توجه به فهم 990 نفر از منابع یکسان ، روی سخن خود پافشاری کنند که همه اشتباه کرده اند و ما درست گفته ایم !!

ببخشید آیا عاقلانه است که تعداد کم شیعه از همان منابعی که اهل سنت با این تعداد زیاد دارند می آیند اینطور استنباط میکنند؟؟ آیا عاقلانه است این پافشاری شیعه بر جانشینی؟

گذشته از آن بحث سر اختلاف بین دو مبنا است یک مبنا قرآن را ظنی و دلالتش را بی ارزش(یا لااقل کم ارزش) میداند طرف دیگر قرآن را ملاک بررسی احادیث میداند و قطعی الدلاله

پس مبنا فرق دارد

مثلا شما همین شما در المائدة : 55 إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ
انما را حصر بی اشکال و واو در و هم راکعون را واو حالیه میگیرید و مدعی هستید که جز این نباید معنا کرد و با اهل سنت با همین سخن محاجه میکنید

اما وقتی به پای احکام میرسد حصرها بی ارزش میشود قیود و احوال فقط دلالت بر تداول میکند و .....

کما این که اهل سنت هم واو را حالیه نمیدانند یا معنای ولی و یا حصر انما را و ....

همین شما در النساء : 59 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في‏ شَيْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْويلاً

استدلال به اطلاق اطاعت کرده و مدعی میشوید که چون این اطاعت بی قید و شرط آمده باعث میشود که ما بفهمیم اولی الامر کسی است که سخنی خلاف شرع نمیگوید و....

اما همین شما در جاهای دیگر جور دیگر ...

شما برخوردهای دوگانه خود را نسبت به قرآن ببینید وقتی با مسیحیان و یهودیان و برادران اهل تسنن بحث میکنید قرآن را همچون سندی بلااشکال میدانید که هرچه شما فهمیدید(یا به عبارتی آیه مشعر به آن است) صحیح است ولی قرار است احکام را از قرآن و سنت استخراج کنید علی رغم دستور خود ائمه در مورد عرضه احادیث به قرآن میاید قرآن رو در حد ظن پایین میارید و میگید ما قرآن رو اونطور که باید نمیفهمیم پس فهم ائمه بر فهم ما مقدم است و ....(در حالی که همون ائمه که میدانستند شما قرآن رو چقدر میفهمید دستور عرض دادند) و قرآن رو از دلالات صریحش مانند حرم و احل خارج میکنید و حرام خدا را به بهانه حدیث حلال و حلال خدا را به بهانه حدیث حرام میکنید

این سیاست دوگانه را من بر نمیتابم یا قرآن دلالت دارد یا ندارد اگر دارد که پس مدلول ارزشمند است و احادیث به مدلول عرضه میشود اگر ندارد که من اصلا این اسلام رو قبول ندارم چون قرآن خودش با خودش متناقض است از طرفی میگوید من برای هدایت مردم آمده ام از طرفی میگوید تو منو نمیفهمی از طرفی خودش رو بیان میدونه از طرفی .....

چه رسد به تشیع چه رسد به 12 امامی و....

sama85;185318 نوشت:
سلام
بابا گروه خونی این سرکار سادات با من نمی خونه ماشالله کلاس خیلی بالاست (دو پست بالاتر)
یکی که فهمید چرا ناغافل سرکار سادات توی پاتوق پست گذاشتند به منم توضیح بده
ای خواص باکلاس!بخدا عوام (به معنای عرفش) هم گاهی یه چیزایی می فهمندا !!!!
شما کم لطفی نکنید....حداقل جواب ما را بدهیدخدا رو چه دیدی شاید فهمیدیم .
ممنون

یکم دقت میکردید منظور واضح است خودشون گفتند:
سادات;185314 نوشت:
يك آدم عامي هيچ وقت نميفهمه كه سخن منطقي هست يا خير

یعنی ای عامی سرت توی آخور خودت باشه کاری نداشته باش همون کاری که بهت میگن درسته تو نمیفهمی داره میزنه توی سرت
در حالی که اصل مطلب اینه که قابل پیش بینی نیست که کدوم میرن حموم ممکنه اونی که تمیزه عادت نداشته باشه کی گفته اگه امروز یکی اومد پیشت و تمیز بود عادت به تمیز بودن داره؟؟
ممکنه اونی که کثیفه همیشه میرفته حموم ولی اون روز وقتش نبوده
ممکنه کثیفه عادت نداشته ولی.....

خلاصه اگر اون دو نفر عاقل بودند میتونستند جواب درست بدهند

حالا این داستان رو براتون تعریف میکنم: یه روز یه کسی(گویا روزنامه نگاری چیزی بوده کامل جریانش یادم نیست فقط قسمت مهمش یادمه) از یه دهاتی بی سواد سوالاتی پشت سر هم میپرسه اون دهاتی جوابهای نغزی به این بنده خدا میده سوال کننده میگه تو که سواد نداری چطوری اینقدر جوابات پخته است؟ دهاتی میگه من نمیتونم کتاب بخونم جاش وقتم رو میذارم فکر میکنم!!!!

نمیگم همه چیز از فکر کردن در میاد ولی فکر کجا و سواد الکی اضافی کجا؟

الجمعة : 5 مَثَلُ الَّذينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ

التماس دعا

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

اول از همه دو نوع مثال(هر کدام دو عدد) برای وجوب و یا عدم وجوب آنچه جناح نیست می آورم:
البقرة : 158 إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ عَليمٌ

ناگفته معلوم است آنچه سعی صفا و مروة را واجب میکند بودن آن از شعائر الله است نه چیزی دیگر!

البقرة : 198 لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ وَ اذْكُرُوهُ كَما هَداكُمْ وَ إِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ

اینجا هم همینطور آنچه که ذکر را نزد مشعر الحرام واجب میکند امر است که بعد از رفع گناه به صورت عمومی وارد شده است

اما آیه های:
البقرة : 230 فَإِنْ طَلَّقَها فَلا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجاً غَيْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَها فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يَتَراجَعا إِنْ ظَنَّا أَنْ يُقيما حُدُودَ اللَّهِ وَ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ يُبَيِّنُها لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ
و:
البقرة : 235 وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فيما عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّساءِ أَوْ أَكْنَنْتُمْ في‏ أَنْفُسِكُمْ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَ لكِنْ لا تُواعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلاَّ أَنْ تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً وَ لا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكاحِ حَتَّى يَبْلُغَ الْكِتابُ أَجَلَهُ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما في‏ أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَليمٌ

البقرة : 239 فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالاً أَوْ رُكْباناً فَإِذا أَمِنْتُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَما عَلَّمَكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ
[=fixedsys][=&quot]پس اگر بيم داشتيد، پياده يا سواره (نماز را به جاى آوريد). پس هنگامى كه ايمن شديد خدا را ياد كنيد; همان گونه كه آنچه را نمى توانستيد بدانيد به شما آموخت.[/][=&quot][/][/]

آيه 239 ـ اين جا اين قيام كامل نماز را تنها از نظر ظاهر و كيفيتش در زمينه خوف مستثنى داشته و اين خود در برابر "فاذا أمنتم" خوفى بى امان است، كه نماز گزار در خطرى جانى و يا مالى و مانند اينها قرار گيرد و در جمع ناامنى كه دورى از آن بر مكلفان واجب است، در اين گونه موارد با حفظ اصل نماز، سكون و ركوع و سجودش و آنچه موجب بى امانى است مستثنى مى گردد.
در اين صورت در ركعات نماز بر خلاف آنچه گفته مى شود هرگز در زمنية خوف نقصانى نيست، زيرا اين كيفيت سكون و ركوع و سجود نماز است كه در هنگامة خوف تغيير مى كند ـ و نه كميت آن ـ كه اگر شما به جاى چهار ركعت در زمينه خوف هر چند ركعاتى هم در حالت حركت افزون كنيد، هرگز ناامنى پيش نمى آيد. و برعكس اگر بجاى ركعاتى يك ركعت و يا كمتر از آن را در حال خوف و بدون ترك كيفيتش بخوانيد خوف همچنان باقى است.
اين جا تنها "إن خفتنم" شرط در قصر از كيفيت نماز به ميان آمده، ولى در آيه (101:4) به عنوان مصداقى بارز و ترس از هجوم ناگهانى كفار آمده است، كه اين مطلق خوف در آيه مورد بحث خوف در آيه نساء را نيز مطلق مى كند، كه در هر صورت تنها اين زمنية خوف است كه از كيفيت نماز مى كاهد و نه از كميتش.
اگر يقيين داشته باشيد كه در كل وقتِ نماز خوف باقى است، ولذا نماز را با سقوط كيفيت خوانديد، ولى بعداً قبل از اتمام وقت خوف برطرف شد اعاده نماز واجب است، زيرا نماز قبلى در زمنيه اضطرار و خطر بوده كه اكنون برطرف شده و تتمة وقت براى اعاده اش كافى است.
و در صورتى كه احتمال قوى يا اطمينان داريد كه در اواخر وقت خوف برطرف مى گردد، نماز خواندن در ابتداى وقت با حالت خوف حرام و باطل است و اگر بر خلاف اين احتمال قوى يا اطمينان خوف برطرف نگرديد شما بايد باقصر در كيفيت نماز خوف را بخوانيد و نيز در مانند جنگ كه شخص احتمال زنده بودنش را هم نمى تواند بدهد بايد در همان ابتداى وقت با قصر كيفيت نماز را اقامه كند. ولى اگر تا پايان وقت زنده ماند و خوف برطرف شد بايد نمازش را اعاده كند.
و با مراجعه به آنچه در آيه (101:4) بيان كرده ايم، جريان قصر و شرطش روشن تر مى گردد.
ادامه دارد......

......ادامه

النساء : 101 وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكافِرينَ كانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبيناً
[=tahoma][=&quot]و چون در زمين (به زحمت و نگرانى پاى) زديد [/][=&quot]][/][=&quot]: رهسپار جهاد شديد[/][=&quot][[/][=&quot]، اگر بيم داشتيد آنان كه كافر شدند بر شما فتنه اى آتشين (بر پا) كنند (كه بر شما هجوم آورند)، پس گناهى بر شما نيست كه از (كيفيت) نماز بكاهيد. كافران بى گمان پيوسته براى شما دشمنانى آشكارگر بوده اند[/][/]
[=tahoma][=&quot]آيه 101 ـ[/][=&quot] "ضربتم فى الارض" در اينجا ـ و كلا در تمامى مواردى كه در آيات گوناگون آمده ـ به معناى قيام براى جنگجوئى و يا كارهائى پرمشقت است و اصولا از نظر لغت نيز زدن در زمين غير از راه رفتن عادى در زمين است، كه اوّلى ضربتم و دومى مَشَْيْتُمْ يا سافَرْتُمْ مى باشد، روى اين اصل "ضربتم فى الارض" جنگهاى درون مرزى را هم شامل است، كه اگر در جايگاه خودتان جنگى روى داد، قيام شما از براى دفاع همين "ضربتم فى الارض" است و اگر هم جنگهاى برونى چه در حد معروف سفر و چه كمتر از آن باشد باز هم "ضربتم فى الارض" مى باشد و اين تنها به حساب قيام جنگى و مانند آن است و هرگز سفر معروف يا مادونش در آن مدخليتى ندارد "و ان خفتم فرجالا اَوْ ركباناً" درسور[/][=&quot]ة[/][=&quot] بقره ـ چنانكه گذشت ـ داراى همين عموميت نيز هست، روى اين اصل بين "ضربتم فى الارض" و (سافرتم) باصطلاح عموم و خصوص مِنْ وَجْه مى باشند. كه گاه ضرب فى الارض است بدون سفر و گاه سفرى بدون ضرب فى الارض و گاه هر دو است و گاهى هم هيچكدام نيست، در قرآن براى صرف سفر، لفظ سفر آمده و براى جنگ يا كار پر زحمت ديگر مانند تجارت ضرب فى الارض آمده است، روى اين اصل اين آيه هرگز ربطى به نماز مسافر ندارد.[/][/]
[=tahoma][=&quot]"ليس عليكم جناحٌ" كه از براى كوتاه كردن نماز، گوئى تنها گناه را سلب كرده، در زمينه اى است كه مسلمانان از شدّت التزام به نماز كامل گمان مى كرده اند كه در [/][=&quot]زمينة[/][=&quot] ترس بر جانهاشان نيز بايستى نماز را بدون كم و كاست انجام دهند، گرچه در اينصورت زخمى و يا كشته هم بشوند، روى اين اصل نفى جناح و گناه هرگز منافاتى با وجوب كوتاه كردن نماز در [/][=&quot]زمينة[/][=&quot] خوف ندارد و بر حسب قاعد[/][=&quot]ة[/][=&quot] كلى در دَوَران امر بين اهمّ و مهّم، انجام اهمّ و ترك مهم واجب است، كه اينجا هم براى حفظ جان و مال و سلامتى و تمامى چيزهايى كه از كيفيت نماز برتر است كاستن از نماز باندازه ضرورت واجب مى باشد و چناكه در آيه سعى هم آمده است "ان الصفا و المروة من شعائر الله فمن حج البيت او اعتمر فلا جناح عليه أن يطوّف بهما و مَن تطوع خيراً فإن الله شاكرٌ عليهم" ([/][=&quot]158[/][=&quot]:[/][=&quot]2[/][=&quot]) اينجا در عين آنكه سعى صفا و مروه در آغاز اين آيه از شعائر الله معرفى شده و شعائر الله هم بر حسب آياتى چند از مهمترين واجبات است، مانند [/][=&quot]آية[/][=&quot]: "و من يعظم شعائر الله فانّها من تقوى القلوب" ([/][=&quot]3[/][=&quot]2:[/][=&quot]22[/][=&quot]) و در جمع شعائر الله بلندگوهاى شريعت الله مى باشند، در عين حال اينجا هم مى بينيم كه «فلاجناح» آمده، اين هم در [/][=&quot]زمينة[/][=&quot] عمرة القضاء است، كه بر حسب توافق رسول الله(صلى الله عليه وآله)با مشركين مكه اجازه عمر[/][=&quot]ة[/][=&quot] اى به آنها داده شد، در اين جريان گروهى از مسلمانان سعى صفا و مروه را تأخير انداختند و در اين فرصت مشركان بتهاى خود را به آنجا بازگرداندند، اين مسلمانان به گمان آنكه سعى در عين واجب بودنش در ميان بتها گناه است، دست از سعى برداشتند، براى رفع اين گمان و نيز ويژگى سعى براى حج و عمره، اين آيه نازل شد كه سعى صفا و مروه از بلندگوهاى شريعت است و براى انجام آن در هر صورت هيچ گناهى وجود ندارد، گرچه سعى در ميان بتها باشد.[/][/]
[=tahoma][=&quot]سپس "أن تَقصُرُوا من الصلاة" كوتاه كردنى است از نماز و نه تنها چهار ركعتى، كل نمازهاى واجب مشمول «الصلاة» است و بالاخره اين قصر در [/][=&quot]زمينة[/][=&quot] جنگ "ان خفتم ان يفتنكم الذين كفروا" به ميان آمده و اين كوتاه كردن نماز گرچه در طلاقش كم كردن از ركعات را در ضمن كاستن از كيفيت نماز شامل مى باشد، ولى اينجا به مناسبت خوف تنها دومى مراد است، زيرا ترس از دشمن هرگز موجب كاستن از ركعات نماز نيست، كه شما در حالت دويدن، اگر چهار ركعت را چندين برابر هم كنيد هرگز خوفى در كار نيست و تنها خوف در انجام كيفيت نماز است، كه مشتمل بر ركوع، سجود، تشهد، جابجا نشدن و جماعت مى باشد، روى اين اصل به همين مناسبت كاستن از نماز تنها كاستن از كيفيت فرادى يا جماعتى آن بوده، چنان كه نص [/][=&quot]آية[/][=&quot] بقره نيز چنين است، كه "فان خفتم فرجالا او ركباناً" اگر [/][=&quot]][/][=&quot]در حال نماز[/][=&quot] [[/][=&quot]بترسيد پس پيادگان و سواران نمازهاتان را بخوانيد، بنابراين در اين آيه منحصر به فرد در كل قرآن هرگز اشاره اى هم به كم كردن از ركعات نماز حتى در مورد ترس نيست، تا چه رسد در كل سفرهاى معين و بدون هيچ خوفى از ركعات نماز كاسته شود و آيا اگر نماز مسافر در حدّ معين كلا شكسته است ـ با آنكه اينگونه سفرها بسيار بيشتر از خطرهاى شعري موجب قصر مى باشند ـ چرا قرآن راجع به صلاة خوف در اين دو آيه بحثى مفصل كرده و راجع به نماز سفر هرگز اشاره اى هم به ميان نياورده است، آيا خدا مهم را دو بار به ميان آورده و أهم را بكلى ترك كرده است، با آنكه قرآن كل واجبات را با الحان گوناگون ذكر كرده و اگر هم احياناً بعضى واجبات كوچك بگونه اى آشكار در قرآن نمودار نباشد، دست كم واجبات بزرگ نمودار است و اينجا وجوب كوتاه كردن از ركعات نماز چهار ركعتى در سفر ـ چنان كه مى گويند ـ بسى مهمتر از وجوب كوتاه كردن از كيفيت نماز درحال ترس و با حفظ يكى از نواميس پنجگانه مى باشد، زيرا خود هم مهمترو هم بيشتر است.1
-----------------------------------------------
1. ترجمان تفسیر الفرقان(تفسیر 5 جلدی) لسان المحققین آیة الله العظمی صادقی تهرانی
[/]
[/]



اما بعد: نکاتی از تفسیر شریف فوق و آیه را که ممکن است خواننده از مد نظر نگذراند عرض میکنم:
1. آیه(101 نساء) نبودن گناه را مشروط به خوف از حمله دشمن میداند نه بی قید
وقتی شرط محقق نشود مشروط محقق نمیشود
پس اگر خوف نباشد عدم جناح حاصل نمیشود یعنی اگر خوف نباشد قصر از صلاة جناح(گناه: حرام) است

2. آیه(239-238 بقرة) میفرماید حافظوا علی الصلوات ..... فان خفتم فرجالا او رکبانا
یعنی اصل اصیل اسلامی محافظت کردن بر صلوات است مگر در صورت خوف که در حال راه رفتن یا سواره باید خوانده شود البته شاید کسی به این استدلال خدشه ایراد بکند که آیه درمورد غیر خوف ساکت است که دفع میشود به حافظوا علی الصلوات که وظیفه انسان طبق این آیه به دو شق تقسیم میشود یک: حفظ بر صلوات در صورت عدم خوف دو: قصر کیفی نماز در صورت خوف

گذشته از استدلال فوق ادامه آیه میفرماید فاذا امنتم فاذکروا الله کما علّمکم ما لم تکونوا تعلمون در هنگام امن میفرماید همانگونه که خدا به شما یاد داده است ذکر خدا را بگویید در حال امن نه مانند خوف که قصر کردید بلکه کامل مانند قبل از خوف

باز هم ممکن است کسی ایراد بگیرد که خوب خدا در سفر نماز دو رکعتی به ما یاد داده است و در حضر نماز 4 رکعتی این فرمایش هم رد میشود به قول لاجناح علیکم در آیه 101 نساء چرا که در آنجا قصر را در غیر خوف حرام میداند
(هر چند که در بحث روایت هم حرفهایی هست اما نیازی به تعرض روایات نیست)
التماس دعا

سلام
یک سوال دارم:
کسی که می خواهد به شهری برای مدت طولانی (چند سال) برود و این شهر را به عنوان وطن دوم قبول نداشته باشد, و همچنین گاه گاهی به وطن اصلی خود رفت و آمد کند, چه وقت باید نماز شکسته بخواند و چه وقت کامل؟ روزه چطور؟ (مرجع: آقای مکارم)

hoomanb;186258 نوشت:
سلام یک سوال دارم: کسی که می خواهد به شهری برای مدت طولانی (چند سال) برود و این شهر را به عنوان وطن دوم قبول نداشته باشد, و همچنین گاه گاهی به وطن اصلی خود رفت و آمد کند, چه وقت باید نماز شکسته بخواند و چه وقت کامل؟ روزه چطور؟ (مرجع: آقای مکارم)

با عرض سلام خدمت کاربر محترم hoomanb بزرگوار

چنانچه حداقل يک سال (12ماه) هر شب در آن محل اقامت داشته باشد و يا هفته ای سه روز در آن محل اقامت داشته باشد که حداقل دو سال ادامه یابد یا تصمیم به اقامت دائم داشته باشد و (هر چند بصورت پراکنده) حداقل چهار ماه در سال در آن محل اقامت داشته باشد ، حکم وطن را دارد و نماز کامل و روزه صحیح است.

همچنین اگر با قصد اقامت ده روز در آنجا ساکن شوید .

و در مورد وطن اصلي در صورتي که از آنجا اعراض کرده باشيد، يعني قصد نداشته باشيد جهت سکونت مستمر به آنجا بازگرديد، نماز و روزه شما در آنجا شکسته است. مگر اينکه هر سال، سه چهار ماه در آنجا اقامت داشته باشيد.(1)

پی نوشت:
1. استفتاء از دفتر آیت الله مکارم شیرازی در قم

سجاد;186314 نوشت:
با عرض سلام خدمت کاربر محترم hoomanb بزرگوار

چنانچه حداقل يک سال (12ماه) هر شب در آن محل اقامت داشته باشد و يا هفته ای سه روز در آن محل اقامت داشته باشد که حداقل دو سال ادامه یابد یا تصمیم به اقامت دائم داشته باشد و (هر چند بصورت پراکنده) حداقل چهار ماه در سال در آن محل اقامت داشته باشد ، حکم وطن را دارد و نماز کامل و روزه صحیح است.

همچنین اگر با قصد اقامت ده روز در آنجا ساکن شوید .

و در مورد وطن اصلي در صورتي که از آنجا اعراض کرده باشيد، يعني قصد نداشته باشيد جهت سکونت مستمر به آنجا بازگرديد، نماز و روزه شما در آنجا شکسته است. مگر اينکه هر سال، سه چهار ماه در آنجا اقامت داشته باشيد.(1)

پی نوشت:
1. استفتاء از دفتر آیت الله مکارم شیرازی در قم


سلام
کسی که تازه می خواهد به این سفر برود (برای کار) و به ماه رمضان برسد و قصد بیش از 10 روز کند می تواند روزه بگیرد؟

hoomanb;186318 نوشت:
سلام کسی که تازه می خواهد به این سفر برود (برای کار) و به ماه رمضان برسد و قصد بیش از 10 روز کند می تواند روزه بگیرد؟

با عرض سلام و احترام مجدد

مسافری که قصد اقامت ده روز پشت سر هم در محلی دارد یا می داند اجبارا باید در آنجا توقف کند باید نماز را تمام بخواند و روزه او صحیح است .(1)

همیشه سالم و موفق باشید

پی نوشت:
1. آیت الله مکارم شیرازی، توضیح المسائل م 1164

با سلام خدمت آقای عباس زاده-نماز روزه هاتون قبول ان شاالله
بنده دوستی هستم تقریبا همشهری شما.
امشب تو اینترنت دنبال موضوع نماز شکسته میگشتم و رسیدم به سایت askdin.com و حرفای شما
ازسرشب فکر کردم و به جاهای مختلف سر زدم.
راجع به آیه 101 سوره نسا هم زیاد فکر کردم.
شاید اصلا برای نتیجه های من ارزش قایل نشین اما بعد از سحری که بهش فکر میکردمو قرآن میخوندم یچیز اومد توی ذهنم که کمکم کرد نظرات مختلف بقیه نظر منو عوض نکنه. هرچند نوشته های شما مربوط به نزدیک یک سال پیشه اما دلم میخواست نظرمو براتون بگم.
اون آیه و نماز شکسته منو یاد نماز ظهر عاشورا انداخت.سرچ کردم و دیدم ذهنیاتم درسته.کاروان امام حسین بیشتر از ده روز تو صحرا اقامت داشتن اما نماز ظهر عاشورا دو رکعتی خوانده شد.
و با این به این نتیجه رسیدم که اون آیه شریفه برای چنین اوقاتی فرموده شده و منظور از سفر هم همون بی خانه یا خارج از خانه بودنه و خوف از دشمن هم که اونجا بوده.
وبنظرم چون راجع به نماز شکسته مثل اصل خود قوانین نماز آیه ای در قرآن نیست پس ما مکلفیم همانطور که نماز رو طبق روایات و احکام سینه به سینه نقل شده به جامیاریم پس مکلفیم نماز شکسته رو هم همونطور به جا بیاریم.
آقای عباس زاده
مراقب باشید فتنه های دشمنان دین اسلام که تفرقه انداختن و دست کاری کردن و تحریف اسلامه دامن گیرتون نشه.راه سختی رو در پیش گرفتید.در پناه حق.
.
فقط امیدوارم علی آقا شبهه هاش بیشتر نشده باشه با حرفاتون.
عقیق

موضوع قفل شده است