تاریخچه خانه کعبه
تبهای اولیه
لطفا تاریخچه بیت الله الحرام را ذکر کنید.
لطفا تاریخچه بیت الله الحرام را ذکر کنید.
بنام خدا
کعبه در لغت هر بنای چهار پهلو را گویند. و نیز در معنایِ استخوان چهار پهلو در پاشنه پا، به فارسی شتالنگ و در ترکی قاپ، و بالا خانه می آید. این لفظ نام عَلَم برای خانه خدا و «بیت اللّه» است.1
گویند جای این خانه نخست آفریده خداوند بر روی زمین است و از این روی به آن، ناف زمین، میانه جهان و مادرآبادی ها (ام القری)، می گویند.2
چون آدم(ع) از پس سرپیچی از فرمان خدای و بیرون آمدن از بهشت توفیق توبه یافت و برای خشنودی خداوند به ساختن عبادت جائی، مأمور گشت، از سراندیب بیرون آمد و در پی یافت «حواء» پای درین سرزمین نهاد و در آنجا این چهار دیواری بی آسمانه را بساخت و در آن به عبادت پروردگار پرداخت و پس از چندی به سراندیب بازگشت ولیکن هر ساله به آن عبادت جای می آمد و به این صورت چهل حج بگزارد. شیث، فرزند آدم آن چهار دیواری عمارت کرد و با سنگ و گل برآورد و بر آن آسمانه نهاد.3
آن بنا تا طوفان نوح بماند و چون آب فرو نشست به صورت تپه ای از ریگ سرخ سر از آب بیرون آورد. بعد از طوفان، چون بر شمار مردم افزوده گشت و جهان آبادانی گرفت، نوح اقالیم عالم را در میان فرزندان بخش کرد. میانه زمین و حرم و گرداگرد آن و نیز یمن و حضرموت و عمان تا بحرین، و... نصیب «سام» آمد 4 و از آن روزگار باز به سرزمین های قلمرو «سام» و مردم آن سامان و زبان و آداب و رسوم ایشان سامی گفتند.
ابراهیم(ع) در شام بود و اسماعیل درین دیار مقدس زندگی می کرد. این سرزمین بعدها به مناسبتهائی مکه یا بکه نامیده گشت. آن دو نفر از یکدیگر بی خبر بودند و یکدیگر را ندیده بودند. درین روزگار دیار اسماعیل و هاجر و آن سرزمین خشک و بی علف و سوزان به برکت آب «زمزم» و تلاش هاجر و اسماعیل سر سبزی و آبادانی یافته بود و مردم بسیاری از یمن وجاهای دیگر در آن جای رحل اقامت افکنده بودند. ابراهیم با اجازه ساره و تحت شرائطی برای دیدار زن و فرزند خود به مکه آمد ولیکن توفیق دیدار فرزند رفیق نگردید تا بار سوم اراده خداوندی به آمدن ابراهیم به مکه و دیدار فرزند و برآوردن قواعد خانه کعبه تعلق گرفت:... وَ اِذْ یَرفَع اِبراهیمُ الْقَواعِدَ مِنَ البَیتِ و اِسْمَعیلُ...5 و هر دو به ساختن «خانه خدا» کمر بستند و خداوند از ایشان خواست تا زمینه آمدن موحدان را به زیارت آن خانه فراهم سازند «وَ عَهدِنا اِلی ابراهیمَ و اِسْمعیلَ اَنْ طَهِّرَا بَیْتی لِلطّائِفینَ وَ العاکِفین»6 و ابراهیم از خداوند بزرگ درخواست تا راه و رسم زیارت آن خانه مقدس را به وی بیاموزد و وی و فرزندان وی را در شمار مسلمانان پاک دل و صافی ضمیر درآورد «رَبَّنا وَاجْعَلْنا مُسْلِمَینِ لکَ وَ مِن ذُرّیّتنا اُمّةً مُسلِمةً لَک و اَرِنا مَناسِکَنا و تُبْ عَلَینا»7و در پی این درخواست جبرئیل(ع) مناسک حج و زیارت سالیانه بیت اللّه به ابراهیم بیاموخت.8
و این جریان ادامه یافت ...
موفق باشید ...
پاورقی_____________________________
1. الرائد ج 2، فرهنگ معین ذیل قاپ، المنجد ذیل: سجد
2. معجم البلدان 4/463، البدء و التاریخ 4/81
3. العرائس ص 35
4. تاریخ الیعقوبی 1/9، مروج الذهب 1/41
5. قرآن کریم، البقره: 127
6. قرآن کریم، البقره: 125
7. قرآن کریم، البقره: 128
8. اقتباس از پایگاه حوزه نت، مقالۀ بنیان کعبه 1.
بنام خدا«وَ عَهدِنا اِلی ابراهیمَ و اِسْمعیلَ اَنْ طَهِّرَا بَیْتی لِلطّائِفینَ وَ العاکِفین»6
6. قرآن کریم، البقره: 125
چرا پروردگار متعال فرموند طهرا بیتی؟
این مطالب هم در مورد بیت الله :
بيت اللّه» اولين خانهاى است كه به عنوان معبد براى مردم ساخته شده، آن هم در سرزمين «غير ذى زرع»، اگر آبادانى در آن جا صورت گرفته، و بناهايى ساخته شده، حتماً بعـد از كعبـه بـوده اسـت
زيـرا ابـراهيم خليل به ذات اقدس اله، عرض كرد: «ربنا انى اسكنت من ذرّيتى بوادٍ غير ذى زرع عند بيتك المحرّم».
بعداً خانههايى در اطراف كعبه ساخته شد تا به صورت «بلد» درآمد.
پس در حقيقت بناهاى مجاور حريم كعبه را غصبكردهاند واگر توسعه لازم باشد، مىتوان آنها را تخريب نموده، حرم را توسعه داد.
نقل شده است كه: دستگاه حكومت عباسى، براى توسعه مسجدالحرام مجبور شد بعضى از خانهها را تخريب كند؛ عدهاى فكر مىكردند كه اين كار غاصبانه است، فقهاى اهل سنت هم فتوا دادند كه جايز نيست
ولى از امام ششم و ابى ابراهيم استفتاء كردند ایشان همين جواب را دادند كه چون بيتاللّه اول بوده و بعد عدّهاى حريم آن را غصب كرده، اطرافش خانه ساختهاند، در حقيقت آنها غاصبند و تخريب اين بيوت مانعى ندارد.
آرى اگر ابتدا ملك، از آن مردم بوده و در كنار ملك مردم كعبه را بنا شد (نظير مساجد معمولى) تخريبآنبناها بدون اذن صاحبانش جـايز نبود. فتواى اين دو معصوم ـ سلامالله عليهما ـ مايه گشايشى شد تا خانههاى اطراف را تخريب كرده، مسجد را توسعه دهند.(1)
1 ـ تفسير عيّاشى، ج 1، ص 186 ـ 185 ،وسائل الشيعه، ج 9، ص 331
خصوصيت محدوده كعبه
1ـ محدوده كعبه خصوصيات فراوان فقهى دارد؛
در تمام روى زمين تنها اين سرزمين است كه هركس از بيرون بخواهد وارد آن شود (ولو در غير موسم حج) ابتدا بايد در يكى از مواقيت احرام بسته سپس وارد گردد؛
از ااين رو ورود غير مسلمان به حرم ممنوع است چون بايد احرام ببندد و احرام از كافر متمشى نمىشود.
تنها كسانى كه مكرراً تردّد دارند؛ مانند رانندهها و نظائر آن مستثنى هستند. حتى كسى كه قصد تجارت يا غير تجارت دارد؛ مثلاً مىخواهد براى درمان به بيمارستان مكه مراجعه كند
يا براى ديدار دوستش وارد مكه شود، گرچه در موسم حج نباشد نيز بايد احرام ببندد.
2 ـ امن بودن اين محدوده؛
گذشته از برقرار ساختن امنيت تكوينى، قبل از اسلام (آمنهم من خوف)، بعد از اسلام نيز ضمن حفظ همان امنيت تكوينى، يك سلسله دستورات امنيت تشريعى نيز داده شد كه: «مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً».
اين جمله به صورت ماضى استمرارى (كان آمناً) بيان شد و نفرمود: «من دخله أمن»؛ زيرا همواره در آن جا امنيت تشريعى حكفرماست و اختصاصى به مسأله تهاجم ابتدايى ندارد
كه هركس وارد شد نبايد او را اذيت كرد بلكه اگر كسى مستحق عقوبت بوده به آن جا پناه آورد، تا در آن جا جرمى را مرتكب نشود در امان است و نمىتوان حدّى را بر او جارى ساخت، تا خارج گردد.
3 ـ اين خانه به جهت شرافت خاصّش؛
حكم فقهى خاصّى نيز دارد! و آن اينكه اگر كسى متعمداً و معانداً (معاذاللّه) كعبه معظّمه را آلوده و نجس كند حكمش اعدام، و اگر مسجدالحرام را عمداً نجس كند حكمش ضرب شديد است.
در مورد خانه کعبه من جستار زیر را گسیل میدارم.امیدوارم در این مورد به من پاسخ درستی داده شود.
با سپاس.
آیا خانه کعبه را آریائیان ایرانی و میتانی بنا نموده اند؟ آیا خانه کعبه را آریائیان باستان بنا نموده اند؟
دو تن از محققین ایرانی معاصر حسن عباسی (سیاوش اوستا) و رضا مرادی غیاث آبادی هردو بر این باورند که در عمارت خانه و یا بازسازی اساسی کعبه ایرانیان عهد باستان نقش اساسی داشته اند. گرچه ایشان برداشت متفاوتی از جنبه دینی پرستشگاه کعبه دارند. حسن عباسی در قیاس خانه کعبه با کعبه زرتشت (آتشکده ابراهیم) در نقش رستم، خانه کعبه را همان خانه کیوان (ستاره زحل/پیر فلک =زروان) میداند ولی به خطا اصل آنرا صرفاً یک آتشکده تصور می کند. ولی غیاث آبادی آنجا خانه خورشیدی و متعلق به ایزد خورشید مهر معرفی می نماید.
نگارنده نظر سومی در این باب دارد که با نظر غیاث آبادی همانندیهای دارد:
پیشتر بر این باور بودم همانطوری که کوروش (فریدون= کشورگشا، ابراهیم) دستور باز سازی معبد اورشلیم را صادر نموده، چنین خدمتی را - در مقابل 200 خروار کندر خراج آزادانه اعراب برای هخامنشیان- برای ایشان هم انجام داده است ولی سندی بر این امر وجود ندارد. به هر حال در این صورت از آنجایی که کورش خود مهر/ مردوک پرست بوده است لذا نتیجه این میشد که مرمت خانه کعبه بدست رعایای ایرانی و یا بابلی کورش از برای ایزد خورشید شمس (معادل مهر/مردوک) یا اللات ساخته شده باشد. اما بت کعبه به نام هبل (ایزد خورشیدی تجارت، بخت و تقدیر، مردوک/ضحاک ماردوش/مهر) خوانده است که با نام ایزد و الهه خورشید خود اعراب یعنی شمس یا الهه خورشید اللات متفاوت بوده و نشانگر تبار خارجی آن است. نظر حسن عباسی ( متخلص به سیاوش اوستا) در این باب در مورد آتشکده بودن کعبه نارسایی و اشکال اساسی دارد. چه همانطوریکه می دانیم مردوک به عنوان گوساله رب النوع خورشید با مهر آریائیان (میثره، میثه) و آشّور (خدای ملی آشوریان) مطابقت پیدا می کند. آشوری ها خدای دانش را نین ایگی آزاک می نامیده اند و نین نزد خود کلدانیان ایزد زحل (پیر فلک، کیوان، زروان/وارونا) محسوب میشد ولی خدای دانای تقدیر بابلی های همجوار عربستان خود مردوک/مهر/میثره (بت هبل اعراب) بوده است. منات (الهه قربانی) را می توان همزاد مؤنث منا بشمار آورد که برایش مراسم قربانی به جای آورده میشود.
در منابع کهن اعراب و یهود اشاره ای به عمارت کعبه توسط ذوالقرنین یا سلمان فارسی و یا سلیمان اعراب که جملگی القاب کورش سوم بوه اند، نشده است. گرچه از چاهی قدیمی به نام سلمان در سمت مکه سخن رفته است. اما روایات پهلوی پشوتن (=تن به سزا ارزانی) یا همان جاماسپ (مغکش) یعنی داریوش اول (=هوشمند) را در رابطه با خانهً کعبه قرار داده و او را ویرانگر این بتکده در روز رستاخیز سوشیانت معرفی می نمایند. مسلم به نظر می رسد که در این گفته حقیقتی تاریخی نهفته است ولی نه آنچنانکه روایات پهلوی متأخر وانمود می کنند. چه داریوش در کتیبه بیستون می نویساند که گائوماتای مغ (سپنداته/سپیتاک زرتشت/بردیه، داماد و پسر خوانده کورش) معابد بت پرستی را ویران نموده بود ولی من امر به بازسازی آنها دادم. این نشانگر آن است که از ابراهیم خلیل الله بت شکن کسی جز همین گائوماته بردیه ویرانگر معابد بت پرستی ( همان گوتمه بودا/گوتمه مهاویرا) که زمان کورش سوم (فرشوشتر= شهریار جوان) در بلخ و شمال هندوستان حکومت می نموده، مراد نبوده است. پس باید گائوماته زرتشت (سپنداته/ اسفندیار/ بردیه/زریادر) را ویرانگر بتخانه کعبه وداریوش اول (ابراهیم سازنده خانه کعبه؛ اسفندیار جعلی قاتل اسفندیار اصلی و تصاحب کننده و زن و دختر کوچک وی) را بازسازی کننده عمارت جدید کعبه به شمار آورد که آن را برای خدایی معادل با معبودش اهورامزدا در نزد اعراب یعنی هبل (ایزد بخت و تقدیر و تجارت، در اصل همان مردوک/ مهر/ شیخو کاسیان) بنا و باز سازی نموده است. ایزد میتانی میثه/میثره (خورشید و عهد وپیمان و تقدیر) در خانهً کعبه خصوصا تحت نام منا (=قربانی/اسماعیل) پرستش شده و برایش اکنون نیز در مراسم حج؛ توسط حاجیان در پای کوه منا مناسک قربانی به جای آورده میشود. جالب است که از سوی دیگر نام سرزمین کهن میتانیان در نواحی سمت جنوب دریاچه اورمیه در نزد آشوریان ماننا و مهرانو نامیده شده اند که هردو به زبانهای کهن ایرانی به معنی سرزمین "ایزد مهر"(میثره/میثه) است که خود میتانیها نیز نام خودشان را از همین ایزد قبیله ای شان گرفته بودند. همین سرزمین در اوستا ائیرینه وئجه/ایرانویج یعنی ایران اصلی نام گرفته است.
آتشکده ابراهیم یا کعبه زرتشت نیز که شباهت فراوانی به کعبه مکه دارد در ارتباط با میثره (مهر) یا اهورامزدا از عهد کورش به بعد و به احتمال زیاد در عهد خود داریوش اول بنا شده است. اسطوره هاجر و حجرالاسود و اسماعیل (خدای شنوا) پسر هاجر (صخره) و ابراهیم (خدای زمینیانف شاهنشاه) به وضوح به ارتباط خانه کعبه با منشأ مهر پرستانه آن اشاره می نماید چه اسماعیل (=خدای شنوا) ی خانهً کعبه همان مهر (= الله بی فرزند و الرحمان و الرحیم، مثیه/مشیه) فرزند صخره (الهه زمین) و گیه مرتن (پدر مردم جهان) دارنده لقب اوستایی هزارگوش (یعنی بسیار شنوا) است. معنی مادی و میتانی کرشی (زاده صخره= مهر ایزد/اسماعیل/نینورتا فرزند الهه نین خورساگ= سرزمین صخره ای) که برای نام قریش بیشتر مناسب می افتد ما را برآن می دارد که قریش را بدین معنی از آریائیان میتانی اسب پرور و مهرپرست درون اتحادیه هیکسوسها (شبانان اسب، پادشاهان شبان) مأخوذ بشماریم؛ هیکسوسهایی که در حدود سال1550 پیش از میلاد از مصر سفلی رانده شده و در فرار از تعقیب مصریان با اسبان تیزرو شان بدین ناحیه رسیده اند. در ارتباط نام قریش (به عربی یعنی مردم تجارت پیشه) با کورش (به پهلوی یعنی قوچ وحشی، بزکوهی) محققین ره به بیراهه برده اند. اما کلمه بابلی قوروس (جوان) می توانست بیانگر نام خدای جوان خانهً کعبه یعنی اساف/تموز/هبل (مردوک/مهر) باشد. از سوی دیگر کلمه عبری قرش به معنی بیگانه و خارجی نام قریش را به وضوح با میتانیان مهرپرست درون هیکسوسها (فرمانروایان بیگانه مصر) مرتبط می سازد؛ هیکسوسهایی که میتانیان در رأس رهبری آن قرار داشته اند؛ چه نامهای موسی عمران و اسماعیل تورات و قرآن در واقع اشاره به میثه امُری یعنی ایزد خورشید بی مرگ مهر در درون اتحادیه قبایل هیکسوس می باشند که مطابق اساطیر از صخره زاده شده و بعداً هم با عصای خداوندیش چشمه آب افشان در صخره پدید آورده است. یعنی همان چشمه اساطیری که در روایات اساطیری توراتی و قرآنی به تجلیات عربی و عبری میثره/مهر (میثه) یعنی موسی و اسماعیل نسبت داده شده است. مراسم سنگ اندازی به سوی شیطان در مناسک حج از اسطوره بابلی نبرد نینورتا/نابو/اسماعیل با آساگ (به بابلی یعنی شیطانی که بازو میزند) گرفته شده است که در این نبرد آنها از سنگها به عنوان دشمنان آساگ (= به زبانهای ایرانی یعنی ضد سنگ) نام برده شده است. نظر به نام عبری مدینه یعنی یثرب (شهر پدرعالی= مسکن ابراهیم/انکی)، معلوم میگردد که مکه به عبری به معنی "شهر پسر به بند کشیده شده" (=مسکن اسماعیل/ منا) گرفته میشده است. به نظر میرسد فراریان هیکسوسی یهودی و میتانی در کنار هم بعد از فرار از مصر بدین نواحی رسیده و رحل اقامت افکنده اند. یحیی (جاودانی) بن زکریای (ساگاریا= صخره ای) انجیلها به عنوان حامی و پشتوانهً عیسی مسیح (یهودای جلیلی فرزند زیپورایی) در اساس همان ایزد میثرهً زاده صخره منظور است که وی را به عمد با عیسی مسیح تاریخی/اساطیری مربوط ساخته اند.
کعبه زرتشت یا آتشکده ابراهیم در نقش رستم:
هنوز از محققان معروف ایرانشناسی کسی این سؤال را به درستی و وضوح مطرح و حل نکرده است که این معبد که در مقابل دخمه های صلیبی شکل پادشاهان بزرگ هخامنشی بنا شده است، به کدام خدای ایرانی اختصاص داشته است؟ نظر به صلیب خورشیدی و نقش میانجی ایزد خورشید مهر در جهان آخرت و شباهت نسبی این بنا به چارتاقیهای میترایی دوره اشکانی، باید آن را معبد میترایی نوع هخامنشی به حساب بیاوریم. ریچارد فرای در میراث باستانی ایران از این مکان تحت عنوان پارسی آیدانه (زیارتگاه) یاد کرده و می افزاید که بابلیها و عیلامی ها پرستشگاه را خانه خدا میگفته اند. بطلمیوس نام شهر تجاری مکه را به صورت مکورابه آورده است که می توان آن را مکان فرشته مقرب (=جبرئیل/مردوک/مهر) و یا شهر کاروانها معنی نمود. مفهوم دومی با معنی لفظی عربی قریش یعنی قبیله کسبه و تجار همخوانی دارد. ظاهرا نامهای شهر خانهً کعبه یعنی مکه و بکه به ترتیب همچنین معانی شهر بزرگ مرکزی و شهر منسوب به بغ (مهر/ مردوک /هبل) را به دست می داده اند. گرچه معنی لفظی عربی و عجمی مشخص مکه و بکه (باغه آذری ، مچه فارسی، مگیر هندوان ) یعنی جایگاه پر از سوسمار است. جالب است که بابلیان عهد باستان سرزمینهای پر تمساح و سوسمار بلوچستان و مصر را از همین ریشه گرفته و ماگان نامیده اند.
این معبد میترایی نقش رستم که در عهد فرمانروایان محلی پارس در عهد یونانیان یعنی فراتاکاراها نیز به همراه درفش کاویانی فریدونی(کورش میثره پرست) تصویر گردیده است؛ بعید است که آن به اهورامزدا اختصاص داشته باشد؛ چه اصولاً اهورامزا فاقد معبد بوده است. محمدجواد مشکور از میثره پرستی فراتاکاراها خبر می دهد. ولی ریچارد فرای خدای بالدار ایشان اهورامزدا میداند. نگارنده تصویری از این ایزد را مشاهده ننموده است. در صورت بی ریش یعنی جوان نشان داده شدن می توان حکم به مهر/سروش بودن وی داد. حتی سومین فرشته جهان آخرت زرتشتیان یعنی رشن (فرشته عدالت) ملقب به رزیشته با نظم ترین یکی از تجلیات خود این بزرگترین خدای خورشید و عهدو پیمان و شادی و سرور آریائیان یعنی ایزد مهر بوده است. بنابراین اگر اصل الله اکبر الرحمن و الرحیم قرآن را همان ایزد مهر/میثره آریائیان منظور بداریم به خطا نرفته ایم. به هر حال از نام و نشان چهار آتشکده بزرگ ایران باستان یعنی آذرگشنسب (آتش شیرنر نزدیک مراغه) ، آذربرزین مهر (قدمگاه نیشابور)، آذرفرنبغ کاریان فارس و ونابک بلخ (مزار شریف) چنین بر می آید که اینها در اصل در رابطه با خورشید پرستی/مهرپرستی بوده اند تا اهورامزداپرستی. مسلم می نماید در اصل از ایزد بالدار اوستایی سروش (بسیار شنوا) ملقب به بزرگتر یعنی الله اکبر و مسلح به گرز و راهنمای ارواح در جهان زیرین جز خود همان ایزد مهر (میثره) ملقب هزار گوش (یعنی سیار شنوا) مراد نمی باشد که بزرگترین وجه در تثلیث فرشتگان مهر، سروش و رشن در روز بازپسین است. بنابراین سبب و انگیزه احداث این پرستشگاه/آیدانه مهری در مقابل دخمه های پادشاهان بزرگ هخامنشی از همین نقشهای وی در جهان بازپسین معلوم میشود. گفتنی است در ایران باستان پیش از ساسانیان، اهورامزداپرستی به عمق نرفته بوده و حرف اول را همچنان پرستش ایزد خورشید میثره/مهر می زده است. وجود سه جشن آیینی خورشیدی یلدا (یاردا= تقسیم سال، میلاد) و نوروز مردوکی/مهری/جمشیدی (= منسوب به جام خورشید) و جشن پاییزی(سهم وتقدیری) مهرگان گواه صادقی بر این نظر است. کلمه جشن را هم اوستاشناسان کج سلیقه از یسن یعنی پرستش گرفته و کلمه سانسکریتی جیشنو (یعنی فتح و شادی) را در این باب ندیده اند. اصلا اهورامزدا و برهما (هردو به معنی خالق دانا) به عنوان ایزدان خرد بر گرفته از آیین و رسوم خدای بابلی ائا/انکی یعنی خدای خرد و زمین و آبهای ژرف بوده اند که برادرهمزاد ویرانگری به عنوان خدای طوفان و طاعون و رعد و خشکسالی به نام آداد (به زبانهای آریایی یعنی بیدادگر= شیوا/اهر من) داشته است.
در دایره المعارف اینترنتی ویکیپدیای فارسی این نقش جالب زیرین از آتشکده ابراهیم/کعبه زرتشت ثبت شده است.
بر گردیم به موضوع خود بنای خانه کعبه مکه.
استدلال بسیار عالمانه رضا مرادیغیاث آبادی برای خانه خورشیدی (چارتاقی مهری) بودن کعبه مکه از این قرار است: ".....روایتهای تاریخی پیرامون زمان و علل ساخت کعبه و نیز بانیان سازندهٔ آن، بسیار فراوان و متفاوت است. ارزقی در «اخبار مکه» و ابن رسته اصفهانی در «اعلاقالنفیسه» و خربوطلی در «تاریخ الکعبه» فهرستی بلندبالا از این روایتها را آوردهاند. روایتهایی که به موجب آنها، حتی حضرت آدم نیز به عنوان نخستین سازنده کعبه معرفی شده است (ابن رسته، ص 35؛ خربوطلی، ص 11 تا 14). از هیچیک از این روایتها و گزارشهای پرشمار دیگری که در زمینه سرآغاز ساخت کعبه موجود است، نمیتوان چندان به واقعیت نزدیک شد. اما از مجموع آنها میتوان اینها را دانست که:
شواهدی در دست است که نشان میدهد برای ساخت یا بازسازی کعبه در دورهای خاص، برخی ملاحظات خورشیدی به کار گرفته شده و کعبه با خورشید در پیوند بوده است. کعبه در 21 درجه و 25 دقیقه عرض شمالی و در فاصله 2 درجه در جنوب مدار رأسالسرطان جای دارد. از آنجا که در پیرامون مدار رأسالسرطان، از دریای سرخ تا اقیانوس هند، چندان شهر باستانی مهمی وجود نداشته است؛ چنین به نظر میرسد که شهر مکه، یکی از معدود گزینههای قابل انتخاب برای جوامع باستانی بوده است که برای ساخت خانه خدا، در جستجوی مکانی بر روی مدار رأسالسرطان بودهاند. یعنی مداری که خورشید در بالاترین نقطه اوج خود (در ظهر انقلاب تابستانی) درست به بالای سر و قبهٔ آسمان میرسد. احتمالاً آنان در این مکان، بنای مکعبی بدون سقفی میسازند تا در ظهر نخستین روز تابستان، پرتوهای خورشید نیمروزی با کمترین میزان انحراف از قبه آسمان به درون بنا بتابد. این رویداد جز در نواحی پیرامون مدار رأس السرطان (23.5 درجه شمالی) در جای دیگری اتفاق نمیافتد.
از نگاه اخترشناسی باستانی، آسمان از طبقاتی ساخته شده که «فلک» نامیده میشدهاند. نخستین فلک متعلق به ماه، دومین فلک متعلق به تیر/ عطارد، سومین فلک متعلق به ناهید/ زهره، چهارمین فلک متعلق به خورشید، پنجمین بهرام/ مریخ، ششمین مشتری/ اورمزد، و هفتمین فلک از آنِ کیوان/ زحل بوده است. اصطلاح مشهور «هفت آسمان» نیز از همین باور کهن برگرفته شده است. البته فلک هشتمی هم بوده که متعلق به ستارگان ثابت/ ثوابت دانسته می شده است. این طبقات و افلاک بر مبنای مدت زمان یک دور کامل چرخش اجرام آسمانی بر دور زمین و رسیدن به نقطه مفروض آغازین در فلک ثوابت معین میشده است. ماه با زمان تقریبی 29.5 روز و کیوان/ زحل با زمان تقریبی 29.5 سال، به ترتیب نزدیکترین و دورترین فلک غیرثوابت شناخته میشدهاند.
فلک خورشید یا مداری که خورشید در آسمان بر گرد زمین میچرخیده است، فلک خورشید یا آسمان چهارم یا فلک چهارم نامیده میشده است. پیشینیان معتقد بودهاند که خورشید در این فلک خانهای دارد که «بیت المعمور» نامیده میشود (از جمله بنگرید به: منتهی الارب و فرهنگ آنندراج).
به این ترتیب، بیتالمعمور خانه خورشید است در آسمان و در فلک چهارم. اما در روی زمین نیز، خانه کعبه به عنوان نماینده زمینی بیتالمعمور کیهانی شناخته میشده است. ابن رسته اصفهانی روایت جالبی را در این زمینه نقل کرده که بیگمان شکل اسلامی شدهٔ یک باور کهن است:
"از ابن عباس روایت شده که کعبه در مقابل بیتالمعمور و درست در زیر آن قرار دارد. بنحوی که اگر از بیتالمعمور چیزی فرو افتد، فقط بر روی کعبه میافتد" (ابن رسته، ص 35). این روایت را ابن رسته به نقل از کعب و جعفر بن محمد (ع) نیز آورده است که "بیتالحرام در زیر بیتالمعمور است" (همان، همان صفحه).
همو (ص 36) نقل میکند که جبرئیل از برای حضرت آدم دو نقطه برای اعتراف (عرفات) قرار داد که یکی از آنها برای وقت «غروب» و دیگری برای «بامداد» بود. با اینکه کعبه در ابتدا بدون سقف بوده، اما بعدها سقفی دوپوش نیز برای آن ساخته میشود که دارای چهار روزنه مربع شکل و زیر یکدیگر در هر یک از بامها بوده است تا نور را به داخل کعبه هدایت کند:
"کعبه در زمان ابراهیم (ع) بدون سقف بوده و سپس قریش در جاهلیت آن سقف را بنا نهادند (همو، ص 41). در سقف خانه کعبه چهار روزنه قرار دارد. . . روی هر یک مرمری یمنی قرار دارد که از آن نور به داخل کعبه میتابد" (همو، ص 43 و 44).
بجز شواهد روایی و مکتوب، پلان کعبه نیز وجود برخی ملاحظات خورشیدی در بنا را تأیید میکند. چنانکه در نقشه دیده میشود، کعبه بهرغم نام و شهرت خود، یک چهارضلعی غیر منتظم است و ساختمانی متشکل از یک مکعب کامل نیست و قاعدهای مربع ندارد. هیچکدام از هر چهار ضلع قاعده بنا با یکدیگر هماندازه نیستند و هیچکدام از زوایای آن که به «رکن» مشهور است، 90 درجه نیستند.
طرح از ر. م. غیاث آبادی.
اندازه اضلاع و زاویهها بر اساس دادههای احیایی (ص 172) به نقل از:
خورشید در آغاز تابستان (انقلاب تابستانی) از روبروی ضلع شمال شرقی بنا (در میان دو رکن عراقی و حجرالاسود) طلوع میکند و پرتوهای آن به این دیوار میتابد. در ورودی کعبه نیز در همین دیوار قرار دارد و سکوی مشهور به «مقام ابراهیم» نیز در روبروی همین در و دیوار واقع است.
خورشید در 24 روز پیش و پس از انقلاب تابستانی و به هنگام نیمروز، درست به بالای کعبه میرسد و چهار ستون نورانی از دو مجموعه روزنههای چهارگانه که در زیر و روی هم در سقفهای دوگانه ساخته شدهاند، میگذرد و بر کف کعبه میتابد. خورشید در هنگام غروب انقلاب تابستانی تقریباً به محاذات رکن شامی میرسد.
در هنگام غروب انقلاب زمستانی، خورشید به محاذات ضلع جنوبغربی کعبه (در میان دو رکن شامی و یمانی) میرسد، در حالیکه نقطه طلوع آن، تقریباً در روبروی رکن حجرالاسود بوده است.
کعبه در طول زمان بارها و بارها بر اثر حوادث انسانی و به خصوص سوانح طبیعی، ویران شده و مجدداً برجای پیشین خود بازسازی شده است. ایرانیانِ پیش از اسلام، علاوه بر اینکه هر ساله به طواف کعبه میرفتهاند (مسعودی، ج 1، ص 254)، هدایا و پوششهایی را نیز برای کعبه میفرستادهاند و بازسازی و مرمت آنرا به عهده میگرفتهاند. به ویژه که شمار فراوانی از ایرانیان، ساکن شبهجزیره بودهاند و به قول محمد بن احمد مَقْدِسی در «احسن التقاسیم» شمار بازرگانان، صنعتکاران و کشتیسازان ایرانی در کرانههای دریای سرخ به اندازهای فراوان بوده که زبان غالب در آنجا، زبان فارسی بوده است.
ارزقی در «اخبار مکه» از گروه هیربدانی یاد میکند که مقیم شهر مکه بودهاند. یکی از آنان به نام «مهر» در آنجا خواندن و نوشتن آموزش میداده و کوچهای در مکه به نام او کوچهٔ «مهر» نامیده میشده است (ارزقی، ص 495 و 536).
جلیل اخوان زنجانی در «رصد و تاریخ گذاری در ایران» (ص 178) این گمان را پیش کشیده است که واژه «تازی» دلالت بر اعراب نمیکند و منظور از تازیان یا تاجیان/ تاجیکان، ایرانیان ساکن شبهجزیره بوده است.( اینجانب نگارنده مقاله باید به عنوان جمله معترضه اضافه نماایم تازی یعنی منسوب به ژدهای نیرومند= مردوک/ماردوش).
در بارهٔ ساخت کعبه به دست ایرانیان، روایتهای جالبی از ابوالفرج اصفهانی در «الاغانی» در دست است: او آورده است که ابن مسجع (موسیقیدان بزرگ ایرانی که در شبهجزیره به بردگی گرفته شده بود و کسی بود که نغمههای موسیقی ایرانی را بر نغمهها و الحان عربی توافق و تطبیق داد) آوازی را به عربی در نزد خواجه خود خواند. خواجه پرسید که این آواز را از که آموختی؟ و ابن مسجع گفته بود که از «ایرانیانی که مشغول ساختن کعبه هستند» (سامی، ص 494).
یاری نامه ها:
ابن رسته اصفهانی، الاعلاق النفیسه، ترجمه دکتر حسین قره چانلو، چاپ دوم، انتشارات امیرکبیر، 1380.
احیایی، ماشاالله علی، مسئله آموز صد مدرس- بحثی در باره قبله مدینهٔ منوره، در: تحقیقات اسلامی، شماره 1 و 2، ویژه تاریخ علم، 1372، صفحه 165 تا 178.
ارزقی، ابوالولید محمد بن عبدالله بن احمد، اخبار مکه، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، 1368.
الخربوطلی، د. علی حسنی، تاریخ الکعبه، للنشر دار الجیل، بیروت، 2004.
زنجانی، جلیل اخوان، رصد و تاریخگذاری در ایران، انتشارات بهمن برنا، 1384.
سامی، علی، نقش ایران در تمدن اسلامی، انتشارات نوید شیراز، 1365.
مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجواهر، ترجمه ابوالقاسم پاینده، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، دو جلد، 1356.
المقدسی، شمسالدین محمد بن احمد، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، حواشی محمد امین الضنّاوی، دارالکتب العلمیه، بیروت، 2003.
با سلام.
سوره فتح آیه 23-24
23- سنت خدا (حج خدا) که از پیش نوشته شد بر شما هرگز نیابی برای آن تبدیل ای
24- و اوست آنکه باز داشت دستهای ایشان را از شما و دستهای شما را از ایشان در
شکم مکه از پس آنکه پیروزی داد شمارا بر ایشان و خدا است بدانچه کنید بینا.
همانطور که میدانیم اعراب جاهلی پیش از حضرت محمد در مکه برای بتان خود خانه خدائی
ساخته بودند و دلیل فتح مکه برای تخریب آن بود نه آنکه برای خدا شریک دیگری قرار دهند.
[=Times New Roman]در قرآن از بکه مبارکه ( سوره ال عمران 96) و طواف بیت العتیق .و مسجدالحرام و سرزمین امن نام برده شده است لغت مکه هم در قرآن فقط یکبار آنهم در سوره فتح آیه 24 آمده است.
[=Times New Roman]سوره آل عمران96- همانا نخست خانه که بپا شدبرای مردم بکه مبارکه است و آنست هدایتی برای جهانیان
[=Times New Roman]سوره آل عمران 97- در آنست آیت های مقام ابرا هیم و کسیکه در آیدش ایمن باشد
[=Times New Roman]بکه مبارکه نه مکه
[=Times New Roman]از زمان حضرت ابراهیم (ع) تا زمان حضرت محمد(ص) حدودا" 2700سال است( مراجعه به ترتیب علم تاریخ chronology در وبلاگم mrezamahdi.parsianblog.ir) این مدت زمان مراسم حج در کجا انجام می شد ؟ دوست عزیز از عقل خود استفاده کن امروز دیگر این افکار پوسیده عربی را قبول نمیکنند برای دوستان باید دلیل و برهان بیاوری . بکه مبارکه مکه است دلیل بیآور . بیت العتیق مکه است دلیل و اسناد بیآور.
[=Times New Roman]سوره سجده آیه 2- یا گویند دورغ بست آنرا بلکه انست حق از پرورگارت تا بترسانی گروهی را که نیا مد ستشان بیم دهنده پیش از تو شاید ایشان رهبری شوند
[=Times New Roman]سوره سبا 44 -در صورتی که ما هیچ کتابی که آن را بخوانند یا رسولی پیش از تو بر آنها نفرستادیم .
[=Times New Roman]سوره حج آيه 52- نفرستاده ايم پيش از تو رسول و يا نبي اي مگر هرگاه آرزو مي كرد مي افكند شيطان در آرزوي او پس بر مي انداخت خدا آنچه را شيطان مي افكند....
[=Times New Roman]سوره یاسین6-- تا بیم دهی قومی را که بیم داده نشدن پدران ایشان پس آنانند نا آگاهان
[=Times New Roman].
[=Times New Roman]دوست عزیز جواب این آیات چیست پیش از محمد کدام پیامبر به سرزمین عربستان آمده است ؟ ابراهیم؟ [=Times New Roman]اسماعیل ؟ اینها تخیل اعراب است که امروز خلیج فارس ما را هم عربی می نامد.
[=Times New Roman]بکه از بکا کرفته شده به معنی شیون و زاری و امروزه به دیوار ندبه که در زیر قبته الصخره ( مسجدالحرام) قرار دارد می باشد ومقدس ترین مکان برای ادیان اسلامی است .
[=Times New Roman]دوستدعزیز فرزند کوروش پدرت خانه خدا در کجا دستور باز سازی آنرا صادر نمود؟
[=Times New Roman]البته بحث کعبه هم یکی از مباحث علمی است که دربحث فلسفه و مباحث هندسی به ( فلسفه پیتاکورین ) مشهور است و خارج از ای مبحث است.
[=Times New Roman].
[=Times New Roman]برای دوستان که علاقه به مقالات تحقیقی دارند میتوانند مقاله درسایت www.salamtwo.comمطالعه
[=Times New Roman]کنند..
[=Times New Roman]با تشکر: م -مهدی
سلام بر محمد امین بزرگوار
برای اطلاع می توانید به آدرس زیر مراجعه کنید:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=841
موفق باشید ...:Gol:
سلام بر محمد امین بزرگوار
برای اطلاع می توانید به آدرس زیر مراجعه کنید:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=841
موفق باشید ...:Gol:
- با سلام و عرض خسته نباشيد
- متشكرم بزرگوار اجرتان با خدا:Gol:
[=Times New Roman]کعبه یا بیت العتیق بنایی در میان مسجدالحرام در شهر مکه و کشور عربستان واقع است که مقدسترین مکان دین مبین اسلام محسوب محسوب شده، قبلهگاه عاشقان و شیفتگان معبود است.
ساختار کعبه
[=Times New Roman]
کعبه بنایی مکعبی شکل است که از سنگهای سیاه و سخت است. این سنگها که از سال 1040 قمری تا به امروز بر جای مانده، از کوههای مکه به ویژه جبل الکعبه در محله شُبَیکه گرفته شده است.
[=Times New Roman]سنگها اندازههای مختلف دارند به طوری که بزرگترین آنها با طول و عرض و ارتفاع 190، 50 و 28 سانتیمتر و کوچکترین آنها با طول و عرض 50 و 40 سانتیمتر است.
چهار زاویه کعبه به چهار «رکن» شهرت دارد، هرگاه واژه رکن بدون پسوند به کار رود مقصود از آن رکنی است که حجرالاسود در آن است. مسیر طواف از رکن حجرالاسود آغاز میشود سپس به رکن عراقی میرسد، پس از آن به رکن شامی و سپس به رکن یمانی و آنگاه باز به رکن حجرالاسود میرسد.
[=Times New Roman]در روایتی از امام صادق(ع) آمده است که «رکن یمانی دری از درهای بهشت است و از روزی که گشوده شده، بسته نشده است.» همچنین رکن یمانی از بخشهایی است که دعا در آنجا به اجابت میرسد.(اصول کافی)
[=Times New Roman]محلی که برای فاطمه بنت اسد(س) شکافته شد تا به درون کعبه رود و فرزندش علی بن ابی طالب را به دنیا آورد، در کنار رکن یمانی بوده است.
[=Times New Roman]پایهها کعبه از سرب مذاب و مستحکم و استوار ساخته شده است. پیش از تجدید این بنا توسط قریش، کعبه دو در داشته است یکی ناحیه شرقی- محل در فعلی و دیگری در ناحیه غربی، که از یکی وارد و از دیگری خارج میشدهاند. اما قریش تنها در ناحیه شرقی آن دری نصب کرد.
بعدها ابن زبیر در دیگر را گشود که به وسیله حجاج بسته شد و اکنون همان یک در باقی مانده است. این در تا به حال چندین بار عوض شده است.
[=Times New Roman]ساختمان کعبه نیز از سال 1040 تا قرن اخیر تعمیر نشده بود، ولی در سال 1377 قمری و سپس 1417 تعمیراتی در آن صورت گرفت.
[=Times New Roman]
بر اساس قرآن کریم، کعبه توسط حضرت ابراهیم (ع) و پسر وی حضرت اسماعیل (ع) ساخته شد.
وَإِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَإِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ؛ و هنگامى که ابراهیم و اسماعیل پایههاى خانه [کعبه] را بالا مىبردند [مىگفتند] اى پروردگار ما از ما بپذیر که در حقیقت تو شنواى دانایى.( سوره بقره، آیه 127)
[=Times New Roman]
در زمان حضرت محمد (ص) قبلیه قریش متصدی کعبه بود که در آن زمان معبد بتهای قبایل عربی محسوب میشود. عربهای بادیه نشین و ساکنان دیگر شهرها هر سال برای نیایش و داد و ستد به شهر مکه سفر میکردند. مکه به عنوان وادی لم یزرع توصیف شده که زندگی در آن دشوار و منابع اندک بود. در حقیقت براساس شواهد مکه مرکز تجارت ملی و نیایش بوده است.
[=Times New Roman]زمانی که پیامبر اسلام به عنوان فاتح از شهر مدینه به مکه بازگشت، کعبه به مکان نیایش مسلمانان تبدیل شد و زیارت سالانه حج به عنوان یکی از فرایض اصلی مسلمانان شکل گرفت.
این بنا تا پیش از فتح مکه به دست حضرت محمد (ص) و پیروانش محل نگهداری و پرستش بتها بود. قریش در اطراف کعبه بتهای مختلفی قرار داده بودند، مانند: لات، عزی، اسافه، نائله، منات. بزرگ این بتها هبل بود که درون کعبه قرار داشت.
[=Times New Roman]بنا به روایت برخی تاریخ نگاران ساختمان کعبه ده بار بنا شده است: بنیان الملائکه، بنیان آدم، بنیان شیث، بنیان ابراهیم و پسرش اسماعیل، بنیان العمالقه، بنیان جرهم، بنیان مضر، بنیان قریش، بنیان عبدالله ابن زبیر، بنیان حجاج ابن یوسف الثقفی.
[=Times New Roman]بنابر روایت مسلمانان هنگامی که چشمه زمزم از دل زمین جوشید مردم در این منطقه و به سبب آب این چشمه جمع شده شهر مکه را تشکیل دادند و ابراهیم به فرمان خدا ساختمان کعبه را که در اثر طوفان نوح تخریب شده بود بازسازی کرد.