فرآیند مسلمان شدن را توضیح دهید.

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فرآیند مسلمان شدن را توضیح دهید.

با سلام
تا جایی که من تحقیق کرده ام و پرسیده ام دین اکثر ملت ایران یک دین جغرافیایی است . این سوال را از شما هم می پرسم : اگر شما در امریکا در یک خانواده ی مسیحی به دنیا می آمدید آیا الان مسلمان بودید ؟ یا اگر یک امریکایی در ایران در یک خانواده ی مسلمان به دنیا می آمد مسیحی می شد؟ اگر پاسخ این دو سوال منفی است پس باید نتیجه گرفت که اکثر مردم دنیا دینشان جغرافیایی است و انتخابی رخ نداده و ارزش انسان به انتخاب هایش می باشد ، پس مردم دنیا در خوابی عمیق فرو رفته اند و باری به هر جهت زندگی می کنند . این خیل عظیم حماقت به کجا خواهد انجامید خدا داند ولی چرا ما برای کشور خودمان این تحول را شروع نمی کنیم . باید هر کس از خودش بپرسد که چرا مسلمان است حتی اگر به خروجش از این دین موروثی و جغرافیایی منجر شود به نظر من اتفاق مبارکی است ، چون تازه فکرش استارت خورده و کارش را شروع کرده و سر از زیر لحاف عادت هایش بیرون کشیده. ما باید این فرآیند را سرعت ببخشیم تا این کفر مقدمه ی ایمان راسخی شود والا با این تعارفات (چند صد صلوات برای ....) به جایی نخواهیم رسید و مردم را به مرز انتخابی هدایت نخواهیم کرد . و اگر مرد چنین کاری باشیم تازه وضعیت خودمان رو می شود و باید جواب بسیار مستدلی برای این سوال داشته باشیم که
فرآیند مسلمان شدن در یک انسان چگونه است؟ به عبارت دیگر اگر کسی بخواهد مسلمان شود از کجا باید شروع کند و آخرش به کجا ختم خواهد شد؟ و با چه مرکب هایی این راه را باید طی کند؟
لطفا پاسخ دهید.
ممنون

ســلام:Gol:

ببینید ابتدای اینکه شما قراره خلق بشی، چند امر اجباری و بدون انتخاب شماست

اینکه در چه خانواده ای، با چه شرایطی، در کدام نقطه جغرافیا و با چه پدر و مادری به دنیا بیابید.

اینها بدست شما نیست، اما در باقی راه همه یکسانند چرا که انسان هستند و دارای قوه اختیار.

پس نمیتوان اسمش را ایمان چغرافیایی گذاشت، خواست خدا به این تعلق گرفته.

الام دوره و زمانه ای است که ندای اسلام به اکثریت نقاط جهان رسیده، شخص با هر دینی

فرصت داره تحقیق کنه، پژوهش کنه و اسلام رو بپذیره همانطور که شاهد هستید آمار افرادی که

در خارج از کشور دارن به اسلام رو میارن، سالانه رو به افزایش است.

با توجه به اینکه شرایط اسلام اوردن برای انهایی که از ابتدا مسلمان نبودند نسبت به من و شما

سختتر است، تلاش آنها در این راه ارزش بیشتری دارد.

پس اجر این افراد چند برابر افرادی است که در شرایط خوب و عالی مسلمان شدند و هستند.

این از این قشر افراد

اما در مورد من و شما که مشیت خدا به این تعلق گرفت که در خانواده مسلمان متولد شویم، به

این نعمت مفتخریم که از ابتدا در گوشمان شهادتین رو خوندند، اما آیا با همین مسلمان میشیم؟

وقتی به تدریج بزرگتر میشیم و از انجایی که انسانیم و قدرت تفکر داریم و اختیار هم داریم، راه

تحقیق که بسته نیست! تحقیق میکنیم و اسلام را با شناخت بیشتری میپذیریم.

شما این تحول را از خودتان شروع بفرمایید و تحقیقات خود را درباره اسلام و سایر ادیان شروع

کنید. ان شاء الله با توجه به اینکه حقیقتجو هستید، به حقانیت اسلام پی میبرید

موفق باشید:Gol:

زهــره;179270 نوشت:
ســلام:gol:

ببینید ابتدای اینکه شما قراره خلق بشی، چند امر اجباری و بدون انتخاب شماست

اینکه در چه خانواده ای، با چه شرایطی، در کدام نقطه جغرافیا و با چه پدر و مادری به دنیا بیابید.

اینها بدست شما نیست، اما در باقی راه همه یکسانند چرا که انسان هستند و دارای قوه اختیار.

پس نمیتوان اسمش را ایمان چغرافیایی گذاشت، خواست خدا به این تعلق گرفته.

الام دوره و زمانه ای است که ندای اسلام به اکثریت نقاط جهان رسیده، شخص با هر دینی

فرصت داره تحقیق کنه، پژوهش کنه و اسلام رو بپذیره همانطور که شاهد هستید آمار افرادی که

در خارج از کشور دارن به اسلام رو میارن، سالانه رو به افزایش است.

با توجه به اینکه شرایط اسلام اوردن برای انهایی که از ابتدا مسلمان نبودند نسبت به من و شما

سختتر است، تلاش آنها در این راه ارزش بیشتری دارد.

پس اجر این افراد چند برابر افرادی است که در شرایط خوب و عالی مسلمان شدند و هستند.

این از این قشر افراد

اما در مورد من و شما که مشیت خدا به این تعلق گرفت که در خانواده مسلمان متولد شویم، به

این نعمت مفتخریم که از ابتدا در گوشمان شهادتین رو خوندند، اما آیا با همین مسلمان میشیم؟

وقتی به تدریج بزرگتر میشیم و از انجایی که انسانیم و قدرت تفکر داریم و اختیار هم داریم، راه

تحقیق که بسته نیست! تحقیق میکنیم و اسلام را با شناخت بیشتری میپذیریم.

شما این تحول را از خودتان شروع بفرمایید و تحقیقات خود را درباره اسلام و سایر ادیان شروع

کنید. ان شاء الله با توجه به اینکه حقیقتجو هستید، به حقانیت اسلام پی میبرید

موفق باشید:gol:


پس به نظر شما فرآیند مسلمان شدن این طور شکل می گیرد که ما ابتدا باید به مطالعه ی تمام ادیان بپردازیم و در آخر هر کدام بهتر بود را انتخاب کنیم . این فرآیندی که شما توضیح دادید خیلی کامل بود و فکر می کنم هر کس آن را بخواند کاملا متوجه این فرآیند خواهد شد!! خیلی خیلی ممنون !!

حقیقتجو;179234 نوشت:
با سلام
تا جایی که من تحقیق کرده ام و پرسیده ام دین اکثر ملت ایران یک دین جغرافیایی است . این سوال را از شما هم می پرسم : اگر شما در امریکا در یک خانواده ی مسیحی به دنیا می آمدید آیا الان مسلمان بودید ؟ یا اگر یک امریکایی در ایران در یک خانواده ی مسلمان به دنیا می آمد مسیحی می شد؟ اگر پاسخ این دو سوال منفی است پس باید نتیجه گرفت که اکثر مردم دنیا دینشان جغرافیایی است و انتخابی رخ نداده و ارزش انسان به انتخاب هایش می باشد ، پس مردم دنیا در خوابی عمیق فرو رفته اند و باری به هر جهت زندگی می کنند . این خیل عظیم حماقت به کجا خواهد انجامید خدا داند ولی چرا ما برای کشور خودمان این تحول را شروع نمی کنیم . باید هر کس از خودش بپرسد که چرا مسلمان است حتی اگر به خروجش از این دین موروثی و جغرافیایی منجر شود به نظر من اتفاق مبارکی است ، چون تازه فکرش استارت خورده و کارش را شروع کرده و سر از زیر لحاف عادت هایش بیرون کشیده. ما باید این فرآیند را سرعت ببخشیم تا این کفر مقدمه ی ایمان راسخی شود والا با این تعارفات (چند صد صلوات برای ....) به جایی نخواهیم رسید و مردم را به مرز انتخابی هدایت نخواهیم کرد . و اگر مرد چنین کاری باشیم تازه وضعیت خودمان رو می شود و باید جواب بسیار مستدلی برای این سوال داشته باشیم که
فرآیند مسلمان شدن در یک انسان چگونه است؟ به عبارت دیگر اگر کسی بخواهد مسلمان شود از کجا باید شروع کند و آخرش به کجا ختم خواهد شد؟ و با چه مرکب هایی این راه را باید طی کند؟
لطفا پاسخ دهید.
ممنون

با سلام:Gol:

و با تشکر از پاسخ دقیق سرکار زهره همکار محترم انجمن حدیث.

برای روشن شدن مطلب، به چند نکته اشاره می کنم:

اولاً؛ خداوند سرشت و طبیعت انسانی را به گونه ای آفریده است که دائماً در پی یافتن حقیقت و تسلط علمی بر حقایق پیرامون خود است. از وقتی که انسان متولد می شود تا هنگام مرگ لحظه ای نیست که انسان از تکاپوی علمی و جست و جوی درک حقیقت غافل باشد. البته این تلاش علمی متناسب با شرایط سنی و جسمی و زمینه های فکری و رفتاری اوست. به عبارت دیگر، خداوند انسان را با سرمایه ی کافی برای رسیدن به کمال و سعادت و درک حقایق و معارف در زمین قرار داده، تا با استفاده از آن به هدف و غایت خلقت خود دست یابد.

قرآن می فرماید: قسم به جان (نفس) آدمی و آن کس که آن را آفرید و منظم ساخته سپس فجور و تقوا (شر و خیرش) را به او الهام کرده است که هر کس نفس خود را پاک و تزکیه کرده، رستگار شد و آن کس که نفس خویش را با معصیت و گناه آلوده ساخته نومید و محروم گشته است.(1)

حال با توجه به این حقیقت که انسان برجسته ترین مخلوق خداوند از نظر توانایی در کسب معلومات و پیشرفت های علمی است، اگر کسی از این سرمایه وجودی خود در راه اساسی ترین نیاز خود که رسیدن به هدف و غایت خلقت که مایه ی قرب الی الله است، استفاده نکند و در انتخاب راهی که او را بدین مقصد می رساند، کوتاهی و سستی به خرج دهد (و اکتفا به آرا و افکار و آداب و سنن پدران و مادران و تأثیرات عوامل جغرافیایی کند و لو این که می داند آبا و اجدادش نه اهل علم و تعقل اند و نه روش زندگی آنها بر اساس هدایت علم و دانش است) چگونه می تواند معذور باشد،(2) و در واقع او خود محکوم وجدان و فطرت انسانی است که بر خلاف آن حرکت نموده است و با دست خود حقیقت خود را وارونه و مقلوب ساخته است.


ثانیاً؛ مسلمان واقعی، باید برای اعتقادات خود، دلیلی جز پیروی کورکورانه از پدران خود و دینی که تحت جبر شرایط جغرافیایی اختیار کرده داشته باشد و به همین جهت در اوّل رساله های عملیه که هر فرد مسلمان مکلف به فراگیری آن است، آمده است که اصول دین تقلیدی نیست، بلکه هر کس باید خود به علم و یقین برسد.(3) علاوه بر این، روح دستورات اسلام همان تعقل و دانش است و در همه جا ما را دعوت به تفکر و اندیشه می کند.(4)

البته، بدیهی است که درجات فکر و اندیشه به تناسب تفاوت افراد از نظر برخورداری از معلومات و دانش متفاوت است، از یک فرد بی سواد استدلالی مطابق با فکر و اندیشه و شرایط زندگی او انتظار است.(5)

به نظر می رسد ساده ترین، عمومی ترین و همگانی ترین مسیر، برای استدلال و رسیدن به حقانیت اسلام، و انتخاب دین حقیقی، تطابق آن با فطرت و سرشت انسانی است که اگر کسی با رفتار و اخلاق ناپسند خود فطرت خدادادی را در زیر لایه های تاریک گرد و غبار آلودگی به گناه و معصیت قرار ندهد، می تواند به حقانیت اسلام علم و یقین پیدا کند و از این راه هم می تواند برای دست یابی به اعتقادات صحیح، در کنار اندیشه و تعقل، بهره ببرد.

فرقی نمی کند این شخص در امریکا باشد یا اروپا و یا در آسیای دور، در صورتیکه فطرت خدادادی اش در زیر لایه های تاریک و تیره ی گناه و معصیت مخفی نشده باشد با شنیدن ندای آسمانی اسلام و مطالعه و تحقیق حولِ عقائد مکتب اسلام و تشیع، به ان خواهد گروید.

نکته پایانی اینکه؛ درست است که اعتقاد به اصل دين بايد به حد علم يقينى برسد و اگر به اين حد نرسد؛ يعنى اعتقادى آميخته با شك و ريب باشد كافى نيست، هر چند به حد ظن راجح رسيده باشد، و براى مسلمان شدن راه تقليد كافى نيست و كسى كه مى‏خواهد مسلمان شود بايد در حق و باطل بودن دين بحث و دقت به عمل آورد.

اما این علم یقینی هم می تواند از راه استدلال هاى علمى حاصل شود و هم از راه های دیگر مثل شنيدن آيات قرآن و...(6) و از جمله ی راه ها، پيروى كردن از راهنمایى دانشمندان براى به دست آوردن علم و يقين در اصول دين است.(7) آنچه در قرآن مورد مذمت قرار گرفته، تقلید کاملاً کورکورانه و از روی تعصب است.(8) در حالیکه استفاده از راهنمایی دانشمندانی که صدق و راستگویی و سلامت عقیده و عمل شان بر ما ثابت شده مبرا از تقلید کاملاً کورکورانه و تعصب است.

موفق باشید ...:Gol:


پاورقی____________________________________________________________
1. شمس، 7- 10
2. مگر این که در این امر واقعا قاصر باشیم نه مقصر. برای آگاهی بیشتر رجوع شود به نمایه ی: "قاصرین و نجات از جهنم"، سؤال ش،323.
3. رساله های عملیه، مسئله ی 1.
4. قرآن که اصلی ترین منبع دینی ماست، سراسر دعوت به تفکر و اندیشه است. مثلاً حداقل 17 بار از طریق واژه ی «فکر» غیر از مواردی که از طریق ماده ی «علم»، یا واژه ی «فقه» و یا واژه ی عقل و ... استفاده کرده، ترغیب و تشویق به فکر نموده است.
5. همان گونه که در آن روایت معروف آمده است: پیر زنی در حال نخ ریسی بود که با این سوال پیامبر (ص) روبرو شد که خدا را از چه راه ثابت می کنی، او از کار دست کشید و گفت از این. در این جا پیرزن به دلایل فلسفی و ... توسل نجست که نه از او انتظار بود و نه در توان او، بلکه به این نکته ی قابل فهم برای همه اشاره کرد که اگر این چرخ نیازی به گرداننده دارد، چگونه این جهان نیاز به آفریدگار و گرداننده نداشته باشد.
6. برای اطلاع بیشتر رجوع شود به: ترجمه ی الميزان، ج 9، ص 209 .
7. تفسیر نمونه در این باره دارد که: بعضى از مفسران حديثى از امام صادق (ع) نقل كرده‏اند كه داراى نكات قابل ملاحظه‏اى است ، حديث چنين است: مردى به امام صادق (ع) عرض كرد با اين كه عوام يهود اطلاعى از كتاب آسمانى خود جز از طريق علمايشان نداشتند، چگونه خداوند آنها را نسبت به تقليد از علما و پذيرش از آنان مذمت مى‏كند ؟! (اشاره به آيات مورد بحث است). آيا عوام يهود با عوام ما كه از علماى خود تقليد مى‏كنند تفاوت دارند. ... امام فرمود: بين عوام ما و عوام يهود از يك جهت فرق و از يك جهت مساوات است، از آن جهت كه مساوى هستند خداوند عوام ما را نيز مذمت كرده همان گونه كه عوام يهود را نكوهش فرموده.
اما از آن جهت كه با هم تفاوت دارند اين است كه عوام يهود از وضع علماى خود آگاه بودند، مى‏دانستند آنها صريحا دروغ مى‏گويند، حرام و رشوه مى‏خورند و احكام خدا را تغيير مى‏دهند، آنها با فطرت خود اين حقيقت را دريافته بودند كه چنين اشخاصى فاسق اند و جايز نيست سخنان آنها را در باره ی خدا و احكام او بپذيرند، و سزاوار نيست شهادت آنها را در باره ی پيامبران قبول كنند، به اين دليل خداوند آنها را نكوهش كرده است، ولى عوام ما پيرو چنين علمایى نيستند.
و اگر عوام ما از علماى خود فسق آشكار و تعصب شديد و حرص بر دنيا و اموال حرام ببينند هر كس از آنها پيروى كند، مثل يهود است كه خداوند آنان را به خاطر پيروى از علماى فاسق نكوهش كرده است، «فاما من كان من الفقهاء صائنا لنفسه، حافظا لدينه، مخالفا على هواه، مطيعا لامر مولاه، فللعوام ان يقلدوه». اما دانشمندانى كه پاكى روح خود را حفظ كنند، و دين خود را نگه دارند، مخالف هوا و هوس و مطيع فرمان مولاى خويش باشند، عوام مى‏تواننداز آنها پيروى كنند ...
روشن است كه اين حديث اشاره به تقليد تعبدى در احكام نمى‏كند، بلكه منظور پيروى كردن از راهنمائى دانشمندان براى به دست آوردن علم و يقين در اصول دين است، زيرا حديث در مورد شناخت پيامبر سخن مى‏گويد كه مسلما از اصول دين مى‏باشد و تقليد تعبدى در آن جايز نيست. (تفسير نمونه، ج1، ص320)
و هم چنین در جایی دیگر می نویسد:
در آيات قرآن آمده است که ابراهيم، آزر را به پيروى از خود دعوت مى‏كند، با اين كه قاعدتا عمويش از نظر سن از او بسيار بزرگ تر بوده و در آن جامعه سرشناس تر، و دليل آن را اين ذكر مى‏كند كه من علومى دارم كه نزد تو نيست (قد جائنى من العلم ما لم ياتك).
اين يك قانون كلى است در باره ی همه كه در آنچه آگاه نيستند، از آنها كه آگاهند پيروى كنند و اين در واقع برنامه ی رجوع به متخصصان هر فن و از جمله مساله تقليد از مجتهد را در فروع احكام اسلامى مشخص مى‏سازد ، البته بحث ابراهيم در مسائل مربوط به فروع دين نبود، بلكه از اساسى‏ترين مسئله ی اصول دين سخن مى‏گفت، ولى حتى در اين گونه مسائل نيز بايد از راهنمایي هاى دانشمند استفاده كرد، تا هدايت صراط مستقيم است حاصل گردد. تفسير نمونه، ج13، ص81.
8. با استفاده از پایگاه اینترنتی اسلام کوئست، مقاله تقلید در اصول دین، با کمی تصرف.

حقیقتجو;179234 نوشت:
فرآیند مسلمان شدن در یک انسان چگونه است؟ به عبارت دیگر اگر کسی بخواهد مسلمان شود از کجا باید شروع کند و آخرش به کجا ختم خواهد شد؟ و با چه مرکب هایی این راه را باید طی کند؟ لطفا پاسخ دهید.

سلام

کسی که می خواهد مسلمان شود

باید سوار مرکب خدا شناسی شده و خدا را بشناسد و بعد مرکب نبی شناسی و نبی را بشناسد

و بعد از کشف حقیقت با شهادت به یگانگی خدا و نبوت رسول خدا(ص)
مسلمان می شود و در ادامه با عمل به دستورات خدا و دستورات نبی(ص) به ایمان خود بیافزاید
تا به حد کمال برسد
و بعد از ان با قبول ولایت ایمان خود را کامل نماید!!
و پایه های ایمان قبلی خود را محکم نماید به وسیله ولایت:Gol:

سلام عليكم.
من خودم 6سال آروم آروم راجع به دين اسلام و عقايد اون فكر و تحقيق كردم.گرچه خيلي كند پيشرفتم
اما بالاخره به نتيجه رسيدم.
عقايدي مثل حجاب و هدف خلقت(از نظر قرآن)و خيلي چيزاي ديگه ...كه البته اگه آدم بخواد دنبال حقيقت بره به گفته ي آيت الله بهجت در رو ديوار به اذن خدا معلمش مي شوند.

مسلمان شدن اينجوري خيلي كيف داره چون اسلام دين قشنگيه و مي فهميش.
اون چيزي كه هميشه برام جالب بود نكات ظريف و قشنگ و شيريني بود كه توي اسلام(نه بعضي از مسلمانان) موج مي زد.

زندگي با هويت خيلي بهتره..!!

در پناه حق

موضوع قفل شده است