آيا امکان داره که یکی بلا گردون یکی دیگه بشه؟

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آيا امکان داره که یکی بلا گردون یکی دیگه بشه؟

سلام

این داستان رو یکی دیشب برام تعریف کرد که از زبون یه مادر شهید بود . میگفت همون پسره که اون شب نجات پیدا کرده بوده بعدا شهید شده:

تازه شوهرمو از دست داده بودم و تو شرایط روحی خیلی بدی بودم .امیدم فقط و فقط پسرم بود که جونم به جونش بسته بود . تو این حین تنها پسرم هم به بیماری سختی مبتلا شد و تو تب میسوخت .

اون شب خونه ی برادرم مراسم بود و همه اونجا دعوت بودن . منم با اینکه بچم مریض بود رفتم . دیدم بچه خیلی بیحاله . اونو به یه اتاق دیگه بردم و گذاشتم رو پام . یه هو متوجه شدم که به زور نفس میکشه . رفتم و بی سر و صدا برادرمو صدا زدم .

برادرم اومد بالای سر بچه . منم آروم آروم گریه میکردم که مهمونا نفهمن .
نمیدونم بچه مرده بود یا زنده بود . برادرم گفت هیچی نگو . آروم باش . خودش رفت پیش خانومش و زیر لب با هم چیزایی گفتن .

یه دفعه دیدم برادرم که بچش بغلش بود اومد تو اتاق . اونا به تازگی بچه سومشون به دنیا اومده بود و از پسر من کوچیکتر بوده .
برادرم به من گفت که هیچی نگو و فقط دعا کن .
بعد اومد بالای سر پسرم و بچشو دور پسرم چرخوند و یه چیزایی زیر لبش خوند .
.
.
.
.
.
.
یک ساعت بعد ...
.
.
.
برادرم با یه کیف از در خونه رفت بیرون و هیچ کس غیر از من و زن داداشم نمیدونستن که تو اون کیف یه نوزاده که بلاگردون پسر من شده و الان باید دفن بشه .

عجب داستانی نوشتما .:khandeh!:
خیلی با حال شد باید یه کتابی واسه خودم چاپ کنم .:Kaf:

اما نکته ای که اینجا هست سوال منه که ایا اصلا یه چنین چیزی واقعیت داره ؟

یعنی این امکان داره که یکی بلا گردون یکی دیگه بشه ؟

سلام
خودتون نظرتون چیه؟
ولا تزرو وازرة وزر اخری
بیاییم از این سوال به یک سوال با دایره وسیع تری توجه کنیم!
و ان اینه که آیا میشه یکی به خاطر گناه و خطای دیگری مجازات بشه!

یه سوال دیگه
آیا سکوت همیشه به معنای رضایت است؟ مثلا اینجا
یا مثلا وقتی من به یکی پیامی می دم اون پیاممو نقل قول میکنه و به خودم میفرسته
خوب توجه داشته چون نقل قول کرده ولی اینکه موافقه یا نه!
من نفهمید

بابا من 4 هفته پیش این سوالو پرسیدم
کسی اصلا از این داستانها شنیده ؟
این قضیه بد جوری مخ منو کار گرفته و هنوزم جوابی براش پیدا نکردم .
اگه بمیرم و بدون اینکه جوابی واسه این سوال پیدا کرده باشم ، شماها مسئولین:khandeh!:

nakisa;187554 نوشت:
بابا من 4 هفته پیش این سوالو پرسیدم
کسی اصلا از این داستانها شنیده ؟
این قضیه بد جوری مخ منو کار گرفته و هنوزم جوابی براش پیدا نکردم .
اگه بمیرم و بدون اینکه جوابی واسه این سوال پیدا کرده باشم ، شماها مسئولین:khandeh!:

در ترجمه‌ المستقصی‌ نقل‌ کرده‌اند که‌ پیغمبر(ص) امام‌ حسین‌ را بر زانوی‌ راست‌ وابراهیم‌ را بر زانوی‌ چپ‌ خود نشانیده‌ بود که‌ جبرئیل‌ نازل‌ شد و گفت‌: خدایت‌ سلام‌می‌رساندو می‌فرماید این‌ دو فرزند را برای‌ تو جمع‌ نخواهد کرد و یکی‌ را از تو باز خواهدگرفت‌، اینک‌ بیندیش‌ و هر کدام‌ را خواهی‌ اختیار کن‌.

پیغمبر(ص) بر چهره حسین‌ و ابراهیم‌ نگریست‌ و فرمود: اگر حسین‌ وفات‌ کند ازمفارقت‌ او دل‌ من‌ و علی‌ و فاطمه‌ هر سه‌ خواهد سوخت‌، ولی‌ اگر ابراهیم‌ وفات‌ یافت‌ اکثردرد و حزن‌ نصیب‌ من‌ خواهد شد و انتقال‌ ابراهیم‌ را قبول‌ نمود و او را فدای‌ حسین‌ کرد وپس‌ از سه‌ روز ابراهیم‌ مریض‌ شد و وفات‌ یافت‌.

همچنین :

ابن عباس مي گويد روزي خدمت رسول اکرم (ص) بودم . فرزندش ابراهيم را روي زانوي چپ و حسين (ع) را روي زانوي راست خود نهاده بود. يک دفعه ابراهيم و يک دفعه حسين (ع) را مي بوسيد. جبرئيل بر رسول خدا (ص) نازل شد ، سلام خدا را رسانيد و گفت : «خداوند بين اين دو فرزند را جمع نخواهد کرد ، بايد يکي را فداي ديگري کني». رسول خدا (ص) نگاهي به ابراهيم و حسين (ع) انداخت و گريه کرد و فرمود : «مادر ابراهيم کنيز است ، که در مرگ او من و مادرش ناراحت مي شويم ؛ ولي مادر حسين (ع) فاطمه است ، که در نبود او ، من و پدر و مادرش ناراحت مي شوم . اي خداي متعال ! من ابراهيم خودم را فداي حسين (ع) مي کنم».
پس از سه روز ، ابراهيم از دنيا رفت . هرگاه رسول خدا (ص) امام حسين را مي ديد ، مي فرمود : «قربان کسي که ابراهيم را فداي تو کردم»
(منتخب التواريخ ، ص 902.)

اين روايت از اين مدارك نيز نقل گرديده است

ناسخ التواریخ، ج 1، ص 49، جلد مربوط به سیدالشهداء، مدینة المعاجز، ص 261،فضائل الخمسه، ج 3، ص 259

متشکرم
پس یعنی هر کسی هم میتونه این کار و بکنه؟

درموردآن ماجرانميدانم درسته يانه اما چنين قرباني بسياربوده وحقيقت

دارد.اين موضوع برميگرددبه دومقوله:يكي مربوط به دعاهاي ماست.وديگري

مربوط به آزمايشات الهي درموردفرزندومال وجان است.البته موضوع خيلي

پيچيده است.هركسي كه چيزي روبه عنوان قرباني جاي چيزديگري

قراردهدو بعد مدعي شودبه خاطردعاي خودش بوده منحصرانميتوانيم صراحتا

بيان كنيم كه اين امرفقط مربوط به دعاي خودش بوده.اين دو مقوله

نيزدرقسمت مدارسرنوشت وقوانين قضا و قدرتعريف ميشوند.درقسمتي

ازعرفان نيزماموضوع قرباني راداريم.مثلا يكي ازدوستان درامرمكاشفه براي

آنكه به مكاشفه اي ازجهان حقيقت دست يابد دعاكرد عشقش به آقاامام

زمان راقرباني عشق خدا كند(نوعي ازمراحل عرفاني)واتفاقا به جواب هم

رسيد.مثل حضرت ايوب كه عشقش به يوسف راقرباني عشقش به

خدا كرد و اينطوربه وصال يوسف رسيد.و يا فرزند حضرت ابراهيم كه ميخواست

قرباني خداكند.

درقسمت مال و فرزند و جان نيزاينگونه قرباني ها وجود دارد كه مربوط به دعاي

شما ميشود.اما باز تاكيد بر اين است كه چنين موضوعاتي به پيچيدگي

مدارقضاوقدراست.متشكرم.

متشکرم .

یعنی این قضیه خالی بندی بوده؟
اخه نمیخوایم تو کتاب مطالبی باشه که ملت بخندن .
به نظر من اگه قرار باشه یه نفر برای زندگی یه انسان دیگه تصمیم بگیره که سنگ رو سنگ بند نمیشه.

مثل همین قضیه هست که اگه پدری بچشو بکشه ، اعدامش نمیکنن.

دوست گرامي هرطوركه صلاح ميدونيدانجام دهيد.اما من فكرميكنم شايدبهترباشه اين

ماجرارونگيد.حتي اگردرست بوده باشد.

بعضي ازاتفاقات حتي اگرواقعي هم باشندممكنه براي خواننده اثرعكس بگذاردخصوصااتفاقات

اينگونه.اگربه نوع معجزات پيامبران نگاه كنيدعلت بعضي ازانحرافات دامن زدن به چگونگي

معجزه وبرچسب زدن برآن ها بوده.خواهش ميكنم كمي بيشتردقت كنيد.اگرميدانيداين داستان

دركتاب ممكنه خوانندگان روبي اعتقادكنه حتي اگرماجراواقعي باشدآنروننويسيد.چون اين قضيه

براي خوانندگان نيازبه توضيح داره.اگرميخواهيدخواننده بپذيرد بايداول توضيح بديدكه بلاگردون

يعني چي؟بعدجزئيات موضوع روازنظرفلسفيش توضيحش بديد.ازطرفي شماصددرصد اطمينان

نداريدكه اين ماجرادرست بوده.واصلااصل قضيه شايدچيزديگري بوده ومشاهده كنندگان

جورديگري برداشت كردند.پس بهتره نوشته نشه.البته هرطورخودتان صلاح ميدانيد.

[="comic sans ms"][="seagreen"]سلام.ممکنه اون قضیه واقعی باشه .
اما خب همیشه که نتیجه اش طبق خواست ما نمیشه.
ممکنه ما چیزی رو با تمام وجود بخوایم و خدا قبول کنه..
ممکن هم هست مصلحت نباشه که خواسته ی ما اتفاق بیفته...[/][/]

ashkan;178196 نوشت:
سلام

خودتون نظرتون چیه؟
ولا تزرو وازرة وزر اخری
بیاییم از این سوال به یک سوال با دایره وسیع تری توجه کنیم!
و ان اینه که آیا میشه یکی به خاطر گناه و خطای دیگری مجازات بشه!


سلام
این دو تا (مسأله تاپیک و مسأله ی که شما ذکر فرمودید)، یک مسأله واحد نیستند و حتی رابطه عام و خاص هم با همدیگر ندارند. لذا از بررسی یکی از اونها، نمیشه پاسخ دیگری را به دست آورد.

در مورد مسأله این تاپیک و اینکه آیا این امر، ذاتاً ممکن است یا محال (صرف نظر از مصادیق آن)، دوستان را ارجاع میدهم به:

کتاب: در محضر لاهوتیان - جلد اول
نویسنده: محمد علی مجاهدی (پروانه)
چاپ: 17 - بهار 88
خاطره سی و ششم (چند صفحه است. صفحه 188 آن)

طوفان خورشیدی;190570 نوشت:
کتاب: در محضر لاهوتیان - جلد اول نویسنده: محمد علی مجاهدی (پروانه) چاپ: 17 - بهار 88 خاطره سی و ششم (چند صفحه است. صفحه 188 آن)

متشکرم
حالا نمیشه خودتون متنشو برامون بذارین یا لااقل بگین در مورد چیه؟

سلام
متن آن چندین صفحه است.
ارزش متن ، هنگامی آشکار میشه که مقدمه کتاب و ... را هم بخوانید و به نوعی با کل محتوای کتاب آشنا شوید.
بیان خلاصه آن از سوی بنده، ارزش و اثر چندانی ندارد.

nakisa;178067 نوشت:
عجب داستانی نوشتما .:khandeh!:
خیلی با حال شد باید یه کتابی واسه خودم چاپ کنم .:Kaf:

اما نکته ای که اینجا هست سوال منه که ایا اصلا یه چنین چیزی واقعیت داره ؟

یعنی این امکان داره که یکی بلا گردون یکی دیگه بشه ؟


با سلام:Gol:

همه دوستان می دانند که نه یک چیز، بلکه خیلی چیزها در زندگی انسان، نقش بلاگردانی را بازی می کنند؛ بعنوان نمونه آنچه در روایات ذکر شده؛ صدقه دادن، صله رحم، نیکی به پدر و مادر، خیرخواهی مردم، دعای خیر مظلوم و ... می تواند بلاگردان انسان شود.

و لزوماً اینطور نیست که بلا از یک فرد به فرد دیگری برگردانده شود. بلکه گاهاً بواسطه دعای خیر پدر و مادر و یا دعای دلشکسته ای و بنا به مصلحت الهی، بلا از دامن فرد و یا گروهی بطور کامل رفع می شود. بگونه ای که همان بلا متوجه دیگری هم نیست.

موفق باشید ...:Gol:

لزوماً اینطور نیست که بلا از یک فرد به فرد دیگری برگردانده شود.


پس یعنی واقعا میشه یه بچه رو دور سر یه بچه دیگه بگردونن و یه دعایی بخونن و اون بچه که سالمه بمیره و اون بچه که مریضه زنده بمونه؟:Gig::Moteajeb!:

موضوع قفل شده است