قتل‌ عام‌ شيعيان‌ حلب‌ توسط صلاح الدین ایوبی

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
قتل‌ عام‌ شيعيان‌ حلب‌ توسط صلاح الدین ایوبی

با سلام

«صلاح‌الدِّين‌ ايُّوبي‌ شيعيان‌ حَلَب‌ را قتل‌ عام‌ نمود، و علويّون‌ مصر را»
«محبوس‌ كرد، و براي‌ قطع‌ نسل‌ شيعه‌، مردان‌ را از زنان‌ جدا نمود،»
«و او اوَّلين‌ كسي‌ است‌ كه‌ در مصر روز عاشورا را عيد قرار داد»

قتل‌ و غارت‌ و نَهْب‌ و أسْر از طرفي‌، جعل‌ و تزوير در احاديث‌ و خلع‌ اُمراء و قضات‌ و حكّام‌ و مفتيان‌ شيعه‌ از طرف‌ دگر از زمان‌ غصب‌ خلافت‌ تا امروز در جهان‌ امري‌ است‌ رائج‌ و دارج‌.
و اين‌ به‌ واسطة‌ استقلال‌ فكر و منهاج‌ شيعه‌ مي‌باشد كه‌ هر شخصي‌ به‌ مجرّد حيازت‌ اقتدار و امارت‌، از خوف‌ قيام‌ و اقدام‌ آنان‌ بر عليه‌ جور و ستم‌ و تشكيل‌ حكومت‌ مستقلّه‌، آنان‌ را در تحت‌ هرگونه‌ ضغط‌ و فشار و هلاك‌ قرار مي‌داده‌ است‌. براي‌ نمونه‌ بهترين‌ شاهد، تسلُّط‌ صلاح‌ الدِّين‌ ايُّوبي‌ است‌ كه‌ چون‌ قدرت‌ را در دست‌ گرفت‌ خليفة‌ فاطمي‌: العاضِد را خلع‌ كرد، و بر حكومت‌ دويست‌ و هفتاد دو سالة‌ آنان‌ در مصر و آفريقا خاتمه‌ داد.
آية‌ الله‌ محقّق‌ خبير سيد محسن‌ عاملي‌؛ مي‌گويد: عاضِد، صلاح‌ الدِّين‌ را وزير خود كرد: و به‌ وي‌ المَلِكُ النَّاصِر (سلطان‌ نصرت‌ كننده‌) لقب‌ داد.
ابوالفداء در تاريخ‌ خود گويد:
صلاح‌ الدِّين‌ از شرابخواري‌ توبه‌ كرد، و امر عاضِد رو به‌ ضعف‌ نهاد و صلاح‌الدِّين‌ قاضيان‌ مصري‌ را كه‌ شيعة‌ اسمعيلي‌ بودند عزل‌ كرد و قاضيان‌ شافعي‌ را بگماشت‌ و در سنة‌ 567 خطبه‌ را به‌ نام‌ عاضِد قطع‌ نمود و براي‌ عباسيّين‌ خطبه‌ خواند. و عاضِد در آن‌ هنگام‌ مريض‌ بود و وفات‌ يافت‌ و از قطع‌ نامش‌ در خطبه‌ مطّلع‌ نگرديد.
صلاح‌ الدِّين‌ بر قصر خلافت‌ و جميع‌ محتوياتش‌ استيلا يافت‌ و ارزش‌ آن‌ از حد احصاء بيرون‌ بوده‌ است‌.
مدت‌ حكومت‌ خلفاي‌ فاطميّين‌ دويست‌ و هفتاد و دو سال‌ شد.
صلاح‌ الدِّين‌ علويون‌ را زنداني‌ كرد، و براي‌ عدم‌ تناسل‌، مردان‌ شيعه‌ را از زنان‌ جدا ساخت‌، و او اوَّلين‌ كس‌ بود كه‌ در مصر روز عاشورا را عيد اعلام‌ كرد.(1)
آية‌ الله‌ شيخ‌ محمد حسين‌ مظفّر در اين‌ باره‌ گويد: مذهب‌ تشيّع‌ بر محيط‌ قاهره‌ خيمه‌ افكنده‌ بود، و ريسمانهاي‌ آن‌ خيمه‌ را به‌ قراء و شهرها كشيده‌ بود تا اينكه‌ صلاح‌ الدِّين‌ يوسف‌ ايُّوبي‌ قوت‌ گرفت‌ و شأن‌ و مقام‌ وي‌ چنان‌ بالا رفت‌ كه‌ العاضِد لدين‌ الله‌ فاطمي‌ او را وزير خود كرد. اما چون‌ در خودش‌ قدرت‌ و غلبه‌ يافت‌ جزاي‌ عاضد را آن‌ قرار داد كه‌ وي‌ را از كار بر كنار زد، و او را از خروج‌ منع‌ كرد، و جميع‌ متملّكات‌ او را از صفايا و نفايس‌ ملوك‌ و اموال‌ مصادره‌ نمود تا به‌ حدِّي‌ كه‌ براي‌ او باقي‌ نگذاشت‌ مگر يك‌ عدد اسب‌ را و پس‌ از آن‌، آن‌ اسب‌ را هم‌ از وي‌ استلاب‌ نمود.

و سپس‌ شروع‌ كرد در واژگون‌ كردن‌ دولت‌ فاطميّين‌ و دعوت‌ براي‌ الْمُسْتَنْصِر بأمرالله‌ عباسي‌ در بغداد. اتّفاقاً طالع‌ و بخت‌ با منويّات‌ و مقاصد او موافقت‌ كرد. و براي‌ تشييد و تحكيم‌ دولت‌ عبَّاسيُّون‌ بپاخاست‌ در هنگامي‌ كه‌ عاضِد فاطمي‌ در فراش‌ مرض‌ بر زمين‌ بستري‌ بود. عاضِد از اعمال‌ او اطّلاع‌ نيافت‌ تا مرگ‌ او را دريافت‌(2)
و چون‌ پايه‌هاي‌ دولت‌ براي‌ ايُّوبي‌ استحكام‌ پيدا كرد در امراء و لشگر تصرّف‌ كرد، و در شهر مصر مدرسه‌اي‌ براي‌ فقهاء شافعيّه‌ بنيان‌ نمود، و مدرسة‌ ديگري‌ براي‌ فقهاء مالكيّه‌ بساخت‌. و جميع‌ قضات‌ شيعه‌ را از كار معزول‌ كرد و قضاوت‌ عاليه‌ را به‌ صدرالدِّين‌ عبدالملك‌ بن‌ درباس‌ مارتي‌ شافعي‌ تفويض‌ نمود. و لهذا در تمام‌ اقليم‌ مصر كسي‌ نيابت‌ قضاوت‌ از وي‌ نكرد مگر آنكه‌ شافعي‌ المذهب‌ بود.(3) از آن‌ روز به‌ بعد تمامي‌ مردمان‌ بر موجب‌ ميل‌ و ارادة‌ ملك‌ صلاح‌ الدِّين‌ تظاهر كردند.
آري‌ چگونه‌ تصور دارد مذهب‌ اهل‌ البيت‌ مختفي‌ نشود در حالي‌ كه‌ ايُّوبي‌ علمائي‌ را كه‌ موافق‌ با رأي‌ و عقائد او بودند مقدَّم‌ مي‌داشت‌، و مدارسي‌ نوبنياد تأسيس‌ مي‌نمود، و شهريّه‌ها و رواتب‌ مخصوص‌ برايشان‌ معيّن‌ مي‌كرد و عقيدة‌ أشعري‌ را بر مردم‌ تحميل‌ مي‌نمود و مخالفين‌ را گردن‌ مي‌زد. و از آنچه‌ ايوبي‌ را بر هدم‌ شيعه‌ كمك‌ كرد آن‌ بود كه‌ سلطان‌ نورالدِّين‌ محمود بن‌ عماد الدِّين‌ زنگي‌ تعصّب‌ نمود و مذهب‌ ابوحنيفه‌ را در بلاد شام‌ نشر داد. و پيوسته‌ از آن‌ زمان‌ مذاهبشان‌ تقويت‌ و انتشار يافت‌ و فقهايشان‌ رو به‌ فزوني‌ گذاردند و در مصر و شام‌ كثرت‌ يافتند، و بر همين‌ منوال‌ بود در جميع‌ بلادي‌ كه‌ قدرت‌ و سلطه‌ با آنان‌ بود. و كساني‌ كه‌ مذهبي‌ غير از آنها را اختيار مي‌كردند مورد عداوت‌ و دشمني‌ و انكارشان‌ واقع‌ مي‌شدند.
هيچ‌ قاضي‌ بر سر كار منصوب‌ نمي‌شد، و شهادت‌ احدي‌ مورد قبول‌ واقع‌ نمي‌گرديد، و براي‌ خطابه‌ و امامت‌ و تدريس‌ انساني‌ گماشته‌ نمي‌شد مگر آنكه‌ مقلِّد يكي‌ از مذاهب‌ اربعه‌ بايد بوده‌ باشد.
و در طول‌ مدَّت‌ حكومت‌ ايُّوبيُّون‌ و پس‌ از آنان‌، فقهايشان‌ فتوي‌ مي‌دادند به‌ وجوب‌ پيروي‌ خصوص‌ اين‌ مذاهب‌ و تحريم‌ غيرشان‌.(4)
صلاح‌ الدين‌ ايوبي‌ به‌ آنچه‌ دربارة‌ فاطميّين‌ و مذهب‌ اهل‌ البيت‌ مرتكب‌ شد قناعت‌ نكرد، تا كمر براي‌ عداوت‌ خود اهل‌ بيت‌ طاهرين‌ بر ميان‌ بست‌، و با شيعه‌ و فاطميّين‌ به‌ عكس‌ اعمالي‌ كه‌ ايشان‌ در روز عاشورا بجاي‌ مي‌آوردند مقابله‌ نمود.
مقريزي‌ در ج‌ 2 ص‌ 385 گويد: دأب‌ و ديدن‌ فاطميّين‌ آن‌ بود كه‌ روز عاشورا را روز اندوه‌ و حزن‌ قرار مي‌دادند، و بازارها را تعطيل‌ مي‌كردند، و صفوف‌ و دسته‌هاي‌ عظيمي‌ را كه‌ به‌ سِماط‌ و صفوف‌ غصّه‌ و حزن‌ ناميده‌ مي‌شد تشكيل‌ مي‌دادند، و از آن‌ فوائد بسياري‌ به‌ مردم‌ مي‌رسيد.

امَّا چون‌ دولت‌ بني‌فاطمه‌ زائل‌ شد ملوك‌ از بني‌ايُّوب‌ روز عاشورا را روز سرور اتّخاذ كردند، بر اهل‌ بيتشان‌ و عيالشان‌ توسعه‌ مي‌دادند، و در خوراكها و غذاها بسط‌ مي‌دادند، و انواع‌ شيريني‌ها تهيّه‌ مي‌كردند، و ظروف‌ جديد براي‌ منزلشان‌ مي‌خريدند، و بر عادت‌ اهل‌ شام‌ طبق‌ سنَّت‌ حجَّاج‌ در ايَّام‌ عبدالملك‌ بن‌ مروان‌ كه‌ برايشان‌ مقرّر كرده‌ بود، داخل‌ حمّامها مي‌شدند، به‌ جهت‌ آنكه‌ دماغهاي‌ شيعة‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ را به‌ خاك‌ بمالند: آنان‌ كه‌ روز عاشورا را كه‌ روز حزن‌ و عزاي‌ حسين‌ بن‌ علي‌ بوده‌ است‌ روز ماتم‌ و گريه‌ اتّخاذ مي‌نمودند چون‌ آن‌ حضرت‌ در آن‌ روز به‌ قتل‌ رسيده‌ است‌.
حال سوالی که اینجاست، اگر أيُّوبيّون‌ دشمنان‌ بني‌فاطمه‌ بوده‌اند پس‌ آيا براي‌ آنها جايز بود كه‌ با خود رسول‌ خدا و اهل‌ بيتش‌ هم‌ دشمني‌ كنند؟! به‌ چه‌ سبب‌ روز مقتل‌ حسين‌ را عيد گرفته‌اند در حالي‌ كه‌ آن‌ روز پيغمبر خدا را به‌ گريه‌ درآورد، و به‌ دهها سال‌ پيش‌ از آن‌ در وقتي‌ كه‌ حسين‌ زنده‌ بود به‌ غصه‌ و حزن‌ و ماتم‌ نشانيد؟!
و از همه‌ عجيب‌تر و غريب‌تر آن‌ است‌ كه‌: ايوبي‌ را مورد ثنا و مدح‌ قرار مي‌دهند و براي‌ وي‌ پيمانة‌ مدح‌ را به‌ طور گزاف‌ پر مي‌كنند، در حالي‌ كه‌ او صاحب‌ روز عاشورا مي‌باشد! فَإنَّا لِلّهِ وَ إنَّا إلَيْهِ رَاجِعُونَ.(5)،(6)،
********
1 - «معادن‌ الجواهر ونزهة‌ الخواطر» طبع‌ دارالزّهراء بيروت‌، ج‌ 2 ص‌ 378.
2 - و آن‌ در سال‌ 567 بود. (خطط‌ مقريزي‌ ج‌ 3 ص‌ 379 و ابن‌ اثير و غيرهما)
3 - ابن‌ اثير در حوادث‌ سال‌ 566، در ج‌ 11 ص‌ 137 گويد: صلاح‌ الدّين‌ قضات‌ شيعه‌ را عزل‌ كرد و در مصر قاضي‌ شافعي‌ را منصوب‌ نمود و آن‌ قاضي‌ در تمام‌ مصر قضاوت‌ شافعيّه‌ را گذارد، و اين‌ در بيستم‌ شهر جمادي‌ الا´خرة‌ بوده‌ است‌.
4 - به‌ «خطط‌» ج‌ 4 ص‌ 161 رجوع‌ شود.
5 - آية‌ 156، از سورة‌ 2: بقره‌: إنّا للّه‌....
6 - «تاريخ‌ الشيعة‌ مظفّر»، ص‌ 192 تا ص‌ 194.

[="Tahoma"] اقدامات صلاح ‏الدین ایوبى در براندازى مذهب شیعه:

شكى نیست كه بنیان‏گذار سلسله ایوبیان یك سنى متعصب و شافعى تمام ‏عیار بود و وقتى به قدرت رسید تمام سعى خود را در نشر این مذهب و جایگزین كردن آن به جاى مذهب فاطمیان به كار گرفت.(1)
اقدامات او در مصر براى محو شیعه از لحاظ زمانى به دو دوره تقسیم مى ‏شود:

الف. دوران وزارت.

ب. دوران حكومت.

الف . اقدامات صلاح‏ الدین در تضعیف تشیع در عصر وزارت

صلاح ‏الدین ایوبى به محض رسیدن به وزارت فعالیت خود را براى از بین بردن مذهب تشیع آغاز كرد. مهم‏ترین اقدامات او در زمان وزارتش براى محو كردن مذهب اسماعیلى عبارت بود از(2)

1. عبارت «حىّ على خیر العمل» را كه به عنوان یك شعار براى مذهب شیعه مطرح است، از اذان حذف كرد. این حادثه در دهم ذى ‏حجه سال 565 اتفاق افتاد.

2. دستور داد تا نام خلفاى راشدین در هر خطبه برده شود.(3)

3. تشكیك در نسب فاطمیان را دوباره مطرح ساخت.(4)

4. تغییر قاضیان از دیگر اقدامات او در جهت محو تشیع بود.

همان‏طور كه مى ‏دانیم امر قضا تابع دین (مذهب) هر كشورى است؛ یعنى قاضى بر اساس مذهب و آیین مردم حكم مى ‏كند. بر این اساس، نمى ‏توان در یك جامعه شیعى بر اساس فتواى شافعى و یا مالكى و... حكم قضایى داد، به همین سبب صلاح ‏الدین در ادامه اقداماتش براى تغییر مذهب، مجبور به تغییر قضات شد و این در حالى بود كه تغییر مذهب هنوز كاملاً اجرا نشده بود و صلاح ‏الدین با این كار سعى داشت مردم را مجبور كند دست از مذهب خویش بردارند و تن به مذهب دیگرى (شافعى) بدهند. او بر این اساس، قاضیان شیعه را عزل كرد و منصب قضاوت در مصر را در تاریخ یازدهم جمادى ‏الثانى سال 566 به قاضى صدرالدین عبدالملك بن عیسى بن مارانى شافعى سپرد.(5)

5. اصلاح ساختار اقتصادى و بهبود وضعیت معیشتى مردم یكى دیگر از اقدامات اوست. به طور كلى وضعیت معیشتى مردم ارتباطى تنگاتنگ با حمایت مردم از حكومت وقت دارد؛ هرچه اوضاع اقتصادى مردم بهتر باشد و رضایت‏مندى مردم حاصل شود میزان حمایت آن‏ها از حكومت مى ‏تواند بیشتر شود، به‏ ویژه در جوامعى كه حركتشان به سمت مادي‏گرى در مقایسه با امور معنوى و مذهبى بیشتر است. به همین سبب صلاح ‏الدین در زمان وزارتش زمینه اقتصادى نسبتا خوبى براى مردم فراهم كرد تا در این بستر بتواند به اهداف خود كه همان براندازى حكومت و مذهب شیعیان فاطمى در مصر بود، برسد.

6. تأسیس مدارس علمیه شافعى از دیگر فعالیت‏هاى او در زمان تصدى مقام وزارت بود كه این مدارس با تربیت طلاب و دانشجویان و سپس تبلیغ مذهب شافعى توسط ایشان كمك شایانى به تغییر مذهب در مصر كردند.


ب: صلاح ‏الدین ایوبى و مبارزات او با مذهب تشیع در عصر حكومتش:

گرچه صلاح ‏الدین ایوبى پیرو مذهب اهل تسنن بود و در پى تثبیت پایه ‏هاى مذهب سنى (شافعى) در مصر بود، اما باید توجه داشت كه صلاح ‏الدین ایوبى در رسیدن به این هدف، بیشتر توجه خود را به انجام كار فرهنگى در این زمینه معطوف داشت تا كار نظامى، زیرا هنوز حركت‏هاى شیعى در مصر نیرومند بود و تغییرات سریع توأم با خون‏ریزى، واكنش علویان را در پى داشت و این قطعا به ضرر صلاح ‏الدین ایوبى بود، از این رو در براندازى مذهب اسماعیلیان در مصر به عامل نظامى ‏گرى كمتر توجه داشت. البته در این راه از راه‏كار نظامى هم استفاده كرد، ولى با زمینه ‏سازى و بسترسازى سعى كرد به صورت فكرى و ایدئولوژى به این مهم برسد.

انزواى كامل شیعه در مصر و تقویت مذهب شافعى بزرگ‏ترین هدف صلاح ‏الدین در مصر بود كه براى رسیدن به این هدف دو راه انتخاب كرد:

1. روش نظامى.

2. روش فرهنگى.

اگرچه صلاح ‏الدین بنابر اوضاع و شرایط موجود در زمان به قدرت رسیدن، فاكتور نظامى را براى پیاده كردن اهداف خود خیلى نمى ‏پسندید و مى ‏دانست كه در صورت روى آوردن به اسلحه براى سركوب مردم شیعه، ضرر بزرگى متوجه خود و خاندانش مى‏ شود، اما با این حال، وى هم‏چون بعضى حاكمان كه براى رسیدن به اهداف و انگیزه ‏هاى خود از تمام توان خود استفاده مى ‏كنند، حاضر بود در صورت لزوم به هرچه كه به شوكت و قدرتش استقامت و استدامه مى ‏بخشد، فكر كند و به آن جامه عمل بپوشاند. در سال‏هاى ابتدایى حكومت صلاح ‏الدین ایوبى ساقط كردن و تعقیب روافض از كارهاى جدى زمام‏داران وقت بود.(6)

در این عصر، رافضى بودن جرم محسوب مى ‏شد و شیعه به عنوان مجرم از سوى قاضیانى كه صلاح ‏الدین از میان اهل سنت انتخاب كرده بود، تحت پیگرد قانونى قرار مى ‏گرفت.

صلاح ‏الدین ایوبى اگ رچه به اقدام نظامى و سركوب فیزیكى شیعیان هم رو آورد، ولى براى از بین بردن تشیع در مصر بیشتر كار فكرى و فرهنگى مى ‏كرد و مى ‏كوشید تا با تغییر عقاید و افكار، موجبات تغییر مذهب را در مصر ایجاد كند. در این راستا اقدامات زیر توسط صلاح ‏الدین صورت گرفت:

1. حمایت از علماى (اهل تسنن):

نقش علما و فقها به عنوان پدران معنوى و روحانى براى توده‏ هاى مختلف مردم در تقویت و تثبیت دین و مذهب قابل انكار نیست. حضور پررنگ و فعال عالمان دینى موجب مى ‏شود كه مردم در عمل و تعهد به فرامین دینى و آموزه‏ هاى مذهبى، سخت‏ كوش‏تر باشند. این علما هستند كه مردم را به انجام احكام الهى و پاى ‏بندى به شعایر دینى و مذهبى تشویق مى ‏كنند و مردم در سایه ‏سار عالمان و دانشمندان دین خود به انجام تكالیف خود راغب‏ترند و طبیعى است كه در چنین فضایى، مذهب (اهل تسنن یا هر مذهب دیگرى) بار مى ‏گیرد و دیگر فرقه ‏ها كه از نعمت پشتیبانى و حمایت معنوى (فقها و اندیشمندان دینى) بى ‏بهره ‏اند، در انزواى كامل به سر مى ‏برند.

اعزام عالمان سنى‏ مذهب به مراكز شیعه از دیگر اقدامات صلاح ‏الدین ایوبى براى محو تشیع بود. این عالمان به شهرها و مراكز شیعه ‏نشین هجرت كرده تا علیه معتقدات و شعائر مذهب شیعه تبلیغ كنند و این در حالى بود كه علماى شیعه یا در تبعید به سر مى ‏بردند و یا در انزواى كامل اجتماعى ـ سیاسى بودند.

براى نمونه، مى ‏توان از حضور قاضى بهاءالدین در شهر اسنا اشاره كرد، شهر اسنا در صعید مصر، از شهرهاى شیعه‏ نشین و كانونى منسجم براى شیعیان بود.(7) این عالم سنى در این شهر به فعالیت پرداخت و توانست عده زیادى را همراه خود سازد.

2. تأسیس و رونق بخشیدن به مدارس علمیه اهل تسنن:

نقش حوزه ‏هاى علمیه در تقویت و تحكیم مذهب بر هیچ‏كس پوشیده نیست. در طول تاریخ اسلام مراكز علمى و حوزه ‏ها و مدارس علمیه نقش اول را در حفظ و تبلیغ و نشر مذهب‏هاى مختلف داشته ‏اند.

پی نوشتها:
1. قاسم شماعى رفاعى، بعلبك فى التاریخ، ص 45 ـ 60.
2. مقریزى، المواعظ و الاعتبار بذكر الخطط، ج 2، ص 271 ـ 272.
3. همان.
4.همان.
5. ابن اثیر، همان، ج11، ص 336.
6. مهدى رحیم‏زاده، جنگ‏هاى صلیبى، ج 3، ص 195
7. عبداللّه‏ ناصرى، فاطمیان در مصر، ص 99.

من اطلاعات زیادی در مورد صلاحدین ندارم اما مطمئنم اگر او به قدرت نمیرسید و یا در جنگ های صلیبی پیروز نمیشد بخش های بزرگی از شرق آسیا رو امروز کشورهای مسیحی و یهودی تشکیل میداد.
دوما ،فایده مطرح کردن این مباحث چیه؟ جز این که به اختلافات بین شیعه و سنی دامن بزنه.

مردخدا;229691 نوشت:
دوما ،فایده مطرح کردن این مباحث چیه؟ جز این که به اختلافات بین شیعه و سنی دامن بزنه.

سلام علیکم جمیعا
مرور
تاریخ فواید بسیاری دارد که خواندنش حکم الهی است و در قرآن توصیه شده. از فواید طرح این مسائل این است که برای اهل سنت رفتار حکام جای تامل دارد و با احکام اسلامی رفتار آنها را مقایسه کرده و بعد میتوانند تصمیم بگیرند آیا آنها حکام مسلمان بوده اند و طبق احکام دین رفتار میکردند یا اینکه نه دروغ به آنها خورانده شده و ان شاء الله آنها میتوانند تا چه حد بهتر از این افراد عمل نمایند .

برای شیعیان هم همینکه می فهمند فاطمیون شیعه بوده اند و دانشگاه الازهر را آنها بنا نهاده اند و چه خدماتی را آنها کرده اند برای پیشرفت علمی در بین مسلمین آنها هم ان شاء الله مطالب خوبی را خواهند آموخت و عبرتها خواهند گرفت.

لزوما خواندن تاریخ باعث دشمنی و کینه نمیگردد مگر برای کسانی که تنها یک بعد زندگی را می توانند بفهمند.

یاحق


روش غیر دینی و ضد قرآنی بیان تاریخ


خب همانطوریکه مطالعه تاریخ سفارش قرآن است و به نیت عبرت گرفتن از رفتار اقوام گذشته به منظور تعالی و بنوعی مطالعه تاریخ امر به معروف است و نهی از منکر
و یا
همین تاریخ میتواند تبدیل به ابزاری شود در دست شیاطین (مانند آن چه که در قرآن کریم نقل شده که از یهود سرزد)

یهود سعی داشتند در مناظرات و هر جائی که میشد دین منحرف شده یهود را دین ناب معرفی نمایند لذا حضرت سلیمان علیه السلام که یک پیامبر و بنا به شرح قرآن کریم مسلمان بوده را پادشاه قوم یهود با آئینی معرفی کند که خودشان بدان مبتلا بودند.

که در قرآن کریم در مورد این پیامبر بزرگوار توضیحات لازم داده شد و مانع سوء استفاده شیطانی توسط یهود از این مقوله در تاریخ انبیاء گردید.

در حال حاضر نیز ایادی شیطان تاریخ را این چنین میخوانند
آنها از آن بعنوان ابزاری برای تصویه حساب های شخصی استفاده مینمایند . تاریخ را بنا بر آن اهداف تعبیر کرده و دشمن تراشی میکنند.

نمونه این رفتار را میتوان بوضوح در مورد پیروان ابن تیمیه مشاهده نمود
از نمونه های کینه توزی های آنها و خیانتهای آنها به تاریخ میتوان همین صلاح الدین عیوبی را نام برد که او را سرداری بی نظیر و مسلمان به تمام معنی معرفی مینمایند و از شیعه کشی او بعنوان امری پسندیده یاد میکنند.
(هرچند که در فیلمهای هالیوودی صلاح الدین به فضاحت کشیده شده)

از نمونه های دیگر میتوان :
1- اتهام به قیام امام حسین علیه السلام در روز عاشورا با تهمتهائی همچون جنگ بخاطر یک زن یا ساده لوحی او در برابر شیعیان فریبکار

2- انکار جنگ بین امیر المومنین علی علیه السلام و خون خواهان دروغین عثمان و متهم کردن ایرانیان با عنوان مجوس صائبی یا پیروان عبدالله بن سبا بعنوان فتنه انگیزان بین دو لشگر تا دندان مسلحی که قصد جنگ با هم نداشتند !
لذا اگر جنگی بوده ایرانیان و شیعیان که مجوسند مقصر این جنگند

3- انکار واضحترین و مبرهن ترین انحرافات معاویه لعنه الله علیه و سرکشی او در برابر خلیفه برحق سرزمینهای اسلامی که باعث ضربات مهلکی به پیکر جامعه اسلامی شد.
و تهمت فتنه گری به شیعیان
و تراشیدن صلاحیت احتجاج برای معاویه و یزید

4- انکار فضائل پیامبر و آل نبی بالاخص حضرت علی علیه السلام و حسنین تا حد ممکنه
بمنظور توجیه عملکرد معاندین و دشمنان آنها( آل ابوسفیان )و حتی توصیف احتجاج برای عبدالرحمن بن ملجم مرادی که از خوارج بوده.

خب اینها فتنه گری است و سوء استفاده از ناآگاهی مردم برای دشمن تراشی است.

امروز وهابیت همان کاری را مرتکب میشود که یهود سامری طبق توصیف قرآن مرتکب شده اند .

اینها مشکل آفرین شده اند نه اینکه حقایق را برای عبرت آموزی و تعالی مطرح کردن مشکل آفرین باشد.

یاحق

موضوع قفل شده است