سیر سلوک و ولایت فقیه

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سیر سلوک و ولایت فقیه

سلام علیکم
چه رابطه ای بین پذیرش ولایت فقیه و سیر سلوک هست؟

nejatam;176374 نوشت:
سلام علیکم
چه رابطه ای بین پذیرش ولایت فقیه و سیر سلوک هست؟

باسمه تعالی، سلام برشما

پذیرش ولایت فقیه، از لوازم اصلی سیرو سلوک ناب اسلامی است.

پذیرش ولایت از ارکان اسلامیست!

ولایت خداوند

ولایت رسول الله ص

ولایت ائمه ع

ولایت یک مرجع اعلم(در زمان حاضر از نظر بنده آیه الله خامنه ای)

ولایت شوهر بر زن

اگر دوستان منبع هم ذکر کنند بهتر میشه از مطالب استفاده کرد و علمی تر هم هست

Nejatam;176374 نوشت:
سلام علیکم
چه رابطه ای بین پذیرش ولایت فقیه و سیر سلوک هست؟

با سلام:Gol:

در ابتدای سخن، مطالبی را از شمس الدین محمد لاهیجی در کتاب مفاتیح الاعجاز، ص 42 در خصوص ارتباط شریعت، طریقت و حقیقت نقل می کنیم که هم خالی از لطف نیست و هم بی ارتباط با موضوع:

شریعت در لغت را عمل نوشیدن آب گویند و در اصطلاح، عبارت است از امور دینی که حضرت عزّت جهتِ بندگان به لسانِ پیغمبر تعیین فرموده از اقوال و اعمال و احکام که متابعتِ آن سببِ انتظام امور معاش و معاد باشد و موجبِ حصول کمالات گردد و شاملِ احوال خواص و عوام بوده، جمیعِ امّت در آن شریک باشند، زیرا شریعت، مظهر فیضِ رحمانی است که رحمتِ عام است. (همان اموری که بیان انها پس از پیامبر (ص) بر عهده امامان معصوم (ع) و در عصر غیبت بر عهده فقیهان و عالمان دینی و در دایره ای وسیع تر بر عهده ولی فقیه است).

طریقت در لغت، مذهب است و در اصطلاح، سیری است مخصوص به سالکانِ راهِ اللّه، از قطعِ منازلِ بُعد و ترقّی به مقامات قُرب. یعنی سالک راهِ حقیقت، بعد از آن که از مقامِ فنا به مرتبه ی بقا بیاید با وجودِ آن قرب و کمال، باید که شریعت را که دین و طریقه ی حضرتِ محمدی است، شعار خویش سازد و هم چنان که در ابتدا به امور شرعیّه متحقّق بود، در انتها نیز باشد و دقیقه ای از آن فروگذاشت ننماید تا لایقِ خلافت و ارشاد تواند بود.

حقیقت عبارت از این مقام است که مرتبه ی ولایت و قُرب است؛ یعنی مرتبه مقام عارف کامل، و عارف کامل آن است که جامع باشد میانِ فنا و بقا که از خود نیست شده باشد و به حق هست گشته و وحدتِ حق را به حق مشاهده نموده و مغایرتِ اشیا نزدِ وی جز اعتباری نباشد ...

البته تا شریعت و طریقت، نباشد، حقیقت حاصل نشود؛ زیرا شریعت و طریقت به منزله ی مقدّمتینِ صغرا و کبرایند و حقیقت، نتیجه ان دو. (ر.ک: ماهنامه گنجینه، اداره پژوهش صدا و سیما، اسفند 1381، شماره 24).


از نکاتی که ذکر شد روشن می شود که سیر و سلوک باطنی و معنوی همان سیر طریق الی الله یا همان مرحله طریقت است که سالک، آداب و برنامه های خاصی را برای رسیدن به مقام قرب الهی بکار می بندد. از نظر اسلام ناب که همان مکتب اهل بیت (ع)، این مرحله بدون پذیرش کامل و تعبد و تقید در مرحله ی شریعت که همان پذیرش تام و تمام ولایت تشریعی است حاصل نمی شود.

آیت الله مصباح یزدی در تعریف ولایت تشریعی چنین آورده است: «ولایت‌ تشریعی‌ یعنی‌ اینکه‌ تشریع‌ و امر و نهی‌ و فرمان‌ دادن‌ در اختیار کسی‌ باشد. اگر می‌گوییم‌ خدا ربوبیت‌ تشریعی‌ دارد، یعنی‌ اوست‌ که‌ فرمان‌ می‌دهد که‌ چه‌ بکنید، چه‌ نکنید و امثال‌ اینها. پیامبر و امام‌ هم‌ حق‌ دارند به‌ اذن‌ الهی‌ به‌ مردم‌ امر و نهی‌ کنند. درباره‌ فقیه‌ نیز به‌ همین‌ منوال‌ است. اگر برای‌ فقیه‌ ولایت‌ قائل‌ هستیم، مقصودمان‌ ولایت‌ تشریعی‌ اوست، یعنی‌ او می‌تواند و شرعاً‌ حق‌ دارد به‌ مردم‌ امر و نهی‌ کند.»

در طول‌ تاریخِ‌ تشیع‌ هیچ‌ فقیهی‌ یافت‌ نمی‌شود که‌ بگوید فقیه‌ هیچ‌ ولایتی‌ ندارد. آنچه‌ تا حدودی‌ مورد اختلاف‌ فقهاست، مراتب‌ و درجات‌ این‌ ولایت‌ است.

امام‌ خمینی (ره) در همین رابطه معتقد بودند تمام‌ اختیاراتی‌ که‌ ولی‌ معصوم‌ داراست، ولی‌ فقیه‌ نیز همان‌ اختیارات‌ را دارد. مگر اینکه‌ چیزی‌ استثنا شده‌باشد. امام‌ فرموده‌اند: «اصل‌ این‌ است‌ که‌ فقیه‌ دارای‌ شرایط‌ حاکمیت‌ و در عصر غیبت،‌ همان‌ اختیارات‌ وسیع‌ معصوم(ع)‌ را داشته‌ باشد، مگر آنکه‌ دلیل‌ خاصی‌ داشته‌ باشیم‌ که‌ فلان‌ امر از اختصاصات‌ ولی‌ معصوم‌ است.»(بنقل از کتاب پرسشها و پاسخها، آیت الله مصباح یزدی، مبحث معانی‌ ولایت‌ (تکوینی، تشریعی، مطلقه)،)

با این تفصیل، اصولاً کسانی که بدون پذیرش ولایت فقه که همان ادامه ولایت پیامبر و امامان معصوم (ع) است و در عصر غیبت از یکسو فقهای دین و از سوی دیگر، در دایره ای گسترده و وسیع تر نسبت به فقها، ولی فقیه، عهده دار شئون آن هستند. ادعای سیر و سلوک و طی مراحل طریقت می کنند، ادعایی گزاف و غیرواقعی است.

بعبارتٌ اُخری؛ ولایت فقه، که همان ولایت تشریعی است با سیر و سلوک و آداب طریقت که همان ولایت تکوینی و معنوی است، لازم و ملزوم یکدیگرند و بدون پذیرش و تسلیم در برابر ولایت تشریعی، ورود به عرصه ولایت معنوی و سیر و سلوک باطنی غیر ممکن است. (آنگونه که بعضی فرقه های صوفی، بدلیل انحراف از دین، در مراحل طریقت و سیر و سلوک، خود را بی نیاز از شریعت می دانند.)

در تأیید این مطلب، بزرگانِ طریقت فرموده اند که: طریقت بی شریعت، هوا و هوس و وسوسه است و حقیقتِ بی شریعت و طریقت، زندقه و اِلحاد.(ر.ک: ماهنامه گنجینه، همان).

موفق باشید ...:Gol:

موضوع قفل شده است