چرا زمانی که مشکلی برایم پیش می آید از خدا دور می شوم؟

تب‌های اولیه

21 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا زمانی که مشکلی برایم پیش می آید از خدا دور می شوم؟

بسم الله الرحمان الرحیم


سلام

همه می گویند ما در مشکلات به یاد خدا میفتیم و شروع به دعا کردن و نماز

خواندن می کنیم

اما من در خوشی ها بیش تر به یاد خدا هستم و نماز های سروقت و عاشقانه می

خوانم و متاسفانه در غم و غصه و مشکلات از خدا غافل می شوم .





راه حل و دلیل همچین کاری که من مرتکب آن می شوم چیست؟

سپاس گزارم

ســلام:Gol:

باران رحمت;176272 نوشت:
من در خوشی ها بیش تر به یاد خدا هستم و نماز های سروقت و عاشقانه می خوانم


تبارک الله، احسنت بر شما، الحمدلله شما جزء اون دسته ای نیستید که خدا در موردشون فرمود

چون سختی و بلایی به آنها میرسد به سوی من می آیند و چون از آنها رفع بلا کردم، از من روی

برمیگردانند گویی که اصلا خدایی ندارند.( البته مضمون رو گفتم:Cheshmak:)

باران رحمت;176272 نوشت:
در غم و غصه و مشکلات از خدا غافل می شوم .

میتونم بپرسم تو این لحظات چکار میکنید و چطور خودتون رو آروم میکنید؟

:Gol:

باران رحمت;176274 نوشت:
راه حل و دلیل همچین کاری که من مرتکب آن می شوم چیست؟

سپاس گزارم

[="navy"]سلام

مشکل شما از نوع خواستن است یعنی وقتی مشکلی برای شما پیش میاید تصور میکنید خدا شما رادوست ندارد که چنین مشکلی برای شما پیش امده در حالی که یاران خدا چه زمانی که مشکلی برایشان پیش بیاید و چه زمانی احساس لطفی از جانب خدا کنند در هر صورت لحظه به لحظه به خدا نزدیک تر میشوند و همه را لطف میدانند .

اگر بادیگرانش بود میلی
چرا جام مرا بشکست لیلی [/]




زهره :میتونم بپرسم تو این لحظات چکار میکنید و چطور خودتون رو آروم میکنید؟



خوب این نکته ای که ذکر کرید شامل مشکل من می شود .کسی که از خدا دوره که اصلا آرام

نیست چه برسه به منی که توی مشکلات هم هستم

تا حدوی حرف شما جناب بهلول صحیح است
در این شرایط حال با خدا بودن را هم ندارم با این که می دانم اشتباه می کنم

باران رحمت;176288 نوشت:
تا حدوی حرف شما جناب بهلول صحیح است
در این شرایط حال با خدا بودن را هم ندارم با این که می دانم اشتباه می کنم

[="navy"]سلام

اگر احساس میکنی که اشتباه میکنی مفهومش اینست که خدا با توست و برای دوستی دارد تو را آزمایش میکند دلتنگ نشو دوستی با خدا اسان نیست مردان خدا در این راه از همه چیرشان گذشته اند اگر به جای امام حسین بودی چه میکردی . [/]

یک نفر یه من گفت : نماز و عبادات را فقط برای رضای خدا و سپاس از نعماتی که به تو عطا کرده

به جا آور نه به خاطربرآوره شدن حاجاتت

از آن زمان به بعد مانند سابق( که چه در مشکلات و چه در خوشی ها نماز های سروقت و عاشقانه می خواندم و هر روز ده تا بیست صفحه قرآن می خواندم ) نیستم کم کم نماز های عاشقانه به نماز های هول هولکی تبدیل شد و ...

تا این که الآن در خوشی ها نمی توانم نماز های سروقت و عاشقانه بخوانم ودر مشکلات هم گاهی نمازم قضا می شود وضعیتم روز به روز هم بد تر می شوم.

به جای این که گفته ی طرف باعث پیشرفتم بشود باعث پسترفتم شد و از همانقدر هم که به خدا نزدیک بودم دور ترم کرد

گفته ی آن شخص بسیار زیبا بود اما نمی دانم چرا اثراتش روی من عکس عمل کرد؟

من خدا را برای زندگی بهتر و آرامش و بر آورده شدن حاجات مادی و معنوی خود و دیگزان عبادت می کزدم ولی با آن جمله تمام ذهنیاتم به هم ریخت و من را در فکر فروبرد نمی دانم چه کنم

[="navy"]سلام

بااین تفاصیل خدای تو خدای دنیا ست و خدای دنیا در دنیا میماند و انوقت در اخرت تنها میمانی ![/]

باران رحمت;176272 نوشت:
و متاسفانه در غم و غصه و مشکلات از خدا غافل می شوم .

سلام

واقعا ان نعمت مشکل بوده است؟

می شود مثالی بزنید؟

من فکر میکنم وقت انسان مشکل داره بیشتر طرف خدا می آید نه وقتی که مشکل نداره

به نام خداوند بخشایشگر و مهربان

سلام خدمت شما

اینکه فکر می کنید که وقتی مشکل پیدا می کنید خدا در کنارتون نیست ، تلقین بر ذهن خودتون هست ! شما بر خودتون تلقین کردید ، اینکه خدا را برای حاجات و زندگی بهتر و .... عبادت می کردید ، کار بدی نبوده ! خدای شما هم خدای دنیا نبوده ..... شما حالا که تازه فهمیدید که نماز برای عبادت خداست به خاطر نعمت هایی که بهتون داده ، چرا غمگین شدید ؟

خب بگویید چشم ، من هم برای زندگی بهتر و برآورده شدن حاجات خود و دیگران و هم برای شکر نعمت ها ، نماز می خوانم .
از خدا نا امید نشوید که بد ترین کاری هست که می تونید انجام بدهید ، شما کافیه که بر ذهنتون تلقین کنید که خدا با شماست و تمرین کنید تا دوباره به لحظات قبل برسید اما با نمازی بهتر از قبل و حال !

دقیقا ، خدا در کاری که بیشتر از همه دوستش داری امتحانت می کنه و سختی ات میده تا ببینه که این دوست داشتن و عبادت ها و .... باز هم ادامه پیدا می کنه یا نه ! همانطور که گفته شده بود این دنیا که جای لذت و آرامش واقعی و زیاد نیست ! باید سختی کشید و مقاوم بود تا به تاریکی ها نزدیک نشویم .

باران رحمت;176272 نوشت:
بسم الله الرحمان الرحیم


سلام

همه می گویند ما در مشکلات به یاد خدا میفتیم و شروع به دعا کردن و نماز

خواندن می کنیم

اما من در خوشی ها بیش تر به یاد خدا هستم و نماز های سروقت و عاشقانه می

خوانم و متاسفانه در غم و غصه و مشکلات از خدا غافل می شوم .

شاید مشکل شما یاس است.در این صورت به این آیات توجه کنید:
واما انسان هنگامی که پروردگارش اورا برای آزمایش اکرام می کند ونعمت می بخشد می گوید:پروردگارم مرا گرامی داشته واما هنگامی که برای امتحان روزیش را بر او تنگ می گیرد می گوید: پروردگارم مرا خوار کرده!(در حالیکه چنین نیست)
سوره فجر آیات 15 تا 20
و هنگامی که رحمتی به مردم می چشانیم از آن خوشحال می شوندوهر گاه رنج ومصیبتی به خاطر اعمالی که (خودشان انجام داده اند) به آنان می رسدناگهان مایوس می شوند
سوره روم آیه 36
از میان مردم کسی است که خدا را تنها با زبان می پرستد.همین که خیری به او می رسد حالت اطمینان پیدا می کند.اما اگر مصیبتی برای امتحان به او برسد دگرگون می شود.هم دنیا را از دست داده است وهم آخرت را واین همان خسران آشکار است.
سوره حج آیه 11
شاید هم سرگرم شدن به مشکل وقت وفراغت شما را می گیرد که البته تا حدودی طبیعی است.اما توجه داشته باشید که همه اینها امتحان الهی است
وخودش تنها کسی است که برطرف کننده مشکلات است وبه تنهایی وصرفا به کمک عوامل طبیعی نخواهید توانست رفع مشکل کنید.

باران رحمت;176274 نوشت:
راه حل و دلیل همچین کاری که من مرتکب آن می شوم چیست؟

سپاس گزارم

با سلام دوست گرامی!

شاید علتش این باشه که به خدا اعتماد ندارین،درسته که نباید فقط توی سختی ها به خدا توجه کرد،و اینکه شما توی خوشی ها خدا رو عبادت میکردین خوب بوده ،اما تنها کسی که می تونه توی مشکلات واقعا انسان رو آروم کنه همین خدای مهربونه؛

نعمت های خدا زیاده و خیلی خوبه که انسان خدا رو برای داشتن اونها شکر کنه و حتی از خدا بیشترش رو بخواد، اما باید بدونیم که بهترین نعمتی که خدا به ما داده ،همین انسان بودن ماست،که با همین نعمت می تونیم به جاهایی برسیم و لذت های روحی عمیقی رو درک کنیم که فرشته ها هم از درکش عاجزند.

دنیا و لذت های دنیایی تا چشم به هم بزنیم تموم شدن به گذشته که فکر کنیم،می بینیم هرکدوم آرزوهای زیادی داشتیم ولی حالا میفهمیم که رسیدن به اونها هم مارو آروم نمیکنه. پس انسان آرامشش رو باید در جای دیگه ای جستجو کنه ،که این آرامش فقط در کنار خدا حاصل میشه؛با یاد خدا دلهامون واقعا آروم میشه.

قرآن رو توی دستتون بگیرین ،حتی اگه حوصله ندارین بخونینش ،آروم بذارین روی قلبتون،خودش آرومتون میکنه.

سلام دوست عزیز.خودت داری میگی در غم و غصه خدارو فراموش میکنی,این حرفت نشون میده که در گرفتاری ها به فکر خدایی.همینی که فکر میکنی در غموغصه خدارا فراموش میکنی بلکه به یادش هستی.
این نوعی تلقین فکری است برای خودت درست کرده ای,ما انسانها هیچ وق تخدا را فراموش نمیکنیم.بلکه وقتی فکرمان جای مشغول باشد قدرت تفکر ناخودآگاها ب هخدا فکر نمیکند,بر روی چیزی فکر میکند که در راستای آن عمل قرار گرفته ای.از نظر علمی فکر انسان فرکانس دارد.بنبراین جایی نباش که فرکانسهای مخرب اذیتت کنن.شاید این فکرهایی که با فرکانس های مختلف به ذهنت میرسن خودت متوجه نشی.بنابراین میشه این که میگی در بعضی وقتها خدا را فراموش میکنم.
با یه مثال بذار روشنت کنم.حضرت محمد فرمودند:زمانی که امام عصر میخواهد ظهور کند.همه جا نمازها ترک.سکس آزاد وعینی میشود.از پیامبر پرسیدند,پس در آن موقع مسلمانان باید چکار کنند؟پیامبر گفت در خانه هایشان بمانند
امید وارم متوجه شده باشید
باشد که امام عصر ما ظهور کند,و از یاران مفیدش باشیم

باران رحمت;176478 نوشت:
گفته ی آن شخص بسیار زیبا بود اما نمی دانم چرا اثراتش روی من عکس عمل کرد؟

سلام بر شما دوست عزیز

نه هرکه سر بتراشد قلندری داند
هزار نکته باریکتر زمو اینجاست

نور باعظمت پیامبر صلی الله علیه و اله از عالم رخت بربست و اخرین حجت الهی در حجاب غیبت رفت و سفره عظیم علوم به دست هرکسی افتاد
این افراد یک چیزی خوانده اند ولی نفهمیده اند
اینکه می گویند در وشی ها با او باش و او را به خاطر حاجت نخواه بحث ادب است و عاشقی
ولی خدای رحیم هم معشوق ماست و هم رب ما و یگانه خالق ما
و خودش فرموده شما فقیر هستید و خدا غنی
و خودش فرموده ادعونی استجب لکم
و خودش فرموده امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء
و خودش فرموده سارعوا الی مغفره
ایها همه یعنی مرا بخوانید به سوی من بیایید

خودش در حدیث قدسی فرموده ای موسی حتی نان شبت را هم از من بخواه و برایش به درگاهم دعا کن

اما از سوی دیگر حدیث است که ملائک وقتی شخصی فقط در سختی به درگاه الهی می اید می گویند ما اورا نمی شناسیم!!!

بایک مثال ساده مطلب را کاملا روشن می کنم

فرض کنید با کسی دوست صمیمی هستید
در مشکلات اول سراغ چه کسی می روید؟
اگر شما در مشکلات به سوی خدا نمی روید پس اصلا شما خدا را نپرستیده اید در خوشی
توصیه می کنم هر روز تا اخر عمرتان بلا استثنا رو به قبله سوره یس بخوانید
و سوره الرحمن اگر توانستید
و عاشقانه مثل یک بنده خدا را بخواهید و بدانید
معصوم علیه السلام فرمودند : مشکلات در هاله ای از خیر به سوی شما می ایند و خیری که به خاطر مشکلی به سوی شما می اید به مراتب بیشتر از خود ان مشکل است

و سند این کلام در قران است در دنباله ایه انا لله و انا الیه راجعون

باران رحمت;176272 نوشت:
چرا زمانی که مشکلی برایم پیش می آید از خدا دور می شوم؟ بسم الله الرحمان الرحیم سلام همه می گویند ما در مشکلات به یاد خدا میفتیم و شروع به دعا کردن و نماز خواندن می کنیم اما من در خوشی ها بیش تر به یاد خدا هستم و نماز های سروقت و عاشقانه می خوانم و متاسفانه در غم و غصه و مشکلات از خدا غافل می شوم .

سلام
مشكلي كه براي نوع بشر در امر پيش مي آيد اين است كه
در مشكلات دچار يأس مي شوند
در خوشي ها دچار سرمستي و فراموشي و غرور مي شوند.
قرآن به ما مي‌گويد در بلاها مأيوس نشويد و با به دست آوردن چيزهاي دلخواه خود سرمت و مغرور.

در سوره حديد آيه 23 مي خوانيم:
لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَكُمْ‏
اين كار ما براى آن است كه شما براى از دست دادن برخى از نعمت‏ها اندوهگين نگرديد و بدانيد كه تمامى كارها بر اساس حكمت و عدالت و هدفدارى است.
وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ‏
و نيز براى آن است كه آنچه به شما ارزانى شده است، شادمان نگرديد و به آن‏ها دل نبنديد؛ چرا كه وقتى انسان با اين نكته دقيق و ظريف و انسان‏پرور آشنا گردد، كه هر آنچه از نعمت‏ها را كه از دست داده است، خداى فرزانه در صورتى كه بخواهد و مصلحت بداند، بهتر از آن‏ها را به او ارزانى مى‏دارد، و نيز آنچه به او ارزانى شده است، او را موظّف به سپاسگزارى در برابر نعمت‏ها و اداى حقوق آن‏ها مى‏نمايد، در آن صورت نه چندان مست و مغرور مى‏گردد و نه افسرده و دلمرده و در عوض در يك حالت اعتدال و سلامت روان و جان از آنچه هست به بهترين صورت براى ساختن دنيا و آخرت بهره مى‏گيرد و در راهى سرمايه‏گذارى مى‏نمايد كه پاينده و ماندگار است، نه فناپذير و نابودشدنى.
باورهاي نادرست
اعمال ما ريشه در افكار ما دارد. اگر عملي منفي باشد يا مثبت پشت آن تفكر منفي يا مثبت نهفته است.
اگر موقع سختي ها از خدا فاصله مي‌گيريم اين مي تواند دلائل مختلف داشته باشد. اولا به احتمال زياد اول مشكلات اين گونه نيست يعني ما به محض اين كه مشكلي سراغ مان مي آيد رو به سوي خدا مي آوريم
پس چون به كشتى سوار شوند خدا را همى خوانند و دين را خالص براى او دانند اما همين كه ايشان را نجات داده و به خشكى مى رساند باز هم شرك مى ورزند (65).

فاذا ركبوا فى الفلك دعوا الله مخلصين له الدين فلما نجيم الى البر اذا هم يشركون (65 / عنكبوت)
در سختي هاي شديد تر ممكن است ما از خدا فاصله بگيريم و اين مي تواند به دليل نگرش غيرمنطقي ما باشد كه با جهان بيني توحيدي سازگاري ندارد. مثلا فكر مي كنيم
1- اگر خدا را خوانديم و آن گونه كه خودمان خواستيم مستجاب نشده خدا سخن ما را نشنيده است.
2- فكر مي‌كنيم خدا درباره ما ناعادلانه رفتار كرده است.
3- فكر مي كنيم بودن خداوند حيكم با اين همه شرور سازگاري ندارد و...
در واقع ريشه اين مشكل را بايد در تفسير نادرست مان از دعا و استجابت و تفسرمان از شرور هستي و فلسفه آن بيابيم.
براي مطالعه بيشتر رجوع كنيد به كتاب

  1. عدل الهي نوشته شهيد مطهري، نشر صدرا
  2. راز بلاها و سختي ها در زندگي، احمد لقماني، نشر بهشت بينش
  3. چگونه دعاهي يمان مستجاب مي شود، احمد لقماني،نشر بهشت بينش
  4. تماس با گروه كلام 09640

نكته: اين كتاب ها زماني اثرشان قوي است كه ما قبل از بلاها اينها را مطالعه كنيم و شبهات را رفع كنيم در زمان هجوم بلاها كه ما دچار طوفان هيجانات منفي هستيم فهم اين حقايق براي مان سنگين است.
نكته پاياني

به وزير انديشمند «انوشيروان»، «بوذرجمهور» گفتند: هان اى مرد دانش و خرد! چگونه است كه شما به خاطر از دست دادن نعمت و امكانات اندوهگين نمى‏گردى؟ و چرا به نعمت و امتيازى كه نصيب و بهره‏ات گردد شاد و شادمان نمى‏شوى؟
در پاسخ گفت: براى اين كه آنچه از دست رفته است با اشك و آه به دست نمى‏آيد و آنچه رسيده است در پرتو شادمانى تداوم و پايندگى‏اش تضمين نمى‏شود.

منم یه همچین مشکلی دارم .... البته زیاد به مشکلات مادی اهمیت نمی دم و باعث نمیشه از یاد خدا بیافتم اما هر وقت دغدغه ذهنی داشته باشم تنها چیزی که یاد نمی کنم خداست ..... علتشم فکر کنم از اهمیت دادن خودم به مشکلاتم هست و بقول رفقا بیخیال باشی می گذره اما زیاد اهمیت بدی به بدترین شکل می گذره ..... تنها دغدغه منم درس که وقتی یاد درس و دانشگاه می کنم هیچی دیگه برام اهمیت نداره مثلا تابستونا و بین 2 ترم بیشتر یاد خدا و عبادت هستم تا وقتی که دانشگاه میرم یا برای امتحانی مهم اماده میشم .... و متاسفانه خود امتحانات و دروس رو هم خراب می کنم .... این اهمیت دادن زیادی باعث استرس زیادی هم برام شده ..... از جناب پاسخگو خواهشمندم یه راه به منم نشون بده که دیگه به این موضوعات اینقدر اهمیت ندم که باعث استرس و دلشوره و ..... بشه
با تشکر

سلام
اين درد بسياري از ما هاست يكي از بزرگان گفته بود

من كثرت اشتغالنا بكاري
ليست لنا كار بكردگاري


از شدت اشتغال به كارم كاري به كردگارم ندارم.
بايد از غفلت شكن هاي قوي استفاده كنيم:
1- همنشيني با عالمان رباني و دوستان معنوي
2- پرهيز از افرادي كه ما را از ياد خدا غافل مي‌كنند
3- تفكر روزانه به آثار و اسنا و صفات خدا
4- توبه فوري از خطا
5- ذكر زياد روزانه
6- تلاوت روزانه قرآن و همراه داشتن آن
7- ياد معاد و بازگشت مان به سوي او
8- عيادت بيمار
9- زيارت اهل قبور به خصوص ائمه و امام زادگان
10- نيت الهي در همه كارهاي
11- جريمه خود هنگام گناه و غفلت
12- پاداش خود هنگامي كه به ياد خدا هستيم( تماس به دوست، خريد عطر و...)
13- دعا
14- توسل به ائمه به خصوص ارتباط زياد با امامي كه به ايشان ارادت خاص داريم.
15- ذكر گفتن قبل از خواب
16- تلاش براي با وضو بودن
داشتن براي مكتوب براي رسيدن به خواسته خود بسيار كار گشا است.

موضوع قفل شده است