فتح مکه پس از ورود به مدینه

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
فتح مکه پس از ورود به مدینه

فتح مکه پس از ورود به مدینه و تشکیل حکومت اسلامی در مدینه[=&quot][1][/]

معنی مکه

نام مَكَّة و نامگذارى آن براى اينست كه هر ستمگرى را هلاك ميكند و او را ميكوبد. خليل بن احمد ميگويد- نام مكه بخاطر در وسط زمين قرار گرفتن آنجاست مثل مغز در وسط استخوان.[=&quot][2][/]
اشتقاق واژه مَكَّة از اين واژه از عبارت- تَمَكَّكْتُ العظم- گرفته شده يعنى مغز استخوان را در آوردم.

در صلح حدیبیه ده سال آتش بس شد.
قریشیان از این صلح پیمان شکستند و تصمیم گرفتند که اسلام را نابود کنند. حضرت محمد (ص) با ده هزار سرباز تصمیم به فتح مکه را گرفتند.
حضرت محمد (ص) از خداوند متعال خواست که جاسوسان و سربازان قریشی از بودن سربازان اسلام در پشت دروازه های مکه آگاهی نیابند و همینطور هم شد و تا آن روز هم کسی از این خبر آگاه نشدند.
عباس عموی حضرت محمد (ص) رهسپار مدینه شد و در منزل حجفه به حضور حضرت محمد (ص) رسید و همراه مسلمانان به مکه بازگشت. او ابوسفیان را هم با خود به نزد پیامبر آورد و ابو سفیان که سردسته ی مخالفان پیامبر در مکه بود با دیدن ارتش نیرومند اسلام سر تسلیم فرو آورد و تسلیم شد. و مکه بدون خون ریزی و جنگ فتح و آزاد شد.
البته در یکی از اردوگاه های دشمن 28 و یا 15 نفر کشته شدند.
پیامبر بدون هیچ ناراحتی بت های کعبه را در هم کوبید و آیه ی
وَ قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كاَنَ زَهُوقًا [=&quot][3][/]
و بگو: حق بيامد و باطل نابود شد، كه باطل نابودشدنى است‏،
نازل شد و مسلمانان به آسانی پیروز شدند.
و هوالذین کف ایدیهم عنکم و ایدیکم عنهم ببطن مکه من بعد ان اظفرکم علیهم و کان الله بما تعملون بصیرا[=&quot][4][/]
و اوست که دستهای آنان را از شما و دستهای شما را از آنان در وادی مکه –زمین نزدیک مکه در حدیبیه- باز داشت پس از آنکه شما را بر آنها پیروزی داد- و توانستید بی جنگ و خونریزی به سرزمین آنها در آیید- و خدا بدانچه می کنید بیناست.

[=&quot][1][/] در سال هشتم هجرى مطابق پيمان، پيامبر (ص) به قصد عمره به سوى مكّه حركت نمود و كفّار ميدان را براى پيامبر و مسلمانان باز گذاشتند و آنها مدّت سه روز در مكّه اقامت كرده و بعد از آن به مدينه بازگشتند، امّا در همان سال قريش يكى از مفاد صلح نامه را زير پا گذاشته و به قبيله خزاعه كه هم پيمان مسلمانان بودند حمله كردند، به همين دليل پيامبر (ص) براى مقابله سپاهى گرد آورد و به جانب مكّه رهسپار شد، وقتى سپاه اسلام به نزديكى مكّه رسيد، پيامبر (ص) فرمان داد تا آتش بسيارى بر افروزند، مشاهده اين آتش هراس عظيمى در قلب كفّار مكّه بوجود آورد، ابو سفيان رهبر كفّار قريش با ديدن آن همه آتش بر افروخته با وحشت به نزد عباس عموى پيامبر (ص) رفت و از او خواست تا وى را به نزد پيامبر (ص) ببرد، بعد از تشرّف او به نزد رسول خدا (ص) ابو سفيان اسلام آورد و با اسلام آوردن او بسيارى از كفّار مكّه انگيزه خود را براى مقابله با اسلام از دست دادند و ديگر هيچ نيرويى نمى‏توانست از ورود پيامبر (ص) به مكّه جلوگيرى كند، با اين حال چون رسول خدا (ص) قصد جنگ و خونريزى نداشت اعلام كرد: هر كس سلاح خود را زمين بگذارد يا به خانه ابو سفيان پناهنده شود، يا در كنار كعبه جاى گيرد و يا به خانه خود برود، در امان است، با اين تاكتيك مكّه بدون هيچ مقاومتى در برابر سپاه اسلام تسليم شد و سپس پيامبر در كنار كعبه فرمان عفو عمومى نسبت به همه كفّار صادرفرمود و آنگاه خانه كعبه را از لوث وجود بتها پاك نمود و اين چنين بود كه صلاى توحيد در سراسر جزيرة العرب طنين انداز شد.
قصص الأنبياء( قصص قرآن)ص 681.

[=&quot][2][/] ترجمه مفردات، ج‏4، ص: 236

[=&quot][3][/] سوره اسرا آیه 81.

[=&quot][4][/] سوره الفتح آیه 24.