اولین مساجد ایران
تبهای اولیه
[="Teal"]اینجا می خوام درمورد اولین مساجد ایرانی صحبت کنم که شاید برای خیلیا جالب باشه. با توجه به رشته ای که خوندم می تونم هم به صورت مختصر درمورد این مساجد صحبت کنم:Sokhan: و هم اینکه به صورت کاملا تخصصی می تونم توضیح بدم. همش بستگی به نظر شما و علاقه تون داره.:khab:[/]
اولیش مسجد جامع فهرج در استان یزد هست.
مسجد فهرج در روستای فهرج در دوازده کیلومتری شرق جاده یزد - کرمان واقع شده است. در این روستا کهن ترین مسجد ایران که قدمت آن به قرن اول هجری می رسد، ساخته شده است. جغرافی نویسانی مانند استخری، ابن حوقل، یاقوت و ابوالفداء از فهرج و مسجد آن یاد کرده اند.
این مسجد به شکل ساده و تقریبا با شیوه رایج معماری در قرون اولیه هجری مانند تاریخانه دامغان، نیریز و نایین بنا گردیده و شامل حیاط، شبستان، راهرو و مناره است.
میانسرای مسجد از جنوب به سه دهانه شبستان، از شرق و غرب هر یک به دو دهانه ایوان و از سمت شمال به چهار صفه محدود می شود. پوشش صفه ها ساده و به شکل نیم گنبد است. از دیگر زیبایی های مسجد نقوش گچ بری شده روی دیوار شرقی است. مصالح ساختمانی مسجد از خشت است. این خشت ها با خشت های به کار رفته در معماری عصر ساسانی مشابه است.
آشنایی کامل با این مسجد و مساجد دیگه بستگی به استقبال شما داره!
بسیار جالب بود
واقعا ممنونم
لطفا ادامه دهید
لطفا عکس های مفصل تری از این مسجد و مساجد دیگر را ارائه بفرمایید و درباره بنا توضیح کاملتری را بدست دهید
التماس دعا
[="Red"]ادامه مطالب مسجد فهرج
[/]
مسجد جامع فهرج، واقع در سي كيلومتري شرق يزد، يكي از نادر نمونه هايي است كه معماري پيش از اسلام ايران را به معماري دوران اسلامي پيوند مي دهد. در نتيجه، مي توان آن را به عنوان اثر كم نظير دوران انتقال محسوب نمود.
اهميت موضوع، زماني بيشتر معلوم خواهد شد كه فراموش نكنيم، اثر ياد شده نه تنها به ايران، كه به جهان اسلام نيز تعلق دارد و مي تواند به نوبه خود به سير تحول تاريخي معماري مسجد در سرزمين هاي اسلامي، روشني و وضوح بيشتري بخشد..
هندسه به كار رفته در پوشش طاق هاي آهنگ مسجد جامع فهرج، از نوع بيز(بیضی) است كه از شاخص هاي معماري پيش از اسلام ايران است كه در دوران اسلامي يعني اوايل قرن اول هجري، با تغييرات جزيي در تيزه آنها تداوم يافته است. اولين نشانه هاي خفيف تيزه دار شدن قوس ها كه در اين مسجد مشهود است، سرآغازي است قابل درنگ در شكل گيري قوس هاي جناغي در قرون بعدي. اين تحول تكاملي از منظر تاريخ مهندسي و معماري در ايران، درخور توجه فراوان است.
ابعاد خشت ها و نيز وجود نقشي در اسپر(دیوار غیر باربر) رو به قبله رواق غربي، كه مشابه آن در تخت جمشيد يافت مي شود، حساسيت تاريخي بنا را بيشتر مي كند. اينكه در محل فعلي مسجد چه بنايي وجود داشته و چه تغييراتي صورت گرفته،معلوم نیست.
عناصر متشكله مسجد
صحن
صحن كوچكي در ميانه مسجد، اصلي ترين فضايي است كه در تشكيل كليت معماري مسجد نقش موثري را ايفا مي كند. همزمان خود توسط ديگر عناصر پيراموني، كه متعاقباً ذكر آنها خواهد رفت، تعيين مي شود.
سقف صحن، به بياني ديگر، «گنبد آسمان» است كه در آن فرد مومن، توجه و حركت رو به بالاي «استدراج» را مي تواند تجربه نمايد تا موقعيت خود را در نظام هستي، بازشناسد. در عين حال، معماري صحن بنابر نظر آقاي دكتر سيد حسن نصر يادآور شرح صدري است كه خداوند به رسول گرامي اش محمد مصطفي (ص) عنايت فرمود. اين فضاي مذكور، از مسجد بسيار ساده حضرت پيامبر (ص) در مدينه الگو مي گيرد كه طراحي و ساخت اغلب مساجد در سرزمين اسلامي تداوم و تكامل يافته آن است.
فرش انداز
مسجد جامع فهرج از پنج «فرش انداز«در راستاي محوريت قبله تشكيل شده است؛ كه فرش انداز مياني به طرز محسوسي از فرش انداز هاي جانبي وسيع تر است همه فرش انداز ها در جنوب، توسط «ديوار قبله» كه محراب در آن جاي دارد تحديد مي شوند. سه فرش انداز مياني در تداوم حركت به سوي شمال، توسط صحن متوقف مي شوند، در حالي كه دو فرش انداز غربي و شرقي، تا شمالي ترين حد مسجد تداوم يافته، در ملاقات با صحن، رواقي را توليد مي كنند كه صحن به كمك آن دو در غرب و شرق، محدود و محصور مي شود
ديوار قبله
در معماري مسجد، «ديوار قبله» به ديواري گفته مي شود كه عمود بر محور قبله است و ضلع جنوبي مسجد را تشكيل مي دهد. در اين ديوار، تنها محراب قرار دارد و از دادن دسترسي، ايجاد درگاه، نصب در يا پنجره، آگاهانه پرهيز شده است تا تمركز حواس نمازگزاران به نحو مطلوب تامين شود. این کار يكي از اصول معماري مساجد است.
لازم به يادآوري است تنها دري كه در ديوار قبله مسجد جامع فهرج وجود دارد، جزء معماري اصيل و اوليه مسجد نمي باشد و به قرار معلوم در دوران قاجار به آن اضافه شده است. اين درگاه، دسترسي به شبستان نيمه سازي را تامين مي كند كه به همان دوره تعلق دارد و در جنوب ديوار قبله احداث شده است.
صفه ها
چهار صفه كوچك رو به قبله، حد شمالي صحن را تعريف مي كنند. در عين حال خود به كمك صحن تعين و تشخص مي يابند. كاربرد صفه ها براي نماز هاي انفرادي در بعدازظهر هاي زمستان است كه با تايش مستقيم خورشيد، گرم و مطبوع مي شوند.
شيوه پوشش طاق صفه ها به لحاظ فني درخور توجه فراوان است؛ چراكه ابداع يكي از فنون مهندسي طاق و گنبد را در زمانه خود به نمايش مي گذارد.
نحوه اجراي طاق صفه ها، علي الاصول، متفاوت از طاق فرش انداز ها و رواق هاي جانبي است. هرچند كه در نماي چهار طرف صحن، در نگاهي كلي، همانند به نظر مي رسند.
منار، مأذنه
مسجد جامع فهرج، تك مناره است كه اين منار به عنوان نشانه آبادي نيز از دور نمايان است. اين عنصر معماري و نيز گرمخانه كوچك مجاور آن كه تماماً از خشت بنا شده اند به دليل كاهش ابعاد خشت ها در مقايسه با مسجد اوليه، جزء عناصر الحاقي به مسجد محسوب مي شوند كه احتمالاً در قرن چهارم و پنجم به بنا اضافه شده اند.
ورودي
تنها ورودي فعلي مسجد، از گوشه بنا تامين مي شود كه در مورد اصالت آن مي توان ترديد نمود. در شرايط فعلي، راهرويي بدون سقف، كوچه و ساباط مجاور مسجد را مستقيماً به اولين فرش انداز و رواق غربي ربط مي دهد.
در و پنجره
مسجد جامع فهرج، به قرار معلوم، اصالتاً فاقد در و پنجره بوده است. تنها، نقش دو در به رنگ اخرايي به صورت فرورفته، بر ديوار شرقي مسجد باقي است كه ممكن است بياني رمزي داشته باشد.(استاد پیرنیا در کتاب سبک شناسی می نویسد این نمای درها نشانی از نقش درهای ساسانی است) كليه در هاي چوبي مسجد كه از چوب چنار ساخته شده اند، ساخته كارگاه نجاري ميراث فرهنگي است كه در دهه هاي اخير در جريان مرمت به بنا اضافه شده است.
تزيينات
معماري مسجد جامع فهرج، اساساً معماري بسيار ساده و بي تكلفي است و تزيينات آن متاثر از اولين مسجدي كه در مدينه ساخته شد كم يا بيش در مساجد صدر اسلام نيز ديده مي شود. در ديوار قبله، قاب بندي مختصري وجود دارد كه جهت قبله را مشخص مي كند. بعد ها در موضع ياد شده با ايجاد فرورفتگي بيشتر، محل مذكور به محراب تبديل شده است. وجود دو در تزييني در ديوار شرقي بنا نيز از تزيينات شاخص اثر مي باشد كه در بالا به آن اشاره شد.
ستون هاي مسجد جامع فهرج، از آنجا كه با خشت ساخته شده اند، قطور و حجيم به نظر مي رسند. گوشه اغلب آنها به طرز هنرمندانه اي گرد شده تا به لحاظ بصري، تناسب ستون تعديل شود. هرچند كه چنين كاري به لحاظ كاربري نيز دلايل خود را دارند.
فرورفتگي هايي تزييني در قسمت فوقاني ستون هاي مشرف به حياط وجود دارند كه ظاهراً آنها نيز جنبه بصري داشته، در تعديل تناسبات نماي داخلي مسجد موثر است. همين گونه تزيينات در معماري مسجد ابن طولون قاهره نيز به چشم مي خورد كه احتمالاً پيوندي فرهنگي را در دو سرزمين اسلامي علامت مي دهد.
دوستان عزیز
گر در هر کلمه یا هر قسمتی از مطالب بیان شده و یا کلمات تخصصی معماری که از نظر شما قابل فهم نیست دچار مشکل شدید لطفا سوال بفرمایید.بنده با کمال میل آماده توضیحات بیشتر می باشم.:ok:
یعنی هیشکی هیچ نظری نداشت؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! انقد موضوع پیش پا افتاده بود. همه میدونستن. ای ول بابا...
اصن دیگه هیچی نمی نویسم. منو باش با کلی کار و پایان نامه و کنکور ارشد و پروژه کلاسی نشستم مطلب نوشتم. :geryeh:
خداحافظ تا بهار:Bye::crying:
سلام
حیف که دیگه نمیخواید بنویسید تا بهار! وگرنه مطالب و عکس هایی که گرفتم رو از یک مسجد قدیمی بهتون نشون می دادم که اتفاقا ساختش مال قبل از اسلام هست و تا جایی که می دونم در واقع در طول عمر خودش پذیرای 3 مذهب متفاوت بوده!
مسجد محراب داره که اونی که جدید هست رو به قبله ساخته شده.
....
اگر تشریف داشتید عکس ها رو پیدا میکنم تا از دانش معماری شما هم استفاده کنیم.
سلام
استارت خوبی بود. سرکار رقیه دستت درد نکنه. اتفاقا شخصا دنبال اولین مسجد در ایران هستم، ولی چون در چند مورد ابهام وجود داره، بررسی تخصصی معماری اونها خیلی خوبه.
با تمام وجود از مطالب مشابه استقبال میکنم.
سلام علیکم منجم باشی
هرچی خواستم جوب ندم نشد!!!!!!!
همچین مسجدی نداریم تو ایران تا جایی که من می دونم اولین بنایی که به اسم مسجد در ایران که احتمالا اون هم روی یک بنای ساسانی بنا شده همین فهرج هستش.کجاست این مسجد ناشناخته؟
خداحافظی کردم ولی حیف که نقطه ضعفم رو بناهای تاریخیه به راحتی نمی تونم ازش بگذرم.:Cheshmak:
خوشحال میشم این مسجدو بشناسم. جا و مکان و اسمشو بنویسید حتما.
کجا بودی رز سفید :Ghamgin:
مث اینکه اهالی این سایت خیلی با جا و مکان کاری ندارن. ماشالله همه خدا تو دلاشونه و فرقی نمی کنه کجا باشه عبادت.
ایشالله افسردگیام که تموم بشه باز می نویسم.:crying:
سلام خسته نباشید مهندس
با تشکر از شما
ای کاش از لحاظ سامانه ای (کار کردی- سازه ای- کالبدی- مولد) هم دسته بندی میکردید
ممنونم :Gol:
مهندس که شمایید ما خوانندگان نوشته های دیروزیم...
همینم مونده خیلی استقبال کننده داشتم , دلتون خوشه.
سازه و کالبد بمونه تا بعد.
مث اینکه اینجا اعتراض کارسازه:Cheshmak:
سلام علیکم منجم باشی
هرچی خواستم جوب ندم نشد!!!!!!!
همچین مسجدی نداریم تو ایران تا جایی که من می دونم اولین بنایی که به اسم مسجد در ایران که احتمالا اون هم روی یک بنای ساسانی بنا شده همین فهرج هستش.کجاست این مسجد ناشناخته؟
خداحافظی کردم ولی حیف که نقطه ضعفم رو بناهای تاریخیه به راحتی نمی تونم ازش بگذرم.:Cheshmak:
خوشحال میشم این مسجدو بشناسم. جا و مکان و اسمشو بنویسید حتما.
سلام
چرا جواب ندید؟! ما به امید جواب شما و استفاده از توضیحات شما اینجا اومدیم....
خوب اگر اعتراض نکرده بودید احتمالا در همون پست اول مطالب رو مینوشتم و منتظر حصول اطمینان از استمرار حضورتون نمی موندم:Cheshmak:
شاید اسم شهر داراب رو شنیده باشید. من شخصا تا زمانی که برای دوران طرح مدتی در یکی از روستاهای نزدیک اونجا نرفته بودم، از قدمت اون اطلاعی نداشتم.
داراب که در گذشته دارابگرد بوده یکی از شهر های بسیار قدیمی ایران هست که الآن آثار دوران اشکانی رو هم میتونید درش ببینید.
یکی از جاهایی که در نزدیکی این شهر هست و متاسفانه مثل بقیه آثار شهر خیلی هم مورد بی توجهی قرار گرفته تا حدی که خیلی از خود دارابی ها هم نمیشناسنش مسجد سنگی داراب هست
فعلا این فیلم رو که الآن در اینترنت پیدا کردم ببینید تا عکس هام رو کوچک و آپلود کنم.
http://mov.tebyan.net/1383/02/830130-darab-128k.wmv
ممنون از لطفتون برای گذاشتن فیلم. من اطلاعات مختصری در رابطه با این بنا داشتم که براتون می زارم. اگه در آینده باز هم اطلاعات بیشتر بدست آوردم حتما تو همین صفحه قرار میدم.
ولی این مسجد قدیمی ترین مسجد ایران نیست چون تا قرن ها با کاربری آتشکده کار می کرده و در قرن هفتم به مسجد تبدیل شده.قبل از اون مساجد دیگه مثل فهرج و تارخانه دامغان و مسجد جامع نایین در قرون اول تا سوم هجری ساخته شدن.
محققان بر این عقیدهاند که بنای اولیه مسجد سنگی معبدی مربوط به دوره ساسانیان بوده و در دوره اتابکان فارس، 652 هجری قمری، با تعبیه محراب و تغییراتی، به مسجد تبدیل شده است.
بنای مسجد، عبارت از محوطه صلیبی شکلی است که در اطراف آن، دورتادور، رواقی با جرز، ستون و دهانههای طاقدار قرار گرفته است.
پوشش چهار بازوی محوطه صلیبی شکل، به صورت طاق گهوارهای ساخته شده اما پوشش بخش میانی به صورت مربع بریده و فضای روبازی در نظر گرفتهاند و در زیر آن و وسط تالار، حوض 4 گوش کم عمقی ساختهاند.
طولانیترین قسمت بنا، طول شرقی غربی است که از در ورودی شروع میشود. ورودیهای آن در سمت جنوب شرقی قرار دارد و فاصله آن از ابتدای درگاه ورودی تا انتهای شمال غربی تقریبا 20 متر است.
طول دو سوی دیگر مسجد که یکی در راستای جنوب غربی و دیگری در امتداد شمال شرقی قرار دارد حدود 18 متر است.
به نظر میرسد که کار احداث این بنا با کندن کوه از بالای نورگیر شروع شده و به صورت یک چاه با پلان مربع به پایین رفته است و سپس از 4 سمت دیوارههای چاه، ایوانهای مسجد کنده شدهاند که از نظر زمانی میتواند تاریخ اتمام آن را به یک چهارم کاهش دهد.
این مسجد با پلانی چهار سو (چلیپا)، بنایی اسلامی است، که در کوه پهنا قرار دارد و سیاحان مختلف دیده و تفسیرهای مختلفی درباره آن ارائه داده اند.
در قسمت ورودی، یک هشتی به ابعاد 78/2 و 60/9 متر وجود دارد، که البته با انحرافی که در این قسمت بوده، ابعاد آن اندکی متغیر است. دورتادور مسجد را رواقی به عرض 1 تا 10/1 متر همراه با جرزهایی احاطه کرده است، که در سمت محراب مسدود می شوند.
سقفها و جرزها، به جز در راهروهای گردشی اطراف، همگی قوس بیضی شکل نزدیک به جناغی دارند و در واقع همانند طاق آهنگ هستند. اغلب منابع و متون ایرانی که قدمت آنها از دوران قاجار تجاوز نمی کند، مسجد را یک بنای مربوط به دوره ساسانی می دانند که به مسجد تبدیل شده است.
درگاه بیرونی مسجد سنگی، دارای 70/4 متر ارتفاع و 15/2 متر عرض است. نمای بیرونی مسجد سنگی، سردرهای مساجد اسلامی را تداعی می کند، که به صورت ستونها و در دو طرف ورودی تراشیده شده و متصل به دیوار مسطح بیرونی است.
مسجد دارای قوس جناغی اسلامی است، که با قوسهای متداول دوره ساسانی و طاقهای آهنگ داخل مسجد سنگی تفاوت آشکاری دارد.
نمای بیرونی و ظاهری مسجد سنگی، بیشتر اسلامی نشان می دهند تا ساسانی. اما، از وجود عناصر ساسانی نیز در اینجا نباید غافل بود. داشتن محراب مقرنسکاری با خطوط کوفی، بویژه قطع شدن راهروها در دو طرف محراب و قرار گرفتن آن در سمت قبله و کتیبه های کوفی، دلایل اسلامی بودن بناست.
کنار مسجد سنگی، یک اتاق با سقف طاقی شکل وجود دارد، که با 3 پلکان وارد کف آن میشود. این اتاق 8 متر طول، 15/3 متر عرض و 95/1 متر ارتفاع دارد.
این مسجد در دو قسمت کتیبه دارد، یکی کتیبه محراب و دیگری کتیبهای است که در قسمت بالای ورودی داخلی جلوخان و ابتدای ایوان شرقی در بالای درگاه و جرزهای طرفین آن قرار دارند.
متن یکی از این کتیبهها فرسوده و به مرور زمان دچار صدمه بسیاری شده و دیگری دارای متن کوتاهی است. کتیبه بالا ناخوانا است و کتیبه پایین تاریخ سال 652 را نشان میدهد.
چند وقت پیش تلوزیون گزارشی از این مسجد رو نشون داد و گفت که هنوز ثبت ملی نشده ولی طبق آخرین اطلاعات مثل اینکه به شماره 229 توسط سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به ثبت تاریخی رسیده است.
مسجد سنگی داراب
بر اساس توضیحی که در ورودی محوطه مسجد سنگی داراب وجود داره. این مسجد ابتدا معبد مهرپرستان بوده، در دوره ساسانی تغییر کاربرد! میده به معبد زرتشتیان و نهایتا در دوره اتابکان تبدیل به مسجد میشه.
داخلی ترین فضای مسجد یک شکل صلیب مانند داره که محراب قبلی در راس یکی از این محور های صلیب بوده و محراب جدید در راس یک محور دیگه.
همونطور که در عکس اول می بینید. در کنار در اصلی ورودی یک در کوچیک هست که به یک اتاقک کوچیک باز میشه که احتمالا اتاق نگهبان اونجا بوده.
از در ورودی که وارد میشید یک فضای ورودی هست و بعد وارد قسمت اصلی میشید:
این قسمت اصلی فضای مسجد هست:
این محراب جدید هست:
ساختار خاص و بارزی که در مسجد هست؛ وجود راه رو های باریک در کنار دیوار هاست. که درواقع باید بگم راه رو از چند ستون بزرگ تشکیل شده. یا به قول فیلم دهلیزهایی هست که البته به هم راه دارند. در این عکس تا حدودی این وضعیت پیداست:
این هم محراب قدیمی:
البته من به خوبی دوستان نمیتونم از بناها عکس بگیرم. طبیعتا یک معمار عکس های بسیار زیباتری میگیره.
در تالار یک دوست زرتشتی هم داریم که شاید بتونن اطلاعاتی اضافه کنند بخصوص در مورد حکمت این شکل های خاص معماری
و نکته آخر اینکه یک راهنمای بومی که در درمانگاه ما کار میکردند و اطلاعات زیادی داشتند راهنمای من بودن که میگفتن پنجره بالای سقف جوری طراحی شده بوده که فقط 2بار در سال آفتاب دقیقا از بالا به پایین می تابیده و در همین 2 روز فقط در این پنجره باز می شده.
اختیار دارین عکسای خوبیه.
درمورد کالبد این بنا باید بگم که کاملا یک بنای ساسانی هست. در بناهای دوره ساسانی آتشکده ها پلان صلیبی شکل یا بهتر بگم پلان چلیپا داشتن اگه با آتشکده های دیگه مقایسه کنیم مثل آتشکده های محوطه تخت سلیمان در تکاب آذربایجان غربی که مهمترین آتشکده دوره ساسانی هم اونجا بوده و آتشکده های دیگه در ایران متوجه میشیم که چه شباهت هایی باهم دارن. همچنین وجود طاق های بلند گهواره ای با بیز تند یا تخم مرغی یا بیضی تند که مخصوص دوره ساسانی هست دلیلی بر ساخته شدن بنا در دوره ساسانی بوده و قرار گرفتن آب و اتش در کنار همدیگر در دین زرتشتی که آب برای طهارت و بعد اتش بوده. محراب هم بعد از تبدیل بنا به مسجد به آن اضافه شده است.
نبود نورگیر در آتشکده ها و یا باز بودن آن به مدت کوتاه درون آتشکده ها نشان این است که باد و یا باران وارد بنا نشده و موجب خاموشی آتش نشود.
جهت گیری بنا در ورود نور به داخل بسیار مهم است که شاید یکی از شگفتی ها یا به قول ما مرمت کاران بنای تاریخی ارزش بنای مسجد سنگی باشد.
باز هم برای اطلاعات بیشتر درمورد معماری ایرانی و اسلامی در خدمت دوستان هستم.
البته شاید چندان مناسبتی نداشته باشه با تاپیک اما چون بحث اماکن قدیمی مذهبی هست، و اسم داراب رو آوردم، توی پرانتز مطلبی هم از آرامگاه یکی از اصحاب پیامبر در همون نزدیکی بنویسم بد نیست.
در نزدیکی داراب و چسبیده به شهر قدیمی دارابگرد. آرامگاه فردی هست که نام "دحیه کلبی" که از صحابه پیامبر بودن و مسئول جمع آوری خراج در داراب در زمان حضرت امام حسن (ع)
داستانهایی که مربوط به ایشون هست و ... بماند بر عهده کارشناسان سایت اما داستان و سنت جالبی در بین پیرمرد ها و پیرزن های داراب وجود داره که در نوع خودش جالبه.
در مرکز شهر قدیمی دارابگرد یک تخته سنگ بزرگ وجود داره که تقریبا شبیه به چهره یک پیرزن هست. و معروف شده به سنگ پیرزن. عکس زیر:
اگر به عکس دقت کنید می بینید در پایه این سنگ پر از خرده سنگ های کوچیک هست. اما ماجرا از این قرار هست که
مردم اونجا معتقد هستن وقتی که حضرت دحیه کلبی در این شهر ساکن بوده پیرزنی بوده که سر جمع آوری خراج مزاحمتی برای ایشون ایجاد میکنه و این کارش باعث میشه تبدیل به سنگ بشه و حالا هر سال در روزی که حجاج رمی جمرات رو انجام میدن بعضی از پیرزن و پیرمرد های داراب هم میان اینجا و به این سنگ پیرزن سنگ میزنن.
سلام
ممنون از لطفتون.:Gol:
خیلی خوشحال میشم و روحم تازه میشه وقتی یه نفر اطلاعات مفید و جدیدی دراختیارم میزاره.
به غیر از مسجد سنگی و تاریخ پیش از اسلام شهر دارابگرد چیزی نمی دونستم. خوشحال میشم بازم از تاریخ این شهر بیشتر بدونم.
مشتاقانه منتظر مطالب بعدی هستم.:Moshtagh:
سلام:Gol:
طاقت نیاوردم بقیه شو ننویسم. من همین جا فعالیت کنم واسه هفت پشتم بسه به ما بحثای اجتماعی خونوادگی نیومده تو همین تاریخ خودمون سیر کنیم حالشو ببریم.چقدر این تاریخ معماری دوست داشتنیه.:ok:
مسجد بعدی تاریخانه دامغان
[="Arial Black"]مسجد تاریخانه در جنوب شرقی دامغان واقع شده و یکی از بهترین نمونههای مساجد نخستین در ایران و قدیمیترین بناهای پس از اسلام است. درباره تاریخانه و زمان ساخت بنای اولیه آن، صاحبنظران بسیاری بحث کردهاند. نویسنده مرآه البلدان، دستور ساخت تاریخانه را به امیرالمؤمنین علی(ع) نسبت داده و آندره گدار، تاریخ ساخت این بنا را اواسط قرن دوم هجری ذکر کرده است. آرتور پوپ، ساخته شدن این مسجد را بین سالهای 130 تا 170 هجری دانسته و محمد کریم پیرنیا تاریخ ساخت آن را حدود 150 هجری میداند.
مسجد تاریخانه در جنوب شرقی دامغان واقع شده و یکی از بهترین نمونههای مساجد نخستین در ایران و قدیمیترین بناهای پس از اسلام است. درباره تاریخانه و زمان ساخت بنای اولیه آن، صاحبنظران بسیاری بحث کردهاند. نویسنده مرآه البلدان، دستور ساخت تاریخانه را به امیرالمؤمنین علی(ع) نسبت داده و آندره گدار، تاریخ ساخت این بنا را اواسط قرن دوم هجری ذکر کرده است. آرتور پوپ، ساخته شدن این مسجد را بین سالهای 130 تا 170 هجری دانسته و محمد کریم پیرنیا تاریخ ساخت آن را حدود 150 هجری میداند.
در وجه تسمیه این بنا گفتهاند که تاری به معنای خداست و تاریخانه یعنی خدای خانه. عدهای بر این باورند که این مسجد قبلاً آتشکده بوده و پس از تسلط اعراب، آن را ناریخانه خواندهاند و سپس به تاریخانه معروف شده است.
در زمان بازسازی مسجد در قرن سیزدهم هجری، به جای طاقهای مازهدار (بیضوی) اصلی که اغلب فرو ریخته بودند، طاقهای نوکتیز جناغی بنا شدند، هر چند که در بخشهایی از بنا، نمونههایی از طاقهای مازهدار اولیه به چشم میخورد.
بنا بر توصیف مؤلف مرآه البلدان، در قرن سیزدهم هجری قمری، تنها چند ستون از این بنا باقی مانده بود. نویسنده تاریخ قومس یادآور میشود که میرزا آقا عاملی، از وعاظ دامغانی، با کمک مالی مردم، طاقهای مسجد را بازسازی کرد؛ اما در این بازسازی، حالت اولیه طاقها را تکرار نکردند و آنها را به روش معمولی در آن روزگار ساختند. او میگوید که از سوی شمال غربی، سه دهانه رو به جنوب شرقی و پنج دهانه دیگر به شبستانهایی باز میشده که اکنون خراب شدهاند.
تاریخانه دامغان، یکی از کهنترین ساختمانها در شیوه خراسانی است. بار بنا به شدت تحت تأثیر معماری ساسانی و ساختمانها و کاخهای سروستان و فیروزآباد است. نقشه ساختمان بر پایه همان شبستان ستوندار است که بعدها در آن تغییراتی دادهاند؛ برای نمونه، دهانه میانی در شبستان جنوبی، بلندتر و بزرگتر شده است. نمای مسجد نیز دگرگون شده است و قوسهای مازهدار(بیضوی) طاقها به قوسهای تیزهدار (جناغی) تبدیل گردیدهاند. البته پاکارقوسها (جایی که طاق شروع میشود)، تغییری نیافته است. هنوز قوسهای مازهدار(بیضوی) کهن، در ساختمان دیده میشود که نشان دهنده اصالت آن است.
اگرچه بخشی از ساختمان اصلی بازسازی شده و به طور طبیعی در مدت حدود 900 سال خراب شده، آن قدر دست نخورده باقی مانده که کیفیت خود را نشان میدهد. طرح اصلی آن به سبک صحن مرکزی است: یک صحن بزرگ تقریباً چهارگوش و در گرداگرد آن رواقهایی با طاق ضربی روی ستونهای مدور.
صحن این مسجد 72/26 متر طول و72/25 متر عرض دارد که دور تا دور آن را رواقهایی فرا گرفته است. بدین ترتیب که 22 دهانه طاق بدین صحن باز میشود. ورودی این مسجد، از جناح طولی شرق است. پوشش مسجد، با طاقهای گهوارهای بر روی قوسها و ستونهای مستحکم صورت گرفته است. امروزه طاقهای گهوارهای مسجد فرو ریختهاند، ولی در شکل اصلی قابل مقایسه با طاقهای گهوارهای مسجد جامع فهرج بودهاند. برای نگهداری طاقها، ستونهای عظیمی از آجر بر پا شده که توسط قوسهایی به همدیگر و به دیوار وصل شدهاند. بر روی این قوسها نیز دیواری به بلندی یک متر ساخته و سپس طاق گهوارهای را بر آن سوار کردهاند. قوسهای بالای ستونها به صورت بیضی از آجر ساخته و در بالا به آرامی شکسته شدهاند. برای حفظ تعادل و اتصال محکم قوسها به ستون از قطعات چوب استفاده شده است. دهانه طاقی که در مرکز رواق به سمت قبله قرار میگرفته، از دهانههای دیگر عریضتر و بلندتر ساخته شده و بیانگر مراحل اولیه شکلگیری ایوان در مساجد شبستانی ایران است. بدین ترتیب، علاوه بر تداوم سنت معماری دوره ساسانی، به مرکز جایی که محراب و منبر در آن قرار دارد، اهمیت خاصی شده است.
در سمت چپ، نمای سه بعدی از کاخ سروستان به چشم میخورد و در سمت راست، نمایی از فضای شبستان جنوبی. در مسجد تاریخانه دامغان، همان گونه که دیده میشود، نحوه قرار گرفتن طاقها بر ستونها به وضوح متأثر از هنر ساسانی است.
ستونهای این مسجد، مدور به قطر 160 سانتیمتر و محیط 9/4 تا 97/4 متر است و ارتفاع آن از سطح زمین تا محلی که طاق بر آن تکیه دارد، 284 سانتیمتر و تا پشت بام 6 متر است. هر ضلع از آجرهای مربع این ستونها 34 و ضخامت آنها 7/5 سانتیمتر است که به پیروی از آجرچینی دوره اشکانی و ساسانی، پی در پی به صورت افقی و عمودی روی هم چیده شدهاند. همچنین، این ستونها به طور کامل قابل مقایسه با ستونهایی است که در تپه حصار دامغان، از یک کاخ ساسانی خاکبرداری شده است. قسمت پایین برخی از این ستونها، (در کاخ ساسانی) که از آجرهای مربع 35 ×35×8 سانتیمتر ساخته شده، نشان میدهد که آجرها پی در پی به صورت عمودی و افقی به قطر 79/1 متر روی هم قرار گرفتهاند و با دقت در ابعاد آنها، میتوان اندک تفاوت میان این دو بنا را به خوبی دید.
تصویر بالا، شیوه پارتی کاربرد آجر در ساخت دیوار و ستون را نشان میدهد و دو تصویر پایین، ستونهایی از مسجد تاریخانه را نمایش میدهند. آنگونه که آشکار است، معماران مسجد تاریخانه دامغان در ساخت بنا از شیوههای پارتی بهره گرفتهاند.
در بخش غربی مسجد، بناهای وابستهای وجود داشته که امروزه به طور کامل از بین رفتهاند؛ از جمله این بقایا میتوان به یک مناره با مقطع چهارگوش اشاره کرد. مسجد تاریخانه دامغان، جزء نخستین مساجد ایران است که در آن، مناره ساخته شده است. این مناره که در کنار مسجد بوده، 5/6 متر مربع وسعت داشته است. ساخت این مناره میتواند به تأثیر از مناره مساجد عراق باشد، هرچند ممکن است آنها خود از معماری دوره ساسانی تأثیر پذیرفته باشند.
در کنار این مناره، در دوره سلجوقی، مناره دایرهشکل دیگری ساخته شده که دارای کتیبهای به خط کوفی مشتمل بر آیات قرآنی بوده که به نام بانی آن، بختیار، فرزند محمد در تاریخ 420 هجری نامگذاری شده است. ارتفاع کنونی این مناره، 26 متر است و 86 پله دارد. محیط آن در پایین 13 متر است که کم کم از آن کاسته میشود و در بالا به 8/6 متر میرسد. آجرهایی که در ساختمان این مناره به کار رفته، 4 تا 5/4 سانتیمتر قطر و 22 سانتیمتر طول دارند و آجرهایی که در تزیینات خارجی مصرف شده، به طول و عرض 17 یا 5/17 و ضخامت 5/3 سانتیمتر است.
مناره مسجد تاریخانه که در سال 420 هجری به مجموعه اضافه شد و دارای تزیینات آجری بسیار زیبا به شیوه سلجوقی میباشد.
طرح کلی مسجد کاملاً ساده است ولی بیشتر کارشناسان آن را بسیار گیرا یافتهاند؛ زیرا احساسی از شکوه و زیبایی شاهانه ارائه میکند و یکی از با شکوهترین بناهای اسلامی است که بیشک، مظهر عظمت و اعتماد و در عین حال، فروتنی است. ساختمان از لحاظ مصالح و سبک به طور کامل به شیوه ساسانی است، حتی آجرچینی شعاعی و ابعاد آجرهای قرمز و خود ستونها شبیه همان طرحهای کاخ ساسانی است که فاصله چندانی با آن محل ندارد.
ولی چگونه یک بنای ناب ساسانی میتواند سخنگوی موثق اسلام باشد؟ تاریخانه، با وجود ماهیت نیرومند ساسانیاش، ساسانی نیست؛ چون ساختار آن با دستاوردهای اسلامی به طور کامل تغییر یافته است. این امر دارای اهمیت فراوانی است؛ چرا که نشان میدهد شکل بیش از مصالح با فنون معماری منشأ اولیه اثر نیرومند عاطفی آن است. دست کم بخشی از این شکل، ناشی از نیازهای عبادی است که مستلزم هیچ تشکیلات یا تشریفات پیچیدهای نیست، بنابراین با سادگی محض، به خوبی سازگار است.
پایههای عظیم تاریخانه که محکمتر از حد نیاز بنا است، اعتمادی بیشتر پدید میآورد. ضرب آرام طاقنماها، طاقهای محکم که با سادگی و صرفهجویی طراحی شده، و ارتفاع کمتر ساختمان نسبت به بناهای دوره ساسانی که فروتنی اسلامی را نشان میدهد، همه در طرحی از نسبتهای هماهنگ و اثری با وقار درآمیخته است. بدین سان، شکلی حاکی از هدفها و بینشهای تازه، مکمل عاطفی تاریخانه شده و اثر نوینی بر جای نهاده است. تاریخانه، یکی از اندک بناهای بازمانده از دوره شکلگیری هنر اسلامی است و این امر اهمیت آن را دو چندان مینماید. متاسفانه، تاکنون پژوهشهای چندانی پیرامون این اثر ارزنده صورت نگرفته و همین مسأله، بلاتکلیفی در مرمت این بنا را در پی داشته است.
[="Red"]عکسهای مسجد تاریخانه دامغان[/]
تشکر دوباره بابت تاپیک شما و من شخصا حتما این جاها رو در لیست قرار میدم تا حتما برم خودم ببینم.
تا حالا بیشتر به آثار قبل از اسلام علاقه داشتم شاید چون تو استان فارس بیشتر از هرچیز دیگه ای این آثار هست اما احتمالا از این به بعد در سفرها چیزهای بیشتری برای دیدن دارم.
البته مساجد با معماری های فوق العاده همیشه همه جای ایران مورد توجه هست و بحثش پیش بیاد عکس هایی از اونها هم دارم بخصوص در شیراز و اصفهان اما جنبه تاریخ و قدیمی بودن کمتر بهش توجه داشتم
[="Arial Black"]درود بر دوستداران معماری اسلامی و ایرانی:Gol:
از اونجایی که ساخت مساجد اولیه ایرانی رو خیلی نمیشه تاریخ دقیقشون رو بیان کرد من به ترتیب از کتاب مرحوم استاد محمد کریم پیرنیا ترتیب مساجد رو انتخاب کردم. ایشون بعد از مسجد جامع دامغان از مسجد جامع اصفهان صحبت کردن که در سال 156 هجری به گونه بومسلمی (شبستان ستوندار) ساخته شده بود و در سال 226 هجری مسجد به طور کامل ویران شده و بر ویرانه های آن مسجدی دیگر برپا داشته اند.
محراب و بخش بزرگی از دیوار سوی قبله مسجد کهن با گچبری ناب و بی همتا در زیر کف شبستان جنوبی مسجد کنونی یافت شده است.
در قرون پنجم و ششم مسجد به چهار ایوانی تبدیل شد. در سالهای 473 ه و 481 ه گنبد های زیبایی در بخش جنوبی و شمالی مسجد(گنبد نظام الملک و تاج الملک) ساخته شد . از این پس چهار ایوانی بودن مسجد یکی از ویژگی های بنیادی مسجد سسازی در ایران شد.
بقایایی که از مسجد جامع اصفهان برجا مانده است از دوره خلفای عباسی تا ازمنه دیلمیان و سلجوقیان و ایلخانیان و مظفریان را شامل می شود.که هریک در بخشی از ساختمان آن سهیم بودند. حسن بیگ آق قویونلو بخش های مهمی از این مسجد را ساخت و تزیین کرد و پادشاهان صفوی به طور عمده کار تزیین و ترمیم بنای آنرا به انجام رساندند.
یکی از شگفتی های معماری ایرانی بی نظیر در دنیای اسلام و در جهان محراب گچبری الجایتو است که به تاریخ 710 ه در دوره ایلخانی در زمان سلطنت سلطان محمد خدابنده در شبستان غربی پشت صفه ی استاد توسط معمار حیدر (عمل حیدر) ساخته شده است.
[="Red"]برای دیدن بقیه عکس های مربوط به این بنا به قسمت گالری و مساجد مراجعه فرمایید.[/]
حالا که میخواید از مساجد بگید از اصفهان هم بگید.
نمیدونم نظر شما در مورد اصفهان چیه؟ با اهل هنر که حرف میزنم اغلب معماری اسلامی اصفهان رو خیلی اصیل میدونن و بخصوص در مقایسه با معماری های شیراز. اما من احساس تکراری بودن و کسل کننده بودن دارم در مورد اصفهان. یعنی خیلی زود همه چیز تکراری میشه براتون. به هر حال در ادامه به معماری های اصفهان هم نظری داشته باشید.
به این 2تا عکس من هم نظری بندازید (گرچه باز اعتراف میکنم زیاد عکاسی از بناها رو بلد نیستم
)
سلام مخصوص به شما منجم باشی دوستدار معماری سنتی:Gol:
دوتا عکس بسیار زیبا. از دو لحاظ اولی به خاطر زاویه زیبایی که شکوه ایوان مسجد رو نشون میده و دومی که با هلال ماه بالای سرش معنویت خاصی به گنبد داده.عکسای خوبی هستن فقط عکس دوم از نظر نور کمی مشکل داره.:Kaf:خوشحالم که علاقمند هستید و نظر میدید.:ok:
قبل تاپیک شما من درمورد مسجد جامع اصفهان صحبت کردم.من معماری اصفهان رو شاهکارای معماری اسلامی می دونم برا اینکه فقط تو همین مسجد جامع اصفهان که به موزه معماری ایرانی مشهوره معماری 12 قرن ایرانی رو می تونید ببینید.
همینطور بناهای دوره صفویه اصفهان به لحاظ داشتن ناب ترین تزئینات زیبایی و شکوه معماری ایرانی رو به اوج رسونده. نمونه اش مسجد شیخ لطف الله که به نظر من که عددی نیستم بلکه به عقیده بیشتر صاحب نظران شاهکار های کاشی کاری و تزئینات اسلامی رو می تونید توش ببینید. انشالله که جلوتر بریم و مساجد قرون مختلف رو به ردیف بیان کردم در دوران صفویه توضیح کاملی از اصفهان خواهم داد.
[="Arial Black"]سلام خدمت دوستداران بناهای تاریخی:Gol:
مسجد بعدی که در نظر داشتم براتون معرفی کنم مسجد جامع نایین یا مسجد علویان نایین هست.امیدوارم از معماری ایرانی و اسلامی لذت ببرید.یه خورده بیشتر ذوق به خرج بدید .کلا سایت بی حالیه...:khab:
بر اساس آنچه در كتاب مرآه البلدان آمده است بناي اوليه مسجد جامع نايين منسوب به عمر بن عبدالعزيز خليفه ي هشتم امويان است كه دوران خلافتش از سال 99 تا 101 هجري قمري بوده است. سمت چپ منبر منبت كاري شده و در قسمت فوقاني آن كتيبه اي به تاريخ 711 هجري قمري موجود است كه قديمي ترين تاريخ ثبت شده در بنا است. كتيبه ي در چوبي مسجد تاريخ 784 هجري قمري را نشان مي دهد .
اس فلاري در كتاب مسجد جامع نايين ، اين مسجد را از آثار نيمه ي دوم قرن سوم هجري قمري دانسته است. او تزيينات مسجد را با تزيينات چند بناي دوره ي عباسيان مقايسه كرده و وجود اين تزيينات را نشان دهنده ي يك مرحله پيشرفت در تاريخ هنر اسلامي دانسته است. مسجد جامع نايين از معدود مساجد اوليه شبستاني است كه كمتر دستخوش تغيير و تحول شده و صورت اوليه خود را تا به امروز حفظ كرده است. اين مسجد شامل صحن و شبستان هايي در سه جبهه ي آن و رواقي در جبهه ي مقابل قبله بوده است. مسجد شش ورودي داشته كه در حال حاضر ورودي اصلي آن در جبهه ي جنوب شرقي قرار دارد و سر در آن احتمالا متعلق به دوره ي صفوي است. در كنار اين ورودي تك منار مسجد قرار گرفته كه ارتفاع آن 28 متر و به صورت هشت ضلعي ساخته شده است. اين مناره از آثار قرن چهارم قمري است. هنگام ورود به مسجد وارد شبستان جنوب غربي مي شويم و در جبهه ي عمود بر آن شبستان ديگري قرار دارد كه هر دو ما را به حياط رهنمون مي كند. چهار ضلعي حياط در هر بدنه فضايي را به ما نشان مي دهد.جبهه ي جنوب غربي به علت قرار گيري در جبهه در جهت قبله مهمترين و اصلي ترين شبستان به شمار مي آيد و منبر و محراب اصلي در اين قسمت قرار دارد.
يكي از آثار مهم در مسجد جامع نايين منبر چوبي و تزيين شده با هنر منبت در مجاورت محراب مي باشد. واقف منبر بر اساس كتيبه ي آن ملك التجار جمال الدين حسين بن عمربن عفيف و سازنده ي آن استاد محمود شاه بن محمد نقاش كرماني بوده است. در ساخت اين منبر از تكنيك كام و زبانه و چفت و بست استفاده شده است و هيچ گونه ميخ فلزي در ان بكار نرفته است.
از ديگر بخشهاي معماري مسجد وجود پاياب و وضو خانه است كه در قديم از طريق آب قنات تامين مي شده و از طريق پلكاني به صحن راه مي يابد. اين مسجد زير زميني دارد كه كاملا در دل زمين حفر گرديده است.
عکس هایی از مسجد جامع نایین
آب انبار مسجد جامع نایین
زیر زمین مسجد جامع نایین
محل عبور قنات از زیر زمین مسجد
مطالب شما میتونه راهنمای کسانی باشه که میخوان به جایی از ایران سفر کنند و قبل از سفر جستجو میکنن.
اینها احتمالا هرگز برای شما کامنتی نخواهند گذاشت کما اینکه من هم وقتی قبل از سفر جستجو میکنم و به مطلبی میرسم خیلی بعید هست که بخوام در سایتی که مطلب رو دیدم ثبت نام کنم و بعد کامنت هم بذارم!
تو نیکی می کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز:Cheshmak:
فقط به کاربران سایت دیدتون رو محدود نکنید، به کل مخاطبان فارسی زبان فضای اینترنت فکر کنید.
این عکس ها رو هم ببینید.
- نظرتون چیه؟ آیا این بنایی که مسجد هارونیه معروف هست واقعا مسجد بوده یا چیز دیگری؟
جالب بود برام که وقتی در ویکی پدیا سرچ کردم یه عکس دقیقا با همین زاویه عکس من و زیر همین درخت اما در فصل دیگری قرار داده شده.
[="Arial Black"]اوه اوه اوه الان قش میکنم از ذوق. فارسی زبان ها این همه سایت گردشگری گذاشتن بیان چهارتا جمله منو بخونن؟! برادر من دلتون خوشه. برم به پایان نامه و ارشدم برسم که خربزه آبه.:hey:
شما جایی خواستین مسافرت برین رو پروفایلم از من سوال کنین من با کمال میل جواب میدم. حوصله این پست و ندارم دیگه. بعدا شاید یه موضوع بهتر و جذاب تر پیدا کردم خدارو چه دیدی!
شما که منجمی اون بالا بالاها بین ستاره ها سیر میکنین دعا برا من فراموش نشه.
[="arial black"][="arial black"]بنای هارونیه
در ۲۵ کیلومترى شمال غربى مشهد در حاشیه غربى جاده مشهد – طوس، بنایى ناشناخته و پررمز و راز قرار دارد. بقعه «هارونیه» بنایى است مکعب شکل و آجرى که در قلب دشت طوس واقع گردیده است. این بنا از نظر عظمت، قطر پایهها، قدرت ایستایى در کف و گنبد داراى معمارى خاص است و توجه به این نکته که هارونیه یگانه اثر برجاى مانده از شهر باستانى طوس است، اهمیت آن را مشخصتر مىسازد.
تاریخچه شهر طوس
طوس نام ولایتى بسیار کهن است. فردوسى در شاهنامه بنیانگذار این شهر را طوس پسر نوذر معرفى مىکند حال آن که حمدالله مستوفى بنیاد طوس را به جمشید پیشدادى نسبت مىدهد و نظر مىدهد که پس از ویران شدن آن شهر، طوس دوباره آن را آباد گردانید. این ولایت همیشه مورد توجه جهانگردان بیگانه قرار داشته است و محققان داخلى و خارجى بویژه در خلال صد سال گذشته راجع به بنیاد، ترقى و زوال آن سخن راندهاند. از نوشتههاى مهمترین مورخان و جغرافیدانهاى اسلامى چنین برمىآید که در نخستین سدههاى اسلامى ناحیه طوس چهار شهر مهم داشته است، رادکان، طابران، بزدغور (طرقبه) و نوغان. بلاى هجوم مغول ولایت طوس را مانند دیگر نواحى خراسان ویران ساخت. ابتدا طابران و نوغان به دست تولى پسر چنگیز با خاک یکسان گردید، اما چون اکتاى بر سریر پدر تکیه زد و موجهاى قهر و غضب مغولان فرو نشست مهاجمان پیروز به ترمیم ویرانیهاى طوس پرداختند و آن ناحیه قرارگاه حکمرانان مغول شد. در دوره تاختوتاز تیمور، طوس یکى از ولایاتى بود که مردمش دست از جان شسته، در برابر لشگریان تیمور پایدارى ورزیدند. طبق نوشتههاى پارهاى از مورخان در قتلعامى که به دنبال گشودن دژهاى طابران و نوغان به سال ۷۹۱ ه . ق . روى داد در حدود ده هزار نفر کشته شدند به طورى که در کنار دروازه هر یک از شهرهاى طوس منارهاى از سرهاى بریده برپا گردید. با آن که در زمان سلطنتشاهرخ و بازماندگان تیمور کوششهایى براى آباد کردن پارهاى از شهرهاى ولایت طوس صورت گرفت، اما مسلما هیچ کدام از شهرهاى چهارگانه آن ولایت از ویرانیهاى ترمیمناپذیر سال ۷۹۱ ه . ق کمر راست نکرد، به طورى که حافظ ابرو که در اواخر قرن نهم ولایت طوس را دیده است، شهرهاى آن را با عنوان قصبه وصف کرده است.
مردمى که در برابر سپاهیان درندهخوى میرانشاه جان سالم بدر برده بودند، به قریه سناباد پناهنده شدند، و ظاهرا از آغاز قرن نهم هجرى طوس ویران شد و مشهد امام هشتم شیعیان به جایش رونق گرفت. با گردانیدن نهرهایى که به طابران و نوغان مىرفت فناى آن ناحیه حتمى شد. به طورى که امروز از آن ولایت آباد و باشکوه جز ویرانههاى ارگ طوس، در شمال غربى شهر مشهد، چیزى برجاى نمانده است.
تاریخچه بنا
بناى هارونیه چنان که گفته شد تنها بناى بازمانده از شهر کهن طوس است. عوام آن را به نام «زندان هارون» مىشناسند و احتمالا به این دلیل «هارونیه» خوانده مىشود، حال آن که نه تنها بنا از لحاظ شکل و نقشه هیچ گونه شباهتى به زندان ندارد، بلکه طبق مستندات تاریخى نمىتوان هیچ گونه ارتباطى بین این اثر و هارونالرشید خلیفه عباسى یافت; زیرا هارون در سال۱۹۳ ه . ق. وفات یافته است در حالى که اصل بنا را با توجه به شکل معمارى، از دوره ایلخانى (قرن هشتم هجرى) مىدانند که بخشهایى در دوره تیمورى به آن الحاق شده است. از طرف دیگر به دلیل تشابه سبک معمارى بنا به معمارى رازى، این بنا را مربوط به قرن ششم هجرى مىدانند.
در حفاریهایى که به سال ۱۳۵۴ در این بنا صورت گرفت، ضمن پیدا شدن سفالهاى مربوط به دوران سلجوقى، تیمورى و صفوى، جرز بسیار قطورى از سنگ و ملات ساروج که کاملا یادآور پى بناى آتشکدههاى ساسانى است مشاهده شد و نتایج آثار بدست آمده حاکى است که پى این بنا سابقهاى خیلى پیش از قرن ششم داشته است.
پس از بررسى بنا و مطالعه نظریات مختلف محققان سؤالى براى نگارنده پیش آمد که این بنا از چه زمان و توسط چه کسى هارونیه نامیده شد. بررسى سفرنامهها و نوشتههاى جهانگردان و پژوهشگران داخلى و خارجى که از حدود صد سال قبل تاکنون در نوشتههاى خود به این بنا اشاره کردهاند نشان داد که تنها عوام و مردم بومى بودند که بنا را نخست نقارهخانه و سپس زندان هارون نامیدند و بر اثر آن نام «گنبد هارون» هم بعدها به کار برده شد. به نظر نگارنده با توجه به این که معمولا ساکنان اطراف بناهاى تاریخى و محوطههاى باستانى در مورد آثار مجاور مساکن خویش داستانها و افسانههایى مىسازند که اغلب با واقعیت مطابقت ندارد، نامیده شدن این بنا نیز با عنوان هارونیه از طرف ساکنان نمىتواند ارزش تحقیقى یا مبناى تاریخى صحیحى داشته باشد. به همین ترتیب استبرج واقع در لاجیم مازندران که به یادبود بانویى از سلسله آل باوند بنا گردیده اکنون به نام امامزاده عبدالله شهرت یافته است، یا مقبره ارسلان جاذب سپهسالار دوره غزنویان در سنگبست که عوام آن را «قبر ایاز» مىدانند.
کاربرى بنا
در هدف از احداث بنا و کاربرى آن نیز اختلافنظر وجود دارد، برخى این مکان را مدرسه یا خانقاه و همچنین مدفن امام محمد غزالى مىدانند (قرن ششم) و برخى دیگر آن را مسجدى مىدانند که بعد از هجوم مسلمانان به ایران بر روى آتشکده ساسانى ساخته شده است. از آنجا که در قسمتشمالى بنا، یک ردیف اتاق دیده مىشود، این سؤال در بیننده ایجاد مىشود که این مکان باید محل تدریس و مکان علمى باشد، با این فرضیه مىتوانیم ارتباط اثر را با امام محمد غزالى دریابیم. چرا که امام محمد غزالى پس از آن که تدریس در نظامیه بغداد را نپذیرفت در طوس ماند و همان جا خانقاهى براى صوفیان و مدرسهاى براى طلاب دایر کرد و شبانهروز خویش را به عبادت خدا و خدمتبه خلق مىگذراند. هنگامى که سرگرم این کار بود ناگهان اجلش فرا رسید و در طابران طوس که موطن وى بود بدرود زندگى گفت و در همان جا مدفون گشت. پس از اتمام مرمتساختمان سازمان حفاظت آثار باستانى سنگ مقبرهاى به عنوان یادبود امام محمد در جلو آن نصب کرده است. عبدالحمید مولوى با استناد به برخى منابع تاریخى، هارونیه را خانقاه خواجه عثمان بن هارون استاد معینالدین چشتى قطب صوفیه چشتى در هند مىداند، که به یادبود پدرش در قرن ششم خانقاهى در طابران طوس ساخته است. وى این نظریه را که بنا خانقاه و مقبره امام محمد غزالى بوده رد مىکند چرا که مورخان و جهانگردانى که از قرن ششم و هفتم به بعد به طوس سفر کردهاند، مدفن غزالى را خارج از باروى شهر (قبرستان عمومى شهر) ذکر کردهاند حال آن که برطبق برخى منابع مکتوب، هارونیه داخل حصار طوس قرار داشته است. تحقیق در موقعیت دقیق شهر طوس عهد غزنوى و سلجوقى یا طابران و اختلاف محل آن با طوس مغولى که به دست پسر تیمور ویران شد و تطبیق حاصل تحقیق بر اراضى فعلى طوس ویران ممکن است محل مدرسه و خانقاه غزالى را به مقبره فعلى فردوسى نزدیکتر از محلى نشان بدهد که امروز در آن جا نشان قبر غزالى را باید جست. که لازمه روشن شدن آن حفریات گسترده باستانشناسى در ویرانههاى طوس است. نیز باید یادآور شد که ارتباط دادن نامى که در یکصد سال اخیر از طرف عامه مردم مشهد بدون سابقه روایتى مکتوب حتى تا قرن دوازده و سیزدهم هجرى بر این بناى بىنام و نشان قدیمى اطلاق شده و به پس راندنش در تاریخ تا آغاز قرن هفتم و پایان قرن ششم و پیوستنش به اسم پدر مرشدى که معلوم نیست در کجا مىزیسته و در زندگانى چکاره بوده، آن هم به اعتبار شهرت مرید پسرش که خود در مقام مرشد سرشناسى در بلاد هند مىزیسته است، و از آن خانقاه هارونیهاى درست کردن که غزالى در پایان قرن پنجم ه . ق در آن خانقاه به سر برد، درس بدهد، عبادت کند و ریاضتبکشد امرى است که قبول آن خالى از دشوارى نیست.
از مجموعه مطالب تاریخى و خصوصیات معمارى بنا و شباهتسبک آن به سبک رازى و مقایسه با نمونههاى مشابه همچون آرامگاه علاءالدوله در سمنان، مقبره سلطان سنجر در مرو و قبر بابا لقمان در سرخس، به نظر نگارنده در مقبره بودن بنا هیچ شکى وجود ندارد. غیر از خصوصیات معمارى طاق کوچکى که در ضلع شمالى بنا وجود دارد و جمله «الدنیا ساعة» که بر روى گچبرى آن منقوش است، خود دلیل دیگرى استبر مقبره بودن بنا، چون جمله مذکور را فقط در مقابر به کار مىبرند. هر چند حفارى که در موقع مرمت در اطراف بنا انجام شده و مشخص شدن پى بناهایى که در مجاورت آن وجود داشته این گمان را که این مکان بخشى از یک مجموعه معمارى بوده تقویت مىکند.
معمارى بنا
بناى هارونیه کلا آجرى است و هیچ گونه تزئین کاشى در آن به کار نرفته است، این بنا به صورت چهار ضلعى است که ابعاد آن در اضلاع مختلف به علت وجود قناسى نابرابر است. ابعاد آن به ترتیب ضلع شمالى ۵/۱۹ متر، ضلع جنوبى ۲۰ متر، ضلع شرقى ۲۸ متر، ضلع غربى۲۹ متر است. ارتفاع گنبد از کف بنا۲۶ متر، ارتفاع ایوان ۲۱ متر، ارتفاع گنبد کوچک قسمتشمالى ۱۱ متر، طول و عرض گنبدخانه ۱۲×۱۲ متر و ارتفاع کمر پوش بنا از کف۹ متر است. داراى یک ورودى در سمت جنوب با سردر فوقالعاده رفیع بدون تزئینات کاشى و تماما آجر است و گنبدخانهاى که در سطح وسیعى پوشیده است. چهار پلکان مارپیچ در گوشهها و سه اطاق فرعى در ضلع شمالى مىباشد. درون گنبد ساده است مقرنس کاریهایى مربوط به دوره تیمورى در رواق وسطى پشت ضلع شمالى گنبدخانه دیده مىشود.
مقایسه بنا با نمونههاى مشابه
بقعه هارونیه به خاطر اندازه و انفراد و حجم جمع و جورش بنایى بسیار جالب است و آرامگاه سلطان سنجر در مرو را به یاد مىآورد. مقایسه این دو بنا با بناى جبل سنگ (گنبد جبلیه) در کرمان که از قرن هفتم ه . ق. است و روشنتر از دو بناى مذکور خصلتساسانى در آن آشکار است، پیشرفت معمارى را در مدنظر قرار مىدهد. بناى طوس اگر چه کوچکتر است در تناسب با وقارش به آرامگاه الجایتو شباهت زیاد دارد. شیارهاى عمودى که به نما ظاهرى نیرومند مىدهد سرمشق آن در گنبد سلطانیه است، و پارهاى از اسپرهاى گچبرى مقبره بایزید در بسطام را به خاطر مىآورد. در مورد شباهت هارونیه با مقبره سلطان سنجر و گنبد سلطانیه مىتوان چنین گفت که در هر سه بنا بخش انتقالى حساس از گنبدخانه به گنبدى که در بالاى آن قرار گرفته به طرز زیبایى توسط دهلیزهاى گوشهاى که سه کنجها را پنهان ساخته انجام پذیرفته است و این حسن عمل برخلاف گنبدهاى اولیه سلجوقى است که در آنها سه کنجها به صورتى ناهنجار از بیرون نمایان است. قاعده مدور گنبد که اغلب در دورههاى پیش فقط به صورت هشت گوشه برهنهاى بود، داراى رواقهایى است که دهلیزهاى آنها با آجرچینىهاى مشبک تزیین شده و بدین طریق بدون این که چیزى از سادگى کل بنا بکاهد، صلابتحجم آن را تعدیل کرده است. همچنین در این بنا موزه تخصصی معماری استان خراسان، به تازگی احداث گردیده است. نمونه هایی برجسته و بارز از معماری ایرانی، در معرض دید علاقه مندان قرار دارد. همچنین در فضای بیرونی و پیرامونی هارونیه، سنگ های آرامگاهی به نمایش در می آیند که شامل تعدادی سنگ قبر از روستاها و شهرهای اطراف و نمونه هایی از حجاری و سنگ تراشی هستند. در موزه معماری قرار است یک سری ماکت بناهای تاریخی خراسان، کتیبه های سنگی، ضریح های چوبی، درهای ارسی و وسایل و آثار مرتبط با معماری نگهداری شود.[/]
منبع:سایت گردشگری مشهد[/]
[="Arial Black"]سلام علیکم
به قول استاد شهریار ( آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟):hey:
انقد که مدیران به ما سرنزدن افسرده شدیم.:crying:داشتیم جمع میکردیم کم کم! فک کردم اومدین تاپیک و ببندین!
خیلی ممنون کار ما که نیست دست عکاسش درد نکنه.
[="Arial Black"] مسجد جامع نیریز
من با پررویی تمام باز برگشتم. چیکار کنم که اینجا کسی به حرف آدم گوش نمیده تاپیک و نه بستن نه گذاشتن ببندم. منم ادامه میدم شاید کسی به ذوق بیاد بالاخره یه جمله بنویسه.
نیریز از شهرهاى قدیمى استان فارس و در 220 كیلومترى جنوب شرقى شیراز واقع گردیده است. نیریز گذشته از دوران قبل از اسلام خود، در دوران عظمت آلبویه یكى از نقاط معمور به شمار مىرفته و به همینددلیل یكى از بناهاى با ارزش به جاى مانده از آن زمان، مسجد جامع شهر مىباشد كه در قسمت قدیمى شهر واقع شده است. قدیمىترین تاریخى كه در مسجد مىتوان یافت و از گذشته بهجاى مانده، سال 363 هجرى است. سال مذكور، تاریخ ساخت محراب اول است، ولى احتمال دارد كه مقدم براین تاریخ نیز وجود داشته باشد كه هماكنون از میان رفته است؛ براى مثال ژ، لیسترنج در كتاب سرزمینهاى خلافت شرقى از قول مقدسى بیان مىكند: «تاریخ 340 هجرى را هنوز بر ویرانههاى این مسجد مىتوان باز یافت». در حقیقت، بناهاى تاریخى ایران غالباً داراى تاریخهاى متفاوتند كه نشانگر انجام كارهاى ساختمانى مختلف در بخشهاى مسجد مىباشد. مسجد مذكور از نظر معمارى و شیوه ساخت همانند دیگر آثار معمارى صدر اسلام، از معمارى عهد ساسانى متأثر است و با نقشه یك ایوانى ساخته شده است كه در ادامه بیشتر پیرامون این مطلب توضیح داده مىشود. در طى دورههاى بعد یك ایوان و الحاقات و متعلقات دیگرى به آن افزوده شده و یا تعمیراتى در آن به عمل آمده است .مسجد داراى سر در و مناره آجرى است كه متعلق به ساختمان اولیه مىباشد. نقشه كنونى مسجد به غیر از موارد مذكور شامل یك صحن مربع مستطیل شكل، دو ایوان جنوبى و شمالى، رواقها و شبستانهاى اطراف صحن است. سر در مسجد رو به خیابان و در گوشه شمال غربى صحن قرار گرفته و بر پیشانى آن سه كتیبه مربوط به تعمیرات مسجد باقى ماند، كه از مضمون یكى از آنها چنین بر مىآید كه ساختمان مسجد در دوران صفویه به همت میرزا رضا نامى مرمت گردیده است. بر روى كتیبه دیگر این سر در، تاریخ 1300 هجرى مربوط به تعمیرات دوره قاجاریه حكاكى گردیده است.
ایوان قدیمى مسجد
براساس شواهد روشن و مطالعات انجام گرفته، مبناى مهمترین عوامل معمارى دوران اسلامى ایران بر عوامل معمارى عهد ساسانى نهاده شده است. از آنجا كه در معمارى عهد ساسانى طرح ایوان بیش از دورههاى قبل در تركیب نقشه ابنیه مورد توجه قرار گرفته و این سبك معمارى اهمیت ویژهاى داشته است، به جرأت مىتوان گفت كه در هر یك از این ابنیهها، ایوان را بهصورتى مخصوص و متمایز ساختهاند كه نمونه بارز آن كاخ خسرو انوشیروان در تیسفون مىباشد كه به طاق كسرى یا ایوان كسرى مشهور است. در نتیجه، عامل ایوان در معمارى نخستین سدههاى دوران اسلامى ايران پديدار و در ابنیهها به كار گرفته شد و در سدههاى بعد بهطور سريع بهصورتهاى چشمگیرتر و مؤثرتر از اركان معمارى اسلامى ایران درآمد كه در عهد سلجوقیان، یعنى قرن پنجم هجرى به بعد، مسجدهاى چهار ایوانى شیوه كلى ساختمانهاى مساجد گردید. با توجه به قدیمىترین تاریخ (363 هجرى) كه در مسجد جامع نیریز وجود دارد، به آسانى مىتوان دریافت كه احداث ایوان در بناى تاریخى مورد ذكر ادامه شیوه معمارى دوران ساسانى را نشان مىدهد و به گفته گدار «فایده مطالعه در بناى جامع نیریز كشف این نكته است كه این مسجد یكى از نمونههاى خوبى است كه استعمال سبك معمارى ساسانیان را در قرون اسلام نشان مىدهد».
ایوان مذكور كه قدیمىترین قسمت مسجد مىباشد در جبهه جنوبى صحن و جانب قبله قرار دارد و بناى اصلى مسجد بهشمار مىآید. ایوان یاد شده با توجه به بررسىهایى كه برروى آن صورت گرفته، ایوان عمیقى به طول 18 متر و عرض 5/7 متر است كه داراى طاقى ساده گاهوارهاى شكل بوده، با شكستگى قوسى اندك پوشش یافته است كه در دو طرف آن دو جرز پهن آجرى قرار دارد و اضلاع شرقى و غربى هر یك داراى پنج طاقنماى عمیق است كه اكنون از صورت طاقنمایى خارج شده است؛ زیرا دیوارههاى پشتى كه ممتد و ضخیم بوده (و هنوز قسمتى از آن باقى مانده) و از طرف خارج نقاط اتكاى بنا را تقویت مىكردهاند و به فرورفتگىهاى طاقنماها شكل مىدادهاند، به هنگام گسترش مسجد و اتصال تالار مركزى ایوان به شبستانهاى دو طرف تالار مركزى، برداشته شده و باعث تغيير شكل طاقنماها گردیده است. البته این دیوارههاى پشتى بهطور كامل تخریب نشده و براى احتیاط بخشهایى كه پشت نقاط اتكاى بنا واقع گشته بود بر جاى گذاشته شده است همچنین پس از ساخت ایوان در دورههاى بعدى به دلیل شكل و بلندى ایوان فشار بسیارى برآن وارد آمده و باعث بهوجود آمدن شكاف برروى آن گردیده كه با احداث پشتیبانهایى در اطراف سر در و اضلاع جانبى آن را مهار كردهاند كه قدیمىترین این پایهها مربوط به آنها نیست كه در طاق سر در وجود دارد و دیگر پایهها كه پشتیبانهاى جانبى را تشكیل مىدهند در دورههاى بعدى و با گل خام ساخته شدهاند. ضلع پیشین ایوان سرتاسر باز و ضلع عقب ایوان را دیوار ضخیمى مسدود نموده كه محراب قدیمى و نفیسى در آن جاسازى شده است و فضاى اصلى ایوان كاملاً بسته و بىروزن بوده است در برابر ایوان، صحن مستطیل شكلى وجود دارد كه در ضلع شمالى آن، ایوان دیگرى براى گسترش مسجد در دوران بعد به وجود آوردهاند و در اضلاع دیگر صحن رواقهایى به مجموعه ملحق گردیده است. در گوشه شمالى مسجد، مناره آجرى ساده و مستحكمى واقع گردیده است كه بهنظر مىرسد مربوط به بناى اوليه مسجد باشد. بناهاى الحاقى كه در زمانهاى مختلف به مسجد اضافه شده از نظر معمارى فاقد ارزش خاصى هستند و بجز نماى ورودىها و ساختمانهاى دور صحن كه آجرى هستند، بقیه با گل و به شیوه نامناسبى ساخته شدهاند.
محراب
محراب قدیمى و نفیسى در ایوان جنوبى قرار دارد كه به شكل مستطیل و داراى یك طاقنماى هلالى شكل با قوس تیزهدار و دو ستون كه داراى سرستونهاى گلدانى شكل هستند، در دو طرف طاقنماى محراب قرار گرفتهاند. در قسمت انتهاى طاقنما یك طاقنماى كم عمقبا قوس تیزهدار وجود دارد كه از جمله الحاقات بعدى است. براساس كتیبههایى كه بر دیوارههاى داخلى سمت راست و چپ طاق بزرگمحراب نوشته شده، محراب در دورانهاى مختلفى مورد تعمیر و بازسازى قرار گرفته است. تاریخ اول سال 363 هجرى كه مربوط به دوره عضدالدوله دیلمى است و تاریخ 460 هجرى كه مربوط به تعمیرات دوره سلجوقیان، یعنى دوره سلطنت آلبارسلان سلجوقى است و تاریخ سوم تا سقف 560 هجرى مربوط به تعمیرات مسجد در دوره سلطنت ایلارسلان خوارزمشاهى است و چهارمین تاریخ چنین خوانده مىشود: «امرالمولى عماد الملك دنیا و الدین و للّه عزه نصره فى جمادى الثانى». از آنجا كه نوشته آن مجاور زمین بوده، بههنگام تعمیرات صدمه دیده و عدد سال آن از بین رفته است و بهجاى آن نقوش هندسى ترسیم شده است. كتیبههاى محراب مذكور از نمونههاى جالب گچبرى محسوب مىشود. گچبرىهاى محراب با برجستگىهاى كم همراه بوده و سعى داشتهاند از روى سطوح صاف گچى نقوش موردنظر را گچبرى نمایند، بهطورىكه اكثر نقوش در یك سطح واقع شدهاند، بجز گچبرى داخل محراب كه نقش گچبرى برجسته و طرحى شبیه به یك پرنده بالدار است كه به شیوه گچبرى موسوم به محورى مىباشد و احتمالاً اولین نوع از این دست گچبرى است. زمینه كتیبهها را نقوش اسلیمى گل و برگدار تشكیل مىدهد، ولى در هیچیك از كتیبهها این نقوش با هم تركیب نشدهاند. علاوه بر نقوش اسلیمى، از نقوش هندسى كه با كتیبهاى در داخل هلالى طاقنما همراه است استفاده شده كه شكلهایى كثیرالاضلاع هستند.
منبع : سایت رسیدگی به امور مساجد
عکس های مسجد جامع نیریز
مناره مسجد
محراب زیبای گچبری مسجد جامع نیریز
جزئیات محراب
دستتون درد نکنه.
همیشه موفق و باحال باشید.
[="Tahoma"]
مسجد جامع اردستان
مسجد جامع اردستان بنایی تاریخی در شهر اردستان واقع در شمال استان اصفهان است.
تاریخچه ساخت مسجد جامع اردستان را میتوان به سه دوره تقسیم کرد
دوره نخست- قرن سوم ه. ق ‚مسجد به صورت گنبدی ساخته شد
دوره دوم- در قرن سوم وچهارم ه. ق از صورت گنبدی به مسجدی کوشک مانند تبدیل شد
دوره سوم - در قرن ششم ه. ق در عهد سلجو قیان مسجد ویران و به صورت چهار ایوانی بنا شدهاست.
در نیمه دوم قرن ششم هجری، با تخریب بخشی از شبستان جنوبی مسجد اولیه، گنبدخانه كنونی بنیاد شده و چندی بعد از آن، ایوان جنوبی و رواقهای متصل به آن ساخته شدهاند. در مرحله بعد، با حفظ تركیب اصلی، تغییراتی در جرزها و پایهها به منظور تقویت و تحكیم آنها صورت گرفته و سرانجام در مرحله چهارم ساختمانی كه احتمالاً دوره صفوی را شامل میشود، ایوانهای دیگر ـ خاوری، باختری و شمالی ـ به صحن اضافه شدهاند. گسترش و اتصال مسجد به بناهای دیگر ـ مدرسه و حسینیه ـ نیز در همین دوره صورت گرفته است. با توجه به اطلاعات به دست آمده، ایوان شمالی و غرفه های جانبی آن، در یک زمان ـ 946هـ . ق بر روی آثار مسجد اولیه بنا شده است.
مسجد اولیه با نقشه شبستانی ستون دار، دارای صحن مركزی تقریباً به اندازه صحن فعلی شبستانهای ستوندار در چهار جانب صحن، دیوار خشتی محصور كننده و سردر بوده است. شبستانهای جنوبی و شمالی مسجد دارای پنج دهانه عریض به طرف صحن و سه چشمه عمق و شبستانهای خاوری و باختری دارای شش دهانه كم عرضتر به طرف صحن و دو چشمه عمق بودهاند. از نقطه نظر ساختمانی، ستونها دارای تفاوتهای مشخصی بودهاند كه به نظر میآید به خاطر وجود دوره های مختلف ساختمانی باشد. در گوشه شمال باختری مسجد، ساختمان كوچک و مجزایی ـ در فصل مشترک مسجد و مدرسه ـ قرار دارد كه نمازخانهای هم زمان با مسجد اولیه بوده است. پوشش این نمازخانه در دوره های گذشته تجدید شده، ولی دیوارها و قوسهای خشتی پایین آن دست نخورده باقی مانده است. بقایای ستونها، جرزها و تزیینات مسجداولیه، در دالان ورودی جنوبی باختری، شبستان باختری و شبستان شمال خاوری كشف شده است. مصالح مسجد اولیه، آجر با ملاط گچ بوده و تزیینات آن را گچ بری، آجركاری و نقاشی روی گچ تشكیل می داده است.
[/]
[="red"]بقیه مطالب مسجد جامع اردستان[/]
بنای كنونی مسجد با طرح چهار ایوانی در كنار بناهای قدیمی دیگری چون حسینیه، آب انبار، مدرسه علمیه، كاروان سرا و بازارچه قرار گرفته و مشتمل بر سردر، صحن، ایوانهای چهارگانه، گنبدخانه، شبستانهای متعدد، رواق، بخشهای زیرزمینی و كتیبه های تاریخی و تزیینات نفیس است. این مسجد در اصل شش ورودی داشته كه از طریق دالانهایی به صحن مركزی مربوط می شده، اما ظاهراً دو ورودی مسدود شده است. ورودی اصلی در گوشه جنوب باختری مسجد و سر راه دشت محال قرار گرفته و نمای آن دارای قوس پنج او هفت، دو طاقنمای محرابی شكل، دو لچكی، دو نیم ستون آجری، دو قاب تزیینی و دو سكوی آجری است. صحن مسجد به ابعاد 84/20×10/25 متر با ایوانها و غرفه های دو طبقه در برگرفته شده است. ایوان جنوبی صحن با طاق گهوارهای و تزیینات بسیار زیبای گچ بری و آجركاری و كتیبه نفیس و تاریخی مربوط به دوره سلجوقی مهمترین ایوان مسجد است. متأسفانه قسمت عمده تزیینات ایوان فروریخته، با این حال، كتیبه تاریخی آن تقریباً سالم باقی مانده است. این كتیبه به خط نسخ در متن تزیینی گچبری شده است. بر طبق مفاد این كتیبه، ساختمان ایوان جنوبی و رواق باختری متصل به آن در سمت راست و دو رواق متصل سمت چپ آن، در سال 555هـ . ق توسط ابوطاهر بن غالی ساخته شده است.
[="blue"]این ایوان، از طریق درگاه های جانبی، به شبستانهای مجاور گنبدخانه و به وسیله مدخلی با قوس جناغی، به داخل گنبدخانه راه پیدا می كند. برجانب باختری مدخل گنبدخانه، سنگ نوشتهای مشتمل بر فرمان شاه عباس اول مبنی بر تخفیف مالیات شیعیان اردستان، مورخ 1024هـ . ق نصب، شده است.
[/]
گنبدخانه مسجد دارای نقشه مربع است كه در بالا با چهار گوشواره و چهار طاق نمای تزیینی به هشت ضلعی تبدیل گشته و سپس توسط قوسهای كوچكتری به 16 ضلعی و دایره مبدل شده و پاكار گنبد بر آن قرار گرفته است. گنبد بنا از نوع دو پوسته پیوسته است. پوسته داخلی گنبد، از نوع تركین و مقطع گنبد بیرونی، شبدری تند است. دهانه گنبد خارجی در حدود 10 متر، ارتفاع گنبد داخلی از تیزه آن تا كف حدود 19 متر و ارتفاع گنبد خارجی حدود 50/21 متر است. نیروی رانشی و فشار گنبد، از شمال، خاور و باختر توسط ایوان جنوبی و شبستانهای خاوری و باختری و از جنوب توسط جرزهای پشتیبان قوی مهار میشود. سطح زیرین گنبد، با نقوشی شبیه كلوک بندان نُه رجی و شانزده باریک طاق به نحو زیبایی تزیین شده است. سطوح بخشی از دیوارهای گنبدخانه نیز با تزیینات گچبری و گل انداز آجری به صورت پنج رجی مزین شده است. در بالای بخش چهار ضلعی بنا، كتیبه سرتاسری گنبدخانه به خط نسخ بر زمینه تزیینی گچ بری شده است. به نظر می رسد كه ساختمان گنبدخانه اندكی قبل از این تاریخ ساخته شده و در این سال، تزیینات آن به اتمام رسیده و در سال 555هـ . ق ، ایوان جنوبی به آن اضافه شده باشد. در اضلاع باختری و خاوری گنبدخانه، درگاههایی وجود دارد كه طاق آنها مزین به كتیبه های قرآنی و به خط كوفی است.
[="blue"]محراب اصلی بنا در ضلع جنوبی به ارتفاع تقریبی 7 و عرض 40/4 متر مشتمل بر دو حاشیه كتیبه و دو طاق نمای تو در تو با قوس تیزه داراست كه هركدام بر دو ستون گچ بری قرار گرفتهاند. هر كدام از بخشهای محراب به طور مجزا دارای قاب آجری است. سرستونها نیز از آجر هستند. قسمت ازاره محراب كه حاوی تاریخ ساخت است، آسیب دیده، اما با توجه به تشابه كتیبه آن با كتیبه سرتاسری زیرگنبد به نظر میرسد كه از ساخته های سال 553هـ . ق باشد. نقوش تزیینی محراب، متشكل از گل و بوته و خطوط اسلیمی و كتیبه های آن نیز به خط كوفی و نسخ متضمن آیات قرآنی است. علاوه بر این محراب، در شبستانهای مجاور گنبدخانه، هركدام دو محراب كوچكتر به قرینه همدیگر با تزیینات مشابه قرار داشته كه محرابهای شبستان سمت چپ به ابعاد 60/1×70/3 متر سالمتر برجای ماندهاند. بر روی لایه های گچی ازاره شبستانهای مسجد، به خصوص در شبستانهای جنوبی، مجموعهای از یادگاریها و یادداشتها متعلق به دوره های مختلف تاریخی به جای مانده كه قدیمیترین آنها مورخ 792هـ . ق و مربوط به خواندن خطبه در مسجد است. با توجه به كتیبه های موجود، ایوان شمالی مربوط به اوایل دوره صفوی است و ایوان خاوری( معروف به صفه امیر جمله) نیز از ساخته های دوره صفوی است. به نظر می رسد كه بنای اصلی مناره متعلق به دوره سلجوقی یا بعد از آن باشد. [/]
این مسجد در دوره اخیر به صورت علمی مورد مطالعه و تعمیر قرار گرفته و به شماره 180 به ثبت تاریخی رسیده است.
با سلام و احترام
سيده رقيه عزيز از عكس هاي زيبا , توضيحات تون متشكرم :Gol:
فقط يك سوال:
اين نقش هاي بسيار زيبا و ظريف با چي درست شده كه بعد از سالهاي سال، هنوز تكون نخورده؟!
کلا تزئینات مساجد و یا بناهای مربوط به قرون اولیه اسلامی همه گچبریه. معمولا چیزی به جز گچ نبوده. البته برای بعضی قسمت ها مثل جاهایی که در تماس با دست یا لباس انسان بوده برای اینکه گچ پس نده از کتیرا استفاده می کردن ولی تو گچبری های مساجد فقط گچ خالص استفاده شده. حالا نریختن گچبری ها در طی قرون نشان از پیشرفت و استواری معماری ایرانی داره. اگر هم جاهایی ریختگی داشته باشه همکاران ما درستش می کنن.:Cheshmak:
گچبری های مساجد اردستان و نایین و نیریز و همچنین بعد ها در دوره ایلخانی محراب گچبری مسجد جامع اصفهان (الجایتو) و محراب مسجد جامع ارومیه و خیلی از مساجد همدوره مشابه از شاهکارهای معماری ایرانی هستن.
[="Blue"]
در حال حاضر مسجد برسيان بر پهنهاي به وسعت تقريبى 68 در 53 متر گسترده شده، و شاملِ مجموعهاي است از گنبدخانة مسجد عصر سلجوقى و منار واقع بر گوشة جنوب غربى آن و نيز صحنى واقع در بخش شمالى آن كه بقاياي آثاري از معماري عصر صفوي را بر 4 جانب خود دارد. يك كاروانسراي صفوي نيز به ابعاد 40 در 51/5 متر در كنار مسجد قرار گرفته است
[/]
[="Blue"]
كتيبه داخل گنبد به خط كوفي ساده آجري از ابتداي سوره فتح سوره مي شود و آياتي چند از اين سوره ذكر مي گردد.
به حساب دقيق مي توان گفت به طور جسته و گريخته نصف كتيبه كوفي آجري دور گنبد ريزش كرده و نصف آن فعلاً باقي است و متاسفانه در نصف باقي مانده سال اتمام گنبد ديده نمي شود و در اثر عدم توجه به تعمير آن ريزش كرده است.
كتيبه اطراف اين محراب به خط كوفي برجسته آجري بر زمينه تزئينات گچي گل و بوته دار به شرح زير است:
" بسم الله الرحمن الرحيم انعما يعمر مساجد الله من آمن بالله و اليوم الاخر و اقام الصلوه و آتي الزكوه و لم يخش الا الله فعسي اولئك ان يكونو من المهتدين في شهر الله المبارك رمضان سنه ثمان و تسعين و اربعمائه "
در داخل مقرنسهاي آجري محراب مسجد برسيان به خط كوفي ساده آجري بر زمينه گل و بوته گچ بري شده جملات زير نوشته شده است:
در يك شمسه وسط محراب :
" الحمد الله "
جملات رديف اول قطار يا مقرنس محراب ، شش طاس كه طاس و شمسه و سوسن و مانند اينها از اصطلاحات قديمي كاشيكار ها است به شرح زير است :
" الملك لله " " العظمه لله " " القدره لله " " القوه لله " " المنه لله " " العزه لله "
در رديف دوم نيز چهار طاس است كه يكي از آنها ريزش كرده و سه طاس ديگر شامل جملات زير است :
" الله الخبير " " قدير الكبير " "فلله الحمد "
و اين جملات :
" يا حنان " " يا منان " " يا سبحان " " يا ديان "
نيز به خط ثلث با آرايش گل و بوته گچ بري شده است.
بر ازاره هاي وسط محراب اين جملات نقش بسته است :
" بسم الله الرحمن الرحيم " " و هوالسميع البصير "
در شمسه هاي هلال وسط محراب نيز به خط كوفي مشبك با آرايش گل و بوته جملات زير گچ بري شده است :
" يا حنان " " يا منان " " يا سبحان " " يا الله " " يا ديان "
در محور محراب و مناره مسجد برسيان در ضلع شمالي آن و خارج از گنبد سلجوقي در دوره صفويه نيز الحاقاتي بعمل آمده است و قسمتي از يك كتيبه معرق نفيس كاشيكاري و ديوار ها و هلال هايي از آن الحاقات هنوز موجود است. از كتيبه خط ثلث كاشيكاري معرق اين قسمت بيش از چند كلمه زير باقي نمانده است :
" ......... الاعظم .......... الافخم و زوجته ............... "
روي اين كتيبه يك رسم فني پنج پر كه به اصطلاح كاشيكار ها كند دو پنج ناميده مي شود در شمسه آن كه ده ترك مي باشد موجود است و در يك دايره به خط ريحان جز كلمات :
" .......... الشهيد بكربلا و علي بن ............ "
چيز ديگري باقي نمانده است. وجود كلماتي مانند الشهيد بكربلا و علي بن مي رساند كه از چهارده معصوم ذكر شده بوده و يقيناً اين قسمت از بر جاي مانده هاي دوره صفويه در بناي تاريخي مزبور است.
[/]
[/]
سلام
من اطلاعاتی در مورد مساجد , معماری و دوره ساخت آنها لازم دارم
همچنین دقیقا اولین مسجد ساخته شده در ایران کدام است.
(خواهر من یک مستند ساز است و به کمک شما سریعا نیازمندیم)
با سپاس از حسن توجه شما
سلام
من اطلاعاتی در مورد مساجد , معماری و دوره ساخت آنها لازم دارم
همچنین دقیقا اولین مسجد ساخته شده در ایران کدام است.
(خواهر من یک مستند ساز است و به کمک شما سریعا نیازمندیم)
با سپاس از حسن توجه شما
پست های اول این تاپیک مربوط به اولین مسجد ایران است.
[="blue"]ببخشید برادر گرامی
جور مارو زیتون عزیز کشیدن. متاسفانه نمی تونستم وارد سایت بشم. همونطور که زیتون جان فرمودن صفحه ی اول تاپیک (مسجد فهرج) اولین مسجد ساخته شده در ایران هست که مربوط به شیوه ی خراسانی معماری ایرانیه.
انشالله در پست های دیگه به نوبت مساجد رو معرفی می کنم. بازم اطلاعات بیشتر خواستید من در خدمتم[/]
مسجد جامع گلپایگان در سال ۵۰۸ هجری قمری، در دوران حکومت ابوشجاع محمدبن ملکشاه سلجوقی بنا شدهاست.
پیش از آن به استناد نام ابوشجاع که در کتیبه دور گنبد است، زمان ساخت مسجد گلپایگان را بین سالهای ۴۹۸ تا ۵۱۲ هجری قمری، یعنی دوران حکومت وی، میدانستند تا این که باستان شناسان با خواندن کتیبههای محراب دریافتند که بخشی از کتیبهها در زیر کف شبستان مسجد است و به احتمال قوی تاریخ بنا هم روی آن نوشته شدهاست. چنین بود که تاریخ دقیق ساخت مسجد روشن شد.
مسجد جامع گلپایگان به دستور ابونصر ابراهیم بن محمد بن ابراهیم بابا عبدالملک ساخته شده و نام این شخص در ۲ جای مسجد، یکی در کتیبه دور گنبد و دیگری در حاشیه محراب درج شدهاست.
معماری مسجد [ویرایش]
این مسجد را یک معمار قزوینی به نام ابوعمر بن محمد القزوینی (معروف به بواسار کسرار) ساخته و نام او نیز در بالای محراب در زیر کتیبه دور گنبد، در ۲ سطح نقش بستهاست.
[/]
یک حوض آب بزرگ و کم عمق نیز در وسط صحن مسجد قرار دارد که علاوه بر مکانی برای وضو گرفتن نمازگزاران بر زیبایی این مسجد افزودهاست.
سر در مسجد گلپایگان از سمت داخل محوطه رو به صحن با آجرهای آبی رنگ با جمله «یا علی» بصورت زیبایی مزین شده و شبستان اصلی مسجد جامع گلپایگان همچون سایر بناهای عصر سلجوقی فاقد کاشی کاری است.
در کتیبه مسجد جامع که شرح نوشتهها به خط کوفی است، نام ابابکر صدیق، عمر بن خطاب، عثمان، علی ابن ابیطالب و طلحه و زبیر و عبدالرحمن بن عوف...آمدهاست.
البته بعدها عده ای خواستهاند در اصل کتیبه دست ببرند و جملاتی را در رد و لعن ابابکر و عمر و عثمان و...در کنار کتیبه افزوده اند.
[/]