بررسي مهمترين مسائل خانواد از نظر روانشناسي

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بررسي مهمترين مسائل خانواد از نظر روانشناسي

در اين مقاله كه انشاالله بسيار طولاني هم خواهد بود به بررسي مسائل خانواده مي پردازيم از اساتيد محترم و مخصوصا مديران انجمن خواهشمندم از نقطه نظرات حكيمانه شان حقير را مستفيض بفرمايند

در اول بحث به مسائل مهم مرتبط با خانواده كه كوچكترين واحد جمعيتي محسوب مي شود پرداخته خواهد شد

مباني و اهداف خانواده :

تعريف خانواده

در نظر بسياري از مردم خانواده به منزله واحد اجتماعي (Social unit ) است كه شامل يك زوج متاهل و فرزندانشان است كه در خانه اي در كنار همديگر زندگي مي كنند

تعريف خانواده از نظر راجرز(Carl Ragers )

خانواده نظام نيمه بسته ايي است كه نقش ارتباطات داخلي را ايفا ميكند و داراي اعضايي است كه وضعيتها و مقامهاي مختلفي را دز خانواده و اجتماع احراز كرده او باتوجه به محتواي وضعتيها ، افكار و ارتباطات خويشاوندي كه مورد تاييد جامعه ايي است كه خانواده جزء لاينفك آن است ، ايفاي نقش مي كند .

تعريف خانواده از نظر مرداك (Murdock )

خانواده يك گروه اجتماعي است كه اعضاي آن به وسيله دودمان ، ازدواج يا فرزند خواندگي با يكديگر پيوند برقرار ميكنند و نيز كسانيكه در زندگي با هم از تشريك مساعي در تامين درآمد ، اقتصاد زندگي و نگهداري از فرزندان برخوردار هستند.

روفسور روزنبام (Rosenbaum ) با بررسي حدود چهارصد اثر علمي در زمينه جامعه و خانواده مينويسد :

كليه تعاريف و برداشتهاي متفاوت از جامعه شناسي خانواده در آلمان غربي ، داراي دو وجه مشترك هستند :

1- خانواده گروه كوچكي است كه ويژگي اساسي و غير قابل تفكيك آن ، صميميت آن است

2- اجتماعي كردن نسل آينده جزء بديهي ترين ، اساسي ترين و اصلي ترين وظايف خانواده است

از دوستاني كه اين بحث را مظالعه ميفرمايند خواهشمندم آنرا پيگيري بفرماييد تا به نتيجه ايي مطلوب برسيد انشاالله

ادامه دارد

سلام

خیلی باحاله تو کشور ما همه از خانواده حرف میزنن :Narahat az:

اما هیچکس قدمی برای پایین اوردن سن ازدواج بر نمیداره:god:

همینجوریه که امار فساد و فحشا داره تو ایران میره بالا

تیپهای خانواده :

خانواده را از حیث کیفیت روابط درونی و میزان استحکام آنها میتوان به چهار تیپ تقسیم نمود که هر یک ویژگیها کارکردها و تاثیرات خاص خود را داراست .

این تیپها عبارتند از

1- خانواده متلاشی broken home

2- خانواده متزلزل unbalanced

3- خانواده متعادل balanced family

4- خانواده متعالی transcendental family

خانواده متلاشی :

[=Book Antiqua]عبارت است از اینکه یک یا چند تن از اعضای خانواده به علت شکستن واحد خانوادگی یا تجزیه برخی از نقشها از عهده انجام تکالیف ناشی از نقش خود آنطور که باید و شاید بر نیامیده اند

انواع خانواده گسیخه :

[=Book Antiqua]1. عدم ثبات : واحد خانوادگی کامل نشده است و میتوان آنرا جزء انواع عدم موفقیت در ایفای نقش در یان خانودذاده به حساب آورد زیرا ÷در یا شوهر وجود ندارد و در نتیجه وظایف خود را انجام نمی دهند واین وظایف توسط جامعه یا مادر انجام میگیرد

[=Book Antiqua]2. فسخ ، جدائی ، طلاق و ترک : در اینجا تجزیه ناشی از تصمیم یکی از همسران بر جدائی است .

[=Book Antiqua]3. خانواده درون تهی (empty shell family ) : اعضای آن باهم زندگی می کنند ولی روابط و کنش متقابل با یکدیگر ندارند (طلاق روانی)

[=Book Antiqua]4. غیبت غیر ارادی یکی از دو همسر : مرگ ، زندان ، جنگ و یا هر دلیل دیگر .

[=Book Antiqua]5. عدم موفقیت غیر ارادی : مثل بیماری روانی ، جسمی و ....

خانواده متزلزل :

[=Book Antiqua]خانواده دشوار ، نابسامان و نامتعادل نیز نامیده می شود

[=Book Antiqua]ویژگیهای خانواده متزلزل :

[=Book Antiqua]· خانواده ، از هدف زندگی بازمانده و آرمانش را از دست داده است .

[=Book Antiqua]· جایگاه و منزلت برخی اعضاء ، مشخص نبوده یا حفظ نگردیده است .

[=Book Antiqua]· فردای روشن و امید به زندگی وجود ندارد .

[=Book Antiqua]· جاذبیت زندگی به میزان قابل ملاحظه ایی کاهش یافتته و انگیزه چندانی برای پایبندی اعضای آن به میثاق زندگی وجود ندارد .

[=Book Antiqua]· مسئولیت پذیری از توزیع عادلانه ای برخوردار نیست و در قبال ایفای وظایف برخورد مشوقانه صورت نمی گیرد .

[=Book Antiqua]· مشکلات و مسائل جزئی به سادگی به بحران و یا تشنج تبدیل می شود .

[=Book Antiqua]· انتقادهای اعضاء به شکلی مستقیم ، مستمر و غیر منصفانه صورت می گیرد .

[=Book Antiqua]لازم به ذکر است که در تیپ خانواده متزلزل ، ساختار خانواده قابل ترمیم بوده و با بهره گیری از شیوه های درمانی به ویژه خانواده درمانی (family thrapy[=Book Antiqua] ) توانایی افراد برای غلبه بر مشکلات افزایش می یابد و به تدریج به الگوی خانواده متعادل نزدیک می شود .

ادامه دارد

3- خانواده متعادل

خانواده بهنجار (normal )، متوازن و موفق نیز گفته می شود .

ویژگیها : در خانواده متعادل
· هر فرد در موقعیت واقعی خویش قرار دارد و از جانب دیگران نیز مورد حمایت و تائید واقع میگردد
· عواطف و مسولیت ها و امتیازات به طور عادلانه میان افراد توزیع می شود
· امنیت و جذابیت کافی برای افراد وجود داشته و چیزی بر دلبستگی به خانواده ، ترجیح داده نمی شود
· مدیریت متکی بر روابط انسانی و برخوردار از مشورت وهماهنگی با افراد ، اعمال میشود
· رویکرد مثبت به انسان ، زندگی ، نقشها و آینده وجود دارد .
· انتقادها ، به شیوه ایی غیر مستقیم ، موردی ، فردی و منصفانه انجام می گیرد
· مشکلات از افراد تفکیک شده به جای حمله به فرد ، تلاش برای بازشناسی مساله و حل آن انجام می گیرد .
· تبادل عاطفی به شیوه های قلبی ، کلامی و عملی انجام می گیرد .


4- خانواده متعالی


با عنوان متکامل ، بالنده و خود شکوفا نیز شناخته میشود

ویژگیها : در خانواده متعالی


· نه تنها مشکلات مورد بررسی قرار می گیرد و تلاش برای حل آنها می شود (خانواده متعادل) بلکه ظرفیتها و استعدادهای افراد تا مرز خود شکوفایی مورد استفاده قرار میگیرد
· توجه افراد غالبا معطوف به آینده است و در آینده زندگی می کنند . به هدفی نیاز دارند که توجهشان را به آینده معطوف سازد .
· افراد از هویتی پر معنا ، روشن و منسجم برخوردار هستند
· افراد نه تنها به رشد و پیشرفت خویش ، بلکه به اعتلای جمعی اعضای خانواده می اندیشند و برای تحقق آن ، طرح و اندیشه جدیدی ارائه می دهند .
· کار و مسئولیت ، به زندگی معنا و دوام می بخشد
· تعقیب هدف هیچ گاه پایان نمی یابد و اگر هدفی را باید کنار گذاشت باید بی درنگ انگیزه نوینی آفرید .
· تلاش افراد معطوف به دستیابی به تجربه اوج (climax experience ) است .همکاری و اشتراک مساعی دیگران تحقق این هدف را تسهیل می نماید
· تفسیر و تعبیر وقایع و رویدادهای زندگی خوش بینانه است و هر شکست یک تجربه و فرصتی برای ارزیابی موقعیت در نیل به پیروزی تلقی می شود .



انشاالله در بحث آینده به اهداف تشکیل خانواده خواهیم پرداخت

رعایت نکات زیر سبب ایجاد تفاهمی عمیق در بین همسران می شود

1- زندگی معقول حاصل پاسخ متعادل به نیازهای اساسی زوجین است . پاسخ به برخی نیازها ومعطل گذاشتن برخی دیگر نمیتواند به زندگی موفقی منجر شود


2- هر نیازی از ا همیت خاص خود برخوردار است به عنوان مثال برخی همسران نیاز به غریزه جنسی را مهم تلقی ننموده و لذا فعالانه با آن برخورد نمی کنن در حالی که رضایت حاصل از آن می تواند علاوه بر شادابی و نشاط زوجین ، استقامت آنان را در حل دشواریهای زندگی افزایش دهد


3- آگاهی از نیازهای اساسی موجب می شود که فرد در رابطه با خود و همسرش روش معقول و منطقی را اتخاذ نماید همسرانی که گوش به زنگ نیازهای روحی یکدیگر هستند و سعی در تامین به موقع آن دارند قادرند اعتماد طرف مقابل را جلب کنند


4- تامین نیازهای اساسی باید به عنوان یک وظیفه تلقی گردد چنانچه این وظیفه با رفتارهایی نظیر آزار منت نهادن آمیخته شود نه تنها تاثیر مطلوب خود را از دست می دهد بلکه به فرموده قرآن کریم موجب نابودی زحمات و اعمال آدمی خواهد شد .

ادامه دارد

بحث تموم شد... چرا ناتمام

موضوع قفل شده است