اثبات اینکه حب اهل بیت همان وسیله به سمت خداست (توسط قرآن)

تب‌های اولیه

43 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اثبات اینکه حب اهل بیت همان وسیله به سمت خداست (توسط قرآن)

با سلام.قال الله فی کتابه الکریم:یا ایها الذین امنوا اتق الله وبتقو الیه الوسیله
ماجرا از انجا شروع شد که بنده طی سفر خود به مدینه منوره ومکه مکرمه با علما وهابی شروع به مناظره کردم)یخورده با زبان عربی اشنا هستم( ولی انها اعتقاد راسخ داشتن که منظور از وسیله نماز وروزه است.برای اینکه به تمام مسلمانان اثبات شود که منظور الله تبارک وتعالی ائمه معصومین اند از قران کمک گرفته و قضاوت را به مسلمین می سپارم:
قال الله :(سوره مبارکه شوری ـ۲۳)قل لا اسئلکم علیه اجر الا موده فی القربی.
(سوره مبارکه سبا ـ۴۶ )ما اسئلکم من اجر فهو لکم.
(سوره مبارکه فرقان ـ۵۷)ما اسئلکم علیه من اجر الا من شاء ان یتخذ الی ربه سبیلا.
با جمع ایات مبارک قران به این میرسیم که:یا کلام خدا پراکنده و بی معنی است ویا بعلت اینکه در ۴ ایات چون الا که از ادات استثنا امده منظور در همه ایات یکی است(مثلا وقتی در فارسی انسان صادق القولی میگوید من از تو چیزی الا این موجود را نمیخواهم وهمان انسان بار دیگر میگوید از تو الا حیوان حلال گوشتی نمیخوام وبار دیگر میگوید از تو چیزی الا این گوسفند نمیخواهم . میگوییم چون در هر سه جمله او الا =فقط . امده ان شخص یک چیز را اراده کرده وتمام جملات او به یک معنی است.
پس منظور در تمام این ایات میرساند که الله تعالی از ما میخواهد محبت ائمه که همان کسانی هستند که علماء جماعت میگویند ذالقربی نسبت به رسول(یعنی علی علیه السلام و فاطمه سلام الله علیها و حسن وحسین علیهما السلام) اند را به سمت او وسیله قرار دهیم.لازم به ذکر است که همان علما زنان رسول الله را جزء اهل بیت نمیدانند.(نویسنده صالح اسمعیلی) :Gol:

اباالشعیب;174318 نوشت:
اثبات اینکه حب اهل بیت همان وسیله به سمت خداست

بسم الله الرحمن الرحیم

اباالشعیب;174318 نوشت:
ماجرا از انجا شروع شد که بنده طی سفر خود به مدینه منوره ومکه مکرمه با علما وهابی شروع به مناظره کردم)یخورده با زبان عربی اشنا هستم( ولی انها اعتقاد راسخ داشتن که منظور از وسیله نماز وروزه است.برای اینکه به تمام مسلمانان اثبات شود که منظور الله تبارک وتعالی ائمه معصومین اند از قران کمک گرفته و قضاوت را به مسلمین می سپارم


بسیار عالی . خب قضاوت کنیم.

شما فرمودید منظور از وسیله قرب الی الله تعالی - حب اهل بیت است.
و از قرآن استدلال فرمودید



قبل از آن یک تعریف جامع از حب ائمه بفرمائید تا مشخص شود منظور از حب چیست .

اباالشعیب;174318 نوشت:
قال الله :(سوره مبارکه شوری ـ۲۳)قل لا اسئلکم علیه اجر الا موده فی القربی.


و بعد

این آیه و آیات دیگری که آوردید همگی متشابهات است. اما در مورد این آیه فوق موده فی القربی که مبنای استدلال شما است به چه دلیل محبت اهل بیت رسول الله معنی کرده اید ؟


باسپاس

یاحق

برادر عزیز سلام
و اما بعد
این آیات متشابهت نیستن.آیات مکمل هم اند و همانطور که میدانیم موده در ادبیات عرب به معنای دوستی و محبت است و همین طور منظور از قربی یعنی نزدیکان.قرآن بهترین مترجم قرآن است !
از هر سه آیه اینگونه برداشت میشود که:ای رسول به مردم بگو از شما هیچ چیز نمی خواهم برای اجر و پاداش رسالت الا این چیز که برای شماست و وسیله شماست برای تقرب به الله تبارک و تعالی و آن دوستی اهل بیت (نزدیکانم) من است!!!

اباالشعیب;174398 نوشت:
همین طور منظور از قربی یعنی نزدیکان.قرآن بهترین مترجم قرآن است !

سلام علیکم

تفاوت معنای فی القربی و لذی القربی ( که هر دو در قرآن است ) در چیست ؟


یاحق

bina88;174416 نوشت:
تفاوت معنای فی القربی ولذی القربی ( که هر دو در قرآن است ) در چیست ؟

قربی (قرب )در تمام آیات الهی به معنای نزدیک است!
مثلا در آیه 177سوره مبارکه بقره داریم((الیس البر ...وءاتی المال علی حبه ذوی القربی و الیتامی...))
که در این آیه مبارکه منظور از (ذوی القربی)به معنای (برای خویشان و نزدیکان) است!!!
فی القربی به معنای (درباره خویشان ((در حق ایشان)))است !!!(لازم به یادآوری است که بنده دکتری ادبیات عرب نیستم)بنده بسیار تمایل دارم در مورد امضاء شما و دلیل آوردن این آیه از شما جویا شوم؟؟

اباالشعیب;174429 نوشت:
فی القربی به معنای (درباره خویشان ((در حق ایشان)))است !!!(لازم به یادآوری است که بنده دکتری ادبیات عرب نیستم)بنده بسیار تمایل دارم در مورد امضاء شما و دلیل آوردن این آیه از شما جویا شوم؟؟

بسم الله الرحمن الرحیم

بسیار عالی
دیدگاه حقیر مهم نیست. مهم این است که چه نتیجه ای میخوهد گرفته شود و به چه طریقی و چه معنائی استخراج گردد.

نظرتان در مورد این ایات چیست ؟

1- وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ(القصص/5)
ما مي‌خواهيم بر مستضعفان زمين منت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان روي زمين قرار دهيم!


2-

وَلَقَدْ آتَينَا مُوسَى الْكِتَابَ فَلَا تَكُنْ فِي مِرْيةٍ مِنْ لِقَائِهِ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِبَنِي إِسْرَائِيلَ(السجده/23)
ما به موسي کتاب آسماني داديم؛ و شک نداشته باش که او آيات الهي را دريافت داشت؛ و ما آن را وسيله هدايت بني اسرائيل قرار داديم!

وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآياتِنَا يوقِنُونَ(السجده/24)
و از آنان امامان (و پيشواياني) قرار داديم که به فرمان ما (مردم را) هدايت مي‌کردند؛ چون شکيبايي نمودند، و به آيات ما يقين داشتند.

إِنَّ رَبَّكَ هُوَ يفْصِلُ بَينَهُمْ يوْمَ الْقِيامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يخْتَلِفُونَ(السجده/25)
البته پروردگار تو ميان آنان روز قيامت در آنچه اختلاف داشتند داوري مي‌کند (و هر کس را به سزاي اعمالش مي‌رساند)!

أَوَلَمْ يهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْقُرُونِ يمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآياتٍ أَفَلَا يسْمَعُونَ(السجده/26)
آيا براي هدايت آنها همين کافي نيست که افراد زيادي را که در قرن پيش از آنان زندگي داشتند هلاک کرديم؟! اينها در مساکن (ويران شده) آنان راه مي‌روند؛ در اين آياتي است (از قدرت خداوند و مجازات دردناک مجرمان)؛ آيا نمي‌شنوند؟!

[spoiler]

در غیبه نعمانی در رابطه با ائمه چنین آمده که :

از فرزندان اسماعيل- كه در تورات اشموعيل است- شخصى به نام «مامد» يا «مايد» يعنى محمّد برانگيخته مى‏شود كه آقا مى‏باشد و از دودمان او دوازده مرد پيشوايان و سروران خواهند بود كه به آنان اقتدا مى‏شود، و نامهايشان عبارت است از: «تقوبيت، قيذوا، ذبيرا، مفسورا، مسموعا، دوموه، مثبو، هذار، يثمو، بطور،
نوقس و قيدموا».
(1) از اين مرد يهودى سؤال شد اين اسمها در كدام سوره است؟ او يادآور شد كه آن در مشلى سليمان يعنى قصّه سليمان عليه السّلام است و همچنين از آن نوشته اين عبارت را خواند:
«و ليشمعيل شمعتيخاهنّيي برختي أوتوو هيفريتى أوتو و هيريتى اوتو و هيريتى اتو بمئد مئد شنيم عاسار نسيئيم يولد و نتتيو لغوى غادل».
و گفت معنى اين كلام اين است كه از تبار اسماعيل فرزند پربركتى پديد خواهد آمد كه درود من و رحمت من بر او باد، از خاندان او دوازده مرد، زاده خواهند شد كه مقام بلند يابند و مورد اكرام واقع و معظّم شوند، و نام و آوازه اين مرد بلند مى‏شود و شكوه مى‏يابد و آوازه‏اش بالا خواهد گرفت، اين سخن و تفسير آن بر موسى بن عمران بن- زكرّياى يهودى خوانده شد و او درستى آن را تأكيد كرد و در اين مورد اسحاق بن ابراهيم ابن بختويه يهودى فسوىّ نيز چنين گفت و سليمان بن داود نوبنجانى نيز همان سخن را
گفت، (1) اكنون پس از گواهى كتاب خداى عزّ و جلّ و روايت شيعه از پيامبر و امامانش و روايت اهل سنّت از رجال خود و همچنين گواهى كتب پيشينه و اهل آن كتاب بر صحّت وجود امامان دوازده‏گانه، ديگر براى پژوهنده هدايت و يا طالب حقيقت، و يا ستيزه‏جوى معاند و منكر چه حجّتى واجب آيد و چه دليلى است كه بايد آشكار شود و چه حقّى لازم آيد. مسلّما همين مقدار كافى و قانع‏كننده و عبرت خيز و دليل و برهان است
الغيببة (للنعماني )/ ترجمه غفارى، ص: 153 - 156[/spoiler]

یاحق

منظور خود را کامل بیان کنید!
نظر حقیر در مورد آیات:
1-آیات قرآن برای هدایت است.
2-آیات قرآن برای نشان دادن حق و باطل است.
3-آیات قرآن برای نشان دادن صراط مستقیم است که فقط در جهان یکی است.
اما اگر از بنده حقیر تفسیر آیات را میخواهید که این چیز دیگریست!!!
اگر این آیات را برای تقویت نظرات سلفی ها آوره اید که آن هم چیز دیگریست!!!
اما بعد از امضاء شما میتوان فهمید منظور سئوالتان از آیات چه میتواند باشد لذا
1-آیه 5سوره مبارک قصص(اشاره دارد به:امدن حضرت صاحب الزمان عج و آمدن تمام ائمه معصومین (رجعت)به دنیا وحکومت کردن آنان بر زمین.
2-آیه23سوره مبارک سجده:اشاره به دیدار حضرت موسی وحضرت رسول (یا الله تبارک و تعالی)و قرار دادن موسی علیه السلام که (جعلناه که ه اشاره به موسی ع برای هدایت قوم!!!

bina88;174368 نوشت:
قبل از آن یک تعریف جامع از حب ائمه بفرمائید تا مشخص شود منظور از حب چیست

حب در لغت به معنی دوست داشتن است و منظور از آن در این مبحث این است که حقوقی بر محب و محبوب لازم است.1-محب محبوب را دوست دارد او را میستاید او و حق او را میشناسد و سعی دارد خود را در تمام صفات به او نزدیک کند باعث رنجش او نشود و...
و حق محب بر محبوب توجه است به او ایجاد کشش در محب با هر شیوه و کمک به او در این راه(شفاعت)

سلام علیکم

نه این آیات در تائید امامت بود و منتی است که خداوند بر اهل ایمان نهاد و آنها را هدایت فرمود.
در امضاء بنده ذکر شده

أَفَحَسِبَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ يتَّخِذُوا عِبَادِي مِنْ دُونِي أَوْلِياءَ إِنَّا أَعْتَدْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ نُزُلًا(الکهف/102)
آيا کافران پنداشتند مي‌توانند بندگانم را به جاي من اولياي خود انتخاب کنند؟! ما جهنم را براي پذيرايي کافران آماده کرده‌ايم!ا

اگر این منتی که خداوند بر انبیاء اولیاء و مومنین نهاده که همانا نعمت هدایت است بخواهد باطل شود این است که ما این نعمت را بپرستیم.
همانند کسانی که غذا را می پرستیدند ( لذا سجده بر خوراکی حرام است )

خب تا اینجا که مشکلی نیست ؟

شما فرمودید حب ائمه همان وسیله به سمت خداست .

ماهیت این حب چیست در حالیکه برای اثباتش از این آیات با آن منظوری که فرمودید استفاده کردید؟
(سوره مبارکه شوری ـ۲۳)قل لا اسئلکم علیه اجر الا موده فی القربی.
طبق این آیه

با استدلالی که می فرمائید هیچ چیزی از ما نمیخواهند بجز مودت اهل بیت

خب
من هم امامان و پیامبر را طبق همان احکام الهی که در بالا ذکر شد قبول دارم و دوست هم دارم
. پس میروم بهست.
چون من آنرا تامین کردم.

درست است ؟

یاحق

اباالشعیب;174436 نوشت:
حب در لغت به معنی دوست داشتن است و منظور از آن در این مبحث این است که حقوقی بر محب و محبوب لازم است.1-محب محبوب را دوست دارد او را میستاید او و حق او را میشناسد و سعی دارد خود را در تمام صفات به او نزدیک کند باعث رنجش او نشود و...
و حق محب بر محبوب توجه است به او ایجاد کشش در محب با هر شیوه و کمک به او در این راه(شفاعت)


ممنون

bina88;174437 نوشت:
با استدلالی که می فرمائید هیچ چیزی از ما نمیخواهند بجز مودت اهل بیت خب من هم امامان و پیامبر را طبق همان احکام الهی که در بالا ذکر شد قبول دارم و دوست هم دارم . پس میروم بهست. چون من آنرا تامین کردم.

برادر گرامی
از ما در عوض مزد رسالت هیچ چیزی نمی خواهند آیا این یعنی در عوض نعمتهای حیات به کمال رساندن نعمت وجود و... است ؟اگر به تعریف بنده در رابطه با محبت توجه کنید در مییابید که محب خود را به محبوب نزدیک میکند(با اعمال رفتار صفات و...حتی تغییر نام خود)بله محبوب ما حضرت خاتم صلی الله علیه واله و اهل بیت ایشان است که آنهارا برای محبت خدا دوست میداریم و محب اهل بیت را کسی میدانیم که اعمال و صفات و ویژگی های او و روش زندگی او نزدیک به سنت رسول الله واهل بیت ایشان است.برای ما مهم اسامی اهل بیت و یا ظاهر آنان نیست بلکه تقرب آنها به درگاه الله تبارک وتعالی است که سبب میگردد به آنها عشق بورزیم !!!لازم میدانم برای درک بهتر این موضوع شما فرازهای آخر زیارت جامع کبیره را حتما مطالعه کنید!تا دریابید که اگر کسانی را نزدیکتر به درگاه حضرت حق از اهل بیت رسول می یافتیم آنها را وسیله قرار وی دادیم!!!
یا علی مدد

bina88;174432 نوشت:
وَلَقَدْ آتَينَا مُوسَى الْكِتَابَ فَلَا تَكُنْ فِي مِرْيةٍ مِنْ لِقَائِهِ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِبَنِي إِسْرَائِيلَ(السجده/23) ما به موسي کتاب آسماني داديم؛ و شک نداشته باش که او آيات الهي را دريافت داشت؛ و ما آن را وسيله هدايت بني اسرائيل قرار داديم!

از کجای این آیه دریافتین که در رابطه با امامت است؟لطفا پاسخ دهید؟

اباالشعیب;174444 نوشت:
از کجای این آیه دریافتین که در رابطه با امامت است؟لطفا پاسخ دهید؟

سلام علیکم

بسم الله الرحمن الرحیم

نباید قرآن را گزینشی تعبیر و تفسیر کرد. نباید یک ایه و یا قسمتی از آنرا جدا کنیم و بگوئیم که آنچه که من دارم میگویم در این است.

چراکه این روش محرفین هست که اگر درست باشد موید آن و اگر غلط باشد عین تحریف است.

آن آیات سوره سجده 23-24-25 رو بنده با هم آورده ام که موید امامت است.

اما مطلب بعد..

bina88;174432 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

بسیار عالی
دیدگاه حقیر مهم نیست. مهم این است که چه نتیجه ای میخوهد گرفته شود و به چه طریقی و چه معنائی استخراج گردد.

نظرتان در مورد این ایات چیست ؟

1- وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ(القصص/5)
ما مي‌خواهيم بر مستضعفان زمين منت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان روي زمين قرار دهيم!


2-

وَلَقَدْ آتَينَا مُوسَى الْكِتَابَ فَلَا تَكُنْ فِي مِرْيةٍ مِنْ لِقَائِهِ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِبَنِي إِسْرَائِيلَ(السجده/23)
ما به موسي کتاب آسماني داديم؛ و شک نداشته باش که او آيات الهي را دريافت داشت؛ و ما آن را وسيله هدايت بني اسرائيل قرار داديم!

وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآياتِنَا يوقِنُونَ(السجده/24)
و از آنان امامان (و پيشواياني) قرار داديم که به فرمان ما (مردم را) هدايت مي‌کردند؛ چون شکيبايي نمودند، و به آيات ما يقين داشتند.

إِنَّ رَبَّكَ هُوَ يفْصِلُ بَينَهُمْ يوْمَ الْقِيامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يخْتَلِفُونَ(السجده/25)
البته پروردگار تو ميان آنان روز قيامت در آنچه اختلاف داشتند داوري مي‌کند (و هر کس را به سزاي اعمالش مي‌رساند)!

أَوَلَمْ يهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْقُرُونِ يمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآياتٍ أَفَلَا يسْمَعُونَ(السجده/26)
آيا براي هدايت آنها همين کافي نيست که افراد زيادي را که در قرن پيش از آنان زندگي داشتند هلاک کرديم؟! اينها در مساکن (ويران شده) آنان راه مي‌روند؛ در اين آياتي است (از قدرت خداوند و مجازات دردناک مجرمان)؛ آيا نمي‌شنوند؟!

[spoiler]

در غیبه نعمانی در رابطه با ائمه چنین آمده که :

از فرزندان اسماعيل- كه در تورات اشموعيل است- شخصى به نام «مامد» يا «مايد» يعنى محمّد برانگيخته مى‏شود كه آقا مى‏باشد و از دودمان او دوازده مرد پيشوايان و سروران خواهند بود كه به آنان اقتدا مى‏شود، و نامهايشان عبارت است از: «تقوبيت، قيذوا، ذبيرا، مفسورا، مسموعا، دوموه، مثبو، هذار، يثمو، بطور،
نوقس و قيدموا».
(1) از اين مرد يهودى سؤال شد اين اسمها در كدام سوره است؟ او يادآور شد كه آن در مشلى سليمان يعنى قصّه سليمان عليه السّلام است و همچنين از آن نوشته اين عبارت را خواند:
«و ليشمعيل شمعتيخاهنّيي برختي أوتوو هيفريتى أوتو و هيريتى اوتو و هيريتى اتو بمئد مئد شنيم عاسار نسيئيم يولد و نتتيو لغوى غادل».
و گفت معنى اين كلام اين است كه از تبار اسماعيل فرزند پربركتى پديد خواهد آمد كه درود من و رحمت من بر او باد، از خاندان او دوازده مرد، زاده خواهند شد كه مقام بلند يابند و مورد اكرام واقع و معظّم شوند، و نام و آوازه اين مرد بلند مى‏شود و شكوه مى‏يابد و آوازه‏اش بالا خواهد گرفت، اين سخن و تفسير آن بر موسى بن عمران بن- زكرّياى يهودى خوانده شد و او درستى آن را تأكيد كرد و در اين مورد اسحاق بن ابراهيم ابن بختويه يهودى فسوىّ نيز چنين گفت و سليمان بن داود نوبنجانى نيز همان سخن را
گفت، (1) اكنون پس از گواهى كتاب خداى عزّ و جلّ و روايت شيعه از پيامبر و امامانش و روايت اهل سنّت از رجال خود و همچنين گواهى كتب پيشينه و اهل آن كتاب بر صحّت وجود امامان دوازده‏گانه، ديگر براى پژوهنده هدايت و يا طالب حقيقت، و يا ستيزه‏جوى معاند و منكر چه حجّتى واجب آيد و چه دليلى است كه بايد آشكار شود و چه حقّى لازم آيد. مسلّما همين مقدار كافى و قانع‏كننده و عبرت خيز و دليل و برهان است
الغيببة (للنعماني )/ ترجمه غفارى، ص: 153 - 156[/spoiler]

یاحق


bina88;174432 نوشت:
وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآياتِنَا يوقِنُونَ(السجده/24) و از آنان امامان (و پيشواياني) قرار داديم که به فرمان ما (مردم را) هدايت مي‌کردند؛ چون شکيبايي نمودند، و به آيات ما يقين داشتند.

برادر بزرگوار آیات با فعلهای ماضی دلیل به امامت ائمه است در زمان موسی ع که آنها راهدایت میکردند؟(یهدون) و جعلنا منهم یعنی قرار دادیم از آنها(از چه کسانی؟) آیا افعال ماضی بعید را ماضی استمراری میدانید؟(در کدام روایت گفته شده که ائمه هدایت بنی اسرائیل را بر عهده داشتن؟) لطفا کامل پاسخ دهید!!!

اباالشعیب;174440 نوشت:
برادر گرامی
از ما در عوض مزد رسالت هیچ چیزی نمی خواهند آیا این یعنی در عوض نعمتهای حیات به کمال رساندن نعمت وجود و... است ؟اگر به تعریف بنده در رابطه با محبت توجه کنید در مییابید که محب خود را به محبوب نزدیک میکند(با اعمال رفتار صفات و...حتی تغییر نام خود)بله محبوب ما حضرت خاتم صلی الله علیه واله و اهل بیت ایشان است که آنهارا برای محبت خدا دوست میداریم و محب اهل بیت را کسی میدانیم که اعمال و صفات و ویژگی های او و روش زندگی او نزدیک به سنت رسول الله واهل بیت ایشان است.برای ما مهم اسامی اهل بیت و یا ظاهر آنان نیست بلکه تقرب آنها به درگاه الله تبارک وتعالی است که سبب میگردد به آنها عشق بورزیم !!!لازم میدانم برای درک بهتر این موضوع شما فرازهای آخر زیارت جامع کبیره را حتما مطالعه کنید!تا دریابید که اگر کسانی را نزدیکتر به درگاه حضرت حق از اهل بیت رسول می یافتیم آنها را وسیله قرار وی دادیم!!!
یا علی مدد


بسم الله الرحمن الرحیم

کلمه نزدیک که در قرآن کریم با لغت قرب آمده
برای نزدیکان لذی القربی یا ذوی القربی
و یا با شکل القربین

اما معنای نزدیک شدن با آن منظوری که شما ذکر کردید برای غیر خدا نه آمده و نه توصیه شده .

آنچه که در مورد پیامبر اکرم و حضرت ابراهیم علیهم السلام در قرآن کریم آمده با نام اسوه حسنه یاد شدهکه بمعنای الگو و نمونه نیکوست:


لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يرْجُو اللَّهَ وَالْيوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا(الأحزاب/21)
مسلما براي شما در زندگي رسول خدا
سرمشق نيکويي بود، براي آنها که اميد به رحمت خدا و روز رستاخيز دارند و خدا را بسيار ياد مي‌کنند.

قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَينَنَا وَبَينَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيءٍ رَبَّنَا عَلَيكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيكَ أَنَبْنَا وَإِلَيكَ الْمَصِيرُ(الممتحنة/4)
براي شما سرمشق خوبي در زندگي ابراهيم و کساني که با او بودند وجود داشت، در آن هنگامي که به قوم (مشرک) خود گفتند: «ما از شما و آنچه غير از خدا مي‌پرستيد بيزاريم؛ ما نسبت به شما کافريم؛ و ميان ما و شما عداوت و دشمني هميشگي آشکار شده است؛ تا آن زمان که به خداي يگانه ايمان بياوريد! -جز آن سخن ابراهيم که به پدرش [= عمويش آزر] گفت (و وعده داد) که براي تو آمرزش طلب مي‌کنم، و در عين حال در برابر خداوند براي تو مالک چيزي نيستم (و اختياري ندارم)!- پروردگارا! ما بر تو توکل کرديم و به سوي تو بازگشتيم، و همه فرجامها بسوي تو است!

اگر آن حب معنایش نزدیک شدن به غیر خدا باشد که توصیه کلام خدا نیست و بدعت است ( چراکه مقصود غیر خدا میشود در حالیکه خداوند در قرآن لفظ دیگری بکار برده/)

ولی به عنوان اسوه حسنه دانستن این برای پیشوایان طریقت ابراهیم بکار برده شده است و مشکلی ندارد.

لذا آن آیه ای را هم که اشاره کردید در مورد خداست اصلا کل این آیات قبل و بعد در مورد خداست.

[spoiler] أَمْ لَهُمْ شُرَكَاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّينِ مَا لَمْ يأْذَنْ بِهِ اللَّهُ وَلَوْلَا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِي بَينَهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ(شوري/21)
آيا معبوداني دارند که بي‌اذن خداوند آييني براي آنها ساخته‌اند؟! اگر مهلت معيني براي آنها نبود، در ميانشان داوري مي‌شد (و دستور عذاب صادر مي‌گشت) و براي ظالمان عذاب دردناکي است!
تَرَى الظَّالِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا كَسَبُوا وَهُوَ وَاقِعٌ بِهِمْ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي رَوْضَاتِ الْجَنَّاتِ لَهُمْ مَا يشَاءُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ(شوري/22)
(در آن روز) ستمگران را مي‌بيني که از اعمالي که انجام داده‌اند سخت بيمناکند، ولي آنها را فرامي‌گيرد! اما کساني که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام داده‌اند در باغهاي بهشتند و هر چه بخواهند نزد پروردگارشان براي آنها فراهم است؛ اين است فضل (و بخشش) بزرگ!
[/spoiler]

ذَلِكَ الَّذِي يبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ(شوري/23)
اين همان چيزي است که خداوند بندگانش را که ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند به آن نويد مي‌دهد! بگو: «من هيچ پاداشي از شما بر رسالتم درخواست نمي‌کنم جز میل به نزدیک شدن (به خدا ) و هر کس کار نيکي انجام دهد ، بر نيکي‌اش مي‌افزاييم؛ چرا که خداوند آمرزنده و سپاسگزار است.

[spoiler] أَمْ يقُولُونَ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا فَإِنْ يشَإِ اللَّهُ يخْتِمْ عَلَى قَلْبِكَ وَيمْحُ اللَّهُ الْبَاطِلَ وَيحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ(شوري/24)
آيا مي‌گويند: «او بر خدا دروغ بسته است»؟! در حالي که اگر خدا بخواهد بر قلب تو مهر مي‌نهد (و اگر خلاف بگوئي قدرت اظهار اين آيات را از تو مي‌گيرد) و باطل را محو مي‌کند و حق را بفرمانش پابرجا مي‌سازد؛ چرا که او از آنچه درون سينه‌هاست آگاه است.

وَهُوَ الَّذِي يقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيعْفُو عَنِ السَّيئَاتِ وَيعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ(شوري/25)

او کسي است که توبه را از بندگانش مي‌پذيرد و بديها را مي‌بخشد، و آنچه را انجام مي‌دهيد مي‌داند.
[/spoiler]

یاحق

اباالشعیب;174448 نوشت:
برادر بزرگوار آیات با فعلهای ماضی دلیل به امامت ائمه است در زمان موسی ع که آنها راهدایت میکردند؟(یهدون) و جعلنا منهم یعنی قرار دادیم از آنها(از چه کسانی؟) آیا افعال ماضی بعید را ماضی استمراری میدانید؟(در کدام روایت گفته شده که ائمه هدایت بنی اسرائیل را بر عهده داشتن؟) لطفا کامل پاسخ دهید!!!


ممنون .

آیه شماره یک رو ندیدید

و نرید ان نمن ..
و میخواهیم که منت نهیم

...

یاحق

bina88;174449 نوشت:
اگر آن حب معنایش نزدیک شدن به غیر خدا باشد که توصیه کلام خدا نیست و بدعت است ( چراکه مقصود غیر خدا میشود در حالیکه خداوند در قرآن لفظ دیگری بکار برده/)

در تعریف بنده گفته شد :بله محبوب ما حضرت خاتم صلی الله علیه واله و اهل بیت ایشان است که آنهارا برای محبت خدا دوست میداریم و برای ما مهم اسامی اهل بیت و یا ظاهر آنان نیست بلکه تقرب آنها به درگاه الله تبارک وتعالی مهم است!!! تولی یعنی که دوستان خدا را دوست بداریم!!!

bina88;174450 نوشت:
آیه شماره یک رو ندیدید و نرید ان نمن .. و میخواهیم که منت نهیم...

بحث ما در مورد آیه دوم بود ما در مورد آیه اول مشکلی نداشته ونظراتمان یکی بود!برادر ارجمند

bina88;174449 نوشت:
ذَلِكَ الَّذِي يبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ(شوري/23) اين همان چيزي است که خداوند بندگانش را که ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند به آن نويد مي‌دهد! بگو: «من هيچ پاداشي از شما بر رسالتم درخواست نمي‌کنم جز میل به نزدیک شدن (به خدا ) و هر کس کار نيکي انجام دهد ، بر نيکي‌اش مي‌افزاييم؛ چرا که خداوند آمرزنده و سپاسگزار است.

برادر گرامی توجه کنید ابتدایی ترین فرد که به ادبیات عرب آشنایی داشته باشد به معنی کردن شما ایراد میگیرد!به پیامبر گفته شد که بگو(قل) چه چیزی را؟که:نمیخواهم برآن اجری .اجر وپاداش بر چه؟ بر:ذَلِكَ الَّذِي يبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ)یعنی آن چیزی که خداوند بوسیله آن بشارت میدهد یعنی قرآن)الا دوستی و محبت در حق نزدیکانم!!!( تا کنون هیچ یک از علمای اهل سنت هم معنی جز این در مورد این آیه نداشته اند!!!ممکن است که عمر و ابوبکر و عایشه را در آیه مستتر بدانند(که دلیل بر رد این کلام هم وجود دارد ولی این معنی که گفته اید خلاف ادبیات عرب است
آیا این را می پذیرید؟و مشکل حل شد ؟اگر چنین نیست دلیل اقامه کنید !!!

اباالشعیب;174453 نوشت:
الا دوستی و محبت در حق نزدیکانم!!!

سلام علیکم

اقامه دعوی نداریم ولی تحلیل ادعا داریم.

شما که تفاوت فی القربی و لذی القربی را میخواستید مقایسه کنید دکتری زبان عرب نبودید اما چه شد بیکبار به این نتیجه رسیدید منظور از فی القربی نزدیکان پیامبر است و اینها ابتدائی شد !

تمام آیات قبل و بعد در مورد کفار و مشرکین و حکم خدا در برابر آنهاست . هیچ متنی قبل و بعد در آن سوره به خاندان پیامبر حتی کوچکترین اشارهای نکرده
با این شرایط چطور( فی القربی ) نزدیکان پیامبر تمام خواسته پیامبر به حکم خدا شد ؟

حتی خود آیه
آیه را یک بار درست بخوانید ببینید به چه چیزی دعوت میکند حتی قبل و بعد فی القربی مضمونی مرتبط با نزدیکان پیامبر دارد ؟

مثلا بنویسد آنها را رها نکنید به آنها بدی نکنید دوستشان داشته باشید یا حتی بنویسد آنها


ذَلِكَ الَّذِي يبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ(شوري/23)

اين همان چيزي است که خداوند بندگانش را که ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند به آن نويد مي‌دهد! بگو: «من هيچ پاداشي از شما بر رسالتم درخواست نمي‌کنم جز میل به نزدیک شدن (به خدا ) و هر کس کار نيکي انجام دهد ، بر نيکي‌اش مي‌افزاييم؛ چرا که خداوند آمرزنده و سپاسگزار است.

لذا به این معنی کردن و تفسیر میگویند تفسیر به رای

یاحق

اباالشعیب;174452 نوشت:
بحث ما در مورد آیه دوم بود ما در مورد آیه اول مشکلی نداشته ونظراتمان یکی بود!برادر ارجمند


من دو دسته آیه آوردم

در آیه اول در مورد خواست مدام خداوند مبنی بر منت نهادن بر خلق مستضعف و تعئین ائمه و وارثین از بینشان بود.

در دسته دوم تبئین ائمه.
در دسته دوم خداوند در قرآن شرح میدهد ائمه کیستند.
که حضرت موسی کتاب را دریافت کردو رسالتش را انجام داد.

و خداوند ائمه ای را از بینشان تعئین کرد و...

در آیات دوم ائمه توضیح داده شده که کیستند و تخلف از امر آنها چیست.


یاحق

bina88;174458 نوشت:
بگو: «من هيچ پاداشي از شما بر رسالتم درخواست نمي‌کنم جز میل به نزدیک شدن (به خدا )

قول الله تعالى: (قل لا أسألكم عليه أجرا إلا المودة في القربى) وهذه خصوصية [ للنبي صلى الله عليه واله وسلم الى يوم القيامة، وخصوصية ] للآل دون غيرهم. [ وذلك: أن الله (عزوجل) حكى في ذكر نوح في كتابه: (ويا قوم لا أسألكم عليه مالا إن أجري إلا على الله وما أنا بطارد الذين امنؤا إنهم ملاقوا ربهم ولكني أراكم قؤما تجهلون) وحكى (عزوجل) عن هود إنه قال: (يا قوم لا أسألكم عليه أجرا إن أجري إلا على الذي فطرني افلا تعقلون). وقال (عزوجل) لنبيه محمد صلى الله عليه واله وسلم: قل يا محمد: (لا أسالكم عليه أجرا إلا المودة في القربى). ولم يفرض الله تعالى مودتهم إلا وقد علم أنهم لا يرتدون عن الدين أبدا، ولا يرجعون الى ضلال أبدا. وأخرى أن يكون الرجل وادا للرجل فيكون بعض أهل بيته عدوا له، فلا يسلم له قلب الرجل فأحب الله (عزوجل) أن لا يكون في قلب رسول الله لحلافي على المؤمنين شئ ففرض عليهم الله مودة ذوي القربى، فمن أخذ بها وأحب رسول الله صلى الله عليه واله وسلم وأحب أهل بيته لم يستطع رسول الله صلى الله عليه واله وسلم أن يبغضه لانه قد ترك فريضة من فرائض الله (عزوجل)، فأي فضيلة وأي شرف يتقدم هذا أو يدانيه ؟ فأنزل الله (عزوجل) هذه الآية على نبيه صلى الله عليه واله وسلم: (قل لا أسالكم عليه أجرا إلا المودة في القربى " فقام رسول الله صلى الله عليه واله وسلم، في أصحابه، فحمد الله وأثنى عليه وقال: يا أيها الناس إن الله (عزوجل) قد فرض لي عليكم فرضا فهل أنم مؤدوه ؟ فلم يجبه أحد. فقال: يا أيها الناس انه ليس من فضة ولا ذهب ولا مأكول ولا مشروب. فقالوا: هات إذا. فتلا عليهم هذه الآية. فقالوا: أما هذه فنعم، فما وفى بها أكثرهم وما بعث الله (عزوجل) نبيا إلا أوحى إليه أن لا يسأل قومه أجرا لان الله (عزوجل) يوفيه أجر الانبياء، ومحمد صلى الله عليه واله وسلم فرض الله (عزوجل) طاعته ومودة قرابته على أمته، وأمره أن يجعل أجره فيهم ليؤدوه في قرابته بمعرفة فضلهم الذي أوجب الله - عزوجل - لهم فان المودة انما تكون على قدر معرفة الفضل فلما أوجب الله تعالى ذلك ثقل ذلك لثقل وجوب الطاعة، فتمسك بها قوم قد أخذ الله ميثاقهم على الوفاء، وعاند أهل الشقاق والنفاق وألحدوا في ذلك، فصرفوه عن حده الذي حده الله (عزوجل) فقالوا: القرابة هم العرب كلها وأهل دعوته. فعلى أي الحالتين كان، فقد علمنا أن المودة هي للقرابة فأقربهم من النبي صلى الله عليه واله وسلم أولاهم بالمودة، وكلما قربت القرابة كانت المودة على قدرها، وما أنصفوا نبي الله صلى الله عليه واله وسلم في حيطته ورأفته، وما من الله به على أمته مما تعجز الالسن عن وصف الشكر عليه أن لا يؤذوه في ذريته وأهل بيته، وأن يجعلوهم فيهم بمنزلة العين من الرأس، حفظا لرسول الله فيهم وحبا لهم، فكيف والقران ينطق به ويدعو إليه، والاخبار ثابتة بانهم أهل المودة والذين فرض الله تعالى مودتهم ووعد الجزاء عليها، فما وفى أحد بها ]. فهذه المودة فريضة من الله تعالى على كافة المؤمنين لا يأتي بها أحد مؤمنا مخلصا إلا استوجب الجنة لقول الله تعالى في هذه الاية: (والذين آمنوا وعملوا الصالحات في روضات الجنات لهم ما يشاؤن عند ربهم ذلك هو الضفل الكبير * ذلك الذي يبشر الله عباده الذين آمنوا وعملوا الصالحات قل لا أسالكم عليه أجرا إلا المودة في القربى) مفسرا ومبينا لكن ما وفى بهذه الآية أكثرهم.
پاسخی دارید؟؟؟

bina88;174459 نوشت:
أَفَحَسِبَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ يتَّخِذُوا عِبَادِي مِنْ دُونِي أَوْلِياءَ إِنَّا أَعْتَدْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ نُزُلًا(الکهف/102) آيا کافران پنداشتند مي‌توانند بندگانم را به جاي من اولياي خود انتخاب کنند؟! ما جهنم را براي پذيرايي کافران آماده کرده‌ايم!ا آنها کساني هستند که به آيات پروردگارشان و لقاي او کافر شدند؛ به همين جهت، اعمالشان حبط و نابود شد! از اين رو روز قيامت، ميزاني براي آنها برپا نخواهيم کرد!(

در مورد امضاء شما :روی صحبت آیه با هیچ مسلمانی نیست!بلکه با کفار است!
...من دونی اولیاء :یعنی دوستی و قبول ولایت بنده ای جدای از(من دونی)خداوند!
شیعه ولایت را در مختص الله تعالی میداند که بخشی از آن به رسول ص داده شده:الرسول اولی بالمومنین من انفسهم
و در غدیراین ولایت به امام علی رسید:من کنتم مولا فهذا علی المولا
و این ولایت در ائمه منتقل شده و در زمان غیبت حضرت ولی عصر عج به فقیه جامع الشرایط میرسد(ولی فقیه)که اطاعت آنان عین اطاعت خداست!!!
اگر مشکلی هست بفرمایید!

اباالشعیب;174634 نوشت:
در مورد امضاء شما :روی صحبت آیه با هیچ مسلمانی نیست!بلکه با کفار است!


خداوند در متن آیه فرموده . منظور همان کفاری است که بندگان خدا را بجای خدا می پرستند.

زیاد مساله سختی نیست که نیاز به تحلیل داشته باشد.



لطفا منبع آن تفسیر را هم بنویسید.

یاحق

bina88;174736 نوشت:

خداوند در متن آیه فرموده . منظور همان کفاری است که بندگان خدا را بجای خدا می پرستند.

زیاد مساله سختی نیست که نیاز به تحلیل داشته باشد.



لطفا منبع آن تفسیر را هم بنویسید.

یاحق


bina88;174736 نوشت:
لطفا منبع آن تفسیر را هم بنویسید.

ینابیع المودة (از کتب معتبر اهل سنت ) که نوشته شخصی حنفی بنام شیخ سلیمان قندوزی است
در ضمن ترجمه شما از آیه اشتباه است چون هیچ لغتی در آیه (امضاء شما)به معنای پرستش وجود ندارد!!!

اباالشعیب;174755 نوشت:
در ضمن ترجمه شما از آیه اشتباه است چون هیچ لغتی در آیه (امضاء شما)به معنای پرستش وجود ندارد!!!


سلام علیکم

بله خود کلمه پرستش وجود ندارد. بنده عربی ای که بلدم کمی متفاوت است.

الف:

کافر : یعنی کسی که خدای یکتا را قبول ندارد و معبودی دیگر دارد.
مشرک هم یعنی کسی خدای یکتا را قبول دارد ولی خدائی کس دیگری را هم پذیرفته
ب:
وقتی خداوند در این آیه به ولایت اشاره میفرماید منظور ولایتی است که خود به نبی و ولی اعطاء نموده.

ولی
کفار از آن ولایت تعبیر - تفسیر و استخراجی دیگر کرده اند.

و کفار چه کرده اند که کافر نام گرفته اند ؟

کس دیگری را یافته اند که از بندگان مقرب الهی ( پیامبر یا امام ) بوده بقصد مخالفت با فرمان الهی مبنی بر پرستش او و تنها او

آنها آن بندگان و اولیاء خدا را عالمانه و عامدانه پرستیده اند.

بعضی از اینان آگاهانه این کار را کرده اند که قول رب الرحیم در این آیه مشخصا به آنان است.
اما کسانی که ناآگاهانه از اینها تبعیت میکنند.

باید بدانند در صورتیکه از کرده خود باز نگردند حکم 105 سوره کهف در موردشان اجرا خواهد شد.

والله اعلم

یاحق

سلام علیکم و رحمة الله

دوست عزیز جناب ابا شعیب، آقای بینا شیعه هستند.

کتاب ینابیع المودة نوشته قندوزی هست که ین فرد از صوفیان بوده لذا سخنن ایشان برای اهل سنت حجتی نیست.

در مورد امضاء دوست عزیز جناب بینا اگر کمی دقت کنید واژه عبادت را در ( يتَّخِذُوا عِبَادِي مِنْ دُونِي أَوْلِياءَ ) می یابید.

یک نکته دیگر اینکه منظور از وسیله در آیه شریفه:

طباطبایی در تفسیر المیزان خود وسیله را چنین معرفی می کند:

نقل قول:
قوله تعالى: " يا أيها الذين
آمنوا اتقوا الله وابتغوا إليه الوسيلة " (الخ) قال الراغب في
المفردات: الوسيلة التوصل إلى الشئ برغبة، وهى أخص من الوسيلة
لتضمنها لمعنى الرغبة، قال تعالى: وابتغوا إليه الوسيلة، وحقيقة
الوسيلة إلى الله تعالى مراعاة سبيله بالعلم والعبادة،

نقل قول:
مجلسي : ( أي ما تتوسلون به إلى ثوابه والزلفى منه من فعل الطاعات وترك المعاصي ) بحار الأنوار جـ 67 ص ( 271 ) طبرسي : ( الوسيلة كل ما يتوسل به إليه من الطاعات وترك المقبحات ) جوامع الجامع جـ 1 ص ( 496 )

به این آیه هم دقت داشته باشید بد نیست:

{ أُولَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ } [الإسراء:57].

در تفسیر نمونه در تفسیر این آیه آمده :

آیـه بـعـد ( 102 ) بـه یـک نقطه انحراف فکرى آنها که پایه اصلى انحرافات دیگرشان بوده اسـت اشـاره کـرده مـى گـویـد: آیا کافران گمان کردند مى توانند بندگان مرا بجاى من ولى و سرپرست خود انتخاب کنند (افحسب الذین کفروا ان یتخذوا عبادى من دونى اولیاء).

آیا این بندگانى که معبود واقع شدند همچون مسیح و فرشتگان هر قدر مقامشان والا باشد از خود چیزى دارند که بتوانند از دیگران حمایت کنند؟ یا بعکس ، خود آنها هم هر چه داشتند از ناحیه خدا بود، حتى خودشان نیز نیازمند

به هدایت او بودند این حقیقتى است که آنها فراموشش کردند و در شرک فرو رفتند.

در پـایـان آیـه بـراى تـاکـید بیشتر مى فرماید: ما جهنم را براى منزلگاه کافران آماده ساختیم و از آنها در این منزل پذیرائى مى کنیم ! (انا اعتدنا جهنم للکافرین نزلا).

نزل (بر وزن رسل ) هم به معنى منزلگاه آمده ، و هم به معنى چیزى که براى پذیرائى مـهـمان آماده مى شود، بعضى گفته اند نخستین چیزى است که با آن از مهمان پذیرائى مى کنند، همانند شربت یا میوه اى که در آغاز ورود مهمان براى او مى آورند.

zirz@min;174773 نوشت:
کتاب ینابیع المودة نوشته قندوزی هست که ین فرد از صوفیان بوده لذا سخنن ایشان برای اهل سنت حجتی نیست.

سلام علیکم

خیلی خوش آمدید به بحث جناب زیر زمین

در مورد صوفیه اهل سنت ( که البته خودشان معتقد به صوفیه نیستند) و عرفان را مسلک خود میدانند اگر اطلاعاتی دارید بفرمائید ممنون میشوم.

ضمنا این جا دلایلی ابرای اثبات امامت از قرآن هست.

http://www.askdin.com/showpost.php?p=174432&postcount=6

یک تحلیلی از مجموعه شماره یک و دو بفرمائید.

یاحق

bina88;174777 نوشت:
ضمنا این جا دلایلی ابرای اثبات امامت از قرآن هست. http://www.askdin.com/showpost.php?p=174432&postcount=6 یک تحلیلی از مجموعه شماره یک و دو بفرمائید.


البته در قرآن کریم مشخصات و خصویاتی برای ائمه ذکر کرده ( در قالب صفات و خلقیات ) که در ادامه آیات مربوطه را هم نقل میکنم.

اگر استاد صدرا و دیگر اساتید نیز تحلیلشان را مطرح کنند ممنوشان میشوم.

یاحق

zirz@min;174773 نوشت:
در مورد امضاء دوست عزیز جناب بینا اگر کمی دقت کنید واژه عبادت را در ( يتَّخِذُوا عِبَادِي مِنْ دُونِي أَوْلِياءَ ) می یابید

بله بنده آن را یافته ام!!!
این خطاب به کفار است نه کسی که هر روز چندین بار خدا را به وحدانیت یاد کرده و اعتراف به پرستش او دارد و تمام حول و قوه را از او میداند!!!
این آیه در مورد کسانی نازل شده است که مثلا اعتقادی مانند اهل حق دارند نه کسانی که معترف به ولایت ائمه میباشند!

zirz@min;174775 نوشت:
به این آیه هم دقت داشته باشید بد نیست: { أُولَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ } [الإسراء:57].

سوره مبارکه شوری ـ۲۳) قل لا اسئلکم علیه اجر الا موده فی القربی.
(سوره مبارکه سبا ـ۴۶ ) قل ما اسئلکم من اجر فهو لکم.
(سوره مبارکه فرقان ـ۵۷) قل ما اسئلکم علیه من اجر الا من شاء ان یتخذ الی ربه سبیلا.
(سوره مبارک الاسراء-57) اولئک الذین یدعون یبتغون الی ربهم الوسیله ایهم اقرب و یرجون رحمته و یخافون عذابه.ان عذاب ربک کان محذورا.


لطفا آیات را با هم بخوانید! آیا متوجه چیزی نشدید؟
با مقایسه هر چهار آیه مبارکه قرآن چه چیزی را میشود یافت ؟
1-در قرآن تناقض وجود دارد
2-قرآن تحریف شده است
3-آیات قرآن مکمل و مترجم هم هستند
نظر علمای اهل تسنن چیست؟وشما کدام را می پسندید؟
اگر نظر شما گزینه 1 یا 2 باشد که باید بحث را از نبوت رسول الله با هم شروع کنیم!!!
اگر نظر شما گزینه 3 می باشد قرآن چه را میخواهد ثابت کند؟
نظر حقیر :رد تمامی مذاهب(حنفی شافعی مالکی و... و اهل حق)و اثبات مذهب حقه تشیع
نظر شما چیست ؟
راستی میتوانی آیه مبارک سوره الاسراء را این طور بخوانی:

اولئک الذین یدعون(کمی مکث کنید و به خود استراحتی دهید و ادامه آیه را بخوانید) یبتغون الی ربهم الوسیله ایهم اقرب و یرجون رحمته و یخافون عذابه.ان عذاب ربک کان محذورا

zirz@min;174775 نوشت:
مجلسي : ( أي ما تتوسلون به إلى ثوابه والزلفى منه من فعل الطاعات وترك المعاصي ) بحار الأنوار جـ 67 ص ( 271 ) طبرسي : ( الوسيلة كل ما يتوسل به إليه من الطاعات وترك المقبحات ) جوامع الجامع جـ 1 ص ( 496

برادر ارجمند لازم به یادآوریست که شیعیان محبت هر چیز برای خداوند و همچنین اطاعت از دستورات هر کس که از جانب الله تبارک وتعالی دارای مقام ولایت باشد(اعم از اطاعت رسول و امام و...حتی اطاعت زن از شوهر) را طاعات و مراعاة سبيله بالعلم والعبادة میداند!بله محبت اهل بیت را اطاعت از فرمان خدا میدانیم.
لذا تفاوتی بین نظرات بنده حقیر و علمای والا مقام و اندیشمند جهان تشیع وجود ندارد!

zirz@min;174773 نوشت:
کتاب ینابیع المودة نوشته قندوزی هست که ین فرد از صوفیان بوده لذا سخنن ایشان برای اهل سنت حجتی نیست.

برادر عزیز مطمعنا با اطلاعاتی که جنابعالی داری باید کتاب{ (وحدت و شفقت صحابه و اهل بیت با یکدیگر) نوشته شیخ صالح درویش از علماء وهابی و پیرو شیخ الاسلام ابن تیمیه. تاریخ چاپ 1425 هجری -عربستان سعودی} را مطالعه کرده باشید!
در صفحه 100 این کتاب میخوانیم که:
محبت و دوستی و احترام اهل بیت به جهت قرابت آنان با رسول الله ص بنا بر آیه 23 سوره شوری (قل لا اسالکم....)ثابت است!
دوستان وهابی این کتاب را با احترام زیاد در ستاد امربه معروف و نهی از منکر مدینه منوره به اینجانب هدیه فرمودند!
از دیگر کتب عصر حاضر از علماء تراز اول پیرو شیخ الاسلام ابن تیمیه کتاب حصن التوحید از شیخ عبدالعزیز بن باز -شیخ عبدالرحمن السعدی-شیخ محمد صالح العثیمین -الشیخ عبداللهبن عبدلرحمن الجبرین {چاپ الریاض 1427} در این کتاب میخوانیم:
ص12:الله به اقتضای رحمت خویش هنگام گذشت دو پاس از شب تا طلوع فجر جهت بر آورد نیازهای بندگان به آسمان دنیا نازل می آید و می فرماید:....:Khandidan!:
لطفا از علماء شیعه با احترام نام برده شود تا سبب نگردد که به نقل از بعضی علماء پیرو شیخ الاسلام ابن تیمیه چیزی بنویسیم که مایه شرمساری پیروانشان گردد.با تشکر :Gol:

سلام علیکم

لطفا بزرگواران در مورد موضوع بحث نظری دارند بفرمایند تا بحث منحرف نشود.

ما داریم در همین رابطه بحث مکنیم که چرا در آیه 23 شوری فی القربی نزدیکان نبی اکرم ترجمه و تفسیر شده و آیا نزدیکان نبی اکرم منظور اهل بیت است

جناب ایجاد کننده تاپیک اباالشعیب فرمودند قضاوت کنیم .

حقیر این قضاوت رو تحلیل میدانم و تحلیل کردیم . اگر غیر از این است بفرمائید.

میخواهیم ببینیم که اگر کسی بیاید به اهل سنت بگوید این یعنی اهل بیت او استدلالش را میپذیرد؟
و اگر به یک وهابی بگوید چطور ؟

خودم هم استدلالاتی ارائه دادم و آیاتی هم مانده اگر پیش آمد تقدیم خواهم کرد و از شما خواستم تحلیل نمائید.

اگر نیاز به استفاده از تفاسیر می بینید
از اینجا تفاسیر اهل سنت از : شوکانی - قرطبی - طبری - سیوطی - جلالین و ابن کثیر از آیه
و از شیعیان : تفسیر المیزان ( که خیلی جامع بحث کرده ) - و نمونه ( این هم به هم چنین ) هست دانلود و مطالعه و بعد تحلیل کنید.

والسلام

یاحق

[=Times New Roman]

[=Times New Roman] یک نمونه از روش مناظره سوال و استدلال وهابیت

( تحلیل روش استناد )


[=Times New Roman] سلام علیکم

یک کلیپ صوتی رو تقدیم میکنم دوستان حتما گوش کنند البته بخاطر حجم 86 مگابایتی آن مجبور شدم کیفیتش را پائین بیاورم تا حجمش کم و قابل دانلود شود.
یا با حجم بالا از اینجا

فایل مناظره بین دو کارشناس از تحصیلکرده های قم و دانشگاه آل سعود عربستان است.

در این فایل صوتی سوال طرف وهابی این است که امامتی که شیعیان توصیف کرده اند و وجود 12 امام را فقط از قرآن اثبات کنید.

و موضوع بحث امامت از دیدگاه اهل سنت و شیعیان بوده.

لاجرم برای پاسخ به این سوال حال چه منطقی باشد
چه نباشد

یا باید آنرا شبهه ای دید که باید آنرا مطابق طلب پاسخ داد

( استدلال ایشان این بود که امامت از دیدگاه شیعه اصول دین است لذا اگر اینطور است چرا اصول دین در قرآن نیامده )
یا اینکه اول دلیل علمی نیاز استناد به قرآن و غیر قرآن در این مقوله را باید اثبات کرد و بعد به غیر قرآن هم استدلال کرد.

یاحق

بسم الله الرحمن الرحيم

السلام عليكم و رحمة اله و برکاته

بنده جواب شما را از تفسیر فخر رازی که از کبار اهل سنت هست می دهم.

از این حیث از این تفسیر به شما جواب میدهم چرا که پاسخ و تفسیر ایشان را زیبا دیدم.

{ قُل لاَّ أَسْألُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ المودة فِي القربى } وفيه مسائل :
که بنده مسائل مربوطه را نیاورده ام و فقط به استناد به قسمتی از سخان ایشان اکتفا می کنم.

[=arial black]الأول :[=&quot]أنه تعالى حكى عن [/][=&quot]أكثر الأنبياء عليهم السلام أنهم صرّحوا بنفي طلب الأجرة ، فذكر في قصة نوح عليه السلام { وَمَا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِىَ إِلاَّ على رَبّ العالمين } [ الشعراء : 109 ] وكذا في قصة هود وصالح ، وفي قصة لوط وشعيب عليهم السلام ،[/][=&quot] [/][=&quot]ورسولنا أفضل من سائر الأنبياء عليهم السلام فكان بأن لا يطلب الأجر على النوبة والرسالة أولى[/][=&quot] الثاني : [/][=&quot]أنه صلى الله عليه وسلم صرح بنفي طلب الأجر في سائر الآيات فقال : { قُلْ مَا سَأَلْتُكُم مّن أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ } [ سبأ : 47 ] وقال : { قُلْ مَا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ المتكلفين } [ ص : 86 ] [/][=&quot]الثالث : العقل يدل عليه وذلك لأن ذلك التبليغ كان واجباً عليه قال تعالى : { بَلّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ } [ المائدة : 67 ] وطلب الأجر على أداء الواجب لا يليق بأقل الناس فضلاً عن أعلم العلماء الرابع : أن النبوة أفضل من الحكمة وقد قال تعالى في صفة الحكمة { وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِىَ خَيْرًا كَثِيرًا } [ البقرة : 269 ] وقال في صفة الدنيا { قُلْ متاع الدنيا قَلِيلٌ } [ النساء : 77 ] فكيف يحسن في العقل مقابلة أشرف الأشياء بأخس الأشياء الخامس :[/][=&quot] أن طلب الأجر كان يوجب التهمة ، وذلك ينافي القطع بصحة النبوة ، فثبت بهذه الوجوه أنه لا يجوز من النبي صلى الله عليه وسلم أن يطلب أجراً ألبتة على التبليغ والرسالة ، وظاهر هذه الآية يقتضي أنه طلب أجراً على التبليغ والرسالة ، وهو المودة في القربى[/][=&quot] هذا تقرير السؤال ، والجواب عنه : أنه لا نزاع في أنه لا يجوز طلب الأجر على التبليغ والرسالة ، بقي قوله { إِلاَّ المودة فِى القربى } نقول الجواب عنه من وجهين الأول : أن هذا من باب قوله :[/][/]
[=arial black][=&quot]ولا عيب غير أن سيوفهم ... بها من قراع الدارعين فلول[/][/]
[=arial black][=&quot]المعنى [/][=&quot]أنا لا أطلب منكم إلا هذا وهذا في الحقيقة ليس أجراً لأن حصول المودة بين المسلمين أمر واجب[/][=&quot] قال تعالى : { والمؤمنون والمؤمنات بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ } [ التوبة : 71 ] وقال صلى الله عليه وسلم : " المؤمنون كالبنيان يشد بعضهم بعضاً " والآيات والأخبار في هذا الباب كثيرة وإذا كان حصول المودة بين جمهور المسلمين واجباً فحصولها في حق أشرف المسلمين وأكابرهم أولى ، وقوله تعلى : { قُل لاَّ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ المودة فِى القربى } تقديره والمودة في القربى ليست أجراً ، فرجع الحاصل إلى أنه لا أجر ألبتة الوجه الثاني : في الجواب أن هذا استثناء منقطع ، وتم الكلام عند قوله { قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً } .[/][/]
[=arial black][=&quot]ثم قال : { إِلاَّ المودة فِى القربى } أي لكن أذكركم قرابتي منكم وكأنه في اللفظ أجر وليس بأجر[/][/]
[=arial black][=&quot] [/][/]

[=arial black][=&quot]المسألة الثانية : قوله { إِلاَّ المودة فِى القربى } فيه منصب عظيم للصحابة لأنه تعالى قال : { والسابقون السابقون أُوْلَئِكَ المقربون } [ الواقعة : 10 ] فكل من أطاع الله كان مقرباً عند الله تعالى فدخل تحت قوله { إِلاَّ المودة فِى القربى } والحاصل أن هذه الآية تدل على وجوب حب آل رسول الله صلى الله عليه وسلم وحب أصحابه ، وهذا المنصب لا يسلم إلا على قول أصحابنا أهل السنّة والجماعة الذين جمعوا بين حب العترة والصحابة ،[/][=&quot][/][/]

بسم الله الرحمن الرحیم

بسیار عالی

البته چون صحابه رو قرمز رنگ کردید فکر کنم منظور آنهاست.

خیر همه صحابه از نظر عملکرد یکسان نبودند و بعض این افراد که با نظر ابن تیمیه صحابه شدند حتی شک در مسلمان بودنشان هست .
البته
از اهل سنت نظرات متفاوتی نقل شده از قرطبی که نقلی نزدیک به شیعه در مورد این آیه دارد و از اهل کساء یاد میکند در معنای فی القربی بعد به قریشیان اشاره میکند ...

ابن کثیر نیز نظرات متعددی را نقل میکند که از جمله آنها سندی است که به آل محمد اشاره میکند.

طبری که رای عقلی اش مانند امام فخر است بعد به قریشیان اشاره میکند که البته به بنی هاشم هم اشاره میکند.
لم يكن بطن من بطون قريش إلا وله فيهم قرابة ...
حدثنا أبو حصين عبد الله بن أحمد بن يونس، قال: ثنا عبثر، قال: ثنا حصين، عن أبي مالك في هذه الآية:( قُلْ لا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى ) قال: كان رسول الله صَلَّى الله عَلَيْهِ وَسَلَّم من بني هاشم وأمه من بني زهرة وأم أبيه من بني مخزوم، فقال:"احفظوني في قرابتي".


...

شوکانی نیز مانند ابن کثیر و طبری نقلهای متعددی دارد

در این بین تفسیر المیزان را بخوانید به تمام این شبهات روائی و عقلی سعی میکند پاسخی روائی و عقلی بدهد.

و در تفسیر نمونه نیز در مفسذ در قالب پاسخ به آلوسی استدلالات را می آورد ( نقلی و عقلی )

یاحق


سلام علیکم

نقل از تفسیر المیزان تحلیلی در رابطه با احتمالات متعدد
در کتب تفسیر اهل سنت




(ذلک الذى یـبشر اللّه عباده الذین آمنوا و عملوا الصالحات )
- این جمله بشارتى است به مؤ منین صالح . و کلمه (عباد) را بر ضمیرى که به خدا برمى گردد اضافه کرد تا بندگان صالح را احترام کرده باشد.

توضیح و تفسیر آیه :

قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فى القربى

آن چـیـزى که درخواست اجر مزد در مقابل آن نفى شده ، تبلیغ رسالت و دعوت دینى است . مـى فـرماید: بگو در برابر اینها مزدى درخواست نمى کنم . و خداى تعالى این معنا را از عده اى از انبیاء از قبیل نوح و هود و صالح و لوط و شعیب (علیهماالسلام ) حکایت کرده که در ضـمـن سـخـنـانـى کـه بـه امت خود مى گفتند، این را نیز خاطرنشان کرده اند که (و ما اسـئلکـم عـلیه من اجر ان اجرى الا على رب العالمین ) در سوره شعرا و سوره هایى دیگر باز از رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله وسلّم ) حکایت شده که به امت خود فرموده : (و ما تسئلهم علیه من اجر) که در این جمله او را دستور داده مردم را خطاب کند به اینکه من از شـمـا مـزد نـمـى خـواهـم ، و نـیـز فـرموده : (قل ما اسئلکم علیه من اجر) و نیز فرموده : (قـل مـا سـئلتـکـم مـن اجـر فـهـو لکـم ان اجـرى الا عـلى اللّه ) و نـیـز فـرمـوده : (قـل لا اسـئلکـم عـلیـه اجـرا ان هـو الا ذکـرى للعـالمـیـن ) در ایـن آیه اخیر به علت مزد نـخـواسـتـن اشـاره کـرده ، مى فرماید: قرآن تذکرى است براى تمام عالم ، نه براى یک طایفه معین ، تا از آن طایفه مزد گرفته شود.

و نـیز فرموده : (قل ما اسئلکم علیه من اجر الا من شاء ان یتخذ الى ربه سبیلا) و معناى آن به بیانى که در تفسیرش گذشت این است که : مزد من این است که یکى از شما بخواهد راهى به سوى پروردگارش اتخاذ کند، یعنى دعوت مرا به اختیار خود بپذیرد، همین مزد من است ، و خلاصه چیزى بجز دعوت در کار نیست ، نه اجرى و نه مزدى .

خـداى تـعـالى در آیه مورد بحث - بر خلاف آیاتى که به عنوان شاهد ذکر گردید - اجرى براى رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله وسلّم ) معین کرده ، و آن عبارت است از مودت نـسبت به اقرباى آن جناب ، و این را به یقین از مضامین سایر آیات این باب مى دانیم که ایـن مـودت امـرى اسـت کـه بـاز بـه اسـتـجـابـت دعـوت بـرگـشـت مـى کـنـد، حـال یـا اسـتـجـابـت هـمـه دعـوت ، و یـا بـعـضـى از آن کـه اهـمـیـت بـیشترى دارد. و به هر حـال ، ظـاهـر ایـن اسـتـثـنـاء این است که استثناء متصل است ، نه منقطع ، چیزى که هست باید بـطـور ادعـاء مـودت بـه ذى القربى را از مصادیق اجر دانست ، پس دیگر حاجتى نیست به ایـنـکـه مـا نـیـز مـانند دیگران خود را به زحمت بیندازیم تا هر طور شده استثناء را منقطع بگیریم .


بـــررســـى اقـــوال مـــخـــتـــلف مـــفـــســـریـــن دربـــاره مـــراد از مـــودت قـربـاىرسول خدا (ص )

مـودت بـه ذى القـربـاى رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـلیـه و آله وسـلّم ) بـه چه معنا است ؟ اقوال مفسرین در معناى آن مختلف است .

بـعـضـى از مفسرین - و به طورى که مى گویند بیشتر مفسرین - گفته اند: خطاب در ایـن آیـه بـه قـریـش اسـت ، و اجـرى کـه در آن درخـواسـت شـده مـودت قـریـش نـسـبـت بـه رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله وسلّم ) و نزدیکان ایشان از قریش است ، و این بدان جهت بوده که قریش آن جناب را تکذیب مى کردند و دشمن خود مى دانستند، چون آن جناب - بر اساس آنچه که در برخى از روایات ذکر شده - متعرض خدایان قریش مى شد، لذا خداى تـعـالى دسـتـورش داده کـه از ایـشـان بـخـواهـد: اگـر ایـمـان نـمـى آورنـد حـداقـل بـا او دشـمـنى نکنند، براى اینکه آن جناب با آنها قرابت و خویشاوندى داشته . و نیز آن حضرت را مورد بغض و کینه خود قرار ندهند و اذیت ننمایند. پس بنابراین تفسیر، کلمه (قربى ) به معناى خویشاوند نیست ، بلکه به معناى قرابت و خویشاوندى است ، و حرف (فى ) به معناى سببیت است .

ولى این تفسیر اشکال دارد؛
براى اینکه معناى اجر وقتى تمام مى شود که درخواست کننده آن ، کـارى کـرده باشد، و سودى به مردم رسانده باشد، و در ازاء آن مزد طلب کند، مزدى کـه بـرابـر عـمـل عـامـل بـاشـد، و در مـورد بـحـث ، اجـر وقـتـى مـعـنـا دارد کـه رسول خدا قریش را هدایت کرده باشد، و ایشان ایمان آورده باشند، چون با فرض باقى ماندن در کفر و تکذیب دعوت آن جناب ، چیزى از آن جناب نگرفته اند تا در مقابلش اجرى بـدهـنـد، و بـه فـرض هـم کـه بـه آن جـنـاب ایـمـان آورده بـاشـنـد، تـازه بـه یـکـى از اصـول سـه گـانـه دین ایمان آورده اند، نه به همه آن تا باز بدهکار مزد باشند، علاوه بـر ایـنـکـه در هـمـین فرض دیگر بغض و دشمنى تصور ندارد، تا ترک آن مزد رسالت فرض شود، و رسول خدا آن را از ایشان بخواهد.

و کـوتـاه سـخـن ایـنـکـه : در صـورتـى کـه پـرسـش شـدگـان در ایـن سـؤ ال کـافـر فـرض شـوند معناى اجر تصور ندارد، و در صورتى که مؤ من فرض شوند، دشمنى تصور ندارد تا به عنوان مزد بخواهند دست از آن بردارند.

ایـن اشـکـال بـنـا بـر فـرضـى که استثناء منقطع باشد و مودت قربى اجر نباشد بلکه حـکـمـى جـداگـانـه بـاشـد نـیـز وارد اسـت ، چـون درخـواسـت اجـر از مـردم بـه هـر حال وقتى تصور دارد که ایمان آورده باشند، چون در این فرض هم استدراک از جمله مورد بحث با همه قیودش ‍ مى باشد (و معنا چنین مى شود: بگو من از شما هیچ مزدى نمى خواهم و لیکن مودت قربى را مى خواهم ) خوب دقت بفرمایید.

قول بعضى که خطاب در آیه را به انصار دانسته اند نه قریش


بعضى هم گفته اند: مراد از مودت نسبت به قربى همان معنایى است که از بیشتر مفسرین نـقـل کـردیـم ، امـا خـطاب در آن به قریش ‍ نیست ، بلکه به انصار است . آنگاه گفته اند: انصار مالى براى آن حضرت آوردند تا به مصارف شخصى خود برساند، در اینجا آیه مـورد بـحـث نـازل شـد، و رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـلیـه و آله وسـلّم ) آن مـال را رد کـرد، و چـون رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـلیـه و آله وسـلّم ) در بـیـن انـصـار خـویـشـاونـدانـى از نـاحـیه سلمى دختر زید نجاریه ، و از جهت مادرش آمنه - بطورى که گـفـته اند - داشت ، لذا در آیه خطاب به انصار کرد، که من از شما مزد نمى خواهم تنها مزدم این باشد که با خویشاوندان من که در بین شمایند مودت کنید.

ایـن تـفـسـیـر نـیـز صـحـیـح نـیـسـت
، بـراى ایـنـکـه دوسـتـى و عـلاقـه انـصـار نـسـبت به رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله وسلّم ) به حدى شدید بود که دیگر حاجت به سفارش نـداشـت ، و احـدى در آن شـک و تـردیـد نـدارد. چـگونه ممکن است به انصار که از آن جناب وقتى که در مکه بود تقاضا کردند که به سرزمینشان مهاجرت فرماید، و در مدینه او را مـنـزل دادنـد، و جـانـهـا و اموال و فرزندان خود را فداى او کرده ، و در یاریش منتهاى درجه کـوشـش را مـبـذول داشـتـنـد، و حـتـى بـه کـسـانـى هـم کـه از اهـل مـکه با آن جناب به مدینه آمده بودند احسان نمودند، و خداى سبحان در آیه (و الذین تـبـووا الدار و الایـمـان مـن قـبلهم یحبون من هاجر الیهم و لا یجدون فى صدورهم حاجه مما اوتـوا و یـوثرون على انفسهم و لو کان بهم خصاصه ) ایشان را ستوده و همه مى دانیم کـه دوسـتـى انـصـار بـا مـهـاجـریـن آن هـم بـه ایـن حـد از دوسـتـى تـنـهـا بـه خـاطـر رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله وسلّم ) بود آن گاه بفرماید: من از شما مزدى نمى خواهم مگر مودت به خویشاوندم را.

و وقـتـى پـایه علاقه و محبت انصار نسبت به آن جناب به این حد است ، دیگر چه معنا دارد کـه خـداى سـبحان ماءمورش کند که از ایشان بخواهد نسبت به خویشاوندان مادریش که یک خویشاوندى بسیار دور است مودت بورزند؟

عـلاوه بـر ایـنـکه عرب چندان اعتنایى به خویشاوندان مادرى یعنى خویشاوندان زنان خود ندارند، این عرب است که مى گوید:

بنونا بنو ابناءنا و بناتن
بنوهن ابناء الرجال الاباعد
(فـرزنـدان مـا فرزندان پسران مایند، و اما فرزندان دختران ما فرزندان مردان بیگانه اند.

و نیز مى گوید:

و انما امهات الناس اوعیه
مستودعات و للانساب آباء

(مـادران مـردم ، ظـرف و صدف پدید آمدن مردمند، و سلسله انساب تنها به وسیله پدران حفظ مى شود).

آرى ، ایـن اسـلام اسـت کـه زنـان را در قرابت داخل و آنان را با مردان برابر، و نواده هاى پسرى و دخترى را یکسان کرده - که در مباحث گذشته در باره اش سخن رفت .

بـعـضـى دیـگـر گـفته اند

:

خطاب در آیه به قریش است . و منظور از مودت به قربى ، مـودت بـه سـبـب قرابت است ، لیکن مراد از آن ، مودت پیغمبر است ، نه مودت قریش که در وجـه اول آمـده بود، و استثناء هم منقطع است ، در نتیجه معناى آیه چنین است : بگو من از شما در بـرابـر هدایتى که به سوى آن دعوتتان مى کنم تا شما را به روضات جنات و خلود در آن بـرساند مزدى نمى خواهم ، و پاداشى توقع ندارم ، لیکن این علاقه اى که من به خاطر خویشاوندیم به شما دارم به من اجازه نمى دهد در باره شما بى تفاوت باشم ، مرا وادار مى کند که شما را به آن هدایت برسانم ، و به آن روضات جنات رهنمون نمایم .

اشکال ایـن وجـه ایـن اسـت کـه
: بـا تـحدیدى که خداى سبحان در مساءله دعوت و هدایت کرده نمى سـازد، چـون خـداى تـعـالى در بـسـیـارى از مـوارد در کـلام مـجـیـدش ایـن مـعـنـا را مـسـجـل فـرمـوده که (وظیفه او تنها دعوت است )، و او مردم را به سوى خدا هدایت نمى کند، بـلکـه هـدایـت تـنـهـا بـه دسـت خـدا اسـت ، و نیز او نباید به خاطر کفر کفار و رد دعوتش انـدوهـگـین شود، چون وظیفه او تنها ابلاغ است . پس او نمى تواند بخاطر علاقه فامیلى کـه بـا خـویـشـاونـدان خـود دارد آنـها را هدایت کند، و یا به خاطر دشمنى و کراهتى که از دیگران دارد از هدایت آنها روى بگرداند.

و بـا ایـن هـمـه چـطـور مـمـکـن اسـت در آیـه (قـل لا اسـئلکـم ...) رسـول خـدا (صـلّى اللّه علیه و آله وسلّم ) را ماءمور کند که به کفار قریش ‍ اعلام نماید کـه عـلاقه اش به آنان به خاطر اینکه فامیل اویند، وادارش مى کند که هدایتشان کند، نه به خاطر مزدى که از ایشان درخواست نماید؟!

قـــول بـــه ایـــنـــکـــه مـــراد از مـــودت بـــه قـــربـــى مـــودت خـــود قـــربــى اسـت واشکال آن

و بـعـضى دیگر گفته اند: مراد از مودت به قربى ، مودت خود قربى است ، و خطاب در آیه به قریش و یا به عموم مردم است ، و معنایش ‍ این است که : بگو من از شما مزدى نمى خواهم مگر همین که با اقرباى خودتان مودت داشته باشید.

ایـن وجه نیز اشکال دارد،
و آن این است که مودت به اقربا بطور مطلق پسندیده نیست تا اسلام بشر را به آن دعوت کند، با اینکه قرآن صریحا فرموده : (لا تجد قوما یؤ منون باللّه و الیوم الاخر یوادون من حاد اللّه و رسوله و لو کانوا آباءهم او ابناءهم او اخوانهم او عشیرتهم اولئک کتب فى قلوبهم الایمان و ایدهم بروح منه ).

و سـیاق این آیه شریفه نمى تواند مخصص یا مقید آیه مورد بحث باشد (تا معناى مجموع آن دو چنین شود که : من از شما مزدى نمى خواهم به جز محبت به خویشاوندانتان مگر اینکه آن خـویـشـاونـدان کـه یـا پـدران هـسـتند یا فرزندان یا برادران دشمن خدا باشند) تا در نـتـیجه مودت قریش نسبت به اقرباى مؤ من اجر رسالت قرار گیرد. بعلاوه وقتى منظور از ایـن مـودت ، مـودت خـاصـى بـاشـد، یعنى محبت به خویشاوندان مؤ من ، دیگر معنا ندارد تـمـامى قریش و یا تمامى مردم بدهکار چنین مزدى باشند، (چون تمامى افراد قریش ‍ چنین اقـربـایـى نـدارنـد، و هـمـچـنـین تمامى افراد بشر چنین خویشاوندى ندارند، تا با مودت ورزیدن به او، مزد رسالت آن جناب را بدهند).

مودت به قربى نمى تواند کنایه از صله رحم باشد

آرى اسـلام هـرگـز مـردم را دعـوت نـمـى کـنـد به اینکه خویشاوند خود را به خاطر اینکه خـویـشـاونـد اسـت دوسـت بـدارنـد، بـلکه آن محبت به خویشاوندى که اسلام بشر را بدان خـوانـده ، مـحـبـت فـى اللّه اسـت ، بـدون ایـنکه مساءله خویشاوندى کمترین دخالتى در آن داشـتـه باشد. البته اسلام اهتمام زیادى به مساءله قرابت و رحم دارد، اما به عنوان صله رحـم ، و ایـنـکـه بـا رحـم قـطـع رابـطـه نـکـنـنـد، و از دادن مال عزیز و مورد حاجت خود به ارحام فقیر مضایقه ننمایند، نه به عنوان اینکه رحم خود را دوست بدارند، چون اسلام بر هر محبتى به جز محبت به خدا خط بطلان کشیده .

و ما نمى توانیم بگوییم که مودت به قربى در آیه شریفه کنایه است از همین صله رحم و احـسـان بـه ایـشـان و انـفـاق مـال به آنان ، چون در آیه شریفه هیچ قرینه اى نیست که دلالت کـنـد بـر ایـنـکـه معناى حقیقى مودت منظور نیست ، بلکه صله رحم منظور است ، چون صله رحم مساءله دیگرى است و حب فى اللّه مساءله اى دیگر.

بعضى دیگر گفته اند:
معناى قربى تقرب به خدا است
، و مودت به قربى عبارت است از مـودت بـه خـدا از راه تقرب جستن به او به وسیله اطاعت و معناى آیه این است که : من از شما اجرى نمى خواهم مگر همین را که به وسیله تقرب جستن به خدا به او مودت کنید.

اشـکال این وجه این است که
: بنابراین وجه در جمله (الا الموده فى القربى ) ابهامى خـواهـد بـود که جا ندارد با آن ابهام خطاب به مشرکین شود، چون خلاصه مفادش این است کـه مـردم بـا خدا تودد کنند، و یا ود و دوستى او را داشته باشند به اینکه به درگاهش ‍ تـقـرب جـویـنـد، و حـال آنـکـه مـشـرکـیـن منکر آن نیستند، چون مشرکین اگر آلهه خود را مى پـرسـتـند به همین ملاک تودد با خدا و تقرب به سوى او مى پرستند، و خداى تعالى از هـمـیـن مـشرکین حکایت مى فرماید که گفته اند: (ما نعبدهم الا لیقربونا الى اللّه زلفى ) و نیز گفته اند: (هولاء شفعاونا عند اللّه ).

پس اگر به گفته مفسرین مزبور معناى جمله (الا الموده فى القربى ) تودد نسبت به خدا از راه عبادت است ، باید آن را مقید کرده باشد به عبادت خدا به تنهایى ، و بفرماید: شـمـا کـه بـا پرستش بتها مى خواهید به خدا تقرب جویید، راه تودد و تقرب این نیست ، بلکه راهش این است که تنها خدا را بپرستید و من از شما جز این را توقع ندارم ، و در چنین مقامى مهمل گذاشتن این قید با ذوق سلیم سازگار نیست .
آنچه در آیه شریفه مودت است نه تودد

عـلاوه بـر ایـنـکـه در آیـه شـریـفـه کـلمه (مودت ) آمده ، نه (تودد) و در کلام خداى سبحان سابقه ندارد که کلمه (مودت ) اطلاق شده باشد بر تودد مردم نسبت به خداى تـعـالى و تـقـرب به او، هر چند که عکس این در کلام خداى تعالى آمده ، و خدا را نسبت به بندگان ودود و داراى مودت خوانده ، و فرموده : (ان ربى رحیم ودود) و (و هو الغفور الودود) و شـاید ودود خواندن خدا از این باب باشد که کلمه مودت اشعار دارد بر اینکه دارنـده ایـن صـفـت نـسـبـت بـه افـراد مـورد مـودت ، خـود را مـتـعـهـد مـى دانـد کـه مـراعـات حـال آنـان را نـمـوده و از حـالشـان تـفـقـد کـنـد. حـتـى بـعـضـى از اهل لغت بطورى که راغب حکایت کرده - گفته اند: مودت خدا نسبت به بندگان این است که مراعات حال ایشان را بکند.

و اشـکـال سـابـق هم به قوت خود باقى است . و اگر مودت فى القربى را تفسیر کنند به محبتهاى طرفینى مردم نسبت به یکدیگر در راه تقرب به خدا، به طورى که تقرب ها اسـبـابـى بـاشـد بـراى مـحبت در بین آنان ، در جواب مى گوییم این محبت را هم مشرکین در تقرب هاى خود هر چند از نظر دین توحید باطل است دارند، و باز این قسم نمى تواند مزد رسالت رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله وسلّم ) باشد.
...



بـــیـــان ایـــن وجـــه کـــه مـــقـــصـــود از مـــودت قـــربـــى ، مـــحـــبـــت عـــتـــرت واهل بیت پیامبر (علیهم الصلاة و السلام ) است

بـعـضـى هـم گـفـتـه انـد: مـراد از مـودت بـه قـربـى ، دوسـتـى خـویـشـاونـدان رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـلیـه و آله وسـلّم ) - کـه هـمـان عـتـرت او از اهـل بـیـتـش بـاشـنـد - اسـت و بـر طـبـق ایـن تـفـسـیـر روایـاتـى هـم از طـرق اهل سنت ، و اخبار بسیار زیادى از طرق شیعه وارد شده که همه آنها آیه را به مودت عترت و دوسـتـى بـا آن حضرات (علیهم السلام ) تفسیر کرده ، اخبار متواترى هم که از طرق دو طائفه بر وجوب مودت اهل بیت و محبت آن حضرات رسیده ، این تفسیر را تاءیید مى کند.

و اگـر در یـک طـایفه دیگر اخبار که آن نیز متواتر است ، یعنى اخبارى که از هر دو طریق از رسـول خـدا (صلّى اللّه علیه و آله وسلّم ) رسیده ، و مردم را در فهم کتاب خدا و معارف اصـولى و فـروعى دین و بیان حقایق آن ، به اهل بیت (علیهم السلام ) ارجاع داده - مانند حـدیـث ثـقـلیـن و حـدیـث سـفـیـنـه و امـثـال آن - دقـت کـافـى بـه عـمـل آوریـم ، هـیـچ شـکـى بـرایـمـان بـاقـى نـمـى مـانـد کـه مـنـظـور از واجـب کردن مودت اهـل بـیت ، و آن را به عنوان اجر رسالت قرار دادن تنها این بوده که این محبت را وسیله اى قـرار دهـد بـراى ایـن کـه مـردم را بـه ایـشـان ارجـاع دهـد، و اهل بیت مرجع علمى مردم قرار گیرند.

پس مودتى که اجر رسالت فرض شده چیزى ماوراى خود رسالت و دعوت دینى و بقاء و دوام آن نیست . پس بنابراین تفسیر، مفاد آیه شریفه هیچ تغایرى با آیات دیگر که اجر رسالت را نفى مى کنند ندارد.

در نتیجه برگشت معناى آیه مورد بحث به این مى شود که : من از شما اجرى درخواست نمى کـنـم ، چـیـزى که هست از آنجا که خداى تعالى مودت به عموم مؤ منین را که قرابت من هم از ایـشـانـنـد بـر شـمـا واجـب فـرمـوده ، مـن مـودت شـمـا را نـسـبـت بـه اهـل بـیـتم اجر رسالتم مى شمارم . و خداى تعالى در این معنا فرموده : (ان الذین امنوا و عـمـلوا الصـالحـات سـیـجـعـل لهـم الرّحـمـن ودا) و نیز فرموده : (و المومنون و المومنات بعضهم اولیاء بعض )

بطلان گفتار کسانى که بر این وجه ایراد گرفته اند

بـا ایـن بـیان فساد و بطلان گفتار آنهایى که بر این وجه ایراد گرفته اند روشن مى گـردد، آنـهـا گـفـتـه انـد: نـمـى شـود مـنـظـور از قـربـى اهـل بـیـت آن جـنـاب بـاشـد، بـراى ایـنکه مقام نبوت در مظان تهمت قرار مى گیرد. مردم مى گـویـند، پیغمبر خدا هم مانند سایر مردم مادى که براى تاءمین آتیه فرزندان خود تلاش مـى کـنـنـد دیـن خدا را وسیله معاش فرزندان و خویشاوندان خود کرده . و نیز فساد و ایراد دیـگـرشـان روشـن مـى گردد، که گفته اند: اگر معناى آیه ، مودت به عترت باشد، با آیـه (و ما تسئلهم علیه من اجر) منافات دارد. وجه فسادش این است که گفتیم بنابراین تـفـسـیر، مودت اهل بیت ادعاء اجر خوانده شده ، و گر نه حقیقت آن همان چیزى است که سایر آیـات ایـن بـاب بـر آن دلالت دارد و چیز دیگر غیر آن را نمى گوید، چون خواننده عزیز تـوجـه فـرمـوده که اجرى که در این آیه درخواست شده ، نفعى است که عاید خود بشر مى گردد، نه عاید عترت . و دیگر مظنه تهمتى در کار نیست .

عـلاوه بـر ایـنـکـه آیـه مـورد بـحـث بـنـابـرایـن تـفـسـیـر در مـدیـنـه نـازل شـده ، و خـطاب در آن به مسلمین است ، و مسلمانان هرگز پیامبر خود را که با عصمت الهـى مـصـون از هـر خـطـا است ، به چنین تهمتى متهم نمى کنند، چون به نبوت و عصمت او ایمان دارند، و دستوراتش را دستورات پروردگار خود مى دانند.

و بـه فـرضـى که ممکن باشد مؤ منین به وى او را در این آیه متهم کنند، و به گفته شما چنین سفارشى مناسب به شاءن نبوت نباشد، باید همین اتهام و این ناسازگارى با شاءن نـبـوت در سـایـر خـطـاب هـاى بـسـیـارى که مشابه این خطابست جریان یابد، مانند آیات بـسیارى که اطاعت رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله وسلّم ) را به طور مطلق بر امت واجب مـى کـنـد، و بـاز مـانـنـد آیـاتـى کـه انـفـال را مـلک خـدا و رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـلیـه و آله وسـلّم ) مـى دانـد و نـیـز آیـاتى که دادن خمس را به اقـربـاى رسـول خـدا (صـلّى اللّه عـلیه و آله وسلّم ) واجب مى کند، و آیاتى که براى آن جـنـاب در مـسـاءله ازدواج بـا زنـان تـوصـیـه هـایـى مـى دهـد، و آیـاتـى دیـگـر از ایـن قبیل .

تـــاءیـــیـــداتـــى بـــر وجـــه اخـــیـــر کـــه مـــراد از مـــودت ، مـــودت بـهاهل بیت علیه السلام باشد

عـلاوه بر اینکه خداى تعالى خودش در آیه بعد متعرض این تهمت شده ، و از آن جواب داده و دفـع کـرده اسـت ، و فـرمـوده : (ام یقولون افترى على اللّه کذبا فان یشا اللّه یختم على قلبک ) که بیانش خواهد آمد - ان شاء اللّه تعالى .

bina88;175273 نوشت:
[=times new roman]

بـــیـــان ایـــن وجـــه کـــه مـــقـــصـــود از مـــودت قـــربـــى ، مـــحـــبـــت عـــتـــرت واهل بیت پیامبر (علیهم الصلاة و السلام ) است

عـلاوه بر اینکه خداى تعالى خودش در آیه بعد متعرض این تهمت شده ، و از آن جواب داده و دفـع کـرده اسـت ، و فـرمـوده : (ام یقولون افترى على اللّه کذبا فان یشا اللّه یختم على قلبک ) که بیانش خواهد آمد - ان شاء اللّه تعالى .

با سلام و تشکر:Gol:

با توجه به اینکه در مذهب تشیع، شأن نزول آیه شریفه نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت (علی و فاطمه و حسنین و فرزندان گرامشان) (علیهم السلام) ثابت است، بررسی این موضوع، برای مخالفان این اندیشه و آگاهی اهل سنت، با توجه به منابع اهل سنت تدارک دیده شده و پیگیری می شود:

اولاً؛ لغت شناسان چه در بحث عترت چه در بحث اهل بر این توافق دارند که عترت و اهل به اخص اقارب و ذووقرباه گفته می شود. بنابراین با مشخص کردن ذوی القربی می توان به این نتیجه رسید که اهل بیت یا عترت چه کسانی هستند. از طرفی خداوند مودت قربی را واجب کرده است.

وقتی آیه قربی نازل شد از رسول خدا(صلی الله علیه و اله) پرسیدند: نزدیکانی که محبت آنان واجب شده است چه کسانی هستند؟ فرمودند: علی و فاطمه و دو فرزند آن دو (علیهم السلام) هستند. (مجمع الزوائد ج9 ص 168 و الجامع لاحکام القرآن، قرطبی ج16 ص22، النّور المشتعل ص 208 و دهها منبع دیگر)


زمخشری در الکشاف ج4، ص219 و 220 روایت فوق را نقل می کند و در تایید این مصادیق می نویسد: دلیل بر این(که مصداق قربی علی و فاطمه و حسن و حسین(علیهم السلام) می باشند) مطلبی است که از علی(علیه السلام) روایت شده است:


"از حسادت مردم نسبت به خود به رسول خدا(صلی الله علیه و اله) شکایت کردم. پس رسول خدا(صلی الله علیه و اله) فرمود: آیا دوست نداری که چهارمین نفر از اولین گروهی باشی که وارد بهشت می شوند، من و تو و حسن و حسین و همسرانمان از راست و چپ ما باشند و فرزندانمان پشت سر همسران ما."


ثانیاً؛ با ذکر شأن نزول آیه ی شریفه از كتاب شواهد التنزيل حاكم حسكاني از علما ی اهل تسنن مطلب، تا حدود زیادی روشن می شود:

«پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله هنگاميكه وارد مدينه شدند، ميهماناني بر ايشان وارد مي شدند و ايشان از نظر مالي در حدي نبودند كه بتوانند از آنان پذيرايي نمايند. لذا بعضي از انصار به بقيه گفتند: اين مرد (رسول خدا) كسي است كه خداوند به دست او شما را هدايت كرده و ميهماناني به ايشان وارد مي شوند كه توانايي پذيرايي از آنان را ندارند لذا در حدي كه به شما ضرري نمي رساند ، براي او مقداري از اموالتان را جمع كرده و به او بدهيد كه بتواند در اين فشارهاي مالي، از آن استفاده كند. پس براي ايشان هشت صد دينار طلا جمع كرده، خدمت ايشان رسيده و عرض كردند:

اي رسول خدا، خداوند به وسيله شما ما را هدايت فرموده است. بر شما مشكلات مالي وارد مي شود كه امكان تدارك آنرا نداريد پس ما فكر كرديم كه از اموالمان مقداري جمع كرده و خدمت شما تقديم كنيم و اين پول خدمت شما باشد. پس آيه نازل شد: «قل لا اسئلكم عليه اجرأ الا الموده في القربي» يعني من براي انجام رسالت و آوردن قرآن از شما مزد و رزقي طلب نمي كنم ، مگر دوستي نسبت به نزديكانم، يعني مرا و اهل بيت و نزديكانم را دوست بداريد. ابن عباس مي گويد:منافقين با خود گفتند: پيامبر از طرح اينكه اهل بيتش را دوست بداريم، هدفي ندارد جز آنكه بعد از او، تابع آن ها باشيم (و اين حرف از جانب خداوند نيست) پس از نزد ايشان خارج شدند. سپس جبرئيل برپيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) نازل شد و حرف منافقين را به پيامبر اكرم خبر داد. پس خداوند آيه نازل فرمود كه: «ام يقولون افتري علي الله كذبا» «آيا(منافقين) مي گويند، پيامبر بر خداوند به دروغ،افترا بسته؟» يعني (فريضه) محبت به اهل بيت (عليهم السلام) ساخته وپرداخته خود پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) است.!! پس مردم گفتند: اي پيامبر خدا، ما گواهي ميدهيم كه تو در آنچه كه بما گفتي، صادق هستي . پس آيه نازل شد: «و هو الذي يقبل التوبه عن عباده» يعني اوست كسي كه توبه بندگان را مي پذيرد.

ثالثاً؛ آيات قرآن كريم، خود «قربي» را توضيح ميدهند. ثعبلي مفسراهل تسنن در اين مورد مي گويد: ( الكشف و البيان من تفسير القرآن ثعلبي سني ج 8 ص 312)

«قربي» كساني هستند كه صدقه بر آنها حرام بوده و بين آنان خمس تقسيم مي شود و آنها بني هاشم و نيز خاندان عبدالمطلب هستند. خداوند مي فرمايد:

«و اعلمو انما غنمتم من شيئ فان لله خمسه و للرسول و لذي القربي

»(انفال، آیه 41) و آيه «ما افاء الله علي رسوله من اهل القري فلله و للرسول و لذي القربي» (طه، آیه 7) و آيه «و آت ذالقربي حقه» (اسراء، آیه 26).

و مي دانيم كه طبق آيه اول خمس به اهل بيت مي رسد و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) طبق آيه سوم ، فدك را به حضرت زهرا بخشيدند. بنابراين، «قربي» معنايي جز اهل بيت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ندارد.(ر.ک پایگاه پرسمان، با اندکی تغییر و اضافات)

موفق باشید ...:Gol:



صدیق;176207 نوشت:
ثعبلي مفسراهل تسنن در اين مورد مي گويد: ( الكشف و البيان من تفسير القرآن ثعلبي سني ج 8 ص 312) «قربي» كساني هستند كه صدقه بر آنها حرام بوده و بين آنان خمس تقسيم مي شود و آنها بني هاشم و نيز خاندان عبدالمطلب هستند. خداوند مي فرمايد: «و اعلمو انما غنمتم من شيئ فان لله خمسه و للرسول و لذي القربي»(انفال، آیه 41)

متشکرم از زحمات دوستان واقعا عالی یود:Gol:

موضوع قفل شده است