' قطعات ادبی و اشعار سروده شده مذهبی هنرمندان انجمن گفتگوی دینی

تب‌های اولیه

207 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
' قطعات ادبی و اشعار سروده شده مذهبی هنرمندان انجمن گفتگوی دینی

به نام خدا
عرض سلام ودرود

مدتی است در این فکر بودم که آثار دوستانم را در یک تاپیک مجزا و جدا جمع نمایم به پیشنهاد سید امیر عزیز این مهم هم اکنون پیش روی شماست
هر چند قبلا تاپیک این چنین در انجمن مشاوره اتفاق افتاد
ولی وجود واهمیت چنین بحثی در این بخش (ادبیات مذهبی) نیز می رفت
انشاء الله دوستان با نوشته های مذهبی خود این تاپیک را رونق بخشند
درپایان نکته ای آوردنش خالی از لطف نیست:
این تاپیک مختص:

قطعات ادبی و اشعار سروده شده مذهبی توسط کاربران
توضیحات:
یعنی اشعار و قطعاتی که خالق انها کاربران یا بستگان آنان باشند .و برای حفظ حقوق معنوی کاربران حق چاپ و کپی برداری منوط به ذکر نام شاعر و منبع گردد.
با تشکر مجدد از سید امیر عزیز
التماس دعای فرج:Gol:
مدیر فرهنگی
***
واژه ی بی معنا؟!

آه...آه در دلم به سکوت نشسته تنهاست اما حس عجیبی دارد قلبم همچون نگهبانی همدمی همصحبتی یاری یاوری و غمخواری درد دل میکند با این واژه ی بی صدا.صدایش میزنم میگویم:آه؟ اما صدایم را نمیشنود گفتم:چرا پاسخ نمیدهی؟میگوید:خسته شدم همه صدایم میکنند. گفتم:اما من عاشقم آه من آهی است عاشقانه نه دردمندانه بشنو صدایم را بشنو تا بگویم از این دل که تو در آن لانه کردی. گفت:اگر میخواهی جوابت دهم برو به سمت کوه آهی بکش میبینی که

انعکاس صدای تو همچون صدای من است...

تقدیم به شما
س.آفتاب


سلام.نوشته ای از خودم است ممنون میشم نظر بدید

سلام
تذکر : این شعر که در زیز آمده است به دلیل کمی وقت تنها تعداد کمی از کارشناسان و اعضا را شامل میشود ...چون می خواستم برای سالروز تاسیس اس کدین آماده شود بسیاری از دوستان در آن نیستند که به مرور به آن اضافه میشوند.از قبل از آنها عذر میخواهم.
فعلا این را داشته باشند:سلامی گرم بر اعضای اسک دین

---------------------------------------------------------------------
سلامی، نکته ای، یادی، دعایی

سلامی گرم بر آقای مدیر
نگشتم از تو هرگز حاج آقا سیر

گرچه گهگاه کنی تاپیک من حذف
نگردم هرگز از استاد دلگیر

الها سایه اش را جاودان کن
و ما را نیز اندر سایه اش زیر

سلامی گرم بر استاد حامی
که هدیه داد بر ما شادکامی

خداوندا به او ده نیک نامی
ز کوثر هدیه اش کن چند جامی

سلامی گرم بر استاد مجنون
الهی که شود هر روز خندون

گر چه ز بیرون ماهتاب
صد آفتاب است از درون

سلامی گرم بر استاد صدیق
گرچه کم حرف ، ولیک طایرٌ فی التحقیق

نگه دارش خدایا بهر اسک دین
با لطف و کرم به روز محشر تصدیق

سلامی گرم بر استاد عرفان
یقین که تنت زین جهان و دلت زان جهان

خوبی تو گشته بر من دی عیان
می نباشد بر من و دوستان ، آن نهان

سلامی گرم بر استاد مجید
بیچاره آن است کاو روی شما را ندید

تبارک الله احسن الخالقین
همان که گرداند شما را پدید

سلامی گرم بر استاد یاسین
خدا پاینده دارش یا رب آمین

سلامی گرم بر استاد طاها
در سلامم یک زمان،یادت سالها

سلامی گرم بر سرکار سادات
زهر حرفت بروید صد هزار نبات

سلامی گرم بر آقا قضاوت
همیشه شاد و خندان، با طراوت

همیشه خنده بر لب داشته باشی
بگیری از خداوندت هدایت

سلامی گرم بر آقای اسرار
جان و عشقت بود تا ابد بر کار

بر دلت راز نهان می باشد
ان الاسرار تستر الاسرار

سلامی گرم بر آقای نوری
خداوندا دهش شادی سروری

سلامی گرم بر سرکار بی دل
گر که خواهی بدست آری تو دل

خواب شب بر چشم خود می کن حرام
تا ببینی صبحدم سیمای دل

سلامی گرم بر جناب بینام
چرا تو بر گزیدی بر خود این نام؟

به ماه روزه جهودانه می مخور تو به شب
بیا به بزم محمد مدام نوش،مدام

که هرکه خورد در آن بزم از می
بود همیشه تا به ابد خوشنام


سلامی گرم بر استاد عاشق
چاره گر و غمگسار عاشق

از راه نمودن تو باشد
آن رفتن راهوار عاشق

سلامی گرم بر استاد صدرا
گرفتی تو ز حق از بیست، صد را

که خوبی های تو می درنگنجد
به ظرف هر زمان و هر عدد را

سلامی گرم بر استاد سلیم
الحق که استادی،چرا؟دادی به ما فکر سلیم

پاینده دارش بهر ما
بار الها، ای خدا و ای علیم

سلامی گرم بر استاد عمار
مرا می گفت دوش آن یار عیار

دعا می کن لاستادت، که باشد
امام عشق را یاسر،عمار

سلامی گرم بر استاد سجاد
گر خدا خواهد،دلت تا به ابد شادان باد

نام زیبای تو را می ببرم ای استاد
نام شیرین تو هر گمشده را درمان باد

سلامی گرم بر استاد مریم
هزاران بار تقدیم تو بادا گل مریم

ادامه دارد....

به جز دوستان و کار شناسانی که در پست2 آمده اند اگر عمری باقی بود سایر دوستان هم به مرور اگر تاپیک حذف نشد اضافه میشوند...و برای سال دیگه یعنی 13 آبان 1390 انشاءالله یه دیوان السلام داشته باشیم:Nishkhand:

سلام علیکم
جناب نان شب با اینکه ما در لیست انتظاریم(در قسمت دوم شعرتون که هنوز نوشته نشده)ولی خوشحالیم از اینکه بزرگواری اینقدر وقت گذاشتن برای این مطلب
دلیلی برای حذف فکر نمیکنم داشته باشه.به قول یکی از مدیران سایت ادخال سرور فی قلوب المومنینه

پیروز باشید

maryam;60173 نوشت:
سلام علیکم
جناب نان شب با اینکه ما در لیست انتظاریم(در قسمت دوم شعرتون که هنوز نوشته نشده)ولی خوشحالیم از اینکه بزرگواری اینقدر وقت گذاشتن برای این مطلب
دلیلی برای حذف فکر نمیکنم داشته باشه.به قول یکی از مدیران سایت ادخال سرور فی قلوب المومنینه
پیروز باشید

سلام و ممنون :Gol:

همچنین
bina88, , hamedi, , ho.nomad,, iran masood, 1, persianboy, t4h9r1
حمید, , روشن,, , , , , عقیل,

واقعا شعرتان عالی بود.:Kaf::Kaf::Gol:

آنجل;60214 نوشت:
واقعا شعرتان عالی بود.:Kaf::Kaf::Gol:

ممنونم...انشاءالله نام شما هم در ادامه در شعر قرار می گیرد:Gol::Gol::Gol:

...

با سلام

ممنون و سپاس فراوان :Gol: نان شب:Gol: بزرگوار

لطف كردين و محبت خودتان را نسبت به اسك دين با اين شعر زيباي خودتان نشان داديد

دوستاني كه تو ليست اند بي صبرانه منتظراند

[=&quot]بگویم من برایت شعر نابی[/]
[=&quot]که در عالم ندارد هیچ تایی[/]
[=&quot]برادر نان شب شعری بگفتی[/]
[=&quot]که از ماقبل تو شاعر نگفتی[/]
[=&quot]صناعت در شعر تو جایی ندارد[/]
[=&quot]ردیف وقافیه معنایی ندارد[/]
[=&quot]مدیر وکارشناس هم نام کاربر[/]
[=&quot]همینطوری بریختی روی کاغذ[/]
[=&quot]ولیکن گفتن شعرت به جا بود [/]
[=&quot]تشکر میکنم کارت با حال بود[/]

سلام
ضمن احترام به شعر زیبای جناب نان شب عزیز بنده هم شعری سرودم که تقدیم میکنم.از نقصهای شعر به بزرگواری خودتان چشم پوشی کنیددر این شعر فقط از نام مدیران وکارشناسان سایت استفاده شده


[=&quot]اغاز میکنم گفتنم از اسک دین را ............ در بیت اول قرار میدهم مدیر را[/][=&quot]
شایدبه پایان نرسداین شعر ملتهب ............ هردم فزون شود کاربری اسک دین را[/]
[=&quot]
یادی کنم از دیگر مدیران سایت............ فنی فرهنگی اجرایی ونشریات را[/]
[=&quot]
سجاد
گر بخواند اجزای شعر من ............صدیق بخواند وایمان بیاورد مرا[/]
[=&quot]
کاوه
زآهنگری چشم دوخته است ............ الحمدلله مدیر گشته انجمن تاریخ را[/]
[=&quot]
حکیم روشن
نمود شفای صدر من............ امیدوار شدم بسی حکمت تورا[/]
[=&quot]
اسراء
اگر بگویی اسرار بندگی............ در انجمن احکام بجویم سخن تو را[/]
[=&quot]
حامی سلیم سیدمهدی
مدیران انجمن............ دراین مصرعم جا میدهم سعید را[/]
[=&quot]
هادی
شوم به خلق اگر من بخوانمی............ تاپیک های استاد محترم مجید را[/]
[=&quot]
چندی است که من پستی ندیده ام............ کمیل یاسین عمار هم عماد را[/]
[=&quot]
صدرا امین
من می شود اگر ............قدری ززمزم عرفان دهد مرا[/]
[=&quot]
ساقی به عترت طاها دعا نما ............در این سال زیارت کنم عرفات را[/]


بخش جدید شعر به آن اضافه شد

محمد;60516 نوشت:
[=&quot]بگویم من برایت شعر نابی
[=&quot]که در عالم ندارد هیچ تایی
[=&quot]برادر نان شب شعری بگفتی
[=&quot]که از ماقبل تو شاعر نگفتی
[=&quot]صناعت در شعر تو جایی ندارد
[=&quot]ردیف وقافیه معنایی ندارد
[=&quot]مدیر وکارشناس هم نام کاربر
[=&quot]همینطوری بریختی روی کاغذ
[=&quot]ولیکن گفتن شعرت به جا بود
[=&quot]تشکر میکنم کارت با حال بود

:Kaf::Ghamgin:

با سلام

بدینوسیله حافظ به همراه سعدی و تنی چند از شاعران بنام این مرز و بوم ، رسماً از سمت خود مستعفی شده و عرصه را به جوانان کوشای سایت اسک دین واگذار نمودند .
به گزارش واحد مرکزی خبر ، اینان در طی مصاحبه ای آتشین ، اعلام کردند که با فعالیت شاعران جدید سایت اسک دین دیگر جایی برای فعالیت آنان نمی ماند و دیگر کسی حتی به اشعار آنان نگاه هم نخواهد کرد ، چه برسد که دیوان آنان را خریداری یا حتی بخوانند !
همچنین شایان ذکر است که این اقدام آنان پس از استقبال بی سابقه هنردوستان از اشعار شاعران جدید سایت اسک دین و در اعتراض به این استقبال صورت گرفته !
البته در ادامه مصاحبه اعلام شد که بزودی از این شاعران بزرگ و بنام با اعطای لوح یادبود ، تقدیر به عمل خواهد آمد ، البته منوط به اینکه بودجه مربوطه از طرف نهادهای فرهنگی کشور تأمین گردد .

شانزدهم ابان ماه یکهزار و سیصد و هشتاد و نه

منبع : سایت شایعه نیوز

چه خبره اينجا
كم كم هنر و استعداد بچه ها داره رو ميشه . شاعر داريم خبرنگار داريم همه هم از نوع بين المللي
كاربراي اين سايت هم مثل سايت وي‍ژه هستند

ولي من موندم اين نان شب با حال چرا حالش گرفته . پينو به اين امضات بگو اينقدر گريه نكنه . سيل ما رو برد .
حالا چرا گريه ميكني ؟ امشب جشن عروسي عزيز دلامون علي و فاطمه هستا .

امشب بر همگان مبارك

t4h9r1;60781 نوشت:

ولي من موندم اين نان شب با حال چرا حالش گرفته . پينو به اين امضات بگو اينقدر گريه نكنه . سيل ما رو برد .
حالا چرا گريه ميكني ؟ امشب جشن عروسي عزيز دلامون علي و فاطمه هستا .

امشب بر همگان مبارك


ممنونم
بله...
گریه ی من متناسب با اون بیت شعره که در امضام هست..و همچنیین اسمم : نان شب
جشن فرخنده را هم به همه ی عزیزان تبریک میگم...مخصوصا به سید ها.:Gol:

سلامممممممم به همه بر و بچه های اسک دینی
من یه شعر گفتم میخوام تقدیم کنم به اسک دین
فقط پسشاپیش از تمام شاعران شیرین سخن و ترش سخن ایران و فرای ایران و حتی اونایی که ی بیت شعر گفتن هم عرز خواهی میکنم و کمال پوزش را دارم امیدوارم تن مبارکشان بعد از خوندن اشعار من دچار هیچ لرزه ای نشود:khandeh!:

[="Magenta"]دل میرود ز دستم با دیدن جمالت
دردا که سایت اسک دین زیباشد اشکارا
از دست امتحانات خون در جگر بدارم
باشد که باز بینم روی تو اشنا را
من بعد ازین شوم من،مشروط پشت مشروط
زیرا که میکنم من با اسک دین مدارا
از اسک دین چه گویم،از بچه های نابش
با پست های زیبا کم کردند روی ما را:khaneh:
از من همین ی جمله،بر بچه های اسک دین
باشد خدای منان،حافظ شود شما را:Nishkhand:
[/]

نمام،خواهش میکنم انقد تشویق نکنید:tashvigh!:
ما چاکررررررریم:chakeretim:

سلام و درود :Gol:

به به دیوان اسک دین :Gol:

با همکاری شاعران عزیز جناب نان شب و محمد و دوست :Gol: گل گیسو

زیبا و عالی بود:Kaf:

همچنین تشکر از خبرنگار گرامی جناب حمید

آفرین بر ذوق و ذهن بازتون :Kaf:

:Gol: موفق باشید :Gol:


در پاسخ به : ( او خواهد آمد )

سلام علیکم :
بسیار عالی بود . دوست عزیز
تبریک مرا بخاطر این احساس پاکتان پذیرا باشید.

اجر کم عندالله

سلام علیکم:
دوستان محترم لطفا توجه فرمایند.

پیشنهاد میکنم این تاپیک را اختصاص بدهیم به :

قطعات ادبی و اشعار سروده شده مذهبی توسط مدیران و کاربران
یعنی اشعار و قطعاتی که خالق آنها مدیران و کاربران یا بستگان آنان باشند .و برای حفظ حقوق معنوی مدیران و کاربران حق چاپ و کپی برداری منوط به ذکر نام شاعر و منبع گردد.

از دوستان عزیز خواهشمندم و تمنا دارم که copy past ( همون کپی پیست خودمون :khaneh: ) نکنند .


تاپیک پیشنهادی من انشاالله در آینده مجموعه ارزشمندی خواهد شد از آثار مذهبی خلق شده مدیران و کاربران
اگر با پیشنهاد بنده موافقید . بعنوان شروع یک شعر در قالب شعر نو بنام شرف المکان بالمکین از همسرم در مورد دلیل عزت و شرف خاک کربلا برایتان مینویسم . لطفا در صورت امکان بخوانید و نظر دهید .

به نام خدا
عرض سلام ودرود

مدتی است در این فکر بودم که آثار دوستانم را در یک تاپیک مجزا و جدا جمع نمایم به پیشنهاد سید امیر عزیز این مهم هم اکنون پیش روی شماست
هر چند قبلا تاپیک این چنین در انجمن مشاوره اتفاق افتاد
ولی وجود واهمیت چنین بحثی در این بخش (ادبیات مذهبی) نیز می رفت
انشاء الله دوستان با نوشته های مذهبی خود این تاپیک را رونق بخشند
درپایان نکته ای آوردنش خالی از لطف نیست:
این تاپیک مختص:
قطعات ادبی و اشعار سروده شده مذهبی توسط کاربران
توضیحات:
یعنی اشعار و قطعاتی که خالق انها کاربران یا بستگان آنان باشند .و برای حفظ حقوق معنوی کاربران حق چاپ و کپی برداری منوط به ذکر نام شاعر و منبع گردد.
با تشکر مجدد از سید امیر عزیز
التماس دعای فرج:Gol:

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]هر گونه نقل و کپی برداری فقط با ذکر منبع و نام شاعر بلامانع است

شرف المکان بالمکین

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]نینوا اینک شرف دارد به عالم
گرد و خاکش بوی دارد بوی

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]یاس و عنبر را تداعی می کند هر دم
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]رد پای آن جوان ، اکبر (ع)
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]خاطرات کوته از عمر علی اصغر (ع)
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]شهرت آب فرات از عرش هم بگذشت !
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]آب دیدی اینچنین مشهور؟!
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
******


[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]عطر زینب (س)
در مشام جان آن دشت بلا
پیوستگی دارد

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]گرمی آغوش او در آخرین دیدار
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]گرمی آغوش زهرا ( س ) را تداعی می کند در سر :geristan:
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]جان پناه خستگان و تشنگان زینب (س)
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]بار اندوه مصایب را به جان مردانه می برد او :geristan::ghati:
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]در شبستان تو
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]پشتش خم شد و بشکست
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]گرمی ات را وام از او داری

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
******

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]بوی آن نورسته دامادت چه شیرین است !
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]هیچ یادت هست ؟
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]انعکاس صورت زیبای بابایش :geristan:[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
غبطه ی خورشید در پی داشت
:geristan:
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
******

نینوا ، اینک شرف داری به عالم


[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]جلوه ات با بهترین باغ بهشت
همسری ها می کند

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]علتش را خوب می دانم
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]رویش دستان عباس (ع) از دلت
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]این جلوه را دادست
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]خارهایت گل شده
پیش گلهایت عطر نرگس های شیرازی هواست

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]راز خوشبویی این خاک چه است؟
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
******

گوش کن ای نینوا !


[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]وقتی از دشت بلا

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]بس پلیدان می کشانیدند پای طفلان را به خاک :geristan: لخت و عریان
گل سر خارت نشست

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]آرزوی گل شدن برتو مبارک باد خار
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]وه که چه گل های رنگینی !

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
******

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]بوی آن پیر تو را یاد چه کس می انداخت . ( اشاره به حبیب بن مظاهر )
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]گل خوشبوی وجودش
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]عطر ایمان
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]ناصر خون خدا
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]شوق دیدار پیمبر
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]همه را یک جا داشت
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
******

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]باز زیباست بگویم
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]نینوا اینک شرف دارد به عالم
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]گرد وخاکش خارهایش بوی دارد بوی
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]بوی زهرا (س) بوی حیدر (ع) را تداعی می کند در سر
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]ظلم های رفته برآل محمد (ص)
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]قبر ناپیدای زهرا (س)
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]شکوه های شیر حق (ع) در چاه
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]جوشش خون از دهان سبط پیغمبر (ص) :geristan:
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif][ آن کریم اهل بیت (ع) __ تنهاترین سردار بی یاور ]:geristan:
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
******

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
نینوا ! اینک دلت غوغا شده

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]خاک تو بوی حسین فاطمه (س)
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]بوی هفتاد ودو سرو استوار
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]بوی اولاد محمد (ص) می دهد
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]بانواتر از تو در عالم کسی است ؟
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]سر به زانوی تو دارد این حسین (ع)
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]یاد زانوی پیمبر در نماز

******

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]وه چه سرمستی شور انگیزی !
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]شور سرمستی تو
تا خدا بالا رفت .

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]شرف تو به حسین (ع) است اکنون
لحظات آخر
چشم زیبایش را
به تو نزدیک نمود.

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif] وچه نزدیکی ی پر احساسی !
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]جرعه ی خون ورا __ خاک دلت می نوشید
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]وچه حالی دارد !
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]مومنان
در دل روز عزا __ ظهر عاشورا
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]__ سجده بر تربت پاک تو
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]با خدا راز و مناجات کنند
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]وچه خوب است به یادت باشد
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]ارزش خون حسین (ع)
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif] تا قیامت
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif] شرف مهر تو شد.

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif] التماس دعا
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif] (15 آذر 1390 مصادف با عاشورای 1433 )
موحدی _ گنبد کاووس

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
منبع : http://www.seyedamir110.blogfa.com/

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
هر گونه نقل و کپی برداری فقط با ذکر منبع و نام شاعر بلامانع است

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
دو بیتیهای پیوسته در سوگ سید الشهداء علیه السلام
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]شبهای درد و ماتم اندیشه ای بپرور ____________ اندیشه ای که باشد در بحر خون شناور
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]صحرای غم چه گویدهرلحظه بادل من ___________فرزنداحمداست این درخاک وخون سخنور
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
***************

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]دلها اگر غمینند سرها اگر فکنده _______________از بوستان زهرا تازه گلی شکسته
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]شش ماهه اصغر طفل نالان و بیقرار است _______ دست پدر برایش آرامشی خریده
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
***************

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]وا احمدا بگوید زینب به اشک و ناله _____________ از کفر و از ستیز دوران کند گلایه
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]آیا شود دوباره رخسار او ببینم ؟ _______________عرش آن زمان نشسته در سوگ آن یگانه
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
***************

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif] 21آذر 1390 برابر با 16 محرم 1433
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif] موحدی _ گنبد کاووس

منبع:
http://www.seyedamir110.blogfa.com/

سلام
اي يادش بخير او روزها و شب هايي كه خلوتي داشتيم
و گاه گاهي متني مي نوشتيم.
جديداً متني از تنور طبعم خارج نشده ولي اجازه دهيد يكي از نوشته‌هاي قبلي ام را تقديم شما پاك فطرتان خوش ذوق كنم:
در اين متن از يكي از مناجات هاي خمسه عشر الهام گرفته ام:


خداوندا! مرغ دلم را با شاخه‏های توسل و توکلت مأنوس ساز و کبوتر فطرتم را از گزند دام و دانه هوس مصون دار و پیوسته با نغمه حق حق دمسازش گردان

خدایا! روح با نشاط عبادت را در کالبد بی‏رمق بندگی‏ام بدم. شهد شیرین ذکرت را به کام مناجات‏هایم بچشان و مهر اُوراد و اسمای نیکویت را به دل زبان بینداز.



کریما! دادگاه وجدانم را لحظه‏ای از حکم‏های منصفانه الهامت محروم مساز و شلاق نفس لوّامه‏ام را پیوسته بر تن نیت‏های شوم و افکار زشتم فرودآر و با آتش نشان عنایت خودت، لهیب وسوسه‏های شیطانی که در درون من شعله می‏کشد را سرد گردان و هوس‏های زشتم را با حکم نافذت محکوم به حبس عدم و فراموشی کن.



هستی بخشا! قاضی اراده و اختیارم را به اسحله قوی حکم صواب مجهز گردان و سازمان پیچیده اراده‏ام را مزیّن به قوانین الهی و صبر و همت گردان و نظام رفتارم را لحظه‏ای از اجرای آئین نامه‏های بندگی‏ات خالی مساز.



توبه پذیرا! مرداب عَفنِ گناهم، حال پرستشم را به هم زده. عفونت عصیان به قلب عبادتم زده و گرگ وسوسه به پیکر وجدانم حمله‏ور شده. پس ای معبود! رنگ غفلت و زنگ خودخواهی را از آئینه عقل و دلم بزُدای و کام فطرتم را تشنه پرستش خود گردان و جرعه‏های معرفتت را به دل هجران کشیده ما بچشان.



الها! دست عنایتت را به تار دلم کش تا برای همیشه به ریسمان الهی‏ات چنگ زنم. و کاری کن که تنها از تالار زیبای فطرتم موسیقی ذکر تو به گوش جانم برسد.



آفریدگارا! داستان بلند خدایی‏ات را به گوش تأمل و بندگی‏ام بخوان و قصه شیرین خلقت خلیفه الهی‏ام را از زبان شیرین الهامت برایم بازگو تا بلندای کرامت و فضیلت انسانی‏ام را در آئینه تعجب و حیرت ملائکه نگران از پرستشمان باز بینم؛ همان‏هایی که از سر دلواپسی، سر بر آستان کبریائی‏ات فرود آوردند و گفتند آیا می‏خواهی کسی را بیافرینی که در زمین خون‏ریزی می‏کند و فساد؟ و در جوابشان گفتی من از این بشر چیزهایی می‏دانم که شما از آن بی خبرید.



بی نیازا! در رود رفتارم تنها آب خلوص جاری ساز و رشته دراز خواسته‏هایم را به ریسمان محکم استجابت و مهر خود پیوند زن.



معبودا! وقتی که طلوع خورشید را در سجاده تکوینی تابش می‏بینم، زمانی که رکوع خورشید را در افق ستایش می‏بینم و لحظه‏ای که به سجده و افول خورشید می‏نگرم، از عبادت خود خجل می‏گردم؛ پس ای مهربان! خورشید فطرتم را در قیام و قعود دائمی نمازت درآور که




خوشا آنان که اللّه یارشان بی





که حمد و قل هو اللّه کارشان بی





خوشا آنان که دائم در نمازاند





بهشت جاودان بازارشان بی

منبع: مجله اشارات،محمد حسین قدیری

حامی;173706 نوشت:
کریما! دادگاه وجدانم را لحظه‏ای از حکم‏های منصفانه الهامت محروم مساز

اگر دقت كرده باشيد همين قسمت در امضاي من هستش

به نام خدا

شبی با دستهایت

اتاقی نیمه تاریک

افکاری درهم و برهم

ومدادی نیمه تمام

آه ! چه بضاعت اندکی دارند لحظه های بی قراری ام !

اما مگر بی تابی سطور کاغذ آزارت نمی دهد ؟

باید نوشت !

باید اینجا نوشت !

مداد هنوز روی کاغذ نگشته بود که نوکش شکست !

درست مثل ساعت املای سالها پیش ، نه نوک مدادم که دلم شکست !

همان روز که معلم درس « آب » را دیکته می کرد .

آه !

آب ، اولین سرمشق زندگیم !

با نوک شکسته مداد بی اختیار نوشتم : « تشنگی »

آری ؛ شرط ادب نیست سیرابی لبان دفترم و خشکی گلوی ...

این بار با اشک نوشتم : « آن مرد آمد »

« آن مرد در باران تیر آمد »

« آن مرد خمیده آمد »

« آن مرد بی علمدار آمد »

« آن کودک تشنه ماند »

« عمود آن خیمه افتاد »

« آن دختر گریست »

« آن خواهر صبر را تمرین کرد »

اما دیگر قطره اشک هم گلوی تشنه کاغذ را سیراب نمی کند آنجا که برای رسیدن به مشک پاره ات ، باید ردّ دستهایت را گرفت !

و دست هایت ، این علم بلند همیشه سرفراز ، چه زیبا بوسه گاه شن های تشنه بیابان بود !

و چه کرد آن دست ها با برادر؟

وچه دید که کوه کمرش فرو ریخت ؟

و تو بی دست هم سقاترین بودی که مشک بر دندان به سمت خیمه ها می شتافتی !

تو که دستانت را به آنها بخشیده بودی ، دیگر چه می خواستند از جان مشکت ؟

و چه خوب شد که چشمت را هم گرفتند تا ریزش قطرات آب را نبینی و اشک مشک را !

و آبروی آن گوشه از بیابان می رفت که آن ، آبِ کودکان لب تشنه بود !

و چه خوب شد که دست آب را رد کردی

وچه خوب شد که لب تشنه ماندی اگرنه آبروی آب هم می رفت !

و چه شد که آب احساست را درک نکرد آنگاه که بر سرش فریاد کشیدی :


توکه دستی نداری تا بیافتد به سوی خیمه ها بشتاب ای رود !



شگفتا ! عاشقی با تو چه کرده بود که چنین بی دست می رفتی

ودستانت عاشقترین بودند که روی خاک هم از پا ننشستند !

و بانگ « یا اخا » با برادر چه کرده بود که دمی بعد ردّ دستهایت را می بوسید و می آمد تا در آخرین نماز بی قنوتت ، سرت را به دامن بگیرد ؟؟؟

ومگر دل می کند از پیکر چهار پاره ات اگر امید ساعتی دیگر نبود ؟

و مگر فصل « تقطیع دستان »،آخرین فصل درس شکوه زینب نبود ؟

آه !

متاب ای ماه که زینب را دیگر تاب دیدن تو نیست ، که تو هم می تابی بر خیمه اش اما کجا ماه بنی هاشم کجا تو ؟

وخیمه ملتهب سوزان ، در آن تشویش باد و ضجه کودکان ، چه مظلومانه به دنبال پناه شانه هایت بود !

و به دستانت قسم یا کاشف الکرب !

که امشب دلم پر از ناگهان است .

و مگر به رسم یاد بود دستانت را به خاک تشنه بیابان نسپردی ؟

کرم نما و این مشک تشنه را با دستان خود از میان سینه ام بردار و پر کن !

و ای کاش آب ، همیشه سرمشق اول کودکانمان باشد

تا درپناه طراوتش ، بیاموزند شکوه قامت سقا را !


ای اسک همه بهانه از توست
برگردان:
ای عشق همه بهانه از توست
زیباترین اشعار شما با این مطلع تقدیم به اسک دین

ای اسک همه بهانه از توست
تغذیه صبحانه ام از توست
ناهار لذیذ شد فراموش
غم نیست شام شبانه از توست:Moteajeb!:
از بس که نشینم پایت ای اسک
این ثواب بی بهانه از توست
گشتم لاغر و رنجور غم نیست
چون شادی عارفانه از توست
ما را چه نیاز ساز و تنبور
این لذت شادمانه از توست
نرم افزارهای گل لیلا را
آوازه در جهانه از توست:Cheshmak:
فرهنگی و اجرایی و مدیر را
گمنامی خادمانه از توست
همکار چه اجرایی و علمی را
این خدمت خالصانه از توست
طراحی این قالب زیبا را
فنی و هنرمندانه از توست
سیل کاربر و مهمان فرهیخته
این دعوت عاشقانه از توست:Kaf:

باشد که رسي به دست محبوب
آقا تو بیا که خانه از توست

:hamdel:

گل ليلا;176081 نوشت:
ای اسک همه بهانه از توست
تغذیه صبحانه ام از توست
ناهار لذیذ شد فراموش
غم نیست شام شبانه از تست:Moteajeb!:
از بس که نشینم پایت ای اسک
این ثواب بی بهانه از تست
گشتم لاغر و رنجور غم نیست
چون شادی عارفانه از تست
ما را چه نیاز ساز و تنبور
این لذت شادمانه از تست
نرم افزارهای گل لیلا را
آوازه در جهانه از تست:Cheshmak:
فرهنگی و اجرایی و مدیر را
گمنامی خادمانه از تست
همکار چه اجرایی و علمی را
این خدمت خالصانه از تست
طراحی این قالب زیبا را
فنی و هنرمندانه از تست
سیل کاربر و مهمان فرهیخته
این دعوت عاشقانه از تست:Kaf:

باشد که رسد به دست محبوب
آقا تو بیا که خانه از تست

:hamdel:



صد سلام و صد درود از من به تو:Kaf:

همراز

علی فریاد یک بغض شکسته است ****** علی در اوج قدرت دست بسته است

ز جور مردمان با که توان گفت ؟ ******** که او همراز پهلوی شکسته است:geryeh:

التماس دعا
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif] 4 دی ماه 1390
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif] موحدی _ گنبد کاووس
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]هر گونه نقل و کپی برداری فقط با ذکر منبع و نام شاعر بلامانع است
http://www.seyedamir110.blogfa.com/

اي کاربر فرهيخته اسک دين
هنگامه طبع شاعرانه از توست

:Kaf:

شاعران خوب اسک ديني
منتظر سروده هاي شما هستيم
بشتابيد
:Gol:

اين هم طبع شعر عالي يکي از همکاران خوبمون:Gol:


ای اسک همه بهانه از توست
وین مصرع عاشقانه از توست
ما همچو کوزت خموش و گمنام
این شهرت جاودانه از توست
اندر خم کوچه تو گيريم
دشواری بی کرانه از توست
فریاد و فغان ز امتحانات
مشروطی بی بهانه از توست

سلام و درود:Gol:
خوب هستید:Gol:

باتوجه به اینکه کلمه ی اسک یک کلمه ی لاتین هستش و همچنین معنای اسک دین رو هم برنمی تابه و مصادیق بیشماری داره !! در فضای مجازی !
و به وضوح توی ذوق خواننده می زنه!!

حقیر بعد از خوندن سروده های دوستان کلمه ی (( مجمع دین)) رو جایگزین مناسبی برای کلمه ی اسک می بینم!:ok:

نگران نباشید وزن شعرتون تغییری نمی کنه قدرت مانورم داره میشه با اضافه کردن یک ی ! مجمع دینی استفاده کرد ولی تو اشعاری که دوستان سرودن ((مجمع دین)) بهتر جواب میده:ok:

انشالله سر فرصت قسمت شد ما هم در ضیافت شعری دوستان شرکت می کنیم:Gol:

شاد و سلامت باشید:Gol:
یا علی


این به خون غلطیدگان در حلقه صد تاب عشق

جرمشان دلدادگی بر مهر عالمتاب عشق

کوششت واعظ ندارد سود در بیداریم
میل بیداری ندارد آن که شد در خواب عشق

از مهر رخت رقص کنان رفت به افلاک

آن کس که گرفتار زمین بود و دل خاک

عاشق شب و شمع است و شراب است و شباهنگ
شیرین شکری شور و شری شو زغمش پاک :Mohabbat:

سلام دوستان :
بلاخره در معیت همسر فرزانه ام . طبع شعر من هم گل کرد . و با الهام از رباعی « همراز » سروده همسرم .
من هم شعر زیر را سرودم که آنرا به پیشگاه امیر المومنین حیدر (ع) و محبان حضرتش تقدیم میدارم .
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif] [=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
ذوالفقار در نیام

[=arial,helvetica,sans-serif]
«علی فریاد یک بغض شکسته است ********* علی در اوج قدرت دست بسته است.»
[=arial,helvetica,sans-serif]«زجور مردمان با که توان گفت ************* که او همراز پهلوی شکسته است.»
[=arial,helvetica,sans-serif]پسر عمّش بفرمودش به نجوا *************** علی جان صبرکن ، این عاقلانه است
[=arial,helvetica,sans-serif]اگر کتفش ببستی آن نه مردی است *********** که او پابند میثاق گذشته است
[=arial,helvetica,sans-serif]همان عهدی که مولایش بدو گفت ************ علی پابند صبر و دل شکسته است
[=arial,helvetica,sans-serif]چو دانی ذوالفـقـارش در نیام است ************ بدو جور و جفا ، نامردمانه است
[=arial,helvetica,sans-serif]تو نشناسی یل خیبر شکن را **************** که او عشقش به احمد خالصانه است
[=arial,helvetica,sans-serif]وگر پرسی زمهر مصطفایی ***************** هم او لطفش به حیدرعاشقانه است
[=arial,helvetica,sans-serif]شکایتهای خود با چاه گوید ***************** علی خیرالبشر دُرّ یگانه است
[=arial,helvetica,sans-serif]دریغ از مردمی کز وی بریدند *************** ندانستند کو فخر زمانه است
[=arial,helvetica,sans-serif] ز جور جاهلیت ، دل ننالد ******************* علی قربانی جهل زمانه است
[=arial,helvetica,sans-serif]علی سودای تن در سر ندارد **************** که او جانش به بام عرش رفته است
[=arial,helvetica,sans-serif]هماوا با خروش قدسیان گو ***************** علی محبوب حیّ و جاودانه است
[=arial,helvetica,sans-serif] اگر غمگین شدی از شعرم اکنون ************* مکن عیبم حدیث غمگنانه است
[=arial,helvetica,sans-serif]دلا گر خون بباری از دو دیده **************** روا باشد که این حس ، شاعرانه است
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
سید امیر طاهری
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
یازدهم دیماه 1390 گنبد کاووس
دوستان اگر گریه تون گرفت . تو رو خدا منو دعا کنید. فقط دعای عاقبت بخیری میخوام .
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]

هر گونه نقل و کپی برداری فقط با ذکر منبع و نام شاعر بلامانع است
منبع:
http://www.seyedamir110.blogfa.com/

ای اسک همه بهانه از توست
آنلاینی هر شبانه از توست
ما را به جهان نمونه کردی
آن رتبه آنچنانه از توست
بر طلعت تو نشان نمودند
پیروزی جاودانه از توست
مهمان شده اند از تمام دنیا
میزبانی عاشقانه ازتوست
هر دم برسد خبر زبالا
بهروزی هر زمانه از توست
تقدیر نموده از تو فرهنگ
آن نامه دلبرانه از توست
بگذار بگویم و همه بدانند
این کاربران همدلانه ازتوست

"ای عشق همه بهانه از توست"
نمی دانستم که همسایه ات میشوم
مرا با تو آشنایی پیش از این نبود
ازروزی که با تو همراه شده ام دیگر سکوت نمیکنم
اینجا میشود فریاد زد
میشود از دل گفت
اینجا همه را درد آشنا میبینی و همرنگ!
باورش شاید سخت است
اما باور دارم که میشود با تو پرواز را تجربه کرد
اینجا میشود شروع کرد و تمرین برای پریدن
بال میدهد
مرا که رو راست بگویم همدم خوبی برای ناگفته هایم شده ای
و گوشی شنوا
تورا دوست میدارم که راه را هموار میکنی و دل را همراه
تقدیم به همه ی اسک دینی های عزیز و دوستان همراه
"همین الا ن گفتم"
جناب قضاوت هم میتونن این یکیو کپی پیثت کنن در قسمت دست نوشته ها و نمکشو اندازه کنن:khaneh:

بازگشت ذوالجناح ( همین امروز بمناسبت اربعین )

ذوالجناح آیه ی تطهیر کجاست ؟ ******** بازگو ، راکب چون شیر کجاست ؟

ذوالجناح ، اسب وفادار حسین ********** کاروان خسته را ، میر کجاست ؟

24 دی 1390
موحدی _ گنبد کاووس

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
هر گونه نقل و کپی برداری فقط با ذکر منبع و نام شاعر بلامانع است
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]منبع:
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]seyedamir110.blogfa.com

گلهای کبود ( همین امروز به مناسبن اربعین حسینی )


باز یاد نیزه ها در کربلا ************** یاد سرهای عزیزان خدا

زخمهای پیکر از سر جدا ************* دستهای مانده در ساحل رها

اشکها و گریه های کودکان

***********ناله و عطشانی و باری گران

جان هستی را به آتش میکشید ******* خارهای راه و چوب خیزران

می رود منزل به منزل کاروان

********* پیش سر ، جانها به دنبالش روان

ترکه بر لب ، یا به دندان میزنند

******** آن اسیران هم سر و سینه زنان

باز با باران ترکه همسفر

*********** چتر دست و ناله و زخمی دگر

در مسیر کوچ گلهای کبود

********** نوگلی پژمرده ، مشتاق پدر


24 دی 1390
موحدی _ گنبد کاووس

[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]هر گونه نقل و کپی برداری فقط با ذکر منبع و نام شاعر بلامانع است
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]منبع:
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]seyedamir110.blogfa.com


این و خودم گفتم ، می دونم خیلی زشته اما به بزرگی خودتون ببخشید

آهنگ سحر به یاد تو آغاز شد * آفتاب دلم به یاد تو افرا شد

ای کاش نباشد بی یادت این دلم * چون که با بودن تو ، دله من آباد شد

سلام دوستان این نوشته خودم هست و اولین بار که جایی می نویسمش لطفا نظر بدید . ممنون از تاپیکتون.
body
[=times new roman]یا در خیالی باطلم یا این همه اهلام من پیک دوباره رستن است . دیوانه ای آزاده ام یا کس به زنجیرم کشد یا بر در میخانه ها بند از تنم پاره کنید. شاهین جنگل ها منم یا بر زمینم افکنید یا همچو ققنوس ها افسانه سازید از برم . آب حیاتم داده اند یا چون عرب بر رسم خود زنده به گورم افکنید یا ساقی شهرم کنید شرب از سبوی من کنید. من آتشی سوزنده ام یا از هراس خرمنی آب بر حلقومم زنید یا جمله مشعل های خود از شعله ام روشن کنید . قدیسه دنیا منم یا با حدیث ناروا دامان من چرکین کنید یا محراب را تمثال من سر در کنید. بی غم منم سلطان مسروران منم یا به گناه مطربی سازم خمیده تر کنید یا بر ثریا پا نهید بزمی چنان بر پا کنید.
[=times new roman]آه ای خدا من ساکن عرشم مگر عرش بر فرش گلگیر شده!!!!!!

اندیشه;179737 نوشت:
سلام به دوستان علاقه مند به شعر و تحلیل اون...

دوستان اینجا ما اشعاری رو قرار میدیم و بعد هر کس میتونه برداشت شخصیه خودش رو

بنویسه تا در نهایت به یک نتیجه گیری از هر بیت برسیم...

فقط دوستان سعی بشه ابیات بیشتر از 4 یا 5 بیت نباشه که دوستان جواباشون کوتاه و مختصر

باشه ، اینجوری مخاطبمون هم بیشتر میشه...

اشعار میتونه از قبیل شعر نو یا دوبیتی و ..... باشه .

بسم الله....


با زبان دل سروده شده نهایت صفاست.

سلام علیکم:
دوستان عزیز لطفا دلنوشته های ادبی و یااشعار سروده خودتونو بنویسید .
من میدونم که ماشاالله اهل ذوق بین دوستان عزیز زیادند .
اما نمیدونم چرا مشارکت نمیکنند ؟
ببینید اصلا اشکالی نداره اگر هم از نظر وزن و قافیه و ردیف و ...... مشکلی داشته باشه با همفکری همدیگه اصلاح و درستش میکنیم .
نگران نباشید عزیزان . مشارکت کنید لطفا .

اندیشه;179737 نوشت:
سلام به دوستان علاقه مند به شعر و تحلیل اون...

دوستان اینجا ما اشعاری رو قرار میدیم و بعد هر کس میتونه برداشت شخصیه خودش رو

بنویسه تا در نهایت به یک نتیجه گیری از هر بیت برسیم...

فقط دوستان سعی بشه ابیات بیشتر از 4 یا 5 بیت نباشه که دوستان جواباشون کوتاه و مختصر

باشه ، اینجوری مخاطبمون هم بیشتر میشه...

اشعار میتونه از قبیل شعر نو یا دوبیتی و ..... باشه .

بسم الله....


به نام خدا
عرض سلام ودرود
و خوش آمد خدمت حضرتعالی
لطف کرده از این تاپیک ادامه مطلبتون رو پیگیری و مشارکت نمایید.
عنوان تاپیک هم یه کم تغییر دادم
که به مطلب شما بخوره

متشکرم

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام و عرض ادب

دلنوشته ی بسیار زیبای استاد عرفان بزرگوار در تاپیک

http://www.askdin.com/post188767-502.html

[CENTER]آسمان



دلم
می خواهد بنویسم



می نویسم تا برایم بنویسید



دلم آن قدری گرفته که می خواهد برود



چون بقدری آسمانیست که زمین از او شکایت دارد



دلم تنگ آسمان شده



برای همین می خواهم بروم



می دانید آبی آسمان چقدر چقدر زیباست؟



محدودتان نمی کند



تاجایی که بال هایتان باز می شود و می توانید اوج بگیرید، راه شما را نمی بندد



آبی آسمان رنگ خاکی زمین را هم آسمانی می کند



نوشته اند پرستوها برای این بال نمی زنند چون آسمان، باد صبا را به یاری آنها می فرستد



می بینید وقتی بال می گشایید و ابر ها زیر پای شما هستند، چقدر احساس نزدیکی به خدا می کنید؟



تا به حال انتهای آسمان را دیده اید؟!



من دیده ام



شما را به آنجایی می رساند که دیگر دل گرفتگی معنا ندارد



سیاهی محدودیت، دیگر معنا ندارد



چشمان تان را ببندید



بروید به دنبال سیمرغ آسمانی



وقتی بال می زند و باد بال هایش به صورتتان می خورد



می فهمید چقدر از زمین دور شده اید



اوج بگیرید



بالا و بالاتر



به پایین نگاه کنید حالا زمین را می بینید؟



دسته مرغابی های مهاجر که از کنارتان می گذرند و قوهای سفید پاک را ببینید



خورشید در وسط آسمان طنّازی می کند و به خود می بالد که خانه من بینهایت است



ای کاش من به جای او بودم



سرعت بگیرید



شیرینی فاصله گرفتن از زمین را حس می کنید؟



من می روم



شما هم بیایید



می دانید وقتی در آسمان بی کران الهی شناور می شوید چه می شود؟



آن موقع است که خدا را احساس می کنید



تازه می فهمید چه چیزی را نفهمیدید



لطافت معرفت خدا را با دلتان لمس کنید



نوای دل نواز یا ربّ ملائکه ما را از هوش می برد



آه که چه آرامش بخش است آغوش خدا



با خود می گویم پس چرا تا به حال در آغوش مادرم می آرمیدم؟!!



عروج انسان را باور دارید؟



آن زمان که دیدید شهیدی همچو پروانه، آرام و بی صدا و همچون کبوتر ، عاشقانه و بی تاب، پر می کشد یادتان هست به او چه گفتید :



کجا می روی؟ و او به شما لبخند زد و گفت زمین را با رنگ خاکیش به شما می بخشم و آسمان آبی با ابرها و بادهایش از آن من



دیگرهیچ بی وفایی در در آسمان نیست



دلم برای آسمان تنگ شده است



خدایا! به حق فاطمه ی علی مرا آسمانی کن



وقتی نقش بازِ تیز پرواز را در آسمان ایفا می کنید



وقتی آبی بیکران آسمان را پیش رو می بینید، احساس کوچکیِ عجیبی به شما دست می دهد



آسمان! از تو ممنونم



به من می فهمانی معنای ذلت را



نشانم میدهی بزرگی وجود را



یادم می دهی بال گشودن را



تنهایی ولی همه جا را پر کرده ای



کسی همراه تو نیست ولی قوی و مستحکمی



آسمان! می شود به من بیاموزی چطور آسمانی باشم؟



می گذاری بالاتر از ابرهای تو پرواز کنم؟



دست مرا می گیری تا دست زمینی ها را بگیرم؟



می گذاری وقتی که نسیم معرفت الهی را به وزیدن در می آوری، لب به نجوا با خدای مهربانم باز کنم؟



می گذاری ندای سبوح قدوس را فریاد بزنم تا همه اهالی زمین بشنود؟



آخر من یک خدا دارم و آن هم به قدری مهربان که زمینی ها را هم دوست دارد.
کوه ها را می بینید که دست دراز کرده اند تا به آسمان برسد؟
دیدن رنگین کمان آرزوی من و شماست، خوب چه کسی به آن حیات می دهد و کجا متولد می شود؟ بله در آسمان متولد می شود و این آسمانست که رنگ حیات به آن می دهد
بچه پرستوهای دریایی، دائم سر به آسمان دارند و لحظه شماری می کنند که چقدر مانده تا به لحظه وصلشان به آسمان
وقتی باران از آسمان می آید، گلبرگ ها و چمن ها ، شادی کنان به استقبال قطرات عشق آسمان می روند و پیام عاشقانه آبی رنگی را از آنها دریافت می کنند
شبنم های زلال و زیبا را می بینیم که برای گل های یاس از آسمان می گویند
هرکه دلش می گیرد به آسمان نگاه می کند و آن را بالای سر خود حس می کند تا دلتنگیش به امید تبدیل گردد.

دریا ! تو بخاطر اینکه شبیه به آسمان شوی رنگ آبی به خود گرفتی؟
عزیزانم ! آسمان با تمام زیباییها و شکوهش مخلوق خداست
خدایی که به آسمان رنگ آبی بخشیده
خدایی که آسمان بی نهایت را بدون هیچ پایه ای برافراشته
خدایی که آسمان شدن را آرزوی رنگآبی تمام مخلوقاتش قرار داده

به نظر شما خدا چه رنگیست؟


من که نمی دانم و فکر هم نمی کنم آخرش بفهمم
رنگ خدا باید دیدنی باشد
حتم دارم مهدی آن رنگ را دیده است و برای همین عاشق خداست
چطور می شود بزرگی خدا را درک کرد؟
خدایا ! آسمانت ما را بس است
.................................................. ....................عرفان




[/CENTER]

بسم الله الرحمن الرحیم

دومین دلنوشته ی بسیار زیبای استاد عرفان بزرگوار در تاپیک

http://www.askdin.com/post189831-512.html



خورشید


گرم و و ملایم بر گونه هایم می نشست
تشعشع زرد رنگ خورشید را می گویم
تازه دمیده بود و همچو نوزادی دست و پا می زد
داشت همه را بیدار می کرد
برای فعالیت و حیاتی دوباره بلند شوید
آواز بلبلان نغمه خوان و صدای چک چک قطرات آب بر سنگ نشان از تاثیر گذاری او بود
خورشید چه بخواهد چه نخواهد دیگران از نور او استفاده می کنند و گرمای مهربانی می گیرند
بخواهد یا نه، فرشته زندگی بخش است
می بینیدش آرام و متین در وسط آسمان جلوه نمایی می کند؟
از لحظه ای که با آمدنش به آسمان زینت می دهد نمی ایستد تا اینکه برود
انگار نغمه ای بر لب دارد؟!
گوش بدهید شاید بشنوید
صدای او به نغمه و آواز هم روح می دهد!!!
اگر چند لحظه دیگر سکوت کنم پیام آوازش را خواهم فهمید
چه دلرباست آواز خوانیش!!!
مگر چه می گوید؟!
آخر آتش زندگی را در اجاق خانه ی وجود همه روشن کرده
بچه گنجشک ها منتظر غذایی اند که پدر و مادرشان به لانه می آورند
باد با برگ ها در حال بازیست و از این طرف به آن طرف می بردشان
ماهی ها هم بیدار شدند و دوباره لب به ذکری که نمی دانم چیست؟ گشوده اند
فقط می دانم تا به شب این ذکر را عاشقانه می گویند و لحظه ای هم غفلت نمی کنند
پیله ی پروانه ها در حال باز شده اند و نوید رنگین بال پروانه های پر محبت خدا را به ما می دهند
شما می دانید چه خبر است؟!
گلهای آبی و زرد و قرمز شروع به باز شدن کردند برای شروع چیزی می گویند:
بسم الرب الشهداء و الصدیقین
ارغوانی آسمان با آمدن خورشید از سر سجاده نماز شب ش بر می خیزد
می گویم : نکند خورشید خالق اینهاست؟؟؟!!!
قبل از اینکه بیاید همه انگار که مرده باشند و حال که آمده زنده شده اند
خورشید به اینها چه گفته که همه را به گروه سرودی تبدیل نموده و دسته جمعی می خوانند:
الله جمیل و یحب جمال
الرحمان علّم القرءان خلق الانسان علّمه البیان ...
بله همه می خوانند
پیر و مرادم علی می گفت : سنگ ها هم جزو آواز دهندگان این گروه اند
به نظرتان او سرود سنگ ها را شنیده است؟
راستی متوجه شدید خورشید ما را هم بیدار کرده؟ بهتر است بگویم زنده کرده؟
از ما می خواهد هر یک تک خوان این گروه عاشق آن معشوق حقیقی باشیم
شما در وصف خدا چه می خوانید؟
چقدر زیباست!!!
گوش می دهید؟
خود خورشید هم می خواند

خدایا!
چقدر عاشق داری!!!!
ما را جزو عاشقانت قرار ده
یادمان بده که چه بخوانیم
شهید همچو خورشید است
نه، خورشید همچو شهید است
معلم عشق خورشید شهید بوده
خورشید سلام ما را به استادت می رسانی؟
فهمیدم فهمیدم :
خورشید! تو هر روز به شوق دیدن شهدا از خانه ات بیرون می آیی؟
شاید هم می خواستی پا جا پای آنها بگذاری؟!!
آنها همه را همیشه یاد اله مهربان می انداختند و می خواندند:
خدایا! چه افتخاری از این بالاتر که بنده تو هستم و چه عزتی از این بالاتر که تو خدای من هستی؟!!!
آخر آقای شهیدان حسین فاطمه در لحظات آخر، وقتی هیچ امیدی نداشت، و تنها امیدش تو بودی ، سر به خاک گذاشت و عشق بازی خود با تو را به رخ ملائکه کشاند:
خدای من! راضی ام به هرچه تو راضی هستی
.............تسلیم بی چون و چرای دستور تو ام
نمی دانم چرا دانه های مروارید اشک از چشمانم سرازیر شد
نمی دانم چرا اشک نمی گذارد به نوشتنم ادامه دهم
ای اشک! بگذار بگویم و دل خدا را به این عاشق، خوش ببینم
ای اشک! مگر تو یار حسینی که هر وقت یادش می کنم و نامش می آید تو هم می آیی؟؟؟!!!
ای اشک! تو آب کدامین رودخانه ی مهریه ی مادرش زهرایی؟؟!!
بگذار بگویم از زینب ش
بگذار بگویم از لب تشنه اش
اینجا دیگر خورشید شاهد مستقیم ماجراست
اصلا خورشید! تو بگو
از عاشقی بگو که گلبرگ های وجودش، چه اصغرش چه اکبرش را یک به یک کند و به پای عاشقیش ریخت
از کهکشان بنی هاشم بگو که ستاره هایش و حتی ماهش را برای خدا فدا کرد
ای خورشید از ستاره دنباله دار کاروان اسرا بگو
عشق بازاری بود آنجا
دیگر اشکم نمی گذارد .....
عرفان