جمع بندی اسماء و صفات الهی

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اسماء و صفات الهی

لطفا لیست اسماء الهی رو با توضیح راجب هر کدوم بذارین. خیلی ممنون

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

از پیامبر خدا نقل است که خداوند 99 صفت دارد به شرح ذیل

[الأسماء الحسنى‏]
قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله: «للّه تسعة و تسعين إسما، مئة غير واحد، من احصاها دخل الجنّة:
رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: خداوند نود و نه نام دارد، صد منهاى يك، هر آن كس [با شناخت و عمل‏] آن را برشمارد: وارد بهشت مى‏شود

هُوَ الله الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ ... الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ ... الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ ... الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ الغفّار القهّار الوهّاب الرزّاق الْفَتَّاحُ الْعَلِیم القابض الباسط الخافض الرافع المعزّ المذلّ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ* الحكم العدل اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ* الحليم العظيم الغفور الشّكور الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ* الحفيظ المقيت الحسيب الجليل الكريم الرّقيب المجيب الواسع الحكيم الودود المجيد الباعث الشّهيد الحقّ المقوىّ المتين الْوَلِيُّ الْحَمِيدُ المحصئ المبدئ المعيد المحيى المميت الْحَيُّ الْقَيُّومُ* الواجد الماجد الواحد الصّمد القادر المقتدر المقدّم المؤخّر الأوّل الآخر الظاهر الباطن الوالى المتعالى البرّ التّواب المنتقم العفوّ الرّؤوف مالك الملك، ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ المقسط الجامع الغنىّ المغنى المانع الضّارّ النّافع النّور الهادى البديع الباقى الوارث الرّشيد الصّبور

پيام پيامبر، متن‏عربى، ص: 342

او آن خدايى است كه معبود [راستينى‏] جز او نيست، بخشاينده است، فرمانروا، پاك، ايمن دارنده، مؤمن، مهيمن، پيروزمند، جبّار، متكبر، آفريدگار، پديدآرنده، صورتگر، غفار، قهار، بخشايشگر، روزى دهنده، گشايشگر، دانا، گيرنده، گشاينده، فرود آرنده، بالا برنده، گرامى دارنده، خوار سازنده، شنوا، بينا، حاكم، دادگر، تيزبين، آگاه، بردبار، بزرگوار، غفور، قدرشناس، بلند مرتبه، بزرگ، حفيظ، مقيت، حسيب، گرانقدر، كريم، مراقب، اجابت‏كننده، فراخ نعمت، حكيم، ودود، ارجمند، برانگيزنده، گواه، حقّ، توانمند، استوار، سرور، ستوده، شمارشگر، آغازگر، بازگرداننده، زندگى‏بخش، ميراننده، زنده، پاينده، واجد، ماجد، يگانه، بى‏نياز، توانا، توانمند، مقدّم، مؤخّر، اوّل، آخر، ظاهر، باطن، والى، متعالى، برّ، توبه پذير، كين‏ستان، عفو، رئوف، فرمانرواى هستى، شكوهمند و گرامى دارنده و مقسط، گردآورنده. غنى، مغنى، مانع، ضارّ، نافع، نور، هدايتگر، بديع، باقى، وارث، رشيد و شكيبا»

البته توضیحات بیشتری هم هست. اگر منظور را بفرمائید واضح تر میشود که مقصود چیست.

در قرآن کریم این صفات در قالب آیات آمده و معنی و مفهوم آنرا در قالب آیه میتوان درست درک کرد.( که این بررسی اگر با تفسیر باشد عالی است )
در دعای جوشن کبیر این صفات با توصیفاتی از آن در صد بند آمده که بسیار عالی است اگر رجوع شود.
یاحق

به نام خدا
با سلام و احترام
در قرآن کریم بیش تر از یکصد و بیست اسم برای خداوند سبحان ذکر شده است.اگر چه ذات خدا، به معنای هویت مطلق و برتر از اسم و رسم و وصف است ولی معمولاً در ژایان بعضی آیات، به تناسب موضوع و محتوای آیه، برای بیان حکمت حکم یا تثبیت حکم، اسمی از اسما یا وصفی از اوصاف یا فعلی از افعال حق بیان شده است.
"انه هم العزیز الرحیم"(سوره دخان آیه 42)؛ "و کان الله غفوراً رحیماً"(نسا/92)؛ "و کان الله علیماً حکیماً"(نسا/17)؛ و کان الله علی کل شیءٍ قدیرا" (احزاب/27)؛ "ان الله سمیع بصیر"(لقمان/28) ؛ و اعلموا ان الله غنی حمید"(بقره/267)؛ "ان الله لطیف خبیر"(حج/63)؛ "ان الله هو الرزاق ذو قوة المتین" (ذاریات/58)
در برخی آیاتٰ اسم ذات و صفات و افعال با هم آمده است که مراتب سه گانه توحید را یک جا در بر دارد.
" هم الله الذی لا اله الا هو عالم الغیب و الشهادة هو الرحمن الرحیم*هو الله الذی لا اله الا هو الملک القدوس السلام المؤمن المهیمن العزیز الجبار المتکبر سبحان الله عما یشرکون* هو الله الخالق الباریء المصور له الاسمء الحسنی"(سوره حشر/22-24)
در سوره مبارکه حدید، پنج وصف برای قرآن ذکر شده است:"هو الاول و الاخر و الاظاهر و الباطن و هو بکل شیءٍ علیم"(حدید/3)
فهم عمق این صفات و این که چگونه خدا در عین ظاهر بودن باطن است و در عین اول بودن آخر، در توان هر ذهن متعارفی نیست.
اجمالا باید دنست که جمع میان صفات متضاد در وجود غیر محدود ممکن است؛ زیرا پس از تحلیل روشن می شود که در هستی محض هیچ گونه تضادی بین آنها راه ندارد.

برای اطلاعات بیشتر: ر.ک: جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم؛توحید در قرآن ، جلد2، صفحه 234-237

ma_214;172637 نوشت:
لطفا لیست اسماء الهی رو با توضیح راجب هر کدوم بذارین. خیلی ممنون

باسمه تعالی
باسلام
1- در یک دسته بندی اسماء و صفات خداوند به دو دسته اسماء وصفات جمالی وجلالی تقسیم می شوند وجهه تمایز اسما ء جمالی از جلالی آن است که در اسما ء جمالی صفاتی همچون لطف ،انس ،محبت ،لذت،و مانند آن است در حالیکه در اسماء جلالی صفاتی همچون قهر ،غلبه ،نقمت ،هیبت و مانند آن مندرج است معمولاً صفات سلبی جلالی است وصفات ثبوتی جمالی هستند
2-در یک دسته بندی دیگر اسمای حق تعالی را به اسمای کلی هفت گانه تقسیم می کنند که این هفت اسم نسبت به اسمای دیگر عام اند و برای آنها اصل به شمار می آیند که عبارتند از حیات ،اراده ،قدرت ،علم ،سمع،بصر،وکلام این هفت اسم به ائمه اسماء معروفند
3- در یک تقسیم بندی دیگر می توان تمام اسماء را تحت حیطه چهار اسم اصلی دانست که عبارتند از الاول،الاخر، الظاهر، الباطن
وهمه اسمای الهی در تحت این اسماء قرار می گیرند


نور256;235133 نوشت:
باسمه تعالی
باسلام
1- در یک دسته بندی اسماء و صفات خداوند به دو دسته اسماء وصفات جمالی وجلالی تقسیم می شوند وجهه تمایز اسما ء جمالی از جلالی آن است که در اسما ء جمالی صفاتی همچون لطف ،انس ،محبت ،لذت،و مانند آن است در حالیکه در اسماء جلالی صفاتی همچون قهر ،غلبه ،نقمت ،هیبت و مانند آن مندرج است معمولاً صفات سلبی جلالی است وصفات ثبوتی جمالی هستند
2-در یک دسته بندی دیگر اسمای حق تعالی را به اسمای کلی هفت گانه تقسیم می کنند که این هفت اسم نسبت به اسمای دیگر عام اند و برای آنها اصل به شمار می آیند که عبارتند از حیات ،اراده ،قدرت ،علم ،سمع،بصر،وکلام این هفت اسم به ائمه اسماء معروفند
3- در یک تقسیم بندی دیگر می توان تمام اسماء را تحت حیطه چهار اسم اصلی دانست که عبارتند از الاول،الاخر، الظاهر، الباطن
وهمه اسمای الهی در تحت این اسماء قرار می گیرند


باسمه تعالی
با سلام:
مطالب کاربر نور 256 کاملا مورد تایید می باشد

با سلام و خسته نباشید

از آنجا که اسماء خداوند توقیفی هستند میخواستم بدانم چه کلماتی اسم های خدا هستند.
در دعای جوشن کبیر که هزار اسم از اسم های خدا آمده است و از آن جا که این دعا معتبر است فعلا نمیخواهم راجع به آنها بپرسم و به آن ها یقین دارم که اسم های خدا هستند.

اما در سایر دعا ها و متون مذهبی کلماتی را دیدم که نمیدانم این کلمات اسم خدا هستند یا نه چند تای ان ها را مینویسم کارشناس محترم بگویند این ها اسم خدا هستند یا نه؟

حسن، تام، دیموم،عجیب ،نافذ،آمین،لاحق،کاتب،کثیر

عين الحيات;621784 نوشت:
اما در سایر دعا ها و متون مذهبی کلماتی را دیدم که نمیدانم این کلمات اسم خدا هستند یا نه چند تای ان ها را مینویسم کارشناس محترم بگویند این ها اسم خدا هستند یا نه؟

حسن، تام، دیموم،عجیب ،نافذ،آمین،لاحق،کاتب،کثیر


سلام و ادب:Gol:

لطف بفرمایید متن یا نام دعاها و متون مذهبی(با ذکر سند) که این اسماء را در آنها دیده اید ذکر فرمایید تا بررسی کنیم. زیرا چنانکه خود شما اشاره فرمودید قاعده توقیفی بودن اسماء الله و یا حداقل بحکم رعایت ادب دینی، اقتضاء می کند توقیفی بودن را رعایت کنیم. بعبارتی شایسته نیست، به هر نامی که برخورد کردیم گرچه نیکو هم بنظر آید را بر خدا حمل کنیم.

موفق باشید ...:Gol:

مشکور;622375 نوشت:
سلام و ادب

لطف بفرمایید متن یا نام دعاها و متون مذهبی(با ذکر سند) که این اسماء را در آنها دیده اید ذکر فرمایید تا بررسی کنیم. زیرا چنانکه خود شما اشاره فرمودید قاعده توقیفی بودن اسماء الله و یا حداقل بحکم رعایت ادب دینی، اقتضاء می کند توقیفی بودن را رعایت کنیم. بعبارتی شایسته نیست، به هر نامی که برخورد کردیم گرچه نیکو هم بنظر آید را بر خدا حمل کنیم.

موفق باشید ...

حسن : کتاب مهج الدعوات در قسمت حرزهای امام محمد تقی علیه السلام
متن قسمتی از دعا این است:[=Mj_Saadi Bold][=Times New Roman]أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْمَكْتُوبِ عَلَى سُرَادِقِ السَّرَائِرِ السَّابِقِ الْفَائِقِ الْحَسَنِ الْجَمِيلِ النَّضِيرِ رَبِّ الْمَلَائِكَةِ الثَّمَانِيَةِ وَ الْعَرْشِ الَّذِي لَا يَتَحَرَّكُ وَ أَسْأَلُكَ بِالْعَيْنِ الَّتِي لَا تَنَامُ وَ بِالْحَيَاةِ الَّتِي لَا تَمُوتُ وَ بِنُورِ وَجْهِكَ الَّذِي لَا يُطْفَأُ وَ بِالاسْمِ الْأَكْبَرِ الْأَكْبَرِ الْأَكْبَرِ

عين الحيات;621784 نوشت:
اما در سایر دعا ها و متون مذهبی کلماتی را دیدم که نمیدانم این کلمات اسم خدا هستند یا نه چند تای ان ها را مینویسم کارشناس محترم بگویند این ها اسم خدا هستند یا نه؟

حسن، تام، دیموم،عجیب ،نافذ،آمین،لاحق،کاتب،کثیر


سلام مجدد:Gol:

مجدداً تأکید می کنیم قاعده کلی در این مسأله آنست که اگر این اسامی در آیات قرآن و یا ادعیه و روایات از قول معصومین (ع) آمده باشد، قابل اطلاق بر خدا بعنوان اسم و صفت هستند. نظیر بخشی از دعا که اسم "حسن" در آن آمده است. در غیر اینصورت ادب دینی حکم می کند که هر اسم و صفتی را به خدا نسبت ندهیم. موفق باشید ...:Gol:

مشکور;625141 نوشت:
مجدداً تأکید می کنیم قاعده کلی در این مسأله آنست که اگر این اسامی در آیات قرآن و یا ادعیه و روایات از قول معصومین (ع) آمده باشد، قابل اطلاق بر خدا بعنوان اسم و صفت هستند. نظیر بخشی از دعا که اسم "حسن" در آن آمده است. در غیر اینصورت ادب دینی حکم می کند که هر اسم و صفتی را به خدا نسبت ندهیم. موفق باشید

بعضی از اسم ها در روایات نیامده است ولی در بعی آیات قرآن به آن اشاره شده است مثلا آیه شریفه كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ

در این جا آمده است. کتب الله یعنی خداوند کاتب است حال آن که من در دعای جوشن کبیر ندیدم نوشته باشد یا کاتب.آیا از این آیه میتوان نتیجه گرفت کاتب نام خداست؟
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]كَتَب عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلى يَوْمِ الْقِيَمَةِ لا رَيْب فِيهِ
کتب علیکم الصیام

مثلا در دعای جوشن است که میگوید :یا من نفذ فی کل شی امره .آیا میتوان از این نتیجه گرفت که نافذ اسم خداست؟
و همچنین از "یا من لحق بکل شی علمه" نتیجه بگیریم که لاحق نام خداست؟

در کتاب مهج الدعوات در دعای الصحیفه تام و عجیب از اسماء خداوند شمرده شده است

[=arial black][=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]

عين الحيات;625167 نوشت:
بعضی از اسم ها در روایات نیامده است ولی در بعی آیات قرآن به آن اشاره شده است مثلا آیه شریفه كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ

در این جا آمده است. کتب الله یعنی خداوند کاتب است حال آن که من در دعای جوشن کبیر ندیدم نوشته باشد یا کاتب.آیا از این آیه میتوان نتیجه گرفت کاتب نام خداست؟
كَتَب عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلى يَوْمِ الْقِيَمَةِ لا رَيْب فِيهِ
کتب علیکم الصیام

مثلا در دعای جوشن است که میگوید :یا من نفذ فی کل شی امره .آیا میتوان از این نتیجه گرفت که نافذ اسم خداست؟
و همچنین از "یا من لحق بکل شی علمه" نتیجه بگیریم که لاحق نام خداست؟


سلام:Gol:

کتب علی نفسه الرحمه، یعنی خدا رحمت را بر خودش واجب و مقرر کرده، نه اینکه در معنای تحت الفظی کتب و کاتب، گفته شود خدا چیزی را نوشته است. که بر این اساس بتوان گفت خدا کاتب است.

در باره نفذ و لحق هم گفتنی است: در عبارتهای مذکور در زیارت جامعه، چنانکه از معنا بر می آید، مقصود نفوذ امر و رسیدن علمش به هر چیزی است. یعنی امر و علم حق تعالی نافذ و لاحق است نه اینکه خود حقتعالی نافذ و لاحق باشد.(دقت کنید)

موفق باشید ...:Gol:

مشکور;626295 نوشت:
سلام

کتب علی نفسه الرحمه، یعنی خدا رحمت را بر خودش واجب و مقرر کرده، نه اینکه در معنای تحت الفظی کتب و کاتب، گفته شود خدا چیزی را نوشته است. که بر این اساس بتوان گفت خدا کاتب است.

در باره نفذ و لحق هم گفتنی است: در عبارتهای مذکور در زیارت جامعه، چنانکه از معنا بر می آید، مقصود نفوذ امر و رسیدن علمش به هر چیزی است. یعنی امر و علم حق تعالی نافذ و لاحق است نه اینکه خود حقتعالی نافذ و لاحق باشد.(دقت کنید)

موفق باشید ...


سلام و رحمه الله

در کتاب مهج الدعوات سید بن طاوس دعایی است به نام الصحیفه .در آن دعا عباراتی هست که به عرض حضور میرسانم.
[=&quot]سُبْحَانَهُ مِنْ مَاضٍ مَا أَنْفَذَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ[=&quot] نَافِذٍ[=&quot] مَا أَرْحَمَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ رَحِيمٍ ...
و در همین دعاست
[=&quot]سُبْحَانَهُ مِنْ كَامِلٍ مَا أَتَمَّهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ [=&quot]تَامٍ[=&quot]‏ مَا أَعْجَبَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ [=&quot]عَجِيبٍ[=&quot] مَا أَفْخَرَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ [=&quot]فَاخِرٍ[=&quot] مَا أَبْعَدَهُ وَ سُبْحَانَهُ مِنْ بَعِيدٍ مَا أَقْرَبَهُ
خب میبینید که نافذ،تام،عجیب،فاخر از اسماء خداوند شمرده است .حال آن که من این اسمها را به این شکل در جوشن کبیر ندیده ام.به این شکل دیده بودم که "یا من نفذ فی کل شی امره"
شما در این فراز از جوشن کبیر دقت بفرمایید:
يا ذَاالنِّعْمَةِ السَّابِغَةِ، يا ذَاالرَّحْمَةِ

الْواسِعَةِ، يا ذَاالْمِنَّةِ السَّابِقَةِ، ياذَاالْحِكْمَةِ الْبالِغَةِ، يا ذَاالْقُدْرَةِ الْكامِلَةِ، يا ذَاالْحُجَّةِ

الْقاطِعَةِ، يا ذَاالْكَرامَةِ الظَّاهِرَةِ، يا ذَاالْعِزَّةِ الدَّآئِمَةِ، يا ذَاالْقُوَّةِ الْمَتينَةِ، يا ذَا

الْعَظَمَةِ الْمَنيعَةِ
از این میتوان نتیجه گرفت که سابغ،واسع،سابق،بالغ،کامل،قاطع،ظاهر،دائم،متین و منیع از اسم های خدا هستند.
و هچنین از
يا بَديعَ السَّمواتِ، يا جاعِلَ الظُّلُماتِ، يا راحِمَ الْعَبَراتِ،

يا مُقيلَ الْعَثَراتِ، يا ساتِرَ الْعَوْراتِ، يا مُحْيِىَ الْأَمْواتِ، يا مُنْزِلَ الْاياتِ،

يا مُضَعِّفَ الْحَسَناتِ، يا ماحِىَ السَّيِّئاتِ، يا شَديدَ النَّقِماتِ
میتوان نتیجه گرفت که: بدیع ،جاعل،راحم،مقیل،ساتر،محیی،منزل،مضعف،ماحی،شدید از اسمهای خداوند هستند

بنام خدا

سلام و ادب:Gol:

با تشکر از مشارکت دوستان و کاربران و کارشناس محترم، نکاتی را در جمعبندی تقدیم می کنم:

اول. در قرآن کریم بیش تر از یکصد و بیست اسم برای خداوند سبحان ذکر شده است. اگر چه ذات خدا، برتر از اسم و رسم و وصف است ولی معمولاً در بعضی آیات، به تناسب موضوع و محتوای آیه، برای بیان حکمت حکم یا تثبیت حکم، اسمی از اسماء یا وصفی از اوصاف یا فعلی از افعال حق بیان شده است.

دوم. فهم عمق این صفات و این که چگونه خدا در عین ظاهر بودن باطن است و در عین اول بودن آخر، در توان هر ذهن متعارفی نیست. اجمالا، جمع میان صفات متضاد در وجود نامحدود ممکن است؛ زیرا در هستی محض، هیچ گونه تضادی بین آنها راه ندارد.( ر.ک: جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم؛توحید در قرآن ، جلد2، صفحه 234-237)

سوم. در یک دسته بندی اسماء و صفات خداوند به دو دسته اسماء وصفات جمالی وجلالی تقسیم می شوند. در اسماء جمالی صفاتی همچون لطف، انس، محبت و مانند آن است در حالیکه در اسماء جلالی صفاتی همچون قهر، غلبه، نقمت، هیبت و مانند آن مندرج است. در یک دسته بندی دیگر اسمای حق تعالی را به اسمای کلی هفت گانه تقسیم می کنند که عبارتند از: حیات، اراده، قدرت، علم، سمع وبصر و کلام. این هفت اسم به ائمه اسماء معروفند.

چهارم. قاعده توقیفی بودن اسماء الله و یا حداقل، بنا بحکم رعایت ادب دینی، اقتضاء می کند در انتساب اسماء به خداوند اصل توقیفی بودن را رعایت کنیم. بعبارتی شایسته نیست، به هر نامی که برخورد کردیم گرچه نیکو هم بنظر آید را بر خدا حمل کنیم. بعبارتی قاعده کلی در این مسأله آنست که اگر این اسامی در آیات قرآن و یا ادعیه و روایات از قول معصومین (ع) آمده باشد، قابل اطلاق بر خدا بعنوان اسم و صفت هستند.

پنجم. بر اساس عبارت "کتب علی نفسه الرحمه" نمی توان گفت: خدا کاتب است. و نیز در باره نفذ و لحق هم گفتنی است: مقصود نفوذ امر و رسیدن علم خدا به هر چیزی است. یعنی امر و علم حق تعالی نافذ و لاحق است نه اینکه خود حقتعالی نافذ و لاحق باشد.

موفق باشید ...:Gol:

موضوع قفل شده است