جدایی دین از سیاست

تب‌های اولیه

24 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
جدایی دین از سیاست

سلام به تمامی دوستان
لطفا مشکلات جامعه غرب که بر اساس جدایی دین از سیاست به وجود امده تنها به صورت تیتر وار بنویسید اگر اماری ذکر می کنید لطفا منبع را هم بنویسید
اگر کسی بی عدالتی بزرگی را در جریان مسائل حقوقی دادگاهی غرب می داند لطفا بیان کنید
:Rose::Rose::Rose:

ارمغان;172575 نوشت:
سلام به تمامی دوستان
لطفا مشکلات جامعه غرب که بر اساس جدایی دین از سیاست به وجود امده تنها به صورت تیتر وار بنویسید اگر اماری ذکر می کنید لطفا منبع را هم بنویسید
اگر کسی بی عدالتی بزرگی را در جریان مسائل حقوقی دادگاهی غرب می داند لطفا بیان کنید
:Rose::Rose::Rose:

سلام
میشه لطف کنید مشکلاتی رو که برخی کشور ها (مسلمان یا غیر مسلمان) به خاطر دخالت دین و سیاست دارند رو هم تیتر وار بفرمایید ؟ قطعاً کمکی هست برای بررسی مشکلات غرب که دین از سیاست جدا میدونه .

:hamdel::hamdel::Gol::hamdel::Gol::Gol:

دین برنامه ی زندگی هست. زندگی ای که در اجتماع داریم باید از روی جامع ترین و شامل ترین برنامه باشه.
انسان جماعت ، سرکشه ، خطا میکنه. پس باید همه جا براش یه پلیس ، یه قانون ، یه نگهبان باشه و این نگهبان باید خادم جامعه باشه ( مواظب جمع بودن نوعی خدمت به جمع است) نه خدای جامعه.
کشور ها غربی که دین و سیاستشون جداست ، این نگهبان و پلیس رو ندارن و فقط یه سری قانون گذاشتن تا جامعه از هرج و مرج بیفته وگرنه به دین کاری ندارن.
بتابراین برنامه ی زندگیشون رو خودشون نوشتن. ولی جامعه ای که با برنامه ی الهی قانونگذاری شده ، برنامه ش بی عیب و نقصه.
جدایی دین از سیاست به طور کلی گناه رو رواج میده و جامعه به تدریج در گرداب گناه فرو میره.
سیاستی که از روی دین باشد فقط در صورتی مشکل ایجاد میکند که سران جامعه ی اسلامی افراط مذهبی کنند . مثل زمانی که پاپ و کلیسا به مردم غرب مذهب افراطی را ارائه میکردند. که نتیجه ش انقلاب اروپا بود که الان به دلیل همون نفرت هست که مردم کشورشون به دین تمایل ندارن. ضرر های این مورد هم نفرت تدریجی مردم از دین نتیجه ش میشه

ارمغان;172575 نوشت:
سلام به تمامی دوستان
لطفا مشکلات جامعه غرب که بر اساس جدایی دین از سیاست به وجود امده تنها به صورت تیتر وار بنویسید اگر اماری ذکر می کنید لطفا منبع را هم بنویسید
اگر کسی بی عدالتی بزرگی را در جریان مسائل حقوقی دادگاهی غرب می داند لطفا بیان کنید

سلام
به نظر من
تويه اين دنيا مشكلي پيش نمياد
چون هدف جامعه اي كه دين از سياستش جدا باشه با جامعه اي كه دين با سياستش يكي باشه فرق داره اساسي . به نظر من جامعه اي كه دينش از سياستش جدا باشه مثل اينه كه حاكم يا دولت يه چوپانه و مهم ترين هدفش هم اينه كه گوسفنداش يعني (مردمش) خوب و راحت بچرن و چاق و چله بشن .:khandeh!:
ولي جامعه اي كه دين و سياستش يكي باشن هدف رضاي خداست . هدف رشد و تعالي جامعه هست . هر كاري كه انجام مي شه رضاي خدا توش در نظر گرفته مي شه و دين مبناي كاره .
پس بين هدف اين جامعه و اون جامعه تفاوت 180 درجه اي هست .
[SPOILER]و[/SPOILER]
مومن كسي هست كه دين رو به صورت كامل قبول داشته باشه و عملي تويه زندگيش پياده كنه . و كسي كه به دين اعتقاد نداشته باشه ديگه وضعش معلومه .

تا جايي كه بنده مي دونم دين بهترين برنامه براي زندگي اين دنيا هست .

راستش من این را برای جواب به فردی می خواهم .

ارمغان;172614 نوشت:
راستش من این را برای جواب به فردی می خواهم .

ميشه خوب اون فرد رو دعوت كنيد بياد اين سايت
چيزي رو هم كه خودتون بهش مي خوايد جواب بديد اينجا بديد
سوالهايي كه ايشون مي پرسن و مخصوصا جواب هاشون ميتونه به خيلي ها كمك كنه تو شناختن بهتر دين
به من كه خيلي كمك مي كنه

راستش گاهی بعضی دوستان جواب هایی میدن که خیلی متعصبانه هست هر چند ممکن هست صحیح باشه اما اگر مستقیم و با اون لحن گفته بشه طرف عطایش را به لقایش می بخشد بنابراین میخام بحث را فیلتر شده تحویل بدم در مرحله دوم و سئوالات جزئی تر از حضور خودشون استفاده میکنیم

سلام
عرض ادب و احترام
دوست گرامی کمی صبر کنید کارشناسان سایت تشریف می آورند و بحث را دنبال می کنند
پرسش شما برای ایشان ارسال می شود تا پاسخگوی شما باشند
با تشکر

ارمغان;172575 نوشت:
سلام به تمامی دوستان
لطفا مشکلات جامعه غرب که بر اساس جدایی دین از سیاست به وجود امده تنها به صورت تیتر وار بنویسید اگر اماری ذکر می کنید لطفا منبع را هم بنویسید
اگر کسی بی عدالتی بزرگی را در جریان مسائل حقوقی دادگاهی غرب می داند لطفا بیان کنید
:Rose::Rose::Rose:

با سلام:Gol:

بحث آثار و پیامدهای جدایی دین از سیاست، مبحث مفصلی است که جدای از بحث آماری و جزئیات، یک موضوع کلی است، که اگر چنین اندیشه ای در هر کجا محقق شود، آثار و پیامدهایش گریبانگیر آن جامعه خواهد شد، تفاوتی نمی کند در غرب باشد یا شرق...

اما خیلی ساده و روان می توان بصورت کلی و اجمالی به پیامدهای سوء این شجره نامبارک اشاره کرد:

بی شک، هر سازنده و تولید کننده ای به نیازها، اقتضاءات، کاربردها و ابعاد کالای ساخت خود واقف تر است، فلذا یک امر پذیرفته شده در همه مجامع و از سوی همه است اینکه در کنار خرید یک کالای مشخص، یک دفترچه راهنما هم دریافت می کنند تا بتوانند با بهره گیری از دستورالعمل های دفترچه، بهترین و بیشترین بهره و استفاده را از کالای مورد نظر ببرند.

انسان، در عالم هستی بمنزله یک مصنوع و مخلوق و صنع ابداعی خدای خالق است، خالقی که بیش از هر دیگری به ابعاد وجودی انسان، نیازها و کاربردها، استعدادها و سرمایه هایش آگاه است. فلذا حق اصلی از ان خداوند است که برای بشر قانون و کتابچه دستورالعمل وضع کند، در همه ساحت ها، اعم از فردی و اجتماعی، سیاسی و اجتماعی، دینی و فرهنگی، اقتصادی و ...

این امر مهم و خطیر بدلیل علم و قدرت مطلق و خیر محض بودن او نه تنها ممکن بلکه بدلیل فلسفه ی خلقت و حکمت الهی ضروری نیز بنظر می رسد. از اینرو خداوند از طریق ارسال رسل و انزال کتب، در قالب دین، این مجموعه دستورات و برنامه ها را ارسال نموده است.

بی شک؛ بزرگترین پیامد سوء و کجروی و در نتیجه گمراهی و شکست انسان، کنار گذشتن این مجموعه دستورالعمل های کامل الهی است، به حاشیه راندن دین الهی و جایگزین کردن قوانین سراسر نقص و کاستی خودساخته بشری که علاوه بر محدودیت شناخت در قانونگذاران آن، مبتنی بر منفعت جویی و منفعت طلبی صاحبان انها نیز هست.

با این وضعیت، وقتی دین از عرصه اجتماع و سیاست به حاشیه رانده شد، و انهمه دستورات کامل الهی برای سعادت انسان این موجود اجتماعی نادیده گرفته شد، معلوم است چه قوانینی جای انها را خواهد گرفت؟؟؟ قوانینی که حال و حکایت جوامع امروز بشری در غرب، را بوضوح نشان می دهد اینکه گویای ظلم و فساد و تبعیض است و فریاد و شکواییه ی مردم نسبت به مکاتب بشری و اندیشه های واهی نظام های توخالی مادی و سرمایه داری و مارکسیستی که عمدتاً ریشه در دیدگاه های اومانیستی و انسان گرایانه دارد، از هر گوشه جهان شنیده می شود.

این نتیجه ی انتخاب سوء خود مردم است، اینکه بجای تن دادن به دین حقیقی و احکام الهی، تن به مکاتب و قوانین بشری داده و به امری موهوم دلخوش کرده اند.

البته ناگفته نماند، این اتفاق، یعنی جدایی دین از سیاست، در غرب، بدلیل ناکارآمدی و وجود تحریف در آیین مسیحیت و یهود و تعارضات آشکار متون مقدس و عملکرد نامبارک و خشن رهبران دینی کلیساها افتاد و متفکران و خواص جامعه غربی، در جریان رنسانس، دچار افراط شدند و بجای انکه با اشکالات متون مقدس و عملکرد ناصواب حاکمان کلیسا مبارزه کنند و ساحت دین را از این تحریفات و پلیدی ها آراسته کنند، اصل دین را کنار گذاشته و گرفتار انحراف بزرگتری شدند.

بی شک تا به پیام فطرت و حقیقت اصیل خود یعنی دیدن مداری در همه عرصه های زندگی باز نگردند، حکایتی جز وضعیتی که در آن قرار دارند نخواهند داشت، زندگی به ظاهر زیبا و پوشالی(رفاه کاذب، آنهم برای اقلیت) اما سراسر بحران و ناکامی، گرفتاری در بحرانهایی نظیر؛ بحران روحی و روانی، بحران معرفتی و بحران اخلاقی و ...

گرفتاری ای که بشر غربزده برای فرار از این بحرانها چاره ای جز پناه بردن به آسایش ظاهری و کاذب ندارد، آسایشی که فاقد هرگونه آرامش است. زیرا انسان فراری از فطرت الهی، گمگشته حیرتها و ناآرامی هاست و اگر آرامشی برای انسان باشد در یاد خداست. (الا بذکرالله تطمئن القلوب)

اما اسلام بدلایل مختلف، وضعیتی متفاوت دارد، هم از تحریف مصون مانده و هم احکام و دستوراتش جامع و کامل و ابدی است و بر اساس چارچوب ها و اقتضاءاتی که دارد نظیر مسأله امامت و ولایت، و در عصر غیبت از طریق ولایت و فقاهت عالمان دینی، در پرتو افتخار مکتب تشیع یعنی اجتهاد، پاسخگوی همه نیازهاست. فلذا جامعه اسلامی نیازی به جدایی دین از سیاست ندارد، زیرا دین اسلام، در همه عرصه ها اعم از فردی و اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، اقتصادی و ... حرف برای گفتن دارد، برای اثبات این ادعا دلایل متقن و مستدل نظری وجود دارد که فرصت ورود در این مجال، نیست.

اما انقلاب اسلامی ایران، بیش از 30 سال، این ادعا را هم در مرحله قول و هم عمل، بر همگان، ثابت کرده است، تا جاییکه این راه برای کشورهای بسیاری هموار شده و شکل گیری انقلابات و بیداری اسلامی کشورهای عربی را نمی توان از این فرایند مبارک، تفکیک نمود. بعبارتی گوشه ای از اهداف انقلاب اسلامی ایران که بفرمایش امام راحل (ره) صدور انقلاب به جهان بوده است، در این عرصه زمانی در منظر جهانیان نمایان شده است.

البته مطالب دیگری هم در تکمیل بحث، قابل ذکر است که فعلاً به همین اندازه بسنده می کنم.

موفق باشید ...:Gol:

جناب صدیق از وقتی که گذاشتین ممنونم اما اینهایی که گفتین را منم می دونم من دقیقا دنبال جزئیات و آمار و مثال هستم

اجازه بدید که من فقط اینو عرض کنم که اگر بنا بود دین از سیاست جدا باشد حضرت سید الشهدا در کربلا شهید نمی شد یه جور دیگه بگم اگر دین ما از سیاست ما جدا بود رأس مبارک حضرت حسین علیه السلام از بدنش شریفش جدا نبود.

مهرآور;173053 نوشت:
اجازه بدید که من فقط اینو عرض کنم که اگر بنا بود دین از سیاست جدا باشد حضرت سید الشهدا در کربلا شهید نمی شد یه جور دیگه بگم اگر دین ما از سیاست ما جدا بود رأس مبارک حضرت حسین علیه السلام از بدنش شریفش جدا نبود
.

سلام
ظاهراً اين دوستمون فقط دنبال آمار هستند .
نه دلايل ديني و ... .

ارمغان;172941 نوشت:
جناب صدیق از وقتی که گذاشتین ممنونم اما اینهایی که گفتین را منم می دونم من دقیقا دنبال جزئیات و آمار و مثال هستم

سلام

به امار جنگ های آمریکا

بپردازید

ان جنگ هایی که در ان به وسیله بم های هسته ایی تعداد زیادی کشته و معلول داده
جنگ با عراق و زندان ابوغریب و امثالهم

به تحریم شدن ایران!!!
و...

ارمغان;172941 نوشت:
جناب صدیق از وقتی که گذاشتین ممنونم اما اینهایی که گفتین را منم می دونم من دقیقا دنبال جزئیات و آمار و مثال هستم

سلام:Gol:

دوست عزیز

آن را که عیان است چه حاجت به بیان است...:Gol:

بطور کلی تمام جنایاتی که در جهان، توسط قدرتمندان عالم علیه جامعه جهانی و کشورهای مظلوم و مستضعف، صورت می گیرد، و امضاء و اجازه ی آن را در قالب قانون و از مجامع و محافل قانونی جهان می گیرند، به پشتوانه اندیشه جدایی دین از سیاست تحقق می یابد.

- حمله به کشورهای عراق، افغانستان، ویتنام، و تهدید امنیت داخلی کشورهای جهان سوم بمنظور نفوذ و سلطه بر منابع این کشورها و جلب بازار فروش تسلیحات خود.

- تحریم اقتصادی، سیاسی، نظامی و فناوری کشورهای مختلف جهان.

- دخالت در مسائل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کشورها بر خلاف منشور سازمان ملل و بی توجه به اساسنامه های حقوق بشر.

- وضع قوانینی خاص، بر خلاف مصالح معنوی و اعتقادی مردم، نظیر آزادی های نامحدودی که با مصالح فردی و اجتماعی و روح کمال طلبی انسان، در تضاد است مانند: آزادی همجنس بازی و امثالهم ...

- تسلط بر مردم کشورهای خود از طریق قواعد بازی و فریب و تبلیغات دروغین و شعار صرف، با دادن وعده های دروغین، که در اکثر کشورهای غربی، این پدیده توسط احزاب چپ و راست، پیگیری می شود و خواست و اراده مردم را همچون توپ بازی به یکدیگر پاس می دهند.

- دور کردن مردم از حقیقت متعالی و ارزشهای والای انسانی و برنامه های سعادت بخش دین، از طریق رواج اندیشه جدایی دین از سیاست، و تبدیل کردن مردم به یک دوگانگی آشکار، اینکه در زندگی شخصی و فردی به هر چیزی و ارزشی اعتقاد داری، وقتی به عرصه اجتماع آمدی نباید دین و عقیده و ارزشهایت را به همراه بیاوری، زیرا دین یک امر شخصی است.

و این پارادوکس برای هر بشری غیر قابل حل است اینکه چگونه است که انسان موجودی اجتماعی است و علوم انسانی حتی نوع غربی آن، انسان را موجودی اجتماعی می دانند، اما وقتی قرار است دین مطرح شود، محدوده نفوذ ان را از دخالت در عرصه های اجتماعی و سیاسی نادیده بگیریم و انکار کنیم و بگوییم دین را بگذارید برای کلیسا، کنیسه و مساجد و گوشه اطاق منزلتان ...؟؟؟

- حذف قوانین الهی و سعادت بخش دین، و جایگزین کردن قوانین ناقص و پر اشکال بشری که در قالب اندیشه ها و مکاتب فلسفی به روح جامعه تزریق می شود و نه تنها، در تحقق سعادت این دنیایی بشر ناتوان و ناکام است، بلکه بدلیل عدم برخورداری از معارف حقیقی و اصیل وحی، راهی به سعادت ابدی و اخروی بشر ندارند. (نمونه بارز آن، مکاتب فلسفی اصالت علم و تجربه و اصالت عقلی، فردگرایی، جامعه گرایی، نظام های کمونیستی و لیبرالی، نظام سرمایه داری و مکاتب اومانیستی و ... است که صدها سال بر پیکره و روح مردم جهان، همچون خوره و غده ای سرطانی افتاده اند و هنوز که هنوزه تا سالها مردم نمی توانند از آثار سوء اینهمه تخریب و عقبگرد از اصول انسانی شان سر بلند کنند).

- نشانه هایی که در همه جهان به عیان دیده می شود که قدرتمندان زر و زور و تزویر جهان، در پرتو سیاست های عاری از دین خود، هر کجا نماد ظلم و ستم و ستمگر و ظالمی باشد، و از جمله هم پیمانان سر در یک آخور کرده شان، باشد حمایت می کنند، و تا بتوانند مظلومان و مردم کشورهای ستمدیده را مورد ظلم و ستم قرار می دهند، به نفع ظالمان و هم پیمانان شان ده ها قطعنامه از مجامع بین المللی شورای امنیت و حقوق بشر می گیرند و علیه مردم آزاده کشورهای جهان و هر کشوری که منافعی را در ان دنبال می کنند ده ها قطعنامه با تبانی و اتفاق هم پیمانان شان، صادر می کنند.

اینها که گفتیم و ده ها موردی که نگفتیم، نمونه هایی است که بطور کلی، ناشی از سلطه اندیشه ناصواب "جدایی دین از سیاست" جریان و سریان دارد و اگر بخواهیم آنگونه که شما بدنبال آمار و ارقام هستی باشیم، در هر مورد کلی مصادیق به حدی است که از حد احصاء و شمارش خارج است.

والسلام علی من التبع الهدی ...:Gol:

با عرض سلام
تاپیک مهمی است ولی چندان مورد استقبال قرار نگرفته است...

مهرآور;173053 نوشت:
اجازه بدید که من فقط اینو عرض کنم که اگر بنا بود دین از سیاست جدا باشد حضرت سید الشهدا در کربلا شهید نمی شد یه جور دیگه بگم اگر دین ما از سیاست ما جدا بود رأس مبارک حضرت حسین علیه السلام از بدنش شریفش جدا نبود.

فکر نمکنم امام حسین (ع) به خاطر رسیدن به قدرت سیاسی به مبارزه با یزید پرداخت...

[="blue"]سلام دوستان.

من شخصا معتقدم باید دین و سیاست درکنار هم باشد تا سیاست غلط برای رسیدن به منافع باعث نادیده گرفتن ارزش ها و اعتقادات نشه . خود مردم ما هم که به اسلام اعتقاد دارند نمی پذیرن که ما به هر نحوی برای منافع کشورمون دست به هر جنایتی بزنیم و یا حق مردم مظلوم سایر کشورها رو نادیده بگیریم تا به عنوان سیاست موفق به کشورمون خدمت کرده باشیم. پس باید نظارتی وجود داشته باشه .

بله سیاست و دیانت در کنار هم خوبند ولی نه به این شکل امروزی در کشور ما! یک نگاهی به اوضاع امروز کشور بندازید چی میبینید؟ درست میبینید هیچ کس سر جای خودش نیست! شاید ما روحانی نباشیم ولی درسته نخوردیم نون گندوم اما دیدیم دست مردم! وقتی یک روحانی میاد اقتصاد مملکت رو در دست میگیره و از اون طرف اقتصاد دانان بزرگ و تحصیل کرده ما یا بیکارند یا به خارج مهاجرت میکنند چه انتظاری از پیشرفت باید داشت؟

بازهم تاکید میکنم من فقط و فقط نگران اسلام هستم که در این وضعیت در حال نابودی است. مردمی رو میبینیم که روز به روز بر اثر همین تصمیمات غلط از اسلام زده شدند و همه مشکلات و عقب افتادگی ها رو از چشم دین میبینند. در صورتیکه ما تنها کشور مسلمان نیستیم! ما تنها کشوری نیستیم که دین و اعتقاد داریم! پس مشکل دین نیست. باید مشکلات کشور رو جای دیگه جستجو کرد.

به نظر من ما با این روش هم داریم دین رو نابود میکنیم هم سیاست و اقتصاد و جامعه رو ...

خلاصه همه میدونیم اسلام پاک بوده و هست و این ماییم که با دزدی و رشوه و ... دین رو زیر سئوال میبریم. [/]

سلام بر همگی

من فقط این دو جمله رو می گم

سیاست با دین خوب است .

دین با سیاست بد است .

دلایل من برای مورد اول : چون اگر ما سیاستی را برنامه ریزی کنیم که بر اساس قوانین اسلام یا هر نوع دین الهی دیگر باشد ، سیاست های درست است (امکان انجام این کار بسیار پایین است !)

دلایل من برای مورد دوم : اگر دین را سر تر از سیاست بدانیم و سیاست را زیر مجموعه دین قرار بدیم ، در اینجاست که با سیاست های بدمان ، دین را هم به گند می کشیم ! (مثل الآن!) خیلی از جوان های ما وقتی می گی نماز ، بهت فوحش میدن ! وقتی می گی جن ، بهت می گن به این *** گوش نده ، گیرت آوردن اینا ! (چیزی که خیلی شنیدم !)

پس به نظر من اینکه بیاییم با نام دین هر گونه سیاستی را انجام بدیم (چون سیاست همیشه درست پیش نمی رود و برای رسیدن به اهداف حتی اگر خوب هم باشد حتما در دنیای کثیف سیاست باید کار های بد انجام داد) ، آن دین از صفحه ی روزگار کنار می رود مانند مسیحیت !

اینم نظر من !

خادم مهدی;197051 نوشت:

بله سیاست و دیانت در کنار هم خوبند ولی نه به این شکل امروزی در کشور ما! یک نگاهی به اوضاع امروز کشور بندازید چی میبینید؟ درست میبینید هیچ کس سر جای خودش نیست! شاید ما روحانی نباشیم ولی درسته نخوردیم نون گندوم اما دیدیم دست مردم! وقتی یک روحانی میاد اقتصاد مملکت رو در دست میگیره و از اون طرف اقتصاد دانان بزرگ و تحصیل کرده ما یا بیکارند یا به خارج مهاجرت میکنند چه انتظاری از پیشرفت باید داشت؟

با سلام و عرض ادب
الف) همچنان که جنابعالی معتقدید دین و سیاست باید در کنار هم باشند زیرا: ديانت و سياست در اسلام به هم آميخته‏است و اولياى گرامى اسلام نيز «سياسة العباد» سياستمداران و اداره كنندگان امور بندگان خدا بوده اند که بخش اعظم زندگى آن بزرگواران به مبارزه با طاغوت‏ها و ستمگران و رسيدگى به مسائل زندگى و دخالت در امور سياسى سپرى شد و به خاطر همین سیره، حکام معاصر آن الگوهای آسمانی حیاتشان را بر نتافتند و آنان را به شهادت رسانیدند.
وجود حكومت، از جمله نيازهاى ابتدايى و ارتكازى جوامع بشرى است و آيينى كه شالوده‏اش بر فطرت و عقل نهاده شده، نمى‏تواند نسبت به اين موضوع بى اعتنا باشد.

اسلام برنامه‏هاى لازم جهت سعادتمند شدن انسان را آورده است. امّا دستيابى كامل به اين هدف (سعادتمندى همه جانبه انسانها) جز با تشكيل حكومت اسلامى و پياده كردن همه احكام و قوانين فردى و اجتماعى آن ميسر نيست. [1]

بر اساس اين تفكر بود كه رسول گرامى اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از هجرت به مدينه بلافاصله تشكيلات سياسى و حكومتى ايجاد نمودند که البته با استقبال مردمى هم واقع شد. اين روند «تشكيل حكومت اسلامى» پس از آن حضرت نيز ادامه يافت؛ و اساساً كشمكش اصلى و عمده فرق اسلامى بر سر خلافت و امامت همه جانبه بر جامعه اسلامى بوده است.

با دقت در ماهيت و كيفيت احكام شرع در مى‏يابيم كه اجراى آنها و عمل به آنها مستلزم تشكيل حكومت است و بدون تأسيس يك دستگاه عظيم و پهناور در اجرا و اداره، نمى‏توان به‏وظيفه اجراى احكام الهى عمل كرد[2] ونهاد حكومت آن قدر اهميت دارد كه نه تنها در اسلام، حكومت وجود دارد بلكه اسلام چيزى جز حكومت نيست ... [3]

ب) اما در اینکه جنابعالی فرمودید: «سیاست و دیانت در کنار هم خوبند ولی نه به این شکل امروزی در کشور ما! یک نگاهی به اوضاع امروز کشور بندازید چی میبینید؟ درست میبینید هیچ کس سر جای خودش نیست! ...وقتی یک روحانی میاد اقتصاد مملکت رو در دست میگیره و از اون طرف اقتصاد دانان بزرگ و تحصیل کرده ما یا بیکارند یا به خارج مهاجرت میکنند چه انتظاری از پیشرفت باید داشت؟» تاملاتی وجود دارد.

1- شما چه ساختار و شکل مناسبتری از نظام جمهوری اسلامی می شناسید که قابلیت عرضه به افکار عموم و خصوص را دارا است؟و قابلیت اجرا را دارا است؟

2- در نظام جمهوری اسلامی رئیس جمهور و نمایندگان مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری با رای مستقیم مردم معرفی می شوند یعنی مسئولین ادارۀ کشور را مردم خود تعیین می کنند .

3- اینکه یک روحانی اقتصاد مملکت رو بدست می گیره منظورتان کدام روحانی است؟ اگر روسای جمهور گذشته اند که آنان منتخبان ملت بوده اند که البته مدیر نیز در حوزۀ مدیرت خود از صاحبان اندیشه و متخصصین در حوزه های مختلف طلب مشورت می کند و در نهایت اعمال تصمیم می نماید.
واگر منظورتان غیر روسای جمهور بوده تا جایی که ما یادمان است کسی از روحانیون در راس اقتصاد مملکت نبوده اند.

4- به نظر می رسد حضرتعالی خیلی مبالغۀ در نفی نمودید چه مقدار از اقتصاد دانان بزرگ به واسطۀ حضور روحانیون بیکارشده اند؟!
موفق باشید.

[=Calibri][1]. ر. ك. معنويت تشيع، علامه طباطبايى، ص 58- 61، انتشارات تشيع، قم.
[=Calibri][2]. ولايت فقيه( حكومت اسلامى)، ص 29، انتشارات آزادى، قم.
[=Calibri][3]. كتاب البيع، ج 5، ص 472، انتشارات اسماعيليان، قم.

سلام مجدد.
در مورد صحبت های شما نیازی نمیبینم که بخوام بیشتر توضیح بدم ! چون اونایی که باید ببینن دارن میبینن ! :khandeh!: میگی نه بسم الله ثابت کنید! :ok:

اگر هر کسی توی زمینه ای که تخصص داره صحبت کنه - توی زمینه ای که تخصص داره کار کنه مملکت پیشرفت میکنه! کسی هم شاکی نیست.

لابد ندیدین که دکترهامون - وزیرامون و ... قلابی شدن! صنعت کشور که باید دست دانشگاهیانی باشه که یک عمر برای درس خوندن زحمت کشیدن افتاده دست افرادی که هیچ بویی از علم نبردند! فارغ تحصیلهای دانشگامون میرن بقالی میزنن! مهندسامون راننده تاکسی میشن! سردارای جنگمون میرن مالک فوتبال میشن! بانک دارامون میرن تو کار مافیا! و صدها مورد دیگه که دوستان آشنایی دارن.

حاضرم قسم بخورم که هزار موردش رو دیدم! از دوستای فارغ التحصیل دانشگاهیم تا آشنایان و همسایه ها و... - حالا هم اینا رو نگفتم که شما ناراحت بشی. فقط گفتم که این وضعیت در شان اسلام نیست!

این اعتقاد همیشگی من بوده که باید به جای به به و چه چه کردن به فکر حل مشکلاتمون باشیم! :ok:

دوستان میبخشید من بعضی وقت ها یکم رک صحبت میکنم ! :khandeh!:

لا حول و لا قوة الا بالله
***************
سلام
يه دو هفته اي بود ميخواستم اين تاپيك رو ايجاد كنم كه خدا رو شكر الآن ديدم
ما ميگيم سياست ما عين ديانت ماست ، نماز عبادي سياسي جمعه ، وخيلي چيزهاي ديگه از اون سمت ميگيم سياست كثيفه ، سياست پدر و مادر نداره و... بالاخره نفهميديم سياست خوبه يا نه

ميگيم آقا حون به خاطر سياست هاي غلط فساد از سر و روي جامعه اسلامي داره بالا ميره ، ميگه جرم و جنايت كم شده . پس چرا ما نميبينيم
ميگيم بخاطر سياست هاي وضع اقتصادي مردم وحشتناك هست تورم كمر مردم رو خرد كرده و الحق اگر لطف خدا نبود اين جامعه از هم ميپاشيد ، ميگه ما صادراتمون افزايش داشته ، هيچ افزايش قيمتي نداريم!!!!!!! داريم نظارت ميكنيم و.......................

من در مجموعه اي فعاليت ميكنم كه طبق نظر سازمان تبليغات بزرگترين مجموعه فرهنگي كشور هست ، اردوي مشهد ميبريم 5 روزه با 40 هزار تومن (هزينه بليط بيشتر از اين ميشه) خب بقيه هزينه ها بايد يه جوري تامين بشه ، اين بچه هاي ما زير بار اين تامين هزينه خرد ميشن جوونهايي داشتيم سر قرض گرفتن برا اين اردوها ازشون شكايت شد در حالي كه ميتونستن اصلاً وارد اين بازي نشن بعد ميريم شوراي شهر از بودجه فرهنگي شهر به عنوان بزرگترين مجموعه فرهنگي كشور پول بگيريم ميگن به شما تعلق نميگيره ، ميرن فرهنگسرا ميسازن كه به والله به ............ شباهت بيشتري داره
جناب صديق چرا ميخوايد به زور بگيد دين ما مثل سياست ماست ؟ اگر دين ما اينه كه ميبينيم من نميخوام براي خودتون
بابا به پير به پيغمبر دين ما خيلي قشنگتر از ايني هست كه الآن داريم ميبينيم

با عرض سلام
دین و سیاست دو حیطه متفاوت اند که به مسائل مختلفی میپردازند، البته سیاست کلی تر از دین است و میتواند دین را در خود جای دهد. اما دینداران نباید از سیاست جدا باشند چون نتیجه آن میشود جنگها و بمبها. اینجا باید بدانیم دینداران چه کسانی هستند. اگر دین را اخلاقیات بدانیم و دینداری را پایبندی به اصول اخلاقی، آنگاه حضور دینداران در عرصه سیاست هدف متعالی «جلوگیری از ظلم به بشریت» را برآورده خواهد کرد. اما دین را به انحای دیگری هم میتوان ترجمه کرد مثلاً مجموعه احکام فقهی و جزایی. در این برداشت، این دین است که کلی تر از سیاست است و آن را در خود جای میدهد. نتیجه ورود دین در عرصه سیاست با این برداشت از دین میشود، حجاب اجباری، سنگسار و ...

ما در تجربه خود از اختلاط دین و سیاست سیری از دین اخلاقی به دین احکامی داشته ایم. این جریان باعث شد که ریزش ها و رویش هایی رخ دهد (بخوانید حذف و اضافات). مبنای این ریزش ها و رویش ها پایبندی به اصل ایکس، یا فرع ایگرگ بود. این چهره دیگری از دین سیاسی بود. در اینجا ما به جای حکومت دینداران به حکومت ریشداران رسیدیم. برداشت اول از دین قابلیت شمول بالایی داشته و برداشت دوم هرچه بیشتر محدود است. قضاوت با شما که اختلاط دین و سیاست چگونه باشد بهتر است!

كبوتر حرم;197228 نوشت:

ميگيم آقا حون به خاطر سياست هاي غلط فساد از سر و روي جامعه اسلامي داره بالا ميره ، ميگه جرم و جنايت كم شده . پس چرا ما نميبينيم
ميگيم بخاطر سياست هاي وضع اقتصادي مردم وحشتناك هست تورم كمر مردم رو خرد كرده و الحق اگر لطف خدا نبود اين جامعه از هم ميپاشيد ، ميگه ما صادراتمون افزايش داشته ، هيچ افزايش قيمتي نداريم!!!!!!! داريم نظارت ميكنيم و.......................
من در مجموعه اي فعاليت ميكنم كه طبق نظر سازمان تبليغات بزرگترين مجموعه فرهنگي كشور هست ، اردوي مشهد ميبريم 5 روزه با 40 هزار تومن (هزينه بليط بيشتر از اين ميشه) خب بقيه هزينه ها بايد يه جوري تامين بشه ، اين بچه هاي ما زير بار اين تامين هزينه خرد ميشن جوونهايي داشتيم سر قرض گرفتن برا اين اردوها ازشون شكايت شد در حالي كه ميتونستن اصلاً وارد اين بازي نشن بعد ميريم شوراي شهر از بودجه فرهنگي شهر به عنوان بزرگترين مجموعه فرهنگي كشور پول بگيريم ميگن به شما تعلق نميگيره ، ميرن فرهنگسرا ميسازن كه به والله به ............ شباهت بيشتري داره

با سلام و عرض ادب

1- در ابتدا عرض می شود: دين مجموعه ای از معارف نظرى و عقيدتى و احكام و قوانين عملى و دستورات اخلاقى است، که در ابعاد گوناگون فردى و اجتماعى، منطبق با عقل و فطرت انسان از سوى خداوند يكتا توسط پيامبران براى هدايت همه جانبه مادى و معنوى بشر فرستاده شده که در صورت پياده شدن به طور كامل سعادت و رستگارى دنيوى و اخروى انسان را تأمين مى‏كند.

2- هر دين آسمانى ای دو هدف در پیش رو دارد:
الف) هدف «ميانى» كه همان برقرار ساختن قسط و عدل در جامعه انسانى است و در سايه اين هدف، سعادت دنيوى و اخروى انسان برآورده مى‏شود:«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط»؛ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم، و با آنها كتاب (آسمانى) و ميزان (شناسايى حقّ از باطل و قوانين عادلانه) نازل كرديم تا مردم قيام به عدالت كنند. (حديد/ 25).

ب) هدف «نهايى» كه عبارت ازوصول به نور و سرمنزل سعادت است همچنان که خداوند متعال می فرماید: «...كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور ..»(ابراهيم/ 1).
طبق برداشت دینی نمی توان گفت دین متضمن سعادت دنیا و آخرت بشر است اما نسبت به مسائل آن فاقد دستور برای هدایت بشر است.

2-نکته دیگری که باید بدان توجه داشت این است که حساب دین را از رفتار دینداران باید جدا نمود چه رسد به اینکه در جامعۀ اسلامی این عملکرد از سوی افرادی باشد که التزامی هم به دین ندارند.بیشتر مثالهایی که دوستان بیان فرمودند مربوط به عملکردها است نه مربوط به برنامۀ دین.
به هرحال ما معتقدیم دین در رابطه با تمام ابعاد زندگی انسان برنامه دارد اما عملی شدن این دستورات، یاری همۀ افراد جامعه را طلب می کند؛ چه اینکه با نگاهی دقیق خواهیم دید ممکن است خود ما هم در اجرا نشدن دستورات دینی در سطح جامعه سهیم باشیم و از این امر غفلت داشته باشیم.

موفق باشید.

لا حول و لا قوة الا بالله
***************
با سلام خدمت صدراي بزرگوار
البته حرفهاي بنده خيلي بيشتر از اين بود ولي خب بعد از كلي حذف اين مختصر هم جاي شكر داره

صدرا;197392 نوشت:
با سلام و عرض ادب

1- در ابتدا عرض می شود: دين مجموعه ای از معارف نظرى و عقيدتى و احكام و قوانين عملى و دستورات اخلاقى است، که در ابعاد گوناگون فردى و اجتماعى، منطبق با عقل و فطرت انسان از سوى خداوند يكتا توسط پيامبران براى هدايت همه جانبه مادى و معنوى بشر فرستاده شده که در صورت پياده شدن به طور كامل سعادت و رستگارى دنيوى و اخروى انسان را تأمين مى‏كند.

بنده عرض كردم كه با اصل دين مشكلي ندارم و به همين ديني كه دارم افتخار ميكنم
چه ديني بهتر از ديني كه دروغ ، ظلم ، بي عدالتي و كلاً رزائل اخلاقي رو نهي كنه و در عوض حرف از فضائل انساني بزنه؟
بنده كه با اينجا مشكلي ندارم

صدرا;197392 نوشت:
2- هر دين آسمانى ای دو هدف در پیش رو دارد:
الف) هدف «ميانى» كه همان برقرار ساختن قسط و عدل در جامعه انسانى است و در سايه اين هدف، سعادت دنيوى و اخروى انسان برآورده مى‏شود:«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط»؛ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم، و با آنها كتاب (آسمانى) و ميزان (شناسايى حقّ از باطل و قوانين عادلانه) نازل كرديم تا مردم قيام به عدالت كنند. (حديد/ 25).

ب) هدف «نهايى» كه عبارت ازوصول به نور و سرمنزل سعادت است همچنان که خداوند متعال می فرماید: «...كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور ..»(ابراهيم/ 1).
طبق برداشت دینی نمی توان گفت دین متضمن سعادت دنیا و آخرت بشر است اما نسبت به مسائل آن فاقد دستور برای هدایت بشر است.


موافق اين نظر تون هستم ولي آيا چيزي كه الآن به عنوان دين ازش ياد ميشه واقعاً همون چيزي هست كه در زمان پيامبر بود ؟ واقعاً شما عدالت رو ميبينيد ؟ چند سال هست كه مردم ما با بازي سهام عدالت سر كار رفتن ولي كجاست اين سود؟
ببينيد بنده سهامدار هستم ، بسياري از شركتها به بهانه همين سود سهام عدالت سودشون رو بين سهامداران تقسيم نميكنند . اگر اطلاعات نداريد كافيه از يك نفر كه فقط خريد و فروش سهام ميكنه بپرسيد كه بزرگترين شركت بورس كدوم شركت هست؟
بزرگترين شركت مخابرات هست با يك ثروت عجيب و غريب كه در سال 20% از سودي رو كه قانوناً بايد به سهامداران پرداخت كنه به بهانه سود سهام عدالت پرداخت نميكنه ، دست مردم هم كه نميرسه پس كجا ميره؟
با اين وضع موجود كه هر كس دين رو طبق منافع خودش تفسير ميكنه اگر نگيم هيچ كس به جرآت ميشه گفت اكثريت به سر منزل نهايي نميرسن

صدرا;197392 نوشت:
2-نکته دیگری که باید بدان توجه داشت این است که حساب دین را از رفتار دینداران باید جدا نمود چه رسد به اینکه در جامعۀ اسلامی این عملکرد از سوی افرادی باشد که التزامی هم به دین ندارند.بیشتر مثالهایی که دوستان بیان فرمودند مربوط به عملکردها است نه مربوط به برنامۀ دین.

چرا بايد حساب رو جدا نمود ؟ مگر همين دينداران ادعاي دين رو نميكنن؟ اينها قابل تفكيك نيستن ، اون شخص همش از اسلام حرف ميزنه حالا وقتي همش رو از حرفهاش جدا كنيم هيچ نميمونه.
مگر انسان ميتونه به اين راحتي حق رو از باطل تشخيص بده ؟ اگر اين طور بود كه اين همه پيامبر لازم نبود ، يكي بايد به منه نوعي بگه دين اين هست حالا وقتي خود اون شخص دين رو خوب اجرا نكنه چطور ميشه انتظار داشت من بهتر از اون باشم؟
خود دين مشكلي نداره مشكل در عملكرد هاست ، ولي همين عملكرد ها هستن كه در نظر بيشتر جلوه ميكنن نه برنامه هاي روي كاغذ ، مثل اين ميمونه كه شما بگيد من ميتونم در عرض 2 سال ايران رو پيشرفته ترين كشور دنيا بكنم اما در عملكرد اين طور نباشه ، شما ميگيد الآن ما پيشرفته ترين كشور هستيم؟ برنامه برنامه خوبي بود ولي عملكرد چي؟

كبوتر حرم;197493 نوشت:

بزرگترين شركت مخابرات هست با يك ثروت عجيب و غريب كه در سال 20% از سودي رو كه قانوناً بايد به سهامداران پرداخت كنه به بهانه سود سهام عدالت پرداخت نميكنه ، دست مردم هم كه نميرسه پس كجا ميره؟...
خود دين مشكلي نداره مشكل در عملكرد هاست ، ولي همين عملكرد ها هستن كه در نظر بيشتر جلوه ميكنن

با سلام و عرض ادب
هچنان که فرمودید نقصی در دین ما نیست بلکه دین ما متعالی ترین برنامۀ آسمانی برای سعادت بشر تا قیامت است.
لذا اگر نقصی هست آنرا باید در خودمان و ضعف مدیریت و ضعف برنامه های اجرایی و و سوء استفادۀ از بیت المال و در آمد های نامشروع از سوی برخی افرادی که خدا را فراموش نموده اند جستجو نمود.
اگر مسؤلین قانون گذار و مجری و قضایی و زیر مجمو عه های آنان که پیکرۀ وسیعی از اجتماع را تشکیل می دهند به نامۀ امام علی علیه السلام به مالک اشتر عمل می نمودند بی شک فسادی در اجتماع اسلامی صورت نمی پذیرفت.

با نگاهی به سیره و عملکرد بنیان گذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) و مقام معظم رهبری(دام ظله العالی)می بینیم که یکی از بیشترین رهنمودها و تذکراتشان در خصوص توجه به خدمت و خدمت گذاری مسؤلین نسبت به مردم و مبارزه با فساد در سطح وسیع آن بوده و هست که اگر همۀ مسؤلین و احاد افرادی که نقشی در پیشرفت و اعتلای کشور اسلامی دارند بدانها توجه بیشتری می نمودند قطعا اینگونه مشکلات در جامعه اسلامی رخ نمی داد و یا بسیار کمتر می بود.

موضوع قفل شده است