همراه با مستبصرين-مروان خليفات-اختلاف سلف در عقيده
تبهای اولیه
همراه با مستبصرين-مروان خليفات-اختلاف سلف در عقيده
و از چيزهايي كه سلفيه در آن اختلاف كردند مي توان به موارد زير اشاره كرد:
1.نظر ابن تيميه در مورد فناي نار است و مي گويد: " در اين مساله بين تابعين نزاع وجود دارد " و ابن قيم با او موافقت و تعدادي از علما مانند الباني با او مخالفت كرده اند.
2.ابن تيميه براي خدا جهت را تاييد مي كند و مي گويد:" پس ثابت شد كه او در جهت قرار دارد "[1] و طحاوي با او مخالف است و مي گويد:" جهات او را در بر نمي گيرد "[2]
3.ابن تيميه براي خدا حد را ثابت مي كند و منكر آن را تكفير مي كند[3] در حالي كه احمد بن حنبل مخالف آن است و قولي از او وارد شده كه مي گويد:" به خداوند تغيير و تبديل ملحق نمي شود و همچنين حدود نيز به او ملحق نمي شوند "[4].همچنين ذهبي و الباني در اين مسئله با ابن تيميه مخالفت كرده اند.
[1]- منهاج السنة : 1/264
[2]- العقيدة الطحاوية
[3]- التاسيس : 1/445
[4]- طبقات الحنابلة 2/297
ابن تيميه جسميت را براي خداوند ثابت مي داند و مي گويد: «ولم يذم من السلف بانه مجسم، ولا ذم المجسمة[1]
وليس في كتاب اللّه ولا في سنة رسوله ولا قول احد من سلف الامة وائمتها انه ليس مجسم»[2]
در حاليكه احمد بن حنبل از قبل با او مخالف است.بالاتر از اين علما مجسمه را تكفير كرده اند مانند نووي در شرح المهذب[3] و الحصني در كفايه الاخيار.[4]
بخاري و مسلم در مسئله مخلوق بودن يا نبودن الفاظ قران با احمد بن حنبل مخالف بودند .احمد بن حنبل مي گفت:" قائلين به مخلوق بودن الفاظ مبتدع هستند "[5]
در حاليكه بخاري و موافقين با نظرش عقيده داشتند كه الفاظ مخلوقند و اين اختلاف بين خود اهل حديث بود[6] .ابن تيميه در اين مورد مي گويد:" اهل حديث در آن دچار اختلاف بودند ... به خاطر آن نوعي فرقه و اختلاف حاصل شد "[7]
[1]- التاسيس في رد اساس التقديس : 1/100
[2]- التاسيس في رد اساس التقديس : ص101
[3]- 4/254
[4]- 2/125 ، ور.ج التنبيه والرد على معتقد قدم العالم والحد ، السقاف الشافعي :ص16
[5]- الانتقاء ، ابن عبدالبر : ص106 ترجمة الكرابيسي
[6]- سير اعلام النبلاء : 2/572 ،
[7]- شرح اصول اعتقاد اهل السنة ، اللالكائي 1/349 ، تحقيق احمد سعد حمدان
تاويل در آيات:
طبري مي گويد: " قال جماعة من الصحابة والتابعين من أهل التأويل يبدو عن أمر شديد "[3]
ب.ابن عباس در اين آيه از قران (فاليوم ننساهم كما نسوا لقاء يومهم هذا)[4]، نسيان را به ترك تاويل كرده است طبري هم از او تبعيت كرده و مي گويد: " يعني:در اين روز، و آن روز قيامت است آن ها را فراموش مي كند، مي گويد: آنها را در عذاب مبين رها مي كند ".واين تاويل از مجاهد هم نقل شده است.[5]
[1]- القلم : 42
[2]- تفسير الطبري : 29/24
[3]- تفسير الطبري : 29/24
[4]- الاعراف : 51
[5]- تفسير الطبري : 8/144
ج.احمد بن حنبل كلمه جاء در آيه شريفه(وجاء ربك والملك صفا صفا)[1] را به معناي جاء امر ربك تاويل كرده است.[2]
ابن كثير مي گويد:احمد بن حنبل در جواب جهميه وقتي به اين آيه از قران استدلال كردند(ما يأتيهم من ذكر من ربهم محدث إلا استمعوه وهم يلعبون)[3]مي گويد: " احتمال دارد نزول او به سوي ما همان محدث باشد نه اينكه خود ذكر محدث باشد ، وهمچنين از قول او چنين نقل شده: احتمال دارد ذكري غير قرآن باشد "[4]
د. بيهقي در مورد قول خداوند در آيه :(ولله المشرق والمغرب فأينما تولوا فثم وجه الله)[5] چنين مي گويد:" مزني از شافعي حكايت مي كند كه در مورد اين آيه گفت:: يعني - والله أعلم - فثم الوجه الذي وجهكم الله إليه.
و أبو عبد الله الحافظ وأبو بكر القاضي مي گويند... از مجاهد در قول خداوند (3): (فأينما تولوا فثم وجه الله) قال: قبلة الله(منظور از وجه الله)، پس هر كجا در غرب يا شرق بودي به آن ها توجه نكن مگر به سوي آن"[6]
[1]- الفجر : 22
[2]- الاسماء والصفات ، البيهقي : ص292
[3]- الانبياء : 2
[4]- البداية والنهاية : 10/327
[5]- البقرة : 115
[6]- الاسماء والصفات : ص309
و ركبت السفينه-مروان خليفات-ترجمه و تلخيص ص 96-100
با سلام خدمت استاد اندیشمند عزیز
یک درخواست
لطفا مطالب را به فارسی برگردانید که همه دوستان از مطالب فاخرانه شما فیض ببرند.
کاوه;171785 نوشت:
با سلام خدمت استاد اندیشمند عزیز یک درخواست لطفا مطالب را به فارسی برگردانید که همه دوستان از مطالب فاخرانه شما فیض ببرند.
ممنون از راهنمايي شما
بنده آيات قرآن و برخي جملات بسيار واضح را ترجمه نكردم ولي بقيه جملات را ترجمه كردم.
با تشكر