واسه تازه عقد کرده ها!!!

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
واسه تازه عقد کرده ها!!!

خدمت همه خسته نباشید می گم

چند روز پیش یه موضوعی اتفاق افتاد که دیدم بحث اینجا خالی از لطف نیست
توی گوگلم سرچ کردم چیزه فوق العاده خاصی دستگیرم نشد

اگر یکی که تازه عقد کرده چه دختر چه پسر بیاد پیشت بگه ببخشیدا من اشتباه کردم اصلا ازدواج کردم چی بش میگید؟
چند تا جواب بم بدید ببینم چند مرده حلاجید تا بهتون بگم
شدیدا از پاسخ هاتون استقبال می کنم

neda;171772 نوشت:

اگر یکی که تازه عقد کرده چه دختر چه پسر بیاد پیشت بگه ببخشیدا من اشتباه کردم اصلا ازدواج کردم چی بش میگید؟


با سلام و احترام

منظورتون از دوستان اطراف مون هست كه چنين حرفي بزنه؟

سوال به نظرم كمي مبهمه! اگر توضيح بيشتري بفرماييد ممنون ميشيم :Gol:

خب معمولا علت رو مي پرسيم: مگه چه اتفاقي افتاده؟!!

و...

آره برا منم سوال مبهمه؟ کی بیاد بهم بگه ببخشید عقد کردم؟! دخترم؟ همسرم؟ دوستم؟(در مورد دوستم به من چه ربط داره که به من بگه ببخشید؟)

ســلام:Gol:

حس میکنم سوال دوستمون این باشه، که دختر یا پسر به طرف مقابلش بگه که ببخشید، من

اصلا اشتباه کردم که ازدواج کردم!

آره؟

به هر حال دیروز داشتم با دوستم که تو عقد بود صحبت میکردم، اون هم همین حرف رو زد، گفت

بعد از عقد اینقدر تغییر شرایط برای من سنگین بود که من مات و مبهوت شرایطم بودم، اصلا

حالم خوب نبود

تا اینکه توی یکی از همین روزا سر یک مسأله کوچیک به شوهرم گفتم چرا اصلا به خواستگاری

من اومدی، من اشتباه کردم ازدواج کردم

میخوام بگم که دختر و پسری که تازه عقد میکنن، چون وارد شرایط جدیدی میشن غالبا یه شوک

بزرگی بهشون وارد میشه مخصوصا به دخترخانمها

اونها مبهوت شرایط جدیدشون میشن و باری از مسوولیت رو روی دوششون حس میکنن.

مخصوصا دختر خانمها توی این زمان خیلی به حمابت و محبت شوهرشون نیاز دارن.

:Gol:

منم فکر میکنم منظور این بنده خدا اینه که مرد به همسرش که تازه عقد کرده بگه و همچنین بر عکس
یعنی تا قبل از اینکه به خانه بخت بروند (زیر یه سقف) در دوران عقد همچین حرفی بهم بزنن
به نوعی کلا یه طرف قضیه (یا زن یا مرد )پشیمون شده

neda;171772 نوشت:
اگر یکی که تازه عقد کرده چه دختر چه پسر بیاد پیشت بگه ببخشیدا من اشتباه کردم اصلا ازدواج کردم چی بش میگید؟

سلام

از صورت سوال بر می اید که یکی دیگه ازدواج کرده میاد پیشت درد دل می کنه

در اینجا جنسیت مهم است

جنس ان فرد چیست؟

چند وقت ازدواج کرده اند؟

سنتی بوده یا خیر؟
خانواده ها سنتی بودند یا خیر؟
دوره عقد موقت داشته اند یا خیر؟

حالات روحی و شغلی و اقتصادی چیست؟

سن ازدواج؟
مرد و زن

فصل ازدواج!!

فعلا این سوالت را جواب دهید


با سلام و احترام

و تشكر از همراهي و نظرات دوستان

لطفا كمي صبر كنيد تا خود كاربر ندا تشريف بيارند و سوال شون رو روشن و واضح تر بنويسند.

بعد ميشه به خوبي پيگير شد و نظر داد.

با تشكر

سلام
بابت تاخیرم معذرت

از همه جواباتون ممنون
سرکار"آذر بانو" منظورم از سوال این بود که دوست خواهر یا حالا هر کس دیگه چه مرد چه زن می اد پیشمون بعد از یک مقدمه چینی طولانی می گه پشیمونم !
تاحالا واستون پیش نیومده؟
واسه من خیلی این مسئله پیش اومده و من این سوال رو زمانی مطرح کردم که این مسئله دامن گیر یکی از دوستام شده بود و الان تموم شده و من حالا می خوام سر این باهاتون حرف بزنم

چندتا بحث اینجا مطرحه به قول دوستمون
من اینجوری طبقه بندی می کنم
√ازدواج سنتی
توی ازدواج سنتی
صحبت طولانی مدت به قصد اشنایی
صحبت فقط محدود به جلسه خواستگاری
√ ازدواج به سبک مدرن
توی ازدواج به سبک مدرن و امروزی یکی اشنایی با قصد ازدواج
یکی اشنایی بدون هدف که حالا بنا به شرایطی منجر به ازدواج می شه
ازدواج به صورت سریع و در صدد پر کردن یک خلاء عاطفی یا هرچیزه دیگه
ازدواج در وقت اضافه!!!شاید خنده بار باشه ولی من خیلی به این مدل هزدواج ها برخوردم
ازدواجی که انگار فقط از سر باز کردن باشه!
چند مدت پیش که این خانوم به من مراجعه کرد با دلایل خیلی قاطعانه اصرا داشت که اون و همسرش به درد هم نمی خورن 6 ماه بود عقد بودند و فقط اجازه من به عنوان مشاور نیاز بود تا برن واسه مرحله ی جدی تری از جدایی
به قول اون خیلی وقت بود از لحاظ روحی از هم جدا شده بودند
دلایلش از نظر یک انسان عادی خیلی محکمه پسند بود شاید منم مثل خیلی هایی از بقیه اگر با این مورد روبه رو می شدم فقط بر میگشتم می گفتم بابا این زندگی درست بشو نیست جدا شو قال قضیه رو بکن!!!
از همکارام توی مرکز علمی کاربردی بود توی دانشکده چندبار دیدم که می خواد بیاد جلو وی هربار یه نیروی موجب می شد اونو بکشونه عقب یا بحث رو عوض کنه
تا اینکه یه بار که توی دفتر اساتید بودیم و داشتم به یکی از دوستانم مشاوره تلفنی می دادم دیدم با دقت گوش می ده و بعدشم ازم وقت خواست
همسرش کارمند بود توی بخش جنایی و به قول خودش پر استرس نیرو انتظامی
اینجوری شروع کرد
من و همسرم سنتی اشنا شدیم کم حرف زدیم فقط محدود به همون جلسه خواستگاری بود
اون خیلی قشنگ حرف می زد و خواسته هاشو می گفت اصلا جای مبهمی واسم نذاشته بود مگه من از زندگیم چی می خواستم؟!
اون خیلی خوبه خیلی من واسش کمم!اونقدر که اون خوبه من خوب نیستم
گفتم چه چیزی باعث شده اینجوری فک کنی؟
(یادتون باشه بذارید طرفتون اول حرفشو قشنگ بزنه بعدش بپرسید چه چیزی باعث شده تو این فکر و بکنی)
گفت همش دعوا داریم 6 ماه عقد کردیم همش بحث و جدل
نیگاش کردم
گفت می دونم تقصیر خودمه زود عصبانی می شم
...
پشیمونم منکه کم خواستگار نداشتم
منکه کمو کسری ندشتم چرا تن به ازدواج دادم؟!
پرسیدم خونوادت چقدر در جریانند؟
گفت مامانم همه چیزو می دونه می گه درست می شه اگه نشد من می رم با شوهرا حرف می زنم و از این حرفا....
دیگه ادامه اش طولانیه من اینجا نمی گم

خانوم های عزیز برادار های گل
نمی دونم مخاطب من اینجا چه جور افرادی هستند ولی عزیزای من به خداوندی خدا مرغ و خروس هم کنار هم بذاری اول طول می کشه به هم عادت کنند اونا هم می پرن به هم تا بفهمن کی به کیه و حق کیه الان دونه بخوره و حق کیه الان اب بخوره
ببخشید اینو گفتم ولی تازه عروس و داماد ها زودی میدونو خالی نکنید

اگه جزء ازدواج های گروه اولید بهتون تبریک می گم کار شماها تو کنترل کردن اینگونه بحث ها خیلی راحته
اگر که جزء گروه دوم هستید و ازدواج کردید بازم مشکلی نیست فقط یه کم بیشتر زمان می بره تا اوضاع برگرده به روال
اگه می گم گروه دوم یه کم سخت تره واسه اینه که دوستی بحث با ازدواج جداست
کلا توی دوستی ها کم اونی می شیم که قراره تو ازدواج باشیم
توی دوستی ها درسته واسه خودمون خط قرمز داریم درسته به هم متعهدیم درسته همه می دونن ما دوستیم درسته طرف ما امتحان خودشو خیلی وقته که پس داده ولی نهایتا اگر چیزی به وفق مراد ما نبود قیدشو می زنیم
مثلا می خواستم با دوستم برم سینما مامانم مجبورم کرد بریم خونه مادر بزرگم منم قرارمو کنسل کردم
توی بحث ازدواج این کنسل کردن ها یه طرفه نیست خیلی باید سیاست به خرج داد نه این وری(داماد و خانواده)نه اون وری ها(خونواده من) ناراحت بشن یا دلخوری های هرچند جزیی پیش بیاد
نمی گم دوستی بده
اونم انواعش متفاوته و اینجا بحثش نیست
ولی همیشه رسم بر اینه تو دوستی می شیم اونی که طرفمون می خواد چون می د.ونیم اگه نخواستیمش کات می کنیم یا به هم می زنیم نه اتفاقی می افته نه چیزی تغیر می کنه
ولی ازدواج ها که اینهمه سست نیست که با یک بالا چشمم ابروه به تو چه؟؟! تموم بشه
ازدواج یک بنیانه اونم خیلی محکم
قرار نیست با بد بودنه شرایط اصل عقد ازدواجمونو ببریم زیر سوال
می رسیم به اینجا که من و همسرم عقد هستیم ولی همش با هم بحث داریم ولی دوستم دختر عمه ام دختر خالم دختر نمی دونم چی عقد کرده اینقد از زندگیش راضیه همش می خنده من چرا از وقتی عقد کردم دیگه اصلا نمی خندم؟
اقا پسر می اد میگه من عقد کردم دوستمم عقد کرد چرا اون همش با زنش بیرونه من باید به زور از خانوم التماس کنم یه کمی وقتشو بده به من؟!
من وقتی پیمان عقد رو با همسرم بستم یعنی همه ی محدودیت هاشم پذیرفتم
قبل از عقد توی مجردیم خودم تنهایی تصمیم می گرفتم ضرر و زیانشم گردن خودم بود الان دو تا شدیم که تصمیمات من اونم عوض می کنه و تحت تاثیر قرار می ده
اگه قبل از عقدم ادم رفیق بازی بودم الان بهترین رفیقمو پیدا کردم
اگه قبل از عقدم یه عالمه سرگرمی داشتم الان که عقد کردم به هیچ کدومش نمی رسم
الان چه چیزی واسه من مهمتر از همسرمه
؟؟؟؟
می دونید دوستای من بیشتر این ذلخوری ها ریشه اش نبخشیدن و کوتاه نیامدنه
من خانوم فک می کنم من اگه بگم ببخشید ممکنه بمیرم یا از قد قوارم کم بیاد یا همسرم فک کنه خبریه
منه اقا اگه بگم ببخشید اصلا امکان نداره من مردم وظیفه زنه بگه ببخشید
هر دوتا تفکر اشتباهه
خواهر من زندگی که عرصه تاخت و تاز نیست محل به نمایش گذاشتن نمونه های گربه دم حجله کشی و لج بازیم نیست
اگه شما دختر باباتی و هزارتا ناز و کرشمه و هزارتا خواستگار پاشنه دم خونتونو در اورده بودن اون پسره بدبخت هم بد ادمی نبوده هم خونواده دار بوده هم تحصیل کرده نمی دونم خیلی چیزای دیگه که تو زنش شدی
اینکه می ای می گی اونی نیست که من می خواستم یعنی تصمیم خوتو بردی زیر سوال
یعنی اینقدر بی اراده بودی که نتونستی بمونی شرایطو درست کنی
دختر من تورو خدا نرو این مسائل رو واسه مامانت تعریف کن یه زمانی می رسه شما با هم خوب میشید ولی مامانت کینه ی همسرتو بد به دل می گیره ها
داداش من این خانومی که شما گرفتی قرار که علامه بی عیب باشه که قرار نیست کدبانو و ملکه الیزبت باشه که
فک می کنی بقیه خانوما چه جوری خانوم شدن؟!!!!
از تو شکم مادر خانوم بودن؟!
الان همسرت خیلی چیزارو نمی دونه خیلی از رفتارارو بلد نیست خوبه که همش بکوبی تو چشش؟
تقصیره مامانشه خوب تربیتش نکرده الان خدا تورو فرستاده اون ادم کنی؟!
جون مادراتون دست ار تفکرات وردارید
بابا مگه خانوم شما بار چندمشه ازدواج می کنه که بلد باشه با خواهر شوهرشو مادر شوهرش چه جوری تا کنه؟
ببخشید خانومت ارومه کم اظهار نظر می کنه کم توی امور دخالت می کنه باید بهش بگی اجتماعی نیستی؟!!!!!!
اینکه می ان به من می گن خانوم ما اجتماعی نیست رو هزار بار از زبان پسرا شنیدم
خواهر شوهر می اد اه این چه زنیه یه کلوم زبون نداره اینو بگه اونو بگه
ول کنید این حرفارو اقا پسرا
گذش دوره خاله زنکیو مسخره بازی و به پا النکوهات نشکه!!!
ازش دفاع کن بگو حتما حواسش نبوده اگه نگفته
قدم اول تو کم کردن این بحث ها اینکه چه مرد چه زن همسرشو ببره بالا
جلو دوست و اشنا به هم بگید اقا مثلا علی اقا یا زهرا جان تا بقیه هم بفهمن
دارید حرف می زنید اغز یک بحث
چندبار ذکر کردم الانم می گم بحث اگه سازندس بذارید ادامه پیدا کنه
مثلا بحث سر یک عادت بده که باید تذکر داده بشه
مثلا غذا رو هورت کشیدن
اینا عادت هادی بده من باید به همسرم تذکر بدم که این رفتارشو ترک کنه
ولی نه
بعضی موقع ها بحث سر اینکه چرا موهای جلو سرت ریخته حضرت اقا
اخه دختر خانوم شما ایشون اومدن خواستگاریتون کور و منگ تشریف داشتید موهاشو ندیدین؟!
اینا بحث های کوبنده است
اگه اغاز بحث کوبنده است حالا چه مرد چه زن
ببخشید همدیگرو به سرعت
خداشاهده اینقدر تاثیر داره
داره خانومت عصبانی می شه؟ می خواد گریه کنه برو دستشو ببوس
چرا می گم دستشو چون بوسیدن دست ارامش می ده بگو بهش من طاقت گریه هاتو ندارما معذرت می خوام
اگه همسرت از برخوردت ناراحت شد خواهر من برو شونه هاشو ببوس
چرا شونه ؟
چون ارومش می کنه
بخدا هیچ مردی اون موقع فک نمی کنه حق با اونه یا پرو بشه
اصلا چنین چیزی تو ازدواج وجود نداره
اگه بحث سازنده است ولی داره تند جلو می ره بگو اروم باش من اینجام اونقدر هم وقت دارم در موردش حرف بزنیم
اگه تو حین بحث کردن کسی بهتون زنگ زد حداکثر توانتونو به کار ببرید کسی نفهمه چی شده
اینا چیزایی نیستن کسی بخواد بدون حضور شما در موردش نظر بده
خانوم من می بینی حق با شوهرته نگو زور می گی بگو می شه بگی چرا اینجوری فک می کنی؟
مردا دوست دارن زنشون تغیر کنه حس خوبی دارن از اینکه می بینن به معنای واقعی همه چیزو مدیریت کردن
خانوم من خط قرمز های همسرتو حفظ کن تا اونم به خودش اجازه نده وارده حریم تو بشه
درسته ما زن و شوهریم ولی قرار نیست هرچیز غیر ضروری وارد زندگی بشه
قهر بعضی موقع ها خوبه
زود اشتی کردن خیلی جالب نیست ولی زود همدیگرو ببخشید ولی واسه اشتی عجله نکنید
نذارید خیلی خونواده ها در جریان قرار بگیرن
احترام همو حفظ کنید
واسه ارزش های هم احترام قائل باشید
هنجار سازی نکنید
سعی نکیید عادت هارو گذشته از عادت هی ناپسند اون عادت هایی که فردی هستند و بودو نبودشون خیلی مهم نیست رو تغیر بدید
خانم ها لج نکید!
یک دنده بودن اصلا خصلت خوبی نیست
اخلاق خوب لج کردن و نشوندن حرف به کرسی نیست اخلاق خوب اونه که من همسرمو راضی کنم و ایشون با رضایت موافقت کنند نه با لجاجت!
دعوا کردید
با هم قهرید
باشه
ولی این نباید ذره ای از دوست داشتنتون کم کنه
نباید این دعواها اصل قضیه ازدواج رو زیر سوال ببره
بزرگ فک کنید
عمیق فک کنید
پیش بینی بی جا نکنید
از قیاس های بی مورد دست بردارید هیچ وقت 5 تا انگشت ادم عین هم نشدن
صبور باشید
صبر خیلی چیزارو حل می کنه
با همه دردول نکیند ولی با یکی که حرفی واسه گفتن داشته باشه حتما حرف بزنید

با سلام و احترام

و تشكر از متن بسيار عالي و نكات ارزنده ايكه نوشتين :Gol:

neda;173867 نوشت:

دختر من تورو خدا نرو این مسائل رو واسه مامانت تعریف کن یه زمانی می رسه شما با هم خوب میشید ولی مامانت کینه ی همسرتو بد به دل می گیره ها

نكات بسيار مهم و ارزشمندي رو اشاره كردين، كه اين يكي رو در كادر جداگانه گرفتم تا بيشتر مورد توجه قرار بگيره. :ok: :Gol:

neda;173867 نوشت:

قهر بعضی موقع ها خوبه
زود اشتی کردن خیلی جالب نیست ولی زود همدیگرو ببخشید ولی واسه اشتی عجله نکنید


فقط اگر ميشه در مورد قهر كردن كه نوشتين گاهي خوبه توضيح بيشتري بفرماييد ممنون ميشم.

ضمن اينكه چرا زود آشتي كردن خوب نيست؟
منظورتون از زود آشتي نكردن، چه فاصله ي زماني هست؟



پيامبر اکرم (ص) فرمودند:

بهترین زنان زنی است که وقتی خشمگین شود یا شوهرش بر او خشم بگیرد به شوهرش بگوید:دستم را در دست تو می گذارم و تا هنگامی که از من راضی نشوی نمی خوابم.

سلام اذر بانو جان
خواهش می کنم

منم ذکر کردم که همدیگرو ببخشید
ولی زود اشتی نکنید نه اینکه قهر باشید به طور فقط کمی از ار ارتباطات معمولتون کم بشه تا طرف مقابل وقت داشته باشه فک کنه
وقتی در دسترس باشیم طرفمون فرصت نمی کنه در مورد کاری که انجام کنه فک کنه و به جوانبش فک کنه
حرف شما و حدیثتون درسته بایدم اینجوری باشه ولیکن در نظر من یه کم فاصله لازمه
بازم ممنون
دوست دارم نظز دیگران رو هم بدونم

neda;173994 نوشت:

منم ذکر کردم که همدیگرو ببخشید
ولی زود اشتی نکنید نه اینکه قهر باشید به طور فقط کمی از ار ارتباطات معمولتون کم بشه تا طرف مقابل وقت داشته باشه فک کنه

با سلام و احترام

پس در حقيقت منظورتون اينه كه همسران همديگه رو زود ببخشند ولي خيلي سريع صميمي نشن و چند ساعتي معمولي باشند تا طرف مقابل بتونه كمي بيشتر در مورد خطايي كه ازش سر زده فكر كنه و جبران كنه.
بله؟

بله
همین طوره

با سلام و احترام

نظرتون در مورد اينكه زن و شوهر اختلافات و مشكلاتي ككه بين شون پيش مياد (حتي كوچك ترين اختلاف) رو همون اول خيلي محترمانه و در فضايي صميمانه به هم بگن چيه؟

و بعد هم از همديگه عذرخواهي كنند و....

اينجوري ناراحتي ها و قهرها خيلي كم ميشه
چون نگفتن مشكل به طرف مقابل باعث ميشه تو ذهنش هزارتا فكر كنه كه چرا و...
يا اينكه تعبير اشتباهي بكنه.

اكثر اوقات سكوت و مستقيم نگفتن مشكل به اختلافات دامن ميزنه.

آذر بانو;174261 نوشت:

اذر بانو جان
من حرف شما رو قبول دارم
ولی همیشه صلح برقرار باشه هم خیلی جالب نیست
چنانکه هیچ وقت عرصه برای روشن شدن اختلافات حل نشده به وجود نمی اد
یادتون باشه بحث سازنده باید وجود داشته
الان دوران عقده
باید همیشه اختلافات به بهترین وجه ممکن حل بشه

با سلام از نظریات اسک دوستان عزیز استفاده کردم
به نظر من فردی که از همان اول با هدف منطقی و برنامه ریزی دقیق با فردی ازدواج می کند تنسبت به احساسات و انتظارات خود و طرف مقابل آشنایی دارد و بهتر با آگاهی بیشتر نسبت به مهارت های زندگی زناشویی اجازه ابراز احساسات منفی و مثبت به طرف مقابل بدهد و با همدلی و همراهی و واکنش مثبت کدورت احتمالی را مرتفع نماید به نظر بنده قرار مهمی که زوجین می توانند با همدیگر داشته باشند این است که احساسات و انتظارات خودشان را به صورت شفاف و دقیق مطرح کنند و ز رفتارهای نابهنجار برای نشاندن مشکلات درونی استفاده نکنند.

موضوع قفل شده است