چه کسانی از لشکر امام حسین علیه السلام زنده ماندند

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چه کسانی از لشکر امام حسین علیه السلام زنده ماندند

چه کسانی از لشکر امام حسین علیه السلام زده ماندند

همراهان و یاران امام حسین علیه السلام زنده ماندند:
1 - عقبة بن سلمان
وی غلام رباب، دختر امری‏ء القیس، همسر امام حسین علیه السلام بود که او را به اسارت گرفتند و نزد عمر سعد بردند و چون از او پرسید: «تو کیستی؟» پاسخ داد: برده ‏ای هستم. عمر سعد او را آزاد کرد.
2 - مرقع بن قمامه
او را نیز به اسارت گرفتند و قبیله وی از عمر سعد برای او امان گرفتند و نزد عبیدالله زیاد بردند و عمر سعد ماجرای او را باز گفت و پسر زیاد او را به بحرین تبعید کرد و در آنجا سکونت گزید.
3 - مسلم بن ریاح
وی نیز از همراهان امام حسین علیه السلام بود و پرستاری آن حضرت را می‏کرد. پس از شهادت آن حضرت زنده ماند و از کربلا گریخت.
مسلم بن ریاح از جمله کسانی است که قسمتهایی از ماجرای کربلا را نقل کرده است.
4 - حسن بن حسن
حسن بن حسن که مشهور به حسن مثنی است در روز عاشورا زخمی و مجروح گردید وبا وساطت اسماء بن خارجه فزاری که در لشکر عمر سعد بود و با او خویشاوندی داشت، از کشتن او صرف نظر کردند، و او را به کوفه آوردند و معالجه کردند و پس از بهبودی به مدینه بازگشت.
5 - عمر بن حسن.
6 - قاسم بن عبدالله.
7 - محمد بن عقیل.
8 - زید بن حسن.(1)
اینان نیز به گفته برخی از اهل تاریخ در کربلا بودند، ولی زنده مانده و به شهادت نرسیدند.

البته ضحاک بن عبدالله مشرقی جزءیاران بود ولی نیمه ظهر عاشورا امام را تنها گذاشت وفرار کرد (2)
منبع:
1.زندگانی امام حسین 117 تالیف سید هاشم رسولی محلاتی ص 548

2. فرهنگ عاشوا، جواد محدثی ص 291
داستان وسرگذشت چگونه زنده ماندن این افراد در پستهای بعدی خواهد آمد

حسن مثنّى یكى از تربیت یافتگان دامان فضل و كرامت مى‏باشد. مادر وى، خوله، دختر منظور فزاریه است. او در اثر تربیت پدر بزرگوارش حضرت مجتبى‏علیه السلام به كسب كمالات آسمانى و فضایل معنوى نائل شد و همانند برادرش متولّى صدقات و موقوفات جدّ بزرگوارش على‏علیه السلام گردید. حسن مثنّى جوانى پاك سیرت و نیكو صورت بود كه شخصیت والاى خود را به فضائل و كمالات انسانى آراسته و مورد تكریم و اعتماد عموم مردم قرار گرفته بود. ازدواج وى با دختر امام حسین‏علیه السلام، كه با صلاحدید آن حضرت انجام شد، به افتخارات وى افزود و همراهى‏اش با كاروان كربلا و شركت در آن حماسه تاریخى نام وى را در ردیف ایثارگران و فداكاران راستین تاریخ اسلام قرار داد و به عنوان یكى از یاران با وفاى سرور و سالار شهیدان قلمداد شد.
او بعد از مبارزات سختى كه با تمام وجود در مقابل لشكر یزید انجام داد، به شدّت زخمى شده و به اسارت دشمن در آمد. یكى از سربازان عمر بن سعد به نام ابى‏حسان اسماء بن خارجه فزارى، كه از بستگان مادرش نیز بود، او را از اسارت دشمن نجات داده و در منزل خویش در كوفه به مداواى وى همت گماشت و پس از بهبودى، او را به مدینه روانه كرد. بعد از بازگشت اسراى كربلا به مدینه، حسن مثنّى همچنان با همسر فداكارش فاطمه بنت الحسین زندگى مى‏كرد تا اینكه به دستور عبدالملك بن مروان (از خلفاى اموى) مسموم گردیده و در 35 سالگى به شهادت رسید و در قبرستان بقیع مدفون شد.1
1. بحارالانوار، ج 44، ص 167؛ معجم رجال الحدیث، ج 5، ص 289.

ضحاک بن عبدالله مشرقي
از اصحاب امام حسين «ع » در کربلا بود، ضحاک بن عبدالله مشرقي پياده جهاد مي کرد. او چند تن را کشت و به محضر امام رسيد و امام در حق او دعا کرد(1)ولي پس از شهادت ياران امام، تصميم به فرار از معرکه گرفت.خدمت امام آمد و گفت: اي پسر پيامبر!با هم قرار گذاشته بوديم که تا وقتي مدافعي داري من هم دفاع کنم.اينک که مدافعان کشته شده اند، مرا اجازه بده که بروم.امام آزادش گذاشت.او که قبلا اسب خود را در يکي از خيمه ها بسته بود و خود، پياده مي جنگيد، پس از اذن امام، سراغ اسب خويش رفت و سوار شده، به طرف نيروهاي سپاه کوفه تاخت.برايش راه باز کردند.تعدادي از سربازان تعقيبش کردند.چون به روستايي نزديک ساحل فرات به نام «شفيه » رسيد، ايستاد.تعقيب کنندگان او را شناختند و از تعقيبش منصرف شدند. (2) ضحاک بن عبيد الله هم گفته و او را از اصحاب امام سجاد دانسته اند.
برخي از مورّخان؛ از جمله طبري، جريان بيعت شب عاشورا توسط امام حسين (عليه السلام) و اظهار وفاداري ياران را از قول همين ضحّاک نقل کرده اند(3)
آري، ضحاک بدين سان از جبهه حق گريخت و زندگي چند روزه دنيا را به رستگاري و بهشت فروخت؛ «أَلّلهُمَّ اخْتِمْ لَنا بِالسَّعادَةِ»؛ «خدايا! زندگي ما را به سعادت منتهي ساز و عاقبتمان را به خير گردان!»

پاورقي

(1) فرهاد ميرزا ، قمقام، ج1، ص424.
(2)عبرات المصطفين، محمد باقر محمودي، ج 2، ص 54، حياة الامام الحسين، ج 3، ص 229 (نقل از انساب ‏الاشراف).
(3). طبري، تاريخ، ج4، ص339، انساب الاشراف 197 /3

موضوع قفل شده است