آیه اطاعت

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
آیه اطاعت

=======================================================

آيه اطاعت:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَي اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً. اي كساني كه ايمان آورده ايد! اطاعت كنيد خدا را، و اطاعت كنيد پيامبر و اولي الامر از خودتان را....(1)

به طور اطلاق در اين آيه خدا به اطاعت از خود و رسول و اولي الامر دستور داده و اطاعت از اولي الامر و اطاعت از خدا و رسول بدون قيد و شرطي در كنار هم قرار گرفته و معلوم مي شود اطاعت از اولي الامر با اطاعت از خدا و رسول خدا تفاوت ندارد و لازمه موافقت اوامر و نواهي اولي الامر با اوامر و نواهي خدا و رسول، آن است كه آنها از خطا و گناه بايد معصوم باشند. و گرنه لازم مي آيد خدا به اطاعت از كساني امر كرده باشد كه مصون از گناه نيستند و چنين فرمان مطلق از خداي حكيم عقلاً قبيح و منكر است. زيرا مستلزم عصيان خالق و اطاعت مخلوق است و چنين اطاعتي مطابق احاديث رسيده از پيغمبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ جايز نيست.(2)
و لذا كساني ديگري كه اطاعت آنها لازم است مثل والدين با اين كه اطاعت آنها در حدّ اهميت اطاعت از اولي الامر نيست همواره محدود به حدودي و مقيد به اين است كه معصيت خدا لازم نيايد.(3)
از آن چه گفته شد نتيجه مي گيريم كه اولي الامر بايد افراد معصوم و معيني باشند و خدا بايد آنان را معرفي كرده باشد زيرا درك عصمت از حيطه عقل خارج است و معقول نيست خدا از يك طرف امر به اطاعت بدون چون و چرا از اولي الامر بكند و از طرفي تعريف آنها را به مردمي واگذار كرده باشد كه معصوم را نمي شناسند چون چنين فرماني تكليف به امر غير مقدور است.
فخر رازي از علماي برجسته اهل سنت با اذعان به اين كه لازمه امر به اطاعت مطلقه از اولي الامر عصمت آنها است. ضرورت عصمت آنان را پذيرفته و مي گويد: اگر معصوم نباشند تضاد در حكم الهي لازم مي آيد زيرا از يك طرف اطاعت آنها را واجب كرده و از طرفي ديگر آن جا كه آنان به خطا فرمان مي دهند ارتكاب آن عمل ممنوع است. لكن فخر رازي به بهانه اين كه شخص معصوم در ميان امت قابل تشخيص نمي باشد و نيز به دليل اين كه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرموده است: «امت من هرگز به خطا اتفاق نمي كند» اهل حل و عقد را مصداق اولي الامر قرار داده و رأي آنها را معصوم پنداشته است.(4)
به فخر رازي و كساني ديگري كه به اين مطلب قائلند بايد گفت اولاً هيچ گاه اجماع امت به عنوان اهل حل و عقد در ميان مسلمانان تحقق پيدا نكرده است. ثانياً با فرض تحقق، به علت عدم معصوم بودن افراد حل و عقد ممكن نيست، با جمع شدن آنان وصف عصمت براي اين جمع به وجود آيد. ثالثاً امت اسلامي در مساله امامت و حكومت از شخص خليفه پيروي مي كند نه از شوراي حل و عقد زيرا در خارج اولي الامر فقط يك نفر بوده است و شوراي حل و عقد هيچ گاه خلافت را به عهده نداشته است.
رابعاً مضمون كلام پيغمبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ اين نيست كه رأي هيأت حاكمه به خطا نمي رود زيرا گذشته و حال، شهادت به خطاي رأي نمايندگان امت مي دهد بلكه معناي حديث اين است كه امت بر خطا اجماع نمي كند و هيچ گاه وضعيت به حدي نمي رسد كه حتي يك نفر هم از حق پيروي نكند، هر چند آن يك نفر معصوم باشد و هيچ دليلي بر اين وجود ندارد كه كلمه «امت» به اهل حل و عقد معني شود.(5)
خامساً راه شناخت فرمانروايان مفترض الطاعه، قرآن و رواياتي است كه در منابع معتبر اهل سنت نيز آمده است. آيات ولايت، مودت، تطهير، مباهله و آيه تبليغ و روايات وارده در تفسير آنها و نيز روايات ثقلين، منزلت، غدير، سفينه و اولي الامر را معرفي نموده است و رواياتي مربوط به آيه اطاعت به اين مضمون كه اولي الامر كيانند زياد است در اينجا به سه نمونه اكتفا مي كنيم:
1. سليمان حنفي نقل نموده از امام علي ـ عليه السلام ـ سئوال شد كه كوچك ترين امري كه موجب گمراهي انسان مي شود چيست؟ حضرت فرمود: «نشناختن ولي الله مفترض الطاعه كه حجت خدا و شاهد بر خلق است و خدا به اطاعت او دستور داده است». وقتي سائل از حضرت درخواست توضيح بيشتري مي كند مي فرمايد: «منظور كساني است كه خدا در قرآن آنها را قرين خود و رسولش قرار داده و فرموده است: (اي مؤمنان، خدا و رسول و اولي الامر را اطاعت كنيد)». و سپس ادامه مي دهد: منظور از اولي الامر كساني است كه پيغمبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در مواضع متعدد و حتي در خطبه اي كه هنگام رحلت خود آنها را معرفي نموده و فرموده است: دو چيز نفيس را ميان شما مي گذارم يكي كتاب الله و ديگري عترت و اهل بيتم ـ عليهم السلام ـ ».(6)
2. و نيز در تفسير همين آيه از پيغمبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ نقل شده كه حضرت اسامي دوازده امام را به ترتيب برده و آنها را معرفي كرده است.(7)
3ـ جابر بن عبدالله انصاري مي گويد: وقتي آيه «اولوالامر» نازل شد از پيغمبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ پرسيدم مراد چه كساني هستند؟ فرمود: «آنهايي كه خدا اطاعت شان را قرين اطاعت خود و رسولش قرار داده و آنها خلفاء من و ائمه مسلمين بعد از من هستند، اول آنها علي ـ عليه السلام ـ است بعد امام حسن ـ عليه السلام ـ و بعد...».(8)

منقول است از:

1. نساء : 59.
2. طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، قم، دفتر نشر اسلامي، بي تا، ج4، ص620.
3. عنکبوت : 8.

4. فخر رازي، محمد، تفسير کبير، بيروت، دارالفکر، 1415ق، ج1، ص144.
5. طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، قم، دفتر نشر اسلامي، بي تا، ج4، ص626.
6. سليمان بن ابراهيم حنفي قندوزي، ينابيع الموده، دارالاسوه، چاپ اول، 1416ق، ج1، ص351.
7. سليمان بن ابراهيم حنفي قندوزي، ينابيع الموده، دارالاسوه، چاپ اول، 1416ق، ج1، ص351.
8. الميرزا محمد المشهدي، تفسيبر کنز الدقائق، قم، مؤسسه النشر الاسلامي، چاپ اول، 1407ق، ج2، ص492.
=======================================================