چرا بعد از شهادت امام حسن(ع) ،به جای فرزندانش امام حسین(ع) به امامت رسیدند؟

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا بعد از شهادت امام حسن(ع) ،به جای فرزندانش امام حسین(ع) به امامت رسیدند؟

نقل قول:

چرا بعد از شهادت امام حسن(ع) ،به جای فرزندانش امام حسین(ع) به امامت رسیدند؟
اگر می گویید حضرت قاسم(ع) کوچک بوده ، امام زمان(عج) هم در کودکی به امامت رسیدند؟
مثلاً چرا با وجود کودکی امام زمان(عج) ، امامت به برادر امام حسن عسگری(ع) نرسید؟
آیا امام حسن(ع) فرزند دیگری نداشته اند؟
آیا رسم اعراب این نبوده که فرزند بزرگتر همواره جانشین پدر در امورات گردد؟

با سلام خدمت کارشناسان محترم
اگر تاپیکی یا پاسخی برای شبهات دوست عزیزمون هست ، ارائه بفرمایید ممنون میشم.
یا علی
:Gol:

گل ليلا;169676 نوشت:
با سلام خدمت کارشناسان محترم اگر تاپیکی یا پاسخی برای شبهات دوست عزیزمون هست ، ارائه بفرمایید ممنون میشم. یا علی

با سلام

جناب مهندس عزیز
فعلا این را داشته باشید
باز اگر مطلبی یادم امد به روی چشم

http://www.askdin.com/showthread.php?t=688

با سلام

امامت، یک منصب دنیوی نیست، بلکه «امامان»، هادیان الهی بشر، معادن وحی، مخازن علم الهی، ارکان خلقت، گواهان خدای عزوجل بر خلق، حجت‌ها و خلفای او در زمین و صاحبان ولایت از سوی حق تعالی می‌باشند.

چنین اشخاصی، افضل، اکمل و اشرف مخلوقات هستند و به همین جهت «صاحب عصمت» نامیده می‌شوند و بدیهی است که خداوند حکیم به جز انسان کامل و اشرف مخلوقات را به عنوان حجت‌های خودش و هدایتگران دیگران نمی‌گمارد.

نه تنها شناخت اشرف و افضل مخلوقات و انسان کامل برای انسان میسر نیست، بلکه اساساً محال است که خداوند بشر و سایر مخلوقات را خلق نماید و سپس آنها را هدایت ننموده و یا هدایت‌شان را بر عهده‌ی خودشان بگذارد. لذا «امام» نیز مانند «نبی و رسول» از جانب خداوند متعال انتخاب و معرفی می‌شود.
و اوست که می‌داند کدام بنده‌اش انسان کامل است و اشرف کیست؟
و اوست که می‌داند چه کسی را برای هدایت انسان‌ها انتخاب کند و این رسالت عظیم را بر عهده‌ی چه کسانی قرار دهد:

«وَ إِذا جاءَتْهُمْ آيَةٌ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتى‏ مِثْلَ ما أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ سَيُصيبُ الَّذينَ أَجْرَمُوا صَغارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَ عَذابٌ شَديدٌ بِما كانُوا يَمْكُرُونَ» (الأنعام - 124)

ترجمه: و چون، آيه‏اى براى آنها آيد گويند: ما، هرگز ايمان نياوريم، مگر اين كه مثل آنچه بر پيامبران خدا نازل شده، بر ما، نيز نازل شود: خدا بهتر مى‏داند كه رسالت خود را در كجا قرار دهد، بزودى خداوند مجرمان را خوار و حقير سازد، و كيفرى سخت بواسطه مكرى كه به كار مى‏برند، بر آنها فروفرستد.

پس انتخاب و انتصاب امامان مخصوص خداوند متعال و حکیم است و اوست که انبیاء، رسول و ائمه (ع) را بر می‌گزیند و به مردم معرفی می‌نماید.
و او انسان کامل را برای این امر مهم بر می‌گزیند، خواه رابطه‌ی پدر و پسری، برادری و ... داشته باشند و خواه نداشته باشند.
فرزند یک نبی مانند حضرت نوح (ع)، کافر و معذب می‌شود، فرزند یک نبی دیگر مانند حضرت ابراهیم (ع)، خود به نبوت (حضرت اسماعیل ع) می‌رسد و یک نبی دیگر مانند حضرت عیسی (ع) اصلاً صاحب فرزند نمی‌شود و فرزندان ذکور یک نبی دیگر مانند حضرت محمد (ص) که خاتم‌الانبیاء نیز هست، قبل از بعثت وفات می‌یابند و نسل او از دخترش ادامه می‌یابد.

در نتیجه انتخاب امام و معصوم در اختیار بشر نیست که از سوی خود قاعده‌ای «چون وراثت» برای آن تدوین نماید.
اگر چه کمال و طهارت اصل و نسب نیز شرط است و در میان تمامی انسان‌های روی زمین، به جز فرزندانی که از امیرالمؤمنین علیه‌السلام و حضرت فاطمه علیها‌السلام به دنیا آمدند (امام حسن، امام حسین و حضرت زینب علیهم السلام)،‌ هیچ احدی وجود ندارد که هم خودش معصوم باشد و هم پدرش و هم مادرش. لذا امام حسین علیه‌السلام بدین لحاظ نیز بر سایرین ارجحیت دارد.

در خاتمه فقط به بخش کوتاهی از فرمایشات حضرت امام رضا علیه‌السلام در مقام و منزلت «امام» بیان می‌گردد تا بیشتر تبیین شود که بشر هیچ اختیاری در انتخاب «امام» و یا تدوین چارچوب و ضوابط برای انتصاب او نداشته و نمی‌تواند داشته باشد:

«... مگر مردم مقام و منزلت امامت را در میان امت می‌دانند تا روا باشد که به اختیار و انتخاب ایشان واگذار شود؟! همانا امامت قدرتش والاتر و شأنش بزرگ‌تر و منزلتش عالی‌تر و مکانش منیع‌تر و عمقش ژرف‌تر از آن است که مردم با عقل خود به آن برسند یا با آرایشان آن را دریابند و یا به انتخاب خود امامی منصوب کنند...»
(اصول کافی، ج1، کتاب الحجة، ص 283)

گل ليلا;169676 نوشت:
آیا امام حسن(ع) فرزند دیگری نداشته اند؟ آیا رسم اعراب این نبوده که فرزند بزرگتر همواره جانشین پدر در امورات گردد؟

با تشکر از پاسخگويي
آيا در دو مورد بالا شواهد و اسناد تاريخي موجود هست؟
يا علي
:Gol:

گل ليلا;169822 نوشت:
آیا امام حسن(ع) فرزند دیگری نداشته اند؟

فرزند آن‌ حضرت‌ از دختر و پسر 15 نفر بوده‌اند بنامهاى‌: زيد، حسن‌، عمرو، قاسم‌، عبد الله‌، عبد الرحمن‌، حسن‌ اثرم‌، طلحه‌، ام‌ الحسن‌، ام‌ الحسين‌، فاطمه‌، ام‌ سلمه‌، رقيه‌، ام‌ عبد الله‌، و فاطمه‌ .
و نسل‌ او فقط از دو پسرش‌ حسن‌ و زيد باقى‌ ماند و از غير اين‌ دو انتساب‌ با
آن‌ حضرت‌ درست‌ نيست‌ .

منبع مجمع جهاني اهل‎بيت(عليهم ‎السلام)

با سلام

امامت از نظر شيعه منصبي است الهي نه اينكه منصبي دنيوي باشد و هركسي لايق اين مقام نيست مگر اينكه خداوند او را براي بندگان خود اختيار كرده باشد.


امامت، يكي از آموزه‌هاي مهمّ اسلامي است كه از ديرزمان، مورد اهتمام و بحث و تحقيق مذاهب و متفكران اسلامي بوده است، در اين ميان، شيعة اماميه براي امامت، اهداف، رسالت‌ها و شاخص‌هايي را تعريف كرده است كه به سبب آنها، امامت در تفكر شيعي از جايگاه و اهميت ويژه‌اي برخوردار شده است و اگر ديگر مذاهب اسلامي، امامت را از واجبات فقهي مي‌دانند، شيعه آن را از اصول اعتقادي مي‌شمارد.

اجراي احكام و حدود اسلامي، برقراري امنيت و گسترش عدالت و دفاع از كيان اسلام و مسلمين، از مهم‌ترين اهداف امامت و مسئوليت‌هاي امام است كه شيعه و اهل سنت بر آنها توافق دارند، امّا شيعه، علاوه بر امور ياد شده، «تبيين معارف و احكام اسلامي» و صيانت فكري و معنوي اصول و فروع اسلامي را نيز از اهداف امامت و رسالت‌هاي امام مي‌شمارد و بلكه آن را مهم‌ترين فلسفة امامت مي‌داند.

بديهي است كه تحقق اين آرمان به صورت مطلوب، بدون برخورداري امام از «علم كامل» نسبت به معارف و احكام اسلامي و «عصمت علمي و عملي» او امكان‌پذير نخواهد بود. از سوي ديگر، عصمت و علم كامل به شريعت، از صفات دروني است و تشخيص آن براي افراد، از طريق متعارف ممكن نيست؛ بدين جهت راه تعيين امام، منحصر در «نصّ شرعي» است و نصّ شرعي نيز متفرّع بر «نصب الهي» مي‌باشد.



مهم‌ترين شاخصه‌هاي امامت در تفكر شيعي عبارتند از: علم كامل به احكام و معارف اسلامي، عصمت علمي و عملي، نصب الهي و نصّ شرعي. برتري داشتن امام بر افراد مشمول امامت او نيز از ديگر شاخص‌هاي مهم امامت است كه برخي از متكلمان غيرشيعي نيز در حدّ شرط كمال يا شرط لزوم، به صورت مقيد پذيرفته‌اند.


قرآن كريم نيز به اين مطلب اشاره دارد كه امر امامت منصبي است الهي و به كساني اين مقام اعطا مي شود كه شايستگي ان راداشته باشند.


هنگامي كه حضرت ابراهيم(ع) از خداوند مي خواهد كه در نسل او امام قرار دهد ،خداوند در جواب مي گويد عهد من به ظالمين نمي رسد.


وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ


و هنگامى كه خدا ابراهيم را با كلماتى بيازمود و او همه را به اتمام رسانيد، گفت: من تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم. [ابراهيم‏] گفت: از خاندانم چطور؟ فرمود: عهد من به ستمكاران نمى‏رسد.(بقره،124)

در مجمع البيان مرحوم طبرسي در تفسير اين آيه چنين آمده است:


مذهب اهل بيت با استدلال به اين آيه شريفه مى ‏گويند: امام راستين و برگزيده خدا بايد معصوم باشد، و عصمت از ويژگيهاى اساسى امامت واقعى است؛ زيرا قرآن بصراحت روشن مى ‏سازد كه «امامت به ستمكار نمى ‏رسد.» و مى ‏دانيم كه فرد عادى و غيرمعصوم به هر حال در طول زندگى، به خود يا ديگران ستم روا مى ‏دارد.

بنابراين، عصمت لازمه امامت است و فرد غيرمعصوم هرگز درخور مقام بلند امامت راستين نيست.

يك پرسش: از آيه شريفه اين واقعيت دريافت مى ‏شود كه بيدادگر در همانحال كه بيداد مى ‏كند و ستم روا مى ‏دارد، شايسته مقام والاى امامت نيست؛ امّا اگر توبه كرد، چرا شايسته نباشد؟ پاسخ: بيدادگر هرچند توبه كند، تا پايان عمر نمى ‏تواند به اين مقام رفيع اوج گيرد؛ چرا كه آيه شريفه بروشنى بر اين مطلب تأكيد دارد و گذشته و حال و آينده زندگى انسان را دربرمى ‏گيرد. با اين توضيح، كسى كه ستم كرده است، گرچه پس از ستم توبه كند و به بارگاه خدا بازگردد، سزاوار رسيدن به اين مقام والا و اين جايگاه پاك و پاكيزه نخواهد بود(مجمع البيان، ذيل آيه 124 سوره بقره)

همچنين در مورد معناي ظلم در اين آيه چنين گفته شده است:

منظور از ((ظلم )) در جمله ((لا ينال عهدى الظالمين )) تنها ستم به ديگران كردن نيست ، بلكه ظلم (در برابر عدل ) در اينجا به معنى وسيع كلمه به كار رفته و نقطه مقابل عدالت به معنى گذاردن هر چيز به جاى خويش است . بنابراين ظلم آن است كه شخص يا كار يا چيزى را در موقعيتى كه شايسته آن نيست قرار دهند. از آنجا كه مقام امامت و رهبرى ظاهرى و باطنى خلق ، مقام فوق العاده پر مسئوليت و با عظمتى است ، يك لحظه گناه و نافرمانى و سوء پيشينه سبب مى گردد كه لياقت اين مقام سلب گردد. لذا در احاديث مى خوانيم كه امامان اهل بيت (عليهمالسلام ) براى اثبات انحصار خلافت بلافصل پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) به على (عليه السلام ) به همين آيه مورد بحث استدلال مى كردند، اشاره به اينكه ديگران در دوران جاهليت بت پرست بودند، تنها كسى كه يك لحظه در مقابل بت سجده نكرد على (عليه السلام ) بود(تفسير نمونه ،ذيل آيه 124 سوره بقره)

گل ليلا;169676 نوشت:
آیا امام حسن(ع) فرزند دیگری نداشته اند؟ آیا رسم اعراب این نبوده که فرزند بزرگتر همواره جانشین پدر در امورات گردد؟

همچنان که دوستان فرمودند
اولا: امامت طبق نص از طرف خدا معلوم می شود نه اینکه وراثت الحسن والحسین امامان قاما او قعدا(1)
حسن و حسين در همه احوال امام و پيشوايند؛ چه بايستند و چه بنشينند.

ثانیا : امام حسن مجتبی بجز حضرت قاسم فرزندان دیگری هم داشتند که دوستان فرمودند ولی نصی درباره امامت آنها نبود
ثالثا : رسم اعراب هم در همه جا این نبوده که بعداز پدر حتما پسر وی بر جایش بنشیند مثل اولین خلیفه عباسی که مرد برادرش منصور برجایش نشست ، مامون که مرد برادرش معتصم بر جایش نشست ولی این موضوع به انتصاب امام حسین علیه السلام ربطی ندارد چون همانطور که عرض شد این مسئله از طرف خداوند بوده است فقط خواستم بگویم حتی بر مبنای رسم عرب نیز چنین چیزی قطعی نیست

1.بحار الانوار 43/291 و 44/2.

از پاسخهاي عالمانه سروران گرامي تشکر مي کنم
يا علي:Gol:

گل ليلا;169676 نوشت:
با سلام خدمت کارشناسان محترم
اگر تاپیکی یا پاسخی برای شبهات دوست عزیزمون هست ، ارائه بفرمایید ممنون میشم.
یا علی
:gol:

[="blue"]با سلام خدمت همه دوستان و تشکر از مطالب همه کارشناسان عزیز ، به نظر حقیر بهترین جوابی که می توان به این سوال داد این است که بگوییم ما نمی دانیم حکمتش چیست. ولی این را خوب می دانیم که خداوند متعال حکیم است و کارهایش نیز از روی حساب و کتاب است ؛ پس اگر کاری را انجام داد کشف می کنیم بهترین کار بوده است. امامت نیز منصبی الهی است و به دست با کفایت خداوند متعال، لذا هر چه کرد عین عدل است و بهترین وجه ممکن بوده است؛ قرآن نیز به این مطلب رهنود دارد، آنجا که می فرماید:"اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَ : خداوند خود می داند رسالتش را در کجا قرار دهد(انعام 124). اینجا هم که امامت به امام حسین(ع) و فرزندان حضرت رسید قطعا بهترین کار بوده است.[/]

پرسش:


چرا بعد از شهادت امام حسن(ع) ،به جای فرزندانش امام حسین(ع) به امامت رسیدند؟اگر می گویید حضرت قاسم(ع) کوچک بوده ، امام زمان(عج) هم در کودکی به امامت رسیدند؟مثلاً چرا با وجود کودکی امام زمان(عج) ، امامت به برادر امام حسن عسگری(ع) نرسید؟آیا رسم اعراب این نبوده که فرزند بزرگتر همواره جانشین پدر در امورات گردد؟

پاسخ با استفاده از نظرات کارشناسان محترم:


با سلام خدمت شما

امامت از نظر شيعه منصبي است الهي نه اينكه منصبي دنيوي باشد و هركسي لايق اين مقام نيست مگر اينكه خداوند او را براي بندگان خود اختيار كرده باشد. قرآن نیز به این مطلب رهنود دارد، آنجا که می فرماید:"اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَه : خداوند خود می داند رسالتش را در کجا قرار دهد[1]


امامت، يكي از آموزه‌هاي مهمّ اسلامي است كه از ديرزمان، مورد اهتمام و بحث و تحقيق مذاهب و متفكران اسلامي بوده است، در اين ميان، شيعة اماميه براي امامت، اهداف، رسالت‌ها و شاخص‌هايي را تعريف كرده است كه به سبب آنها، امامت در تفكر شيعي از جايگاه و اهميت ويژه‌اي برخوردار شده است و اگر ديگر مذاهب اسلامي، امامت را از واجبات فقهي مي‌دانند، شيعه آن را از اصول اعتقادي مي‌شمارد.


اجراي احكام و حدود اسلامي، برقراري امنيت و گسترش عدالت و دفاع از كيان اسلام و مسلمين، از مهم‌ترين اهداف امامت و مسئوليت‌هاي امام است كه شيعه و اهل سنت بر آنها توافق دارند، امّا شيعه، علاوه بر امور ياد شده، «تبيين معارف و احكام اسلامي» و صيانت فكري و معنوي اصول و فروع اسلامي را نيز از اهداف امامت و رسالت‌هاي امام مي‌شمارد و بلكه آن را مهم‌ترين فلسفة امامت مي‌داند.
بديهي است كه تحقق اين آرمان به صورت مطلوب، بدون برخورداري امام از «علم كامل» نسبت به معارف و احكام اسلامي و «عصمت علمي و عملي» او امكان‌پذير نخواهد بود. از سوي ديگر، عصمت و علم كامل به شريعت، از صفات دروني است و تشخيص آن براي افراد، از طريق متعارف ممكن نيست؛ بدين جهت راه تعيين امام، منحصر در «نصّ شرعي» است و نصّ شرعي نيز متفرّع بر «نصب الهي» مي‌باشد.
مهم‌ترين شاخصه‌هاي امامت در تفكر شيعي عبارتند از: علم كامل به احكام و معارف اسلامي، عصمت علمي و عملي، نصب الهي و نصّ شرعي. برتري داشتن امام بر افراد مشمول امامت او نيز از ديگر شاخص‌هاي مهم امامت است كه برخي از متكلمان غيرشيعي نيز در حدّ شرط كمال يا شرط لزوم، به صورت مقيد پذيرفته‌اند.[2]


قرآن كريم نيز به اين مطلب اشاره دارد كه امر امامت منصبي است الهي و به كساني اين مقام اعطا مي شود كه شايستگي ان راداشته باشند.


هنگامي كه حضرت ابراهيم(ع) از خداوند مي خواهد كه در نسل او امام قرار دهد ،خداوند در جواب مي گويد عهد من به ظالمين نمي رسد.
وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ
و هنگامى كه خدا ابراهيم را با كلماتى بيازمود و او همه را به اتمام رسانيد، گفت: من تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم. [ابراهيم‏] گفت: از خاندانم چطور؟ فرمود: عهد من به ستمكاران نمى‏رسد.[3]


مذهب اهل بيت با استدلال به اين آيه شريفه مى ‏گويند: امام راستين و برگزيده خدا بايد معصوم باشد، و عصمت از ويژگيهاى اساسى امامت واقعى است؛ زيرا قرآن بصراحت روشن مى ‏سازد كه «امامت به ستمكار نمى ‏رسد.» و مى ‏دانيم كه فرد عادى و غيرمعصوم به هر حال در طول زندگى، به خود يا ديگران ستم روا مى ‏دارد.بنابراين، عصمت لازمه امامت است و فرد غيرمعصوم هرگز درخور مقام بلند امامت راستين نيست.[4]
منظور از ((ظلم )) در جمله ((لا ينال عهدى الظالمين )) تنها ستم به ديگران كردن نيست ، بلكه ظلم (در برابر عدل ) در اينجا به معنى وسيع كلمه به كار رفته و نقطه مقابل عدالت به معنى گذاردن هر چيز به جاى خويش است . بنابراين ظلم آن است كه شخص يا كار يا چيزى را در موقعيتى كه شايسته آن نيست قرار دهند. از آنجا كه مقام امامت و رهبرى ظاهرى و باطنى خلق ، مقام فوق العاده پر مسئوليت و با عظمتى است ، يك لحظه گناه و نافرمانى و سوء پيشينه سبب مى گردد كه لياقت اين مقام سلب گردد. لذا در احاديث مى خوانيم كه امامان اهل بيت (عليهم السلام ) براى اثبات انحصار خلافت بلافصل پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) به على (عليه السلام ) به همين آيه مورد بحث استدلال مى كردند، اشاره به اينكه ديگران در دوران جاهليت بت پرست بودند، تنها كسى كه يك لحظه در مقابل بت سجده نكرد على (عليه السلام ) بود.[5]


همچنین رسم اعراب هم در همه جا این نبوده که بعداز پدر حتما پسر وی بر جایش بنشیند مثل اولین خلیفه عباسی که مرد برادرش منصور برجایش نشست ، مامون که مرد برادرش معتصم بر جایش نشست ولی این موضوع به انتصاب امام حسین علیه السلام ربطی ندارد چون همانطور که عرض شد این مسئله از طرف خداوند بوده است.





[1] انعام 124


[2] شاخص هاي امامت در تفكر شيعي ، نویسنده: علی ربانی کلپایگانی ، ماهنامه موعود شماره 106

[3] بقره،124

[4] مجمع البیان ، مرحوم طبرسی ، ذیل آیه124 سوره بقره

[5]تفسير نمونه ، تفسیر نمونه، ج ‏1، ص 444 – 443 ،ذيل آيه 124 سوره بقره-با دخل و تصرف


موضوع قفل شده است