آیت الله شهـید دکـتر مـفتح ، نمـاد وحـدت حـوزه و دانشـگاه

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیت الله شهـید دکـتر مـفتح ، نمـاد وحـدت حـوزه و دانشـگاه

كودكي و تحصيلات مقدماتي

شهيد آيت الله دكتر محمد مفتح در سال ۱۳۰۷ ه.ش در خانواده اي روحاني در همدان به دنيا آمد. پدر ايشان مرحوم حجت الاسلام حاج شيخ محمود مفتح از وعاظ بزرگ همدان بود.
استعداد فراوان و عشق زياد شهيد به تحصيل باعث شد كه بزودي مراحل مختلف تحصيل را بگذراند، به نحوي كه ديگر حوزه همدان براي او قابل استفاده نبود و لذا در سال ۱۳۲۲ در حالي كه تنها ۱۵ سال داشت براي ادامه تحصيل به حوزه علميه قم مهاجرت كرد

[=B Lotus]تحصيلات تكميلي



[=B Lotus]پس از ورود به قم در حجره[=B Lotus]اي در مدرسه دارالشفاء اقامت كرد و شبانه[=B Lotus]روز به تحصيل علم پرداخت. از محضر اساتيد بزرگي همچون حضرت آيت[=B Lotus]الله[=B Lotus]العظمي امام خميني، مرحوم آيت[=B Lotus]الله علامه طباطبائي، مرحوم آيت[=B Lotus]الله داماد، مرحوم آيت[=B Lotus]الله حجت و ... استفاده كرد و بزودي دوره كامل خارج علوم مختلف حوزه را گذارند و جامع منقول و معقول گرديد تا اينكه به درجه اجتهاد نائل آمد و به[=B Lotus]عنوان مدرسي در حوزه به تدريس پرداخت، به[=B Lotus]نحوي كه حوزه[=B Lotus]هاي درسي ايشان در زمينه[=B Lotus]هاي مختلف به خصوص فلسفه از رونق خاصي برخوردار بود و از پراستفاده[=B Lotus]ترين حوزه[=B Lotus]هاي درسي براي فضلاي قم محسوب مي[=B Lotus]شد.
[=B Lotus]شهيد مفتح در كنار تحصيل[=B Lotus] در حوزه به تحصيل علوم جديده پرداخت و مدارج مختلف تحصيلات جديده را نيز گذراند وي [=B Lotus]پس از مدت نسبتاً كوتاهي موفق به اخذ درجه دكتري ([=Calibri]P.H.D[=B Lotus]) در رشته فلسفه گرديد.
[=B Lotus]فعاليتهاي ايشان در مسائل اجتماعي و سياسي و آشنايي كه از نزديك با حوزه و دانشگاه و كليه مسائل آن پيدا كرده بود سبب شد كه استاد شهيد از سالهاي بسيارقبل، به اهميت وحدت فيضيه و دانشگاه پي برد.
[=B Lotus]مقاله ايشان تحت عنوان �وحدت مسجد و دانشگاه� كه در سالهاي حدود ۱۳۴۰ در نشريه مكتب اسلام قم چاپ شد خود به[=B Lotus]خوبي نشانگر نوع تفكر و تلاش عملي استاد مفتح در زمينه ايجاد اين وحدت از آن سالهاست.
[=B Lotus]با شروع قيام حضرت امام خميني(ره) شهيد مفتح كه يكي از شاگردان نزديك ايشان بود، از روز اول قيام پشت سر امام مبارزات خود را اوج بيشتر داد.
[=B Lotus]منبرهايي كه ايشان در شهرهاي آبادان، خرمشهر، اهواز و... مي[=B Lotus]رفتند بارها منجر به دستگيري و تبعيد ايشان گرديد ولي شهيد مفتح مجدداً در مناسبت بعدي براي منبر به آن شهرها مي[=B Lotus]رفتند تا بالاخره در آخرين بار ايشان دستگير،[=B Lotus] تبعيد وبه استان خوزستان ممنوع[=B Lotus]الورود شد.

در دانشكده الهيات
غناي علمي استاد، تبحر و تسلط ايشان به علوم جديده و قديم، بيان شيوا و قلم قدرتمند ايشان، دانشكده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران را بر آن داشت تا به طور رسمي از ايشان دعوت به عمل آورد تا به تدريس در آن محل بپردازد. شهيد مفتح به شوق همكاري با استاد شهيد آيت الله مطهري تدريس در دانشكده الهيات را پذيرفت و از سال ۱۳۴۹ در تهران اقامت گزيد.

مسجد جاويد؛ سنگر مبارزه با ظلم و الحاد
شهيد آيت الله دكتر مفتح با قبول امامت مسجد جاويد در سال ۱۳۵۲ هسته اي ديگر را در جهت تجمع نيروهاي مسلمان مبارز و سنگري براي ارائه اسلام راستين و جبهه اي براي مبارزه با رژيم پهلوي ايجاد كرد. وي ابتدا اقدام به تشكيل كتابخانه اي در مسجد كرد و سپس با تشكيل كلاسهاي مختلف از جمله اصول عقايد، فلسفه، اقتصاد، تفسير قرآن، نهج البلاغه، عربي، تاريخ اديان، جامعه شناسي و... براي دانشجويان و نيز كلاسهاي ديگري در سطح دانش آموزان اقدامي مؤثر براي بالابردن سطح آگاهي هاي مذهبي به صورتي منظم و سيستماتيك و همچنين ايجاد زمينه براي آشنايي در جهت پيشبرد انقلاب اسلامي نمود تا اين كه در سوم آذر ماه ۱۳۵۳ با دستگيري شهيد آيت الله مفتح و آيت الله العظمي سيد علي خامنه اي مسجد جاويد تعطيل شد . شهيد مفتح حدود ۲ ماه در زندان رژيم زير شديدترين شكنجه ها به سر برد .

مسجد قبا ؛ قلب تپنده انقلاب
حدود ۲ سال پس از آزادي از زندان شهيد آيت الله دكتر مفتح امامت مسجدي در نزديكي حسينيه ارشاد را پذيرفت و آن مسجد را �قبا� ناميد و بدين صورت مسجد قباي ديگري در راستاي مسجد قبا در صدر اسلام بنياد نهاده شد تا سنتهاي اصيل رسول خدا و خاندان پاكش را احيا كند.
وي اين مسجد را به عنوان بزرگترين سنگر در جريان مبارزات انقلاب اسلامي درآورد. جمعيتهاي چندين صدهزار نفري كه در سالهاي ۵۶ و ۵۷ در سخنراني هاي ماه مبارك رمضان در مسجد گرد مي آمدند، تا آن زمان بي سابقه بود و رعب و وحشت زيادي در دل رژيم منفور پهلوي ايجاد مي كرد.

فعاليت در لبنان؛ اقدامي عملي در تعميق و گسترش انقلاب اسلامي
در جريان جنگهاي داخلي لبنان كه رژيم صهيونيستي اشغالگر با همكاري رژيمهاي مرتجع منطقه براي سركوبي شيعيان و فلسطينيهاي مسلمان به پا خاسته مقيم لبنان برپا كرده بود، شهيد آيت الله دكتر مفتح اقدام به جمع آوري اعانه به مقدار زياد كرد و آنها را به لبنان فرستاد. او معتقد بود اساسي ترين كار براي پيشرفت هرچه بيشتر شيعيان لبنان، بالاتر بودن سطح آموزش و فرهنگ آنان است، عليهذا براي جنگ زدگان لبنان دو برنامه كوتاه مدت و درازمدت داشت. در برنامه كوتاه مدت سعي بر آن داشت تا مخارج تحصيلي كودكان شهداي لبنان را تأمين كند و در اين راه موفق شد عده زيادي از بازماندگان شيعيان جنگ زده را با تأمين مخارج تحصيل و پوشاك و غذا راهي مدارس بكند. هدف وي از اجراي برنامه درازمدت اين بود كه يك مركز و مجتمع آموزشي شيعي در لبنان ايجاد كند و با اين اقدام دست به اساسي ترين كار در جهت از بين بردن عقب افتادگي شيعيان لبنان زد.

نماز عيد فطر؛ نقطه عطفي در حركت انقلاب
شهيد مفتح در رمضان سال ۱۳۵۶ اقدام به تشكيل جلسات سخنراني در مسجد قبا نمود و از كساني كه رژيم، آنها را از انجام سخنراني منع كرده بود دعوت كرد و با اين عمل قدم مؤثري را در جهت رسوا كردن رژيم برداشت.
پس از روزهاي سازندگي ماه رمضان ۵۶ شهيد آيت الله دكتر مفتح اعلام كرد كه نماز عيد فطر را در زمينهاي قيطريه خواهد خواند.
ساعت ۸ صبح پنجشنبه ۱۶ شهريور دكتر مفتح به زمينهاي قيطريه آمد و مشاهده كرد كه سر تا سر زمين توسط نيروهاي مسلح ارتش شاهنشاهي اشغال شده است.
در اوائل راه ،ارتش شروع به شليك تير هوايي و گاز اشك آور به سوي جمعيت مؤمن و مبارز كرد اما مردم با روشن كردن آتش و سوزانيدن مقوا در اطراف شهيد مفتح مانع از آسيب رساني گاز به ايشان شدند.
نظاميان شاه به كمي پائين تر (خيابان دكتر شريعتي، سر راه شهيد كلاهدوز) حمله كردند و دكتر مفتح را با سرنيزه و قنداق تفنگ به سختي مجروح و مضروب كردند به طوري كه امكان حركت از وي سلب شد.
شهيد مفتح كه صبح جمعه ۱۷ شهريور براي مداوا و پانسمان زخمهاي ناشي از تظاهرات ديروز به بيمارستان رفته بود، موقع بازگشت به منزل به وسيله ساواك دستگير شد.
بدين ترتيب در اولين ساعات حكومت نظامي وي با تن و بدني مجروح دستگير و روانه زندان كميته ضد خرابكاري شاه گرديد.
بعد از ۲ ماه كه رژيم سابق در اثر اوجگيري انقلاب ناچار به گشودن در زندانها شد شهيد آيت الله دكتر مفتح از زندان آزاد شد.


پس از انقلاب
كوشش هاي شبانه روزي استاد مفتح، پس از انقلاب با شدتي بيشتر دنبال شد، لياقت و جديت و كارداني ايشان ناشي از ايمان و اعتقاد عميقشان به انقلاب اسلامي بود.
وي علاوه بر عضويت در شوراي انقلاب با درخواست دانشجويان دانشكده الهيات و بعد از مشورت با استاد مطهري سرپرست دانشكده الهيات شدند و علاوه بر اين سرپرستي كميته منطقه ۴ تهران نيز برعهده وي بود.
دكتر مفتح در ادامه ساليان دراز كوشش و تلاش براي وحدت فيضيه و دانشگاه كه اسلام بر جامعه حاكم و كشور تحت رهبريهاي حضرت امام به پيش مي رفت به كوشش خود در اين زمينه افزود. در سالگرد شهادت آيت الله حاج سيدمصطفي خميني اقدام به تشكيل سمينار وحدت حوزه و دانشگاه در دانشكده الهيات نمود كه اين اولين سميناري بود كه تحت اين عنوان برگزار مي شد.

شهادت
دكتر مفتح در ساعت ۹ صبح روز سه شنبه ۲۷ آذر ۱۳۵۸ در حياط خلوت دانشكده الهيات دانشگاه تهران با شليك چند گلوله از سوي ضاربين بشدت زخمي شد و معالجات در بيمارستان اثري نبخشيد. ايشان حدود ساعت ۲ بعد از ظهر همان روز به شهادت رسيد. يادش گرامي باد.


IMAGE(<a href="http://rajanews.com/image/%D8%A7%D8%B4%D8%AE%D8%A7%D8%B5/mofateh" rel="nofollow">http://rajanews.com/image/%D8%A7%D8%B4%D8%AE%D8%A7%D8%B5/mofateh</a>(1).jpg)

«پيام امام خميني(قدس ره) به مناسبت شهادت دكتر مفتح»

بسم الله الرحمن الرحيم
انا لله و انا اليه راجعون
آن گاه كه منطق قرآن آن است كه ما از خداييم و به سوي او مي رويم و مسير اسلام بر شهادت در راه هدف است و اولياي خدا –عليهم السلام – شهادت را يكي از ديگري به ارث مي بردند و جوانان متعهد ما، براي نيل شهادت در راه خدا درخواست دعا مي كرده و مي كنند، بدخواهان ما كه از همه جا وامانده، دست به ترور وحشيانه مي زنند، ما را از چه مي ترسانند؟ امريكا خود را دلخوش مي كند كه با ايجاد رعب در دل ملت كه سربازان قرآنند، مي تواند وقفه‌اي در مسير حق و عقب گردي از جهاد مقدس در راه خدا ايجاد كند، غافل از اين كه ترس از مرگ براي كساني است كه دنيا را مقر خود قرار داده و از قرارگاه ابدي و جوار رحمت ايزدي بي خبرند. اينان از كوردلي، صحنه‌هاي شورانگيز ملت عزيز و شجاع ما را در هر شهادتي، پس از شهادتي كه در پيش چشمان خيره‌ي آنان منعكس است، نمي بينند. «صُمٌّ بُكمٌ عُميٌ فَهُم لا يَعقِلُون» اينان مي بينند كه هزار و سيصد سال بيشتر از صحنه‌ي حماسه آفرين كربلا مي گذرد و هنوز خون شهيدان ما در جوش و ملت عزيز ما در حماسه و خروش است.
جناب حجت الاسلام دانشمند محترم آقاي مفتح و دو نفر پاسداران عزيز اسلام رحمه الله عليهم به فيض شهادت رسيدند و به بارگاه ابديت بار يافتند و در دل ملت و جوانان آگاه ما حماسه آفريدند و آتش نهضت اسلامي را افروخته تر و جنبش قيام ملت را متحرك تر كردند. خدايشان در جوار رحمت واسعه‌ي خود بپذيرد و از نور عظمت خود بهره دهد. اميد بود از دانش استاد محترم و از زبان علم او بهره ها براي اسلام و پيشرفت نهضت برداشته شود و اميد است، از شهادت امثال ايشان بهره ها برداريم. من شهادت را بر اين مردان برومند اسلام تبريك و به بازماندگان آنان و ملت اسلام تسليت مي دهم.
سلام بر شهيدان راه حق
روح الله الموسوي الخميني

شهيد مفتح از ديدگاه مقام معظم رهبري

مقام معظم رهبری در بیست و ششم آذر 1364 به دانشکده الهیات رفتند و با دست خط مبارک در دفتر یادبود این دانشکده در خصوص شهید مفتح این گونه نگاشتند:

بسم الله الرحمن الرحیم

یاد شهید عزیز مرحوم آیت الله مفتح, آن شمع پرسوز و گداز و روشنی بخش آن روحانی پرجد و جهد و جسور آن مبلغ دانا و سخنور آن مبارز شجاع و خستگی ناپذیر آن شخصیت متواضع و محبوب گرامی باد. او که با خون خود, سخن خود, تلاش خود, هدف و راه خود را امضاء کرد و صحت و حقانیت آن را به ثبت رسانید

قسمت اول

1. صلابت و معنويت اسلام

...جوانان عزيز بدانيد آينده با قرآن و اسلام است، اين همه تزويرها، نيرنگ ها، تهديد ها، آزارها و... از بين مي رود.(1)

... استعمار، استعمار است؛ دشمن، دشمن است؛ قدرت هاي ضد انساني در شرق و غرب براي ما تفاوت نمي كند، ما يك منطق داريم و آن منطق اسلامي و حركت اسلامي است. اينجا مرحله حساس حركت است و خيلي ظريف است و هوشياري مي خواهد.(2)

... آن راه پيمايي عظيم شكننده تاسوعا و عاشوراي ما كه دشمن را به زانو درآورد و در دنيا صدا كرد، در لواي اسلام بود. نجات ما در اثر اسلام بود و ادامه اش و نتيجه گيري اش و رسيدنش به پيروزي كامل، باز بايد در پرتو اسلام باشد. (3)

حكومت در بين جوامع انسان ها بايد الهي باشد. اگر حكومت به دست مردان الهي باشد اينها داراي مكتبي هستند رهايي بخش، تعالي بخش. اگر جامعه روي آن طريق و صراط افتاد، مُسلّماً روي سعادت را خواهيد ديد.(4)

2. تفكيك ناپذيري رهبري معنوي و سياسي ائمه

ما هدايت و زعامت را بر روي هم در مورد امام، خلافت مي ناميم.

پيامبر هر دوي اين مقام را داشت و امام هم بايد همين گونه باشد، پس امام نيز بايد (همچون پيامبر) معصوم باشد و نيز ويژگي هايي از قبيل تقوا، علم، زهد، ورع و آگاهي كه در نبي هست، در امام نيز بايد باشد.

مقام رهبري معنوي و سياسي از هم جدا نيست، چه كسي مي گويد دين از سياست جداست، مگر رسول الله( صلی الله علیه و آله ) پيشواي سياسي نبود، مگر اميرالمؤمنين(علیه السلام) در دوران خلافت، مقام رهبري سياسي را نداشت.

ائمه را كه برايشان فرياد مي زنيم حقشان را قطع كردند، كدام حقشان را؟

پيشوايي معنوي كه غصب نشده بود، منظور ما همان حق سياسي است؛ شيعه مي گويد منصور عباسي غاصب است و اين مقامي را كه بر آن تكيه زده، از آن او نيست و بايد امام صادق(علیه السلام) بر آن تكيه بزند.

تعاليم ائمه در جهت كنترل گرايش ها و تمايلات و عقل انسان هاست و اگر انسان در قوه تفكر و انديشه خود، راه اعتدال را پيش گيرد، به حكمت دست يافته است.(5)

3. كمالات ملكوتي امام علي(علیه السلام)

كمالات امام علي(علیه السلام) و فضايل نفساني او از اين راه نبود كه خود را در سر دوراهي نيك و بد، مختار ببيند و با فكر و تأمل در عواقب كار، به سمت خير و صلاح گرايد. او در درجه اول مجذوب حق شد و جذبه توحيد، او را به سوي كمالات كشانيد.

اين جذبه مقدس سبب شد كه هر آرزوي مادي و هر شوق غريزي و طبيعي كه سبب حركات و روش هاي معمولي است از ساحت روحش دور شود و براي نشان دادن خود مجالي نبيند، او همه چيز را جز خدا، فراموش كرد و كنار گذارد.(6)

... امامعلي(علیه السلام) زندگي ساده اي داشت، حتي در دوراني كه خلافت و قدرت برايش سر فرود آورد. آري! تاريخ، سياست مداري چنان عادل و مهربان نشان نداده و نخواهد داد. (7)

4. امير مؤمنان پايه گذار حكمت و معرفت

تحقيق در فلسفه اسلامي ثابت مي كند كه علي(علیه السلام) اولين كسي است از امت اسلام كه كلام برهاني را به كار برده، استدلالات منطقي را در فلسفه الهي مورد استفاده قرار داد و اولين كسي است كه الفاظ عربي را براي بيان مقاصد فلسفي استخدام كرده و آنها را از معاني مادي و طبيعي، مجرد ساخت.

متكلمين اسلامي آنچه دارند، از فلسفه امام علي(علیه السلام) است.

منشور مساوات امام علي(علیه السلام) با جمله: « انسان بنده و برده آفريده نشده است و همه مردم آزادند» در برابر سخن افلاطون كه مي گفت: «بردگان انسان نيستند»، مغزها را تكان مي دهد.

امام علي(علیه السلام)در زماني كه خبر از گاليله و كوپرنيك نبود، نظريه خود را در خصوص آفرينش زمين و حركت آن و قسمتي از اسرار و قوانين طبيعت چنين بيان مي كند:

أنْشَاءَ الاَرْضَ فَاَمْسَكَها مِنْ غَيْرِ اشْتِغالٍ وَ أَرسَاَهَا عَلي غَيْرِ قَرَارٍ وَ اَقَامَهَا بِغَيْرِ قَوَائِمَ وَ رَفَعَهَا بِغَيْرِ دَعَائِمَ. (8)

يعني خداوند زمين را بيافريد و سپس بدون اينكه مشغول باشد آن را نگه داشت و در عين بي قراري، محكم و استوارش ساخت و بي آنكه پايه و اساسي براي آن باشد به پا داشته و بدون ستون مرتفعش نمود.

امام علي(علیه السلام) اين كلمات را در عصري بيان نموده است كه فكر بشر خيلي ناقص بوده است.

امام علي(علیه السلام) با اين بيان كوتاه و رسا از روي واقعيت هايي پرده برداشته است كه تجربيات و كشفيات امروز، آنها را به ثبوت رسانيد و در اين چند جمله به حركت زمين و قانون جاذبه آن و اينكه زمين در فضاي نامتناهي شناور است، اشاره مي كند. (9)

5. دعا و نيايش

نيايش، درخواست كمال، مقام و موقعيت و خلاصه چيزي است كه بايد با لياقت و كارداني به دست نيايشگر آيد و تكرار اين دعا و خواستن، مانند شعاري است كه در روح انسان اثر مي گذارد و در او نيروي اميد، عشق و علاقه به وجود مي آورد و او را در راه رسيدن به آن هدف به تكاپو و جنبش وامي دارد.

... در اسلام هيچ گاه دعا به جاي عوامل طبيعي و علل و اسباب به حساب نيامده، بلكه هميشه همراه و در كنار آن اسباب قرار مي گرفته است.

در يك ملت كه روح مبارزه با گناه و فساد و نهي از منكر نبود و هر فردي خود را مسئول فساد محيط ندانست و با عناوين و بهانه هاي موهوم و غلط شانه از زير بار اين مسئوليت خطير تهي كرد و حالت بي تفاوتي در او پديد آمد، طبعاً چنين اجتماعي لجن زار گناه و انحراف و محيط فقر، بدبختي و گرسنگي و بيماري خواهد شد كه دعاي نيكان كوچك ترين تأ ثير در تغيير و بهبود آن نخواهد داشت. (10)

6. زيارت

يكي از مسائل، زيارت و رفتن كنار قبر بزرگان دين و توسل است كه اصل آن از نظر روايات اسلام و روش پيشوايان مسلمين، عملي است مقدس و محترم. بديهي است كه رفتن كنار قبر آن رادمرد فداكار [امام حسين(علیه السلام )] خاطره قيام و انقلاب و شجاعت آن حضرت را در دل ها زنده مي دارد و درس قيام و فداكاري در برابر اسارت و ستم مي آموزد.

در اينجا بايد اعتراف كرد موهوماتي روي اين حقيقت را پوشانيده است، ما اگر مي بينيم كه بني عباس قبر امام حسين(ع) را خراب مي كردند و از رفتن به زيارت جلوگيري مي نمودند، مسلّم براي آن بود كه آنجا محل اجتماع جانبازان بوده است.(11)

7. امّت مسلمان، ايمان و اتحاد

امت مسلمان به وسيله ايمان مشترك، سازماني برقرار ساخته است كه در وراي كشورهاي مختلف، نژادها و فرهنگ و زبان هاي گوناگون، يك عقيده به وحدت مستقر نموده كه حتي بر رفتار روزمره مردم حكم فرما است. در اسلام سلسله مراتب و سازمان روحاني به مفهوم مسيحيت آن، وجود ندارد، بلكه مردم در برابر هم مسئول و از نظر حقوق اجتماعي مساوي اند.(12)

يك جامعه زنده، همانند يك فرد زنده، بين همه اقشار و گروه هايش هماهنگي است؛ يعني همه بايد با هم يك سير و هدف را تعقيب كنند و درست، هماهنگ و موزون و حساب شده به سوي يك مقصد ره سپارند.

بنابراين بايد در جهت ايجاد يك وحدت اساسي كه عامل احياي زندگي دوباره است، كوشيد.(13)

مسير پيشرفت جامعه را مغزهاي انديشمند و متفكر تعيين مي كنند، اين مغزهاي انديشمند خواه آگاه در علوم معنوي و مذهب و يا انديشمندان در علوم مادي و رشته هاي ديگر، اگر با هم باشند جامعه به جلو مي رود.(14)

8. مسلمانان و نهضت علمي و فرهنگي

نهضتي كه به وسيله پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله در جهان به وجود آمد و مسير تاريخ اقوام و ملل را تغيير داد، برخلاف تصور بيشتر مردم يك نهضت اخلاقي محض نبود، بلكه همراه آن يك تحول ريشه دار علمي در جامعه بشري پديد آمد و حتي تمام مسائل اخلاقي و اجتماعي را بر پايه تعقل و مباني علمي قرار داد.

اسلام در پيكر مرده اجتماع محكوم، روحي دميد و آن را در راه فعاليت هاي علمي، سياسي و اجتماعي به جنبش درآورد كه نتيجه آن، ابتكارات و اكتشافات شگفت آوري بود كه جنبه هاي مثبت تمدن امروزي، از جهات زيادي مرهون اين جنبش اسلامي است.

در نقاط (گوناگون) كشورهاي اسلامي، مراكز علمي به وجود آمد. از بركت وحدت، زبان علمي دانش به سرعت عجيبي در سراسر جهان اسلام منتشر مي شد و چون بين حوزه هاي مختلف ارتباط وجود داشت و از نظريات تازه هر حوزه آگاه بودند، لذا موفق شدند با كمك هم به سمت آينده درخشان و تابناك تمدن پيشروي كنند.

نتيجه اين حوزه ها و روابط فرهنگي ميان آنها آفريدن يك تمدن جديد علمي جهان گيري بود كه در مدتي كمتر از دو قرن پديد آمد و گسترش يافت. دانشمندان و محققان تاريخ علم با نظري تعجب آميز به آن مي نگرند و اعتراف مي نمايند كه قدرت خلاقه اين نهضت از تمام جنبش هاي ديگر تا قرن سيزدهم ميلادي بيشتر بوده است.(15)

9. علل انحطاط مسلمانان

از دست دادن روح سلحشوري و خو گرفتن به زندگي اشراف منشانه از طرف مردم و حكومت شهوت پرستان و تحريكات خطرناك دشمنان همه و همه دست به دست هم داد و انحطاط مسلمين را به وجود آورد و كشورهاي زرخيز و پرثروت اسلامي را به صورت مستعمره و بازاري براي غارتگران ساخت.

انحرافاتي كه در بين مسلمين به وجود آمد، آنها را از حقايق عالي اسلام دور كرد و از نتيجه آزادي بخش آن محروم نمود و مسلمين كه روزي پيشرو تمدن ها بوده اند، عقب مانده محسوب مي شوند.

ضعف مسلمين از آن روزي شروع شد كه فقط به ظواهر دين چسبيدند و از واقعيات آن صرف نظر نمودند.(16)

[SPOILER]


1. ياران امام به روايت اسناد ساواک (شهيد مفتح)، مقدمه، ص 6.

2. همان، ص 18.

3. محمد مفتح، حکومت اسلامي، صص 31 و 32.

4. همان، ص 27.

5. ديدار با ابرار، ج 78، صص 78 ـ 82 .

6. سيد ابراهيم سيد علوي، جهان‌بيني و جهان‌داري علي(ع)، مقدمه شهيد دکتر مفتح.

7. محمد مفتح، حکمت الهي و نهج البلاغه، صص 16 و 17.

8. نهج البلاغه، خطبه 186.

9. حکمت الهي و نهج‌البلاغه، ص 18.

10. محمد مصطفوي کرماني، دعا عامل پيشرفت يا رکود، مقدمه شهيد مفتح.

11. غلام‌حسين رحيمي، زيارت خرافه است يا حقيقت، مقدمه شهيد دکتر مفتح.

12. آيات اصول اعتقادي قرآن، صص 111 و 112.

13. ديدار با ابرار، ج 78، ص 177،‌ روزنامه اطلاعات، ش 19217.

14. « وحدت مقدس»، سخنراني شهيد دکتر محمد مفتح، مجله پيام انقلاب، ش 152، 30/9/1364، ص 21.

15. محمد مفتح، نقش دانشمندان در پيشرفت علوم، صص 18 ـ 20.

16. محمد مصطفوي کرماني، اسلام پيشرو نهضت‌ها، با همکاري غلامحسين حقاني تهراني، ص45.


[/SPOILER]

قسمت دوم

10. خرافات، آفت عقيده و عقل

دين به معناي واقعي و بدون تحريف، هميشه سبب انقلاب هاي اصلاحي و عظمت توده بوده است.

دشمنان شكست خورده اسلام و مزدوران آنان كه خود مي دانند روح اسلام چگونه مردمي غيور و شجاع بار مي آورد و عامل مهم پيشرفت و بيداري مسلمانان است، سعي مي كنند كه مسلمانان را سرگرم ظواهر نموده و آنان را از حقيقت اسلام بازدارند.(17)

رنج و ناراحتي ما تنها از اين جهت نيست كه اوهام، فكر و عقل انسان ها را در بند كرده و سد راه پيشرفت فردي و اجتماعي آنان گشته است، بلكه بيشتر از اين جهت است كه بسياري از پندارهاي نابجا را مردم ساده لوح به حساب دين گذارده اند و درنتيجه، لايه هايي از گرد و غبار اين اعتقادات پوچ، روي چهره تابناك و درخشان مسائل واقعي و حقايق ارزنده دين نشسته و قيافه واقعي و جذاب و دل نشين آن را مخفي نموده است.

به عقيده من، امروز بر هر فرد مسلمان لازم است تا آنجا كه مي تواند در راه مبارزه با خرافات و زدودن پندارهاي غلط از واقعيت هاي ديني كوشش كند.

آخر شما واقعاً حساب كنيد چهارشنبه سوري يك رسم خيلي مضحكي است. چرا به رسوم آتش پرستي، به رسوم گبر، به ارتجاع قبل از اسلام برمي گردند؟ چرا نمي گذارند نداي اسلام و صداي اسلام و افكار و مطالبه اسلام در اين مملكت منتشر شود؟(18)

يك قهرماني را براي ما ملّي معرفي مي كنند، بابك خرمدين ها، المقنع ها و امثال اين قهرمانان به اصطلاح ايراني، براي اين است كه جاي قهرمان اسلامي، علي بن ابي طالب(علیه السلام)، حسين بن علي(علیه السلام) و ديگر قهرمانان اسلام را بگيرند، احساسات اسلامي و روح اسلامي خاموش و عواطف اسلام ذليل شود. (19)

11. دفاع از فلسطين و لبنان

در شناسايي اسرائيل، هم غرب كمك كرد و هم شرق. دولت هاي شرقي و غربي هر دو آن را به رسميت شناختند تا پايگاهي در داخل كشورهاي اسلامي داشته باشند، براي اينكه مسلمانان نتوانند قد علم كنند. حالا مي خواهند اسرائيل دومي در جهان اسلام به وجود آورند. شما خيال مي كنيد براي چه سر و صداي لبنان نمي خوابد؟ براي تجزيه لبنان است. مي خواهند لبنان را دو قسمت كنند؛ يك قسمت مسيحي، يك قسمت مسلمان، چه خواب ها كه براي مسلمين ديده اند و از قبل هم نقشه كشيده اند.(20)

12. روز قدس

انقلاب اسلامي ما به رهبري امام خميني، اصالت خويش را با بالندگي و تحرك پرشكوه به اثبات مي رساند. فرمان رهبر انقلاب بر برگزاري روز قدس كه تجلي گاه هم بستگي مسلمانان و همه آزادي خواهان جهان گرديد، گواهي روشن بر رشد و نقش گسترش رهبر ماست و مشتي محكم بر دهان استعمارگران شرق و غرب صهيونيسم بين الملل و اميدي براي همه مستضعفان و محرومان جهان. ما پشتيباني خود را از آرمان هاي ملت فلسطين كه آزاد كردن قدس يكي از آنهاست، اعلام داشته و به تجربه انقلاب پيروز خويش اميدواريم كه جهت مبارزه ملت فلسطين، كاملاً اسلامي شود. ما هرگونه قرارداد عليه منافع فلسطين را شديداً محكوم مي نماييم.(21)

13. توطئه استكبار و صهيونيسم

دست هاي بيگانه اي كه مي دانند اين انقلاب منحصر به مرزهاي ايران نخواهد شد و از مرزهاي ايران به ديگر كشورها سرايت خواهد كرد، به خصوص قدرت تبليغاتي صهيونيسم كه مي داند پيروزي انقلاب ايران اصلاً تعادل قوا را در خاورميانه به هم زد و نيز تمام دولت هاي استعماري غرب و شرق، اينها همه با هم متحدند در خنثي كردن اثرات اين انقلاب و شكست دادن آن... .(22)

14. رهبري امام خميني

اگر ديروز نام امام خميني، طاغوت و فرعون زمان را به لرزه درآورده بود، امروز نام امام، جهان را به لرزه درآورده و قدرتمندان و استعمارگران جهان را به وحشت انداخته است. (23)

وقتي نام آن زعيم بزرگوار، امام امت برده مي شود، اين احساس عشق و علاقه كه به صورت آن شعائر اسلامي درمي آيد، تمام، نشانه اين است كه شما مي خواهيد بگوييد ما قدرشناسيم و به هوش آمده ايم و بيدار شده ايم.(24)

بدون علت نيست كه يك فرد اين قدر در دنيا عظمت پيدا مي كند، اين نمودار همان آيه كريمه حق پايدار است، همين سخن معروف «ان للباطل جوله و للحق دوله» باطن يك چند روزي جولان دارد و نابود مي شود و حق ثبات دارد.

ديروز وقتي به فرودگاه رسيدند ( 12 بهمن 1357) اول فرمودند برادرم را بياوريد ببينم، آقاي پسنديده سنشان از آقا بيشتر است.

به آقاي پسنديده اصرار داشتند كه شما سنتان بيشتر است، جلوتر برويد. ايشان مي گفتند نمي شود آقا، شما رهبر هستيد و مرجعيد.

بالأخره به ناچار آقاي پسنديده مقداري جلوتر آمدند و زودتر پياده شدند و بعد آقا پياده شدند.

اين همه اخلاق و وارستگي و فضيلت را مكرر در مكرر از ايشان ديده ايم.(25)

15. ولايت فقيه

در رأس اين ملت، يك فقيه و مرجع تقليد است، مرجعي كه اختيار كار ما دست اوست.

هر فرماني بدهد مطيع او هستيم. يك جامعه كه اختيار حركتش در دست يك مرجع فقيه شجاع، آگاه و دل سوز عالم به زمان است، ببينيد چگونه جامعه ما مي تواند در برابر دشمن بايستد.(26)

16. نقش علما در جامعه اسلامي

... روحانيت مخصوصاً حوزه علميه قم كه قلب ايران است، تكليف را احساس نمود و علاوه بر دروس معمولي فقه و اصول، مطالعات و تحقيقاتي ريشه دار در تفسير، فلسفه، كلام و ملل و نحل نمود و آثار گران بها و پرارزش منتشر كرده تا پاسخي مثبت و صحيح در برابر كنجكاوي ها و سؤالات داده باشد.(27)

به قول مرحوم دكتر شريعتي، در تاريخ ايران مي بينيم هر كجا يك انقلاب رهايي بخش بوده، پيشاپيش آن انقلاب، چهره روحاني بوده است. اينها زندان رفتند، شكنجه شدند، آزار ديدند، ولي استعمار كوشش مي كند كه اين چهره ها را براي ما به يك شكل ديگري نشان دهد.

مي خواهند آنان را از انظار عمومي بيندازند، ولي اين نقشه ها و توطئه ها به خواست خداوند اثري نخواهد بخشيد.

براي اينكه آن چنان آگاهي در ملت ايران به وجود آمده است كه افراد را خوب مي شناسند و گذشته را فراموش نكرده اند.

البته براي ما آن چهره هايي ارزش دارد كه براي نجات اين ملّت رنج ديدند، در مقابل گلوله ها ايستادگي كردند و زندان و شكنجه، آنها را از اين مسير بازنداشت... .(28)

17. تفكيك ناپذيري دين و علم

در قرون وسطا نيز در دانشگاه هاي اسلامي، دين و علم به موازات هم پيش مي رفت و مدرسه ها در كنار مسجد به تحقيقات علمي سرگرم بودند. دانشمندان و نوابغ بزرگ جامعه هر دو قسمت به جامعه انساني تحويل مي داد، آيا شاهد قوي تر از نوشته ها و آثار خواجه نصيرها، رازي ها، ابن سيناها، و امثال اين دانشمندان بر اين مطالب لازم است... .(29)

ما معتقديم در برابر تمايلات سركش نفساني و شهوات عنان گسيخته انسان، اعتقاد به خدا و دين بايد باشد تا بشريت در سايه دين، از صنعت و علم در مجراي صحيح استفاده كند.

مذهب براي جامعه ضرورت دارد؛ مذهب به شكل واقعي و راستينش كه عامل پاكي، تقوا، درستي، نظم و نظام در جامعه است.(30)

ناسازگاري دين و علم امري غلط است كه شيادان آن را در افكار مردم القا كرده اند.

ما مي گوييم بشريت وقتي مي تواند از ميوه هاي علم برخوردار شود كه به موازات پيشرفت علم، نيروي ديني و اخلاقي خود را تقويت كند، همان طور كه دين داري توأم با ناداني، ضررهاي فراوان دارد، خطر قدرت هاي علمي تهي از ايمان به خدا، به مراتب بيشتر است. (31)

18. آزادي يا توطئه

در جمهوري اسلامي همه مكتب ها آزادند و بايد آزاد باشند، همه مي توانند نقطه نظرهاي مكتب هايشان را بگويند.

البته آزادي بيان مكتب، غير از توطئه است. اين دو نبايد با هم اشتباه شود.

كسي كه مي خواهد به انقلاب و رهبري ما ضربه بزند و بين روحانيت و دانشگاهي جدايي بيندازد، اين كار به نفع امريكا تمام مي شود. چرا در برابر هم قرار بگيريم، مگر همه ما خواهان عظمت اسلام و يا ايران نيستيم... نتيجه اين تفرقه ها آمدن رضاخان ديگر و استبداد ديگر است.

استبدادي كه كشنده آزادي، حيات، موفقيت و پيشرفت است. دشمن مي خواهد ما را از هم دور كند و ما كوشش مي كنيم با هم تفاهم نماييم.(32)

شما (منافقين) ماهيت خود را نشان داده ايد.

شما با آوردن آيه قرآن و كارهايي از اين قبيل مي خواهيد جنبه اسلامي به خود دهيد، چه مي گوييد مگر ملت، شما را نشناخته اند؟

مگر خيانت هاي شما را نديده اند، آيا به اين ملت كم خيانت كرده ايد؟

ديگر اين ملت آگاه شده اند. دادن زدن، عربده كشيدن و اخلالگري كوچك ترين اثري در ادامه نهضت اسلامي ندارد. (33)

[SPOILER]

17.محمد مصطفوي کرماني، اسلام پيشرو نهضت‌ها، با همکاري غلامحسين حقاني تهراني، ص 46.

18. سيد کاظم ارفع، مصاحبه‌اي درباره خرافه و نيرنگ، مقدمه شهيد دکتر مفتح.

19. محمد مفتح، «ايجاد وحدت در امت اسلام»، مجله پيام انقلاب، ش 177، صص 30 و 31.

20. مجله اعتصام، ش 44، ص 19.

21. بخشي از پيش‌نويس قطع‌نامه راه‌پيمايي روز قدس در سال 1358 که دکتر مفتح نوشته است، ديدار با ابرار، ج 78، صص 128و 129.

22. ياران امام به روايت اسناد ساواک، مقدمه، ص 42.

23. محمد، مفتح، وحدت دو قشر روحاني و دانشگاهي، ص31.

24. « امام از ديدگاه شهيدان»، فصلنامه 15 خرداد، پاييز و زمستان 1372، ش 12 و 13، صص146و147.

25. ويژگي‌هاي زعامت و رهبري، صص 65 ـ 70.

26. افکار استاد شهيد دکتر محمد مفتح، صص 170 و171؛ ياران امام به روايت اسناد ساواک (مفتح) ص56.

27. به سوي اسلام يا آيين کليسا، مقدمه شهيد دکتر محمد مفتح.

28. ياران امام به روايت اسناد ساواک (شهيد مفتح)، صصص 43 و 44.

29. محمد، مفتح، وحدت دو قشر روحاني و دانشگاه، صص18 و 19.

30. محمدمفتح، مکتب اخلاقي و تربيتي امام صادق، ص19.

31. اسوه فرزانگي و فداکاري، ص92.

32. افکار استادشهيد دکتر محمد مفتح، صص 165 و 166.

33. محمد مفتح، ويژگي‌هاي زعامت و رهبري، ص 17.


[/SPOILER]

اینفو گراف زندگینامه شهید مفتح

http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images/21140/1_249110_606.jpg