آیه 82 سوره نمل و بازگشت حضرت علی به دنیا

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیه 82 سوره نمل و بازگشت حضرت علی به دنیا

می خواستم بدانم آیه 82 سوره نمل وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كانُوا بِآياتِنا لا يُوقِنُونَ (82) به چه مطلبی اشاره داره؟ «و چون قول [عذاب‏] بر ايشان واجب گردد، جنبنده‏اى را از زمين براى آنان بيرون مى‏ آوريم كه با ايشان سخن گويد كه: مردم [چنانكه بايد] به نشانه ‏هاى ما يقين نداشتند.»
دابه الارض کیه؟ حضرت علی برمی گرده؟ داستان این آیه را می خواستم
ممنون

سلام علیکم وبارک الله لکم فی الخیر

ببینین همه ی ما میدونیم حضرت علی(ع) شخصیت بسیار بزرگی داره و جای او الان پیش رسول الله توی بهشته

با این گفتتون که دوباره حضرت علی(ع)برمی گرده زمین خیلی چیزارو نقض میکنین وحتی با این تفسیر به وجه ی قرآن کریم که در مورد مرگ همه ی انسانها صحبت میکنه خدشه وارد میکنین.اگه حضرت علی(ع)اینارو میشنیدقطعا دلخور میشد.
تنها فردی که قرآن کریم در مورد بازگشت اون به زمین صحبت میکنه حضرت عیسی(ع) است که همراه با حضرت مهدی(ع) ستم و شرک وبرمیدارن.
نزارین با این حرفا بقیه نسبت به ما بدبین بشن.
دابه الارض که هم گفتین در یکجای قرآن کریم الله تعالی درمورد خورده شدن عصای حضرت سلیمان توسط دابه الارض اشاره داره.
حالا این که چه موجودی خواهد اومد و با انسان ها صحبت کنه یک موجودی با سرعت زیاد روی زمین راه میره ویکتا بودن الله تعالی رو بیان میکنه ومومن و کافر رو از هم جدامیکنه
حالا تفاسیر متفاوته
لطفا متن قرآن و 2012رو از سایت usme.ir مطالعه کنین.
موفق باشین

گلبرگ;168912 نوشت:
می خواستم بدانم آیه 82 سوره نمل وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كانُوا بِآياتِنا لا يُوقِنُونَ (82) به چه مطلبی اشاره داره؟ «و چون قول [عذاب‏] بر ايشان واجب گردد، جنبنده‏اى را از زمين براى آنان بيرون مى‏ آوريم كه با ايشان سخن گويد كه: مردم [چنانكه بايد] به نشانه ‏هاى ما يقين نداشتند.»
دابه الارض کیه؟ حضرت علی برمی گرده؟ داستان این آیه را می خواستم
ممنون

با سلام

ابتدا باید گفت که براساس نظر برخی مفسرین همچون علامه طباطبایی سياق آيه بهترين دليل است بر اينكه مقصود خداوند در این موضوع ،مبهم گويى است و جمله مزبور از كلمات مرموز قرآن است.

" دابه" به معنى" جنبنده" و" ارض" به معنى" زمين" است، و بر خلاف آنچه بعضى مى‏پندارند" دابه" تنها به جنبندگان غير انسان اطلاق نمى‏شود، بلكه مفهوم وسيعى دارد كه انسانها را نيز در بر مى‏گيرد، چنان كه در آيه 6 سوره هود مى‏خوانيم: وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها:" هيچ جنبنده‏اى در زمين نيست مگر اينكه روزى او بر خدا است".
و در آيه 61 سوره نحل آمده: وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَكَ عَلَيْها مِنْ دَابَّةٍ" اگر خداوند مردم را به خاطر ستمهايشان مجازات مى‏كرد، جنبنده‏اى را بر صفحه زمين باقى نمى‏گذاشت".
و در آيه 22 سوره انفال مى‏خوانيم: إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ:" بدترين جنبندگان نزد خداوند افراد كر و گنگى هستند كه چيزى نمى‏فهمند".
اما در مورد تطبيق اين كلمه، همانگونه كه در تفسير آيه بيان كرديم، قرآن بطور سر بسته از آن گذشته، گويى بنا بر اجمال و ابهام بوده، تنها وصفى كه براى آن ذكر كرده اين است كه با مردم سخن مى‏گويد، و افراد بى ايمان را اجمالا مشخص مى‏كند، ولى در روايات اسلامى و سخنان مفسرين، بحثهاى زيادى در اين زمينه ديده مى‏شود كه در يك جمع بندى مى‏توان آن را در دو تفسير خلاصه كرد:
1- گروهى آن را يك موجود جاندار و جنبنده غير عادى از غير جنس انسان با شكلى عجيب دانسته‏اند، و براى آن عجائبى نقل كرده‏اند كه شبيه خارق عادات و معجزات انبياء است.
اين جنبنده در آخر زمان ظاهر مى‏شود، و از كفر و ايمان سخن مى‏گويد و منافقين را رسوا مى‏سازد و بر آنها علامت مى‏نهد.


2- جمعى ديگر به پيروى از روايات متعددى كه در اين زمينه وارد شده او را يك انسان مى‏دانند، يك انسان فوق العاده، يك انسان متحرك و جنبنده و فعال كه يكى از كارهاى اصليش جدا ساختن صفوف مسلمين از منافقين و علامت‏گذارى آنها است، حتى از پاره‏اى از روايات استفاده مى‏شود كه عصاى موسى و خاتم سليمان با او است، و مى‏دانيم عصاى موسى، رمز قدرت و اعجاز، و خاتم سليمان، رمز حكومت و سلطه الهى است، و به اين ترتيب او يك انسان قدرتمند و افشاگر است!
در حديثى از حذيفه از پيامبر ص در توصيف" دابة الارض" چنين آمده است‏
لا يدركها طالب و لا يفوتها هارب فتسم المؤمن بين عينيه، و يكتب بين عينيه مؤمن و تسم الكافر بين عينيه و تكتب بين عينيه كافر، و معها عصا موسى و خاتم سليمان:
" او به قدرى نيرومند است كه هيچكس به او نمى‏رسد و كسى از دست او نمى‏تواند فرار كند، در پيشانى مؤمن علامت مى‏گذارد و مى‏نويسد مؤمن و در پيشانى كافر علامت ميگذارد و مى‏نويسد كافر! با او عصاى موسى و انگشتر سليمان است.
و در روايات متعددى بر شخص امير مؤمنان على ع تطبيق شده است:
در تفسير على بن ابراهيم از امام صادق ع مى‏خوانيم:" مردى به عمار ياسر گفت آيه‏اى در قرآن است كه فكر مرا پريشان ساخته و مرا در شك انداخته‏ است، عمار گفت: كدام آيه؟ گفت: آيه وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كانُوا بِآياتِنا لا يُوقِنُونَ اين كدام جنبنده است؟
عمار مى‏گويد: به خدا سوگند من روى زمين نمى‏نشينم، غذايى نمى‏خورم و آبى نمى‏نوشم تا دابة الارض را به تو نشان دهم! سپس همراه آن مرد به خدمت على ع آمد، در حالى كه غذا مى‏خورد هنگامى كه چشم امام ع به عمار افتاد، فرمود بيا، عمار آمد و نشست و با امام ع غذا خورد.
آن مرد سخت در تعجب فرو رفت و با ناباورى به اين صحنه مى‏نگريست، چرا كه عمار به او قول داده بود و قسم خورده بود كه تا به وعده‏اش وفا نكند غذا نخورد، گويى قول و قسم خود را فراموش كرده است. هنگامى كه عمار برخاست و با على ع خدا حافظى كرد، آن مرد رو به او كرده گفت: عجيب است تو سوگند ياد كردى كه غذا نخورى و آب ننوشى و بر زمين ننشينى مگر اينكه" دابة الارض" را به من نشان دهى؟ عمار در جواب گفت:
اريتكها ان كنت تعقل!:" من او را به تو نشان دادم اگر مى‏فهميدى"! نظير همين حديث در تفسير عياشى از" ابو ذر" رحمة اللَّه عليه نقل شده است.
علامه مجلسى در بحار الانوار با سند معتبرى از امام صادق ع چنين نقل مى‏كند كه على ع در مسجد خوابيده بود، پيامبر ص آنجا آمد، على ع را بيدار كرد و فرمود قم يا دابة اللَّه!:" برخيز اى جنبنده الهى" كسى از ياران عرض كرد اى رسول خدا آيا ما حق داريم يكديگر را بر چنين اسمى بناميم؟
پيامبر فرمود: نه اين نام مخصوص او است، و او است" دابة الارض" كه خداوند در قرآن فرموده: وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ ... سپس فرمود: اى على! در آخر زمان خداوند تو را در بهترين صورت زنده مى‏كند
و وسيله‏اى در دست تو است كه دشمنان را با آن علامت مى‏نهى".
طبق اين روايات، آيه فوق مربوط به" رجعت" است و با آيه‏اى كه بعدا درباره رجعت مى‏آيد هماهنگ مى‏باشد.
مرحوم ابو الفتوح رازى در تفسير خود ذيل آيه فوق مى‏نويسد: بر طبق اخبارى كه از طريق اصحاب ما نقل شده،" دابة الارض" كنايه از حضرت مهدى صاحب الزمان ع است.
با در نظر گرفتن اين حديث و احاديث فوق، مى‏توان از" دابة الارض" مفهوم كلى‏ترى را استفاده كرد كه بر هر يك از پيشوايان بزرگ كه در آخر زمان قيام و حركت فوق العاده مى‏كنند و حق و باطل و مؤمن و كافر را از هم مشخص مى‏سازند منطبق مى‏شود.
اين تعبير كه در روايات وارد شده كه عصاى موسى و انگشتر سليمان كه رمز قدرت و پيروزى و حكومت است با او است قرينه‏اى است بر اينكه دابة الارض يك انسان بسيار فعال است نه يك حيوان.
و نيز اينكه در روايات وارد شده كه مؤمن و كافر را نشانه‏گذارى مى‏كند و صفوفشان را مشخص مى‏سازد با انسان سازگار است.
سخن گفتن با مردم كه در متن آيه قرآن به عنوان توصيف او آمده نيز مناسب همين معنى است.
در يك جمع بندى به اينجا مى‏رسيم كه از يك سو واژه" دابه" بيشتر در غير انسانها به كار مى‏رود (هر چند در قرآن كرارا در مفهوم اعم و يا در مورد انسانها استعمال شده) از سوى ديگر قرائن متعدد در خود آيه وجود دارد، و روايات فراوانى در تفسير آيه وارد شده است كه نشان مى‏دهد منظور از" دابة الارض" در اينجا انسانى است با ويژگيهايى كه در بالا ذكر كرديم، انسانى است بسيار فعال، مشخص كننده خط حق و باطل، مؤمن و منافق و كافر، انسانى است كه در آستانه رستاخيز ظاهر مى‏شود و خود يكى از آيات عظمت پروردگار است
.(تفسير نمونه، ج‏15، ص: 551)

abdallah;169091 نوشت:
سلام علیکم وبارک الله لکم فی الخیر ببینین همه ی ما میدونیم حضرت علی(ع) شخصیت بسیار بزرگی داره و جای او الان پیش رسول الله توی بهشته با این گفتتون که دوباره حضرت علی(ع)برمی گرده زمین خیلی چیزارو نقض میکنین وحتی با این تفسیر به وجه ی قرآن کریم که در مورد مرگ همه ی انسانها صحبت میکنه خدشه وارد میکنین.اگه حضرت علی(ع)اینارو میشنیدقطعا دلخور میشد.

با سلام
روایات متعددی که از لسان خود ائمه اطهار(ع) به ما رسیده دلالت بر رجعت ائمه(ع)در آخر الزمان دارد.
در این رابطه شیخ حر عاملی کتاب «الايقاظ من الهجعة بالبرهان على الرجعة» را تالیف کرده است(که توسط احمد جنتی ترجمه شده است)

شیخ در "الباب العاشر فى ذكر جملة من الاخبار المعتمدة الواردة فى الاخبار بالرجعة لجماعة من الأنبياء و الائمة عليهم السلام‏" 178 روایت در رابطه با رجعت ائمه ذکر کرده است.بعد از نقل این روایات می نویسد:
«اينها حديثهائى است كه- با كمى فرصت و كمبود كتابهاى لازم- فعلا در دسترس من بود، و بدون شك اينها از حد «تواتر معنوى» متجاوز است، حديثهاى ابواب قبل و بعد هم دلالت بر مطلوب دارد، و عقل محال ميداند كه تمام راويان اين احاديث دروغ گفته باشند، با اينكه شايد احاديثى كه بما نرسيده بيش از اينها باشد، كدام عاقل است كه احتمال بدهد همه اين راويان دروغ گفته‏اند، و همه اين نويسندگان كتاب‏هاى معتبرى كه اين احاديث را صحيح دانسته‏اند، اشتباه كرده‏اند، با اينكه اين همه حديثهاى صريح را تأويل كند با اينكه اينها از اخبارى كه در تعيين هريك از ائمه‏وارد شده زيادتر و واضح‏تر و صريح‏تر است، و در هيچ مسأله‏اى راجع باصول يا فروع دين بيش از اين، آيه و خبر وارد نشده، البته رهبر و رهنما خدا است.

سخن صاحب تفسیر التحریر والتنویر ازتفاسیر معروف ومعاصر اهل سنت جالب است که آنرادلیلی برای اتفاقی خاص وخارق العاده برای نشانه وشاهد قیامت دانسته .این دابه هرکه باشد نشانه قیامت است
و إخراج الدابة من الأرض ليريهم كيف يحي اللّه الموتى إذ كانوا قد أنكروا البعث.(وشاید نشانه برای امکان معاد چون اصحاب کهف)
و لا شك أن كلامها لهم خطاب لهم بحلول الحشر. و إنما خلق اللّه الكلام لهم على لسان دابة تحقيرا لهم و تنديما على إعراضهم عن قبول أبلغ كلام و أوقعه من أشرف إنسان و أفصحه، ليكون لهم خزيا في آخر الدهر يعيرون به في المحشر. فيقال: هؤلاء الذين أعرضوا عن كلام رسول كريم فخوطبوا على لسان حيوان بهيم. على نحو ما قيل: استفادة القابل من المبدإ تتوقف على المناسبة بينهما.
و جملة أَنَّ النَّاسَ كانُوا بِآياتِنا لا يُوقِنُونَ تعليل لإظهار هذا الخارق للعادة حيث لم يوقن المشركون بآيات القرآن فجعل ذلك إلجاء لهم حين لا ينفعهم.(ج 19ص 370)

موضوع قفل شده است