حذف کلمه رسول در صلح نامه حدیبیه توسط رسول الله(ص)؟

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حذف کلمه رسول در صلح نامه حدیبیه توسط رسول الله(ص)؟

کارشناسان محترم جواب مقتضی بفرمایند سئوال کننده از کشور ترکیه هست :

اینکه در عهدنامه حدیبیّه محمدٌ رسولُ الله صلی الله علیه و آله بود مخالفان برداشتن کلمه رسول را خواهان شدند, رسول الله هم به حضرت علی سلام الله علیهما فرمودند که کلمه رسول را پاک کند, و حضرت علی هم کلمه رسول را پاک نکرد و رسول اکرم خودش پاک کرد, میگویند که این نافرمانی از پیامبر اکرم نیست؟ حضرت علی چرا کلمه رسول را پاک نکرد؟ آیا حکمتی در آن هست؟



امام على (عليه السلام ) مى فرمايد: در واقعه صلح حديبيه كه مشركان از ورود رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم و همراهانش به شهر مكه جلوگيرى كردند و آنها را از زيارت خانه خدا و مسجد الحرام باز مى داشتند،

پيمان نامه صلحى نوشته شد كه من كاتب آن معاهده بودم ، نماينده قريش ، سهيل بن عمرو در اعتراض به نوشته معاهده مبنى بر اينكه محمد صلى الله عليه و آله و سلم فرستاده خداست گفت :
اگر ما باور مى داشتيم كه محمد صلى الله عليه و آله و سلم فرستاده خداست ، با شما نزاعى نداشتيم و از او اطاعت مى كرديم ، پس رسول الله را از كنار نام او محو كن و بنويس محمد بن عبدالله .
به سهيل گفتم . على رغم ميل تو، به خدا سوگند كه محمد صلى الله عليه و آله و سلم رسول و فرستاده خداست .
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: على ! همان طور كه او مى گويد بنويس براى تو نيز چنين روزى در پيش خواهد بود

(رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم اشاره به معاهده حضرت على (عليه السلام ) با معاويه است )
(بنابر نقلى على (عليه السلام ) عرض كرد): اى فرستاده خدا! دستهاى من قدرت ندارد كه لفظ نبوت و رسالت را از نام شما محو نمايم .

حضرت فرمود: پس دست مرا بر آن بگذار تا خود آن را محو نمايم آنگاه من دست پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را روى جمله رسول الله گذاشتم و حضرت آن را محو كرد.


اما پس از گذشت چند سال تاريخ تكرار شد و آن روزى بود، كه قرار داد صلح را ميان خود و سپاه شام مى نوشتند، چنين نوشتند:
به نام خداوند بخشنده مهربان ، اين قراردادى است ميان على ابن ابيطالب اميرمؤمنان و معاوية بن ابى سفيان ...
عمروعاص و معاويه به مخالفت برخاستند و گفتند:
اگر ما تو را اميرمؤمنان مى دانستيم با تو در ستيز نبوديم نام خود و پدرت كافى است ، جمله اميرالمؤ منين را حذف كن
آن روز ياد سخن پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم افتادم و گفتار او را حق يافتم .[1]
بحار الانوار جلد20





صلح حديبيه روشنترين فتح و پيروزى است كه خدا نصيب پيامبرش كرد
و مؤثرترين عـامـل بـراى فـتـح مـكـه در سـال هـشـتـم هـجـرى شـد،
چـون جمع كثيرى از مشركين در اين دو سـال بـيـن (صـلح و فـتـح مـكـه ) اسـلام آوردنـد،
عـلاوه بـر ايـن ، سـال بـعـد از صـلح ، يـعـنى سال هفتم هجرى ، خيبر و قراى اطرافش را هم فتح كردند، و مسلمانان شوكتى بيشتر يافتند،
و دامنه اسلام وسعتى روشن يافت ،
و نفرات مسلمين بيشتر شـد، و آوازه شـان مـنـتـشـر شـد، و بـلاد زيـادى را اشـغـال كـردنـد. آنـگاه در سال هشتم رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) براى فتح مكه حركت كرد، در حالى كه به جاى هزار و چهار صد نفر در صلح حديبيه ، ده و يا دوازده هزار نفر لشكر داشت

پس اينطور ميشه برداشت كرد كه حضرت محمد (ص) مصلحت رو اينطور ديدند كه با شرايط عهد نامه مذكور كنار بيان چون رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) وقتي به حديبيه رسيد، و آن جناب در بين راه اعرابى را كـه مـى ديد دعوت مى كرد تا به آن جناب بپيوندند، ولى احدى به وى نپيوست

با سلام

[=century gothic][=&quot]اصل روايت:[/][/]

[=century gothic][=&quot]حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ، حَدَّثَنَا غُنْدَرٌ، حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، قَالَ: سَمِعْتُ الْبَرَاءَ بْنَ عَازِبٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا، قَالَ: " لَمَّا صَالَحَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَهْلَ الْحُدَيْبِيَةِ كَتَبَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ بَيْنَهُمْ كِتَابًا، فَكَتَبَ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، فَقَالَ الْمُشْرِكُونَ: لَا تَكْتُبْ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، لَوْ كُنْتَ رَسُولًا لَمْ نُقَاتِلْكَ، فَقَالَ لِعَلِيٍّ: امْحُهُ، فَقَالَ عَلِيٌّ: مَا أَنَا بِالَّذِي أَمْحَاهُ، فَمَحَاهُ رَسُولُ اللَّهِ (ص) بِيَدِهِ، وَصَالَحَهُمْ عَلَى أَنْ يَدْخُلَ هُوَ وَأَصْحَابُهُ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ، وَلَا يَدْخُلُوهَا إِلَّا بِجُلُبَّانِ السِّلَاحِ، فَسَأَلُوهُ مَا جُلُبَّانُ السِّلَاحِ، فَقَالَ: الْقِرَابُ بِمَا فِيهِ.[/][/]
[=century gothic][=&quot]براء بن عازب گفت: زمانى كه رسول خدا با اهل حديبيه صلح كرد، على بن أبى طالب (ع) نويسنده صلح نامه بود؛ پس نوشت: «محمد رسول الله».
مشركان گفتند: ننويس «محمد رسول الله» اگر تو رسول خدا بودي، ما با تو نمى‌جنگيديم. پس آن حضرت به على (عليه السلام) فرمود: آن را پاك كن. على (عليه السلام) فرمود: من كسى نيستم كه آن را پاك كنم؛ پس رسول خدا با دست خود آن را پاك كرد و با مشركان توافق كرد كه...[/]
[/]
[=century gothic][=&quot]صحيح البخاري، ج 3، ص 167، ح2698، كتاب الصلح، ب 6، باب كَيْفَ يُكْتَبُ هَذَا مَا صَالَحَ فُلاَنُ بْنُ فُلاَن وَفُلاَنُ بْنُ فُلاَن وَإِنْ لَمْ يَنْسُبْهُ إِلَى قَبِيلَتِهِ، أَوْ نَسَبِهِ. [/][/]

[=century gothic][=&quot]براى روشن شدن حقيقت بايد به چند نكته اساسى توجه نمود:[/][/]

[=century gothic][=&quot]نكته اول: درخواست كننده سهيل بن عمرو بوده نه رسول خدا (ص):[/][/]

[=century gothic][=&quot]طبق روايتى كه نسائى در خصاص اميرمؤمنان و در سنن كبراى خود نقل كرده است، درخواست كننده محو جمله «رسول الله» از صلح نامه، يكى از مشركان به نام سهيل بن عمرو بوده است، نه شخص رسول خدا صلى الله عليه وآله. و اميرمؤمنان عليه السلام در پاسخ به او گفت كه هرگز آن را محو نخواهد كرد:[/][/]
[=century gothic][=&quot]أَخْبَرَنِي مُعَاوِيَةُ بْنُ صَالِحٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ صَالِحٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ هَاشِمٍ الْجَنْبِيُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ كَعْبٍ الْقُرَظِيِّ، عَنْ عَلْقَمَةَ بْنَ قَيْسٍ، قَالَ: قُلْتُ لِعَلِيٍّ: " تَجْعَلُ بَيْنَكَ وَبَيْنَ ابْنِ أُكْلَةَ الأَكْبَادَ حَكَمًا؟ قَالَ: إِنِّي كُنْتُ كَاتِبَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) يَوْمَ الْحُدَيْبِيَةِ، فَكَتَبَ: هَذَا مَا صَالَحَ عَلَيْهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، وَسُهَيْلُ بْنُ عَمْرٍو، فَقَالَ سُهَيْلٌ: لَوْ عَلِمْنَا أَنَّهُ رَسُولُ اللَّهِ مَا قَاتَلْنَاهُ، امْحُهَا، فَقُلْتُ: هُوَ وَاللَّهِ رَسُولُ اللَّهِ، وَإِنْ رَغِمَ أَنْفُكَ، لا وَاللَّهِ، لا أَمْحُهَا، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَرِنِي مَكَانَهَا، فَأَرَيْتُهُ فَمَحَاهَا.[/][/]
[=century gothic][=&quot]از علقمة بن قيس نقل شده است كه به على (عليه السلام) گفتم: آيا بين خود و بين فرزند جگر خوار، حَكَم (داور) قرار مى‌دهي؟
فرمود: من در روز حديبيه كاتب رسول خدا صلى الله عليه وآله بودم پس نوشت (م): اين صلح‌نامه‌اى است بين محمد رسول الله و سهيل بن عمرو. پس سهيل گفت: اگر ما مى‌دانستيم كه او رسول خدا است، با او نمى‌جنگيديم، آن را پاك كن. من گفتم: به خدا سوگند كه او رسول خدا است، اگر چه بر خلاف ميل تو باشد، به خدا سوگند آن را پاك نمى‌كنم.
پس رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمود: جاى آن را به من نشان بده، پس نشان دادم و آن حضرت آن را محو كرد.[/]
[/]
[=century gothic][=&quot]النسائي، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعيب بن علي (متوفاى303 هـ)، خصائص اميرمؤمنان علي بن أبي طالب، [/][=&quot]ج 1، ص201، ح191 ـ 192، [/][=&quot]تحقيق: أحمد ميرين البلوشي، ناشر: مكتبة المعلا - الكويت الطبعة: الأولى، 1406 هـ.[/][/]
[=century gothic][=&quot]النسائي، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعيب بن علي (متوفاى303 هـ)، السنن الكبرى، [/][=&quot]ج 5، ص167، ح8576، [/][=&quot]تحقيق: د.عبد الغفار سليمان البنداري، سيد كسروي حسن، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1411 - 1991.[/][/]

[=century gothic][=&quot][/][/]
[=century gothic][=&quot][/][/]

[=century gothic][=&quot]ابن حجر عسقلانى نيز همين روايت را در فتح البارى نقل كرده است :[/][/]
[=century gothic][=&quot]وللنسائي من طريق علقمة بن قيس عن علي قال كنت كاتب النبي صلى الله عليه وسلم يوم الحديبية فكتبت هذا ما صالح عليه محمد رسول الله فقال سهيل لو علمنا أنه رسول الله ما قاتلناه امحها فقلت هو والله رسول الله صلى الله عليه وسلم وإن رغم أنفك لا والله لا أمحوها.[/][/]
[=century gothic][=&quot]العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاى852 هـ)، فتح الباري شرح صحيح البخاري، [/][=&quot]ج 7، ص503، [/][=&quot]تحقيق: محب الدين الخطيب، ناشر: دار المعرفة - بيروت.[/][/]
[=century gothic][=&quot]پس بر طبق اين روايت، اميرمؤمنان عليه السلام با دستور رسول خدا صلى الله عليه وآله مخالفت نكرده است؛ بلكه با دستور نماينده مشركان؛ يعنى سهيل بن عمرو مخالفت كرده است.[/][/]

[=century gothic][=&quot]نكته دوم: دستور پيامبر (ص) در حديبيه، لازم الاجرا نبود[/][/]

[=century gothic][=&quot]به طور قطع دستور رسول خدا صلى الله عليه وآله در حديبيه، دستور وجوبى و لازم الإجرا نبوده است؛ زيرا ممكن نيست كه اميرمؤمنان عليه السلام با چنين دستورى مخالف نمايد؛ زيرا آن حضرت به خوبى مى‌دانست كه سرپيچى از فرمان آن حضرت چه عواقبى خواهد داشت. خداوند در اين باره مى‌فرمايد:[/][/]
[=century gothic][=&quot]وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فيها وَلَهُ عَذابٌ مُهين‏. [/]النساء/14.[/]
[=century gothic][=&quot]و آن كس كه نافرمانى خدا و پيامبرش را كند و از مرزهاى او تجاوز نمايد، او را در آتشى وارد مى‏كند كه جاودانه در آن خواهد ماند و براى او مجازات خواركننده‏اى است.[/][/]
[=century gothic][=&quot]از اين رو بزرگان اهل سنت تصريح كرده‌اند، كه اميرمؤمنان با قرائنى متوجه شده بود كه اين دستور وجوبى و حتمى نيست و لذا از محو «رسول الله» از صلح‌نامه خوددارى كرد.[/][/]
[=century gothic][=&quot]ابن حجر عسقلانى در اين باره گفته است:[/][/]
[=century gothic][=&quot]وكأن عليا فهم أن أمره له بذلك ليس متحتما فلذلك امتنع من امتثاله [/][/]
[=century gothic][=&quot]برداشت على (عليه السلام) اين بود كه اين دستور حتمى نيست؛ پس به همين خاطر از امتثال دستور آن حضرت امتناع كرد.[/][/]
[=century gothic][=&quot]العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاى852 هـ)، فتح الباري شرح صحيح البخاري، [/][=&quot]ج 7، ص503، [/][=&quot]تحقيق: محب الدين الخطيب، ناشر: دار المعرفة - بيروت.[/][/]

[=century gothic][=&quot][/][/]

[=century gothic][=&quot]بدر الدين عيين نيز در عمدة القارى نوشته است:[/][/]
[=century gothic][=&quot]وقول علي، رضي الله تعالى عنه : ما أنا بالذي أمحاه، ليس بمخالفة لأمر رسول الله، صلى الله عليه وسلم لأنه علم بالقرينة أن الأمر ليس للإيجاب.[/][/]
[=century gothic][=&quot]اين گفته على (عليه السلام) كه «من كسى نيستم كه آن را محو كنم» مخالفت با دستور رسول خدا صلى الله عليه وآله نيست؛ چرا كه آن حضرت با قرينه مى‌دانست كه اين دستور ايجابى نيست.[/][/]
[=century gothic][=&quot]العيني الغيتابي الحنفي، بدر الدين ابومحمد محمود بن أحمد (متوفاى 855هـ)، عمدة القاري شرح صحيح البخاري، [/][=&quot]ج 13، ص275، [/][=&quot]ناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت.[/][/]

[=century gothic][=&quot]و قسطلانى نيز در شرح اين قضيه مى‌نويسد:[/][/]
[=century gothic][=&quot](ما أنا بالذي امحاه) ليس بمخالفة لأمره عليه الصلاة والسلام بل علم بالقرينة أن الأمر ليس للإيجاب.[/][/]
[=century gothic][=&quot]اين گفته على (عليه السلام) [/][/][=century gothic][=&quot]«من كسى نيستم كه آن را محو كنم»[/][/][=century gothic][=&quot] مخالفت با دستور رسول خدا كه سلام و صلوات خدا بر او باد، نيست؛ بلكه با قرينه مى‌دانست كه اين دستور ايجابى نيست.[/][/]
[=century gothic][=&quot]القسطلاني، احمد بن محمد الخطيب (متوفاى 923هـ)، ارشاد الساري، ج4، ص340، كتاب الصلح، باب[/][=&quot]كَيْفَ يُكْتَبُ هَذَا مَا صَالَحَ فُلاَنُ بْنُ فُلاَن.[/][/]

[=century gothic][=&quot]كرماني، يكى ديگر از شارحان صحيح بخارى مى‌نويسد:[/][/]
[=century gothic][=&quot]فان قلت: كيف جاز لعلي مخالفة أمر رسول الله صلي الله عليه وسلم؟ قلت: بالقرينة أنه ليس للإيجاب.[/][/]
[=century gothic][=&quot]اگر بگويي: چگونه جايز است كه على (عليه السلام) با دستور رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم مخالفت كرده باشد؟ مى‌گويم: با قرينه فهميد كه آن دستور ايجابى نبوده است.[/][/]
[=century gothic][=&quot]الكرماني، محمد بن يوسف بن علي (متوفاى 786هـ)، البخاري بشرح الكرماني (الكواكب الدراري شرح الكرماني للبخاري)، ناشر: دار إحياء التراث العربي، بيروت ـ الطبعة الثانية، 1401هـ ـ 1981[/][=&quot]م.[/][/]
[=century gothic][=&quot]حتى تعدادى از بزرگان اهل سنت، اين كار اميرمؤمنان عليه السلام را جزء فضائل آن حضرت به شمار آورده و گفته‌اند كه اين كار به خاطر رعايت ادب بوده است.[/][/]

[=century gothic][=&quot]ابن بطال قرطبي، در شرح صحيح بخارى در اين باره مى‌نويسد:[/][/]
[=century gothic][=&quot]وإباءة علىّ من محو (رسول الله- صلى الله عليه وسلم-) أدب منه وإيمان وليس بعصيان فيما أمره به، والعصيان هاهنا أبر من الطاعة له وأجمل فى التأدب والإكرام.[/][/]
[=century gothic][=&quot]خوددارى على (عليه السلام) از محو جمله «رسول الله» نشانه ادب و ايمان او است، نه اين كه عصيان و سرپيچى از دستور رسول خدا صلى الله عليه وآله باشد. سرپيچى در اين جا، بهتر از اطاعت، و از جهت ادب و احترام، زيباتر بوده است.[/][/]
[=century gothic][=&quot]إبن بطال البكري القرطبي، ابوالحسن علي بن خلف بن عبد الملك (متوفاى449هـ)، شرح صحيح البخاري، [/][=&quot]ج 8، ص88، [/][=&quot]تحقيق: ابوتميم ياسر بن إبراهيم، ناشر: مكتبة الرشد - السعودية / الرياض، الطبعة: الثانية، 1423هـ - 2003م.[/][/]

[=century gothic][=&quot][/][/]

[=century gothic][=&quot]و علامه نووى در شرح صحيح مسلم مى‌گويد:[/][/]
[=century gothic][=&quot]وهذا الذي فعله علي رضي الله عنه من باب الأدب المستحب لأنه لم يفهم من النبي صلى الله عليه وسلم تحتيم محو علي بنفسه ولهذا لم ينكر ولو حتم محوه بنفسه لم يجز لعلي تركه ولما أقره النبي (ص) على المخالفة.[/][/]
[=century gothic][=&quot]اين كار على (عليه السلام) از باب ادب مستحب بوده است؛ زيرا فهميده نمى‌شود كه رسول خدا صلى الله عليه وآله لازم دانسته است كه على (عليه السلام) خودش محو كند؛ به همين خاطر رسول خدا اشكال نگرفت. اگر محو كردن توسط خود على حتمى بود، براى او جايز نبود كه آن را ترك كند و رسول خدا او را بر مخالفتش تأييد نمى‌كرد.[/][/]
[=century gothic][=&quot]النووي الشافعي، محيي الدين أبو زكريا يحيى بن شرف بن مر بن جمعة بن حزام (متوفاى676 هـ)، شرح النووي علي صحيح مسلم، ج 12، ص135، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، الطبعة الثانية، 1392 هـ.[/][/]

[=century gothic][=&quot]و صالحى شامى نيز همين سخن را تكرار كرده است:[/][/]
[=century gothic][=&quot]التاسع والعشرون : امتناع علي - رضي الله عنه - من محو لفظ «رسول الله صلى الله عليه وسلم» من باب الادب المستحب، لانه لم يفهم من النبي - صلى الله عليه وسلم - تحتيم محو علي بنفسه، ولهذا لم ينكر عليه، ولو تحتم محوه بنفسه لم يجز لعلى تركه، ولما أقره النبي - صلى الله عليه وسلم - على الخالفة. [/][/]
[=century gothic][=&quot]الصالحي الشامي، محمد بن يوسف (متوفاى942هـ)، سبل الهدي والرشاد في سيرة خير العباد، ج 5، ص77، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود وعلي محمد معوض، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1414هـ.[/][/]

[=century gothic][=&quot]ملا على هروى همين مطلب را از علما نقل كرده است:[/][/]
[=century gothic][=&quot]قال العلماء : وهذا الذي فعله علي من باب الأدب المستحب لأنه [ لم ] يفهم من النبي تحتيم محو على نفسه، ولهذا لم ينكره عليه، ولو حتم محوه بنفسه لم يجز لعلي تركه.[/][/]
[=century gothic][=&quot]ملا علي القاري، نور الدين أبو الحسن علي بن سلطان محمد الهروي [/][=&quot](متوفاى1014هـ)[/][=&quot]، مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح، [/][=&quot]ج 7، ص562، [/][=&quot]تحقيق: جمال عيتاني، ناشر: دار الكتب العلمية - لبنان/ بيروت، الطبعة: الأولى، 1422هـ - 2001م.[/][/]

[=century gothic][=&quot]نكته سوم:[/][/]

[=century gothic][=&quot]در صلح حديبيه وقتى رسول خدا صلى الله عليه وآله از اميرمؤمنان عليه السلام خواستند جمله «رسول الله» را از صلح‌نامه پاك كند، آن حضرت با كمال ادب و احترام عرض كرد:[/][/]
[=century gothic][=&quot]مَا أَنَا بِالَّذِي أَمْحَاهُ.[/][/]
[=century gothic][=&quot]من توانائى چنين كارى را ندارم.[/][/]
[=century gothic][=&quot]و يا بر طبق نقل ابن أبى الحديد فرمودند:[/][/]
[=century gothic][=&quot]يا رسول الله، لا تشجعني نفسي على محو اسمك من النبوة، قال : فقضى عليه، فمحاه بيده.[/][/]
[=century gothic][=&quot]اى پيام‌آور خدا ! مرا براى حذف نام خودت وادار مساز، (مرا معذور بدار)، رسول خدا صلى الله عليه وآله نيز عذر على را پذيرفت و خود به دست مباركش آن را حذف نمود.[/][/]
[=century gothic][=&quot]إبن أبي‌الحديد المدائني المعتزلي، ابوحامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاى655 هـ)، شرح نهج البلاغة، [/][=&quot]ج 2، ص161، [/][=&quot]تحقيق محمد عبد الكريم النمري، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1418هـ - 1998م.[/][/]

[=century gothic][=&quot]نكته چهارم: [/][/]

[=century gothic][=&quot]در صلح حديبيه، وقتى اميرمؤمنان عليه السلام از پاك كردن «رسول الله» از صلح‌نامه خوددارى كرد، رسول خدا صلى الله عليه وآله نه تنها ناراحت نشد؛ بلكه فرمود: آن را به من نشان دهيد تا خودم آن را پاك كنم.

[/][/]یا علی ع

موضوع قفل شده است