علایق و محدودیت هام.

تب‌های اولیه

23 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
علایق و محدودیت هام.

سلام علیکم

بنده رشته ی فنی رایانه هستم، اما خیلی دوست دارم در رشته ی انسانی هم تحصیل کنم، البته این رشته را برای کسب علم معرفت می خوام نه برای شغل و پولش. با این حال میدانم اگر بخوام در این رشته شروع به تحصیل کنم، نخواهم توانست پول شهریه را بدم، پدرم هم احتمالاً برای تحصیل در انسانی کمکی نخواهد کرد، نتیجه این است که با وجود علایق شدید موفق نخواهم بود. در یک نگاه من به رشته ی ریاضی اللهیات معارف اسلامی روانشناسی سیاست اقتصاد علاقه دارم، اما نمیدانم آیا عمرم برای تحصیل در هر کدام کفایت می کند؟ اگر کرد پولم چطور؟

راهکار شما در حال حاضر در این وضعیت چیست؟

nejatam;166471 نوشت:
بنده رشته ی فنی رایانه هستم، اما خیلی دوست دارم در رشته ی انسانی هم تحصیل کنم، البته این رشته را برای کسب علم معرفت می خوام نه برای شغل و پولش. با این حال میدانم اگر بخوام در این رشته شروع به تحصیل کنم، نخواهم توانست پول شهریه را بدم، پدرم هم احتمالاً برای تحصیل در انسانی کمکی نخواهد کرد، نتیجه این است که با وجود علایق شدید موفق نخواهم بود. در یک نگاه من به رشته ی ریاضی اللهیات معارف اسلامی روانشناسی سیاست اقتصاد علاقه دارم، اما نمیدانم آیا عمرم برای تحصیل در هر کدام کفایت می کند؟ اگر کرد پولم چطور؟ راهکار شما در حال حاضر در این وضعیت چیست؟

با سلام

1-سوال اولی که پیش می آید این است که آیا به رشته در حال تحصیل خود علاقه دارید یا نه؟

2-با توجه به لیستی از رشته ها ارئه داده اید نشان می دهد که شما یک رشته خاص را مد نظر ندارید .در واقع شما به حیطه ی کلی علوم انسانی علاقه دارید .اگر این فرض درست با شد شما به راحتی می توانید علایق خود را باپیگری و مطالعه دنبال کنید .ابتدا سعی کنید کلیاتی از این رشته ها مانند اصطلاحات رایج ،تاریخچه والویتهای موجود در هر رشته را بیاموزید .سپس با مطالعه و افزودن اطلاعات خود وهمچنین با خواندن مجلات معتبر علمی وپیگری دستاآورد های جدید این رشته ها به نتیجه ی دلخواه خود برسید.و بر اطلاعات خود بیفزایید.

3-بحث دیگری که پیش می آید این است که ،وقتی بر کمیت یک چیز افزوده شود مانند درس خواندن آن هم همزمان در دو رشته ،از کیفیت کار کاسته می شود.وشما باید برای بدست آوردن نتیجه ی مطلوب سختی زیادی را تحمل کنید و همچنین تلاش خود را چند برابر کنید.که این باعث می شود که از عرصه های دیگر زندگی عقب بمانید.

4-دوست عزیز نمی دانم در ترم چند تحصیل مکنید ؟اگر جواب این سوال را بدهید بهتر است .ولی اگر در اواخر تحصیل هستید درستان را با موفیت به اتمام برسانید. پس از آن برای ادامه تحصیل در مقطع ارشد با پیدا کردن رشته مورد نظر ،علاقه خود را پیگیری کنید.

5-و در آخر اگزر در هر رشته ای که تحصیل می کنید با علاقه وپشتکار باشید واز سطح علمی خوبی بر خوردار باشید ،نگرانی از بابت در آمد نخواهید داشت.

و من الله التوفیق

سلام علیکم

اگر باز اول دبیرستان برگردم و بخوام از نو رشته ای انتخاب کنم همین رشته را انتخاب می کردم، پس من از رشته ام راضیم و علوم انسانی را بخاطر جذابیت مطالبش میپسندم، چیزی که ناراضیم می کند چهار چیز است:

عمر محدود.
عدم موفقیت در تحصیل همزمان در دو رشته.
کمبود مالی.
روند پیری و عقب افتادگی.

عجیبتر این است که می خواهم در تمام رشته های ریاضیات اللهیات روانشناسی فلسفه سیاسی علوم اجتماعی و البته آی تی شبکه و برنامه نویسی تا دکترا هم تحصیل کنم.

به هر حال این اشتهای عجیب من یا نشانه ی یک نبوغ است و یا نشانه ی یک بیماری مزمن روانی. در کل فقط یک دلیل می توانم بیابم که چرا این همه رشته با این مقدار تفاوت را طالب هستم، چون در ارتباط اجتماعی اغلب با مسائل این رشته ها روبرو هستم، پس می خوام به آگاهانه ترین و موفق ترین شکل ممکن ارتباط برقرار کنم.

nejatam;166503 نوشت:
به هر حال این اشتهای عجیب من یا نشانه ی یک نبوغ است و یا نشانه ی یک بیماری مزمن روانی. در کل فقط یک دلیل می توانم بیابم که چرا این همه رشته با این مقدار تفاوت را طالب هستم، چون در ارتباط اجتماعی اغلب با مسائل این رشته ها روبرو هستم، پس می خوام به آگاهانه ترین و موفق ترین شکل ممکن ارتباط برقرار کنم.

این حس رو اکثر آدما دارن.شما میتونی همه ی این رشته هها رو بخونی ولی دیگه نمیتونی آدم موفقی باشی.اگه میخوای موفق باشی باید رو یکی تمرکز کنی. آدمای موفق رو نگاه کن اکثرا تک رشته ای هستن.مگر افراد خیلی باهوش وباپشتکار.مثل دکتر حسابی که تو تاریخ انگشت شمارن.

سلام

البته همه ی این رشته ها به یک منظور دوست دارم و آن این که با آشنایی با شیوه ی صحیح تفکر بتوانم در علوم فنی حرفه ای موفقیت عالی کسب کنم.

خوب تو همون رشته ی آی تی هم باید فقط یه مسیرو بری.
به نظر من هرچی تمرکز روی یه زمینه بیشتر باشه موفقیت بیشتره.مگر اینکه علاقت به دانایی بیشتر از علاقت به موفقیت باشه.

نقل قول:
اما خیلی دوست دارم در رشته ی انسانی هم تحصیل کنم، البته این رشته را برای کسب علم معرفت می خوام

سلام
اگر دنبال علم و معرفت هستيد تحت هيچ عنواني رشته علوم انساني رو بر تنداريد
چون با توجه به همزمان بودن تحصيلتون! نه تنها به معرفتي نخواهيد رسيد كه كلي سوال و شك تو ذهنتو تلمبار ميشه!
نمي دونم حقوق رو جزء علوم انساني محسوب مي كنند يا خير! ولي استادم گفت! ارشدتو كه گرفتي تازه اول بي سواديته!
يعني تازه فهميدي كه اونهايي كه ياد گرفتي سرمشق بودند!
به نظر بنده به جاي مشغوليت در نظام تحصيلي كه ضوابط و مققرات خودشو مي خواد!
وقت مطالعه خودتون رو اختصاص بدهيد به مبادي و مباني علوم اسلامي!
من تاكيد مي كنم كتابهاي شهيد مطهري رو مطالعه كنيد كه هم مبنا رو مي گويند و هم بحث رو خوب تحليل مي كنند.

سلام علیکم

امثال گوته هم فیلسوف هم نویسنده هم نقاش هم شاعر هم منتقد بودند و در این همه زمینه فعالیت داشتند، بنده مشکلی نمیبینم حد اقل کنار همین رشته ی کامیپوتر یک فلسفه و یک مقدار روانشناسی هم بلد باشم...
نکته ی مهم اینجاست که بنده رشته هایی را انتخاب می کنم که تضادی با رشته ی آی تی نداشته باشد.

سلام علیکم
ببینید، دوستان یا من باید خودم را عوض کنم و یا رشته ام را.
عوض کردن خودم با فراموشی عمدی مرگ و از بین رفتن میسر است.
و عوض کردن رشته را شما باید راهنمایی کنید چگونه میسر می شود.

سلام
آنچه شما خواهانش هستيد: معرفت و علم
چيزي نيست كه در دروس و واحدهايي از رشته هايي چون روانشناسي و يا فلسفه بتوانيد به آن دست پيدا كنيد
و لكن حال چون اصرار داريد
برايتان آرزوي موفقيت دارم.

سلام

آقا اشکان

من که فقط به منظور کسب معرفت رشته ی انسانی را نمی خوام، میدونید چیه؟ من حتی به جای رشته ی انسانی می تونم همان علایق درونم را با رشته های هنر و تجربی و ریاضیات هم ارضاء کنم، چون آنها رشته هایی هستند که پر مغز هستند و بهره ای از سنخیت در آنها هست. از شما می خوام منو راهنمایی کنید، و بگید این رشته ی کامیپوتر چیست جزء این که چند سیم کنار همند، و معلوم نیست این پیوند تا کی پایدار بماند؟ آیا باور می کنید که این رشته جزء انبوهی از سیم هیچ درون مایه ی دیگری ندارد؟ اما در عوض رشته هایی مثل رشته ی هنر یا انسانی مستقیماً آنچه که انجام می شود معلوم است که چیست، و با تغییرات هرگز از ارزش کارمان کم نمی شود. فرضاً اگر یکی تلاش کرد تا فلاپی یا cd اختراع کند، در چشم انداز 30 یا 40 سال بعد چنین اختراعی در دنیای تکنولوژی منسوخ می شود و در نتیجه ما هم منسوخ می شویم، لذا کسی که کامیپوتر می خواند باید تا پایان عمرش مدام اطلاعاتش را به روز نگه دارد و اطمینان کند که عقب نیفتاده است. هر چند شاید یک روزی بر اثر مرگ شدیداً دست آورد هایش منسوخ و تنها چیزی که از او میماند پند هاییست که در وصیت نامه داده و یک اسم از آن در تاریخ ثبت می شود.

حالا شما بگید، وقتی میدانیم کارمان ماندگاری ندارد، و در دنیای تکنولوژی دست آورد ما روز به روز کاربردش کم و کمتر خواهد شد...چطوری دل به کارمان بدیم؟ آیا نباید دل به کارمان بدیم؟

لذا من علم یاد نگرفتم، حرفه یاد گرفتم، بنده خواهان علم هستم.
چیزی که سنخیت دارد، شما به من بگید کامپیوتر و حرفه ای از چه لحاظ سنخیت دارد؟ خوب است که کامپیوتر بلد باشیم، اما نه این که هدف اصلی ما قرار بگیرد.

با سلام
بنده خیلی دوست داشتم فرصت پیدا کرده علوم نرم افزاری رو هم فرا گیرم!
تا بتونم با این ابزار و وسیله و کیفیت بالای آن در انتقال معانی و مفاهیم والای اسلام, خدمتی به اسلام کرده باشم.
ومن الله التوفیق

سلام

وه که این خدمت دیجیتالی فی نفسه جزء چند سال بیشتر کارایی ندارد و بعد از این که نرم افزار های بهتری آمدند، دسترنج ما منسوخ می شود. و از ما فقط یک نام و خاطره باقی میماند، پس فقط به مردم عصر خود خدمت کرده ایم، نه به کل زمان ها.
همانطور که ویندوز 98 رفت ویندوز Xp هم میرود و ویندوز ویستا هم خواهد رفت. پس کار ما در این زمینه سنخیتی ندارد. اما در عوض مشاهده می کنیم ابن سینا با مطرح کردن برهان سینوی بعد از گذشت قرن ها هنوز اندیشه هایش تازه و کارا است. حافظ بعد از گذشت قرن ها هنوز شعر هایش خوانده می شود، اما در زمینه ی تکنولوژی خدمت جزء چند سالی عمر ندارد و یکی بهتر و بهتر از آن ارائه می شود. مگر این که برای تکنولوژی اصولی را یافت که آن را از فنی حرفه ای به علم دارای سنخیت تبدیل کند. لذا من علم می خوام، علم حد اقل از نظر من باید تا پایان دنیا کارایی داشته باشد، گرچه علوم عرفانی و فلسفه حتی به پایان دنیا هم منتهی نیستند.

nejatam;167460 نوشت:
لذا من علم یاد نگرفتم، حرفه یاد گرفتم، بنده خواهان علم هستم. چیزی که سنخیت دارد، شما به من بگید کامپیوتر و حرفه ای از چه لحاظ سنخیت دارد؟ خوب است که کامپیوتر بلد باشیم، اما نه این که هدف اصلی ما قرار بگیرد.

سلام.منم تا حد زیادی دغدغه هاووضعیتم مثل شماست. تو دبیرستان عاشق ریاضیات و مساله حل کرن بودن. رتبم تو کنکور خوب شد.همه گفتن بزن مهندسی کلاسش بیشتره! باخودم گفتم آخ جون میرم کامپیوتر مساله داره معما داره.ولی اولا دیدم که کامپیوتری که من خوندم بیشتر کاربردیه و دوما این که الان بدجوری دغدغه ها م عوض شده. دیگه به برنامه نویسی علاقه ندارم.تو دانشگاه اکثر دوستام بچه های علوم انسانی بودن.ولی واقعا نمیدونم که آینده یه رشته علوم انسانی چی میشه!
nejatam;167566 نوشت:
وه که این خدمت دیجیتالی فی نفسه جزء چند سال بیشتر کارایی ندارد و بعد از این که نرم افزار های بهتری آمدند، دسترنج ما منسوخ می شود. و از ما فقط یک نام و خاطره باقی میماند، پس فقط به مردم عصر خود خدمت کرده ایم، نه به کل زمان ها. همانطور که ویندوز 98 رفت ویندوز xp هم میرود و ویندوز ویستا هم خواهد رفت. پس کار ما در این زمینه سنخیتی ندارد. اما در عوض مشاهده می کنیم ابن سینا با مطرح کردن برهان سینوی بعد از گذشت قرن ها هنوز اندیشه هایش تازه و کارا است. حافظ بعد از گذشت قرن ها هنوز شعر هایش خوانده می شود، اما در زمینه ی تکنولوژی خدمت جزء چند سالی عمر ندارد و یکی بهتر و بهتر از آن ارائه می شود. مگر این که برای تکنولوژی اصولی را یافت که آن را از فنی حرفه ای به علم دارای سنخیت تبدیل کند. لذا من علم می خوام، علم حد اقل از نظر من باید تا پایان دنیا کارایی داشته باشد، گرچه علوم عرفانی و فلسفه حتی به پایان دنیا هم منتهی نیستند.

آره این یکی از ویژگی های رشته کامپیوتره. ولی به هر حال الان تو علوم انسانی هم تغییرات هست البته سرعتش خیلی کمتره.البته رشته ی هوش مصنوعی یه جورایی داره به فلسفه یا روانشناسی یا علوم زیستی مرتبط میشه.مخصوصا که نوپاس و حرف زیادی برا گفتن هست.به هر حال کامپیوترم بخشای محض وعلمی داره.یا علوم کامپیوترش.تغییرات قسمتای علوم کامپیوترش خیلی سریع نیست.
به هرحال علم دین یه چیز دیگس.خیلی به درد آخرت میخوره.
nejatam;166729 نوشت:
امثال گوته هم فیلسوف هم نویسنده هم نقاش هم شاعر هم منتقد بودند و در این همه زمینه فعالیت داشتند، بنده مشکلی نمیبینم حد اقل کنار همین رشته ی کامیپوتر یک فلسفه و یک مقدار روانشناسی هم بلد باشم... نکته ی مهم اینجاست که بنده رشته هایی را انتخاب می کنم که تضادی با رشته ی آی تی نداشته باشد.

امثال گوته انگشت شمارن.ببینید آدمای موفقو اکثرا از همه چیز میزنن تا نهایتا تو یه رشته میتونن موفق بشن. اینا هوشای فوق العاده دارن که شاید تو یه قرن به 100 نفرم نرسن.

من به عنوان کسی که هم دبیرستان و هم دانشگاه، با رغبت و اشتیاق تمام دنبال معرفتی که شما میگید بودم و انسانی خوندم؛ یه توصیه براتون دارم:
تو دانشگاه دنبال معرفت نباشید!
چون گاهی تو رشته هایی که اسم اسلامی رو یدک میکشن، چیزایی میبینین که اگه محکم نباشید، داشته های خودتونم از دست میدید!
خودتون بخونید، غیر کلاسیک و با راهنمایی افراد آگاه!

nejatam;167460 نوشت:
فرضاً اگر یکی تلاش کرد تا فلاپی یا cd اختراع کند، در چشم انداز 30 یا 40 سال بعد چنین اختراعی در دنیای تکنولوژی منسوخ می شود و در نتیجه ما هم منسوخ می شویم، لذا کسی که کامیپوتر می خواند باید تا پایان عمرش مدام اطلاعاتش را به روز نگه دارد و اطمینان کند که عقب نیفتاده است.
nejatam;167460 نوشت:
حالا شما بگید، وقتی میدانیم کارمان ماندگاری ندارد، و در دنیای تکنولوژی دست آورد ما روز به روز کاربردش کم و کمتر خواهد شد...چطوری دل به کارمان بدیم؟ آیا نباید دل به کارمان بدیم؟

سلام دوست عزیز، من با این حرفتون موافق نیستم... خب کسی که فلاپی رو اختراع کرده، درسته که الآن منسوخ شده ، ولی هم یه مدتی کلی آدمو تو انجام کارهاشون کمک کرده و هم تحقیقات و اختراعش مبنایی شده برای تحقیقات افراد بعدی و اختراعات بعدی، و چه بسا حتی یک تحقیق نیمه تمام که به اختراعی هم منجر نشه، بازهم باعث ایجاد جرقه ای برای یک اختراع مفید در ذهن کسی باشه
اگه ویندوز 98 نیومده بود، ما هیچ وقت به ویندوز 7 نمیرسیدیم
همین کامپیوتری که میگید فقط چندتا سیمه، کسی که اونو اختراع کرده، باعث شده، آدمای با معلوماتی مثله کارشناسای این سایت، به حل مشکلات هم نوعانشون راحت تر کمک کنن
پس هیچ کاری و هیچ رشته ای بی ارزش نیست

شما که هدفتون از رشته های انسانی کسب مدرک و اشتغال نیست، برای کسب مهارت، تنها راه دانشگاه نیست، حتی شاید با مطالعه ی آزاد و کمک گرفتن از کسایی که راه دلخواه شما رو طی کردن، به نتیجه های بهتری برسید و گلچینی از علایقتون رو دنبال کنید

سلام علیکم

بنده تصمیم دارم که کامپیوتر را به صورت خصوصی در منزل یا با نرم افزار های آموزشی یاد بگیرم، چون مدرک آکادامیکی آن که معمولاً در بازارکار کامپیوتر که اغلب به نظرم اماکن خصوصیست چندان قابل توجه نیست بلکه مهارت خود فرد است که مورد توجه است.

و اما تصمیم دارم استخدام شم و این همینجاست که من مستلزم داشتن اطلاعات جامعه شناسی و انسانی بالا باشم، و نیاز به تحصیلات آکادامیکی دارم.

تصمیم دارم بعد از دیپلم کامپیوتر برم پیشدانشگاهی انسانی را بخونم و از آنجا شروع کنم به ادامه تحصیل در رشته ی محبوبم. در عین حال الان باید دروس دبیرستانی انسانی را کامل بخوانم. در هنگام استخدام نیز به شدت مشغول فراگیری مهارت کامپیوتر باشم.

باز مشورت کردن برای من بسیار مهم است، به نظر شما عوامل دیگری هم هست که باید در نظر گرفتشان؟

سلام علیکم

ممنون از کاربر فعالمون جناب Nejatamبزرگوار

درسته که مدت 1ماهی از این پست میگذره اما ارزش جواب دادن و بحث کردن رو داره. چون خیلی ها از دروس علوم انسانی و حوزه و یا در مقابل دروس فنی مهندسی سرابی برای خود درست کردند و گمان میکنند که با تحصیل در اونها حتما به مدینه فاضله ی مورد نظرشون میرسند. اما بعد از مدتی عده ای میبینند که اینطور نبوده.

علت این مسله این هست که بعضی هامون زیادی رویایی فکر میکنیم و نقایص رو در نظر نمیگیریم.

رشته های فنی مهندسی اگر بخواد محض دنبال بشه یک ماشین کوکی از ما خواهد ساخت اما اگر در کنارش کسب معرفت باشه انسان رو به اوج خواهد رساند. همانطور که خیلی از مهندسین کامیپوتر و خلبانان و مهندسین ساختمان و معدن رو رسانده.

رشته های انسانی هم همین حال رو دارند. متاسفانه در مورد حوزه ما در شهر قم بدترین حالت رو که داریم اینکه عده ای گمان میکنند تحصیلات حوزوی در قم بهترین راه رسیدن به معارف هست. بله شکرخدا اساتید خوبی هست ولی مهم نوع استفاده ی ماست.

به عنوان مثال در حوزه ای که بنده تحصیل میکنم با تمام علاقه ای که بنده و عده ای از دوستانم به حوزه امون و اساتیدمون داریم هستند کسانی که ترک تحصیل کردند و به قول خودشون حتی حاضر نیستند اسم اونجا رو بیارند.

گمان نکنید این اتفاقات برای شما نخواهد افتاد بلکه درگیری با حوادث محیط تحصیلی مثل مسلک و گرایش اساتید و هم شاگردی ها امری اجتناب ناپذیر هست و بعد از مدتی یا شما هم رنگ آنها خواهید شد یا از آنها منزجر میشوید.

در بین مطالب شما دیدم که فرمودید علومی مثل کامیپوتر فنا و زمانی هستند . ولی علوم انسانی اینطور نیست.

اتفاقا برعکس بیان شما، بنده و یا کسانی که مدتی در علوم انسانی تحصیل کردند بهتون میگند که علوم انسانی پر از نظریه هایی ست که منسوخ شده و تنها کلامی که ابدی و ازلی ست در ابتدا کلام نورانی قرآن کریم و مبین اون، بیانات حضرات معصومین هست. وگرنه در علوم انسانی هم دست بالای دست بسیار است.

علوم فنی واقعا جای ستایش دارند با زحمات کسانی که عمر خود رو برای خدمت به بشریت دادند. حالا چه گذرا چه فانی.

نباید برای رفتن به رشته های علوم انسانی و کسب معارف، رشته های مهندسی و غیره رو تحقیر کرد. یا اینکه بگیم این رشته ها پایدار نیستند. این بی انصافی ست.

امیدوارم تا اینجای عرایض بنده و سایر دوستان شما رو متقاعد کرده باشه که رفتنتون برای تحصیل علوم انسانی باعث نقض اهمیت علوم فنی نمیباشد

با سلام و احترام
دوست عزیز رشته کامپیوتر اتفاقا در اون نه تنها محاسبات قوی میخواد بلکه نیاز به خلاقیت شدید میخواد و اگر شما خلاقیت نداشته باشید اصلاً برنامه نویس خوبی نمی شید و فقط درسها رو فراگرفتید...
درسته فلاپی ساختن منسوخ است ولی شما هدفتون بستگی داره چی باشه اینهمه برنامه نویس هست که انواع و اقسام برنامه های کاربردی تولید می کنند. محصولشون بعد از یک مدتی به دلیل پیشرفت زبانهای برنامه نویسی منسوخ میشه ولی اگر هدف اونها با لا رفتن مهارت و خدمت به کاربر و راحتی کاربر و رفع نیاز اون باشه و پس از منسوخ شدن آن محصول به فکر تولید نرم افزار جدید تری باشه هیچ وقت کم نمیاره...
با همین ریاضی و رشته های مهندسی هم میشه به اسراری به آفرینش پی برد که در رشته های دیگر هم هست..

سلام دوست گرامي..
نظرشمارودرمورد اينكه دوست داشتيد در مورد چندين رشته تحصيل كنيد روخواندم.برايم جالبه ديدن كسي كه دوست دارد درچندين رشته شركت كند و درمورد همه آنها علم كسب كند.به نظربنده اين نوع فكر وتصميم شما مربوط به نبوغ فكري شماست.
بعضي ازدوستان اشاره كردندافرادي مثل حسابي خيلي كم پيداميشوند درست فرمودند.اماعلتش روخوب توضيح ندادند.علتش اينه كه امثال حسابي به فكر و ذهنشان درست برنامه دادند.اگربقيه وافرادعادي هم همين كار روكنندبه ميزان تلاششان به نبوغ ميرسند.درواقع مافرق زيادي باحسابي نداريم.ماهم ميتوانيم به درجه ايشان برسيم.باتوجه به مفاهيم اسلامي همه ي ما نسانها داراي نبوغ هستيم.منتهي چراغهاي آن خاموشه ودرهركس بنابه تلاشش نبوغ خاصي ميگيرد.خب شما تصميم گرفتيداين چراغ هاروروشن كنيد.اين عاليست.فقط به قول سخنان دوستان وخانم مريم،سنجيدن شرايط مهمه.علت نبوغ هم همينه.حسابي باسنجيدن شرايط به نتيجه رسيد.شماهم به خاطرهمين سنجيدن تصميم به مشورت بادوستان گرفتيد.
اگراجازه دهيدمنم نظري بدهم.
اول بايدديدچراشماگرايش شديدبه علوم انساني داريد.خودتان به آن اشاره كرديد.براي زندگي بهتروصحيح ترين حالت ارتباط باديگران.اين موضوع عاليه.اگربتوانيدخودتان رودرگيراين علوم كنيدبه روح وروان وهم چنين درمان دغدغه هاي ذهنيتان بسياركمك كرده ايد.علت اين گرايش،حل خلا هاي روحيست.پس خواهش ميكنم درتصميم خودكوشاباشيد.دكترحسابي تاآخرين لحظه زندگي كتاب ميخواندنداين نكته ي ارزشمندازتجربه ديگران است.چون تصميم مهمي گرفتيدخواهش ميكنم خيلي خوب بهش فكركنيدكه بهترين راه براي رفع اين نياز و روشن كردن چراغ هاي نبوغتان چيست؟خودتان ميگيدكه هم زمان باكامپيوترميخواهيدكنكورانساني بدهيد.
خب بنده نمي توانم صراحتا بيان كنم كه فكرتان اشتباست،چون ممكنه اگر روزي اين كاروكرديد،موفق شويد.
اماشماگفتيددنبال بهترين راه حل هستيد.درسته؟
خب تصميم شما راه حل خوبي هست و ممكنه موفق هم شويداما بهترين راه حل نميتواندباشدچون درصداحتمال درآن زيادبكارميرود.

اگردنبال فقط يك راهكارهستيدميتوانيددو رشته رو بخوانيد.اتفاقايكي ازمراجعه كنندگان وقتي به من گفت ميخواهددو رشته رو باهم بخونه،فكركردم موفق نميشه.اماتوانست،هرچندكمي برايش سخت بودويكي ازرشته هاروبه كندي ادامه ميداد.
اماشمابااو خيلي فرق داريد.يكي اينكه دنبال بهترين راهكارهستيد.ديگري اينكه هدف اصلي شما مقدس تره و ميخواهيدبهترين راه زندگي كردنو پيدا و ارتباط اجتماعيتان رو قوي كنيد.وديگري اينكه شمابه چندين رشته علاقه داريد.علاقه شما بسياربيشترهستند.پس بهتره باتوجه به ترين هايي كه داريدراهكارپيداكنيد.اگرواقعاميخواهيدبه تمام نيازتان پاسخ دهيدبهتراست راهكاركاملتري كه بتوانداين ترين هاراپوشش دهدانتخاب كنيد.تصميمي كه شماگرفتيدخوب هست اما تمام علايق وترين هاي شماروپوشش نميدهد.به نظرمن حيفه كه اين حس اشتياق شديدروفقط درتحصيل دورشته خلاصه كنيد.افرادي مثل شماكه گرايش به بسياري ازعلوم دارندوحاضرندهمه روتحصيل كنندوحس بيحوصلگي ازكسب علم روندارندكم است.واقعاكم هست.زيرااكثرادوست دارندكه علوم رويادبگيرندولي ميگن حوصله درس روندارنديافرصتش،وزودانگيزه شان ازدست ميدهند.
اگرانگيزه رودرخودتان احساس ميكنيدپي گيريش كنيد.فقط راه جامعي روبپذيريد.براي مثال خودمو مثال ميزنم:

حس اشتياق شمازماني كه اول نوجواني بودم روداشتم مثل تمام دوستانم وسايرنوجوانان.اماازآنجايي كه واقعا نميدانستم چكاركنم تصميم گرفتم با چندتن ازدوستانم مشورت كنم.بابحث وگفت وگوتصميم گرفتيم كه يك گروه تشكيل دهيم.هركدام ازما يك علم روانتخاب كند.بعدازاتمام كارش حاصل خودرابه ديگران دهد.ازآن ماجرا7سال ميگذرد.رشته خودم تجربيه.رفتم زيست.ولي چون به روانشناسي شديدا علاقه داشتم توي گروه،علم روانشناسي وعرفانو قبول كردم.7سال مطالعه آزادكردم البته به كمك اساتيدراهنما.نتيجه اش اين شدكه من مشاورگروه ودانشجويان شدم وفعاليتهاي روانشناسي رودرحدمقاله نويسي وكتاب نوشتن شروع كردم باآنكه رشته ام نيست.وعرفان روهم باتحقيق درمورداينكه كدام دين كاملتره شروع كردم.وبيشترسعي داشتم ببينم كدام دينه كه اكثرعلوم روز به آن مرتبطه.بعداز5سال گروهمان جمع شديم.من روانشناسي وعرفان روبه صورت كامل به آنهاگفتم وآنهاهم علوم نجوم وتفسيرقرآن وتاريخ وجامعه شناسي وادبيات وفلسفه وفيزيك ورياضي روبه من ياددادند.مافقط درعرض7سال تقريبابيش ازهشت رشته رويادگرفتيم.اينطوري دروقتمان صرفه جويي شد.فكرنكنيدكه فايده نداشت.اتفاقايكي ازبچه هايي كه خلاصه كارمرا آموخته بود.الان مركزمشاوره راه انداخته آن هم رشته ايي كه اصلا بارشته خودش هم خواني ندارد.خودم هم كلاس آموزش تفسيرقرآن گذاشتم باآنكه تاحالا هيچ كتابي پيرامون اون نخوانده بودم.اين علمي بودكه دوستم بعدازتحقيق7سال به من آموخت.الان هر5نفرمان9علم رادرحدتوانايي مان آموخته ايم.(آفرين.هورااااا:Kaf:)اين هارونگفتم كه ازگروهمان تعريف كنم.:Ghamgin:فقط خواستم مثالي بزنم تامتوجه شويدكه ميتوانيدباروش هاي گوناگون صحيح درعرض كوتاهترين زمان بيشترين علوم راكسب كنيد.تازه امتيازي كه شماداريدوگروه مانداشت اين بودكه ماحوصله ي درس خواندن رونداشتيم وبيشتردوست داشتيم آزادانه ودورازحصارامتحانات تحقيق كنيم(واقعاشايدهم تنبل بوديم وحوصله امتحان دادن رونداشتيم:Nishkhand:

متشكرم:Gol:)

سلام
امثال گوته که گفتید نیاز به تحصیلات آن چنانی ندارد
چون:
شاعری علم نیست قریحه و استعداد خدادادی است نقاشی و نویسندگی هم همینطور
آگاهی ها جنبی از علوم دیگر خوب است ولی اینطور که شما می گید باید نابغه باشید

من هم دوست دارم مثل شما همه چیز بدانم که حوزه تا حدودی آنرا فراهم میکند

واییییییییییی سرکار سبزینه چقدر نوشتین!!!!
کارشناسی هستین.:Kaf:
نظر شخصی خودم رو میگم،من عاشق رشته ام هستم که علوم انسانیه ولی ایرادی که این رشته در حال حاضر داره وصدای همه رو هم درآورده وهمه دارن آه میکشن متآسفانه غیر اسلامی بودن این رشته است.
درسای علوم انسانی درساییند که با مطالعه ی آزاد هم شخص میتونه خودش رو از نظر اطلاعاتی پر کنه.
کتابای درسی ما اون محتوایی رو که باید با نهایت تاسف نداشتن وندارن.گفتم اسلامی نیستن منظورم این نیست که با نظریات مکاتب دیگه نباید آشنا شد اتفاقاً شناختشون لازمه(شناخت حق وباطل)ولی علوم انسانی ای انسان سازه که اسلامی والهی باشه نه اندیشه های لیبرال،فمینیسنم و امثال اینها.متاسفانه الآن چیزی که خیلی زیاده کتابای روانشناسی سایر کشورهاس،یکی نیست بگه خیلی راهکارای اونا برا ما مشکل گشا نیست هیچ بلکه مشکل سازه.
خلاصه:رشته ی فعلی خودتون روادامه بدین وعلوم انسانی رو هم مطالعه ی آزاد کنید.

موضوع قفل شده است