حرفهایی برای کربلای و عاشورای امروز

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حرفهایی برای کربلای و عاشورای امروز

بسم الله الرحمن الرحیم


با نام تو آغاز میکن مطلع کلام را و از تو یاری میخواهم که راه درست را نشانمان دهی.
سلام
سلام نام توست و قسمت میدهم به نام زیبایت که ما را به مقصد برسانی.

میخواهم یک بحث شروع کنیم و هر کسی نظرش را بگه و یا نظر من را نقد کنه.

خیلی هامون عزاداری میریم و عزاداری میکنیم،اما چقدر به این مسئله توجه میکنیم که اماممون بیشتر از تشنگی لبهاش تشنه ی یار بود تشنه ی معرفت بود.
(عین)عطشی که ازش توی حروف مقطعه سوره کهف یاد میکنیم ،تشنگی لبهای امام حسینه؟
(کاف) کربلا همین کربلای ظاهری است که ما برایش مقتل میخونیم؟در بطن کاف و کربلای سوره کهف چیست؟در کربلا چه گذشت که شد کرب بلا؟اگر فقط بنا بر جنگ و تشنگی و آزار و ... باشه که زمین های زیادی بودند که روشون جنگ شد و خونهای زیادی بود که بی گناه ریخته شد اما چرا کربلا؟
(صاد)صبر حضرت زینب بر تشنگی و آزار هایی است که این بانوی بزرگوار در کربلا دیدند؟
حضرت زینب که در موردش میگیم"حدیث لیلة القدری که جز علی هیچ کس نشناخت زینب را" صبرش تو کربلا خلاصه میشه؟توی کشیدن روبنده از صورتشون، توی شام غریبان بچه های امام حسین(ع)؟حضرت زینب که فراق مادر را در کودکی دیده ،طعم تلخ نداشتن پدر را چشیده ،حالا خیلی برایش مهمه که وقتی کربلا میومد رکاب اسبش را علمدار کربلا میگرفت و حالا اسبی نیست که رکابش را کسی بخواهد بگیره
یک بار دیگه این جمله را قدری با فکر و دقت بیشتر بخونیم.
"در عجبم از مردمی که زیر بار ستم زندگی میکنند و بر حسینی میگریند که آزاد زیست،حسین بیشتر از آب تشنه لبیک بود،افسوس که به جای افکارش زخمهای تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند"( شریعتی )

نمیخواهم عزاداری را زیر سوال ببرم زیرا که عزای امام حسین(ع) از سنت های رایج شیعه است،اما معنای عزاداری چیست؟اون عزاداری واقعی که امامانمون انجام میدادند کدام است؟کدام نوحه و روضه است که حال این روزهای امام زمانمون اینه که نتونن روی پا هاشون راه بروند و برای راه رفتم کسی بهشون کمک کنه.
این قسمتی از روضه ی امام زمان(عج) است برای جد بزرگوارشون
قسمتی از زیارت ناحیه مقدسه:
.
.
.
سلام بر آن كسى كه در نهان و آشكار خدا را اطاعت نمود ،
سلام بر آن كسى كه خداوند شفا را در خاكِ قبرِ او قرار داد ،
سلام بر آن كسى كه (محلِّ) اجابتِ دعا در زيرِ بارگاه اوست ،
سلام بر آن كسى كه امامان از نسل اويند ،
سلام بر فرزندِ خاتم پيامبران ،
سلام بر فرزند سرور جانشينان ،
سلام بر فرزند فاطمه زهراء ،
سلام بر فرزند خديجه كبرى ،
سلام بر فرزند سدرة المنتهى ،
سلام بر فرزند جنّة المأوى ،
سلام بر فرزند زمزم و صفا ،
سلام بر آن آغشته به خون ،
سلام بر آنكه (حُرمَتِ) خيمه گاهش دريده شد ،
سلام بر پنجمينِ اصحابِ كساء ،
سلام بر غريبِ غريبان،
سلام بر شهيدِ شهيدان ،
سلام بر مقتولِ دشمنان ،
سلام بر ساكنِ كربلاء ،
سلام بر آن كسى كه فرشتگانِ آسمان بر او گريستند ،
سلام بر آن كسى كه خاندانش پاك و مطهّرند ،
سلام بر پيشواى دين ،
سلام بر آن جايگاههاى براهين و حُجَجِ الهى ،

درود بر آن پيشوايانِ سَروَر،

سلام بر آن گريبان هاى چـاك شده، ....درود بر آن پيشوايانِ سَروَر،

سلام بر آنگريبان هاى چـاك شده،

سلام بر آن لب هاى خشكيده،

سـلام بر آن جان هاى مُستأصل و ناچار ،

سـلام بر آن ارواحِ (از كالبد) خارج شده ،

سلام بر آن جسـدهاى عـريان و برهـنه ،

سـلام بر آن بدن هاى لاغر و نحيف ،

سلام بر آن خون هاى جارى ،

سلام بر آن اعضاىِ قطعه قطعه شده ،

سلام بر آن سرهاىِ بالا رفته (بر نيزه ها)،

سلام برآن بانوانِ بيرون آمده (از خيمه ها)،

سلام بر حجّتِ پروردگارِجهانيان،
سلام برتو (اى حسين بن على) و بر پدرانِ پاك و طاهِـرَت،
سلام برتو و بر فرزندانِ شهيدت،
سلام بر تو و بر خاندانِ يارى دهنده ات (به دين الهى)،
سلام بر تو و بر فرشتگانِ مُلازمِ آرامگاهت،
سلام بر آن كشته مظلوم،
سلام بر برادرِ مسمومش، سلام بر على اكبر،
سلام بر آن شير خوارِ كوچـك،
سلام بر آن بدن هاى برهـنه شده،
سلام بر آن خانواده اى كه نزديك (و همراه سَروَرشان) بودند،
سلام بر آن به خاك افتادگان در بيابان ها،
سلام بر آن دور افتادگان از وطن ها،
سلام بر آن دفن شدگـانِ بدون كفن،
سلام بر آن سرهاى جدا شده از بدن،
سلام بر آن حسابگر (اعمالِ خويش براى خدا) و شكيبا، سلام بر آن مظلومِ بى ياور،
سلام بر آن جاى گرفته در خاكِ پاك،
سلام بر صاحـبِ آن بارگـاهِ عالى رتبه،
سلام بر آن كسى كه ربّ جليل او را پاك و مطهّر گردانيد،
سلام بر آن كسى كه جبرئيل به او مباهات مى نمود،
سلام بر آن كسى كه ميكائيل در گهواره با او تكلّم مى نمود،
سلام بر آن كسى كه عهد و پيمانش شكسته شد،
سلام بر آن كسى كه پرده حُرمَتش دريده شد،
سلام برآن كسى كه خونش به ظلم ريخته شد،
سلام برآنكه با خونِ زخم هايش شست و شو داده شد،
سلام بر آنكه از جام هاى نيزه ها جرعه نوشيد،
سلام بر آن مظلومى كه خونش مباح گرديد،
سلام بر آنكه در ملأ عام سرش بريده شد،

سلام بر آنكه اهل قريه ها دفنش نمودند،
سلام بر آنكه شاهرَگش بريده شد،
سلام بر آن مدافعِ بى ياور،
سلام بر آن مَحاسنِ بخون خضاب شده،
سلام بر آن گونه خاك آلوده،
سلام بر آن بدنِ برهنه ،
سلام بر آن دندانِ چوب خورده ،
سلام برآن سرِ بالاى نيزه رفته،
سلام بر آن بدن هاى برهنه و عريانى كه در بيابان ها(ىِ كربلاء) گُرگ هاى تجاوزگر به آن دندان مى آلودند، و درندگان خونخوار بر گِردِ آن مى گشتند،
سلام برتو اى مولاى من و برفرشتـگانى كه بر گِـردِ بارگاه تو پَر مى كِشند ، و اطرافِ تُربتـت اجتماع كرده اند، و در آستانِ تو طواف مى كنند، و براى زيارت تو وارد مى شوند،
.
.
....



باز هم مطلع کلام نام توست
سلام

وقتی به همه ی این مسائل می اندیشیم و خودمون و اعتقاداتمون را زیر و رو میکنیم و وضعیت خودمون و اطرافیانمون را میبینیم، به مسائل زیر میرسیم و بیشتر و بیشتر دقیق میشیم که:
روایتی از امام رضا(ع) داریم که میفرمایند" کسی که روز عاشورا روز اندوه و گریه اش باشد،خداوند روز قیامت را برای او روز سرور و شادی قرار میدهد." و از این دست احادیث زیاد میبینیم که کسی که عزاداری امام حسین کنه جایگاه خاصی داره و اشکی که بر این خاندان ریخته بشه گناهانمون را از بین میبره و...
با این احوالات و عزاداری ها و گریه هایی که کردیم چرا هنوز امام زمانمون لنگ سیصد و اندی مرد است؟
میگیم زمان امام حسین (ع) خیلی بد بوده است و نامردی بوده و ... اما با اون احوالات امام مظلوممون بعد از 50 سال از شروع اسلام 72 تن یار داشته اند،اما الآن بعد از گذشت 1400 سال هنوز سیصد و اندی جوانمرد پیدا نشده است.
حالا خودتون قضاوت کنید که کدوم اماممون بی یار و یاور تره؟کدوم اماممون تنها مونده؟

حالا لعنت را بر دشمنان امام حسین این روزها باید گفت یا بر خودمون؟(این جمعی که میبندم خدایی نکرده قصد توهین ندارم،کسایی که حس من را دارن منظورمه،شاید خیلی ها باشن که کارشون خیلی درسته)
بیایید نگذاریم بعد ها در تاریخ مردمان زیارتی داشته باشند مثل زیارت امام حسین (ع) در روز عاشورا که صد بار قاتلین و دشمنان و ... را لعن میکنند،ما را لعن کنند،به جرم اینکه اماممان تنها ماند.

نقل قول:
به جرم اینکه اماممان تنها ماند.

سلام
بش از هر چيزي
صداقت و درد! تو حرفاتون نظر من رو جلب كرد!
شايد بر خلاف خيلي ها قلمتون علمي نباشه! ذيل و صدر نداشته باشه!
ولي نمي دونم چرا بيش از هر مطلبي احساس نزديك بودن به مفهوم و محتواي اين حرفها دارم!
شايد به خاطر همون درد محسوس تو حرفهاتون باشه!
امام حسين(ع) بيش از هر دليل و سببي به خاطر اعتقادش شهيد شد!
واقعا ما چقدر براي اعتقادمون حاضريم خرج كنيم.؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
يعني اگه روزي واقعه ايي مثل عاشوري اتفاق بيافته! ما كجاي اون واقعه خواهيم بود؟

بیایید عاشورا و تاسوعای حسنی بیندیشیم که ما کجای کرب بلا ایستاده ایم؟
اگر احساس میکنیم در لشگر اماممون هستیم چرا هنوز رفتار و اعمالمون اینقدر خوب نبوده که نمونه اسلام ناب محمدی (ص) باشه که مانند وجود مقدس پیامبر بزرگوارمون که حتی خواندن قرآنشون جاذب بود،اعمال و رفتارمون جاذب باشه.اگر ما یکی از اون 313 نفر هستیم ،پس چرا نتونستیم 312 نفر دیگه را جمع کنیم؟
این قافله میانه نداره،یا لشگر امامه یا لشگر یزید زمان.دیگه بعد از گذشت 1400 سال حجت بر هممون تمام شده و نمیتونیم بگیم خاب بودیم،نفهمیدیم،کی بود و چی شد و...
توی لشگر یزید بودن فرق نداره که شمر باشی یا حرمله یا اون سرباز صفر که حتی از جنگ ترس داشت،مهم اینه که جلوی امام ایستاده ایم،مهم اینه که تعداد دشمن را زیاد کرده ایم،مهم اینه که حتی یک نفرمون هم 1 نفره که نتونسته به امام برسه،نتونسته کمک بده به امامش.
این روزها وقت خیلی خوبیه که خودمون را به لشگر امام برسونیم،حالا که برای جد بزرگوارشون گریه کردیم و دلمون برای 6 ماهه و 3 ساله لشگر خونه.قدری حجاب از دلهامون برداشته شده.میتونیم بشیم حر و برگردیم.
درسته که ماه ها و سال ها با اعمالمون با رفتارمون با گفتارمون خون به دل اماممون کردیم و توشه اعمالمون کمی از حر نداره و از بستن آب بر یاران امام کمتر نیست اما میشه برگشت و بهترین زمان همین روزها و شبهاست.
میخواهم بیشتر فکر کنم و بیشتر به اعمالم دقیق بشم شاید من گردن شکسته هم راه دادند.
شما چه میکنید؟

ashkan;166184 نوشت:
واقعا ما چقدر براي اعتقادمون حاضريم خرج كنيم.؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ يعني اگه روزي واقعه ايي مثل عاشوري اتفاق بيافته! ما كجاي اون واقعه خواهيم بود؟

دیروز اون تابلوی طلائیه را دوباره دیدم که:"هر کس در طلائیه ایستاد اگر در کربلا هم بود می ایستاد."نمیدونم خاک جبهه ها چه کاتالیزوری داشت و چه کیمیاگری میکرد که مس وجود همه را طلا کرد.
من که هنوز توی گیر و دار خوندن نخوندن نماز اول وقت و نگه داشتن زبان از غیبت و تهمت... هستم و دلم هنوز از حسد خالی نشده، چطوری میخواهم از جان و مال و ... بگذارم و بگذرم.
توی سینه زنی ها حسین ،حسین گفتن و حسینی شدن راحته اما توی عمل هیچ!!!!!!
از خدا توی این شب ها و روزهای عزیز ،با دلهایی که با اشک صیقل داده شده بخواهیم،ما را توی لشگر امام زمانمون قرار بده و ما را لایق این حضور کنه.
همه برای هم دعا کنیم،ان شاء الله که موثر است.
بخان دعای فرج را دعا اثر دارد،دعا کبوتری است که بال و پر دارد.

دوستان این شعر برقعی رو تو یه تاپیک دیگه هم گذاشتم ولی فکر کنم اینجا جاش بهتر باشه!
دعا هم یادتون نره!!!

« عصر یک جمعه دلگیر، دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است؟
چرا آب به گلدان نرسیده است؟
چرا لحظه باران نرسیده است؟
وهر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است، به ایمان نرسیده است و غم عشق به پایان نرسیده است. بگو حافظ دلخسته ز شیراز بیاید بنویسد که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است؟
چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است؟
دل عشق ترک خورد، گل زخم نمک خورد، زمین مرد، زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد،فقط برد، زمین مرد، زمین مرد ،
خداوند گواه است،دلم چشم به راه است، و در حسرت یک پلک نگاه است، ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی، برسد کاش صدایم به صدایی...
عصر این جمعه دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس، تو کجایی گل نرگس؟
به خدا آه نفس های غریب تو که آغشته به حزنی است زجنس غم و ماتم، زده آتش به دل عالم و آدم
مگر این روز و شب رنگ شفق یافته در سوگ کدامین غم عظمی به تنت رخت عزا کرده ای؟ ای عشق مجسم! که به جای نم شبنم بچکد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت.
نکند باز شده ماه محرم که چنین می زند آتش به دل فاطمه آهت
به فدای نخ آن شال سیاهت به فدای رخت ای ماه!
بیا صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و این بزم توئی ،آجرک الله!
عزیز دو جهان یوسف در چاه ،دلم سوخته از آه نفس های غریبت
دل من بال کبوتر شده خاکستر پرپرشده، همراه نسیم سحری روی پر فطرس معراج نفس گشته هوایی و سپس رفته به اقلیم رهایی،
به همان صحن و سرایی که شما زائر آنی و خلاصه شود آیا که مرا نیز به همراه خودت زیر رکابت ببری تا بشوم کرب و بلایی؟
به خدا در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد،نگهم خواب ندارد، قلمم گوشه دفتر غزل ناب ندارد، شب من روزن مهتاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره مگر این عاشق بیچارهء دلدادهء دلسوخته ارباب ندارد...
تو کجایی؟ تو کجایی شده ام باز هوایی،شده ام باز هوایی...
گریه کن،گریه وخون گریه کن آری که هر آن مرثیه را خلق شنیده است شما دیده ای آن را و اگر طاقتتان هست کنون من نفسی روضه ز مقتل بنویسم، و خودت نیز مدد کن که قلم در کف من همچو عصا در ید موسی بشود
چون تپش موج مصیبات بلند است، به گستردگی ساحل نیل است، و این بحر طویل است وببخشید که این مخمل خون بر تن تبدار حروف است که این روضهء مکشوف لهوف است، عطش بر لب عطشان لغات است و صدای تپش سطر به سطرش همگی موج مزن آب فرات است،
و ارباب همه سینه زنان کشتی آرام نجات است،
ولی حیف که ارباب «قتبل العبرات» است،
ولی حیف که ارباب«اسیر الکربات» است،
ولی حیف هنوزم که هنوز است حسین ابن علی تشنهء یار است و زنی محو تماشاست زبالای بلندی، الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال
و سپس آه که «الشّمرُ ...»خدایا چه بگویم «که شکستند سبو را وبریدند ...»
دلت تاب ندارد به خدا با خبرم می گذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی، تو خودت کرب و بلایی، قسمت می دهم آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی، تو کجایی ... تو کجایی... »

rahiil;166401 نوشت:
بیا صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و این بزم توئی ،آجرک الله!
rahiil;166401 نوشت:
ولی حیف هنوزم که هنوز است حسین ابن علی تشنهء یار است و زنی محو تماشاست زبالای بلندی، الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال

:grye::grye:
:crying::crying:
:cry::cry:
موضوع قفل شده است