عزادارى براى حسين (عليه السلام)در تاريخ پيش از اسلام

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عزادارى براى حسين (عليه السلام)در تاريخ پيش از اسلام

با سلام

عاشورا و كربلا در طول تاريخ، ميان انسان هاى برتر مطرح بوده است; از جمله در ضمن حديثى آمده است:(1)«ما مِنْ نَبِيّ إلاّ وَ قَدْ زار كربلاء» ;«هيچ پيامبرى سراغ نداريم، جز آن كه به زيارت كربلا شتافته است.»
علامه سيد نعمت الله جزايرى در انوارالنعمانيه(2)حديث طويلى را نقل مى كند كه در آن آمده است: بسيارى از انبياى عظام در دوران زندگى خود در كربلا حضور يافتند و براى حسين (عليه السلام) گريستند و بر قاتل او لعن و نفرين نثار كردند.


حضرت آدم (عليه السلام) در كربلا

پس از آن كه آدم به زمين گام نهاد، حوا را نيافت و به سراغ او به اين سوى و آن سوى رفت تا به زمين كربلا رسيد، پايش مجروح شد، احساس غربت وجود وى را فرا گرفت و خون از پاى او جارى شد، سر به آسمان برداشت و به درگاه الهى عرضه داشت: «إلهي هَل حدث منّي ذنب آخر فعاقبتني به ؟» ;«خدايا، از من گناهى سر زد كه مورد عقوبت قرار گرفتم؟»

، ندا رسيد: «لكن يقتل في هذه الأرض ولدك الحسين ظلماً» ; «در اينجا فرزندت حسين كشته مى شود و خونش در اين سرزمين جارى مى گردد» .
آدم پرسيد: «يا رَبّ أَ يَكُونُ الحُسَين نَبيّاً» ;(3)«حسين يكى از انبيا است؟»

ندا رسيد: «خير، او فرزند زاده پيامبرخاتم (صلى الله عليه وآله) است».
آدم پرسيد قاتل او كيست؟

ندا رسيد: قاتل او مردى است به نام يزيد، كه او مطعون و مطرود اهل آسمانها و زمين است.

آدم به جبرئيل گفت:

اكنون وظيفه من چيست؟

جبرئيل گفت: يزيد را نفرين كن. آدم چهار مرتبه بر يزيد لعن فرستاد و چهار قدم از آن مكان دور شد كه به قدرت الهى به عرفات رسيد و همسر خود را يافت.


حضرت نوح (عليه السلام) در كربلا

آنگاه كه نوح بر كشتى سوار شد و زمين را سير كرد، به منطقه كربلا رسيد.

كشتى او به تزلزل در آمد و نوح احساس كرد كه كشتى در معرض غرق شدن است. به درگاه خدا مناجات كرد و گفت: خداي ! گناهى از من سرزد؟ ; «إلهي هل حدث منّي ذنب آخر فعاقبتني به فإنّي طفت جميع الأرض و ما أصابني سوء مثل ما أصابني في هذه الأرض» .(4)

جبرئيل نازل شد و به او فرمود: اى نوح! اينجا همان جايى است كه حسين، سبط محمد، خاتم انبيا و پسر خاتم اوصيا كشته مى شود، نوح پرسيد، قاتل او كيست؟ جبرئيل پاسخ داد: قاتلش مردى لعين است در نظر اهل آسمان ها و زمين; «قاتله لعين أهل سبع سماوات و سبع أرضين» . پس او يزيد را چهار بار لعنت نمود و در اين هنگام كشتى اش در دامن كوه جودى به آرامى پهلو گرفت.

ادامه دارد...!!

حضرت ابراهيم (عليه السلام)در كربلا


هنگامى كه ابراهيم خليل (عليه السلام) سواره وارد كربلا شد، اسبش به زمين خورد و او از اسب بر زمين افتاد و سر مباركش شكست و خون از آن جارى شد و سپس استغفار نمود، و گفت:
خدايا! چه خطايى از من سرزد؟
جبرئيل نازل گشت و گفت: از تو خطايى سر نزد، در اينجا سبط پيامبر خاتم و پسر خاتم اوصيا كشته مى شود.
حضرت خليل پرسيد: قاتل او كيست؟
جبرئيل پاسخ داد: قاتل او كسى است كه در نظر همه اهل آسمان ها و زمين ملعون است; «فرفع ابراهيم يَده و لعن يزيد لعناً كثيراً...» ;«ابراهيم دست به سوى آسمان گرفت و بر يزيد لعن فراوان كرد.»

ادامه دارد...!!

حضرت اسماعيل (عليه السلام) در كربلا


گوسفندان حضرت اسماعيل، پسر ابراهيم خليل الرحمان، در كنار شط معروف فرات مشغول چريدن بودند كه چوپان آن حضرت اعلام كرد رمه از خوردن آب خوددارى مى كند، اسماعيل راز آن را از خداوند متعال جويا شد.
ندا رسيد: اى اسماعيل، راز آن را از يكى از گوسفندان خود بخواه كه به قدرت خدا پاسخ خواهد داد.
وقتى اسماعيل از گوسفندى جويا شد، آن حيوان با زبان فصيح پاسخ داد: به ما خبر داده اند كه در اينجا فرزندت حسين تشنه كام كشته خواهد شد، ازاين رو از اين نهر (احتمالاً نهر معروف علقمه باشد) آب نمى خوريم; «بلغنا أنّ ولدك الحسين (عليه السلام) سبط محمد يقتل هنا عطشاناً فنحن لا نشرب من هذه المشرعة حزناً عليه».
(40)در اين هنگام اسماعيل از نام قاتل او جويا شد، آن گوسفند به قدرت الهى پاسخ داد: «يقتله لعين أهل السماوات و الأرضين و الخلائق أجمعين» .
اسماعيل عرضه داشت: «أللّهُمَّ الْعَنْ قاتِلَ الحُسين (عليه السلام) » ;«خدايا! قاتل حسين (عليه السلام) را لعنت كن».

ادامه دارد...!!

موضوع قفل شده است