اينكه حضرت عباس در فرات خواست آب بخوره واقعيت داشته ؟

تب‌های اولیه

41 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اينكه حضرت عباس در فرات خواست آب بخوره واقعيت داشته ؟

خوب با این که یه بار جواب دادم بازم میگم

بنده در این موارد زیاد دقیق نمیشم چرا که سود آنچنانی ندارد

در مورد کار حضرت عباس آیا ایشان معصوم بودند که کار ایشان حجت باشد؟ شاید اشتباه کرده باشند!!

در مورد قضیه علی اکبر و امام حسین هم خوب کرده باشد یا نکرده باشد چه فرقی دارد؟

هر چند دفعه قبل خیلی توضیح داده بودم اما این دفعه دیگه حسش نیست دوباره اونهمه توضیح رو بنویسم این اینترنت هم خیلی نامردی میکنه با ما شمالی ها!!!

خلاصه بهتر زیاد سر اینچیزا فکر نکنید مسائل مهمتری هست که هنوز برای ما حل نشده

مثل این که آیا قرآن ظنی الدلاله است یا خیر یا اصلا خواندن قرآن روز چقدر واجب است یا ..... اینا و خیلی موارد دیگه هنوز برای ما حل نشده است
که بنده سر مسائل اصلی فکر میکنم نه حاشیه ای!

خوبه شما تا يكي بجاي سلام ميگفت صلام آسمون ريسمون ميكرديد و سر مسائل اصلي فكر نميكرديد:khaneh:
در مورد معصوم بودن حضرت عباس هم به نظرم حضرت عباس معصومي بود كه به مقام امامت نرسيد نه اينكه اصلاً معصوم نباشه در ثاني گيرم حرف شما درست ولي يه همچين اشتباهي!!!!
علي اكبر رو كه ديگه قبول داريد اگر شهيد نميشد امام بعدي بود . ايشون هم اشتباه كردن كه بياد پيش باباش و بگه من تشنمه و باباش رو خجالت زده بكنه؟

سلام

ramin8848;165838 نوشت:
خوبه شما تا يكي بجاي سلام ميگفت صلام آسمون ريسمون ميكرديد و سر مسائل اصلي فكر نميكرديد

بابا این که به لفظ گیر میدم برای اینه که دیگران زیر سوال میبرن و برای همین هم نباید مومنین اشتباه بنویسن تا دیگران از مومنین تا اونجا که میشه اشتباه ننویسن
البته اصرار هم یادم نمیاد کرده باشم مثلا یکی بهم گفت آقا بنده همینطوری فاز میکنم شما گیر نده منم دیگه بهش تذکر ندادم

ramin8848;165838 نوشت:
در مورد معصوم بودن حضرت عباس هم به نظرم حضرت عباس معصومي بود كه به مقام امامت نرسيد نه اينكه اصلاً معصوم نباشه در ثاني گيرم حرف شما درست ولي يه همچين اشتباهي!!!!

اولا که هیچ دلیلی بر اثبات معصومیت ایشان وجود ندارد بلکه فقط 14 معصوم قطعا معصوم بودند و بقیه اگر هم ادعایی برای عصمتشان است ظنی است نه قطعی

ثانیا اشتباه اشتباه است همچین و همچون هم نداره گاهی محبت بر عقل غلبه میکنه گاهی هم نقل اغراق میکنه
راستی چه کسانی اینا رو نقل کردن؟ معصوم بودن؟

ramin8848;165838 نوشت:
علي اكبر رو كه ديگه قبول داريد اگر شهيد نميشد امام بعدي بود . ايشون هم اشتباه كردن كه بياد پيش باباش و بگه من تشنمه و باباش رو خجالت زده بكنه؟

اولا ابراز نیاز حرام نیست ثانیا خوب شما اگه معتقدید این منافی است با عصمتش و از طرفی هم به عصمتش اعتقاد دارید خوب قبول نکنید!! بگید روایت جعلی بوده به کجای دین لطمه وارد میشه؟

سلام علیکم

rahiil;165866 نوشت:

3. عصمت، دو جنبه داره. عصمت از خطا و عصمت از گناه. کسی که از هر دو نظر معصومه، تنها چهارده معصومند. باقی افراد مثل حضرت عباس ع حضرت زینب س و... معصوم از گناه بودند.

اولا اگر هم بوده اند قابل اثبات نیست ثانیا باز هم حرف ما سر جاش باقیه چون حرف ما در مورد اشتباه است که عصمت از خطا میطلبه که به قول شما ندارند!

ما قهرماني داريم به اسم عباس كه حتي ارامنه بهش احترام قائلند (اين شعار نيست واقعاً روز تاسوعا ارمني ها سنگ تموم ميذارن ) كسي كه مادرش از روز اول دور سر حسين ميچرخوند كسي كه يك بار به حسين نميگه داداش كسي كه انقدر قويه كه كسي جرات نزديك شدن بهش رو نداره كسي كه دل زينب رو قرص ميكنه
حالا اين پهلوون ميخواد بره زمين و زمان رو به هم بريزه يه مشك ميدن دستش ميگن فعلاً واسه بچه ها آب بيار بعد بگيم يه لحظه اشتباه ميكنه يادش ميره براي چه كاري اومده؟
از كجا معلوم علي اكبر نيومد اجازه بگيره لشكر رو تار و مار كنه بالاخره اين ها بچه هاي حيدرن
به نظر شما مگه بدتر از اين هم ميشه يه قهرمان رو كوبيد؟
من ميگم چرا براي اينكه امام حسين رو معرفي كنيم اين خونواده رو كوچيك ميكنيم مگه حضرت زينب نميگن هر كس كربلا رو درك كنه زنده نميمونه؟ اگه روضه خون ها واقعيت رو بگن امام حسين عزيز تر هم ميشه
بقيه هم لطفا ً نظر بدن احتمالاً من ميرم تا فردا

با سلام خدمت دوستان
سوالي را در پاتوق طرح كردم كه با صلاحديد عزيزان قرار شد يك تاپيك جديد براي اين موضوع ايجاد بشه
به نظر شما اينكه حضرت عباس در فرات خواست آب بخوره يا اينكه حضرت علي اكبر عطش خود رو به پدر ميگه و تقاضاي آب ميكنه تا چه حد ميتونه واقعيت داشته باشه؟

سلام

فکر کنم بر عکس باید در مورد حضرت عباس میفرمودید که این که حضرت عباس آب نخورد تا چه حد میتونه واقعیت داشته باشه!!!

اول اينكه خوش اومديد حاج مهدي دوم اينكه اگه منو تو خطاب كنيد احساس بهتري دارم (رفاقت و اين جور چيزا ديگه)
ولي در مورد بحثمون
د ن د من دارم يه شخصي به اسم عباس رو با تمام تعريفاتي كه ازش شنيدم مقايسه ميكنم با كسي كه يه مسئوليتي رو بهش سپردن و خلاف كاري رو كه بايد انجام بده رو ميخواد انجام بده
عباسي كه تا به حال فقط حسين رو ديده و به جز اطاعت از حسين كار ديگه اي رو بلد نيست
عزيز جان عباس اگر عباسي ميكنه به خاطر اينه كه حسين ازش خواسته نه بخاطر اينكه عباسه
اگه حسين بگه بجنگ ميجنگه ، بگه بمير ميميره (مثل تمام شهداي كربلا) بگه آب بيار آب مياره آب نميخوره
جا داره اگر بگم عباس خدا رو با حسين ميشناسه حالا اين شخصيت بياد يه كاري بكنه كه ناقض عباسي بودنشه؟

سلام دوست عزیز علی جون

طلبه ها یه چیزی میگن به اسم این که اثبات شیء نفی ما عدا نمیکند

یعنی اثبات اینکه آب بیار نفی این که آب نخور نمیکنه

و عقل هم حکم میکنه که برای این که بتونی بهتر بجنگی و برای این که از آبی که محدوده بعدا نخوری از آبی که به مقیاس نیاز تو نامحدوده آب بخور

اما اینجا آیا حضرتش احساسات برش غلبه کرد و آب نخورد؟

سلام علیکم

اگر تشنگی ای که بر همراهان امام (بخاطر بستن آب از طرف دشمن ) ایجاد شد را آن بزرگواران ارزش قلمداد کرده باشند و آن را به شکل روزه برائت بحساب آورده باشند میتوان کاملا پذیرفت که این بزرگوار نیز از خوردن آب امتناع کرده و نیتش تنها رساندن آب به زنان و کودکان بوده است.

حتما شنیده اید که بنی امیه و حامیانش نیز نیت 3 روز روزه بر خود واجب دانسته بودند تا این مانع را از سر راه خود بردارند. احتمالا این بزرگواران نیز روزه گرفته اند برای برداشتن این مانع بزرگ از سر راه اسلام ناب.

قیام سال 61 یک قیام ارزشی و تمام عیار است. انشاالله تنها فقط به لب تشنه آنها نگاه نکنیم.

یاحق

سلام علیکم

ولی این بیان با بیانی که درباره امام حسین میفرماید ایشان به شریعه رسیدند و سعی در خوردن آب داشتند کاملا متناقض است

از طرفی برای این که گفته نشود ایشان روزه بوده اند روزه در روز عاشورا مرجوح است

بنام خدا.
سلام.

مهدی عباس زاده;165968 نوشت:
سلام دوست عزیز علی جون

مهدی جان اینقدر به من فکر نکن عزیزم:Gol:.

------
روز عاشورا کسی روزه نداشته دوستان.حداقلش میتونم بگم که جنگجویان روزه نداشتند.البته از خودم نمیگم از بیشتر روایاتی که دیدم حرفی از روزه نزده بودند.
این شرح رو بخونید:
ابن سعد می گوید: در این لحظه امام عطشان بود و درخواست آب کرد. مردى نزد امام آمد و آب به او داد. در همان حال حُصَین بن نُمَیر تیرى رها کرد که به دهان آن حضرت اصابت کرد و خون جارى شد. آن حضرت با دست خون‏ها را پاک مى‏کرد و در همان حال خدا را ستایش مى‏کرد. (ویحمدالله). آن گاه به سوى فرات به راه افتاد. مردى از طایفه ابان بن دارم گفت: نگذارید به آب دسترسى پیدا کند. گروهى میان ایشان و آب ایستادند، در حالى که امام در برابرشان ایستاده بود و در باره آن مرد فرمود: اللهم أظْمِئه. خدایا او را از تشنگى بمیران. آن مرد ابانى، تیرى به سوى امام رها کرد که به دهان حضرت خورده، خون آلود شد. آن مرد اندکى بعد، فریاد زد که تشنه است و هرچه آب مى‏خورد باز احساس تشنگى مى‏کرد تا آن که مرد.(طبری: 5 / 450).

یا علی:Gol:

سلام علیکم

عــــلی;166047 نوشت:
مهدی جان اینقدر به من فکر نکن عزیزم

عزیزم منم دوستون:Gol: درام ولی این رامین جان یه جا فرموده بودن که من اسمم توی شناسنامه رامینه ولی

همینطوری علی هست منم گفتم اسم علی قشنگتره با اسم علی صداشون کردم

سلام
روح و جسم هر كسي به يك اندازه محدودي ظرفيت داره حالا در هر كاري اعم از نماز خوندن لذت بردن و...
داستان كربلا رو ميشه در يك جمله خلاصه كرد : فوران عشق به حسين
عشقي كه بيشتر از ظرفيت كربلايي هاست و تمام ظرفيت هاي ديگه رو تحت تاثير قرار ميده و اين عشق بايد يه جوري خودش رو نشون بده اينه كه ميگم كربلايي ها خدا رو با حسين ميشناسن نه حسين رو با خدا
بعد از شهادت مسلم امام حسين عليه السلام مي فرمايند : حسين دنياي بدون مسلم رو ميخواد چيكار؟
عشق حسين و حبيب رو ما نميتو نيم درك كنيم زماني كه بعد از شهادت حبيب ابي عبداله مي فرمايند خدايا اگر اين داغ رو تحمل ميكنم بخاطر اينه كه تو داري نگاه ميكني
تازه اينها نمونه عشق معشوق نسبت به عاشقه از اون سمت ميگن اگه پيكر من تكه تكه بشه و بدنم رو آتش بزنن و خاكسترم رو به باد بسپارن و 70 بار اين كار رو انجام بدن دست از حسين بر نميدارم
و همينه كه حضرت زينب سلام اله عليها مي فرمايند در كربلا جز زيبايي چيزي نديدم
كربلايي ها تمام وجودشون حسينه و وجودتشون جزئي از كل حسينه
شما اگر 100% چيزي رو داشته باشيد حتماً 90% رو هم داريد يعني وقتي كل رو داريد جزء رو حتماً داريد
قرار نيست تو كربلا همه سيراب بشن كه ، حسين سيراب بشه بقيه هم خود بخود سيراب ميشن
عباس اصلاً وقت فكر كردن به خودش رو نداره چون همه چيزش حسينه ، فلسفه وجود قمر بني هاشم همينه ، شما نميتونيد دنياي بدون حسين رو براي عباس تصور كنيد و اصلاً قرار نيست يك همچين اتفاقي بيفته
اينه كه ميگم من نميتونم انجام چنين كاري رو از خداي ادب قبول كنم

ramin8848;166113 نوشت:
اينه كه ميگم كربلايي ها خدا رو با حسين ميشناسن نه حسين رو با خدا

سلام
این که باید عاشق بود درش حرفی نیست اما اشتباهی که امروز خیلی زیاد شده را دیگه ما تکرار نکنیم، درسته اماممون هستن و ما دوستشون داریم اما ایشون هم بنده ای هستن از بندگان خدا.

اما در مورد اینکه حضرت عباس یا علی اکبر (س) آب نوشیدند یا اظهار تشنگی کردند و... به نظر من نمیتونه هیچ کدام از اینها اتفاق بیوفته،چون امام حسین (ع) از همون ابتدای کودکی ماجرای کربلا را از زبان جد بزرگوارشون شنیده بودند و غیر از این بیان عمومی که شده بود به دلیل علمشون بر این ماجرا واقف بوده اند و شب عاشورا به همه نحوه ی شهادتشون را گفته بودند و احتمال داره حضرت عباس و حضرت علی اکبر پیش از اینها میدونستند در کربلا چه خواهد گذشت،پس چرا باید اظهار تشنگی کنند و یا اینکه حضرت عباس که میدونستند در اون صحنه شهید میشوند بخواهند آب بخورند در حالی که میدونند بر خاندان عصمت و طهارت چه خواهد گذشت.

بزرگواران
نمیگم در مورد اتفاقات ندونیم و ...اما به نظر اینقدر بدونیم که اولا بتونیم برای عزیز زهرا(س) عزاداری کنیم و بتونیم توی زمان خودمون تو لشگر یزید نباشیم کفایت میکنه.
به نظرتون حضرت عباس آب خورد یا نخورد و... شناختی را در ما بالا میبره که بتونیم توی لشکر شمر زمانمون نباشیم و مثل حر برگردیم به اماممون؟فقط در حد دونستن یک تاریخ و تحلیل از زمان صدر اسلام است.
بیاییم قدری به لشگر امام زمانمون فکر کنیم که هنوز لنگ313 نفره،لااقل 72 نفر شب عاشورا جمع شد الآن که 1400 ساله 313 نفر جمع نشده!!!

مسیحا;166116 نوشت:

سلام
این که باید عاشق بود درش حرفی نیست اما اشتباهی که امروز خیلی زیاد شده را دیگه ما تکرار نکنیم، درسته اماممون هستن و ما دوستشون داریم اما ایشون هم بنده ای هستن از بندگان خدا.

سلا مسركار مسيحا خوشحالم شما هم در بحث شركت ميكنيد
من يه سوالي از شما دارم
شما با خدا راحتتر ارتباط برقرار ميكنيد يا با امام حسين عليه السلام؟
ببخشيد شما كه خوبيد ، مردم ما خدا رو بيشتر دوست دارن يا ابي عبداله رو؟
مردم بيشتر روزه ميگيرن يا روضه ميرن؟
رسول ترك با خدا رسول شد يا با امام حسين؟(بيشتر از يه سوال شد)
ببينيد من خودم رو ميگم من كسي بودم كه نه ميدونستم نماز چيه نه روزه (البته خدا رو شكر تا قبل از سن تكليفم بود) يك بار تو اين خراب آباد يه بنده خدايي گفت ميخوايم بريم مشهد
از نظر امكانات رفاهي يكي از بدترين مسافرتهام بود ولي يه صفاي عجيبي داشت چون چيزي رو كه برام ملموس بود رو ديده بودم
رامين از روزي كه رفت حرم امام رضا شد علي به شخصه خدا رو با امام رضا شناختم نه با امام حسين ، بالاخره آدم ها با فرق ميكنن البته دليل اصليش اين بود كه كربلا نرفته بودم
تا زماني مردم نفهمند قرآن به خاطر علي اومده نه علي بخاطر قرآن خوارج وجود خواهد داشت ، اگه ما علي رو بشناسيم ، علي بگه اين قرآن هاي روي نيزه رو آتيش بزنيد بايد آتيش بزنيم چون قرآن جزئي از كل علي هست
حسين از جنس انسانهاست حتي اگه بالاتر از ملائك باشه ولي خدا چي؟
من با آقايون بيشتر ميتونم ارتباط داشته باشم تا با خانم ها و باز با آقايون حزب الهي بيشتر
چون از جنس خودم هستن
شما اگر غير از اين ميگيد من گوش ميدم
شايد من دارم اشتباه ميكنم

سلام علیکم

ما در اسلام چیزی به عنوان تقابل عقل و عشق نداریم

ماجرای نزول آیه روزه رو که همه میدونین نمیدونید؟ خوب میگم:
زمانی که پیامبر در ماه مبارک رمضان به سفر جنگ میرفتن و نزدیک کارزار میشدند آیه نازل شده که روزه هاتون رو بخورید:
مَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ

يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ
برای این که توانایی اینها در جنگ بالا باشد و موجب ضرر(چه به خودشان چه به سپاه اسلام) نشود اما عده ای سر باز زدند گفتن ما میخوایم بندگی خدا رو بجا بیاریم و روزه بگیریم

پیامبر به اینها فرمود شما از ولایت من خارجید!!

آیا عشق جدای از عقل است؟؟ عقل میگوید آب بنوش تا بتوانی بهتر خدمت کنی

آیا عشق میگوید ننوش تا نتوانی بهتر خدمت کنی؟ بله ممکن است محبت بر عقل غلبه کنه و موجب اشتباه شخص بشه ولی این قرار نیست پای بهتر بودن شخص نوشته شه بلکه نقص است نه کمال

برای همین میگویم احتمال این که خبر کذب باشد وجود دارد!!

ramin8848;166113 نوشت:
اينه كه ميگم من نميتونم انجام چنين كاري رو از خداي ادب قبول كنم

ببخشید ما خدایی در اسلام جز الله نداریم ما یونانی نیستیم که برای هر چیزی خدایی داشته باشیم!!

البته میدونم منظور شما اغراق در ادب است ولی این از دیدگاه دیگران اینگونه نیست

التماس دعا

سلام

من هم نظرم را بگم
در مورد آب خواستن حضرت علی اکبر از امام حسین به نظر من هیچ مشکلی وجود نداره.
حضرت علی اکبر خودشون میدانستند که امام حسن آب ندارن ولی میخواستن بهانه ای داشته باشند تا تجدید دیداری با پدرشون داشته باشند. چون تشنگی به آن حضرت فشار آورد و توان جنگیدن را از آن حضرت گرفت خواستند با دیدن پدر نیرویی بگیرند.
حضرت علی هم در جایی میفرمایند: هنگامی که در جنگ با کفار فشار جنگ بسیار بالا میرفت همه به پیامبر پناه میبردیم.

ramin8848;166137 نوشت:
شما با خدا راحتتر ارتباط برقرار ميكنيد يا با امام حسين عليه السلام؟

من خدا رو دوست دارم و به خاطر خدا امام حسین رو دوست دارم چون خدا فرموده اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم و ایشان هم اولی الام هستند

چون اجر پیامبر را مودة فی القربی دانست و الا .....

ramin8848;166137 نوشت:
ببخشيد شما كه خوبيد ، مردم ما خدا رو بيشتر دوست دارن يا ابي عبداله رو؟

مردم خیلی اشتباه ها میکنن قرار نیست درست باشه کارشون که!!
داداش خیلی در اشتباهید امیدوارم یکم روی حرفاتون بیشتر فکر کنید

کی خدا فرموده قرآن رو برای علی فرستادیم؟؟ قرآن رو برای هدایت فرستادند!!

داداش تا حالا سر چیزایی که میگید فکر کردید؟؟

مسیحا;166127 نوشت:
بزرگوارن
نمیگم در مورد اتفاقات ندونیم و ...اما به نظر اینقدر بدونیم که اولا بتونیم برای عزیز زهرا(س) عزاداری کنیم و بتونیم توی زمان خودمون تو لشگر یزید نباشیم کفایت میکنه.

[/
quote]
واي
مسيحا خانم با عرض معذرت خيلي خراب كردي عزيز
تو كربلا 30000نفر تو لشكر يزيد بودن كه كاري به اونا نداريم
ولي به نظر شما بقيه كساني كه نامه نوشتن و در ركاب امام نبودن اما در لشكر يزيد هم نبودن فرقي دارن با يزيديان؟قرار نيست ما فقط عزاداري كنيم كه ، تو لشكر يزيد نباشيم كفايت ميكنه؟ (خيلي از حرفهام رو خوردم)
[quote=
آیا عشق میگوید ننوش تا نتوانی بهتر خدمت کنی؟


بستگي داره خدمت كردن رو تو چي بدوني
اينجا خدمت يعني رسوندن آب به اصغر نه جنگ اصلاً قرار نيست عباس بجنگه
عباس آب بخوره و اصغر تشنه باشه؟هيهات
زیتون;166140 نوشت:

حضرت علی اکبر خودشون میدانستند که امام حسن آب ندارن ولی میخواستن بهانه ای داشته باشند تا تجدید دیداری با پدرشون داشته باشند.


سركار زيتون با اينكه حضرت عباس آب رو به كف ميگيره ولي نميخوره و يا داستان شاهزاده علي اكبر شكي نيست
شب عاشورا حضرت زينب ميان پيش برادر شون و ميگن عباس و اكبر دارن براي فردا نقشه ميكشن جلوشون رو نگيري زمين و زمان رو بهم ميريزن و امام حسين بهشون ميگن كه قرار نيست فردا ما در جنگ نظامي پيروز بشيم و بايد كشته بشيم تا هميشه پيروز باشيم
به نظر شما اگر سپاه امام حسين بر يزيديان پيروز ميشد الآن محرم چه جوري بود؟
من ميگم چرا اين قهرمانان رو كوچيك مي كنيم براي مظلوميت ابي عبداله غنچه رباب كفايت ميكنه
ما بيايم بگيم عباس آب رو آورد بالا بهش گفت تف به تو ، تو مهريه زهرايي تو رو به روي پسر زهرا بستن يا بگيم علي اكبر ، نوه حيدر مياد اجازه بگيره لشكر رو تار و مار كنه( و البته يه تجديد ديدار با پدر)و پدر بهش آرامش بده چون هيچ كس نميدونه واقعاً چه حرفهايي رد و بدل شده
به نظر شما كدوم بهتره ؟ ذليل كردن اين قهرمانان يا بالا بردنشون؟

ramin8848;166137 نوشت:
من با آقايون بيشتر ميتونم ارتباط داشته باشم تا با خانم ها و باز با آقايون حزب الهي بيشتر

سلام
فکر نمیکنم توی دنیای مجازی خانم بودن یا آقا بودن فرق چندانی داشته باشه،تو دنیای واقعی هم میشه با حفظ حرمت ها رابطه داشت.
ramin8848;166137 نوشت:
شما با خدا راحتتر ارتباط برقرار ميكنيد يا با امام حسين عليه السلام؟
ببخشيد شما كه خوبيد ، مردم ما خدا رو بيشتر دوست دارن يا ابي عبداله رو؟
مردم بيشتر روزه ميگيرن يا روضه ميرن؟
رسول ترك با خدا رسول شد يا با امام حسين؟(بيشتر از يه سوال شد)

به قول آقای عباس زاده اشتباه مردم را نباید ما هم انجام بدیم.
جایگاه امام صحیح و اینکه سبب هدایت بشر هستن صحیح.اما همین ائمه هستن که به درگاه خدا روی نیاز میارن،ما از خدا میخواهیم و ائمه را واسطه فیض قرار میدهیم.
آخر امر خداست،مقصد ما الله است نه امام.
خیلی اشتباهات متاسفانه شکل گرفته است و نمیگیم از سر مخالفت بوده اما اشتباه است،یک نمونه بارز اون قمه زدن بود که دیگه اینقدر فرهنگ سازی شد تا این مسئله قدری حل شد.
حرف های کوچیک اشتباهات بزرگی به بار میاره،توحید اولین اصل از اصول دین است و امامت در مراحل بعدی.
مد شده توی عزاداری ها میگن ما "مزد عزاداری از فاطمه میخواهیم".درسته؟نه نیست،ما شروط برای عمل صالح داریم که انتظار نداشتن یکی از موارد اصلیه.اون شخصی که این حرف را زد ممکنه قصدی نداشته اما یک تفکر اشتباه را جا انداخت.
مراقب باشیم که از محبت بیش از حد چشمامون بسته نشه.

ramin8848;166173 نوشت:
مسيحا خانم با عرض معذرت خيلي خراب كردي عزيز تو كربلا 30000نفر تو لشكر يزيد بودن كه كاري به اونا نداريم ولي به نظر شما بقيه كساني كه نامه نوشتن و در ركاب امام نبودن اما در لشكر يزيد هم نبودن فرقي دارن با يزيديان؟

سعی کردم تو این تاپیک http://www.askdin.com/showthread.php?p=166197&posted=1#post166197
بگم منظورم را از لشگر یزید امروز.
بزرگوار هرکسی که با امام حسین نبود خسران دیده است ،از حرمله و شمر گرفته تا اون که نامه نوشت و همراهی نکرد و اونی که گفت به من چه این ها دعوای سیاسیه.
توی زمان ما هم همینه یا با امام زمانمون هستیم یا تو جبهه مخلفیم.خدا بهشت داره و جهنم وبین الامرین که نداره. پس یا با حسین (ع) یا مخالف حسین(ع) ،خاب و بیدار و مجنون و عاقل نداریم.

سلام علیکم

ramin8848;166173 نوشت:
ولي به نظر شما بقيه كساني كه نامه نوشتن و در ركاب امام نبودن اما در لشكر يزيد هم نبودن فرقي دارن با يزيديان؟قرار نيست ما فقط عزاداري كنيم كه ، تو لشكر يزيد نباشيم كفايت ميكنه؟

چرا امام شب شهادتشون به عده ای میفرمایند برو؟ هان؟ اگر رفتن منکر بود که امام معصوم نیست اما اگر منکر نبود پس شما چه اصراری دارید که هر که در جنگ نبوده بدتر از یزیدیان است؟

ramin8848;166173 نوشت:
بستگي داره خدمت كردن رو تو چي بدوني اينجا خدمت يعني رسوندن آب به اصغر نه جنگ اصلاً قرار نيست عباس بجنگه عباس آب بخوره و اصغر تشنه باشه؟هيهات

کی گفته که اصلا عباس حق جنگ نداشته؟؟ اتفاقا با جنگ خودشون رو به آب رسوندن این چه حرفیه؟ جنگ رو امام نفی نکرد ولی دستور این بود که به وسیله جنگ برن آب بیارن بعدش هم باز باید میجنگیدن نه این که برن بخوابن و استراحت کنن پس اگه حضرت عباس در راه برگشت زنده میموند باید میجنگید

گذشته از این روایت هست که تک تک این شهدا که از دنیا میرفتن به دست پیامبر اب میخوردن ایا اونا بی معرفت بودن؟ در حالی که انسان وقتی از دنیا میره معرفتش بیشتر میشه نه کم!!

ramin8848;166173 نوشت:
شب عاشورا حضرت زينب ميان پيش برادر شون و ميگن عباس و اكبر دارن براي فردا نقشه ميكشن جلوشون رو نگيري زمين و زمان رو بهم ميريزن و امام حسين بهشون ميگن كه قرار نيست فردا ما در جنگ نظامي پيروز بشيم و بايد كشته بشيم تا هميشه پيروز باشيم

این جملات شما منو یاد انجیل میندازه و تحریفاتی که مسیحیان در دینشون به واسطه صلیب و اینا به وجود آوردن
امام بگوید با این که با قدرت جسمی میتونیم پیروز بشیم نباید پیروز بشیم بله اگه حرف از کمک ملائکه و اینا بود خوب امام میفرماید که قرار نیست ما غیر عادی زندگی کنیم میخوایم برای مردم درس عبرت و اسوه بشیم اما اگر با جسمشون میتونستن پیروز بشن که دیگه این حرفا معنی نداره شما امام رو میخواید بالا ببرید اونو پایین میارید!!

ramin8848;166173 نوشت:
به نظر شما اگر سپاه امام حسين بر يزيديان پيروز ميشد الآن محرم چه جوري بود؟ من ميگم چرا اين قهرمانان رو كوچيك مي كنيم براي مظلوميت ابي عبداله غنچه رباب كفايت ميكنه ما بيايم بگيم عباس آب رو آورد بالا بهش گفت تف به تو ، تو مهريه زهرايي تو رو به روي پسر زهرا بستن يا بگيم علي اكبر ، نوه حيدر مياد اجازه بگيره لشكر رو تار و مار كنه( و البته يه تجديد ديدار با پدر)و پدر بهش آرامش بده چون هيچ كس نميدونه واقعاً چه حرفهايي رد و بدل شده به نظر شما كدوم بهتره ؟ ذليل كردن اين قهرمانان يا بالا بردنشون؟

مگه ما داریم داستان رستم و سهراب درست و نقل میکنیم که بخوایم قهرمان الکی درست کنیم؟؟ اقا جان اینا همه انسان بودن

تقریبا توی اکثر موارد عاشورا قطع وجود نداره چون اونایی که قضایا رو نقل میکنن عدالتشون ثابت نیست چون عادل ها یا در اونجا حاضر نموندن یا شهید شدن!! نه این که وایستن و نگاه کنن و نقل کنن و یزیدیان هم کاری به کارشون نداشته باشن با این که بدونن طرفدار حسینن
اینا اگه میتونستن امام سجاد رو هم میکشتن اما .....

دوست عزیز خیلی سعی میکنید در وقایع اغراق کنید ولی بهتره اغراق رو کنار بذارید و از دیدگاه درست تری نگاه به قضایا بکنید

التماس دعا

ramin8848;166173 نوشت:
به نظر شما كدوم بهتره ؟ ذليل كردن اين قهرمانان يا بالا بردنشون؟

حرفهاتون را قبول دارم،همه هدفممون یک چیزه شاید بیانمون متفاوت باشه.
به نظر ما قرار نیست به این بزرگوارن مقام بدیم که بخواهیم بالا ببریمشون یا پایین بیاریم،مگه زمانی که علی اکبر(ع) زیر سم اسبان ارباَ اربا شد پایین اومد؟
هیچ کس قصدش نیست که امامش را پایین بیاره(هیچ کس منظورم شیعیان و محبین است) اما همانطور که گفتم اشتباه میکنیم و بعضی اوقات اشتباهاتی میکنیم که جبرانش سخته.نمونه در پست قبل گفتم و یا اشتباهاتی که خیلی خیلی زیاد شده در روضه خوانی ها و داره از حد میگذرونه.
مثال میزنم دیشب توی کوچه ما دسته اومده آنچنان صدایی از طبل تا نوحه خان داشتن که صدای همه ی دزدگیر ها در اومد،من که موافق عزاداری ام دوست داشتم برم بگم نکنید این کار ها را تا اونی که مریضه و مشکل داره.
بیایید به هدف عاشورا فکر کنیم به معانی عمیقش و درگیر تشنگی امام نباشیم.
در عجبم از مردمی که زیر بار ستم زندگی میکنند و بر حسینی میگریند که آزاد زیست،حسین بیشتر از آب تشنه لبیک بود،افسوس که به جای افکارش زخمهای تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند"( شریعتی )

مسیحا;166195 نوشت:

ما از خدا میخواهیم و ائمه را واسطه فیض قرار میدهیم.
آخر امر خداست،مقصد ما الله است نه امام.


احتمالاً من خيلي بد دارم توضيح ميدم
ببينيد من گفتم خدا رو ميشناسيم به واسطه ائمه نه اينكه خدا رو بذاريم كنار بريم سراغ امام كه اين عين كفره
اين هم كه ميگيد طرف مزد عزاداري رو از شخص خاصي ميخواد رو موافقم چون اصلاً نوكر براي كاري كه انجام داده مزد نميخواد
نميدونم خوش بحال شما كه انقدر راحت با خدا ارتباط برقرار كرديد من كه ارتباطم با خدا با واسطه بود و تاكيد ميكنم اگه امام رضا نبود احتمال قريب به يقين الآن اينجا پست نميزدم

ramin8848;166202 نوشت:
ميدونم خوش بحال شما كه انقدر راحت با خدا ارتباط برقرار كرديد من كه ارتباطم با خدا با واسطه بود و تاكيد ميكنم اگه امام رضا نبود احتمال قريب به يقين الآن اينجا پست نميزدم

یقینا ائمه واسطه فیض ما هستن و هر کدوممون تو هر مرحله از زندگیمون به یکیشون مدیونیم،من در مراحل مختلف و مشکلات مختلف به قدری متوسل به ائمه شدم و هر کدوم در زندگیم تاثیر داشتن که از گفتن عاجزم و اصلا ضد این مطلب نیستم که باید نمک سفرمون هم از عنایت و لطف این بزرگواران بخواهیم.
اما همین ائمه هستم که دعای کمیل و جوشن کبیر و .. را یادمون دادند که در خونه خدا بریم.

با سلام
لطفا دوستان گرامی عنایت به موضوع تاپیک داشته باشند و در همان راستا مطالب خود را بیان کنند
بسیاری از سخنان آمده و شبهات در سایت قبلا جواب داده شده!
کافی است که در سایت جستجو کنید
با تشکر انجمن تاریخ

مهدی عباس زاده;166141 نوشت:

داداش تا حالا سر چیزایی که میگید فکر کردید؟؟


سلام و عرض تسليت
گفتم اين پست رو جواب ندم همه فكر ميكنن كافر شدم
آقا مهدي اتفاقاً روي حرفهايي كه ميزنم فكر كردم
امير المومنين در 4 سالي كه خلافت كرد چه جنگ هايي كرد؟
اولين جنگش جمل بود ، طرف اميرالمومنين كي بود؟همسر پيغمبر ، طلحه و از همه مهمتر زبير
زبير كي بود ؟ معاويه به يزيد سفارش ميكنه سر به سر 3 نفر نگذار عبدالله ابن ابوبكر ، حسين ابن علي و عبدالله ابن زبير . دو نفر اول كه پسر هاي خليفه بودن ولي نفر سوم چي؟
زبير كسي بود كه پيامبر بهش لقب سيف الاسلام داده و گفته بود هر كس با شمشير اون كشته بشه وارد جهنم ميشه ، از معدود كساني بود كه از اول داستان خلافت تا خلافت امير المومنين طرفدار علي بود ، رفيق جينگ امير المومنين بود ، سر داستان عثمان يكي از مسببان اصلي قتل عثمان بود ، مردم كوفه به سمت امير المومنين هجوم ميبرن كه قيام كن علي عليه السلام ميگن هر كس ميخواد من قيام كنم فردا موهاي سر رو از ته بتراشه 5 نفر اين كار رو ميكنن كه يكي از اونها زبير بود ، حالا اين زبير جلوي امير المومنين ايستاده و كسي كه بصيرت نداشته باشه چيكار ميكنه ؟
در جنگ صفين كه قرآن رو بالاي نيزه ميكنن هم داستان بصيرت مطرح ميشه امير المومنين ميگن اينها فريبه ولي بجز مالك كس ديگه اي قبول نميكنه اينه كه ميگم اگه علي بگه اين قرآن رو سنگ بزنيد بايد بزنيد تا مالك بشيد چون علي خودش قرآن ناطقه مگه ما كم آيه در شان امير المومنين داريم؟ معاويه ميگه من صداي ضرب شمشير مالك رو از پشت خيمه ميشنيدم اگه مردم بصيرت داشتن كه معاويه گور به گور ميشد و داستان عاشورا بوجود نميومد تازه امير المومنين جنگ رو متوقف كرد اين شد ببين معاويه رو ميكشت چي ميشد
پس ما نبايد به خوارج خرده بگيريم چون اونها قرآن رو انتخاب ميكنن ولي بدون علي حالا نذاريد بگم يكي ديگه از اون 5 نفري كه سرش رو تراشيد ابن ملجم بود
مهمترين جنگش هم نهروان بود اونجايي كه حضرت ميگن من چشم فتنه رو درآوردم
در نهروان چه كساني جلوي علي قرار دارن ؟ كساني كه پيشاني شون از شدت سجده پينه بسته ، كساني كه حافظ قرآن هستن گرگهايي كه لباس ميش رو پوشيدن و باز داستان بصيرت پيش مياد
چرا به تسنن خرده ميگيريم اونها كه ابوبكر و عمر ي رو انتخاب كردن كه يكي از بهترين دوره هاي اسلام از نظر فتح سرزمين هاست ولي علي چي ؟
همه اينها قرآن رو قبول دارن ولي بدون علي پس چرا هدايت نميشن ؟
تا زماني كه در ثقلين علي و قرآن كنار هم هستن كه مشكلي نيست مگه نه اينكه قرآن و اهل بيت از هم جدا نميشن ،‌مشكل زماني بوجود مياد كه علي و قرآن در دو جبهه مخالف قرار دارن (از روي اجبار و نه از روي اراده )
اين جمله حضرت آقا رو بايد با طلا نوشت:
«بصيرت يعني اينكه بدانيم شمري كه در كربلا سر امام حسين رو جدا كرد همان شمريست كه در صفين در ركاب امير المومنين جنگيد به شدت زخمي شد و تا آستانه شهادت رفت»
لطفاً نظر بديد چون احساس ميكنم جملاتي كه گفتم اگر اشتباه باشه ممكنه گمراه كننده باشه
يه وقت كافر از دنيا نريم

مهدی عباس زاده;166200 نوشت:
سلام علیکم

چرا امام شب شهادتشون به عده ای میفرمایند برو؟ هان؟ اگر رفتن منکر بود که امام معصوم نیست اما اگر منکر نبود پس شما چه اصراری دارید که هر که در جنگ نبوده بدتر از یزیدیان است؟

در ديزي بازه حياي گربه كجا رفته
امام به عباس هم ميگه برو ولي عباس براي اين روز بدنيا اومده كجا بره قشنگتر از اينجا ؟ كشته شدن در راه خدا
ثانياً اگر امام نميگفت برو كه همه ميگفتن امام ما رو به زور نگه داشت
ثالثاً اگر امام نميگفت برو كه من نميتونستم بگم كربلا داستان عشق بازي 72 نفر نسبت به امامه ميگفتم چند هزار تا محب اهل بيت جنگيدن مثل خودمون

کی گفته که اصلا عباس حق جنگ نداشته؟؟ اتفاقا با جنگ خودشون رو به آب رسوندن این چه حرفیه؟ جنگ رو امام نفی نکرد ولی دستور این بود که به وسیله جنگ برن آب بیارن بعدش هم باز باید میجنگیدن نه این که برن بخوابن و استراحت کنن پس اگه حضرت عباس در راه برگشت زنده میموند باید میجنگید

حاج مهدي شما به اين ميگيد جنگ؟
عباس ميره يه وظيفه اي رو انجام بده يه سري مانع سر راه هست و بايد اين موانع رو از سر راه برداره كجاي اين ميشه جنگ؟عباس صفين رو مقايسه كنيد با عباس كربلا كجاي اينها به هم شبيه هستن؟
بعدش رو كه من ديگه كار ندارم ميخواست بجنگه يا البته نمي خواست بجنگه فعلاً كه بعدي در كار نبود

مگه ما داریم داستان رستم و سهراب درست و نقل میکنیم که بخوایم قهرمان الکی درست کنیم؟؟ اقا جان اینا همه انسان بودن

كاملاً موافقم ولي ما داستان اسپايدر من رو تعريف نميكنيم كه بخوام قهرمان الكي بسازيم
ما داريم در مورد قهرماني كه وجود داره صحبت ميكنيم
ما داريم كه اميرالمومنين قلعه خيبر رو از جا كند اين با عقل جور در مياد يك انسان عادي همچين كاري بكنه؟ پس بايد بگيم قهرمان الكي ساختيم در حالي كه شعاري كه واقعاً يهوديها از اون وحشت دارن شعار خيبر خيبر يا صهيون ه

تقریبا توی اکثر موارد عاشورا قطع وجود نداره

بر منكرش لعنت ولي كجا من گفتم حتماً ايني كه ميگم درسته من ميگم ايني كه ميگم احتمالاً درستتر باشه


اگر فكر ميكنيد كافر شدم بگيد

مهدی عباس زاده;166200 نوشت:

دوست عزیز خیلی سعی میکنید در وقایع اغراق کنید ولی بهتره اغراق رو کنار بذارید و از دیدگاه درست تری نگاه به قضایا بکنید


مثل اينكه بايد يه كم روضه بخونم
روز ازدواج امير المومنين با ام البنين ، ام البنين ميگن زينب رو بياريد جلو در ، همه ميگن به به نا مادري اومد بالاي سر زينب ولي ام البنين ميفته به پاي زينب كه من نيومد جاي مادر شما باشم من كنيز شما هستم
بعد از ولادت عباس هم مردم گفتن ديگه
ام البنين بچه هاي زهرا رو تحويل نميگيره در حاليكه عباس رو دور سر اونها ميچرخوند كه عباس من فداي شما
و باقي داستانها كه از اين شير زن شنيديد
ميرسيم به خود عباس
عباس پسر علي داستان كوچه هاي مدينه رو شنيده ، غربت علي رو ديده ، تكه هاي جگر حسن رو ديده و نتونسته (نذاشتن) چيزي بگه
رسيده كربلا شهادت حر و حبيب و زهير و سعيد و عابص و مسلم و ... رو ديده كه از عشق عباس به اينها نميدونم چي بنويسم نوبت به بني هاشمي ها رسيده ارباً اربا شدن اكبر رو ديده شجاعت قاسم رو ديده پرپر شدن غنچه هاي زينب رو ديده در برخي روايات هست كه شهادت اصغر رو هم ديده كه زياد قطعيت نداره
3 تا برادرهاش عبدالله ، عثمان و جعفر (اگر اسامي اشتباه بود ايراد از حافظه من هست ) رو ميفرسته ميدان ميگه ميخوام داغ شما هم روي دلم بشينه كه من با اينها كار دارم
نوبت خودش ميشه مياد به امام چي ميگه ؟ ميگه سينه ام داره ميتركه حالا نوبت منه
اين عباس سي و چند سال منتظر بوده انتقام بگيره اصلاً جز انتقام چيز ديگه اي رو ميبينه كه آب بخوره ؟
اما امام چي ميگه ؟ برو ولي قبلش يه سر به خيمه بچه ها بزن
عباس نبايد بجنگه ، عباس روز عاشورا عباس تر شد و بايد مقامي داشته باشه كه تمام شهدا دقت كنيد تمام شهدا بهش غبطه بخورن اگه آب ميخورد كه از نظر من مقام نه وهب كه مادر وهب بايد از اون بالاتر باشه
بزرگي ميگفت داشتيم ياران اميرالمومنين رو با ياران ابي عبدالله مقايسه ميكرديم به اين نتيجه رسيديم كه احتمالاً بايد مقام سلمان بالاتر از عباس باشه با توجه به رواياتي كه هست كه پيامبر ميگن سلمان از ماست يا ميگن بهشت به سلمان مشتاقتره تا سلمان به بهشت
خوابيدم خواب اميرالمومنين رو ديدم كه با چهره خشمگين به من نگاه ميكنه و ميگه تو كي رو با كي داري مقايسه ميكني ؟ عباس اراده كنه دنيا رو سلمان ميكنه

به نظرم آب خوردن حضرت عباس ع خدشه ای به بزرگی و مردانگی ایشون وارد نمیکرد و حتی میتونستن خیلی بهتر مقابله و مقاومت کنند. اما غیرت و ولایتمداریشون این اجازه رو بهشون نداد، وقتی مولاشون تشنه اند آب بخورند!
و این عضمت عباس بن علی ع است، چیزی که شیعه و مردانگی به اون افتخار میکنه!

ramin8848;166645 نوشت:
«بصيرت يعني اينكه بدانيم شمري كه در كربلا سر امام حسين رو جدا كرد همان شمريست كه در صفين در ركاب امير المومنين جنگيد به شدت زخمي شد و تا آستانه شهادت رفت»

واقعا باید با طلا نوشت!

سلام بچه ها فکر کنم اینجا هم نمیتونیم خوب سرش بحث کنیم چون جنابی دستور توقف بحث غیر تاریخی رو دادن و ما داریم بحث تاریخی نمیکنیم(به نظر ایشون)

یه چیزی میگم و اینو از اشتراکاتم حذف میکنم اگه دوست دارید علی جان خصوصی در خدمتم

اما بحث اول در مورد بصیرت بنده هم عرض نکردم که بصیرت نداشته باشید اما بصیرت به ما میگه قرآن ثقل اکبره و امام علی ثقل اصغره اما منظور از قرآن جلد و کاغذش نیست امیدوارم متوجه باشید

امام علی هم هرگز نگفتن که به قران سنگ بزنید!!

اما در جنگ صفین وظیفه مردم عمل به وظیفه ای بود که در قران دستورش داده شده اینقدر باید میفهمیدن که قرآن رو کفار هم میتونن بالای نیزه بگیرن این هنر نیست

اما در مورد باقی سخنان یه جواب کلی میدم : شما حضرت عباس رو نباید فرض کنید که میخواد فقط خون اینا رو ببینه مطمئنا ایشون فقط به دنبال وظیفه بودن و هر چه وظیفه باشه باید انجام میدادن پس امام حسین هم قصدشون نجنگیدن عباس نیست و الا علی اکبر رو هم نمیفرستادن میگفتن علی هم بره آب بیاره بلکه خودشون هم در روایاتی با فاصله از ایشون حرکت کردند و به قول خودتون سد رو با هم کنار زدن تا عباس واقعا بره آب بیاره قصد به کشتن دادن عباس نیست

اما این که امام حسین به عباس نفرمود بره تا اونجا که من میدونم فرمودند اگه میخوای بری برو من منظورم به دیگرانی بود که فرمودند برو(تا اونجا که یادمه یکی بچه اش به کمکش نیاز داشته امام بهش میفرماید برو اون مهمتره اینا با ما کار دارن یعنی دوران بین الاهم و المهم کردند چون واقعه عاشورا با بود و نبود اون شخص اتفاق میفته ولی .... )

بازم میگم شما دارید قضیه رو خیلی احساسیش میکنید قضیه فقط سر انجام وظیفه است نه چیزی بیشتر و به قول ..... ما فقط باید انجام وظیفه رو یاد بگیریم و به موقعیت و مقام خودمون هم توجه نکنیم فقط وظیفه

پس انقدر عشق رو وسط نیارید(هر چند که ما منکر محبت نیستیم ولی) یکم بهتره به عقلانی بودن قضیه توجه کنید تا احساسی بودن

یکی از اساتید ما در تهران میفرمود احساسی گریه کردن ثواب داره اما عقلانی گریه کردن ....

پس در هر صورت بهتره انقدر پاپی این قضیه نشیم(من که روضه خون نیستم اگه هم بخونم فقط در حد اونایی که اطمینان دارم بهش میخونم مثل رفتن امام حسین به کربلاء و شهادتشون و چیزایی که اطمینانیه) چون آنچنان سودی در بحثش نیست ما هم شما رو کافر ندونستیم بلکه گفتم این طرز صحبت کردن در مورد اینا بهتره به صورت عقلانی عوض بشه نه این شیوه

داستان تو ذهنم زیاده تعریف نمیکنم چون جاش نیست و الا ....

التماس دعا

جناب رئیس تاریخ بسم الله

مهدی عباس زاده ابتدا قبل از هرچیز شما باید یک مقدار اصول را رعایت کنی تا بتوان مباحث مطروح را با شما ادامه داد ..

این چه نوع بیانی است که به قمر بنی هاشم سلام الله علیها دادی .

آقای این را از کجا آوردی "

نقل قول:
اما بصیرت به ما میگه قرآن ثقل اکبره و امام علی ثقل اصغره اما منظور از قرآن جلد و کاغذش نیست امیدوارم متوجه باشید

واین که در امضایت آوردی

نقل قول:
ظهور ثقل اصغر حضرت ولی عصر عجّل الله تعالی فرجه الشّریف هستیم چرا از ثقل اکبر که در بین ماست غافلیم؟؟

بنده خدا تو اصلا ثقل می دونی چیه. کسی هم نیست عقاید انحرافیت را تذکر دهد

آقا بی سوادی اشکالی ندارد من هم مثل تو بیسوادم اما انسان یک مقدار باید معرفت داشه باشد آخر یک مقدار غیرت هم خوب چیزی است اگر بنده پدرت را با اسم بدون آقا گفتن خطاب کنم خوشت می آید که اینگونه عموی امام زمان عج الله تعالی فرج الشریف را خطاب می دهی حالا بماند آن عقاید .......

مهدی عباس زاده;165968 نوشت:
و عقل هم حکم میکنه که برای این که بتونی بهتر بجنگی و برای این که از آبی که محدوده بعدا نخوری از آبی که به مقیاس نیاز تو نامحدوده آب بخور اما اینجا آیا حضرتش احساسات برش غلبه کرد و آب نخورد؟

مهدی عباس زاده : عقل چه کسی دارد چنین فتوایی می دهد "‌ عقلی که هنوز فلسفه قیام و جنگ را نمی داند ...
آیا وجود مقدس حضرت حسین علیه سلام می خواست بجنگد " خوب اگر این طور بود بند قنداقه علی اصغرش را باز می کرد این خودش برای جنگیدن با همه کفار و کفتار های عالم کافی بود ......
کسی که هنوز مراتب نورایت حضرات را نمی شناسد . کسی که حتی فلسفه قیام حضرت را نمی داند کسی که با کاروان حسینی و زینبی همراه نبود ه یک باره به علقمه رفته و شبهه ای را مطرح کرده ....

سلام
دوستان دقت کنند که یکدیگر و معصومین را با عناوین درست خطاب قرار دهند.
در ضمن خیلی از مسائل فراتر از درک ماست و صرفا اینکه با عقل جور در نمیاید دلیلی بر انکار اون قضیه نیست.
اخلاق بالاترین مسئله در هر جنگ و جهادی است و صرف پیروزی در جنگ یا بهتر جنگیدن عدم رعایت اخلاق را توجیه نمیکند. در واقع هدف وسیله را توجیه نمیکند.

یاعلی حیدر مددی
اسلام علیک یافاطمة یابنت رسول رب العالمین , وعلیک سلام ورحمة الله برکاته احسن الله لک العزاء فی ولدک الحسین

محمد بن احمد به حضرت ابوالحسن عسکری علیه سلام می نویسد . معنای اینکه حدیث ما دشوار است وتحمل نمی شود مگر فرشته مقرب و نه پیغمبر مرسل و ونه مومنی که خدا دلش را به ایمان آزموده باشد .چیست؟
حضرت امام حسن عسکری علیه سلام در جواب او می نویسند:
( ان الملک لایحتمله حتی یخرجه الی ملک غیره )) فرشته ای آن را تحمل نمی کند مگر اینکه آن را به فرشته بالاتر از عرضه کند ( والنبی لایحتمله حتی یخرجه الی نبی غیره ) وپیغمبری آن را تحمل نمی کند مگر به مافوق خود عرضه دارد( والمومن لایحتمله حتی یخرجه الی مومن غیره ) ومومن آن را تحمل نمی کند تا آن را به مومن دیگر( مافوق خود ) بنماید.
چه کسی می تواند افعال صعب و مستصعب معصوم و تالی تلوش را بفهمد جزء کسانی که حضرت صادق علیه سلام فرمودند .(( لا یحتمله الا صدور منیر او قلوب سلیمه او اخلاق حسنه ))
که امروز هر بی ادبی به خود اجازه می دهد برای درک اسرار وافعال معصوم او را تاحد فهم نا چیز خودش پایین بکشد
نمی دانم چرا هرکسی به خودش اجازه می دهد بدون حتی کمترین تحقیق و بررسی و آشنایی با عقاید اسلامی و مراتب نورانیت معصوم این گونه وارد مباحثی شود که بزرگ تر از دهانش است .

شبهه افکن می گوید وجود مقدس حضرت عباس بصیرت و عصمت نداشته نستجیر بالله " بدون اینکه حتی معنی عصمت وبصیرت را بداند .
چه طور یک انسان معمولی و غیر معصوم می تواند مورد سلام خداوند قرار گیرد ( حدیث قدسی عاشورا)
چه طور نمی تواند معصوم باشد در حالی که در زیارت شریفش باید اعتراف کنی و بگویی ( وافدا الیکم وقلبی مسلم لکم وتابع, نصرتی لکم معدة , حتی یحکم الله وهو خیرالحاکمین و فمعکم معکم لامع عدوکم )
یعنی: من به زیارت شما آمدم درحالی که برشما واردم وقلبم تسلیم امرشما وتابع فرمان شما و من پیرو شما و برای شما مهیا هستم تا هنگامی که حکم خداوند فرارسد که او بهترین حکم کنندگان است و من با تمام قوای خود با شما هستم ....

چه طور می شود انسان با تمام قوایش سر سپرده یک انسان غیر معصوم (کسی که امکانش است راهی خلاف راه معصوم برود ) باشد .

چه طور می توانی حضرت را به نداشتن بصیرت ( نستجیر بالله ) محکوم کنید . درحالی که وجود مقدس حضرت صادق علیه سلام , تا وجود مقدس حضرت حجت عج الله تعالی فرج الشریف و دیگر معصومین ( هم در نظام تکوین و هم در نظام تدوین ) در زیارت شریفش شهادت می دهند به کمال وبصیرت ایشان ( اشهد لک باالتسلیم و التصدیق والفاء والنصیحه... )

(اشهد انک لم تهن ولم تنکل, وانک مضیت علی بصیرة من امرک , مقتدیا بالصالحین ومتبعا للنبین ...)

امام زمان و حجت های خداوند دارند به بصیرت و اقتدا او به رسولان اللهی شهادت می دهند ...
آن وقت یک انسان مجهول الهویه سعی دارد خلاف فرامین معصوم را به خواننده خود تلقین کند.می گوید چرا حضرت عباس آب نخورد تا بتواند بیشتر بجنگد و یا اینکه از کجا معلوم شاید خلوتی آب هم خورده باشد ..
این که دشمن آب را برحضرت بستن و ایشان و همه اصحاب با وفاشان تشنه شهید شدن هیچ شکی نیست روایت الی ما شآء الله متواتره موثقه صحیحه در کتب فریقین موجود است در آن هیچ شکی نیست که حضرت حسین علیه سلام را تشنه شهید کردند و همه اصحاب باوفایش هم همین طور چنان که حتی تقدیر برآن شد که حضرت مسلم سلام الله علیه هم در اقتدا به اربابش تشنه شهید شود ....
در زیارتی که ازوجود مقدس حضرت صادق علیه سلام به ما رسیده درقسمتی از آن می گویی (( اشهد لقد نصحت لله ولرسول و لاخیک فنعم الاخ المواسی فلعن الله امة قتلک.....
گواهی می دهم که تو در راه خدا و رسول و برادرت حسین خیرخواه بودی وامت را نصیحت واندرز کردی پس در وفا کوتاهی نکردی ونیک برادری بودی باحضرت حسین در مواسات .....
همین طور که می بیند معصوم علیه سلام دارد . آموزهای دینی و معرفت نسبت به اصحاب الحسین علیه سلام را به ما می اموزش می دهد . حضرت عباس تمام تلاش خود را برای نصیحت و اندرز دادن دشمنان خدا انجام داد و مواساتش با حسین علیه سلام هم این بود که همانند دیگر شهدای کربلا اقتدا به ارباب تشنه لبشان آب ننوشید...
حضرت عباس علیه سلام در کربلا شمشیر نداشت و در بعضی اقوال آمده با چوب می جنگید...

درباره وجود مقدس علی اکبر علیه سلام که خدا می داند ایشان چه مقامی را دارا بودند وقتی می خواستند وارد میدان نبرد شودند قبلش به خیمه رفتند تا از علیا مخدرات خدا حافظی کند . خدا می داند چه برقلب زینب کبری سلام الله علیها و بانوان حرم گذشت دامن علی اکبر را گرفته بودند و رها نمی کردند چرا که شبیه ترین افراد درجمال و ملاحت به پیغمبر بود ازآن بالاتر آن خلقی که خداوند فرمود ( انک لعلی خلق عظیم)
بهترین خلایق ( حسین بن علی ) علیه سلام مدحش کرده و بدترین خلق ( معاویه لعنت الله علیه) هم مدحش کرده : آنجا که در کاخ خود نشسته بود ,پرسید چه کسی مستحق پادشاهی است ؟ گفتند: تو . گفت چاپلوسی نکنید. گفتند بگو ؟ گفت : اولای همه مردم به پادشاهی عرب علی بن حسین است .
کسی که وقتی علیا مخدرات دررفتن علی اکبر بی تابی می کردند حضرت حسین علیه سلام فرمود انه منصوص فی ذات الله علی را رها کنید او محو وفانی در ذات خداست (خدا علی اکبر را خلق کرده برای خودش)

علامه میرجهانی رحمةالله علیه سّربرگشتن و آب خواستن حضرت را به شعرزیبائی درآورده که درپایان خدمت دوستان قرار می دهیم .

طوطی اسرار گو بگشود لب تا که گوید طرفه سرّی بو العجب
گرچه رو اکبر زمیدان بازگشت کارو زار لشکر اعدا بهشت
گر که او در جستجوی آب بود می ندیدی در حرم نایاب بود
آل طه جمله در سوز عطش خاصه آنها کز عطش بنموده غش
می بایستی رود سوی فرات نوشد آب و از عطش یابد نجات
سرّبرگشت از میدان چه بود کآمد غم در دل بابش فزود
می توانش گفت وجهی دلفریب سفت زالماس سخن دری عجیب
روز عاشورا چون غم افروز شد گوئیا چون شام عالم سوز شد
آن زمان کان آیت پیغمبری بود درکف تیغ قهرش آذری
وز شرار تیغ و تیرکین ودار کرد او را تشنگی بی اختیار
یافت آن اول قتیل تا عشقبار مست صهبای حقیقت نی مجاز
از ره علم عمل تکلیف خویش دید او را از دور آمد به پیش
یک طرف دفع شر ازشاه حریم یک طرف جانبازی و فوز عظیم
درتزاحم هردو رابایکدیگر دید کو را نیست از ایندو مفرّ
گشت اندر لجه فکرت غریق تا چه گوهر یابد از بحر عمیق
آب باید نوش کرد و شد قوی درقتال حزب شیطان قوی
یا که باید شد شهید راه حق غوطه زد در خون به قربانگاه حق
دید آن محجوب درگاه جلیل می نبتوان رفت این راه بی دلیل
زین سبب رزم آمد سوی بزم نی پی تحصیل رخصت بلکه عزم
نی زمستقبل از ماضی دم نورد گفت باید حال استفهام کرد
بابیان احمدی منطق گشود قلب قلب عالم امکان ربود
با بدیع حسن شد گرم طلب بد معانی و بیانش زیر لب
نحو استعلام او صرف وصول فقه او اصل و فرع او وصول
اصل و فرعی نیست اندر کار عشق حدّ رسمی نیست دراسرارعشق
گرچه او از تشنگی بی تاب بود لیک خود سرچشمه هر آب بود
هادی وصلش دلیل راه شد تا که از سرّ نهان آگاه شد
یافت باید سوی قربانگاه رفت چون فروغ از پیش چشم شاه رفت
عاشقانه سوی میدان نمود جان خود قربانی جانان نمود
زد یکی جولان و شد گرم نبرد تا که روحش از قفس پرواز کرد.

سلام
دوستان دقت كنيد ، تفاوتي كه اين سايت با سايتهاي ديگه داره اينه كه در اون احترام به همديگه اولويت داره
قرار نيست اگر كسي نظرش با نظر ديگري فرق داره مورد بي احترامي قرار بگيره
من يه سوال داشتم اونم اينكه آيا به نظر شما حضرت عباس خواست آب بخوره يا نه؟ديگه دعوا نداره كه
برسيم به بحث
حاج مهدي من نگفتم حضرت جايي گفته باشه قرآن روي نيزه رو سنگ بزنيد ، گفتم اگه روزي بگه بايد اين كار رو بكني
بگذريم ، ببينيد امام صادق عليه السلام مي فرمايند عموي ما مقامي داره كه تمام شهدا به اون غبطه ميخورن ، تمام شهدا از حمزه و جعفر طيار عليها السلام گرفته تا ميثم و ياسر و حبيب و زهير و مسلم و حتي وجود نازنين علي اكبر عليه السلام ، قمر بني هاشم يه چيزي داره كه بقيه شهدا ندارن
اگر قرار باشه عباس عليه السلام آب بخوره كه بقيه شهدايي كه مثل امام شون آب نخوردن بايد مقام بالاتري داشته باشن يا حتي مختار
به امام سجاد عليه السلام خبر آوردن مختار قيام كرده ، حضرت گفتن خدا رو شكر با حرمله چيكار كرد؟ گفتن تمام قاتلين پدرتون رو داره ميكشه ، فرمودن خدا رو شكر ولي با حرمله چيكار كرد؟ گفتن عمر سعد رو هم كشت، حضرت فرمود اين ها رو ول كنيد حرمله چي شد؟
مگه چه داغي اين حرامزاده(با عرض پوزش) رو دل اهل بيت گذاشته؟
مختار اين آدم رو(حيوون رو)(ببخشيد پليد تر از حيوون رو)كشته پس بايد اجرش بالاتر باشه
من ميگم حضرت عباس اگر اجازه داشت كل كربلا رو درو ميكرد شما ميگيد اغراق ميكنم پس چرا وقتي ميگيم اميرالمومنين در خيبر رو كند اغراق نكرديم؟ يا وقتي عمر بن عبدود از خندق رد ميشه و مسلمين رو خوار ميكنه و هيچ كس جز اميرالمومنين جرات جنگ با اون رو نداره اغراق ميكنيم؟
در ثاني لشكر يزيديان اسماً 30000 نفر بود ، وقتي حر وارد شد خيلي از اونهايي كه در سپاه حر بودن باهاش نجنگيدن يا وقتي حبيب و مسلم وارد ميشن ، به هر حال اينها در كوفه اعتبار داشتن خيلي ها با اينها نجنگيدن خيلي ها از ترس عابص فرار كردن بعد نوبت بني هاشمي ها كه ميشه بدتر ميشه گل ليلا كه مياد خيلي از اونهايي كه پيامبر رو ديده بودن فكر كردن پيامبر اومده نفرين كنه
، با اومدن علي اصغر كه ديگه لشكر قشنگ از هم پاشيد ، خيلي ها هم اصلاً جرات نگاه كردن به چشم قمر بني هاشم رو ندارن چه برسه باهاش بجنگن
ميگن كمتر از 200 نفر با امام حسين عليه السلام جنگيدن چون بقيه دوست نداشتن دستشون در خون پسر رسول خدا آلوده بشه
حالا يل حيدر نتونه از عهده 200 نفر بر بياد
در مورد اينكه كربلايي ها نبايد در جنگ پيروز بشن با وجود اينكه ميتونن اين كار رو انجام بدند باز هم دليل دارم قانع نشديد بگيد تا تير خلاصي رو بزنم

مهدی عباس زاده;165968 نوشت:
سلام دوست عزیز علی جون

طلبه ها یه چیزی میگن به اسم این که اثبات شیء نفی ما عدا نمیکند

یعنی اثبات اینکه آب بیار نفی این که آب نخور نمیکنه

و عقل هم حکم میکنه که برای این که بتونی بهتر بجنگی و برای این که از آبی که محدوده بعدا نخوری از آبی که به مقیاس نیاز تو نامحدوده آب بخور

اما اینجا آیا حضرتش احساسات برش غلبه کرد و آب نخورد؟


سلام:Gol:

کار حضرت عباس در کربلا همه اش بر اساس عشق و معرفت و ایمان و اطاعت ورزی بود. همه جریانات کربلا ریشه در دل آگاه و بصیر دارد نه ریشه در عقل حسابگری که میزان کارهای دنیایی است و نه ریشه در احساسات عاری از معرفت و بصیرت.

وقتی همه وجود حضرت عباس (ع) عشق و ارادات و اطاعت از حضرت مولاست، کارها رنگ و بوی دیگری دارد و از جای دیگر فرمان می گیرد؛ من و شما که به آن مقامات نرسیده ایم نمی توانیم در اینباره قضاوت کنیم، پس بهتر است قضاوت در این مسائل را به اهلش واگذار کنیم.

مگر عقل، همان عقلی که شما از ان صحبت می کنی، حکم نمی کرد که با وجود اجازه ای که امام حسین (ع) به عباس (ع) داد که پاسخ شمر را بدهد وقتی امان نامه آورده بود، مگر حضرت (ع) نمی دانست که شمر برای چه آمده؛ وقتی اجازه می دهد که پاسخ شمر را بدهد یعنی اختیار داری که درخواست شمر را بپذیری یا رد کنی. مگر عقل، حکم نمی کرد که در چنین شرایطی پیشنهاد امان نامه شمر را بپذیرد و ...

پس ببینید حکایت انتخابها و رفتارهای حضرت عباس و یاران شان در کربلا از جنس دیگری است فراتر از عقل و احساسات ...

شأن و منزلتی که ما قدرت فهم و درک حتی هاله ای از ان را نداریم تا چه برسد به اینکه قضاوت کنیم.

موفق باشید ...:Gol:

[="Times New Roman"][="DeepSkyBlue"]با سلام و احترام خدمت دوستان بزرگوار
میشه یکم این مطلب رو دنبال تا روشن تر شود و جواب کاملی بگیریم؟
در پناه یل کربلا (ع)
[/]

موضوع قفل شده است