تناقضي از قرآن ؟!

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تناقضي از قرآن ؟!

سوال:

نقل قول:
شيطان فرشته است يا جن ؟ اگر جن است چرا او بايد آدم را با فرشتگان سجده مي كرد؟
آیات قرآن پیرامون این موضوع:

نقل قول:
سوره: 7 , آیه: 11
و در حقيقت‏شما را خلق كرديم سپس به صورتگرى شما پرداختيم آنگاه به فرشتگان گفتيم براى آدم سجده كنيد پس [همه] سجده كردند جز ابليس كه از سجده ‏كنندگان نبود
نقل قول:
سوره: 2 , آیه: 34
و چون فرشتگان را فرموديم براى آدم سجده كنيد پس بجز ابليس كه سر باز زد و كبر ورزيد و از كافران شد [همه] به سجده درافتادند
نقل قول:
سوره: 18 , آیه: 50
و [ياد كن] هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم آدم را سجده كنيد پس [همه] جز ابليس سجده كردند كه از [گروه] جن بود و از فرمان پروردگارش سرپيچيد آيا [با اين حال] او و نسلش را به جاى من دوستان خود مى‏گيريد و حال آنكه آنها دشمن شمايند و چه بد جانشينانى براى ستمگرانند
نقل قول:
سوره: 17 , آیه: 61
و هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم براى آدم سجده كنيد پس [همه] جز ابليس سجده كردند گفت آيا براى كسى كه از گل آفريدى سجده كنم
نقل قول:
سوره: 20 , آیه: 116
و [ياد كن] هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم براى آدم سجده كنيد پس جز ابليس كه سر باز زد [همه] سجده كردند
و خیلی آیات دیگر از این قبیل همگی حکایت از این موضوع دارد دارد که خداوند بارها از فرشتگان درخواست سجده میکند نه از جنیان،
مسلمانان دلیلی که برای در این موضوع میآوردند این هست که بر اساس آیاتی مثل آیه زیر خداوند علاوه بر فرشتگان به شیطان هم دستور مستقیم داده و علتش را وجو کلمه تو > در بعضی ایات دانسته اند.

نقل قول:
سوره: 7 , آیه: 12
فرمود چون تو را به سجده امر كردم چه چيز تو را باز داشت از اينكه سجده كنى گفت من از او بهترم مرا از آتشى آفريدى و او را از گل آفريدى
و دلیل دیگری که میارند این هست که :

نقل قول:
در زبان عربی دو نوع استثنا هست:
1-یکی زمانی که مستثنی و مستثنی منه از یه جنس باشن
2- زمانی که از یه جنس نباشن
وبه شهادت ایه بالایی اینجا استثنا نوع دوم هسته زیرا شیطان از جنس "جن" بوده که بر اثر
عبادت در میان فرشتگان راه بیدا میکنه و به هنگام صدور این فرمان او نیز مکلف به سجده بوده..ولی استکبار می ورزه و
کافر میشه..(ابی واستککبر وکان من الکافرین..)

که میتوان در پاسخ گفت:
در زبان عربي كلمه بعد از الا مستثني است و كبمه اي كه قبل از الا باشه مستثني منه . يعني مستثني به مستثني منه بر مي گرده . باز هم شايد ظاهر امر باشه اما در همين ظاهر هم مي شه گفت ابليس جزو فرشته ها بوده . به خاطر همون مستثني و مستثني منه.
اما پرسشی پیش میاید که یک تناقض دیگر را در قرآن بازگو میکند و آن هم مسئله اختیار نداشتن فرشته و اختیار داشتن جنیان و انسان میباشد.
سوال اینگونه مطرح میشود:

نقل قول:
:mohandes:پس چطور ابليس كه جزو فرشتگان بوده تونسته از فرمان خدا سريچي كنه ؟

ما در قسمتی از قرآن می خوانیم "و اذ قلنا للملائکة اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابلیس" در این آیه ابلیس مستثنی است و ملائکه مستثنی منه است مثل این که بگوییم "ذهب التلامیذ الا محمد" در این جمله می فهمیم محمد از دانش آموزان است پس می توان نتیجه گرفت ابلیس از ملائکه است ولی در جایی دیگر می خوانیم شیطان از جنییان است ودر اینجا این سؤال مطرح می شود که اگر شیطان از ملائکه بوده و با دانستن این که ملائکه از خود اختیار ندارند و هر چه که خداوند امر می کند انجام می دهند پس چطور شیطان توانسته از امر خداوند سر پیچی کند و موضوع دیگر اینکه اگر شیطان از جن بوده پس در زمانی که خداوند به فرشتگان فرمودند به آدم سجده کن لازم نبوده که این جن هم به انسان سجده کند و بعضی ها می گویند او ابتدا فرشته بوده و بعد از نا فرمانی جن شده که اگر اینطور بوده بالاخره در زمانی که نافر مانی کرده فرشته بوده و بعضی می گویند در زبان عربی ملائکه شامل جن هم می شود ولی اگر اینطور است پس چرا در جای جای قرآن هم نام جن را می بینیم هم ملائکه (به معنی فرشته) و شیطان بالاخره چه بوده؟

شیطان و ابلیس اگر چه از جنس ملائکه نبود ولی به لحاظ مقامات در مرتبه مشترکی با آنان قرار داشت. حضرت امیر در خطبه 192 نهج البلاغه در این مورد می فرماید:
و کان قد عبدالله ستة آلاف سنة، لایدری امن سنی الدنیا ام سنی الآخرة.
شیطان شش هزار سال خداوند را عبادت کرد آن هم معلوم نیست از سالهای دنیا (365 روز) یا سالهای آخرت ( که هر روز آن برابر با پنجاه هزار سال دنیاست).
خوب شیطان به واسطه این عبادات طولانی به مقامات عالی معنوی ترقی یافته بود که حتما جزء فرشتگان محسوب شده و احکام او با فرشتگان برابر شده بود. اما بعد از سرپیچی از فرمان خداوند رانده شد.
اجنه گر چه مانند بشر از قدرت انتخاب و اختیار برخوردار هستند اما به لحاظ مرتبه از آدمی پائین تر هستند ابلیس با عبادات شش هزار ساله خود به صف فرشتگان پیوست ولی آدم (ع) محمود ملائکه قرار می گیرد و این بدان جهت است که ظرفیت وجودی و استعداد انسان بیش از این می باشد و در واقع شیطان و ملائکه ها مامور بودند که به انسان کامل سجده کنند، و اوست که استعداد وجودی خود را به فعلیت رسانده است و به مقام خلیفة اللهی نائل شده است[1].

بعضی از دانشمندان از آیه 12 سوره اعراف (قال ما منعک الا تسجد اذ امرتک قال انا خیر منه خلقتنی من نار و خلقته من طین، فرمود: چون تو را به سجده امر کردم چه چیزی تو را بازداشت از اینکه سجده کنی؟ گفت: من از او بهترم مرا از آتش آفریدی و او را از گِل آفریدی- ترجمه فولادوند) استنباط کرده اند که خداوند به شیطان یک دستور جداگانه ای برای سجده داده است اگر چه آن را به تفصیل بیان نکرده اند چون در این آیه به شیطان یادآوری می شود که چرا وقتی تو را فرمان دادم و امر به سجده کردم نپذیرفتی؟ (امرتک) معلوم می شود شیطان را نیز جداگانه امر فرموده است ولی قرآن در مقام حکایت، امر به ملائکه و شیطان را یکجا آورده است، و اگر یک دستور جداگانه به ابلیس داده نمی شد ابلیس در جواب می توانست بگوید بار خدایا تو به من امر نکردی بلکه امر تو خطاب به ملائکه بود و خودت می دانی که من از ملائکه نیستم بلکه از اجنه می باشم ولی شیطان این استدلال را نکرد و آنچیزی را گفت که در آیه 12 سوره اعراف آمده است و این تاییدی است که خداوند جدای ازفرشتگان شیطان را هم مامور به سجده کرده است[2].

-------------------------------------------------------

[1]برای مطالعه بیشتر می توانید به المیزان ج 8 ص 36 به بعد (عربی) و معادل فارسی آن مراجعه فرمائید.

[2] ر.ک. اندیشه جاوید، آیت الله سبحانی، ج 2، مسئله 128

خدا شیطان را بازخواست کرده که چرا با فرمانی که صادر شد سجده نکرده! ...

آنگاه به فرشتگان گفتيم: «بر آدم سجده بريد!» پس همه سجده بردند، مگر ابليس كه از سجده‏كنندگان نبود. فرمود: «چون تو را امر به سجده كردم چه چيز تو را باز داشت كه سجده نكردى‏؟» گفت: «(براى اينكه‏) من بهتر از او هستم‏، (چرا) كه مرا از آتش آفريده‏اى و او را از گِل آفريده‏اى‏.»
(الاعراف ۱۱-۱۲) (ترجمه بهاءالدین خرمشاهی)

آمده: «همه سجده بردند، مگر ابلیس ...» برای همین، الله از ابلیس بازخواست میکند که: «چه چيز تو را باز داشت كه سجده نكردى‏؟» بر این اساس، اشاره تنها به همان فرمانیست که تنها "خطاب به فرشتگان" بوده است. اصلا، صحبتی از فرمانی مجزا نیست.

بله، ضمیر «تو» (در آیه ۱۲) روی سخنش با ابلیس است. الله خطاب به ابلیس بازخواست نموده که چرا او - همراه با فرشتگان - سجده نکرد.

و به راستى كه شما را آفريديم آنگاه به شما صورت و سامان بخشيديم‏، آنگاه به فرشتگان گفتيم: «بر آدم سجده بريد!» پس همه سجده بردند، مگر ابليس كه از سجده‏كنندگان نبود. فرمود: «چون تو را امر به سجده كردم چه چيز تو را باز داشت كه سجده نكردى‏؟» گفت: «(براى اينكه‏) من بهتر از او هستم‏، (چرا) كه مرا از آتش آفريده‏اى و او را از گِل آفريده‏اى‏.»
(الاعراف ۱۱-۱۲) (ترجمه بهاءالدین خرمشاهی)

در آیه ۱۲، الله نه تنها جداگانه به شیطان امر نمیکند، بلکه بر عکس به او میگوید: «چرا سجده نکردی!»

این مسلما به آن معناست که الله انتظار داشته شیطان نیز به همراهِ فرشتگان سجده کند. اگر شیطان یک فرشته محسوب نمیشد، میتوانست بگوید: «فرمان باری تعالی خطاب به فرشتگان بود، در حالیکه من جنم، فرشته نیستم!»

فرمان الله تنها خطاب به فرشتگان است: «آنگاه به فرشتگان گفتيم: «بر آدم سجده بريد!» پس همه سجده بردند، مگر ابليس...»

شیطان از اجنه بود (وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ كانَ مِنَ الْجِن...) آیه50 سوره مبارکه کهف


و در ادامه ی آیه خداوند برای شیطان ذریه یا فرزندانی را قائل شده است ( ... أَ فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ أَوْلِياءَ مِنْ دُوني‏ وَ هُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمينَ بَدَلا) در حالیکه فرشتگان ذریه ندارند.


بنابراین ابلیس فرشته نبوده و از طایفه ی جن بوده ولی از آنجا که در صف آنها قرار گرفته و پرستش خدا کرده بود به مقام فرشتگان مقرب خدا تکیه زده و مشمول خطاب آنها در مساله سجده بر آدم شد.

علامه طباطبایی در اینباره، در تفسیر المیزان، مینویسد:
در اين جمله و همچنين در آيه «فسجد الملائكه كلهم اجمعون» خداى تعالى خبر مى دهد از سجده كردن تمامى فرشتگان مگر ابليس. و در آيه «كان من الجن ففسق عن امر ربه» علت سجده نكردن وى را اين دانسته كه او از جنس فرشتگان نبوده، بلكه از طايفه جن بوده است. از آيه «بل عباد مكرمون لا يسبقونه بالقول و هم بامره يعملون» نيز استفاده مى شود كه اگر ابليس از جنس فرشتگان مى بود چنين عصيانى را مرتكب نمى شد. و از همين جهت مفسرين در توجيه اين استثنا اختلاف كرده اند ...... ليكن حقيقت مطلب اين است كه از ظاهر آيه استفاده مى شود كه ابليس با ملائكه بوده و هيچ فرقى با آنان نداشته ... او و همه فرشتگان در مقامى قرار داشتند كه مى توان آن را مقام «قدس» ناميد ... تا اینجای تفسیر ایشان به نظرم منطقی و بسیار دقیق است. آنچه از این آیات بطور طبیعی برداشت میگردد آن است که ابلیس یکی از جمع فرشتگان بوده است. در نتیجه، منطقا با آنان هم مقام بوده است. (بارگاه الهی منطقا باید از همه نظر ایده آل باشد.) همچنین، در عین حال، ابلیس از نظر جنسیت، با سایرین تفاوت اساسی داشته است.

در نتیجه، اینکه فرشتگان اطاعات کردند و ابلیس نکرد باید ناشی از تفاوت ذاتی و جنسیتی بین فرشتگان و ابلیس باشد.

در نتیجه، این بخش آیه ۱۱ که گفته: «آنگاه به فرشتگان گفتيم: «بر آدم سجده بريد!» ...» بسیار کلیدی میشود. فرمان تنها خطاب به فرشتگان است.

آنگاه به فرشتگان گفتيم: «بر آدم سجده بريد!» پس همه سجده بردند، مگر ابليس كه از سجده‏كنندگان نبود. فرمود: «چون تو را امر به سجده كردم چه چيز تو را باز داشت كه سجده نكردى‏؟» گفت: «(براى اينكه‏) من بهتر از او هستم‏، (چرا) كه مرا از آتش آفريده‏اى و او را از گِل آفريده‏اى‏.»
(الاعراف ۱۱-۱۲) (ترجمه بهاءالدین خرمشاهی)

آمده: «همه سجده بردند، مگر ابلیس ...» برای همین، الله از ابلیس بازخواست میکند که: «چه چيز تو را باز داشت كه سجده نكردى‏؟» بر این اساس، اشاره تنها به همان فرمانیست که تنها "خطاب به فرشتگان" بوده است. اصلا، صحبتی از فرمانی مجزا نیست.

و اما ادامه تفسیر!:

ليكن حقيقت مطلب اين است كه از ظاهر آيه استفاده مى‏شود كه ابليس با ملائكه بوده و هيچ فرقى با آنان نداشته، و از آيه" وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِيها مَنْ يُفْسِدُ فِيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ" «4» نيز استفاده مى‏شود كه او و همه فرشتگان در مقامى قرار داشتند كه مى‏توان آن را مقام" قدس" ناميد، و امر به سجده هم متوجه اين مقام بوده نه به يك يك افرادى كه در اين مقام قرار داشته‏اند، هم چنان كه جمله" فَاهْبِطْ مِنْها فَما يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيها" نيز اشاره به اين معنا
__________________________________________________
(4) و چون پروردگارت به فرشتگان فرمود من مى‏خواهم در زمين خليفه‏اى قرار دهم گفتند:
مى‏خواهى در زمين كسى را قرار دهى كه فسادها برانگيزد و خون‏ها بريزد با اينكه ما به حمد تو تسبيح كرده و تو را تقديس مى‏كنيم. سوره بقره آيه 30
ترجمه تفسير الميزان، ج‏8، ص: 27
دارد، چه اينكه ضمير در" منها" و" فيها" را به مقام و منزلت برگردانيم و چه اينكه به آسمان و يا به بهشت ارجاع دهيم، زيرا به هر جا برگردانيم برگشت همه به مقام خواهد بود، و اگر خطاب به يك يك افراد بود و مقام و منزلت دخلى در اين خطاب نداشت كافى بود بفرمايد:" فما يكون لك ان تتكبر".
بنا بر اين، معلوم مى‏شود ابليس قبل از تمردش فرقى با ملائكه نداشته، و پس از تمرد حسابش از آنان جدا شده، ملائكه به آنچه مقام و منزلت‏شان اقتضا مى‏كرده باقى ماندند و خضوع بندگى را از دست ندادند، و ليكن ابليس بدبخت از آن مقام ساقط گرديد، هم چنان كه فرموده:" كانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ چون از جنس جن بود نسبت به امر پروردگارش فسق ورزيد"، و" فسق" به معناى بيرون شدن خرما از پوسته است، ابليس هم با اين تمردش در حقيقت از پوست خود بيرون گشت و زندگانيى را اختيار كرد كه جز خروج از كرامت الهى و اطاعت بندگى چيز ديگرى نبود.

گر چه سياق اين داستان، سياق يك داستان اجتماعى معمولى و متضمن امر و امتثال و تمرد و احتجاج و طرد و رجم و امثال آن از امور تشريعى و مولوى است، ليكن بيان سابق ما- البته در صورتى كه از آيه استفاده شود- ما را هدايت مى‏كند به اينكه اين آيه راجع به امور تشريعى و قانونى نيست، و امرى كه در آن است و همچنين امتثال و تمردى كه در آن ذكر شده مقصود از همه آنها امور تكوينى است. و اگر مى‏گويد كه ابليس تمرد كرد، مقصود اين است كه وى در برابر حقيقت انسانيت خاضع نشد، و جمله" فَما يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيها" اين بيان ما را تاييد مى‏كند، براى اينكه ظاهر آن اين است كه آن مقام، مقامى است كه ذاتا قابل تكبر نيست، و ممكن نيست بتوان از آن سرپيچى كرد و لذا تكبر ابليس نسبت به اين مقام همان و بيرون شدنش از آن و هبوطش به درجه پايين‏تر همان.
مؤيد ديگر اين بيان اين است كه امر به سجده بر آدم نسبت به ابليس و ملائكه امر واحدى بوده، و معلوم است كه امر به ملائكه امر مولوى نبوده زيرا امر مولوى آن امرى است كه مامور نسبتش به اطاعت و معصيت و سعادت و شقاوت يكسان باشد، و ملائكه چنين نيستند، زيرا معصيت و شقاوت در باره ملائكه تصور ندارد و آنان مخلوق بر اطاعت و مستقر در سعادتند، پس امر به ابليس هم امر مولوى نبوده، و ابليس در مقابل ملائكه مخلوق بر معصيت و شقاوت بوده است.
چيزى كه هست مادامى كه آدم خلق نشده بود و خداوند ملائكه و ابليس را امر به سجود بر وى نكرده بود ابليس و ملائكه هر دو در يك رتبه بوده بدون امتياز از هم هر دو در مقام‏
ترجمه تفسير الميزان، ج‏8، ص: 28
قرب بودند، و پس از آنكه آدم آفريده شد اين دو فريق از هم جدا شده، يكى راه سعادت و ديگرى راه شقاوت را پيش گرفت.

و نظر علامه (ره) در مورد نوع ابلیس: ترجمه تفسير الميزان، ج‏13، ص: 452

" وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ ..."
در اين جمله براى بار دوم ماجراى ميان خدا و ابليس را ياد آورى مى‏كند. آن زمان كه به ملائكه دستور داد تا بر آدم پدر آنان، سجده كنند، همه سجده كردند مگر ابليس كه از جن بود پس از امر پروردگارش تمرد كرد.

نوشته من درباره مقام ابليس است جنسيت وي از جن است در خود آيه همآمده و اشكال كار هم همين است !!!::
در نتیجه، این بخش آیه ۱۱ که گفته: «آنگاه به فرشتگان گفتيم: «بر آدم سجده بريد!» ...» بسیار کلیدی میشود. فرمان تنها خطاب به فرشتگان است.

آنگاه به فرشتگان گفتيم: «بر آدم سجده بريد!» پس همه سجده بردند، مگر ابليس كه از سجده‏كنندگان نبود. فرمود: «چون تو را امر به سجده كردم چه چيز تو را باز داشت كه سجده نكردى‏؟» گفت: «(براى اينكه‏) من بهتر از او هستم‏، (چرا) كه مرا از آتش آفريده‏اى و او را از گِل آفريده‏اى‏.»

خدا به فرشتگان دستور داد چرا ابليس و بازخواست كرد؟!مگر او يك فرشته بود؟!

sosme;5048 نوشت:

خدا به فرشتگان دستور داد چرا ابليس و بازخواست كرد؟!مگر او يك فرشته بود؟!

شیطان که نوعا از طایفه ی جن بود بر اثر عبادات و پرستش زیاد بتعبیر علامه طباطبایی در مقام قدس الهی قرار گرفت و از مقربان درگاهش(مانند ملائکه) قرار گرفت.

بحارالأنوار 60 249 باب 3- إبليس لعنه الله و قصصه و بدء
قِصَصُ الرَّاوَنْدِيِّ، بِالْإِسْنَادِ إِلَى الصَّدُوقِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع أَ كَانَ إِبْلِيسُ مِنَ الْمَلَائِكَةِ أَمْ مِنَ الْجِنِّ قَالَ كَانَتِ الْمَلَائِكَةُ تَرَى أَنَّهُ مِنْهَا وَ كَانَ اللَّهُ يَعْلَمُ أَنَّهُ لَيْسَ مِنْهَا فَلَمَّا أَمَرَهُ بِالسُّجُودِ كَانَ مِنْهُ الَّذِي كَان

فكر كنم منم در پستم نوشتم علامه گفته اند ايشان در مقام قدس الاهي بودند!!!
ولي من متن آيه و آوردم ::
این بخش آیه ۱۱ که گفته: «آنگاه به فرشتگان گفتيم: «بر آدم سجده بريد!» ...» بسیار کلیدی میشود. فرمان تنها خطاب به فرشتگان است.

آنگاه به فرشتگان گفتيم: «بر آدم سجده بريد!» پس همه سجده بردند، مگر ابليس كه از سجده‏كنندگان نبود. فرمود: «چون تو را امر به سجده كردم چه چيز تو را باز داشت كه سجده نكردى‏؟» گفت: «(براى اينكه‏) من بهتر از او هستم‏، (چرا) كه مرا از آتش آفريده‏اى و او را از گِل آفريده‏اى‏.»

دقيقا در آيه نوشته به فرشتگان گفتيم و پشتبندش ميگه شيطان رو بازخواست كرديم!!!
خب خدا به فرشته ها خطاب كده شيطان كه جن تشريف داشته !
من جاي شيطان بودم؛) ميگفتم به من كه نگفتي گفتي اي فرشته ها سجده كنين !!!:Narahat az:

تفسیرالمیزان:

او و همه فرشتگان در مقامى قرار داشتند كه مى‏توان آن را مقام" قدس" ناميد، و امر به سجده هم متوجه اين مقام بوده نه به يك يك افرادى كه در اين مقام قرار داشته‏اند

در اين صورت ميتوانست بگويد خداوند به قدسيان دستور داد !! يا متني ديگر!

در حاليكه صريحا نوشته خطاب وي به فرشتگان بوده و جنس فرشته .دقيقا متن اين است !

sosme;5053 نوشت:
در اين صورت ميتوانست بگويد خداوند به قدسيان دستور داد !! يا متني ديگر!

در حاليكه صريحا نوشته خطاب وي به فرشتگان بوده و جنس فرشته .دقيقا متن اين است !

جواب علامه کاملا روشنه
یکباردیگه جوابها رو مطالعه کن ان شاءا... که متوجه سخنانشون میشی

شیطان بخاطر عبادت زیادش در مقام ملائکه قرار گرفته بود و این امر به سجده متوجه مقام قدسی ملائکه بود.

باسمه تعالی
با سلام به دوستان عزیز
شیطان بنابر کلام خداوند متعال(کان من الجن)از جن بود و در آیه مورد بحث استثنا دو احتمال دارد:
1- استثنای متصل باشد از این رو چون که شیطان در میان فرشنگان الهی بود و خدا را عبادت می کرد از باب تغلیب خدای متعال فرمود (و اذ قلنا للملائکه...) که به این ترتیب از ملائکه نخواهد بود
از این گذشته، استثناء دليل نمى‏شود که امر متوجه شیطان نباشد زيرا ممكن است امر خدا هم به ملائكه و هم به جمعی از جن بوده و ابليس مخالفت كرده باشد مثل اين كه بگويند به همه اهل بصره دستور رسيد كه به مسجد جامع روند و همه رفتند جز مردى كوفى كه از اين استثناء فهميده ميشود مردم كوفه نيز مانند مردم بصره مأمور بوده‏اند ولى علت اينكه تنها مردم بصره را نام برده زيادى عده آنها بوده است.
2-
استثنای منفصل باشد که در استثنای منفصل مستثنی و مستثنی منه از دو جنسند.

:Gol:الله نزل احسن الحدیث کتابا متشابها مثانی:Gol:


پرسش:
شيطان فرشته است يا جن ؟ اگر جن است چرا او بايد آدم را با فرشتگان سجده مي كرد؟و اگرفرشته بوده است چطور توانسته از فرمان خدا سريچي كند؟

پاسخ:
ابلیس فرشته نبوده و از طایفه ی جن بوده است،وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ كانَ مِنَ الْجِن...) آیه50 سوره مبارکه کهف، ولی از آنجا که در صف آنها قرار گرفته و پرستش خدا کرده بود به مقام فرشتگان مقرب خدا تکیه زده و مشمول خطاب آنها در مساله سجده بر آدم شد.

پرسش:
خدا به فرشتگان دستور داد چرا ابليس و بازخواست كرد؟!مگر او يك فرشته بود؟!

پاسخ:
شیطان بخاطر عبادت زیادش در مقام ملائکه قرار گرفته بود و این امر به سجده متوجه مقام قدسی ملائکه بود.نه به يك يك افرادى كه در اين مقام قرار داشته ‏اند.
و احتمال دارد الای در آیه استثنای متصل باشد از این رو چون که شیطان در میان فرشنگان الهی بود و خدا را عبادت می کرد از باب تغلیب خدای متعال فرمود (و اذ قلنا للملائکه...) که به این ترتیب از ملائکه نخواهد بود.

موضوع قفل شده است