فلج شدم

تب‌های اولیه

21 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فلج شدم

اینجا کسی من رو نمی شناسه به جز داداشم که خیلی وقته دیگه نمیاد تو سایت
و امیدوارم دیگه نیاد و نفهمه چه بلایی سر تنها خواهرش اومده
3 روزه که فلج شدم
نمی تونم رو پاهام واسم
دارم دق میکنم
نمی دونم از خودم ببینم یا از خدا
دلم میخواد با یکی حرف بزنم اما با هیچ کس راحت نیستم
امروز تو دانشگاه با یکی از دوستام درددل کردم اما الان خیلی پشیمونم
چون خیلی ناراحتش کردم تا جایی که با صدای بلند گریه می کرد
نمی دونم اومدم اینجا چی بگم و چی کار کنم
شما همه مردم خوب و باصفایی هستید
من که هیأت نمی تونم برم
شماهایی که میرید برام دعا کنید
به امام حسین بگید نذاره خونوادم بفهمن و قبلش خوبم کنه
بگید نگام کنه
بگید کمکم کنه و برای همیشه خوبم کنه
خیلی دعام کنید

چی کار کنم تا صبر مامان و بابام زیاد بشه؟


سلام شهلاجان

يعني دقيقا چيكار شدين؟!
اگر فلج شدين چجوري رفتين دانشگاه؟
مگه والدين تون نميبينن تون كه متوجه بشن؟

آذر بانو;165141 نوشت:

سلام شهلاجان

يعني دقيقا چيكار شدين؟!
اگر فلج شدين چجوري رفتين دانشگاه؟
مگه والدين تون نميبينن تون كه متوجه بشن؟

سلام
یعنی نمی تونم رو پاهام واسم
دیگه پاهام توان ندارن
من تو خوابگاه زندگی میکنم
دوستام آوردنم
از خوابگاه تا دانشگاه راهی نیست

شهلا;165143 نوشت:
سلام یعنی نمی تونم رو پاهام واسم دیگه پاهام توان ندارن من تو خوابگاه زندگی میکنم دوستام آوردنم از خوابگاه تا دانشگاه راهی نیست

سلام
چطور این اتفاق افتاد؟؟
بیماری خاصی داشتید؟؟
ناگهانی این طور شد ؟؟ به مرور زمان؟
حادثه ای اتفاق افتاد؟؟
پاهاتون هیچ حسی ندارند یا حس کمی دارند؟
دکتر نرفتید؟؟

مشکاة;165147 نوشت:
سلام
چطور این اتفاق افتاد؟؟
بیماری خاصی داشتید؟؟
ناگهانی این طور شد ؟؟ به مرور زمان؟
حادثه ای اتفاق افتاد؟؟
پاهاتون هیچ حسی ندارند یا حس کمی دارند؟
دکتر نرفتید؟؟


سلام
از پله های دانشکده خوردم زمین
پاهام حس داره اما نا نداره
دکتر گفت شکستگی و در رفتگی نیست
عضلاتم مشکل پیدا کرده

شهلا;165149 نوشت:
سلام از پله های دانشکده خوردم زمین پاهام حس داره اما نا نداره دکتر گفت شکستگی و در رفتگی نیست عضلاتم مشکل پیدا کرده


یعنی پزشکتون دقیقا از واژه ی «فلج شدگی» استفاده کردند؟
برای شما دارو تجویز کردند؟
چیز دیگری نگفتند؟
عضلات شما دقیقا چه مشکلی پیدا کرده؟؟
فلج شدگی ، به خاطر مشکل عضلات نیست ، بلکه به خاطر آسیب دیدگی اعصاب نخاعی هست.
اگر اعصاب نخاعی شما آسیبی ندیده ، پس نگران نباشید.
مشکل عضلات شما دقیقا چی هست؟ پزشکتون در این باره چه تشخیصی دادند؟

سلام شهلا جون، خدا بد نده، چی شده دقیقا؟
شما قبل از این که بخوای صبر مامان و بابات زیاد شه، باید مطمئن بشی اصلا مشکل خاصی داری یا ان شاالله به زودی مشکل عضلاتت حل می شه، بعد میای به این تاپیک می خندی...
من حتما هر وقت رفتم هیئت برات دعا می کنم.

سلام شهلا جون، نگران نباشید، انشاالله که مشکل خاصی نیست و زود خوب میشه... اگر به دکترهای طب سنتی اسلامی مراجعه کنید بهتر جواب می گیرید. دکترهای امروزی خیلی چیزهارو درست تشخیص نمیدن اما تو طب سنتی اسلامی خیلی بهتره.
من یکی از مراکزشو میشناسم که تو غرب تهران هست، شما هم که کرج هستید..اما نمیدونم معرفیش اینجا، جز قوانین سایت هست یا نه. اگر خواستید پیام خصوصی بدید تا بیشتر توضیح بدم و آدرسشو بفرستم براتون

امیدوارم خدا نکرده خدا نکرده انشاالله بلا دور باشه، مریضی ام اس نباشه:Ghamgin:

ام اس( Multiple Sclerosis) چیست؟

ام اس هنگامی در بدن آغاز می‌شود كه گلبول‌های سفید كه نقش دفاعی در بدن دارند به میلین كه حفاظتی برای رشته‌های عصبی است و كمك می‌كند كه پیام‌های الكتریكی با سرعتی چندین برابر منتقل شوند، بجای یك عامل بیگانه حمله می‌كنند و هر بار كه این گلبول‌ها به رشته‌های اعصاب مربوط به یكی از اندام‌های بدن حمله كنند، آن اندام دچار مشكل می‌شود.

انواع ام اس

شاید بتوان گفت دو بیمار ام اس را نمی‌توان یافت كه چگونگی شروع و ادامه بیماریشان شبیه هم باشد ولی در كل بیماری ام اس را می‌توان به چهار دسته‌ اصلی تقسیم كرد:
1. ام اس خوش‌خیم ( Benign MS ) كه در این نوع فقط تعداد كمی حمله رخ می‌دهد كه این حملات نیز معمولا با بهبودی كامل همراه است. این نوع ام‌اس در طی زمان بدتر نمی‌شود و معمولا موجب هیچ ناتوانی ماندگاری نخواهد شد.
2. نوع عود كننده و فروكش یابنده ( Relapsihg Remitting MS ) كه اكثر مبتلایان بیماریشان را با همین نوع آغاز می‌كنند و به این صورت است كه در آنها هر حمله بیماری، یك دوره آرام در پی دارد كه بیماران در این مدت مشكلی ندارند، حمله‌ها نیز معمولا غیر قابل پیش‌بینی‌اند.
3. نوع پیشرونده ثانویه ( Secondary Progressive MS ) ، این دسته می‌توان ادامه نوع قبلی دانست یعنی پس از چندین سال حمله‌ و آرامش بیمار به حدی می‌رسد كه بدون وجود دوره‌های واضحی از حمله با گذشت زمان ضعیف‌تر می‌شود.
4. نوع پیشرونده اولیه ( Primary Progressive ) در این نوع بیماری هرگز حالت‌های عود یا فروكش را ندارند و از همان حالت ممكن است هر زمانی متوقف شود یا همچنان بدتر شود.

علائم و مشكلات شایع در ام اس

تظاهرات و سیر بیماری ام اس از شخصی به شخص دیگر متفاوت است. چشم‌ها نیز معمولا اولین و شایع‌ترین عضو درگیر هستند، قدرت بینایی نیز معمولا در اشخاصی كه درگیری چشمی داشته‌اند تا حدی كاهش می‌یابد. اندام‌های دست و پا نیز ممكن است دچار مشكلات حسی و حركتی شوند مثل احساس كرختی، به خواب رفتگی یا سوزن سوزن شدن، اشكال در راه رفتن و حركات اداری دیگر را می‌توان نام برد. گوش‌ها گاهی دچار مشكلاتی نظیر وزوز یا كاهش شنوایی می‌شوند. احساس نیاز مكرر به دفع ادرار، بند آمدن و احتباس ادرار، بی‌اختیاری در دفع ادرار و بالاخره كاهش میل و توانایی جنسی از مشكلاتی هستند كه در دستگاه ادراری - تناسلی بیماران به وجود می‌آیند. از دست دادن تعادل هنگام راه رفتن خصوصا در تاریكی ممكن است به خاطر درگیری مخچه باشد به جزء این موارد می‌توان به مشكلاتی نظیر تمركز حواس و گاهی بی‌حواسی، اضطراب، افسردگی، احساس درد در ماهیچه‌ها، اشكال در سخن گفتن، اشكال در اجابت مزاج اشاره كرد.
گروهی از عوامل می‌توانند زمینه ساز ایجاد مشكلات جدید باشند كه از آنها می‌توان به گرما و رطوبت، وزرش‌هایی كه حرارت بدن را بالا می‌برند، تب و مهمتر از همه اینها فشار روحی و عصبی كه استرس روانی می‌گویند.

ام اس و فیزیوتراپی

یكی از مشكلات اصلی ما، ضعف و محدودیت در حركت است كه از طرفی به علت درگیری قسمت‌های حركتی در مغز و نخاع و از طرف دیگر به علت كم حركت شدن خود بیماران كه به یكی از این عوامل مربوط می‌شود؛ افسردگی و بی‌حوصلگی، ترس از افتادن و كم بودن تحرك دارای عوارضی مانند كوتاه و ضعیف‌تر شدن عضلات ، زخم بستر، یبوست و ... تفاوت بیماران ام اس با افرادی كه بعد از شكستگی و باز كردن گچ نیازمند به فیزیوتراپی هستند، در این است كه فیزیوتراپی بیماران ام اس ، برای مدت نامحدودی صورت می‌گیرد. منظور ما از انجام حركات فیزیوتراپی رسیدن به وضعیت بهتر جسمی و روحی است.

چه بخوریم؟

معمولا زمانی كه فرد بیمار شد بعد از این كه به دنبال دارو و درمان رفت به فكر می‌افتد كه چه مواد غذایی استفاده كند و از چه غذاهایی پرهیز كند. تاكنون هیچ رابطه مشخص بین مواد غذایی و ام اس پیدا نشده است، حالا كه می‌دانیم بوسیله رژیم غذایی نمی‌توان ام اس را درمان كرد ولی با یك برنامه‌ریزی خوب غذایی می‌توانیم از یكسری عوارض بیماری جلوگیری كنیم. به عنوان مثال استفاده كافی از میوه‌ها و سبزیجات علاوه بر تامین درصد بالایی از ویتامین‌های ضروری می‌تواند به بهتر كار كردن دستگاه گوارش و جلوگیری از یبوست كمك بسزایی كند. ما می‌توانیم آزادانه غذاهای متنوعی مصرف كنیم و یا از هر برنامه غذایی كه می‌پسندیم پیروی كنیم به شرطی كه حاوی مواد اصلی و ضروری بدن باشد. این مواد شامل پروتیئن‌ها، هیدرات‌های كربن (نشاسته و قند)، چربی‌ها، ویتامین‌ها و املاح می‌باشد. طبق جدول پیشنهادی انجمن ام اس آمریكا برای یك رژیم غذایی متعادل، بهتر است بخش اصلی غذا از هیدراتهای كربن و سپس میوه‌ها و سبزیجات، گوشت و سرانجام كمترین سهم آن از چربی‌ها باشد.

درمان ام اس

داروهای موجود برای درمان ام اس از نظر كاربرد به سه گروه اصلی تقسیم بندی می‌شوند، 1- برای حملات بیماری، در این دوره زمانی معمولا به صورت تزریقی وریدی و یا خوراكی تجویز می‌شوند و معمولا طول هر دوره بین چهار تا هفت روز طول می‌كشد. از این مواد، متیل پردنیزولون (سولومدرول یا دپومدرول) بیشتر به كار می‌رود و به جز آن از دگزامتازون، پروفیرون، بتامتازون هم استفاده می‌شود. 2- برای كنترل علائم بیماری: بیش از 30 داروی مختلف به این منظور به كار می‌روند، مثلا از آمانتادین برای كم كردن اختلالات حركتی و از باكلوفن برای مقابله با سفتی عضلانی (اسپاسم) استفاده می‌شود. 3- برای كنترل دوره بیماری: برای این منظور سه دارو وجود دارد كه دو عدد از آن‌ها از دسته اینترفرون‌ها هستند، اینترفرون‌ها مواد پروتئینی هستند كه به طور طبیعی در بدن برای مقابله با بعضی عفونت‌ها تولید می‌شوند. این سه دارو عبارتند از: 1- اینترفرون بتا، یك (آوونكس) 2- اینتروفرون بتا، یك B (بتاسرون)، 3- گلاتیرامراستات (كوپاكسون) از روش‌های درمانی دیگر می‌توان به تاثیر خوب بعضی از این روش‌ها دقیقا اثبات شده است مانند كاردرمانی، فیزیوتراپی، گفتاردرمانی و ماساژ . اما روش‌هایی دیگری هم هست كه بیماران نتایج خوبی از آن گرفته‌اند، مثل مدیتیشن ، یوگا، هومیوپاتی، انرژی درمانی و ....

چه كسانی ام اس می‌گیرند؟

هنوز چگونگی شروع ام اس دقیقا مشخص نشده است ولی امروزه دریافته‌اند كه مثلا شیوع این بیماری در مناطق مختلف دنیا با هم متفاوت است. به عنوان مثال در كشورهای شمال اروپا و آمریكا و افرادی نیز كه پوست، مو و چشم روشن دارند شیوع آن بیشتر دیده می‌شود ولی در سیاه ‌پوستان و ژاپنی‌ها كمیاب است. همچنین ام اس در خانم‌ها بیشتر از آقایان دیده می‌شود و شروع آن معمولا در سنین 20 تا 40 سالگی است.
در مورد اثر مهاجرت به ابتلاء به ام اس دیده شده در افرادی كه قبل از 15 سالگی به سرزمین دیگری مهاجرت كرده‌اند میزان شیوع بیماری مانند میزان شیوع آن در مردم سرزمین جدید است. این بیماری بیشتر در كسانی بروز می‌كند كه شخصیت خاصی دارند چنین افرادی معمولا مسئولیت پذیر ولی حساس هستندکه هنگام بروز ناملایمات خیلی خودخوری می‌كنند.

[=Times New Roman]سلام
نه جناب
delete [=Times New Roman]، ایشون ام اس ندارند خدا رو شکر.
خیالتون راحت.

سلام
لطفا از ام اس دیو نسازید.بعد از سیزده سال درد و تحمل مشکلات تنفسی،تازه یک سال و نیمه که دکترها زحمت کشیدند و بعد از سالها تحمل حمله های فراوون و استفاده های مکرر از انواع کورتون ها و داروهای جور واجور فهمیدند که ام اس و تنگی کانال نخاع گردنی دارم.
و تازه شروع کردند به تجویز داروهای عجیب و غریب. نتیجه ای نداد.اما حالا با اینکه توان حرکت چندانی ندارم و دردهای عجیب و غریبی رو تحمل میکنم اما خوشحالم که خدا منو اینقدر قشنگ دوست داره. درد زیادی دارم اما خوبم .خوب خوب خوب. و خدارو شکر میکنم که هنوز میبینم(هرچند با دوبینی وتاری دید)،میشنوم،میفهمم،احساس میکنم،میخندم،گریه میکنم و در میکشم،میسوزم وهزاران رحمت دیگه ای که شامل حالمه. فقط شکر خدا کنید همین.بعد برای راحتی خیال به متخصص مغز و اعصاب مراجعه کنید. با ام آر آی از مغز و گردن و ستون فقرات تون به جواب می رسید. درضمن اگه کانال نخاعی شما هم تنگ شده باشد احتمال بی حسی تو عضلات حرکتی تون پیش میاد.با تمام این حرفها، وقتی خدا دارید غمی ندارید. سخته اما مشکل نیست.ان شاء الله سلامتی تون رو به دست بیارید. آمین

خواهرم شما اتفاقا بايد به خانوادتون بگيد بگيد از پله ها افتاديد اونا بيان و ببرنتون دكتر شايد تشخيص دكتر اشتباه بوده شايد سريعتر اقدام كنيد و به خانوادتتون بگيد حالتون خوب بشه اصلا خودتونو نبازيد و نگران ناراحتي خانوادتتون نباشيد و اطلاع بديد از قدرت خداوند غافل نشويد .حتما شك نكنيد كه بايد به خانوادتون اطلاع بديد.تا سريعتر اقادم كنند.

سلام

امیدوارم بهبود یابید

و بدانید که

وَلَنَبْلُوَنَّكُم بِشَىْءٍۢ مِّنَ ٱلْخَوْفِ وَٱلْجُوعِ وَنَقْصٍۢ مِّنَ ٱلْأَمْوَ‌ٰلِ وَٱلْأَنفُسِ وَٱلثَّمَرَ‌ٰتِ ۗ وَبَشِّرِ ٱلصَّـٰبِرِينَ [٢:١٥٥]
قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش در مالها و جانها و میوه‌ها، آزمایش می‌کنیم؛ و بشارت ده به استقامت‌کنندگان!
﴿١٥٥﴾

ٱلَّذِينَ إِذَآ أَصَـٰبَتْهُم مُّصِيبَةٌۭ قَالُوٓا۟ إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّآ إِلَيْهِ رَ‌ٰجِعُونَ [٢:١٥٦]
آنها که هر گاه مصیبتی به ایشان می‌رسد، می‌گویند: «ما از آنِ خدائیم؛ و به سوی او بازمی‌گردیم!»
﴿١٥٦﴾

أُو۟لَـٰٓئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَ‌ٰتٌۭ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌۭ ۖ وَأُو۟لَـٰٓئِكَ هُمُ ٱلْمُهْتَدُونَ [٢:١٥٧]
اینها، همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده؛ و آنها هستند هدایت‌یافتگان!

:Gol:

سلام
امیدوارم که چیز مهمی نباشه.

حدس اولیه بنده این است که دچار « آسیب عصب محیطی » شده باشید. آنهم به علت وارد شدن نیروی کشش بر عصب خاصی. (یعنی در جریان حادثه افتادن شما، بدن شما در وضعیتی غیر عادی قرار گرفته که منجر به کشیدگی اعصاب شده است).
اعصاب به نیروی کشش که بر آنها وارد بیاید، حساسند.
آسیبهای نسبتاً شایعی هستند. البته خیلی هم زیاد نیستند.

« آسیب عصب محیطی » دارای سه گرید (درجه) است که باید مشخص شود در مورد شما، کدام گرید اتفاق افتاده است.
به جز گرید سوم که درمان جراحی نیاز دارد، دو گرید دیگر معمولاً با گذشت زمان خوب می شوند.
بهبودی در گرید اول تا 6 ماه طول می کشد و در گرید دوم تا حدود یکسال (کم و زیاد هم می شود).

در این مدت، البته نباید فرد به حال خود رها شود چون بر اثر بی حرکتی، به عوارضی دچار خواهد شد مثل تحلیل رفتن (آب شدن) برخی عضلات، کوتاه شدن برخی عضلات دیگر، سفت شدن مفاصل و تغییر شکل آنها (و اینها هم باعث کاهش توانایی حرکتی فرد می شوند).
لذا برای پیشگیری از این عوارض، انجام فیزیوتراپی در تمام این مدت، لازم است.
ولی نکته مهم اینجاست که حرکت ارادی عضلات دوباره برمیگردد و جای نگرانی وجود ندارد.

البته اینها در صورتی است که فرض « آسیب عصب محیطی » صحیح باشد.

شهلا;165129 نوشت:

خیلی دعام کنید

بنام خدا.

سلام،

ان شاءالله که هر چه زودتر بهبود حاصل بشه،

التماس دعا.

سلام عزيزم انشاالله كه اصلا چيز مهمي نيست و خوب ميشي ولي به خانوادت بگو يه دكتر خوب ببرن بنظرم خبردار شن بهتره :Gol::Gol::Gol:دعا ميكنم به حق اين شب هاي عزيز خوب شي غصه نخوريا فكر كنم موضوع مهمي نيست مگه چه جوري زمين خوردي؟شايد دكتر منظورش اين نبوده

سلام به همه ی دوستان خوبم وممنون از این همه لطف
خلاصه جواب همه عزیزان رو بدم که اولا الحمدلله الان خوب خوبم
دوما بخاطر بیماری سابقم که تو یه مدت چند ماهه توانایی راه رفتنم رو از دست داده بودم ترسیده بودم وگرنه مشکلم چیز مهمی نبود. نمی دونم. شاید هم داشتم به اون وضع برمیگشتم که خدا نجاتم داد. شاید که نه قطعا همین طوره
ببخشید دیر اومدم
باز هم برام دعا کنید تا قدر پاهامو بدونم!
خدایا شکرت

شهلا;168629 نوشت:

سلام به همه ی دوستان خوبم وممنون از این همه لطف
خلاصه جواب همه عزیزان رو بدم که اولا الحمدلله الان خوب خوبم

سلام شهلاجان

اين چند روز خيلي به يادتون بودم كه بالاخره چي شد.
و دعاگوتون هم بودم.

خيلي خوشحال شدم كه خبر سلامتي تون رو ميبينم. :Gol::Gol:

اميدوارم همه مون بتونيم شاكر نعمت هاي غيرقابل شمارش خدا رو بدونيم :ok:


شهلا;168629 نوشت:
سلام به همه ی دوستان خوبم وممنون از این همه لطف خلاصه جواب همه عزیزان رو بدم که اولا الحمدلله الان خوب خوبم دوما بخاطر بیماری سابقم که تو یه مدت چند ماهه توانایی راه رفتنم رو از دست داده بودم ترسیده بودم وگرنه مشکلم چیز مهمی نبود. نمی دونم. شاید هم داشتم به اون وضع برمیگشتم که خدا نجاتم داد. شاید که نه قطعا همین طوره ببخشید دیر اومدم باز هم برام دعا کنید تا قدر پاهامو بدونم! خدایا شکرت

[=Times New Roman]سلام علیکم
خدا رو شکر.
من جرأت نکردم نظر قطعی بدهم ، وگرنه می خواستم همون موقع بهتون بگم که چیزی نیست و نگران نباشید.:ok:
الحمد لله .
در پناه حق.

:Mohabbat::Gol::Kaf::birthday::ghash::paresh::tavallod::shadi::khandidan::solh::pirooz::tashvigh!::Doaa::khoshali::deldari::okey::frind::kafkaf::shad::shookhi::dokhtar::doosti::Bye::Ebraz Doosti::nishkand::Norani::Tavalod::dohkhtar::aks::khandeh!::hamdel::Hedye::moj::moj::moj:
خیلی خوشحال شدم که الحمدالله مسئله حل شده
ان شاالله که همه مون عاقبت به خیر بشیم!

موضوع قفل شده است