آیا منظور حضرت زهرا فدک میخواست همون چند درخت خرما بود؟

تب‌های اولیه

42 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا منظور حضرت زهرا فدک میخواست همون چند درخت خرما بود؟

سلام و عرض احترام

عزاداری شما قبول باشه - اجرتون هم با امام حسین

وقتی حضرت زهرا گفت من فدک میخواهم منظورش همون چند درخت خرما و باغ بود!؟

باتشکر از کارشناسان

یاعلی

سلام
موقعیت جغرافیایی فدک

فدک دهکده ای در شمال مدینه بود که تا آن شهر دو یا سه روز راه فاصله داشت . این دهکده در شرق خیبر و در حدود هشت فرسنگی آن واقع بود و ساکنانش همگی یهودی شمرده می شدند . امروزه فاصله خیبر تا مدینه را حدود 120 یا 160 کیلومتر ذکر می کنند .

1 . معجم البلدان، یاقوت حمومی، ج 5و6، ص 417 .
2 . دانشنامه امام علی (ع)، ج 8، ص 355 (مقاله فدک) .
3 . همان، ص 351 .

فدک و رسول خدا (ص)

در سال هفتم هجرت، پیامبر خدا (ص) برای سرکوبی یهودیان خیبر که علاوه بر پناه دادن به یهودیان توطئه گر رانده شده، از مدینه به توطئه و تحریک قبایل مختلف علیه اسلام مشغول بودند، سپاهی به آن سمت گسیل داشت و پس از چند روز محاصره دژهای آن راتصرف کرد .
پس از پیروزی کامل سپاه اسلام - با آن که اختیار اموال و جان های شکست خوردگان همگی در دست پیامبر (ص) قرار داشت - رسول خدا (ص) با بزرگواری تمام، پیشنهاد آنان را پذیرفت و به آن ها اجازه داد نصف خیبر را در اختیار داشته باشند و نصف دیگر از آن مسلمانان باشد . بدین ترتیب، یهودیان در سرزمین خود باقی ماندند تا هر ساله نصف درآمد خیبر را به مدینه ارسال دارند .
با شنیدن خبر پیروزی سپاه اسلام، فدکیان که خود را همدست خیبریان می دیدند، به هراس افتادند; اما وقتی خبر برخورد بزرگوارانه پیامبر (ص) با خیبریان را شنیدند، شادمان شدند و از رسول خدا (ص) خواستند با آنان همانند خیبریان رفتار کند . پیامبر خدا (ص) این درخواست را پذیرفت .

تاریخ الطبری، محمدبن جریر طبری، ج 2، ص 302و303;

فتوح البلدان، ابوالحسن بلاذری، ص 42;السقیفة و فدک

تفاوت فقهی حکم خیبر و فدک

رفتار رسول خدا درباره فدک و خیبر یکسان می نماید; ولی این دو سرزمین حکم همسان ندارند . مناطقی که به دست مسلمانان تسخیر می شود، دو گونه است:
1 . مکان های که با جنگ و نیروی نظامی گشوده می شود . این سرزمین ها که در اصطلاح «مفتوح العنوة » (گشوده شده با قهر و سلطه) خوانده می شود،
به منظور تقدیر از تلاش جنگجویان مسلمان در اختیار مسلمانان قرار می گیرد و رهبر جامعه اسلامی چگونگی تقسیم یا بهره برداری از آن را مشخص می سازد . منطقه خیبر، جز دو دژ آن به نامه های «وطیح » و «سلالم » ، این گونه بود .
2 . مکان هایی که با صلح گشوده می شود; یعنی مردم منطقه ای با پیمان صلح خود را تسلیم می کنند و دروازه های خود را به روی مسلمانان می گشایند .
قرآن کریم اختیار این نوع سرزمین ها را تنها به رسول خدا (ص) سپرده است و مسلمانان در آن هیچ حقی ندارند .
فدک و دو دژپیش گفته خیبر این گونه فتح شد . بنابراین، ملک رسول خدا (ص) گشت . طبری مورخ بزرگ می گوید: «و کانت فدک خالصة لرسول الله (ص) لانهم لم یجلبوا علیها بخیل و لا رکاب; فدک ملک خالص پیامبر خدا (ص) بود . زیرا مسلمانان آن را با سواره نظام و پیاده نظام نگشودند .»

5 . الاحکام السلطانیة، ابوالحسن ماوردی، ص 139 .
6 . تاریخ الطبری، ج 2، ص 302 .
7 . حشر (59) : 6 .
8 . تاریخ الطبری، ج 2، ص 302 .



ارزش اقتصادی فدک

درباره ارزش اقتصادی فدک بسیار سخن گفته اند . برخی از منابع شیعی درآمد سالیانه آن را بین بیست و چهار هزار تا هفتاد هزار دینار نوشته اند و برخی دیگر، نصف در آمد سالیانه آن را 24هزار دینار نگاشته اند . ابن ابی الحدید معتزلی از یکی از متکلمان امامی مذهب چنان نقل می کند که ارزش درختان خرمای این ناحیه با ارزش درختان خرمای شهر کوفه در قرن هفتم برابر بود .

به نظر می رسد می توان تا حدودی ارزش واقعی اقتصادی آن را از یک گزارش تاریخی زمان خلافت عمربن خطاب دریافت . وقتی خلیفه دوم تصمیم گرفت فدکیان یهودی را از شبه جزیره عربستان اخراج کند، دستور داد نصف فدک را که سهم آنان بود، از نظر زمین و درختان و میوه ها قیمت گذاری کنند . کارشناسان ارزش آن را پنجاه هزار درهم تعیین کردند و عمر با پرداخت این مبلغ به یهودیان فدک، آن ها را از عربستان بیرون راند .
بنابراین، می توان ارزش اقتصادی فدک در زمان رسول خدا (ص) و ابوبکر را چیزی نزدیک به این مقدار دانست .
اختلاف حضرت زهرا (س) با حکومت بر سر فدک چگونه بود؟
گزارش های منابع شیعی و سنی نشان می دهد حضرت زهرا (س) و حکومت هر یک دو ادعا درباره فدک داشتند .
الف) ادعاهای حضرت زهرا (س)

چنان که نزد شیعیان مشهور است، حضرت زهرا (س) فدک را ملک خود می دانست و برای اثبات مالکیت خود دو راه را به صورت طولی پیمود; یعنی وقتی از راه اول نتیجه نگرفت سراغ راه دوم رفت . این دو راه عبارت است از بخشش و ارث .
1 . بخشش (نحله)

عمده منابع شیعی و نیز منابع متعدد اهل سنت این نکته را بیان می کنند که نیمی از فدک در سال هفتم هجری به ملکیت شخص پیامبر اکرم (ص) درآمد و پیامبر (ص) - طبق آیه «و آت ذالقربی حقه; ( حق خویشان خود را بپرداز» - آن را به حضرت فاطمه زهرا (س) بخشید .
حضرت فاطمه (س) پس از پیامبر اکرم (ص) برای اثبات این ادعا حضرت علی (ع) و ام ایمن را گواه قرار داد . حکومت سخن حضرت زهرا (س) را نپذیرفت و بااین بهانه که اولا حضرت علی (ع) در این گواهی صاحب نفع است و ثانیا - حتی اگر شهادت علی (ع) پذیرفته شود - در اثبات امور مالی گواهی دو مرد یا یک مرد و دو زن لازم است، گواهی امام علی (ع) و ام ایمن را رد کرد .

بحارالانوار، مجلسی، ج 29، ص 123 .
همان، ص 116 .
شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 16، ص 236 .
السقیفة و فدک، ص 98 .
النص و الاجتهاد، سید عبدالحسین شرف الدین، ص 61 .
اسرا (17) 26 .
شرح نهج البلاغه، ج 16، ص 268و275 .
همان، ص 214و220; فتوح البلدان . ص 44

ارث

پس از آن که حکومت شهادت گواهان حضرت (س) را نپذیرفت، حضرت زهرا (س) از راه دیگر وارد شد و از حکومت خواست میراث پدرش را که فدک نیز بخشی از آن است، به او واگذار کند و در این مورد به نص آیه قرآن درباره ارث متمسک شد:
«یوصیکم الله فی الولادکم للذکر مثل حظ الانثیین . . . ;
خداوند به شمار درباره [ارث] فرزندانتان سفارش می کند که سهم پسر دو برابر دختر است . . . .»

ظاهر این آیه عام است و انبیا و غیر انبیا را شامل می شود . ابوبکر در برابر این آیه چنان استدلال کرد که انبیا از خود ارث باقی نمی گذارند .

حضرت زهرا (س) فرمود: چگونه است که هر گاه تو درگذشتی فرزندانت از تو ارث می برند; اما ما از رسول خدا (ص) ارث نمی بریم؟ ! آن گاه به آیات دیگر قرآن که در موارد مختلف از ارث پیامبران گذشته سخن به میان آورده است، تمسک جست;

مانند آیه ششم سوره مریم و آیه شانزدهم سوره نمل .

در آیه ششم سوره مریم، حضرت زکریا بیان می دارد که «خداوندا، من از خویشانم که پس از من وارثانم خواهند شد، بیمناکم . . . پس فرزندی به من عطا کن که از من و آل یعقوب ارث برد .»

در آیه شانزدهم سوره نمل از ارث بردن سلیمان پیامبر، از پدرش داوود پیامبر سخن به میان آمده است .

سؤالی که در این جا به ذهن می رسد، آن است که اگر حضرت زهرا (س) می توانست فدک را از طریق ارث به دست بیاورد، باید می دانست پیامبراکرم (ص) وارثان شرعی دیگری به عنوان همسران دارد و فدک تنها از آن حضرت (س) نمی گشت . پس چرا از ابوبکر می خواهد تمام فدک را از طریق ارث به او واگذار کند؟
در پاسخ باید گفت:

1 . حضرت (س) تمام فدک را شرعا از آن خود می دانست و چون ادعای بخشش او را نپذیرفتند، به ادعای ارث متوسل شد .
2 . اگر آن را از راه ارث به او می دادند، در این هنگام طبق قانون ارث اسلام تنها 18 آن میان تمام همسران پیامبر (ص) تقسیم می شد و 78 آن به حضرت (س) می رسید . بنابراین، طبیعی می نمود که حضرت (س) به جهت فراوانی سهمش ادعای خود را در ظاهر به صورت کلی بیان دارد .

شرح نهج البلاغه، ج 16، ص 217 .
نساء (4) : 11 .
شرح نهج البلاغه، ج 16، ص 218و251 .
واضح است، با توجه به بیمناکی حضرت زکریا از وارثان فعلی خود، مراد او از ارث در این جا ارث در امور مالی است نه ارث نبوت و حکمت که این دو قابل ارث نیستند و خدا به هر کس بخواهد عطا می کند .
لاحتجاج، طبرسی، ج 1، ص 144 .
نساء (4) : 12 .

madanchi11;165114 نوشت:
وقتی حضرت زهرا گفت من فدک میخواهم منظورش همون چند درخت خرما و باغ بود!؟


با توجه به اطلاعات بالا نظر خودتون چیه؟

madanchi11;165114 نوشت:
سلام و عرض احترام

عزاداری شما قبول باشه - اجرتون هم با امام حسین

وقتی حضرت زهرا گفت من فدک میخواهم منظورش همون چند درخت خرما و باغ بود!؟

باتشکر از کارشناسان

یاعلی


با سلام
چنان كه در منابع تاريخي معتبر آمده فدك مجموعه‌اي از باغات و مزارعي بود در اطراف مدينه كه پيامبر اكرم آن را به صلح از يهوديان خيبر گرفته و به حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ بخشيد
فدك نام دهكده‌اي است كه در 60 كيلومتري شهر مدينة النبي واقع شده، اين منطقه سرسبز و پر از درخت يكي از مناطق خيبر است و يهوديان مدينه در آن سكني داشتند و به زراعت و باغداري مي‌پرداختند و از اين منطقه حاصلخيز درآمدهاي خوبي به دست مي‌آوردند.

با توجه به اين كه نسل پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ از طريق حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ ادامه پيدا مي‌كند، آن حضرت ـ صلي الله عليه و آله ـ اين معني را پيش بيني مي‌كرده كه زماني حكومت از امام علي ـ عليه السّلام ـ و فرزندانش گرفته خواهد شد. و در عين حال آنها پناهگاه و مرجع مردم خصوصاً يتيمان، مساكين و بيوه زنان خواهند بود. لذا پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ با هبه فدك به حضرت زهرا خواسته‌اند كه دست اهل بيت در آينده خالي نباشد. و بتوانند ملجأ و مأوي فقراء‌ و مساكين و ايتام باشند. و زماني كه فدك در اختيار حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ بود هر سال حضرت به اندازة قوت خويش از آن استفاده نموده و بقيّه را بين فقرا تقسيم مي‌كردند. و اميد فقرا، خانة حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ بود تا هنگامي كه فدك از حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ گرفته مي‌شود.

رفتار زمامداران اسلامي در طول تاريخ با فدک

بررسي عملكرد حاكمان و رفتار متناقص آنها با مسأله فدك نمايانگر اين است كه بعضي از آنها سرزمين فدك را جزء اموال دولت و حكومت دانسته، نه مال خصوصي دختر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ، و برخي نيز فدك را جز اموال، فاطمه(س) و فرزندان او مي دانستند، بنابراين هر كدام با سليقه شخصي با آن رفتار كرده اند.
رفتار و عملكرد زمامداران اسلامي در طول تاريخ به سه دوره تقسيم مي شود: الف) دوران سه خليفه اول ب) دوران بني اميه ج) دوران بني عباس

فدك در دوران خلفاي سه گانه:
1- خليفه اول (ابوبكر) سرزمين فدك را از دست زهراء ـ سلام الله عليها ـ دختر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ گرفت و او را از ملك خويش محروم ساخت و آنرا جزء درآمد عمومي دولت و بيت المال قرار داد و از ثروت عظيم آن در ايام سلطنت خويش استفاده كرد.(1)
2- خليفه دوم (عمر بن خطاب) با اينكه در سمت مشاوري ابوبكر، اصرار زياد بر تصرف فدك و ممانعت از ارجاع آن به دختر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ داشت و نگذاشت ابوبكر آن را به صاحبش برگرداند،(2) ولي در ايام زمامداريش آن را به وارثان و فرزندان زهرا ـ سلام الله عليها ـ برگرداند.(3)
به نظر مي رسد اين تصميم خليفه دوم در بازگرداندن سرزمين فدك به خاندان پيامبر و وارثان دخترش - با اينكه خودش در ماجراي غصب آن نقش اساسي ايفاء كرد - از روي ناچاري و تعديل افكار عمومي باشد. چون در زمان خلافت ابوبكر به دليل ظلم و ستمي كه در حق خاندان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بعمل آمد و مال شخصي آنها را غصب كردند، افكار عموم مردم كه از طرفي ناظر بر اين اذيت و آزارها و از طرفي هم متوجه حقيقت و واقعيت مطلب بودند، نسبت به خليفه بدبين گشت.
3- خليفه سوم (عثمان بن عفان) نيز در ايام خلافتش دوباره اين سرزمين را غصب كرده و در تصرف آن حتي از روش خليفه اول هم تعدي كرده و آن را به مروان بن حكم واگذار كرد، مروان هم تا پايان خلافت عثمان از آن استفاده مي كرد.
بعد از پايان يافتن ايام خلافت عثمان، آنچه كه از مجموع كتابهاي تاريخ برداشت مي شود اين است كه، علي بن ابيطالب ـ عليه السلام ـ سرزمين فدك را از دست مروان بن حكم گرفت و با اقتدا به پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ آن را از اموال شخصي فاطمه ـ سلام الله عليها ـ دختر پيامبر بشمار آورد و به عنوان ميراث، خود و اولادش آن را در اختيار گرفته و درآمدش را به صلاحديد خود مصرف مي نمود.(4)

فدك در دوران خلافت حاكمان بني اميه:
1- معاويه بن ابوسفيان در دوران زمامداريش سرزمين فدك را از فرزندان زهرا ـ سلام الله عليها ـ گرفته و به تصرف خويش درآورد و آنرا بين سه نفر تقسيم كرد. يك سوم آن را به مروان بن حكم و يك سوم آن را به عمر بن عثمان و يك سوم آن را به پسرش يزيد بخشيد، بعد از آنها به مرور زمان همه آن سرزمين در اختيار عمر بن عبدالعزيز درآمد.(5)
2- عمر بن عبدالعزيز در دوران سلطنتش، تصميم گرفت اين سرزمين را به صاحبانش برگرداند. به استاندارش در مدينه نامه اي نوشت كه فدك را به فرزندان فاطمه ـ سلام الله عليها ـ تحويل نمايد، اما متأسفانه اطرافيانش در اين تصميم بر او ايراد گرفته و او را تحت فشار قرار دادند كه اين عمل بر خلاف روش خليفه اول و ديگر خلفاء گذشته است و تهديد كردند كه عدول از طريقه آنها جايز نيست. پس به ناچار سرزمين فدك را نگهداشت ولي درآمد آن را به فرزندان فاطمه ـ سلام الله عليها ـ تحويل مي داد.(6)
3- بعد از عمر بن عبدالعزيز، يزيد بن عبدالملك در زمان حكومتش، چشم طمع به در آمد فدك انداخته و آن را در اختيار گرفته و از سودهاي بدست آمده آن، استفاده مي كرد و بر خلاف عمر بن عبدالعزيز راضي نشد درآمد آن را به اولاد فاطمه ـ سلام الله عليها ـ برساند و آنها را از حقشان محروم كرد.
و اين ظلم و تعدي به عترت پيامبر و غصب حق آنها تا پايان حكومت بني اميه ادامه پيدا كرد.(7)

فدك در دوران خلافت حاكمان بني عباس:
1- ابوالعباس سفاح هنگاميكه به حكومت رسيد شايد بخاطر تثبيت موقعيت خود و جلب نظر بعضي از هاشميين، يا بدلايلي ديگر فدك را به عبدالله بن حسن از نوادگان امام حسن ـ عليه السلام ـ رد كرد.(8)
2- منصور عباسي در ايام زمامداريش فدك را از اولاد امام مجتبي ـ عليه السلام ـ گرفته و به تصرف خويش درآورد.(9)
3- پس از منصور، مهدي عباسي فدك را به صاحبان آن بر گرداند.
4- موسي بن مهدي عباسي بعد از پدرش متأسفانه بناء را بر ظلم و تعدي گذاشته و سرزمين فدك را غصب كرد پس از او هم ماجراي فدك بهمين منوال توسط ديگر خلفاء بني عباس ادامه پيدا كرد تا اينكه زمان حكومت مأمون فرا رسيد.(10)
5- مأمون عباسي يكي از حاكمان بني عباس است كه در ماجراي فدك به راه صواب رفته، چون حقيقت مطلب را مي دانست و از اساس ماجرا اطلاع داشت به استاندارش در مدينه نوشت:(11) فدك از آنِ فاطمه دختر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بوده كه پدرش به او بخشيده بود و حق او ضايع شد. تا اينكه گفته: اين مطلب روشن و مسلم است و تاريخ آن را گواهي مي دهد. پس الان لازم است به صاحبانش برگردد و به دستور او بازگردانده شد.(12)
6- متوكل عباسي در ايام حكومت ظالمانه اش، اين سرزمين را از وارثان دختر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ گرفته به شخصي به نام عبدالله بن عمر بازيار واگذار كرد عبدالله بن عمر هم به مردي به نام بشر بن بني اميه دستور داد يازده درختي كه در اين سرزمين توسط پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ غرس شده را قطع كند پس بشر هم آنها را قطع كرد و اعضايش فلج شد. بعد از متوكل هم هيچ يك از حاكمان آن را به اولاد فاطمه برنگرداند و اين ماجرا بصورت ظلم و تعدي ادامه پيدا كرد.
ازدست به دست شدن فدك مي توان نتيجه گرفت كه اين ملك مالكي داشته كه به زور ازدستش غصب گرديد ازاينروي درطول دوران مختلف تاريخ تعامل يكدست با آن نشد ،براساس شواهد معتبر حق وملك مسلم حضرت زهرا (سلام الله عليها) بود كه پس از پيامبر غصب گرديد.

پاورقی:
1. ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 16، ص 16 - صدر، فدك في التاريخ، ص 21.
2. سيره حلبي، ج 3، ص 391 – موسوي قزوين، فدك، ص175.
3. صدر، فدك في التاريخ، ص21.
4. همان، ص 22.
5. ابن ابي الحديد، نهج البلاغه، ج 16، ص 216.
6. صدر، فدك در تاريخ، ص23.
7. همان، ص23.
8. همان، ص23.
9. ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج16، ص217.
10. فدك در تاريخ، ص24.
11. فدك در تاريخ ص24.
12. شرح نهج البلاغه، ج16، ص217.


سلام بر معدن چی عزیز
و قبول عزاداری شما
یا حسین
فدک اگر چه همان باغ بود ولی از سیره امامان مشخص می شود که منظور از فدک فقط مطالبه آن باغ نبود چراکه فاطمه زهرا سلام الله علیها با مطالبه آن می خواستند به مسلمانان تفهیم کنند که این دستگاه غاصب است وکسی که زمین شخصی را غصب کرد می تواند حکومت را هم غصب کرده باشد
دلیل بر این ادعای بنده
1. علی علیه السلام در زمان خلافت متعرض فدک نشدند چون اصل نبود
2.امام کاظم علیه السلام :
روزى هارون الرشيد به امام موسى بن جعفرعليهما السلام عرض كرد: مى‏خواهم ‏فدك را به تو برگردانم. امام فرمود: من فدك را نمى‏خواهم مگر باحدود آن. هارون گفت: حدود آن رامشخص كن. امام فرمود: اگر حدودش‏را بگويم آن را به من نخواهى داد. هارون اصرار كرد و گفت: فدك‏ را با حدودش به امام خواهد بخشيد. امام فرمود: حد اول فدك، عدن‏است. هارون باشنيدن اين جمله درهم كشيده شد. امام فرمود: حد دوم آن سمرقند ، حد سوم آن آفريقا و حد چهارم آن نواحى درياى ‏خزر و ارمنستان است. هارون الرشيد در حالى كه به شدت عصبانى‏شده بود، گفت: با اين حال چيزى براى ما باقى نمى‏ماند. امام‏فرمود: من از اول گفتم که : اگر فدك را بخواهم با حدود آن است و توآن را به ما نخواهى داد. (1)

1. بحار، ج 48، ص 144.

سلام علیکم

عماد;165293 نوشت:
روزى هارون الرشيد به امام موسى بن جعفرعليهما السلام عرض كرد: مى‏خواهم ‏فدك را به تو برگردانم. امام فرمود: من فدك را نمى‏خواهم مگر باحدود آن. هارون گفت: حدود آن رامشخص كن. امام فرمود: اگر حدودش‏را بگويم آن را به من نخواهى داد. هارون اصرار كرد و گفت: فدك‏ را با حدودش به امام خواهد بخشيد. امام فرمود: حد اول فدك، عدن‏است. هارون باشنيدن اين جمله درهم كشيده شد. امام فرمود: حد دوم آن سمرقند ، حد سوم آن آفريقا و حد چهارم آن نواحى درياى ‏خزر و ارمنستان است. هارون الرشيد در حالى كه به شدت عصبانى‏شده بود، گفت: با اين حال چيزى براى ما باقى نمى‏ماند. امام‏فرمود: من از اول گفتم که : اگر فدك را بخواهم با حدود آن است و توآن را به ما نخواهى داد

تشکر

من همین جمله رو در بحار خوندم!

ولی منظورشو متوجه نشدم! امام پادشاهی میخواست؟؟؟؟؟؟؟؟

یاعلی

madanchi11;165367 نوشت:
تشکر

من همین جمله رو در بحار خوندم!

ولی منظورشو متوجه نشدم! امام پادشاهی میخواست؟؟؟؟؟؟؟؟

یاعلی

سلام

پادشاهی چیه؟

امام از طرف خدا خلیفه مسلمین بود و این حق از ایشون غصب شده بود. با گرفتن این حق از امام علی و فرزندانشون اسلام به انحراف افتاد.
امام برای خودشون مسلم است که چیزی نمیخواستن. منظور امام این است که خلافت از ما غصب شده. مقامی که خدا به ما داده است تا بوسیله آن دین را حفظ کنیم و مردم را هدایت.

سلام علیکم

زیتون;165389 نوشت:
منظور امام این است که خلافت از ما غصب شده.

شما فرقی بین خلافت و پادشاهی میبینید؟!؟!

خداوند نمیتوانست به امام نیروی بدهد که این خلافت بعداز پیامبر حذف کنن!

اين که مي بينيد هارون الرشيد حضرت موسي بن جعفر(ع) را مي گيرد و چندين سال حبس مي کند... نه از اين جهت است که سيد و اولاد پيغمبرند و اين ها با پيغمبر(ص) مخالفند...

اين ها مي دانستند که اولاد علي(ع) داعيه خلافت داشته و بر تشکيل حکومت اسلامي اصرار دارند و خلافت و حکومت را وظيفه خود مي دانند.
چنان که آن رو که به امام(ع) پيشنهاد شد حدود «فدک» را تعيين فرمايد تا آن را به ايشان برگردانند، طبق روايت، حضرت حدود کشور اسلامي را تعيين فرمود. يعني، تا اين حدود حق ماست و ما بايد بر آن حکومت داشته باشيم و شما غاصبيد.
حکام جائر مي ديدند که اگر موسي بن جعفر(ع) آزاد باشد، زندگي را بر آن ها حرام خواهد کرد؛ و ممکن است زمينه اي فراهم شود که حضرت قيام کند و سلطنت را براندازد. از اين جهت مهلت ندادند و ايشان را به شهادت رساندند

و اگر اولاد پيغمبر بر حق نبودند چرا در زمان مامون پيشنهادبازگرداندن فدک با تعویض ولایتعهدی به امام رضا (علیه السلام) مطرح شد.

پس مطمئنا خود خلفا عباسي هم ميدانستند كه اين حكومت حق ذريه پيامبر است

madanchi11;165402 نوشت:
خداوند نمیتوانست به امام نیروی بدهد که این خلافت بعداز پیامبر حذف کنن!

سلام
این مثل این است که بگویید خداوند به پیامبران نیرویی بدهد تا همه مردم را بزور مسلمان کند.

در صورتی که خداوند در قرآن فرموده که «همانا خداوند حال قومی را تغییر نمیدهد مگر آنکه خود تغییر دهند»(رعد 11)

مطهره;165438 نوشت:
پس مطمئنا خود خلفا عباسي هم ميدانستند كه اين حكومت حق ذريه پيامبر است

زیتون;165498 نوشت:
همانا خداوند حال قومی را تغییر نمیدهد مگر آنکه خود تغییر دهند

سلام

چرا امام ها نتونستند پس بگیرن؟!!!؟؟؟

منظورم است قدرت نداشتن مردم را به راه راست هدایت کنن سرکار زیتون!

madanchi11;166963 نوشت:
سلام

چرا امام ها نتونستند پس بگیرن؟!!!؟؟؟

منظورم است قدرت نداشتن مردم را به راه راست هدایت کنن سرکار زیتون!

چطور هدایت میکردند؟ اگر نخواهند هدایت شوند که نمیشود بزور هدایتشون کرد.
دلیلش همان عدم پذیرش حق توسط مردم بود.

زیتون;166970 نوشت:
دلیلش همان عدم پذیرش حق توسط مردم بود.

کسی که صلاح نیست خوشبختی خودشو نخواد ؟؟؟؟

من جواب خودمو نگرفتم!

امامان چرا میخواستن خلافت کنن؟؟؟؟؟

madanchi11;166975 نوشت:
من ج
madanchi11;165402 نوشت:
شما فرقی بین خلافت و پادشاهی میبینید؟!؟!
madanchi11;165367 نوشت:
ولی منظورشو متوجه نشدم! امام پادشاهی میخواست؟؟؟؟؟؟؟؟

واب خودمو نگرفتم! امامان چرا میخواستن خلافت کنن؟؟؟؟؟

اگر اسلام را مانند کشتی در نظر بگیریم که بناست مسلمانان را از دریایی طوفانی گذرانده وبه بهشت برساند،خداوند برای این کشتی ناخداهایی تربیت کرده که فقط آنها می توانند این کشتی را برانند ودیگران قادر به حرکت دادن این کشتی نیستند ولی با ابزارهای خود آمده اندو هدایت کشتی را از ناخدای اصلی گرفته اندو دارند کشتی راغرق می کنند آیا ناخدا نباید به پا خیزد و از غرق شدن کشتی که همه مسلمانان را از بین می برد نجات دهد
خلافت همان ناخدای غصبی است وامامت ناخدایی است که برای هدایت کشتی اسلام خدا تربیت کرده است
به همین جهت است که در شورای شش نفره عمر، وقتی عبدالرحمن بن عوف به حضرت علی علیه السلام گفت : با توبیعت می کنم به شرطی که به سنت پیامبر صلی الله وعلیه واله وسلم وسنت شیخین وفادار باشی ، ایشان فرمودند سنت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آری ولی سنت شیخین نه، چرا که شیخین ناخدایی نمی دانستند و اسلام را به جزایر پرت برده بودند
پس کسی که منصوب از جانب خداست باید از بین رفتن اسلام جلو گیری کند و منصبی که خداوند ایشان را برای آن منصب آماده کرده از دست غاصبان بگیرد البته شرایط در برخورد با این ناخدای قلابی فرق می کند که همان داستان سکوت وصلح وقیام امامان است

سلام

تشکر از استاد عماد

عماد;169398 نوشت:
پس کسی که منصوب از جانب خداست باید از بین رفتن اسلام جلو گیری کند

خلافت باید به ناخدا کشتی داده بشه درست. پس چرا نیتونستند ناخدایی کشتی روحذف کنن؟

madanchi11;169440 نوشت:
خلافت باید به ناخدا کشتی داده بشه درست. پس چرا نیتونستند ناخدایی کشتی روحذف کنن؟

سلام.
منظورتون اینکه که به زور و قدرت خلیفه می شدن؟
خداوند اینو نمی خواست. مردم هر زمان باید خودشون رو نشون می دادن و آزمایش می شدن.
معصومین (ع) هم راضی به رضای الهی بودن.
اصل مقام امامان(ع)، خلافت نبود، امامت بود. اما یکی از چیزهایی که باید در دست امام باشه خلافته.
یعنی با وجود امام هیچ کسی لیاقت خلافت نداره.

جريان فدك اين بود كه آن منطقه درامد خوبي داشت و حضرت زهرا ان را بين فقيران تقسيم ميكرد

و ابوبكر نيز براي رسيدن به قدرت و گرفت خلافت به درامد آنجا نياز داشت كه ان را بيت المال اعلام كرد ولي زماني كه ابوبكر ميخواست خطبه بخواند حضرت زهرا امد و با دلايل قرآني ثابت كرد كه آنجا مال او هست و مجبورا براي اينكه ابوبكر خلافتش به مشكل بر نخورد آن را پس داد ولي با ترفندي عمر آن را پس گرفت كه اتفاقاتي افتاد.....

سلام

سها;169535 نوشت:
اصل مقام امامان(ع)، خلافت نبود، امامت بود. اما یکی از چیزهایی که باید در دست امام باشه خلافته.

حالا چی شد خلافت بود یا نه!!

madanchi11;166975 نوشت:

امامان چرا میخواستن خلافت کنن؟؟؟؟؟

چون حق آنهاست كه جامعه را رهبري كنند چون معصوم بودند .

وظيمه پيامبران دعوت به سوي خدا هست شايد نتوانند در اين مسير حكومت اسلامي تشكيل بدهند ولي وظيفه امامان تشكيل حكومت اسلامي است به درخواست مردم .

روايتي در اين مورد هست به امام حسين گفتند چرا اول به كوفه نرفتي گفت زماني كه كوفيان نامه نوشتند مجبور بودم بروم چون مردم دعوتم كرده بودند.(با اين كه ميدانست شهيد ميشود ولي چون مردم ميخواستند حكومت اسلامي بايد ميرفت)

iran masood;169609 نوشت:
ون حق آنهاست كه جامعه را رهبري كنند چون معصوم بودند .

خوب پ چرا خداوند به انها کمک نکرد حکومت بدست بگیرند؟

madanchi11;169622 نوشت:
خوب پ چرا خداوند به انها کمک نکرد حکومت بدست بگیرند؟

خواست خداوند این نبود. مردم باید ذات خودشون رو نشون می دادن.
برای خیلی از پیامبران قبلی هم همین طور شد. فقط چند تا انگشت شمار حاکم شدن.
مردم خودشون رو نشون دادن، اما درباره منتقم قضیه فرق می کنه. خداوند تا اینجا به مردم فرصت داد.
حالا انشاالله باشیم ببینیم خداوند چجوری منتقم رو یاری می کنه.

سها;169633 نوشت:
خواست خداوند این نبود.

اگر خواست خداوند نبود چرا امامان خلافت میخواستن؟؟!؟؟

madanchi11;169581 نوشت:
حالا چی شد خلافت بود یا نه!!

امامت کلی تر از خلافته.
یه جورایی مثل شرط لازم و کافی، امامت کافی، خلافت لازم!
خلافت یکی از چیزهاییه که باید به امام برسه.
امام یعنی هادی به سمت خوبی ها، یعنی پیشوا.
برترین شخص برای رهبری امت از همه نظر. حاکمیت جامعه هم یکی از این "همه نظر" هست.
رهبری جامعه باید به دست کسی باشه که به عدالت تمام رفتار کنه. اون طوری که خدا می خواد.
خلافت هم مثل مرجعیت علمی یکی از مقامهاییه که باید در دست امام باشه.

madanchi11;169635 نوشت:
اگر خواست خداوند نبود چرا امامان خلافت میخواستن؟؟!؟؟

توی قرآن آیه ای هست که اگر خداوند می خواست همه رو به اجبار هدایت می کرد، اما هدایت اجباری سودی نداره.
خداوند هدایت رو برای بندگان می خواد، اما نه اجبارا! باید مردم خودشون بخوان
همین طور که خداوند خلافت رو برای امامان می خواد، اما نه اینکه خدا به معجزه خلیفه شون کنه. باید مردم بخوان. چون خلافت امامان به نفع مردمه. اگر امام خلیفه نشه از معنویتش چیزی کم نمی شه، اما مردم هم مادی هم معنوی ضرر می کنن.
امامان هم این رو به مردم می رسوندن که خلافت حق ماست تا مردم بیدار بشن، اما خب مردم جنبشی نکردن تا خلافت روبه حقدار برسونن.

madanchi11;169622 نوشت:
خوب پ چرا خداوند به انها کمک نکرد حکومت بدست بگیرند؟

در اين جا 2 تا جواب ميشود داد

اول اينكه حكومت اسلامي تشكيل دادن فقط با خواسته نميشود بايد اين را ثابت كنند و از امتحان سربلند بيرون بياند كه در امتحان الهي مردم شكست خوردند

حتي خود پيامبران نيز امتحان ميشدند بعد به مقام هاي بالا ميرسيند دليل حرف امتحان حضرت ابراهيم.

دومين اينكه فكر ميكنيم هميشه بايد معجره انجام شود يعني خدا بخواهد و امامان حكومت تشكيل بدهند ولي اينطوري نيست هميشه معجزه نيست پيامبران وامام راه خود را ميرفتند در زماني كه خداوند احساس ميكرد خطري هست با معجزه يا با وحي كمك ميكرد.

مثلا پيامبر زمان جنگ فرماندهان را جمع ميكرد و مشاوره ميگرفت از علي (ع) و ديگر فرماندهان كه چطوري بر دشمن پيروز شوند

در بعضي از جنگ ها نيز مسلمانان شكست خوردند در حالي كه بايد خدا كاري ميكرد پيروز بشند.نمونه جنگ احد

در واقعه عاشورا نيز امام حسين تاكتيك جنگي ميريختند .

جوري به ما گفته شده و در ذهن ما نقش بسته كه جبريل هميشه به پيامبر ميگفت بايد چيكار كند و چيكار نكند.

الان در آخرالزمان هم زماني كه امام زمان ظهور ميكنند همه جا را با معجزه پر از عدل داد نميكنند بعضي جاها با فرماندهان مشاوره ميكنند جنگ ميكنند و...

اگر قرار بر اين باشد همش با خواست خدا باشد خوب از همان اول مردمي با دين مسلمان مي آفريد و نيازي هم به پيامبران و امامان نبود .

سلام

سها;169642 نوشت:
امامت کلی تر از خلافته.

پس خلافت از امامت جداست!

سها;169642 نوشت:
امام یعنی هادی به سمت خوبی ها، یعنی پیشوا.

حال که امام نیست به سمت بدها میریم!!!

سها;169642 نوشت:
خلافت هم مثل مرجعیت علمی یکی از مقامهاییه که باید در دست امام باشه.

کی گفته؟؟!!؟؟

سها;169643 نوشت:
امامان هم این رو به مردم می رسوندن که خلافت حق ماست تا مردم بیدار بشن، اما خب مردم جنبشی نکردن تا خلافت روبه حقدار برسونن.

دوره پادشاهی کوروش کبیر ایران تنها کشوری بود که تمدن داشت و متحد بود! کوروش امامت داشت !!!

iran masood;169658 نوشت:
اگر قرار بر اين باشد همش با خواست خدا باشد خوب از همان اول مردمي با دين مسلمان مي آفريد و نيازي هم به پيامبران و امامان نبود .

شما در مورد جنگ ها حرف زدید!
درموردعاشورا امام حسین شکست نخورد بلکه پیروز شد (قابل توجه دوستان)

منظورتون که باید باجنگ مسلمان میشدن!
همون کاری که عمر جنگ با ایران کرد! دخترا یزگرد سوم بردش برای همسران امام علی ، امام حسن،امام حسین!

همون عمری که دخترا ایرانی را به پادشاهان آفریقایی میداد که مسلمون شن!

madanchi11;170095 نوشت:
درموردعاشورا امام حسین شکست نخورد بلکه پیروز شد (قابل توجه دوستان)

ما که در کار شما حیرانیم از طرفی تاپیکی به نام( ارباب غریب من )ایجاد می کنید ودر کنار آیدی خود عکس تعزیه خوانی می گذارید واز طرفی در کنار جمله بالا (قابل توجه دوستان ) می گذارید ، بگذریم
بله امام حسین پیروز شد، نه فقط در آخرت بلکه در دنیا هم ، چراکه بعد از 60 سال از شروع حکومت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم مردم طوری به خواب رفته بودند که یکه نفر به عنوان جانشین پیامبر با سگ وبوزینه می آمد مسجد وکسی اعتراض نمی کرد لذا نیاز به بیدار کردن مردم بود و امام با شهادتشان مردم را بیدار کردند ، از آن سال به بعد بیداری اسلامی علیه یزید شروع شد
قیام مردم مدینه
قیام مردم سیستان
قیام عبداللبه بن زیبر به بهانه خون امام حسین علیه السلام
قیام توابین
قیام مختار
قیام زید شهید
قیام یحیی و.....
آیا این پیروزی نیست
ان آل ابی‏سفیان قتلوا الحسین بن علی - صلوات الله علیه - فنزع الله ملکهم و قتل هشام زید بن علی علیه‏السلام فنزع الله ملکه و قتل الولید یحیی بن زید رحمه الله، فنزع الله ملکه.» " 1 ".
دودمان ابوسفیان حسین بن علی را کشتند، خداوند هم حکومت را از آنان گرفت. هشام، زید را کشت، خداوند حکومت او را هم زایل کرد. ولید نیز یحیی را کشت، خداوند حکومت و ملک او را نابود ساخت.

آیا اینها پیروزی نیست
madanchi11;170095 نوشت:
همون عمری که دخترا ایرانی را به پادشاهان آفریقایی میداد که مسلمون شن!

مدرک ارائه دهید

1- ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق، ص 261؛ بحار الأنوار، ج 46، ص 182

iran masood;169658 نوشت:
ر بعضي از جنگ ها نيز مسلمانان شكست خوردند در حالي كه بايد خدا كاري ميكرد پيروز بشند.نمونه جنگ احد در واقعه عاشورا نيز امام حسين تاكتيك جنگي مير

madanchi11;170095 نوشت:
درموردعاشورا امام حسین شکست نخورد بلکه پیروز شد (قابل توجه دوستان)

عماد;170113 نوشت:
آیا اینها پیروزی نیست

منم میگم کار امام حسین یه پیروزی برای شیعه بود و هست تا اخر زمان .

عماد;170113 نوشت:
- ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق، ص 261؛ بحار الأنوار، ج 46، ص 182

این کتاب منبع خوبی است به نظرتون ؟!؟!؟!

زنان و دختران ايراني به بردگي گرفته شدند و به مدينه صادر شدند(تاريخ طبري)

به عنوان نمونه شويس عدوي درباره غارت ايرانيان توسط سپاه اعراب روايت کرده است. مسلمانان به اهواز لشگر کشيدند و در آنجا مردماني از " جتها " و " اساوره " حضور داشتند . با آنان با دشواري جنگيدن و نبرد سختي در گرفت . ولي آنان ( ايرانيان ) شکست خوردند و افراد زيادي را به اسارت گرفتيم و زنان و دخترانشان را بين خودمان تقسيم کرديم .

madanchi11;170175 نوشت:

این کتاب منبع خوبی است به نظرتون ؟!؟!؟!

زنان و دختران ايراني به بردگي گرفته شدند و به مدينه صادر شدند(تاريخ طبري)

به عنوان نمونه شويس عدوي درباره غارت ايرانيان توسط سپاه اعراب روايت کرده است. مسلمانان به اهواز لشگر کشيدند و در آنجا مردماني از " جتها " و " اساوره " حضور داشتند . با آنان با دشواري جنگيدن و نبرد سختي در گرفت . ولي آنان ( ايرانيان ) شکست خوردند و افراد زيادي را به اسارت گرفتيم و زنان و دخترانشان را بين خودمان تقسيم کرديم .

[=Century Gothic]
با سلام
جناب معدنچی
حقایق را از کتب شیعه بخوانید نه از کتبی که دست بنی امیه در آنها باز بوده
در ضمن در این تاپیک در همین مورد توضیح داده شده

یک شبهه تاریخی (مساله فتوحات اعراب در ایران )
یک حدیث فیس بوکی برای ایرانی‌ها(کارشناس :پیام)
.

سلام

رضا;170196 نوشت:
حقایق را از کتب شیعه بخوانید نه از کتبی که دست بنی امیه در آنها باز بوده

جناب رضا برای تحلیل تاریخ باید چندتاکتاب موافق و چندتا کتاب مخالف خواند (فرموده استاد تاریخ دانشگاه خودم)
بعدش من دنبال جواب که دوستان صورت مسئله پاک میکنن!

یاعلی

رضا;170196 نوشت:
[=Century Gothic]
با سلام
جناب معدنچی
[="Red"]حقایق را از کتب شیعه بخوانید [/]نه از کتبی که دست بنی امیه در آنها باز بوده
در ضمن در این تاپیک در همین مورد توضیح داده شده

یک شبهه تاریخی (مساله فتوحات اعراب در ایران )
یک حدیث فیس بوکی برای ایرانی‌ها(کارشناس :پیام)
.

خیلی ببخشید ها ، یه نویسنده شیعه هیچوقت نمیاد بنویسه :

[="SeaGreen"]
نقل قول:
زنان و دختران ايراني به بردگي گرفته شدند و به مدينه صادر شدند(تاريخ طبري)
[/]

میگه :
[="Blue"]
نقل قول:
زنان و دختران ایرانی وقتی دین آزادی و آزادگی اسلام رو دیدند خودشونو وقف اسلام کردند !!:khandeh!:
[/]
:hamdel::hamdel::Gol::hamdel::Gol::Gol:

madanchi11;170230 نوشت:
سلام

جناب رضا برای تحلیل تاریخ باید چندتاکتاب موافق و چندتا کتاب مخالف خواند (فرموده استاد تاریخ دانشگاه خودم)
بعدش من دنبال جواب که دوستان صورت مسئله پاک میکنن!

یاعلی

با سلام
کدام استاد تاریخی به شما به جای اینکه روش درست تحقیق در تاریخ را بیاموزد و پرده برداری از جعلیات تاریخ کند به شما توصیه کرده که کتب مخالف را بخوانید !!
باید در مورد این استاد شک کرد!
بنده که برای شما نمونه گذاشتم از کدام صورت
مسئله سخن میگوید
در ضمن جناب معدنچی لطف کرده و بیش از این تاپیک را به انحراف نکشانید و از این شاخه به ان شاخ نپرید
خدا را شکر که اسک دین به تمامی شبه
ه ها ت جواب داده و خواهد داد

رضا;170237 نوشت:
باید در مورد این استاد شک کرد! بنده که برای شما نمونه گذاشتم از کدام صورت مسئله سخن میگوید در ضمن جناب معدنچی لطف کرده و بیش از این تاپیک را به انحراف نکشانید و از این شاخه به ان شاخ نپرید

دیگه تاپیک ادامه نمیدم به جوابم رسیدم

درضمن فقط همینه مردم بعضی واقیعت را نمیدانن!
یاعلی

madanchi11;170175 نوشت:
زنان و دختران ايراني به بردگي گرفته شدند و به مدينه صادر شدند(تاريخ طبري)

اولا :کجای طبری وثانیا:خود طبري درباره کتابش مي گويد:
آنچه در این کتاب جمع آوری شده همگی صحیح نیست و آنها را از افراد مختلف شنیدم و جمع آوری کردم شاید در آن چیزهایی باشد که باعث ناراحتی شود اما این سخنان از من نیست و من فقط آنها را جمع آوری کرده ام.مراجعه شود به مقدمه تاريخ طبري


madanchi11;170175 نوشت:
این کتاب منبع خوبی است به نظرتون ؟!؟!؟!

فکر می کنم از طبری که شما آدرس داده اید معتبر تر باشد شیخ صدوق

عماد;170735 نوشت:
فکر می کنم از طبری که شما آدرس داده اید معتبر تر باشد شیخ صدوق

وقت کنم میخوانم استاد

تشکر

هیچکس;170234 نوشت:
خیلی ببخشید ها ، یه نویسنده شیعه هیچوقت نمیاد بنویسه : نقل زنان و دختران ايراني به بردگي گرفته شدند و به مدينه صادر شدند(تاريخ طبري)
madanchi11;170230 نوشت:

جناب هیچکس سلام برشما
در این مسئله چه فرقی بین شیعه وسنی است مگر کسی ادعا کرده که این کار توسط شیعیان شده و اهل سنت از این کار مبرا هستند ؛ نه بلکه هر کس این ادعا را نقل کرده بدیهی است که دخالت اهل سنت را قطعی ودخالت شیعیان را احتمالی می دانند ، پس اهل سنت به ، پنهان کردن این کار مستحق ترند تاشیعیان.

madanchi11;170095 نوشت:
سلام

شما در مورد جنگ ها حرف زدید!
درموردعاشورا امام حسین شکست نخورد بلکه پیروز شد (قابل توجه دوستان)

منظورتون که باید باجنگ مسلمان میشدن!
همون کاری که عمر جنگ با ایران کرد! دخترا یزگرد سوم بردش برای همسران امام علی ، امام حسن،امام حسین!

همون عمری که دخترا ایرانی را به پادشاهان آفریقایی میداد که مسلمون شن!

پوزش ميخواهم بنده الان ارسال هاي شما رو ديدم

كسي نگفت امام حسين شكست خورده شما رو چه حسابي گفتيد نميدونم

بنده جنگ احد مثال زدم كه مسلمانان رفتن براي جمع كردن غنيمت هاي دشمن.

ايران با جنگ كردن مسلمان نشد فهميد كه دين كامل هست.

اگر با جنگ ميخواست عوض شود زمان مغلان عوض ميشد كه اينهمه جنايت كردند .

و اين يك نوع خواست الهي بود مادر امام سجاد ايراني باشد.

براي مطالع بيشتر http://www.askdin.com/showthread.php?t=246

iran masood;172722 نوشت:
براي مطالع بيشتر

بیشتر زدن این تاپیک خودشناختی بود!

به هرحال جواب خودمو گرفتم بنظرمن موضوع به پایان رسید!
یک چیزی را فهمیدم .....

عماد;172456 نوشت:
جناب هیچکس سلام برشما
در این مسئله چه فرقی بین شیعه وسنی است[="Red"] مگر کسی ادعا کرده که این کار توسط شیعیان شده و اهل سنت از این کار مبرا هستند[/] ؛ نه بلکه هر کس این ادعا را نقل کرده بدیهی است که دخالت اهل سنت را قطعی ودخالت شیعیان را احتمالی می دانند ، پس اهل سنت به ، پنهان کردن این کار مستحق ترند تاشیعیان.

[="red"]

پست 33 .
[/]
:hamdel::hamdel::Gol::hamdel::Gol::Gol:

هیچکس;172908 نوشت:
نقل نوشته اصلی توسط : عماد جناب هیچکس سلام برشما در این مسئله چه فرقی بین شیعه وسنی است مگر کسی ادعا کرده که این کار توسط شیعیان شده و اهل سنت از این کار مبرا هستند ؛ نه بلکه هر کس این ادعا را نقل کرده بدیهی است که دخالت اهل سنت را قطعی ودخالت شیعیان را احتمالی می دانند ، پس اهل سنت به ، پنهان کردن این کار مستحق ترند تاشیعیان. پست 33 .

این مطلب بنده بود ه است

هیچکس;170234 نوشت:
نقل نوشته اصلی توسط : رضا با سلام جناب معدنچی حقایق را از کتب شیعه بخوانید نه از کتبی که دست بنی امیه در آنها باز بوده در ضمن در این تاپیک در همین مورد توضیح داده شده یک شبهه تاریخی (مساله فتوحات اعراب در ایران ) یک حدیث فیس بوکی برای ایرانی‌ها(کارشناس :پیام) . خیلی ببخشید ها ، یه نویسنده شیعه هیچوقت نمیاد بنویسه : نقل زنان و دختران ايراني به بردگي گرفته شدند و به مدينه صادر شدند(تاريخ طبري) میگه : نقل زنان و دختران ایرانی وقتی دین آزادی و آزادگی اسلام رو دیدند خودشونو وقف اسلام کردند !!

قسمت مشکی مطلب بالا متعلق به شماست
مثل اینکه متوجه اشکال بنده نشده اید، چون در پست 33جواب بنده نیامده
بنده می گویم چه فرقی بین شیعه وسنی است که سنی این مطالب را نوشته و شیعه آن را کتمان کنند
ما می گوییم شیعه این مطالب را قبول ندارد وگرنه اگر بنا بود به دلایلی که مد نظر شماست کتمان کند ، همین دلایل مد نظر شما، برای اهل سنت هم هست ، باید آنها هم کتمان می کردند

موضوع قفل شده است