جبیب بن مظاهر که بود؟

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
جبیب بن مظاهر که بود؟

به نام خدا

حبیب بن مظاهر که بود؟
آیا در کودکی هم با امام حسین بوده؟
آیا او از اصحاب رسول الله بوده؟ یا پدرش؟
جکمت 2 بار زیارت شدن ایشون در حرم امام حسین چیست؟

ستاره صبح;164717 نوشت:
به نام خدا

حبیب بن مظاهر که بود؟
آیا در کودکی هم با امام حسین بوده؟
آیا او از اصحاب رسول الله بوده؟ یا پدرش؟
جکمت 2 بار زیارت شدن ایشون در حرم امام حسین چیست؟


با سلام
‌بزرگترين شهيد كربلاحبيب بن مظاهر
سابقه در دين و خدمت به اسلام و درك محضر رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ از افتخارات حبيب بن مظاهر بود. حبيب بزرگمردي از طايفه ي افتخار آفرين «بني اسد» بود. او يك سال پيش از بعثت پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ به دنيا آمد. كودكي‌اش همزمان با سالهايي بود كه پيامبر در مكه مردم را به توحيد دعوت مي‌كرد، و جواني‌اش هم عصر با دوران حكومت اسلامي رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ در مدينه و آن سالهاي جهاد و حماسه و فداكاري در راه دين خدا بود.
فيض ديدار پيامبر، توفيقي بود كه حبيب بن مظاهر را از همان، آغاز با معارف دين و حكمت‌هاي متعاليه و سرچشمه ي زلال و جوشان تعاليم جاودان اسلام آشنا ساخت. صحابي بودن اين چهره ي عظيم الشأن تاريخ اسلام(1) مقام و موقعيت او را والاتر ساخته بود و شركت او در سن 75 سالگي در نهضت كربلا و دفاع مسلحانه‌اش از حسين بن علي ـ عليه السّلام ـ از صحنه‌هاي پرشكوه و سرشار از معنويتي است كه فقط در جبهه‌هاي نوراني مؤمنان حق پرست يافت مي‌شود. آري، حبيب بن مظاهر قهرمان عابد و عارفي است كه نامش آشناست و با كربلاي حسين و عاشوراي شهادت پيوندي ناگسستني دارد.
پس از آن كه حسين بن علي ـ عليه السّلام ـ تن به بيعت با يزيد نداد و از مدينه به مكه هجرت فرمود دعوتنامه‌هايي از سوي كوفيان براي امام ارسال گرديد كه محتواي آنها اعلام حضور داوطلبانه در مبارزه در ركاب امام بود. نخستين دعوتنامه به امضاي چهارتن از بزرگان كوفه براي امام نوشته شد و به مكه ارسال شد. امضاء كنندگان عبارت بودند از: سليمان بن صرد، مسيب بن نجبه، رفاعة‌ بن شدّاد و حبيب بن مظاهر.(2)
حبيب بن مظاهر يكي از فعالترين كساني بود كه پس از آمدن مسلم بن عقيل به كوفه به طور پنهاني براي او از مردم بيعت مي‌گرفت و خود را تمام وقت، وقف نهضتي كرده بود كه بنا بود به رهبري امام حسين ـ عليه السّلام ـ انجام گيرد.
امّا با حاكميت ابن زياد به كوفه و ايجاد محدوديت‌هاي شديد او توسط قبيله و عشيره‌اش پنهان گرديد تا از گزند خون آشامان ابن زياد در امان بماند.(3)
ابا عبدالله الحسين ـ عليه السّلام ـ هنگام حركت به كوفه طي نامه‌اي براي حبيب بن مظاهر نوشت:
امّا بعد، اي حبيب! تو خويشاوندي و نزديكي ما را به رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي‌داني و ما را بهتر از هر كس‌ مي‌شناسي، تو كه صاحب اخلاق نيكو و غيرت مي‌باشي، پس در فدا كردن جان در راه ما دريغ مكن، تا جدّم رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ پاداش آن را در قيامت به تو عطا كند.(4)
حبيب بن مظاهر علي رغم اين كه مأموران ابن زياد براي جلوگيري از پيوستن كوفيان به كاروان امام حسين ـ عليه السّلام ـ راه‌هاي ورودي و خروجي كوفه را در كنترل داشتند مصمّم شد خود را به حسين بن علي ـ عليه السّلام ـ برساند، لذا شبها راه مي‌رفت و روز استراحت مي‌كرد تا اين كه سرانجام در هفتم محرم در كربلا به كاروان آن حضرت پيوست.(5)
حبيب بن مظاهر در ظهر عاشورا در حالي كه به ميان سپاه دشمن نفوذ كرده بود و آنان را از دم تيغ مي‌گذراند، اين گونه رجز مي‌خواند:
«من حبيب، پسر مظاهرم و زماني كه آتش جنگ برافروخته شود، يكه سوار ميدان جنگم، شما اگر چه از نظر نيرو و نفر از ما بيشتريد، ليكن ما از شما مقاومتر و وفادارتريم، حجت و دليل ما برتر، و منطق ما آشكارتر است و از شما پرهيزكارتر و استوارتريم».(6)
حبيب بن مظاهر با كهنسالي شمشير مي‌زد و دشمنان را مي‌كشت تا اين كه شمشيري بر فرق او اصابت كرد و يكي هم با سرنيزه به او حمله كرد و حبيب بر زمين افتاد و موهاي سفيد صورتش از خون رنگين شد.(7)
داغ اين شهيد، بر ياران حسين ـ عليه السّلام ـ بسيار گران بود، حسين بن علي خود را به بالين اورساند، تا شهادتش را تبريك گويد و لذا چنين فرمود: «پاداش خود و ياران حامي خود را از خداي تعالي انتظار مي‌برم».
(8)

پاورقی:
1. سماوی،محمدبن طاهر، ابصار العين في انصار الحسين، ص 56.
2. مفيد، ارشاد، ص 203.
3. امین سید محسن ،اعيان الشيعه، ج 4، ص 554. ابصار العين في انصار الحسين، ص 57.
4. دربندی،فاضل،اسرارالشهاده، ص 390.
5. امین محسن، همان، ج 4، ص 554.
6. طبری ،محمدبن جریر، تاريخ طبري، ج 7، ص 347. قمي، عباس، نفس المهموم، ص 145.
7. طبری،همان، ج 7، ص 348.
8. سماوی، همان، ص 60. امین،همان، ج 4، ص 555.

حبیب بن مظاهر که بود؟

حبیب فرزند مظاهر چهارده سال پیش از هجرت پبامبر اکرم در خاندان بزرگ بنی اسد در یمن به دنیا آمد. سال نهم هجری با خانواده اش به مدینه آمد و آنجا ساکن شد. در نوجوانی فقط چند صباح از اوان زندگی را در زمان پیامبر گذراند و در این مدت کوتاه، به خاطردوستی با یکی از کودکان مدینه که او حسین بن علی بن ابیطالب بود، این دو با یکدیگر حدود 10 تا 13 سال اختلاف سن داشتند اما حبیب همیشه در مقابل این کودک بسیار فروتن بود.
دوران جوانی و میانسالی خود را در کنار امام علی (ع) با جنگهای صفین و نهروان پشت سر گذاشت و همواره یکی از سرداران و دلاور مردان سپاه علی و نامش در کنار یاران علی علیه السلام رقم خورد.
در دوران خلافت امیر المومنین و با آغاز جنگ جمل، همراه آن حضرت راهی بصره شد و پس از پایان جنگ، کوفه را برای زندگی خود انتخاب کرد. پس از شهادت علی علیه السلام، در کنار امام حسن(ع) و در سایه آن حضرت بود و درس سکوت را از آنحضرت آموخت حبیب، در این سالها در کنار اهل بیت پیامبر غم ها و اندوههای فراوان از دشمنان اهل بیت دید تا به سن پیری رسید. به هنگام خروج امام حسین از مدینه به مکه و دعوت مردم کوفه از آن حضرت، که حبیب هم جزو دعوت کنندگان آن حضرت بود و نامه ای در این زمینه به همراه چند نفر برای حسین بن علی نوشت.
امام حسین علیه السلام هم نامه ای به حبیب نوشتند و او را به یاری خود دعوت نمودند. حبیب به دنبال شنیدن خبر ورود امام حسین به کربلا، خود را از کوفه به آنجا رسانده و در رکاب حسین ابن علی جنگید و تا آخرین لحظه وفاداری خود را به امام زمانش ابراز کرد و سرانجام در ظهر عاشورا به شهادت رسید.

هنگام شهادت 75 سال داشت و سر او به همراه سرهای شهدا در کوفه گردانده شد.

روایت کرده اند: روزی میثم تمار وحبیب بن مظاهر در مجلسی در طایفه بنی اسد یکدیگر را ملاقات کردند، و مدتی با یکدیگر سخن گفتند.
آن گاه حبیب بن مظاهر شهادت و نحوه شهادت میثم را پیشگیری نمود و میثم نیز از یاری رساندن حبیب به امام حسین (علیه السلام) و شهادت وی و گرداندن سروی درکوفه خبرداد.

حبیب بن مظاهر یکی از فرماندهان سپاه امام در کربلا بود که فرماندهی جانب چپ لشگر را به عهده داشت. هنگامی که یکی از افراد سپاه عمر سعد برای مبارزه‌ی تن به تن مبارز طلبید، حبیب بن مظاهر فوراً دعوت وی را اجابت کرد، ولی امام علیه السلام به او اجازه نداد.
حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه دو یار دیرینه بودند که وفاداری خود را به امام علیه السلام از همان زمان که به یاری مسلم بن عقیل به پا خاستند نشان داده بودند.
هنگامی که مسلم بن عوسجه پس از مبارزه از اسب به زمین فرود آمد، حبیب به همراه امام حسین علیه السلام بر بالین مسلم حاضر شدند.
حبیب به مسلم گفت:« شهادت تو برای من سخت است! تو را به بهشت بشارت می‌دهم!»
مسلم با صدای ضعیفی پاسخ داد:« خداوند تو را به خیر بشارت دهد!»
حبیب گفت:« مسلما اگر یقین نداشتم که پس از مدتی کوتاه بعد از تو به تو ملحق خواهم شد، دوست داشتم به هرچه می خواهی وصیت کنی تا به آن جامه عمل بپوشانم، آنچنان که تو شایسته آنی.»
مسلم پاسخ داد:« تو را به این مرد سفارش می کنم که جان خود را فدای او کنی.»
و با دست خود به امام حسین علیه السلام اشاره کرد.
حبیب گفت:« قسم به خدای کعبه چنین خواهم کرد.»

موضوع قفل شده است