وضعیت تابوت عهد و علوم غریبه در روایات

تب‌های اولیه

48 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
وضعیت تابوت عهد و علوم غریبه در روایات

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام
حقیر چند وقتی است که بدنبال علوم غریبه در روایت میگردم . مطلبی هست که برایم مفهوم نیست و لذا سوالاتی ایجاد کرده که خدمت پاسخگوی محترم مطرح میکنم :

1- آیا تابوت عهد برای شیعیان معتبر است و مقدس است ؟

توضیح : در احتجاج این مطلب آمده که :

اما چون آن شافع العصات في العرصات رحل اقامت بمأمن عرفات انداخت پيك رب جليل علام امين الوحى جبرئيل عليه السّلام بخدمت رسول ايزد جميل آمد بعد از عرض تحيت و سلام و تهنيت از قبل خالق الانام گفت اى سيد الخواص و العام چون اجل شما نزديك و مواصلت تو بما اى حبيب بغايت قريب گشته بناء على هذا شما را مطلع و مخبر گردانم.
تو خوب تبليغ امر كه بحكم ايزد اكبر از امور ضروريه دين مبين بلكه از متممات شرع سيد المرسلين است و از آن مفر و محيص جايز و رخيص نيست بايد كه
بزودى در همين زمان در تجديد عهد و پيمان سعى و جهد فراوان نمائى و قيام بحكم و امر من فرمائى و نيز از آنچه علوم غريبه كه در نزد تو مودعست بلكه ميراث از انبياء كه پيش از شما در دار دنيا بودند با سلاح و تابوت و علامات و آيات كه از انبياى سابق بشما عايد و لاحق گرديد همه آن را تسليم وصى و خليفه تو و حجت بالغه من على بن ابى طالب عليه السّلام نمائى

________________________________


2- امیرالمومنین در پاسخ به یهودی ای که کرامت استفاده از باد را از سلیمان نبی نقل کرده بود و با کرامت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم به قیاس گذاشته بود (در همان احتجاج ) چنین میفرمایند :

حضرت امير المؤمنين على (ع) فرمود:
كه يا يهودى آنچه در باب تسخير رياح بواسطه سليمان (ع) بيان نمودى چنان است ليكن اعطا و احسان كه حضرت واهب منان به خاتم پيغمبران نموده افضل از آنست زيرا كه آن سيد البشر از مسجد الحرام در وقتى كه روانه مسجد اقصى گرديد و آن مسافت و سير يكماه است و از آنجا سير و عروج بملكوت سموات كه مسافت پنجاه هزار ساله را هست تمامى اين مسافات بيغايات را در اقل از ثلث شب در هنگام معراج آن سيد العجم و العرب طى نموده

با این توصیف استفاده از علوم غریبه به چه کار نبی (ص) و ولیش (ع)می آمد ؟


_________________________________


3- در توصیف سامری در احتجاج آمده :


ذكر بيان احوال سامرى و پيدا كردن گوساله بعلم ساحرى

اما حقايق احوال سامرى ضال على سبيل الاجمال كه ذكر آن مناسب اين محالست شرح و بيان آن بدين منوال است كه نام آن مرتد ابتر موسى بن ظفر است و آن مردود ضليل در ميان قوم بنى اسرائيل بوقوف علم كيميا بلكه بمعرفت و شناخت همه اشياء از علوم مثل رمل و هندسه و نجوم شهرت تمام و امتياز لا كلام داشت.
اكثر طلبه علوم آن قوم در پيش او تردد براى تحصيل علم رمل و حكمت و هندسه و نجوم ميكردند.

خلاصه كلام على سبيل الاستفهام و الاستعلام آنكه چون شدايد سخت‏گيرى فرعون و تبعه او بقوم بنى اسرائيل از حد بيان و تفصيل و از حيز طاقت آن قوم ذليل متجاوز كردند قوم بنى اسرائيل بالتمام براى رفع و دفع آن شدايد و آلام بحضرت موسى عليه السّلام مستغاثى شدند.
آن پيغمبر عاليمقام چون مطلع بر تعدى و تسلط ظلمه لئام بود بعد از استجازه از مهيمن علام و بحكم اوامر قوم بسفر از آن مرز و بوم فرمود بنى اسرائيل امتثالا لامره العالى و احترازا من ظلم الفرعون الغاوى تمامى رجال و نسوان با اطفال و مماليك ايشان از بلده مصر برآمده روى به بيابان نهادند



همانطوریکه در نوشته هاو نقلهای قبلی عرض شد هم علی علیه السلام نبی اکرم را بی نیاز از استفاده از بادها که از کرامت حضرت سلیمان است توصیف مینماید و کرامات نبی را افضل توصیف میکند
هم علوم غریبه را که ( سامری ملعون از آن استفاده می نموده ) و حتی موسی علیه السلام هم هرگز بدان متوسل نشده و بکار نبرده ( والا حضرت سلیمان بایست مطلع میشد ) حضرت جبرئیل از نبی اکرم میخواهد که به همراه تابوت عهد و ... علی علیه السلام بدهد.

اما سوال :

الف : آیا این روایات که در رابطه با علوم غریبه و تابوت عهد است قوی هستند و محل استنادند ؟

ب: چرا وقتی خداوند در قرآن میفرمایند که الیس الله بکاف عبده و با نگین انگشتری حضرت سلیمان را پادشاه عالم جن می نماید برای نبی اکرم تابوت عهد و ابزار آلات دیگر را شایسته می داند؟

د : آیا استفاده از علوم غریبه توسط نبی اکرم و لی اش کرامت است ؟

باسپاس

یاحق

نقل قول:
آیا این روایات که در رابطه با علوم غریبه و تابوت عهد است قوی هستند و محل استنادند ؟


با سلام

در اخبار :

اصول كافی: محمد بن يحيى، عن محمد بن عبد الجبار، عن محمد بن إسماعيل، عن علي بن
النعمان، عن ابن مسكان، عن أبي بصير، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: قال لي: يا
أبا محمد إن الله لم يعط الانبياء شيئا إلا وقد أعطاه محمدا، وعندنا الصحف التي قال
الله عزوجل: " صحف إبراهيم وموسى " قلت: جعلت فداك هي الالواح ؟ قال: نعم.

21
-
بصائر: أبو محمد، عن عمران بن موسى البغدادي، عن ابن أسباط، عن محمد بن الفضيل، عن
الثمالي، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: إن في الجفر: إن الله تبارك وتعالى لما
أنزل ألواح موسى عليه السلام أنزلها عليه وفيها تبيان كل شئ وما هو كائن إلى أن
تقوم الساعة، فلما انقضت أيام موسى أوحى الله إليه أن استودع الالواح - وهي زبرجدة
من الجنة - الجبل فأتى موسى الجبل فانشق له الجبل فجعل فيه الالواح ملفوفة، فلما
جعلها فيه انطبق الجبل عليها، فلم تزل في الجبل حتى بعث الله نبيه محمدا صلى الله
عليه وآله، فأقبل ركب من اليمن يريدون النبي صلى الله عليه وآله فلما انتهوا إلى
الجبل انفرج الجبل وخرجت الالواح ملفوفة كما وضعها موسى عليه السلام، فأخذها القوم
فدفعوها إلى النبي صلى الله عليه وآله.



بصائر الدرجات: ابن يزيد ومحمد بن الحسين عن ابن أبي
عمير عن ابن اذينة عن علي بن سعيد قال: كنت قاعدا عند أبي عبد الله (عليه السلام)
وعنده اناس من أصحابنا فقال له معلى بن خنيس: جعلت فداك ما لقيت من الحسن بن الحسن
؟ ثم قال له الطيار: جعلت فداك بينا أنا أمشي في بعض السكك إذا لقيت محمد بن عبد
الله بن الحسن على حمار حوله اناس من الزيدية فقال لي: أيها الرجل إلي إلي فإن رسول
الله (صلى الله عليه وآله) قال: من صلى صلاتنا واستقبل قبلتنا وأكل ذبيحتنا فذاك
المسلم الذي له ذمة الله وذمة رسوله، من شاء أقام ومن شاء ظعن، فقلت له: اتق الله
ولا تغرنك هؤلاء الذين حولك. فقال أبو عبد الله (عليه السلام) للطيار: فلم تقل
له غيره ؟ قال: لا، قال: فهلا قلت: إن رسول الله (صلى الله عليه وآله) قال ذلك
والمسلمون مقرون له بالطاعة، فلما قبض رسول الله (صلى الله عليه وآله) ووقع
الاختلاف وانقطع ذلك، فقال محمد بن عبد الله بن علي: العجب لعبدالله بن الحسن أنه
يهزأ ويقول: هذا في جفركم الذي تدعون ؟ فغضب أبو عبد الله (عليه السلام) فقال:
العجب لعبد الله بن الحسن يقول: ليس فينا إمام صدق، ما هو بامام ولا كان أبوه
إماما، يزعم أن علي بن أبي طالب (عليه السلام) لم يكن إماما، ويردد ذلك، وأما
قوله: في الجفر، فانما هو جلد ثور مذبوح كالجراب فيه كتب وعلم ما يحتاج الناس إليه
إلى يوم القيامة من حلال وحرام إملاء رسول الله (صلى الله عليه وآله)

وخط علي (عليه السلام) بيده، وفيه مصحف فاطمة (عليها السلام) ما فيه آية من
القرآن، وإن عندي خاتم رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم) ودرعه وسيفه ولواؤه،
وعندي الجفر على رغم أنف من زعم


أحمد بن الحسن عن أبيه عن أبي المغرا عن عنبسة بن مصعب قال: كنا عند
أبي عبد الله (عليه السلام) فأثنى عليه بعض القوم حتى كان من قوله: وأخزى عدوك من
الجن والانس، فقال أبو عبد الله (عليه السلام): لقد كنا وعدونا كثير، ولقد أمسينا و
ما أحد أعدى لنا من ذوي قراباتنا ومن ينتحل حبنا إنهم ليكذبون علينا في الجفر. قال:
قلت أصلحك الله وما الجفر ؟ قال: هو والله مسك ماعز ومسك ضأن ينطبق أحدهما بصاحبه
فيه سلاح رسول الله والكتب ومصحف فاطمة، أما والله ما أزعم أنه قرآن

أحمد بن موسى عن علي بن إسماعيل عن صفوان عن ابن المغيرة عن
عبد الله بن سنان عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال: سمعته يقول: ويحكم أتدرون ما
الجفر ؟ إنما هو جلد شاة ليست بالصغيرة ولا بالكبيرة، فيها خط علي (عليه السلام) و
إملاء رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم) من فلق فيه، ما من شئ يحتاج إليه إلا
وهو فيه حتى أرش الخدش.(خراش صورت)

ابن الوليد، عن الصفار، عن الخشاب، عن نعيم بن قابوس قال: قال أبو الحسن عليه السلام: علي ابني أكبر ولدي وأسمعهم لقولي وأطوعهم لامري ينظر معي في كتاب الجفر والجامعة وليس ينظر فيه إلا نبي أو وصي نبي


وأما الجفر
الاحمر فوعاء فيه سلاح رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم) ولن يخرج حتى يقوم
قائمنا أهل البيت، وأما الجفر الابيض فوعاء فيه توراة موسى وإنجيل عيسى وزبور داود
وكتب الله الاولى.


نقل قول:
چرا وقتی خداوند در قرآن میفرمایند که الیس الله بکاف عبده و با نگین انگشتری حضرت سلیمان را پادشاه عالم جن می نماید برای نبی اکرم تابوت عهد و ابزار آلات دیگر را شایسته می داند؟


کفاِيت الله تعالی بندگانش را منافاتی با استفاده از اسباب ندارد همچنانکه خودتان فرموديد با انگشتر ! آي ا بدون انگشتر نميتوانست .

همچنين خدای سبحان فرمود که خداوند بتنهايی کافيست اما در آيه دیگر نصرت مومنين را هم لازم دانست !


نقل قول:
آیا استفاده از علوم غریبه توسط نبی اکرم و لی اش کرامت است ؟


بالاخره خدای سبحان این علوم را به هرکسی نمیدهد :
قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ

[=Times New Roman]سلام علیکم

سپاسگذارم از خیر البریه گرامی بخاطر قبول زحمت نقل این مطالب ارزشمند.

مطلبی هست خدمت دوستان باز گو میکنم و آن این مطلب که

علم جفر از علومی است که در هیات مورد استفاده قرار میگیرد برای محاسبه حرکت نجوم همچنین سعد و نحس طالع ها و البته از همین مساله که از علوم است و حلال همچون شرابی که از مویز گرفته شود استفاده میشود برای قرارهائی با اجنه و ...

سوال بنده در رابطه با تابوت عهد که گفته میشود تابوتی است که الواح اصلی تورات بهمراه اشیائی داخل آن است این تابوت از جانب خدا سخن میگوید ..( رجوع شود به توضیحات استاد رضای گرامی در رابطه با تابوت در اینجا ) و در روایاتی که شما نقل فرمودید این الواح در دل کوه سخن میگوید که و بدست نبی اکرم رسید.
[=Times New Roman]
در قرآن کریم از این موضوع خداوند سخن میفرماید و صحت این مطلب :

وَقَالَ لَهُمْ نَبِيهُمْ إِنَّ آيةَ مُلْكِهِ أَنْ يأْتِيكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَبَقِيةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ(البقرة/248)
و پيامبرشان به آنها گفت: «نشانه حکومت او، اين است که (*صندوق عهد*) به سوي شما خواهد آمد. (همان صندوقي که) در آن، آرامشي از پروردگار شما، و يادگارهاي خاندان موسي و هارون قرار دارد؛ در حالي که فرشتگان، آن را حمل مي‌کنند. در اين موضوع، نشانه‌اي (روشن) براي شماست؛ اگر ايمان داشته باشيد.»

اما
علوم غریبه امروز نقل مجالس استو با تابوت عهد خیلی تفاوت دارد.
در بدترین شکل ممکن در غرب مورد استفاده قرار میگیرد و بنوعی غرب امروز غربی است ساخته شده از همان علمی که مصر باستان و ایران باستان ساخته شد.

این علوم در دسترس هر کسی هست.

و داشتن آن کرامت نیست و فرضا هم کرامت باشد تماما هیچ در برابر نگین انگشتری حضرت سلیمان .
نگین انگشتری ایشان نقل شده که نوشته ای داشت با این مضمون : سبحان الله
و بدین وسیله خداوند برای بنده اش کفایت کرد


یاحق

در ارشاد موضوع تابوت را توضیح داده از قول امام صادق علیه السلام :

...
بخدا سوگند شمشير مزبور را عبد اللَّه بدو چشم خود بلكه بيك چشم هم نديده بلكه پدر او هم شمشير مزبور را نديده مگر بگوئيم آن را نزد على بن الحسين ع ديده باشد و هر گاه آنها راست مى‏گويند، در لبه آن چه نشانى داشته؟ خير چنان نيست كه آنان پنداشته‏اند بلكه شمشير و پرچم و زره و كلاه خود رسول خدا ص نزد منست و اگر راست مى‏گويند
نشان زره رسول خدا چيست؟
و نزد منست پرچم ظفر آيت رسول خدا كه آثار پيروزى از آن هويداست و الواح موسى و عصاى او و انگشترى سليمان و طشتى كه موسى در آن قربانى مى‏كرده و اسمى كه رسول خدا ص هر گاه آن را در ميان مسلمانان و مشركان مى‏گذارد ( بنقل از مفاتیح الجنان دعای جوشن کبیر است )از مشركان آسيبى بمسلمانان نمى‏رسيد و مثل آنچه را ملائكه آورده‏ اند نزد منست.

مثل سلاح در خانواده ما مثل تابوت بنى اسرائيل است كه در هر خانه‏اى كه آن تابوت يافت ميشد آنجا خانه نبوت بود همچنين اسلحه پيغمبر ص در هر خانه‏اى كه يافت شود هماى امامت در آنجا سايه افكنده و خورشيد ولايت از آنجا طلوع نموده پدرم زره پيغمبر ص را پوشيد بر زمين كشيده ميشد و از اندام آن جناب درازتر بود و من نيز پوشيدم باز هم از اندام من بزرگتر بود و قائم ما كسى است كه اگر آن را بپوشد بر اندامش راست آيد.....


ارشاد-ترجمه ساعدى خراسانى، ص: 534


ولی علوم غریبه ؟!! خیر

یاحق

تعریف از علوم غریبه مهم است

و الا هر واژه برای هر شخص تعریفی جداگانه دارد

اصولا استفاده از علم برای کسی که خود عین علم است چه لزومی دارد؟

و ثانیا خود وازه علوم غریبه به هزاران شاخه تقسیم می گردد که بحث درباره ان ماهها وقت می طلبد و اوردن انها در چند پست و سپس نتیجه گیری کاری دور از انصاف است

به هر حال در یک کلام علم برای عین علم خادم است و مطیع و کسی که ایینه کن شده است
فیکون برایش حاضر است و نیازی به استفاده از علم ندارد

یا علی

**عبدالله**;164700 نوشت:
تعریف از علوم غریبه مهم است

و الا هر واژه برای هر شخص تعریفی جداگانه دارد

اصولا استفاده از علم برای کسی که خود عین علم است چه لزومی دارد؟

و ثانیا خود وازه علوم غریبه به هزاران شاخه تقسیم می گردد که بحث درباره ان ماهها وقت می طلبد و اوردن انها در چند پست و سپس نتیجه گیری کاری دور از انصاف است

به هر حال در یک کلام علم برای عین علم خادم است و مطیع و کسی که ایینه کن شده است
فیکون برایش حاضر است و نیازی به استفاده از علم ندارد

یا علی



سلام علیکم

پس شما معتقدید که ائمه از علوم غریبه استفاده میکردند .

اگر یکی بیاید بگوید شما چرا جادوگری را زیر سوال می برید در حالیکه ائمه شما بواسطه استفاده از همین علوم شاید امامت شما را توانستند انجام بدهند در جواب چه باید گفت ؟
باسپاس


یاحق

**عبدالله**;164700 نوشت:
تعریف از علوم غریبه مهم است

یا علی

سلام
اگر تعریف مشخصی از علوم غریبه دارید؛ میشه بفرمایید؟
(البته منظورم تعریف است نه مثال و انواع و ...)

این غریبه بودن از علم میاد یا از عالم؟


ا سلام

هر علمي كه معروف ومعمول نباشد علم غريبه و خفیه است ودامنه وسيعي دارد :

علامه طباطبايى رحمه الله ؛ مى فرمايد: علوم غريبه اى كه درباره كارهاى خارق عادت بحث مى كند، فراوان و بررسى و تقسيم بندى آنها بسيار دشوار است اولى آنچه كه نزد اهل آن معروف و متداول است چند علم است :
1. سيميا: علمى است كه از آميختن قواىِ ارادى با قواى مادى خاص براى دست يابى به تصرّفات خاصّى در امور طبيعى ، مانند تصرّف و خيال كه آن را جادوى چشم مى گويند، بحث مى كند. اين علم و فن ، از بارزترين مصداق هاى جادوگرى است .
2. ليميا: علمى است كه از كيفيّت تاءثير قدرت اراده و روح به وسيله ارتباط آن با ارواح قوى و بزرگ ، مانند ارتباط با فرشتگانى كه موكِّل ستارگانند، گفتگو دارد. اين علم همان فَنّ تسخير است ؛ چون به وسيله آن ارواح قوى يا جنيان را تسخير كرده و از آنان كمك مى گيرد.
3. هيميا: علمى است كه از تركيب قواى عالم بالا با عناصر عالم پايين براى دست يابى به تاءثيرات عجيب بحث مى كند و آن را طِلِسْمات گويند كه مبتنى است بر وجود ارتباط ميان ستارگان و نحوه قرار گرفتن آنها در آسمان با حوادث مادى و طبيعى ، و اين كه اگر شكل خاصى از آن را كه مناسب با حادثه اى مانند مرگ يا حيات كسى است ، با صورت مادى مناسب آن تركيب كنند، مراد حاصل مى شود.
4. ريميا: علمى است كه از استخدام قواى مادى براى دست يابى به آثار آن سخن مى گويد؛ به گونه اى كه براى حس انسان اين گونه جلوه كند كه اثر حاصل از آن خارق العاده است ، و آن را شعبده گويند.

5. كيميا: علمى است كه از چگونگى تبديل صورت بعضى از عناصر به برخى ديگر سخن مى گويد.

اين علوم را علوم پنج گانه سرّى نام گذارى كرده اند و شيخ بهايى (ره ) مى گويد: بهترين كتابى كه درباره اين علوم نوشته شده ، كتابى است كه در شهر هرات آن را مشاهده كردم به نام كُلُّه سِرّ كه برگرفته از حروف اوّل نام اهى اين علوم است و از جمله كتاب هاى معتبر در اين علوم است خلاصة كتب بليناس و رسائل خسروشاهى و الذخيرة الا سكندرية و السر المكتوم رازى و التسخيرات سكاكى و اءعمال الكواكب السبعة حكيم طمطم هندى .
چند علم ديگر هم هست كه ملحق به همين علوم غريبه است :
6. علم اعداد و اوفاق ، و آن علمى است كه ارتباط اعداد و حروف براى كشف مطالب ، با قرار دادن اعداد و حروف مناسب در جدول هاى مثلثى و مربعى يا شكل ديگر سخن مى گويد (و گويا همان علم جفر است ).
7. علم خافيه كه با آن حروف اسم مطلوب يا اسم چيزى كه مناسب با مطلوب انسان است ، شكسته (و در هم آميخته ) مى شود و از اين طريق اسماى فرشتگان يا شياطينى كه موكّل بر آن مطلوب خاص هستند، به دست مى آيد. آنگاه با خواندن دعايى كه از اين اسماء تشكيل شده مطلوب انسان حاصل مى شود. از كتاب هاى معتبر در اين علم نوشته هاى شيخ ابوالعباس التونى و سيد حسين اخلاطى است .
8. علم احضار ارواح و خواب كردن مغناطيس (هيپنوتيزم ) است كه مبتنى بر تاءثير اراده و تصرف در خيال است و كتاب ها و رساله هاى فراوانى درباره آن تاءليف شده كه اشتهار آن را از ذكرش بى نياز مى كند


و. علوم غريبه فاقد راه اثباتى .المیزان



بعنوان نمونه :

(الطاووس) الذكر منها ملك أعجمي حسيب والأنثى منها امرأة أعجمية حسناء ذات مال وجمال والجامع بين الطاووس والحمامة رجل قواد على النساء والرجال وقيل الطاووس يدل على اناس صباح ضاحكي السن (وحكي) ان رجلا أتى ابن سيرين فقال رأيت كأن امرأتي ناولتني طاووسا فقال له لئن صدقت رؤياك لتشترين جارية ويرد عليك في ثمن تلك الجارية من الديون ستة وسبعون درهما ويكون ذلك برضا امرأتك فقال الرجل رحمك الله لقد كان أمس على ما عبرت سواء وردوا على الديون مقدار ما قلت سواء فقيل لابن سيرين من أين عرفت ذلك قال الطاووسة الجارية وطاووس من الديون بكلام الانباط وأخرجت عدد الدراهم من حروف الطاووس من حساب الجمل الطاء تسعة والألف واحد والواو ست والسين ستون !


علاقه مندان به کتاب :خزائن

تالیف علامه مولى احمد بن محمد مهدى نراقى(م 1245 ق.) مراجعه کنند.

خیر البریه;164740 نوشت:
بعنوان نمونه : (الطاووس) الذكر منها ملك أعجمي حسيب والأنثى منها امرأة أعجمية حسناء ذات مال وجمال والجامع بين الطاووس والحمامة رجل قواد على النساء والرجال وقيل الطاووس يدل على اناس صباح ضاحكي السن (وحكي) ان رجلا أتى ابن سيرين فقال رأيت كأن امرأتي ناولتني طاووسا فقال له لئن صدقت رؤياك لتشترين جارية ويرد عليك في ثمن تلك الجارية من الديون ستة وسبعون درهما ويكون ذلك برضا امرأتك فقال الرجل رحمك الله لقد كان أمس على ما عبرت سواء وردوا على الديون مقدار ما قلت سواء فقيل لابن سيرين من أين عرفت ذلك قال الطاووسة الجارية وطاووس من الديون بكلام الانباط وأخرجت عدد الدراهم من حروف الطاووس من حساب الجمل الطاء تسعة والألف واحد والواو ست والسين ستون !

سلام علیکم

باسپاس از شما

این مطلب که از خزائن نقل فرمودید کدامیک از علومی است که در بالا ذکر کردید؟

یاحق

سلام علیکم

اساتید محترم اگر مطلبی هست در رابطه با تائید یا رد علوم غریبه از طرف ائمه در کتب روائی لطفا ذکر بفرمایند که این مطلب کفایت میکند.

در ادامه حقیر مطالبی از یک ورد که با نام دو اسم اعظم در روایات شناخته شده و منصوب به جناب عاصف این برخیاست را مطرح نمایم ( آهیا و یا - یاهیا شراهیا )

یاحق


با سلام

اين مطلب از کتاب تفسیر خواب ابن سیرین است و موضوع علم جفر یا علم حروف واعداد است که به الف عدد یک وبه ب عدد دو و.... اختصاص دارد.

http://manavi110.persianblog.ir/post/12/

سلام

نقل قول:
علوم غريبه اى كه درباره كارهاى خارق عادت بحث مى كند، فراوان و بررسى و تقسيم بندى آنها بسيار دشوار است

اگر به همین تعریف در تفسیر المیزان بسنده کنیم؛ پس دایره علوم غریبه به شناخت ما از عادت بستگی دارد. چه چیزهایی عادی است؟ چه چیزهایی عادی نیست؟

قسمتی از مطالب به دانش ما مربوط است؛ هرچه دانش ما بیشتر شود؛ قسمت بیشتری از امور غیر عادی، عادی می شود. و منطقا باید باشند اموری که عادی می نمودند اما با پیشرفت دانش ما ماهیت غیر عادی پیدا کرده اند!

مثلا در مورد کیمیاگری دقت کنید.
زمانی عقل دلیلی برای غیرممکن بودن و غیرعادی بودن تبدیل مس به طلا در اثر مخلوط کردن و ترکیب کردن مواد مختلف نداشته! کیمیاگری رایج بوده و اگر روزی کیمیاگری موفق به این کار می شد، احتمالا متهم به جادوگری نمی شده.
اما امروز اگر کسی بتواند با واکنش های شیمیایی، مس را طلا کند، از نظر ما به احتمال زیاد امری خارج از عادت بوده. چون امروز می دانیم که جهان از صدها عنصر تشکیل شده و ...

پس آیا می توان گفت، بعضی از اموری که در گذشته از جانب معصومین و حتی بقیه گزارش شده؛ امروز دیگر غریب نیستند و برعکس ممکن است باشند کارها و دستوراتی که در آن زمان عجیب نمی نموده و امروز باید آن را در گروه کارهای غریب قرار دهیم؟

مسئله دوم؛برای توضیح دقیقتر غریب بودن از نظر علمی، دید کَمّی تر به عادت و غیر عادت است. مباحث دقیق علمی و ریاضی آن قطعا خسته کننده و خارج از حوصله بحث است. اما فرمول هایی داریم که بیان ساده آن این است که در عادت طبیعت، هرچه اتفاقی بزرگتر باشد، کمتر پیش می آید.

به بیان دیگر؛ فقط وقوع یک اتفاق بزرگ و نادر؛ دلیل بر غیر عادی بودن نیست. بلکه برهم خوردن رابطه بالا؛ یعنی وقوع یک اتفاق بزرگ با شیوعی بیشتر از انتظار بر هم زدن عادت است.

(باز این نتیجه به دست می آید که در یک مقطع زمانی؛ بدون توجه به گذشته و یا آینده نمی توان یک اتفاق را غیر عادی دانست.)

خلاصه آنکه اگر به همین تعریف علامه طباطبایی، در تفسیر آیه 102 سوره بقره هم برگردیم، آنچه که علوم غریبه دانسته شده؛ حتی تشخیص آن فقط از کسی ساخته است که بر علم و زمان (گذشته و آینده) آگاهی کامل داشته باشد. در واقع اگر ملاک خارق عادت است، فقط کسی عادت را از خارق عادت تشخیص می دهد که بر علم و زمان (گذشته و آینده) آگاهی کامل داشته باشد. و همچین شخصی هرگز انسان معمولی نیست. انسان معمولی نه عادت را درست می شناسد نه خارق عادت.

با سلام

از ابن عباس روايت شده که اسم اعظم همان الله و اسم بعدى كه بعد از الله مى آيد رحمن است و گفته شده آن اسم يا حى يا قيوم است كه در زبان عبرى اَهيا َشراهيایا

إهيه أشر إهيه
(هستم كه هستم ) است .

گفته شده آن اسم يا ذالجلال والاكرام است . و گفته شده : يا الهنا واله كل شى ء الها واحدا و لا اله الا انت است .

ودر صحیفه امام علی (ع) هم آمده :

دعاى آن حضرت براى در امان ماندن از دشمن
نوشته شده و بر دست راست بسته مى شود:

بنام خداوند بخشنده مهربان، اى كنوش اى كنوش أره شش عططبيطسفنج، يا مططرون، قريالسيون، ما و ما سوما، سوماطيطسالوس، حيطوس، مسفقيس، سامعوش، افرطيعوش، لطيفكش لطيفوش هذا.

........گرامى است خدائى كه بهترين آفريدگاران است، اهيا شراهيا، زنده و پابرجااست.

بنام نوشته شده بر چهره اسرافيل از صاحب اين نوشته هر زن و مرد جنى و شيطان و پيرو آنان، و هر زن و مرد ساحر و غول و هر بازى كننده، و آنكه با فرزندان آدم بازى مى كند را دور كنيد.
و نيرو و توانى جز به اراده خداى برتر و والا نيست، و درود خدا بر محمد و تمامى خاندان پاك و پاكيزه اش باد.

حرز
حبر حبر حبر حبر حبر حبر، ثم ثم سرجه حلدا بل و سر حلدا ابل، تم و كمل.
دعاؤه في الاحتراز

اَللَّهُمَّ بِتَاَلُّقِ نُورِ بَهاءِ عَرْشِكَ مِنْ اَعْدائي اسْتَتَرْتُ، وَ بِسَطْوَةِ الْجَبَرُوتِ مِنْ كَمالِ عِزِّكَ مِمَّنْ يَكيدُني احْتَجَبْتُ، وَ بِسُلْطانِكَ الْعَظيمِ مِنْ شَرِّ كُلِّ سُلْطانٍ عَنيدٍ وَ شَيْطانٍ مَريدٍ اسْتَعَذْتُ،..

والله العالم بحقایق الامور .


سلام علیکم جمیعا و رحمه الله و برکاته

منجم باشی;164793 نوشت:
پس آیا می توان گفت، بعضی از اموری که در گذشته از جانب معصومین و حتی بقیه گزارش شده؛ امروز دیگر غریب نیستند و برعکس ممکن است باشند کارها و دستوراتی که در آن زمان عجیب نمی نموده و امروز باید آن را در گروه کارهای غریب قرار دهیم؟

بله دقیقا چنین است .
در نقلی که جناب خیر البریه از ابن سیرین و محاسبه دین طا بر اساس حال ابجد کبیر یا صغیر بوده و یا جفر و شاید هم جبر بوده آن زمان مشکل بزرگی بود.
اما امروز دیگر محاسبات سنگین بحساب نمی آیند فی المثل حقیر این نرم افزار را از یکی از سایتهای اصلی مبلغ رمالی و( ناشراول اکثر کتبی که بواسطه آن علوم سامری سامری شد به زبان فارسی ) گرفته ام که از تولیدات خود همان سایت است و جالبتر اینکه این نرم افزار ورژن سوم هم هست.

اگر این نرم افزار را آزمایش کنید میبینید ابجد و جفر هر عبارت یا عددی را به سادگی در عرض چند دهم ثانیه محاسبه میکند.

یاحق

خیر البریه;164799 نوشت:
در زبان عبرى اَهيا َشراهيایا إهيه أشر إهيه (هستم كه هستم ) است .

[=Times New Roman]
همین عبارات در متن
وردی است که اگر کسی از آن در شرایط خاص استفاده کند جمیع شیاطین بر او حاضر میشوند و این شخص و اهلش به بلائی مادام العمر مبتلا میشوند که رهائی از آن ممکن نیست ( بر اساس اعتراف چند مجلد مختلف از کتب همین سامریها )

در میان سایتهای عربی که دنبال آهی .. شر...ا بودم به همین ورد برخوردم که نوشته شده بود جمیع ملائک برای عرض نوکری خدمتتان میرسند اگر این ورد را بخوانید.


[=Times New Roman] در روایات که شما زحمتش را کشیدید . این دو کلمه در دو مفهوم آمده که یکی هستم که هستم که فرمودید و دیگری یا حی و یا قیوم معنی کرده اند و گفته اند از اسماء الحسنی است (العیاذ بالله) و در روایات متعدد بشرح ذیل آمده
کتاب مکارم اخلاق فرزند شیخ طبرسی نسخه عربی 116 حی و قیوم
عده الداعی نجاح الساعی نسخه عربی - ص 60 از ابن فهد حلی که یا حی و یا قیوم آنرا معنی کرده !
در کتاب آئین ستایش و بندگی از نویسنده ای بنام ساروی در بخش اجابت دعا این عبارات با نام یا حی و یا قیوم آمده و این نویسنده شرحی داده که خالی از لطف نیست اگر اینجا نقل شود و در پست بعدی نقل میکنم.
و ... نهایتا
در منج الدعوات . منج العبادات جناب سید طاوس نسخه عربی با معنای حی و قیوم ص 9

همچنین در روایات متعدد این عبارات به نقل از ائمه هستم که هستم و یا یاحی و یا قیوم ذکر شده و خیلی بیشتر تنها به جناب برخیا آمده.

در مورد این دو کلمه ممتد و اسمائی که از مصحب علی علیه السلام نقل فرمودید با کمی گذر از کتبی همچون چند کتاب که در این صفحه آمده به سادگی نام این اجنه را میتوان یافت و وردی که در موردشان کاربری دارد را میتوان دید.

[=Times New Roman]
خیر البریه;164799 نوشت:
بنام خداوند بخشنده مهربان، اى كنوش اى كنوش أره شش عططبيطسفنج، يا مططرون، قريالسيون، ما و ما سوما، سوماطيطسالوس، حيطوس، مسفقيس، سامعوش، افرطيعوش، لطيفكش لطيفوش هذا.

...


اسم اعظمی که معلوم نیست هست یا نیست
ولی به کار برده و توصیه میشود




به نقل از کتاب آئین نیایش ص 90

سبب سوّم: دعاهاى مستجاب
(1)
الف- دعايى كه در بردارنده اسم اعظم الهى باشد، خواه آن اسم اعظم معين و مشخص باشد و خواه نباشد.
غير از انبيا و اوليا كسى از آن اطلاعى ندارد كه بگويد حتما فلان اسم، «اسم اعظم» است
، بله در روايات اشاراتى به آن شده است منجمله: (2) 90- «اسم اعظم در آيات آخر سوره حشر است» «1» (3) 91- «اسم اعظم در آية الكرسى و اول آل عمران است فلذا گفته شده كه بايد حتما دو اسم «الحىّ القيوم» باشند، چون فقط اين دو اسمند كه هم در آية الكرسى و هم در اوّل سوره آل عمران وجود دارند» «2». (4) از رسول خدا- صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم- روايت شده است كه فرمود:
92-
«بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم اقرب الى الاسم الاعظم من سواد العين الى بياضها».
يعنى: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، نزديكتر است به اسم اعظم از سياهى چشم به سفيدى آن».
گفته شده اسم اعظم در:
(1)
«يا حىّ يا قيّوم»
است.

(2) 93-
«يا ذا الجلال و الاكرام»
است «1».

(3)
«يا هو يا من لا هو الّا هو»
است «2».

(4)
«اللَّه»
است «3» كه:
اين نام مشهورترين نام پروردگار است.
در اذكار، برترين مقام را داراست.
- در ادعيه، برترين مقام را داراست.
- امام ساير اسماء قرار داده شده است.

(5) در كلمه اخلاص (يعنى لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ) تنها از اين اسم نام برده شده است.
اگر كسى بخواهد با ابراز شهادتين، اسلامش را اظهار كند، بايد با اين اسم باشد (يعنى اگر مثلا بگويد: «اشهد ان لا اله الّا الرّبّ»، اسلامش پذيرفته نيست).

(6) در اينجا دو نكته قابل توجه است:
1- اين قول آخر (كه اسم اعظم كلمه «اللَّه» باشد) بسيار قوى است، چون در اين رابطه روايات زيادى وارد شده است.
2- اين اسم مقدس، امتيازات و خواصى نسبت به ساير اسماء الهى به شرح زير دارد:
اوّل- اين اسم مخصوص ذات اقدس الهى است (يعنى اسم خاص است) و به غير او نمى‏توان «اللَّه» گفت، نه حقيقتا و نه مجازا فلذا فرموده:
هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا.
يعنى: «آيا همنامى براى او سراغ دارى؟».

يعنى آيا غير از او كسى را مى‏شناسى كه نامش «اللَّه» باشد؟
دوّم- اين اسم دلالت بر ذات اقدس الهى دارد، اما ساير اسماء هر يك دلالت بر يك معناى بخصوصى مى‏كنند، مثلا اسم «قادر»: بر «قدرت» دلالت دارد، اسم «عالم»، بر «علم» دلالت دارد و ...
سوّم- ساير اسماء را مى‏توانيم به اين نام بخوانيم، مثلا بگوييم: «صبور» اسمى از اسماء اللَّه است، اما اين نام را به آن اسماء نمى‏توان خواند، مثلا نمى‏توان گفت: «اللَّه» اسمى از اسماء صبور است.
اين سه امتياز به اضافه شش امتياز ديگر كه قبل از اين گفته شد، جمعا مى‏شود نه امتياز براى اين اسم مقدس.
در روايت آمده است كه:
حضرت سليمان- عليه السّلام- وقتى با خبر شد «بلقيس» به سوى او مى‏آيد كه بين آن دو تنها يك فرسخ فاصله بود، در اين حال رو به اطرافيان كرده فرمود: كداميك از شما مى‏تواند تخت اين زن را به اينجا بياورد قبل از اينكه اينان به حالت تسليم نزد من آيند؟
«عفريتى» از جن- كه فردى قوى بود- گفت: من مى‏توانم آن را بياورم قبل از اينكه از مجلس قضاوت خود برخيزى- و حضرت سليمان- عليه السّلام- از صبح تا نيمه روز در اين مجلس مى‏نشست- علاوه بر اين، نسبت به جواهراتش نيز امين هستم.
حضرت سليمان- عليه السّلام- فرمود: من سريعتر از اين مى‏خواهم.
در اين لحظه وزير آن حضرت و خواهرزاده‏اش، يعنى «آصف بن برخيا» كه اسم اعظم مى‏دانست و بدين وسيله مستجاب الدعوه هم بود- گفت:

أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ
در مورد اين جمله، سخنانى گفته شده منجمله:
- قبل از اينكه آن دورترين فرد، در مقابل چشمت به تو برسد، من مى‏توانم آن را بياورم.
- تا آنجا كه مى‏توانى چشمت را نگه‏دار، وقتى كه ديگر نتوانستى نگه‏دارى و پلكهايت را بر هم گذاشتى، قبل از اينكه مجددا آن را بگشايى، من تخت را نزد تو حاضر مى‏كنم.
«كلبى» گويد در اين هنگام، «آصف» به سجده افتاد و خداوند متعال را با اسم اعظمش خواند، سپس به قدرت لا يزال الهى تخت بلقيس، كنار تخت حضرت سليمان آشكار شد. و اما آن اسم اعظمى كه آصف بدان دعا كرد چه بود؟ اقوالى است، از جمله:
- «اللَّه و الرّحمن» بود.
-
«يا حىّ يا قيّوم»
بود كه در زبان عبرانى مى‏گويند: «آهيا شراهيا».
-
«يا ذا الجلال و الاكرام»
بود.
-
«يا الهنا و اله كلّ شي‏ء الها واحدا لا اله الّا انت»
بود


ممنون از حرف های بسیار اموزنده شما

bina88;164710 نوشت:
اگر یکی بیاید بگوید شما چرا جادوگری را زیر سوال می برید در حالیکه ائمه شما بواسطه استفاده از همین علوم شاید امامت شما را توانستند انجام بدهند در جواب چه باید گفت ؟

سلام
"و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو"

در علومی که ما به عنوان علوم غریبه می شناسیم، سعی می شود از نیروهایی به ظاهر ناشناخته برای انجام مقاصد استفاده شود. اگر کسی بی مقدمه و ناآگاه یا انسانی آگاه ولی خبیث سعی کند از نیروهای غیر عادی کمک بگیرد، مسلما بد است. در خیلی موارد حتی خود فرد نمی داند دارد از کجا کمک می گیرد.
ولی امامان با داشتن علم و با توجه به اینکه دستورهای دینی و خیلی مواردی را که ما اصلا خبر هم نداریم رعایت می کنند، ممکن است از نیروهایی که بقیه نمی شناسند استفاده کنند. به عنوان روشن شدن قضیه، باید دانست که تقریبا از نیروهای خود استفاده می کنند. مثلا با کمک به فلان فرشته در طی مسیر کمال، آن فرشته امامان را دوست دارد و طبق قوانینی که ما به این راحتی از آنها خبردار نمی شویم، موظف به کمک به آنها است.

خیر البریه;164799 نوشت:
از ابن عباس روايت شده که اسم اعظم همان الله و اسم بعدى كه بعد از الله مى آيد رحمن است و گفته شده آن اسم يا حى يا قيوم است كه در زبان عبرى اَهيا َشراهيایا إهيه أشر إهيه (هستم كه هستم ) است . گفته شده آن اسم يا ذالجلال والاكرام است . و گفته شده : يا الهنا واله كل شى ء الها واحدا و لا اله الا انت است . ودر صحیفه امام علی (ع) هم آمده : دعاى آن حضرت براى در امان ماندن از دشمن نوشته شده و بر دست راست بسته مى شود: بنام خداوند بخشنده مهربان، اى كنوش اى كنوش أره شش عططبيطسفنج، يا مططرون، قريالسيون، ما و ما سوما، سوماطيطسالوس، حيطوس، مسفقيس، سامعوش، افرطيعوش، لطيفكش لطيفوش هذا. ........گرامى است خدائى كه بهترين آفريدگاران است، اهيا شراهيا، زنده و پابرجااست. بنام نوشته شده بر چهره اسرافيل از صاحب اين نوشته هر زن و مرد جنى و شيطان و پيرو آنان، و هر زن و مرد ساحر و غول و هر بازى كننده، و آنكه با فرزندان آدم بازى مى كند را دور كنيد. و نيرو و توانى جز به اراده خداى برتر و والا نيست، و درود خدا بر محمد و تمامى خاندان پاك و پاكيزه اش باد. حرز حبر حبر حبر حبر حبر حبر، ثم ثم سرجه حلدا بل و سر حلدا ابل، تم و كمل. دعاؤه في الاحتراز اَللَّهُمَّ بِتَاَلُّقِ نُورِ بَهاءِ عَرْشِكَ مِنْ اَعْدائي اسْتَتَرْتُ، وَ بِسَطْوَةِ الْجَبَرُوتِ مِنْ كَمالِ عِزِّكَ مِمَّنْ يَكيدُني احْتَجَبْتُ، وَ بِسُلْطانِكَ الْعَظيمِ مِنْ شَرِّ كُلِّ سُلْطانٍ عَنيدٍ وَ شَيْطانٍ مَريدٍ اسْتَعَذْتُ،..

ممنون از پست.

ولی بد نیست بدانیم که برخی عبارات این چنینی، دقیقا باید مطابق کلام اصلی زبان خود باشد، و الا ممکن است با جابجا شدن یک اعراب یا مساله دیگری در زبان (مانند کم شدن یک بخش یا کلمه) برای گوینده خطرناک باشد (هر چه عبارت به زبان مرجع اصلی نزدیکتر باشد، این مساله محسوستر است). بهتر است ما از عبارات قرآن مانند "و قل رب اعوذ بک من همزات الشیاطین و اعوذ بک رب ان یحضرون" استفاده کنیم.

bina88;164832 نوشت:
اى كنوش اى كنوش أره شش عططبيطسفنج، يا مططرون، قريالسيون، ما و ما سوما، سوماطيطسالوس، حيطوس، مسفقيس، سامعوش، افرطيعوش، لطيفكش لطيفوش

با سند ثابت کنید اینها اسم اجنه هستند

**عبدالله**;164916 نوشت:
با سند ثابت کنید اینها اسم اجنه هستند

[=times new roman]سلام علیکم

ولی این چه تغئیر و تفاوتی به حال شما دارد ؟ البته علی الظاهر شما از معنای اینها سر در می آورید و یک تاپیک کامل توصیات و پاسخگوئی داشتید

ولی[=times new roman] هنوز سوال اول مرا پاسخ ندادید.[=times new roman]

و من نمیدانم اگر اسنادی دال بر شیطانی بودن این اسامی و این دست اسامی ارائه شود ایرادی بر راوی محسوب میشود و امامان شیعه را از آن بری میدانند یا نه.

تنها چیزی که از کتب روائی تشیع و تسنن موجود است در رابطه با علوم غریبه عدم برائت بوده به این دلیل که چون از اینها سر در می آوریم معلوم نیست اینها را ائمه بکار میبردند یا نه.

البته اینطور هم نیست که اصلا نشود سر در آورد. ولی این مساله همواره با دیده اغماض ( در کل )مورد تائید قرار گرفته.

لذا مساله و سوال بنده این است و اسناد به اندازه کافی در کتبی همچون اسرار قاسمی موجود است.

ریمیا _ اسرار قاسمی - ج اول - ص 33 - آهیا شراهیا
(وردی که منتهی آن سوزاندن آیات الهی است)


یاحق

bina88;164933 نوشت:
ولی این چه تغئیر و تفاوتی به حال شما دارد ؟

شما بفرمایید تا علم ناقص ما بیشتر شود

به هر حال شما که مدعی هستید باید علم لازم هم داشته باشید

بنده بی صبرانه منتظرم که بر چه اساسی شما ان اسما را اسم اجنه دانستید

bina88;164933 نوشت:
سلام علیکم ولی این چه تغئیر و تفاوتی به حال شما دارد ؟ البته علی الظاهر شما از معنای اینها سر در می آورید و یک تاپیک کامل توصیات و پاسخگوئی داشتید ولی هنوز سوال اول مرا پاسخ ندادید. و من نمیدانم اگر اسنادی دال بر شیطانی بودن این اسامی و این دست اسامی ارائه شود ایرادی بر راوی محسوب میشود و امامان شیعه را از آن بری میدانند یا نه. تنها چیزی که از کتب روائی تشیع و تسنن موجود است در رابطه با علوم غریبه عدم برائت بوده به این دلیل که چون از اینها سر در می آوریم معلوم نیست اینها را ائمه بکار میبردند یا نه. البته اینطور هم نیست که اصلا نشود سر در آورد. ولی این مساله همواره با دیده اغماض ( در کل )مورد تائید قرار گرفته. لذا مساله و سوال بنده این است و اسناد به اندازه کافی در کتبی همچون اسرار قاسمی موجود است.

نشد جناب بینا

اگر بحث علمی است پس روال هم باید علمی باشد

جنابعالی ادعائی مطرح فرموده اید باید اثبات کنید

عنایت بفرمایید ان قسمت از کتاب اسرار قاسمی که این اسما را اسم اجنه خوانده است اینجا بیاورید

البته پس از اثبات صحت خود کتاب.

نیایش امامان ( ع ) با زبانهای غیر عربی

در برخی از روایات آمده است که امامان ( ع ) گاهی به زبانهای غیر عربی نیایش می کرده اند :
عن مفضل بن عمر قال : آتینا باب ابی عبد الله ( ع ) و نحن نرید الاذن علیه ، فسمعناه یتکلم بکلام لیس بالعربیه ، فتوهمناانه بالسریانیه ، ثم بکی فبکینا لبکائه ، ثم خرج الینا الغلام، فاذن لنا ، فدخلنا علیه ، فقلت : ( اصلحک الله ! اتیناک ، نرید الاذن علیک فسمعناک تتکلم بکلام لیس بالعربیه ، فتوهمناانه بالسریانیه ثم بکیت فبکینا لبکائک ) ، فقال : ( نعم ، ذکرت الیاس النبی و کان من عباد انبیاء بنی اسرائیل فقلت کما کان یقول فی سجوده ) ، ثم اندفع فیه بالسریانیه ، فلا و الله ماراینا قسا و لا جاثلیقا افصح لهجه منه به ، ثم فسره لنابالعربیه ، فقال : ( کان یقول فی سجوده : اتراک معذبی و قداظمات لک هواجری ؟ اتراک معذبی و قد غفرت لک فی التراب وجهی ؟ اتراک معذبی و قد اجتنبت لک المعاصی ؟ اتراک معذبی و قد اسهرت لک لیلی ؟ ) .
قال : ( فاوحی الله الیه ان ارفع راسک ، فانی غیر معذبک ) ،قال : ( فقال : ان قلت لا ا عذبک ، ثم عذبتنی ماذا ؟ الست عبدک و انت ربی ؟
[ قال: ] فاوحی الله الیه ان : ارفع راسک ، فانی غیر معذبک، انی اذا وعدت وعدا وفیت به (14) .
مفضل بن عمر گفت : ما به در خانه امام صادق ( ع ) رسیدیم ومی خواستیم که اجازه تشرف به محضرش را دریافت کنیم ; شنیدیم که آن حضرت ، به زبانی سخن می گوید که عربی نیست ; پنداشتیم که به زبان سریانی است . سپس آن حضرت گریست و ما هم از گریه او به گریه افتادیم . آنگاه غلامش بیرون آمد و به ما اجازه داد تا به خدمتش رسیدیم . من گفتم : خداوند ، سلامتت بدارد ! ما آمدیم تااز شما اجازه ورود بگیریم ، شنیدیم به زبانی که عربی نبود و به پندار ما سریانی بود ، سخن می گفتی . سپس شما گریه کردی و ماهم از گریه شما گریستیم .
فرمود : ( آری ، به یاد الیاس پیغمبر ( ع ) افتادم که ازپیامبران بسیار عبادت پیشه بنی اسرائیل بود . من دعایی را که او در سجده می خواند ، می خواندم ) . سپس آن دعا را به زبان سریانی پشت سر هم خواند . به خدا سوگند ، من هیچ کشیش وجاثلیقی را شیوا لهجه تر از او ندیده بودم . سپس آن را برای مابه زبان عربی ترجمه کرد و فرمود که [ ادریس ( ع ) ] در سجودش می گفت : آیا تو را بنگرم که مرا عذاب می کنی ، با آنکه روزهای آتشبار ، برای تو تشنگی کشیدم ؟ آیا تو را بنگرم که مرا عذاب می کنی ، با اینکه برای تو چهره بر خاک ساییدم ؟ آیا تو رابنگرم که مرا عذاب می کنی ، با این که برای تو از گناهان ،دوری گزیدم ؟ آیا تو را بنگرم که مرا عذاب می کنی ، با اینکه شبهایم را برای تو به بیداری سپری کردم ؟ خداوند به او وحی فرستاد : ( سر بردار ، بی تردید ، من تو راعذاب نمی کنم ) . الیاس گفت : ( آیا من بنده تو نیستم و توخدای من نیستی ؟ اگر گفتی که عذابت نمی کنم ، سپس در عذابم انداختی ، چه می شود ؟ )خداوند متعال به او وحی فرمود : حتما تو را عذاب نخواهم کرد . من وقتی وعده دادم ، به آن وفامی کنم

درباره امام باقر ( ع ) نیز نقل شده است :
حدثنا موسی بن عمر عن المیثمی ، عن سماعه عن شیخ من اصحابنا، عن ابی جعفر ( ع ) قال : جئنا نرید الدخول علیه ، فلما صرنابالدهلیز ، سمعنا قرائه بالسریانیه بصوت حسن ، یقرا و یبکی حتی ابکی بعضنا . (15)
موسی بن عمر از میثمی از شیخی از بزرگان شیعه نقل کرده است که می خواستیم به محضر امام باقر ( ع ) برسیم . وقتی در راهروخانه بودیم ، شنیدیم که آن حضرت به زبان سریانی می خواند ومیگرید ، به گونه ای که برخی از ما را به گریه انداخت

و درباره نیایش غیر عربی امام رضا ( ع ) آمده است :
حدثنا احمد بن محمد عن الحسن بن علی الوشا ، قال : رایت اباالحسن الرضا ( ع ) و هو ینظر الی السماء و یتکلم بکلام کانه کلام الخطاطیف ، ما فهمت منه شیئا ساعه بعد ساعه ثم سکت (16) .
حسن بن علی وشا گفت : امام رضا ( ع ) را دیدم که به آسمان نگاه می کرد و به زبانی سخن می گفت که شبیه آوای پرستوها بود . من از آن چیزی نفهمیدم . ساعتها چنین کرد . سپس لب فرو بست .

در مورد نیایش غیر عربی حضرت امیر المومنین ( ع ) آمده :
ثم استقبل القبله ، فتکلم بثلاث کلمات ما هن بالعربیه و لابالفارسیه . (17)
سپس رو به قبله کرد و با سه واژه ای که عربی و فارسی نبود ،سخن گفت .
نیز آمده است :
( فتوضا ، ثم قام فنطق بکلام لا احسبه الا بالعبرانیه ، ثم نادی بالصلاه (18) .
وضو ساخت ; سپس ایستاد و به زبانی که پنداشتم زبان عبری بود، آوای نماز سر داد.
و باز نقل شده است :
حتی انتهی الی الفرات و هو یزخر بامواجه ، فوقف و الناس ینظرون ، فتکلم بالعبرانیه کلاما ، فنقص الفرات . (19)
وقتی به فرات رسید ، موجهای سرشار فرات می خروشید . حضرت ایستاد . مردم می نگریستند . آنگاه به زبان عبرانی سخنی گفت . آب فرات ، کاسته شد .

از مسائل شگفتی زا و درس آموز ، حرز نوشته هایی است که ازائمه ( ع ) رسیده و مسلما به زبان عربی نیست . به این حرزمنقول از امیرالمومنین ( ع ) بنگرید :
بسم الله الرحمن الرحیم
ای کنوش ای کنوش ارشش عطنیطنیطح یا میططرون فریا لسنون ماوما ساماسو یا طیطشالوش خیطوش مشفقیش مشاصعوش او طیعینوش لیطفیتکش . (20)


http://www.hawzah.net/FA/articleview.html?ArticleID=83248

bina88;164933 نوشت:
ریمیا _ اسرار قاسمی - ج اول - ص 33 - آهیا شراهیا (وردی که منتهی آن سوزاندن آیات الهی است)

بنده درباره اهیا شراهیا سئوال ننمودم

سئوال بنده ان اسما بود

**عبدالله**;164944 نوشت:
نیایش امامان ( ع ) با زبانهای غیر عربی

در برخی از روایات آمده است که امامان ( ع ) گاهی به زبانهای غیر عربی نیایش می کرده اند :
عن مفضل بن عمر قال : آتینا باب ابی عبد الله ( ع ) و نحن نرید الاذن علیه ، فسمعناه یتکلم بکلام لیس بالعربیه ، فتوهمناانه بالسریانیه ، ثم بکی فبکینا لبکائه ، ثم خرج الینا الغلام، فاذن لنا ، فدخلنا علیه ، فقلت : ( اصلحک الله ! اتیناک ، نرید الاذن علیک فسمعناک تتکلم بکلام لیس بالعربیه ، فتوهمناانه بالسریانیه ثم بکیت فبکینا لبکائک ) ، فقال : ( نعم ، ذکرت الیاس النبی و کان من عباد انبیاء بنی اسرائیل فقلت کما کان یقول فی سجوده ) ، ثم اندفع فیه بالسریانیه ، فلا و الله ماراینا قسا و لا جاثلیقا افصح لهجه منه به ، ثم فسره لنابالعربیه ، فقال : ( کان یقول فی سجوده : اتراک معذبی و قداظمات لک هواجری ؟ اتراک معذبی و قد غفرت لک فی التراب وجهی ؟ اتراک معذبی و قد اجتنبت لک المعاصی ؟ اتراک معذبی و قد اسهرت لک لیلی ؟ ) .
قال : ( فاوحی الله الیه ان ارفع راسک ، فانی غیر معذبک ) ،قال : ( فقال : ان قلت لا ا عذبک ، ثم عذبتنی ماذا ؟ الست عبدک و انت ربی ؟
[ قال: ] فاوحی الله الیه ان : ارفع راسک ، فانی غیر معذبک، انی اذا وعدت وعدا وفیت به (14) .
مفضل بن عمر گفت : ما به در خانه امام صادق ( ع ) رسیدیم ومی خواستیم که اجازه تشرف به محضرش را دریافت کنیم ; شنیدیم که آن حضرت ، به زبانی سخن می گوید که عربی نیست ; پنداشتیم که به زبان سریانی است . سپس آن حضرت گریست و ما هم از گریه او به گریه افتادیم . آنگاه غلامش بیرون آمد و به ما اجازه داد تا به خدمتش رسیدیم . من گفتم : خداوند ، سلامتت بدارد ! ما آمدیم تااز شما اجازه ورود بگیریم ، شنیدیم به زبانی که عربی نبود و به پندار ما سریانی بود ، سخن می گفتی . سپس شما گریه کردی و ماهم از گریه شما گریستیم .
فرمود : ( آری ، به یاد الیاس پیغمبر ( ع ) افتادم که ازپیامبران بسیار عبادت پیشه بنی اسرائیل بود . من دعایی را که او در سجده می خواند ، می خواندم ) . سپس آن دعا را به زبان سریانی پشت سر هم خواند . به خدا سوگند ، من هیچ کشیش وجاثلیقی را شیوا لهجه تر از او ندیده بودم . سپس آن را برای مابه زبان عربی ترجمه کرد و فرمود که [ ادریس ( ع ) ] در سجودش می گفت : آیا تو را بنگرم که مرا عذاب می کنی ، با آنکه روزهای آتشبار ، برای تو تشنگی کشیدم ؟ آیا تو را بنگرم که مرا عذاب می کنی ، با اینکه برای تو چهره بر خاک ساییدم ؟ آیا تو رابنگرم که مرا عذاب می کنی ، با این که برای تو از گناهان ،دوری گزیدم ؟ آیا تو را بنگرم که مرا عذاب می کنی ، با اینکه شبهایم را برای تو به بیداری سپری کردم ؟ خداوند به او وحی فرستاد : ( سر بردار ، بی تردید ، من تو راعذاب نمی کنم ) . الیاس گفت : ( آیا من بنده تو نیستم و توخدای من نیستی ؟ اگر گفتی که عذابت نمی کنم ، سپس در عذابم انداختی ، چه می شود ؟ )خداوند متعال به او وحی فرمود : حتما تو را عذاب نخواهم کرد . من وقتی وعده دادم ، به آن وفامی کنم

جناب عبدالله. سخن گفتن ائمه به زبان غیر عربی ارتباطی با این مساله ندارد.

البته بنده از انوار حکمتتان در آن تاپیک نتوانستم و نخواستم فیض ببرم.که البته همگی علمی هم بود.

ولی این مطلب که ائمه به زبان غیر عربی سخن میگفتند هیچ ارتباطی با استفاده ایشان از علومی همچون سحر و جادو ندارد.

این را به کسی بگوئید که فرصت نکرده تاپیک را درست ملاحظه بفرمایند و ا سناد مهمی بهتان داد تا علمــــی هم سخن بگوئید.



و به ایشان بفرمائید که در رابطه با سحر و علوم غریبه سند معرفی کنند تا بحث علمی شود.

یاحق

ابتدا به ساکن جناب بینا لطفا وقتی درباره علمی صحبت می کنید اطلاعات لازم کسب فرمایید بعد تشریف بیاورید

دلیل اینکه شما کل علوم غریبه را سحر و جادو می دانید دلیل بر عدم علم شماست در این زمینه

حکایت همان عده ای که در تاریکی فیل دیده و هریک دست بر جائی از فیل کشیدند

یا حکایت شخصی که از کوچه ای می گذشت سنگی به سرش خورد از ان به بعد به همه می گفت از فلان کوچه نروید که از اول تا اخر کوچه سنگبارنتان می کنند.

جناب بینا شما که ادعای باطل بودن این علوم را می فرمایید ایا ممکن است برخی از حروف الفبای این زبان را اینجا قید بفرمایید؟

ایا ممکن است برخی خاتمها را اینجا با معنایشان بفرمایید؟

ایا ممکن است کلماتی که فرمودید اسم اجنه هستند را بفرمایید اسم کدامیک از جنیان یا شیاطین است و وظیفه ان جن یا شیطان چیست؟

لوح عین علی را که به خاطر دارید؟ان لوح دارای اشتباه بود ولی در خاتمهایش و نه در رسم الخط و بنده تعمدا به شما نشان دادم ببینم متوجه اشتباه ان می شوید؟لیکن ....

بنده ابدا نمی گویم این افرادی که بخور در دست و مربع در کف ادعا می کنند صادق هستند
که شان این علم بالاتر از ان است که به دست هر احمقی بیفتد که کسی که چنین علم عظیمی دارد زبانش بسته می گردد مگر به اذن الله

عرض این است که اگر از کوچه ای گذشتید سرتان شکست اینقدر انصاف باشد که به مردم بگویید در فلان جای کوچه سرم شکست نگویید تمام کوچه سر می شکند

العاقل یکفیه الاشاره

همچنان منتظر فهمیدن اسم ان اجنه هستم که جناب بینا فرمودند

با سلام

در مورد بحث تاپیک:

bina88;164832 نوشت:
بنام خداوند بخشنده مهربان................

برخی از این کلمات به نظرم, اسم جن و پری هست.(مسلمان ...)

درسته که برخی حرفها جا انداخته شده و غلط تایپی دارد ولی خواندن این اسامی و فکر به آنها پیشنهاد نمی شود.:Cheshmak:

بنده فکر می کنم صحبت در این موارد به طور کلی فایده ای ندارد.(در محیط عمومی...)

التماس دعا
یا علی

bina88;164953 نوشت:
جناب عبدالله. سخن گفتن ائمه به زبان غیر عربی ارتباطی با این مساله ندارد.

قرار است ما ثابت کنیم ائمه از علوم غریبه استفاده می کرده اند

قدم اول این است که ثابت کنیم انها به زبان غیر زبان عربی تکلم می کرده اند گاها

تا بعد... انشاالله

رحیمی;164959 نوشت:
خواندن این اسامی و فکر به آنها پیشنهاد نمی شود

خواندن این اسما تا زمانی که یقین به صحیح بودن انها ندارید بسیار خطرناک است

برخی از شیاطین به محض خواندن اسمشان حاضر می شوند اعوذ بالله من شر الطائف الشیاطین

بدترین نوع شیاطین شیاطین طائف هستند همانانکه در قران از انها اسم برده شده است

به زبان خیلی ساده شیاطین ولگرد

**عبدالله**;164958 نوشت:
عرض این است که اگر از کوچه ای گذشتید سرتان شکست اینقدر انصاف باشد که به مردم بگویید در فلان جای کوچه سرم شکست نگویید تمام کوچه سر می شکند


وقتی چشمانتان قادر به دیدن نیست احتیاط شرط عقل است و تحقیق شرط دیگرش.


[=Times New Roman]اولا پاسخ شما:
اینها متونی هستند از جلد اول اسرار قاسمی و از دو صفحه انتخاب کردم که سراسر این کتاب این اوراد را دارد و آنچه که ذکر شده در صحیفه امیرالمومنین از همین اوراد است
در ابتدای کتاب اسرار قاسمی هم کاملا توضیح میدهد که اینها چیست و این علوم به چه طریقی چه کارائی ای را دارند.

مطلب بعدی اینکه
شما چرا مطلبی را که بیننا بود اینطور دستپاچه لو دادید ؟
ترسیدید به آن سوال استناد کنم و بگویم سوالاتتان را از من می پرسید لذا آمدید پیش دستی کردید با این بلوف مسخره ؟

خیر اتفاقا برعکس آمده ام اینجا تاپیک ایجاد کرده ام که سوال بپرسم که به چه دلیل ائمه شیعه باید از طایفه جن استفاده میکردند و این چه کرامتی محسوب میشود و...

و ثالثا
گفتید علمی صحبت میکنید. پس جواب علمی لطفا :
به چه دلیل ائمه شیعه باید از اجنه چه خوب چه از شیاطین بهنگام مشکلات استفاده کنند ؟
(از استادتان هم میتوانید بپرسید جواب بدهید)

یاحق

ابتدا گفتم صحت اسرار قاسمی را اثبات کنید بعد که نکرده عکس عنایت می فرمایید

بلوف؟تمامی پیغامها را رو کنید تا معلوم شود همه چیز.

و اما بعد

اصولا چه دلیلی دارد که ائمه از انسانها استفاده کنند؟

و ایا برای ائمه انس و جن فرقی داشته اند؟

راستی چه لزومی داشت که حضرت سلیمان از اجنه استفاده کند؟

دلایلتان نشان دهنده علم والای شما است

ضمنا بنده که از عکسهای شما چیزی سر در نیاورده ام البته علم ما کجا و کشف و شهود شما کجا :reading:

**عبدالله**;164974 نوشت:
ضمنا بنده که از عکسهای شما چیزی سر در نیاورده ام البته علم ما کجا و کشف و شهود شما کجا


شما از لوحتان سر در آوردید بس است .

[=Trebuchet MS]

[=Trebuchet MS]بسم الله الرحمن الرحیم

[=Trebuchet MS]
جمع بندی عرایض:

از آنجائیکه اعتقاد به قدرت تکوینی ائمه درعقاید ولائی تشیع یک امر مشخص و اثبات شده است لذا هرگز نمیتوان متصور شد که ائمه ای که درعقاید شیعه دارای این اختیار هستند و در حل مشکلات نیز صاحب اختیار از جانب خدای متعال حتی در حد تغئیر مقدرات اند به مادون خود دست یازیده و بدانها متوسل شوند.

این نوع توسل به اجنه در مصحف علی ابن ابی طالب علیه السلام از نوعی نیست که خداوند متعال از حزب الهی برای رفع مشکلات استفاده نماید بلکه بنا بر آنچه که در مصحف آمده دعائی است برای در امان ماندن از تعدی دشمنان و حفظ جان امامی که خود قادر به حفاظت از جان خود نیست
(به این صفحه رجوع شود) و نه انجام امور دنیوی آنچنان که خدای متعال برای حزب الهی در قرآن کریم توصیف نموده

لذا این امر بنا بر میزانی بنام عقاید شیعه در رابطه با امامت و ولایت مردود و راوی این حدیث و این دست احادیث نمیتوانسته از راویان ثقه باشد و همگی بلا استثناء به امامان شیعه افترا و تهمت زده اند.


باسپاس فراوان

ومن الله التوفیق

یاحق

bina88;164996 نوشت:
برای در امان ماندن از تعدی دشمنان و حفظ جان امامی که خود قادر به حفاظت از جان خود نیست

برگی از جای نجنبد جز به اذن الله

نقل قول:
اگر این نرم افزار را آزمایش کنید میبینید ابجد و جفر هر عبارت یا عددی را به سادگی در عرض چند دهم ثانیه محاسبه میکند.


با سلام

دوست گرامی موضوع محاسبه اعداد که ساده است اصل این علم بدست آوردن مستحصله است که جز با عنایت ربانی میسر هر کس نشود .

وپیشنهاد بنده هم بدوستان آنست که بدنبال این قبیل مسائل نباشند که هدر دادن عمر است مگر در صورت ضرور و واجب کفایی مثل ابطال سحر .

مثل داستان جناب شیخ بهایی رحمه الله که از طریق علم جفر مکان حضرت حجت ارواحنا فداه را بدست آورد وبسرعت و زحمت خودرا بحضور حضرتش رساند ... وحضرت مولا بدین مضمون بوی فرمودند چرا کاری نمیکنید که ما بحضور شما بیاییم مثل این پیرمرد بازاری مومن و منصف .... و خود را بزحمت می اندازید ؟!

نقل قول:
از آنجائیکه اعتقاد به قدرت تکوینی ائمه درعقاید ولائی تشیع یک امر مشخص و اثبات شده است لذا هرگز نمیتوان متصور شد که ائمه ای که درعقاید شیعه دارای این اختیار هستند و در حل مشکلات نیز صاحب اختیار از جانب خدای متعال حتی در حد تغئیر مقدرات اند به مادون خود دست یازیده و بدانها متوسل شوند.


با سلام

دوست گرامی شاید درست متوجه نشدم ؛ اگر چنین است پس چرا خدای قادر مطلق از فرشتگان بعنوان واسطه استفاده کرده ، بنص قرآن جهت امور توفی ارواح ونزول عذاب وتدبیر اموروابلاغ پیام ؟ مگر خودش به تنهایی قادر نبود ؟!

بنابراین استفاده از وسایل، نشان نقص نیست.


ضمن اینکه هنوز مشخص نیست که این علوم به استخدام کدامیک از موجودات میپردازند فرشتگان موکل یا اجنه یا شیاطین یا ارواح و...

خیر البریه;165019 نوشت:
وپیشنهاد بنده هم بدوستان آنست که بدنبال این قبیل مسائل نباشند که هدر دادن عمر است مگر در صورت ضرور و واجب کفایی مثل ابطال سحر .


سلام علیکم

شما هم به توصیه و اشاره عبدالله توجه بفرمائید و قبول کنید که ید الله فوق ایدیهم

.
به غیر خدا توکل نکنید و متوسل نشوید که او بهترین پناه است.( در این باره در قرآن کریم و روایات تاکید بسیار است )

**عبدالله**;165014 نوشت:
برگی از جای نجنبد جز به اذن الله


اما در مورد اینکه فرمودید

خیر البریه;165062 نوشت:
دوست گرامی شاید درست متوجه نشدم ؛ اگر چنین است پس چرا خدای قادر مطلق از فرشتگان بعنوان واسطه استفاده کرده ، بنص قرآن جهت امور توفی ارواح ونزول عذاب وتدبیر اموروابلاغ پیام ؟ مگر خودش به تنهایی قادر نبود ؟!


اما در مورد استفاده از حزب الهی و جنود الهی بنده در بخش دوم عرایضم صحبت کردم ولی شما تا به آخر نخواندید

bina88;164996 نوشت:
این نوع توسل به اجنه در مصحف علی ابن ابی طالب علیه السلام از نوعی نیست که خداوند متعال از حزب الهی برای رفع مشکلات استفاده نماید بلکه بنا بر آنچه که در مصحف آمده دعائی است برای در امان ماندن از تعدی دشمنان و حفظ جان امامی که خود قادر به حفاظت از جان خود نیست (به این صفحه رجوع شود) و نه انجام امور دنیوی آنچنان که خدای متعال برای حزب الهی در قرآن کریم توصیف نموده

یاحق

جای تعجبی ندارد اگر امام آخر الزمان بیاید و از انحراف عقاید شیعیان و مسلمانان در بعض موارد بسیار گله کند.
[=Trebuchet MS]
در خطبه 11 نهج البلاغه حضرت علی علیه السلام خطاب به محمد حنفیه میفرماید :

[=trebuchet ms](در جنگ جمل سال 36 هجرى روز پنجشنبه 15 جمادى الآخر هنگام دادن پرچم به دست فرزندش محمد حنفيّه فرمود)

اگر كوه‏ ها از جاى كنده شوند تو ثابت و استوار باش، دندان‏ ها را برهم به فشار، كاسه سرت را به خدا بسپار، پاى بر زمين ميخكوب كن، به صفوف پايانى لشكر دشمن بنگر، از فراوانى دشمن چشم بپوش، و بدان كه پيروزى از سوى خداى سبحان است.

آنوقت کسی می اید تهمتی چنین عجیب به امام شیعیان میزند و عده ای شیعه !! هم بنا به عقاید خود موید آن میشوند که آن امام که به محمد حنفیه در نبرد توصیه به توکل مینماید خود به اجنه متوسل میشود :

دعای آن حضرت برای در مان ماندن از دشمن
نوشته شده و بر دست راست بسته مى شود:
بنام خداوند بخشنده مهربان، اى كنوش اى كنوش أره شش عططبيطسفنج، يا مططرون، قريالسيون، ما و ما سوما، سوماطيطسالوس، حيطوس، مسفقيس، سامعوش، افرطيعوش، لطيفكش لطيفوش هذا.
...
[=Trebuchet MS]
و شیعیانی که معتقدند برای باطل السحر به علوم غریبه باید متوسل شد و عده ای نیز برای رفع مشکل در حالیکه خداوند صراحتا در سوره جن به نقل از جنیان میفرماید :


وَأَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِنَ الْإِنْسِ يعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا(الجن/6)
و اينکه مرداني از بشر به مرداني از جن پناه مي‌بردند، و آنها سبب افزايش گمراهي و طغيانشان مي‌شدند!


وَأَنَّهُمْ ظَنُّوا كَمَا ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يبْعَثَ اللَّهُ أَحَدًا(الجن/7)
و اينکه آنها گمان کردند -همان‌گونه که شما گمان مي‌کرديد- که خداوند هرگز کسي را (به نبوت )مبعوث نمي‌کند!


وَأَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ نُعْجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَلَنْ نُعْجِزَهُ هَرَبًا(الجن/12)
و اينکه ما يقين داريم هرگز نمي‌توانيم بر اراده خداوند در زمين غالب شويم و نمي‌توانيم از (پنجه قدرت) او بگريزيم!


وَأَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَى آمَنَّا بِهِ فَمَنْ يؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلَا يخَافُ بَخْسًا وَلَا رَهَقًا(الجن/13)
و اينکه ما هنگامي که هدايت قرآن را شنيديم به آن ايمان آورديم؛ و هر کس به پروردگارش ايمان بياورد، نه از نقصان مي‌ترسد و نه از ظلم!


قُلْ إِنَّمَا أَدْعُو رَبِّي وَلَا أُشْرِكُ بِهِ أَحَدًا(الجن/20)
بگو: «من تنها پروردگارم را مي‌خوانم و هيچ کس را شريک او قرار نمي‌دهم!»


قُلْ إِنِّي لَنْ يجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَلَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا(الجن/22)
بگو: «(اگر من نيز بر خلاف فرمانش رفتار کنم) هيچ کس مرا در برابر او حمايت نمي‌کند و پناهگاهي جز او نمي‌يابم؛

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ(الفلق/1)
بگو: پناه مي‌برم به پروردگار سپيده صبح،
مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ(الفلق/2)
از شر تمام آنچه آفريده است؛
وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ(الفلق/3)
و از شر هر موجود شرور هنگامي که شبانه وارد مي‌شود؛
وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ(الفلق/4)
و از شر آنها که با افسون در گره‌ها مي‌دمند
وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ(الفلق/5)
و از شر هر حسودي هنگامي که حسد مي‌ورزد!

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ(الناس/1)
بگو: پناه مي‌برم به پروردگار مردم،
مَلِكِ النَّاسِ(الناس/2)
به مالک و حاکم مردم،
إِلَهِ النَّاسِ(الناس/3)
به (خدا و) معبود مردم،
مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ(الناس/4)
از شر وسوسه‌گر پنهانکار،
الَّذِي يوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ(الناس/5)
که در درون سينه انسانها وسوسه مي‌کند،
مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ(الناس/6)
خواه از جن باشد يا از انسان!


و الی ما شاء الله . آنگاه ولی خدا . تفسیر زنده قرآن مومن به جن است ؟ این تهمتی است مشخص.

و کسانیکه به خدا و دین خدا و نبی و ولی خدا دانسته تهمت میزنند بدون شک کافر و ملعون درگاه الهی هستند.

یاحق

نقل قول:
به غیر خدا توکل نکنید و متوسل نشوید که او بهترین پناه است.( در این باره در قرآن کریم و روایات تاکید بسیار است )


با سلام وصلوات بر محمد وآل پاکش

قبلا گفتیم که توکل و توسل منافاتی با استفاده از وسایل ندارد همچنانکه قادر متعال هم از فرشتگان بعنوان واسطه استفاده میکند ، وپیامبرش را به نصرت مومنین یاری میکند:

فان حسبك الله هو الذى ايدك بنصره و بالمومنين 62-انفال

و ان تظاهرا عليه فان اللّه هو مولاه و جبريل و صالح المؤ منين و الملئكه بعد ذلك ظهير


چرا جبریل وصالح مومنین وفرشتگان هم در پشت خدا ؟ مگر خداوند به تنهایی قادر نبود ؟!؟!



نقل قول:
اما در مورد استفاده از حزب الهی و جنود الهی بنده در بخش دوم عرایضم صحبت کردم ولی شما تا به آخر نخواندید


گفتم که شاید درست متوجه عرایضتان نشدم توضیح بیشتری بدهید.


نقل قول:
و شیعیانی که معتقدند برای باطل السحر به علوم غریبه باید متوسل شد و عده ای نیز برای رفع مشکل در حالیکه خداوند صراحتا در سوره جن به نقل از جنیان میفرماید :

وَأَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِنَ الْإِنْسِ يعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا(الجن/6)
و اينکه مرداني از بشر به مرداني از جن پناه مي‌بردند، و آنها سبب افزايش گمراهي و طغيانشان مي‌شدند!



دوست عزیز اولا چرا فقط شیعیان ؟! مگر احادیث و کتبی که در باره شیاطین واجنه از طرق عامه وارد شده است را ندیده اید که بسیار شدیدتر وصحیحتراز شیعه هستند مانند :

با اسناد صحيح نزد عامه از عائشة زوج النبي صلى الله عليه وسلم أنها قتلت جنيا فرأت في المنام أن قائلا يقول لها : قد قتلت مسلما ؟ فقالت : لو كان مسلما لم يدخل على أزواج النبي صلى الله عليه وسلم ! قال : ما دخل عليك إلا عليك ثيابك .. فأصبحت فأمرت باثني عشر ألف درهم فجعلت في سبيل الله . منقول ازكتاب : التمهيد لما في الموطأ من المعاني والأسانيد از أبو عمر يوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر بن عاصم النمري القرطبي (المتوفى : 463هـ)


جناب عائشه همسر پیامبر (ص) یک جن مسلمان را کشت (که در بعض اخباراز شهدای بدربوده) سپس در خواب دید که کسی میگوید یک مسلمان را کشتی ؟ عایشه گفت اگر مسلمان بود بر همسران رسول الله (ص) وارد نمیشد .او هم گفت اگر لباس داشتی و حجابت درست بود بر تو وارد نمیشد ! ...


جاءحميدةمولاة عمربن عبد العزيز أنه قال لها :
لا تدعين بناتي ينمن مستلقيات على ظهورهن فإن الشيطان يظل يطمع ما دمن كذلك .

یعنی دختران به پشت نخوابند که شیطان مادامیکه به این طریق خوابیده اند می آید و طمع میکند.

و شياطين به رو می خوابند.


حدثني محمد بن قدامة حدثنا عمر بن يونس اليمامي الحنفي قال : حدثنا عكرمة بن عمار حدثني إسحاق بن عبد الله بن أبي طلحة قال : حدثني أنس بن مالك قال :
: كانت ابنة عوف بن عفراء مستلقية على فراشها فما شعرت إلا بزنجي قد وثب على صدرها ووضع يده في حلقها فإذا صحيفة صفراء تهوي بين السماء والأرض حتى وقعت على صدري فأخذها فقرأها فإذا فيها : من رب لكين إلى لكين : اجتنب ابنة العبد الصالح فإنه لاسبيل لك عليها فقام وأرسل بيده من حلقي وضرب بيده على ركبيت فستورمت حتى صارت مثل رأس الشاة قالت : فأتيت عائشة رضي الله عنها فذكرت ذلك لها فقالت : يا ابنة أخي إذا خفت فاجمعي عليك ثيابك فإنه لن يضرك إن شاء الله قال : فحفظها الله بأبيها فإنه كان قتل يوم بدر شهيدا
إسنادصحيح رواته ثقات لغیره.

دختر عوف بن عفراء به پشت در رختخوابش خوابیده بود که حس میکند یک چیزی مثل غلام سیاهی روی سینه اش می افتد و دستش را درگردنش می اندازد.آن هنگام یک کاعذ زردی بین زمین و آسمان معلق بود به روی سینه اش می افتد و میگیرد میخواندش و نوشته که " من رب لكين إلى لكين "دور شو از دختر بنده صالح که راهی براو نداری پس بلند شد ودستش را از گردنم بگرفت و با دستش بر زانویم زد بعد مثل کله گوسفند متورم شد ! سپس نزد عایشه می آید و شرح ماوقع میکند واو هم سفارش میکند که هنگام خواب لباس وحجاب درستی بپوش تا ضرری به تو نرسد ان شاء الله ....

عن عطاء بن ابي رباح قال لي ابن عباس: ألا أُريك امرأةً من أهل الجنة ؟ قلت : بلى . قال : هذه المرأة السوداء أتت النبي صلى الله عليه وسلم فقالت : إني أُصرع وإني أتكشف ، فادعُ الله لي . قال : إن شئت ِ صبرتِ ولكِ الجنة, وإن شئتِ دعوت ُ الله أن يعافيكِ . فقالت : أصبر . فقالت : إني أتكشف ُ , فادعُ الله لي لا أتكشف , فدعا لها (رواه البخاري) فهذه المرأة أصابها الشيطان بالصرع وجعلها تتكشف !!!!


https://sites.google.com/site/hojjah/sheytan.zip



ثانیا مگر تصریح قرآن کریم نیست که قدرت شیاطین واجنه و استفاده انبیاء از آنها ؟ مگر حضرت سلیمان و... توکل بر خدا نداشتند که جن و شیاطین را استخدام کرده بودند :

فسخّرنا له الرّيح تجرى بامره رخاء حيث اصاب (36) و الشياطين كل بناء و غواص (37-ص)


مگر قدرت شیطان کم است :

و اذكر عبدنا ايّوب اذ نادى ربّه انى مسنى الشيطان بنصب و عذاب (41-ص)

نقل قول:

قُلْ إِنِّي لَنْ يجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَلَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا(الجن/22)
بگو: «(اگر من نيز بر خلاف فرمانش رفتار کنم) هيچ کس مرا در برابر او حمايت نمي‌کند و پناهگاهي جز او نمي‌يابم؛






مگر خدای متعال خودش این قدرت را به ایشان نداد وفرمود :
فيتعلمون منهما ما يفرقون به بين المرء و زوجه ، و ما هم بضارين به من احد الا باءذن اللّه

چگونه بین زن و شوهر را بهم میزنند ؟ آیا این قدرت شیاطین نیست؟

نقل قول:

و الی ما شاء الله . آنگاه ولی خدا . تفسیر زنده قرآن مومن به جن است ؟ این تهمتی است مشخص.

و کسانیکه به خدا و دین خدا و نبی و ولی خدا دانسته تهمت میزنند بدون شک کافر و ملعون درگاه الهی هستند.


همین آیاتی که آوردید سوره ناس وفلق ، آیا شان نزولشان را میدانید ؟

یا آیه :

و ان يكاد الذين كفروا ليزلقونك بابصارهم لما سمعوا الذكر و يقولون انه لمجنون (51) و ما هو الا ذكر للعالمين (52).

خیر البریه;165436 نوشت:
با سلام وصلوات بر محمد وآل پاکش قبلا گفتیم که توکل و توسل منافاتی با استفاده از وسایل ندارد همچنانکه قادر متعال هم از فرشتگان بعنوان واسطه استفاده میکند ، وپیامبرش را به نصرت مومنین یاری میکند: فان حسبك الله هو الذى ايدك بنصره و بالمومنين 62-انفال و ان تظاهرا عليه فان اللّه هو مولاه و جبريل و صالح المؤ منين و الملئكه بعد ذلك ظهير چرا جبریل وصالح مومنین وفرشتگان هم در پشت خدا ؟ مگر خداوند به تنهایی قادر نبود ؟!؟!

سلام علیکم

شما احتمالا نمیخواهید تفاوت بین دو موضوع کاملا مشخص را بپذیرید.یا شاید من بد خط می نویسم.

استفاده از ابزار توسط خدای متعال امری عادی است . توسل نیست. ابزار است.حزب الهی ابزار است.پناه بردن به ابزار نیست.توسل جستن به ابزار نیست.
مورد امیر المومنین توسل است. کفر و شرک است. پناه بردن به غیر خداست. از ترس جان.
توسل کسی است که بنا به اعتقاد شیعه میتواند مقدر عوض کند. انگار کسی بتوان دشمنش از بدو تولد ناقص بدنیا بیاید.
چنین کسی چه نیازی به جن دارد که طبق نص قرآنی ان کید الشیطان ضعیفا

..

خیر البریه;165436 نوشت:
گفتم که شاید درست متوجه عرایضتان نشدم توضیح بیشتری بدهید.


یک درس مهم برای شما برای استفاده و زندگی در اجتماع ایرانیان:
ادبیات فارسی به غیر از ادب و فهم ایجاب میکند وقتی کسی میگوید عرایضم به سمع شما نرسید طرف مقابل بگوید بله یا خیر متوجه فرمایشات شما نشدم یا بگوید خیر یا بله متوجه منظور شما نشدم.

خیر البریه;165436 نوشت:
دوست عزیز اولا چرا فقط شیعیان ؟! مگر احادیث و کتبی که در باره شیاطین واجنه از طرق عامه وارد شده است را ندیده اید که بسیار شدیدتر وصحیحتراز شیعه هستند مانند :


شما یا هر کسی که به ائمه اتهام توسل به اجنه میزند ادعای تشیع نکنند بنده هیچ کاری با ایشان ندارم که ایرادی بر آن بگیرم.مگر در وقتش
تهمت ناروا به خدا - انبیائش و به همچنین بنا به ولایت تنصیصی تهمت به ائمه شیعه بمعنای دروغ بستن به دین است.


شاید آنها نقل کنند پیامبر اکرم العیاذ بالله به اجنه متوسل میشده خب
این دلیل دیگری است دال بر ارتداد.

خیر البریه;165436 نوشت:
مگر قدرت شیطان کم است :


بله کم است طبق نص صریح قرآن که میفرماید کید شیطان ضعیف است و خانه اش از خانه انکبوت سست تر

خیر البریه;165436 نوشت:
ثانیا مگر تصریح قرآن کریم نیست که قدرت شیاطین واجنه و استفاده انبیاء از آنها ؟ مگر حضرت سلیمان و... توکل بر خدا نداشتند که جن و شیاطین را استخدام کرده بودند : فسخّرنا له الرّيح تجرى بامره رخاء حيث اصاب (36) و الشياطين كل بناء و غواص (37-ص)


حضرت سلیمان در زمانی که بواسطه نزدیک شدن عالمشان به زمین* (اهل زمین را مستاصل کرده بودند )خداوند را به کمک طلبید و خداوند با نگین انگشتری و اسماء الهی آنها را به تسخیر حضرتش در آورد.

در هیچ کجا (مگر اسناد یهود) نوشته نشده که خداوند اوراد به حضرت داده باشد.

حضرت پس از تسلط از ایشان بیگاری کشید.

شما کم کم دارید همه را کافر توصیف میکنید.

_________________________________________
* یهود از این اوراد بوفور استفاده کردند که باعث شد این عوالم به هم نزدیک شوند.نه اینکه حضرت سلیمان العیاذ بالله از این اوراد استفاده کرده باشد.


خیر البریه;165436 نوشت:
مگر خدای متعال خودش این قدرت را به ایشان نداد وفرمود : فيتعلمون منهما ما يفرقون به بين المرء و زوجه ، و ما هم بضارين به من احد الا باءذن اللّه


جناب خیر البریه
شیطان به دو تن از شیاطین (3 فرزدش که یکی توبه کرد) فتنه گری بین زن و مرد را آموخت. چه کسی گفته در کجا گفته العیاذ بالله خدا به آنها آموخته ؟ اینها ملعونین درگاه الهیند.

خیر البریه;165436 نوشت:
همین آیاتی که آوردید سوره ناس وفلق ، آیا شان نزولشان را میدانید ؟ یا آیه : و ان يكاد الذين كفروا ليزلقونك بابصارهم لما سمعوا الذكر و يقولون انه لمجنون (51) و ما هو الا ذكر للعالمين (52).


نه میخواهم از شما مطالبی را بیاموزم. مطالب و منابع شما منحصر به فرد است /
بفرمائید برگی به این اوراق اضافه نمائید.

البته اگر مربوط به بحث و منطبق با دفاعیه شماست.


یاحق


با سلام

فکر کنم که سخن یکدیگر را نمیفهمیم پس بهتر است بر یک محور مشترک شویم :


الوَسِيلةُ المَنْزِلة عند المَلِك والوَسِيلة الدَّرَجة والوَسِيلة القُرْبة ووَسَّل فلانٌ إِلى الله وسِيلةً إِذا عَمِل عملاً تقرَّب به إِليه والواسِل الراغِبُ إِلى الله قال لبيد أَرى الناسَ لا يَدْرونَ ما قَدْرُ أَمرِهم بَلى كلُّ ذي رَأْيٍ إِلى الله واسِلُ وتوَسَّل إِليه بوَسيلةٍ إِذ تقرَّب إِليه بعَمَل وتوَسَّل إِليه بكذا تقرَّب إِليه بحُرْمَةِ آصِرةٍ تُعْطفه عليه والوَسِيلةُ الوُصْلة والقُرْبى وجمعها الوسائل قال الله تعالى أُولئك الذين يَدْعون يَبْتَغون إِلى رَبِّهِمُ الوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ الجوهري الوَسِيلةُ ما يُتَقَرَّبُ به إِلى الغَيْر والجمع الوُسُلُ والوسائلُ
والتَّوْسيلُ والتَّوسُّلُ واحد وفي حديث الأَذان اللهمَّ آتِ محمداً الوَسِيلَة هي في الأَصل ما يُتَوَصَّل به إِلى الشيء ويُتَقَرَّب به والمراد به في الحديث القُرْبُ من الله تعالى وقيل هي الشفاعةُ يوم القيامة وقيل هي منزلة من مَنازِل الجنة كما جاء في الحديث وشيء واسِلٌ واجبٌ قال رؤبة وأَنت لا تَنْهَرُ حَظًّا واسِلا والتَّوَسُّل أَيضاً السَّرِقة يقال أَخذ فلان إِبِلي تَوَسُّلاً أَي سَرقة ومُوَيْسِلٌ ماءٌ لِطَيّءٍ قال واقِدُ بن الغِطْرِيف الطائي وكان قد مَرِضَ فَحُمِيَ الماء واللبن لَئنْ لَبَنُ المِعْزَى بِماءِ مُوَيْسِل بَغانِيَ داءً إِنَّني لَسَقيمُ .لسان العرب


بنابراین یک معنی وسیله یعنی وصل کننده ورساننده پس خدای متعال هم از فرشتگان بعنوان وسیله استفاده کرده همچنانکه جبرییل را مامور رساندن پیامش میکند و خودش شخصا وارد نمیشود واین نشان ضعف الله نیست.


و خلیفة الله هم که همه مخلوقات مسخرش هستند میتواند از جن و انس نبات و جماد استفاده کند .

اگر مفهوم نیست توضیح بیشتری بدهم ؟!


نقل قول:

شیطان به دو تن از شیاطین (3 فرزدش که یکی توبه کرد) فتنه گری بین زن و مرد را آموخت. چه کسی گفته در کجا گفته العیاذ بالله خدا به آنها آموخته ؟ اینها ملعونین درگاه الهیند.


همه علوم واصل علم حضرت حق تعالی است وفرشتگان هم مقرند که :

قالوا سبحنك لا علم لنا الا ما علمتنا انك انت العليم الحكيم - 32 -بقره

پس خدای متعال اولین معلم است و :

و ما هم بضارين به من احد الا باءذن اللّه


نقل قول:
نه میخواهم از شما مطالبی را بیاموزم. مطالب و منابع شما منحصر به فرد است /بفرمائید برگی به این اوراق اضافه نمائید.

البته اگر مربوط به بحث و منطبق با دفاعیه شماست.




شان نزول سوره ناس وفلق در مورد سحر حضرت رسول وبیماری ایشان است و شان نزول وان یکاد هم چشم زخم حضرتش میباشد که خدای متعال دفع شر نمود .حال شما بگویید مگر خدای متعال نفرموده بود :

حسبك الله ...
اولم يكف بربك

آیا این تناقض بین آیات نیست بنظر شما ؟




نقل قول:
چنین کسی چه نیازی به جن دارد که طبق نص قرآنی ان کید الشیطان ضعیفا


کیدش ضعیف است اما قدرت دارد اما کید مثل زنان : ان کیدکن عظیم


نقل قول:

توسل کسی است که بنا به اعتقاد شیعه میتواند مقدر عوض کند. انگار کسی بتوان دشمنش از بدو تولد ناقص بدنیا بیاید
بله کم است طبق نص صریح قرآن که میفرماید کید شیطان ضعیف است و خانه اش از خانه انکبوت سست تر
یک درس مهم برای شما برای استفاده و زندگی در اجتماع ایرانیان:
ادبیات فارسی به غیر از ادب و فهم ایجاب میکند وقتی کسی میگوید عرایضم به سمع شما نرسید طرف مقابل بگوید بله یا خیر متوجه فرمایشات شما نشدم یا بگوید خیر یا بله متوجه منظور شما نشدم.



دوست محترم معنی جملات فوق را درست توضیح دهید من که متوجه نمیشوم ! بله یا خیر نیست بین ایندو است : درست : متوجه نمیشوم .

موضوع قفل شده است