امامان رو قبول ندارم فقط خدا و قرآن رو قبول دارم

تب‌های اولیه

26 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
امامان رو قبول ندارم فقط خدا و قرآن رو قبول دارم

سلام دوستان
با شخصی در اینترنت در مورد دین بحث میکردیم که میگفت من اصلا امامان رو قبول ندارم و فقط خدا و قرآن رو قبول دارم
متاسفانه میگوید چون در قرآن مطلبی در مورد هیچ کدوم از امامان ننوشته و من هر چی در قرآن نوشته اند رو قبول دارم
میگویید شما دارید امام حسین(ع) رو می پرستید،امام حسین (ع) هم یه انسان بود چرا باید همیشه برایش عزاداری و گریه کنید

delete;164186 نوشت:
متاسفانه میگوید چون در قرآن مطلبی در مورد هیچ کدوم از امامان ننوشته و من هر چی در قرآن نوشته اند رو قبول دارم

با سلام

1.
جواب نفضی که به این فرد می توان داد این که اگر به تمام گفته های قران اعتقاد دارد به غیر از قران اعتقاد ندارد باید نماز هم نخواند و حج هم انجام ندهد و......

چون تعداد رکعات نماز در قران نیامده
اعمال حج را هم قبول نداشته باشد
......

قران کتاب خداوند است و وحی
تفسیر و تبیین ایات وحی نیار به معصوم دارد

انسان ممکن الخطاست و خطا کار نمی تواند ایات الهی را تفسیر کند و این به حکم عقل است که فرد خطا کار نمی تواند رهبری هدایت انسان را به عهده بگیرد ولی انسانی که مصون از خطاست هم می تواند رهبر و هادی باشد و هم می تواند تفسیر و تبیین ایات وحی کند


2.
بپرسید قران را به چه عنوان قبول دارید؟؟؟صرف کتاب بودم اش؟؟؟ یا شان نزول ایات و این که هر ایه در چه زمان و شرایطی و برای چه کسی و در مورد چه مساله ای و.....نازل شده است؟؟؟

شان نزول ایات نشان از ماجرای غدیر دارد و این یعنی نصب جاشنینی پیامبر که همان امامت است

من در جوابش گفتم ما کسی رو غیر از خدا نمیپرستیم فقط بخاطر کسی که از زن وبچه اش گذشت تا دین اسلام رو زنده نگه داره ،کسی که در برابر ظلم ایستادگی کرد ،کسی که امام بودو غیره ...برای امام حسین عزاداری میکنیم
ما امام حسین رو وسیله ای قرار میدیم تا شفاعت ما رو در پیشگاه خداوند بکند
متاسفانه گفت من در آیه 3 سوره زمر خوندم نباید کسی رو وسیله قرار داد
من تفسیر آیه رو دیدم نوشته بود برای غیر خدا دوستی و پرستش نکنید،اصلا ربطی به امام نداشت
ولی قبول نمیکرد و میگفت سند بیار که خدا گفته من به وسیله امامان شما رو مورد شفاعت قرار میدم
من بهترین مثالی که زدم براش بهش گفتم این همه مریضهایی که در حرم امامان شفا میگیرن

حالا از کارشناسان و دوستان عزیز اگر نظر و مطلبی در این خصوص دارید بگین تا من بتونم این بنده خدا رو توجیه اش کنم

delete;164186 نوشت:
میگویید شما دارید امام حسین(ع) رو می پرستید،امام حسین (ع) هم یه انسان بود چرا باید همیشه برایش عزاداری و گریه کنید

باز سلام

به ایشان بفرمایید

پرستش با عزاداری فرق می کند
و دومقوله جدا از هم هستند

ماجرای امام حسین(ع) با وقایع زمان دیگر ائمه متفاوت است که اگر متفاوت نبود برای ما هم فرقی نداشت
اتفاقی که در زمان این امام افتاد با اتفاقات زمان دیگر امامان فرق داشت و عمده تفاوت هم در معرض نابودی قرار گرفتن دین اسلام بود

در زمان امام حسین(ع) بنی امیه کمر به نابودی دین بسته بود و امام حافظ و محافظ دین، جان خود و خانواده و فرزند و اصحاب خود را به خطر انداخت تا مانع از نابودی دین اسلام شود


این اتفاق اگر در زمان های دیگر ائمه هم اتفاق می افتاد دیگر امامان هم همین کار را می کردند

از ان زمان این قیام برای شیعه سرمش و فصل الخطاب شد
و هر وقت دین به خطر افتاد شیعه به یاد امام حسین(ع) قیام می کند و با عظمت به پاداری این روز به خاطر این مساله است


ما هم در این زمان از این عمل امام درس می گیریم که اگر دین اسلام به خطر افتاد باید که جان خود را فدا کنیم و همه ساله این روز را عزیز می داریم


پیشنهاد می کنم این عزیز را دعوت کنید تا به سایت اسک دین بیایند و باهم به بحث بنشینیم

یا علی

delete;164186 نوشت:
متاسفانه میگوید چون در قرآن مطلبی در مورد هیچ کدوم از امامان ننوشته و من هر چی در قرآن نوشته اند رو قبول دارم

باز سلام

برای پرسش به این سوال به این پست سر بزنید

http://www.askdin.com/showthread.php?t=691

طاها110;164192 نوشت:

پیشنهاد می کنم این عزیز را دعوت کنید تا به سایت اسک دین بیایند و باهم به بحث بنشینیم


اتفاقا بهش گفتم بیا اینجا هر سوالی داشته باشی با مدرک و سند بهت جواب میدم گفت میام ولی نمیدونم بیاد یا نه ولی بازم تشویقش میکنم

delete;164191 نوشت:
متاسفانه گفت من در آیه 3 سوره زمر خوندم نباید کسی رو وسیله قرار داد

باز سلام

بزرگوار برای جواب یه سوال ایشان در مورد شفاعت به این پست مراجعه نمایید

http://www.askdin.com/showthread.php?t=4245

http://www.askdin.com/showthread.php?t=880

http://www.askdin.com/showthread.php?t=6893

http://www.askdin.com/showthread.php?t=7334&page=3

یا علی

با سلام

بحث شفاعت قطعا به توسل خواهید کشید و اگر بحث ادامه داشت به این تایپک مراجعه نمایید

http://www.askdin.com/showthread.php?t=10848

http://www.askdin.com/showthread.php?t=9558

http://www.askdin.com/showthread.php?t=6650

سلام. این شخص رسول الله(ص) رو قبول داره یا نه؟
اگر رسول الله (ص) رو قبول نداره پس نمی تونه قرآن رو قبول داشته باشه. چون قرآن از طریق رسول الله(ص) به مردم رسید. اگر هم قبول داره باید سخنان ایشان رو بپذیرد.
در ضمن در قرآن سوره نجم خداوند درباره رسول الله(ص) می فرماید: از روی هوی و هوس سخن نمی گوید و سخن او وحی است. (نقل به مضمون)
بزرگترین مفسر قرآن برای ما رسول الله(ص) است. در قرآن بارها و بارها بر پیروی از ایشان تاکید شده، پس کسی نمی تواند مدعی شود که قرآن را قبول دارد و رسول الله (ص) را نه.
یکی از احادیث متواتری که از آقا رسول الله(ص) نقل شده است، حدیث ثقلین است. که قرآن را ثقل اکبر و معصومین(ع) و عترت را ثقل اصغر معرفی نموده است. این دو جدایی ناپذیرند تا وقتی به حوض کوثر وارد شوند. کسی که به هر دو اینها چنگ بزند گمراه نخواهد شد.
برای شما دوچیز به یادگار می گذارم، کتاب خدا و عترتم. هر کس به این دو چنگ زند گمراه نخواهد شد. به من خبر داده اند این دو جدایی ناپذیرند تا در حوض کوثر بر من وارد شوند.(حدیث ثقلین)
بنابراین قرآن (کلام الله) و معصومین(ع)(خلفا الله) در کنار هم قرار دارند. معصومین(ص) نمونه های عملی قرآن هستند. نمی شه یکی رو قبول کرد و دیگری رو رد کرد، اگر رسول خدا(ص) رو قبول داریم.
علاوه بر حدیث ثقلین، ماجرای غدیر هم هست.
آیه 55 و 56 سوره مائده در مورد ولایت و زکات در رکوع امام علی(ع) هست. خداوند بعد از خودش، رسول الله(ص) رو ولی و سرپرست مومنان معرفی می کند و پس از آن ویژگی های شخصی را می فرماید که طبق نقل شیعه و سنی، مولاعلی(ع) است.
امام علی (ع) هم امام حسن(ع) را به جانشینی معرفی نمودند، امام حسن(ع)، امام حسین(ع) را.. تا می رسد به امام زمان(عج)
پس کسی که قرآن را قبول دارد از طریق قرآن به رسول خدا(ص) سپس به امامان دیگر(ع) می رسد.
در ضمن، کسی که برای مادرش عذاداری می کند او را پرستیده؟
ما امام حسین(ع) را نمی پرستیم و اگر کسی این کار را بکند بی شک مشرک است.
ما عذادار امام حسینیم، برای مظلومیتش اشک می ریزیم، به یاد غربتش به سینه می زنیم و از بندگی نیکویش در مقابل خالق، درس می گیریم. امام زمان(عج) هم عذادار امام حسین (ع) است و ما با ایشان نیز همدردی می کنیم.
این از نظر او پرستش است؟

سها;164211 نوشت:
سلام. این شخص رسول الله(ص) رو قبول داره یا نه؟


من ازشون سوال کردم ولی جواب درست حسابی بهم ندادن
فکر میکنم متاسفانه از این فریب خورده ها هستن
با یکی دیگه برخورد کردم این یکی اصلا متاسفانه متاسفانه خدا رو هم قبول نداشت
هی میگفت خدای من کورشو کبیره
انقدر باهاش حرف زدم دلیل و مدرک آوردم ولی نمیدونم چرا اصلا قبول نمیکنن و در موردش هم فکر نمیکنن
ببینید دشمن تا کجا پیش رفته که فکر جوانهای ما رو به کجا کشیده بچه ها امر به معروف یادتون نره
واقعا چه زمونه ای شده

delete;164227 نوشت:
هی میگفت خدای من کورشو کبیره

:Moteajeb!:
پس چرا خداش 2500 ساله مرده؟اون وقت از تو گور بهش رزق می ده؟
می گن کسی که خوابه رو می شه بیدار کرد، ولی کسی که خودش رو به خواب نزده نمی شه بیدار کرد.
مطمئن باشید خودشون این دلایلی که می گیم رو تا حد زیادی می دونن.
delete;164227 نوشت:
فکر میکنم متاسفانه از این فریب خورده ها هستن

چی تو سرشه که کسی تونسته فریبش بده که کورش خداشه؟ فکر نمی کنم فریب خورده باشن.
اکثر اینا دوست دارن آزاد باشن و هرکاری دوست دارن بکنن، برای همین نمی خوان وجود خدا و معاد رو بپذیرند. چون باید از گناهانشون دست بکشن و اونا این رو نمی خوان.
delete;164227 نوشت:
ولی جواب درست حسابی بهم ندادن

جوابی ندارن که بدن. چون از قرآن ---> رسول الله(ص) ---> معصومین(ع) می رسند.کسی نمی تونه ادعا کنه قرآن رو قبول داره و معصومین (ع) رو قبول نداره.
انشاالله در گفتن حق خداوند توفیقاتتون رو بیشتر بکنه.:Gol:

تنها چیزی که به مغز کوچیک من میرسه:

اطیعو الله و اطیعو الرسول
از اول ابتدایی با ما هستش.درسته 2 جملس ولی خیلی معنی داره

یا زهرا


یا ستار.

سلام.

این گونه مطالب مال اشخاصی است که اصلا حدیث را قبول ندارند،به عبارتی فقط می گویند قران،حتی پیامبر اکرم را نیز قبول ندارند ،هر چند در قران کرارا اطاعت از رسول اکرم را هم سنگ اطاعت از حق قرار داده است والبته باز نمی دانند که خود قران نیز روایت است و از طریق اشخاص به ما رسیده است،واز این باب فرقی با دیگر احادیث نمی کند،فقط چیزی که هست قران بنا بر انچه از خود روایات به ما رسیده است قطعی است،برخلاف احادیث و روایات دیگر که ظنی هستند و برای وثوق و صحتشان محتاج به علم حدیث و درایه و غیره در این علم دارد...همین..

پس این اشخاص برای قطعی بودن قرانشان هیچ دلالتی ندارند،جز اینکه انرا ثابت نمایند،واین امکان ندارد جز به اینکه همه قران را خود حضورا از طریق وحی گرفته باشند....

یاحق

punisher;164331 نوشت:
اطیعو الله و اطیعو الرسول

-----> و اولی الامر منکم

سلام

سها;164321 نوشت:
کثر اینا دوست دارن آزاد باشن و هرکاری دوست دارن بکنن،

آزادی رو چطور معنا کنیم!

punisher;164331 نوشت:
تنها چیزی که به مغز کوچیک من میرسه: اطیعو الله و اطیعو الرسول

فکر نکنم اینقدر کوچیک باشه جناب پانیشر ! عربی تون هم خوبه!

بحث عرب و عجم شد منم هم عرب هم عجم خنثی هستم!

ادامه بدهید شاید بجایی برسید!

یاعلی

delete;164186 نوشت:
سلام دوستان
با شخصی در اینترنت در مورد دین بحث میکردیم که میگفت من اصلا امامان رو قبول ندارم و فقط خدا و قرآن رو قبول دارم
متاسفانه میگوید چون در قرآن مطلبی در مورد هیچ کدوم از امامان ننوشته و من هر چی در قرآن نوشته اند رو قبول دارم
میگویید شما دارید امام حسین(ع) رو می پرستید،امام حسین (ع) هم یه انسان بود چرا باید همیشه برایش عزاداری و گریه کنید


سلام علیکم

خب این شخص عقاید وهابیها را دارد. به ایشان بفرمائید خداوند عالم از طریق وحی ادیان الهی را به قلب انبیا نازل کرد و آخرین آنها دین اسلام و کتاب خدا قرآن کریم بود.
و نبی اکرم نیز صادقانه و امانت مدارانه و مومنانه به مردم انتقال دادند.

بعد از فوت نبی چه کسی بایست این امانت را صحیح نگاه میداشت و از آفات نگاهداری میکرد ؟

این شخص برای ارث ناچیز پدرشان وصی و صیت نامه و قیم و حساب کتاب می طلبند آنوقت برای دین خدا بعد از نبی نباید حارثی بر این بار سنگین می بود ؟

چه کسانی باید در برابر شبهات از دین دفاع میکردند ؟ اگر کتاب ا.. کافی بود در برابر شبهات و هجمه هائی که به دین وارد میشود پس چرا نزدیک به چند صد فرقه ایجاد شد ؟

یاحق

bina88;164365 نوشت:

سلام علیکم

خب این شخص عقاید وهابیها را دارد. به ایشان بفرمائید خداوند عالم از طریق وحی ادیان الهی را به قلب انبیا نازل کرد و آخرین آنها دین اسلام و کتاب خدا قرآن کریم بود.

بعد از فوت نبی چه کسی بایست این امانت را صحیح نگاه میداشت و از آفات نگاهداری میکرد ؟

این شخص برای ارث ناچیز پدرشان وصی و صیت نامه و قیم و حساب کتاب می طلبند آنوقت برای دین خدا بعد از نبی نباید حارثی بر این بار سنگین می بود ؟

چه کسانی باید در برابر شبهات از دین دفاع میکردند ؟ اگر کتاب ا.. کافی بود در برابر شبهات و هجمه هائی که به دین وارد میشود پس چرا نزدیک به چند صد فرقه ایجاد شد ؟

یاحق

سلام.

صلوات الله علی الحسین و علی اولاده و اصحابه،ولعنت الله علی قاتله و اعداءه...

دوست عزیز،شخصی که چنین عقیده ای دارد،اورنده قران (پیغمبر اکرم)را فقط یک وسیله می داند همین، برای او وظیفه اورنده قران فقط اوردن ان است ،اصلا اورنده قران را در هدایت دخیل نمی داند چون خود قران را هادی برای بشر می داند ،به همین دلیل اورنده قران را در حد یک شخص بی سواد و عامی چیزی بالا تر نمی دانند،نتیجتا دلالت به اورنده قران برای چنین عقیده ای معنا ندارد...وقتی اورنده قران مورد قبول نباشد ،دیگران که جای خود دارند....

در هر حال عقیده این اشخاص در استقلال قران برای هدایت است،وگرنه اگر بخواهند اطاعت پیغمبر را در عرض قران قبول نمایند،باید تن به قبول سخنان او و همچنین احادیث وارده دهند،در حالی که اینها اصلا احادیث را قبول ندارند،پس بحث با این اشخاص از طریق اورنده ان ره به جایی نخواهد برد....تنها راه مقابله با این اشخاص مقابله به مثل است ...

یاحق

delete;164186 نوشت:
سلام دوستان
با شخصی در اینترنت در مورد دین بحث میکردیم که میگفت من اصلا امامان رو قبول ندارم و فقط خدا و قرآن رو قبول دارم
متاسفانه میگوید چون در قرآن مطلبی در مورد هیچ کدوم از امامان ننوشته و من هر چی در قرآن نوشته اند رو قبول دارم
میگویید شما دارید امام حسین(ع) رو می پرستید،امام حسین (ع) هم یه انسان بود چرا باید همیشه برایش عزاداری و گریه کنید

با سلام و عرض ادب
درمیان مسلمانان فرقه ای را سوال نداریم که معتقد به وجوب خليفه و امام بعد از نبی صلی الله علیه و آله نباشد. لذا اولین اختلاف بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله همین امر بود.
منتهی بحث بر سر این است که شیعه برای امام اوصاف خاصی را قائل است از نصب الهی و عصمت و علم و شجاعت و غیره ولی اهل سنت چنین اعتقادی را ندارند.
لذا اهل سنت به جمیع فرق آن، ابوبکر و عمر را امام خود می دانند و امر دائر بین این دو امر است این فرد یا باید معتقد به امامت اهل بیت علیهم السلام باشد و یا قائل به امامت شیخین و شق ثالثی نداریم. آیا آیه ای در قرآن در رابطه با خلافت آنها داریم؟!

بر فرض هیج آیه و هیچ روایت صریحی در باب امامت نباشد ،اهل سنت که منکر امامت شیعی اند خود قائل به خلافت و امامت شیخین اند.
در دیدگاه علمای اهل تسنن اعتقاد به خلافت خلیفۀ اول و دوم از جایگاه بس بالایی برخوردار است به گونه ای که منکر آن به کفر نسبت داده شده است،واین مطلبی بسیارمهم است.چون اگر مرادکفر فقهی باشد باید دلیل معتبری داشته باشد در حالی که ملاک اسلام اقرار به توحید و شهادتین است و اگر کفر اعتقادی است باز دلیل معتبری می خواهد.
بنابراین باید در قرآن و یا روایات صحیح آمده باشد در حالی که چنین امری در هیچ روایتی نیامده است و این امری عجیب است.

به عنوان نمونه گوشه ای از کلمات بزرگان اهل سنت بیان می شود تا جایگاه امامت خیالی اهل سنت برایتان بیشتر آشکار شود.

در فتاوای ابو حنیفه آمده:

1- «من أَنْكَرَإمَامَةَ أبي بَكْرٍ الصِّدِّيقِ رضي اللَّهُ عنه فَهُوَ كَافِرٌ، وَعَلَى قَوْلِ بَعْضِهِمْ هو مُبْتَدِعٌ وَلَيْسَ بِكَافِرٍ وَالصَّحِيحُ أَنَّهُ كَافِرٌ وَكَذَلِكَ من أَنْكَرَ خِلَافَةَ عُمَرَ رضي اللَّهُ عنه في أَصَحِّ الْأَقْوَالِ».[1]

2- «وَفِي الْفَتَاوَى الْبَدِيعِيَّةِ مِنْ كُتُبِ الْحَنَفِيَّةِ مَنْ أَنْكَرَ إمَامَةَ أَبِي بَكْرٍ الصِّدِّيقِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ فَهُوَ كَافِرٌ وَقَالَ بَعْضُهُمْ : هُوَ مُبْتَدِعٌ ،وَالصَّحِيحُ أَنَّهُ كَافِر».[2]ٌ
که در این دو تعبیر از خلافت به امامت او تعبیر شده.

3- ابن حجر هیتمی مکی در کتابش می نویسد:
«فمذهب أبي حنيفة رضي الله عنه أن من أنكر خلافة الصديق أوعمر فهو كافر على خلاف حكاه بعضهم وقال الصحيح أنه كافر».[3]

4- وجاء في الفتاوى البزازية:
«ومن أنكرخلافة أبي بكرفهو كافرفي الصحيح، ومنكر خلافة عمر رضي الله عنه فهو كافر في الأصح».

جناب ابن ادریس شافعی امام مذهب نیز در سخنی عجیب می گوید:
5- «خلافة أبي بكر الصديق حق قضاه الله في السماء وجمع عليه قلوب عباده»[4].

یعنی جناب شافعی قائل به آسمانی بودن خلافت ابوبکر است در حالی که هیچ آیه و روایتی بر این امر وجود ندارد.

6- قرطبی در تفسیر خود می نویسد:
«والقادح في خلافته مقطوع بخطئه وتفسيقه وهل يكفر أم لا يختلف فيه والأظهر تكفيره وسيأتي لهذا المعنى مزيد بيان في سورة الفتح إن شاء الله.
والذي يقطع به من الكتاب والسنة وأقوال علماء الأمة ويجب أن تؤمن به القلوب والأفئدة فضل الصديق على جميع الصحابة ولا مبالاة بأقوال أهل الشيع ولا أهل البدع فإنهم بين مكفر تضرب رقبته وبين مبتدع مفسق لا تقبل كلمته .
ثم بعد الصديق عمر الفاروق ثم بعده عثمان روى البخاري عن بن عمر قال : كنا نخير بين الناس في زمن رسول الله صلى الله عليه وسلم فنخير أبا بكر ثم عمر ثم عثمان واختلف أئمة أهل السلف في عثمان وعلي فالجمهور منهم على تقديم عثمان؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!..»[5]

یعنی جناب قرطبی در تفسیری که احکام القرآن است و با دیگر تفاسیر متفاوت است می گوید هر کس که خلافت ابوبکر را نپذیرد بنابر اظهر «که فتوی است» کافر است«هر چند شکی در فسق او وجود ندارد». بعد مدعی برتری ابوبکر بر جمیع صحابه است ومدرک او کتاب و سنت و اقوال علمای امت است کدام آیه در قرآن دلالت بر فضل او چه رسد به برتری او بر جمیع امت دارد ؟ و با چه ملاکی منکر خلافت غیر شرعی او کافر است ؟؟؟؟؟!!!!
البته این گونه فتاوی از عملکرد خود ابوبکر با مخالفینش سرچشمه می گیرد آن زمان که به خالدبن ولید زنا کار دستور داد تا مخالفین خلافت خود را «که آنان را به راحتی مرتد نموده بودند» با شمشیر کشته ،با آتش بسوزاند ،زنان وکودکان آنها را اسیر کرده و اموالشان را تقسیم نماید.
«فأمر خالد بن الوليد على الناس و بعثه في أربعة آلاف و خمس مائة رجل و امرأة أن يقتل أهل الردة بالسيف و أن يحرقهم بالنار و أن يسبى الذراري ويقسم الأموال»[6]شاید این هم یک جلوه از رقت قلب جناب ابوبکر است!چون ایشان خیلی نازک دل بوده اند؟! اگر سنگدل بودند چه می کردند؟
در کجای اسلام آمده کسی حق سوزانیدن مخالفین خود ولو کافر هم بوده باشندرا دارد ؟!

اینها همه نتیجه دوری از اهل بیت علیهم السلام و تبعیت از هوی و هوس است.«أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلاَّ أَنْ يُهْدى‏ فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُون.یونس/35».آيا كسى كه به سوى حقّ رهبرى مى‏كند سزاوارتر است مورد پيروى قرار گيرد يا كسى كه راه نمى‏يابد مگر آنكه هدايت شود.شما را چه شده، چگونه داورى مى‏كنيد؟!

در باب ادله مشروعیت خلافت شیخین به این پست مراجعه نمائید: http://www.askdin.com/showthread.php?t=14039

:Gol:----------------------------------------------------------------------------------------------------:Gol:

[=Times New Roman][1][=Times New Roman]. الفتاوى الهندية في مذهب الإمام الأعظم أبي حنيفة النعمان ،الشيخ نظام وجماعة من علماء الهندج2ص264.الناشر دار الفكر.
[=Times New Roman][2][=Times New Roman]. فتاوى السبكي [شافعي]: أبو الحسن تقي الدين علي بن عبد الكافي السبكي (المتوفى : 756هـ)ج5ص36.
[=Times New Roman][3][=Times New Roman]. الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقةالمؤلف : أبي العباس أحمد بن محمد بن محمد بن علي إبن حجر الهيتمي،ج1ص138.
[=Times New Roman][4][=Times New Roman]. مجموع فتاوى ابن تيمية،ج5ص53.و...الدرر السنية في الأجوبة النجديةالمؤلف : علماء نجد الأعلام.
[=Times New Roman][5][=Times New Roman]. الجامع لأحكام القرآن ،أبو عبد الله محمد بن أحمد الأنصاري القرطبي،سورۀ توبه/آیۀ/40.ج8 ،ص148.
[=Times New Roman][6] البدء والتاریخ،مقدسی،ج5ص157.

madanchi11;164363 نوشت:
آزادی رو چطور معنا کنیم!

بی قید و بندی از امر و نهی الهی. در قرآن آیاتی با این مضمون داریم که کافران می دانند رسول الله(ص) حقیقت را می گوید، اما نمی خواهند بپذیرند که خدا و معادی هست تا بتوانند سرگرم کارهای خودشان باشند.

صدرا;164375 نوشت:
درمیان مسلمانان فرقه ای را سوال نداریم که معتقد به وجوب خليفه و امام بعد از نبی صلی الله علیه و آله نباشد. لذا اولین اختلاف بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله همین امر بود.


سلام علیکم

استاد گرامی اهل سنت - وهابیها و شیعیان و دیگر فرق همگی ولی ای بعد از نبی را قبول دارند ولی ایشان یک عقیده خاصی دارد و آن قبول نداشتن ولی و امام است بعد از نبی و میفرماید اصلا ولی و امام نیاز نیست چون در قرآن ندیده.

نقل قول:

امامان رو قبول ندارم فقط خدا و قرآن رو قبول دارم


ایشان علی الظاهر منظور شان این است خدا و کتاب خدا برای هدایت کافی است و مدعی است ولی هم در قرآن نیامده
چون میگوید من قرآن را قبول دارم ولی امام را قبول ندارم.
ایشان بعضی آیات قرآن را یا قبول ندارند و یا تفسیر به رای میکنند.

یاحق

madanchi11;164363 نوشت:
آزادی رو چطور معنا کنیم!


سلام علیکم
یک تاپیک در بخش کلام و عقاید ایجاد کنید و این مطلب را بپرسید. آزادی از مفاهیم پایه ای کلام و عقاید است و مانند سوالات دیگرتان در آن پست در قالب این تاپیک نمیگنجد.

یاحق:Gol:

خوب خیلی ها هستند که امامت را به شکلی که شیعه می گوید قبول ندارند.مثلا اهل تسنن .اینجا دو مسیله وجود دارد.یکی اصل امامت وعدالت ودیگری قوا وخصوصیات مافوقی که شیعه برای امام قایل است.
طبق اعتقاد شیعه امامت یعنی رهبری از اصول دین است ودینی که برای برای رهبری جامعه فکری نکرده باشد ناقص است.عدالت اجتماعی هم لازمه برقراری یک جامعه سالم است که باید به دست رهبر عادل برقرار گردد.پس ابتدا برای احتجاج با چنین افرادی ما باید خودمان از اصول دینمان به قدر کافی اطلاغات داشته باشیم وخودمان این اصول را با دلیل کافی وعقلانی بهش رسیده باشیم !
اما درمورد معصومیت امامان هم دو مسئله هست.یکی اینکه شیعه معتقد است رهبرجامعه به لحاظ مسئولیتش بایدازهرگونه گناه وخطا مبرا باشد.دیگر اینکه از آنجا که خداوند حکیم است وفعل غیر عقلانی از اوسر نمی زند باید برای انسان کامل وکمال انسان مصداق والگوی عملی و واقعی بیافریند که انسانهای دیگرنه تنها از لحاظ اجتماعی سرپرست کاملی داشته باشند بلکه از لحاظ اخلاقی وشخصیتی نیز الگو داشته باشند.یعنی نداشتن الکو ورهبر وسرپرست که حتما هم باید در اعلا درجه کمال عملی باشدخلاف حکمت متعالیه پروردگار است.
حال می رسیم به اینکه انسان کامل چه خصوصیاتی دارد؟ آیا انسان می تواند آنقدر در تکامل پیش برود که فاصله اش با خدا به اندازه یک قاب قوسین او ادنی ! شود؟ که به گفته قرآن پیامبر مصداق آن است؟ خوب آدمی که در تکامل به اذعان قرآن تا این حدبرود قدرتش مافوق انسانهای دیگر می شود و واجد تواناییهای مافوق می گردد. کسانی که منکر قدرتهای مافوق طبیعی پیامبرهستند در واقع منکر قدرت خلاقیت وحکمت خداوند هستند! و ازنظر این افراد بشر موجودی صرفا خاکی ودنیایی وبدون بعد وروح خدایی و ماورای مادی است.یعنی این افراد با مادیون ومنکران غیب فرقی ندارند!
حالا می رسیم به اینکه بعد از پیامبر چه کسانی واجد این خصوصیات خواهندبود؟ مطابق همان استدلال اول نمی شود که خدا پس از پیامبر جامعه بشری را رها کند و برای پیامبر جانشین نگذارد. خوب هم خود پیامبر جانشین خود را در غدیر معرفی کرده هم در آیات قرآن بدون اسم بردن وفقط با اشاره به حوادث خاص مثل بخشیدن انگشتر حین نماز یا جریان مباهله یا سوره هل اتی و و و علی وفاطمه را به دفعات معرفی کرده.
پس دراستدلال با چنین افرادی بایدابتدا از اصول دین شروع کرد که صد درصد عقلانی واستدلالی است وبعد باید هم از راه عقلانی وهم قرآنی معصومیت وقدرت مافوق پیامبر را اثبات کرد ودر نهایت به جانشینی امامان رسید.

طاها110;164190 نوشت:
1. جواب نفضی که به این فرد می توان داد این که اگر به تمام گفته های قران اعتقاد دارد به غیر از قران اعتقاد ندارد باید نماز هم نخواند و حج هم انجام ندهد و...... چون تعداد رکعات نماز در قران نیامده اعمال حج را هم قبول نداشته باشد

سلام

من مخالف این جوابم

چرا که در قران همه چیز هست

این شبهه ممکنه اونو از راه دور کنه!!

طاها110;164190 نوشت:
قران کتاب خداوند است و وحی تفسیر و تبیین ایات وحی نیار به معصوم دارد

ایشان دارد می گوید خدا وقران

این جواب نمی تواند مجاب اش کند(البته با عرض پوزش از شما بزگوار

delete;164186 نوشت:
با شخصی در اینترنت در مورد دین بحث میکردیم که میگفت من اصلا امامان رو قبول ندارم و فقط خدا و قرآن رو قبول دارم

سلام

به او بگویید تو واقعا خدا رو قبول داری؟
اگر داری؟

پس چرا می گویی پیامبر رو قبول نداری؟

چرا بر خلاف دستور خدا که می گه به خدا و پیامبر اش ایمان بیاورید عمل نمی کنی؟

چرا؟

جوادی;164481 نوشت:
خوب خیلی ها هستند که امامت را به شکلی که شیعه می گوید قبول ندارند.مثلا اهل تسنن .اینجا دو مسیله وجود دارد.یکی اصل امامت وعدالت ودیگری قوا وخصوصیات مافوقی که شیعه برای امام قایل است.
طبق اعتقاد شیعه امامت یعنی رهبری از اصول دین است ودینی که برای برای رهبری جامعه فکری نکرده باشد ناقص است.عدالت اجتماعی هم لازمه برقراری یک جامعه سالم است که باید به دست رهبر عادل برقرار گردد.پس ابتدا برای احتجاج با چنین افرادی ما باید خودمان از اصول دینمان به قدر کافی اطلاغات داشته باشیم وخودمان این اصول را با دلیل کافی وعقلانی بهش رسیده باشیم !
اما درمورد معصومیت امامان هم دو مسئله هست.یکی اینکه شیعه معتقد است رهبرجامعه به لحاظ مسئولیتش بایدازهرگونه گناه وخطا مبرا باشد.دیگر اینکه از آنجا که خداوند حکیم است وفعل غیر عقلانی از اوسر نمی زند باید برای انسان کامل وکمال انسان مصداق والگوی عملی و واقعی بیافریند که انسانهای دیگرنه تنها از لحاظ اجتماعی سرپرست کاملی داشته باشند بلکه از لحاظ اخلاقی وشخصیتی نیز الگو داشته باشند.یعنی نداشتن الکو ورهبر وسرپرست که حتما هم باید در اعلا درجه کمال عملی باشدخلاف حکمت متعالیه پروردگار است.
حال می رسیم به اینکه انسان کامل چه خصوصیاتی دارد؟ آیا انسان می تواند آنقدر در تکامل پیش برود که فاصله اش با خدا به اندازه یک قاب قوسین او ادنی ! شود؟ که به گفته قرآن پیامبر مصداق آن است؟ خوب آدمی که در تکامل به اذعان قرآن تا این حدبرود قدرتش مافوق انسانهای دیگر می شود و واجد تواناییهای مافوق می گردد. کسانی که منکر قدرتهای مافوق طبیعی پیامبرهستند در واقع منکر قدرت خلاقیت وحکمت خداوند هستند! و ازنظر این افراد بشر موجودی صرفا خاکی ودنیایی وبدون بعد وروح خدایی و ماورای مادی است.یعنی این افراد با مادیون ومنکران غیب فرقی ندارند!
حالا می رسیم به اینکه بعد از پیامبر چه کسانی واجد این خصوصیات خواهندبود؟ مطابق همان استدلال اول نمی شود که خدا پس از پیامبر جامعه بشری را رها کند و برای پیامبر جانشین نگذارد. خوب هم خود پیامبر جانشین خود را در غدیر معرفی کرده هم در آیات قرآن بدون اسم بردن وفقط با اشاره به حوادث خاص مثل بخشیدن انگشتر حین نماز یا جریان مباهله یا سوره هل اتی و و و علی وفاطمه را به دفعات معرفی کرده.
پس دراستدلال با چنین افرادی بایدابتدا از اصول دین شروع کرد که صد درصد عقلانی واستدلالی است وبعد باید هم از راه عقلانی وهم قرآنی معصومیت وقدرت مافوق پیامبر را اثبات کرد ودر نهایت به جانشینی امامان رسید.

با سلام

امكان ندارد که شخصی خدا و قرآن را حقیقتا قبول داشته باشد اما پیامبر و امامان(ع) را قبول نداشته باشد.
آنچه که آقای جوادی در صدد بیانش برآمده اند کاملا صحیح است .با شناخت و قبول خدا به شناخت رسول و با شناخت رسول به شناخت امام میرسیم.
دعای ذیل نیز همین را می گوید.
این دعا به دو صورت مختصر و مفصّل در کتب روایی آمده است. دعای مختصری که بعد از نمازها مؤمنان بدان توجه دارند:
اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف نبیک. اللّهم عرفنی نبیک فانک ان لم تعرفنی نبیک لم اعرف حجتک. اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرّفنی حجتک ضللت عن دینی؛
پروردگارا! خود را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی، نمیتوانم پیغمبرت را بشناسم. پروردگارا! پیغمبرت را به من بشناسان که اگر پیغمبرت را به من نشناسانی، نمیتوانم حجت تو را بشناسم. پروردگارا! حجت خود را به من بشناسان، که اگر حجت خود را به من نشناسانی، دین خود را از دست میدهم، و گمراه خواهم شد".
الکافی، کلینی، ج 1، ص 337، چاپ دارالکتب الاسلامیة تهران، نشر 1365؛ محمد باقر، مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 7 - 146 ح 70.

موضوع قفل شده است