عاشوری و تحریف های آن

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عاشوری و تحریف های آن

[=&quot]چه تحریفهایی و توسّط چه کسانی در مورد واقعه عاشورا رخ داده است؟[/][=&quot][/]
[=&quot]واقعا برام یه سوال مونده که چقدر این عاشورایی که به گوش من رسیده حقیقت داره و کجاهاش تحریف هستند.
کارشناسان محترم کلام ما منتظریم:Gol:
[/]

با سلام
یکی از کتبی که در این زمینه به شما کمک میکند
کتاب
حماسه ی حسینی شهید مطهری بزرگوار است

جویبار یا رودخانه ای که از سرچشمه ی پاک، ناب و خالص جریان می یابد چون به سوی دشت و صحرا جاری می شود. صفا، طراوت و برکت به ارمغان می آورد و مزارع و باغات را سیراب می سازد و آدمیان و سایر موجودات را بهره مند می نماید. اما اگر این رودخانه طغیان کند و حالت سیلابی به خود گیرد نه تنها دیگر مزایای مزبور را در برندارد که موجب تخریب و ویرانی است.
حقایق مسلم تاریخی و خصوصا واقعیت هایی که مربوط به حوادث سازنده، رشد دهنده و انسان ساز هستند تا زمانی که دچار دگرگونی نشده اند همچون چشمه ها و جویبارها صفابخش و پربار و حرکت آفرین خواهند بود، اما اگر گرفتار آفت هایی چون تحریف شوند از مقاصد عالی، اهداف والا و نورانی خویش دور افتاده و خاصیت اصلی خویش را از دست می دهند.
قرآن کریم می فرماید: «یحرفون الکلم عن مواضعه ونسوا حظا مما ذکروا به » (1) «کلمات را از مورد خود تحریف می کنند و بخشی از آنچه را به آنان گوشزد شده بود فراموش کردند» .
در جای دیگر این کلام آسمانی می خوانیم، «وقد کان فریق منهم یسمعون کلام الله ثم یحرفونه من بعد ما عقلوه وهم یعلمون » (2)
گروهی از ایشان کلام خدا را می شنیدند و پس از فهمیدن، آن را تحریف می کردند، در حالی که علم و اطلاع داشتند!

معنای تحریف

وقتی سخنی از معنای اصلی منحرف شود به وجهی که مقصد اساسی خود را از دست بدهد و از وضع واقعی و حقیقی به شکلی دیگر درآید می گویند در آن تحریف صورت گرفته که در این صورت هدف آن کلام فدای این دگرگونی منفی و مغرضانه خواهد شد، گاهی در الفاظ و ظاهر قضایا تحریفی صورت می گیرد و در مواقعی در محتوا، پیام و هدف یک برنامه ای تحریف واقع می شود که نوع دوم از حالت اول خطرناکتر و پیچیده تر است و اصلاح در این مورد مشکل تر خواهد بود.
متاسفانه در فصولی از تاریخ اسلام تحریفاتی رخ داده که سیمای حوادث راستین و وقایع حقیقی را عوض کرده و کار محققان را دشوار ساخته است. این حرکت یا به وسیله ی طرفداران و حامیان جاهل و یا مخالفان کینه توز رخ داده است.
در خصوص نهضت مقدس و شکوهمند حضرت امام حسین علیه السلام باید خاطر نشان ساخت که دشمنان نتوانسته اند در آن تحریفی پدید آورند و این قیام به قدری صریح، روشن، مقدس و غیر قابل انتقاد بود که حتی بسیاری از مخالفان در برابرش سر تعظیم فرود آورده و آن را ستوده اند. ولی با کمال تاسف از سوی طرفداران جاهل مطالبی بی اساس وارد متون این بخش از تاریخ شیعه شده است.
حماسه حسینی چون خورشیدی عالمتاب بر همه ی جهان درخشندگی و فروزندگی دارد و در شرایط ظلمانی شعله ای ایجاد کرد و فریاد عدالتی در تیرگی ستم بود که حیات تازه ای در عالم اسلام به وجود آورد و معرفتی عالی و بینشی نیرومند در آن نهفته است.
و مرثیه ها و روضه ها باید بیشتر این جنبه ها را مورد بررسی قرار دهند و محاسن حماسی این نهضت را مطرح کنند و پرداختن به چنین ابعادی از قیام عاشورا، از روی آوردن به تحریفات می کاهد نباید آنقدر افسانه، خرافه و مطالب دروغ به این حرکت مقدس ملحق کرد که عظمت و افتخار و الهام بخشی و اثر تربیتی آن را تیره و تار کند و چنین شکوهی را مخدوش نماید، تکیه بر خطبه های امام و اهل بیت که ایراد نموده و نیز روضه خواندن از روی بیاناتی که آن حضرت در پاسخ به افراد در مسیر مدینه تا کربلا فرموده اند و نیز بر اساس رجزهایی که آن امام بزرگوار و اصحابش در روز عاشورا در مقابل دشمن خوانده اند و در کتب معتبر ثبت و ضبط شده و از روی نامه هایی که بین امام و مردم کوفه و بصره رد و بدل شده و در منابع مستند ضبط است از مواردی است که تاریخ این قیام را پرحرارت و پرتابش نگه می دارد، باید توجه داشت که این جنبش با هاله ای از قداست آمیخته است و باید برای معرفی آن از ابزارهای درست، سخن پاک و مضامین عالی بهره گرفت و غافل شدن از این واقعیت و گریستن را هدف دانستن، فرهنگ تحریفی را ترویج می کند، شهید مطهری رحمه الله می گوید: «... قهرا برای این که مردم بیشتر گریه کنند... روضه های دروغ جعل شد مردم ما هم به روضه های خیلی داغ و پرحاشیه عادت کرده اند و این خود عاملی شده که اجبارا عده ای از اهل منبر برای این که مردم گریه کنند... روضه های ضعیف می خوانند..» . (3) .


هدف نهضت: مبارزه با تحریف

حضرت امام حسین علیه السلام در قیام پرشکوه خود در صدد برآمد تا چهره ی واقعی آیین محمدی صلی الله علیه و آله و اسلام ناب را به جهانیان معرفی کند و پیام معنوی قرآن را به تشنگان معارف برساند و از فرهنگ دینی غبارزدایی کند.
در این قیام عامل امر به معروف و نهی از منکر برجسته تر است چنان که امام حسین علیه السلام در وصیت به برادر خود محمد حنفیه فرموده اند: قیام من برای اصلاح امت جدم می باشد، می خواهم امر به معروف کنم و نهی از منکر نمایم و به سیره و سنت جد و آیین پدرم - حضرت علی علیه السلام - رفتار کنم (4) .

در حقیقت امام حسین علیه السلام برای مبارزه با تحریف ها قیام فرمود زیرا احساس نمود در دستگاه خلافت اسلامی انحراف شدیدی رخ نموده و این اعوجاج در شئون سیاسی اجتماعی مسلمین رخنه کرده و آنان را از رسیدن به چشمه پاک و پربهره ی توحید و رستگاری باز داشته است و برای زنده ماندن دین و بقای امت اسلامی راهی جز فداکاری و شهادت نمی باشد و گویی باید عبارت ان الله شاء ان یراک قتیلا تحقق پذیرد (5) .
البته برخی خواسته اند یک تحریف تاریخی در این قیام ایجاد کنند و چنین تبلیغ نمایند که فراخوانی کوفیان هدف اساسی قیام کربلاست در حالی که دعوت کوفیان از موارد جزیی و فرعی این قیام است و خطبه های حماسی و پرشور امام بعد از شکست کوفه بیانگر این واقعیت می باشد شهید مطهری از این موضوع دچار شگفتی می شود که برخی خواسته اند حماسه ی کربلا را به نحوی ثابت کنند که مردم کوفه واقعا دارای قدرتی بودند و می شد به آنان اعتماد کرد در صورتی که عظمت قیام حسینی در این است که آن حضرت بدون اتکا به قدرت های سیاسی اجتماعی آن روز برپا خاست و اثر روحی این حرکت در حدی بود که نه تنها مردمان آن زمان را به تحرک وا داشت بلکه اثراتش همچنان باقی و پابرجاست (6) . آن متفکر شهید در جای دیگر خاطر نشان می سازد:
«... نه چنان بود که بعد از دعوت مردم کوفه امام قیام کند بلکه بعد از این که امام حرکت کرد و مخالفت خود را نشان داد و مردم کوفه از قیام امام مطلع شدند و چون زمینه ی نسبتا آماده ای در آنجا وجود داشت مردم کوفه گرد هم آمدند و امام را دعوت کردند. .» . (7) اگر دعوت کوفیان عامل اصلی نهضت بود امام می بایست در این حرکت احتیاط بیشتری می نمود و تذکرات برخی ناصحان چون عبدالله ابن عباس را مورد توجه قرار می داد.

عوامل تحریف

امویان کوشیدند تا نهضت حسینی را از سرچشمه ی اصلی قیام جدا کرده و آن را بر بستر دیگر قرار دهند و این چنین وانمود کنند که حرکت مزبور نوعی ایجاد اختلاف و تشتت در بین مسلمین بود، دشمنان کوردل و شب پرستان خفاش صفت می خواستند این حماسه ی پرشکوه و سراسر مقدس را در حد یک آشوب سیاسی ناحیه ای تنزل دهند و به همین دلیل چون مسلم بن عقیل نماینده و شخص مورد وثوق امام وارد کوفه شد، یزید به حاکم وقت - ابن زیاد - نوشت فرزند عقیل می خواهد به اخلال و فساد دست زند و بذرهای تفرقه بپاشد و فرزند زیاد چون نایب امام - مسلم را - دستگیر کرد خطاب به وی گفت: چه شد که به این شهر آمدی تا آشوب برپا کنی، مسلم در جواب گفت: بر حسب دعوت و نامه های متعدد کوفیان آمده ام و ما خواهان برقراری عدالت هستیم.
به رغم آن که دشمنان نتوانستند این حماسه را کم رنگ سازند عواملی دست به دست هم داد تا منابع مستند تاریخ کربلا توسط عده ای نادان مورد خدشه قرار گیرد.
از جمله:

1- تمایل به اسطوره سازی

الگو بر خلاف اسطوره، مجموعه ای از باورهای ایمانی و معارف اعتقادی انسان است که در عرصه ی عمل در سیمای انبیاء و اولیاء نمایان می گردد و در سیره ی چنین افرادی نباید تحریف واقع شود.
و روا نیست جنبه های افسانه ای که حس اسطوره ای را در اذهان ایجاد می کند به شرح حال و چگونگی نهضت افراد مقدس وارد شود. به فرمایش شهید مطهری: «افرادی که شخصیت آن ها، شخصیت پیشوایی است، قول آن ها عمل آن ها، نهضت آن ها سند و حجت است نباید در سخنانشان، در شخصیت شان تحریف واقع شود. قسمتی از تحریفاتی که در حادثه کربلا صورت گرفته معلول حس اسطوره سازی است » . (8) .
حضرت آیة الله خامنه ای، مقام معظم رهبری، فرموده اند: جعل مطالب زاید و افزودن آن بر قصه ی اصلی و نسبت دادن آن به صاحب قصه در قصه معصومین علیهم السلام کذب و افترا و حرام است (9) .

2- گریه بر امام حسین علیه السلام و توجیه وسایل باطل

برخی تصور کرده اند چون می خواهیم بر سالار شهیدان بگرییم و این برنامه مقصد والایی است پس می شود از هر وسیله ای که به آن کمک کند، بهره گرفت. اگر چه با جعل و تحریف توام باشد.
این واقعا فکر مسموم و پرآفتی است که اگر کاری با ظاهری مذهبی بروز کرد و دارای ثوابی بود، دیگر اشکالی ندارد در مسیر آن به هر حرکتی دست یازیم، اگر چه دین و مبلغان راستین آن از این کار بیزار باشند و حضرت ابا عبدالله علیه السلام هم از بابت آن در فشار باشد و خاطر مبارک آن امام همام برنجد. بزرگان دین و علمای شیعه با آن که خودشایستگی تربیت و تعلیم دیگران را داشتند باز دین و عقاید و افکار خویش را بر امام عصر خود عرضه می داشتند تا مبادا به نام دین به چیزی بر خلاف آن معتقد باشند یا به حساب دین، کاری را در جهت معارض آن انجام دهند (10) .

3- مراجعه به منابع مخدوش و تکیه بر مضامین جعلی

منابعی که از تاریخ عاشورا حکایت دارند، باید چندین مشخصه را داشته باشند، در غیر این صورت آمیخته به جعل و تحریفند و استناد به آن ها مشکلاتی را به بار می آورد و اهداف این نهضت را تحریف می کند، در وهله ی اول چون این مطالب به منابع اصیل قرآنی و روایی عرضه می گردند نباید رنگ ببازند و یا با آن ها در تعارض باشند همچنین مسایلی را که مطرح می کنند باید در شان و مقام حضرت امام حسین علیه السلام به عنوان فروغ امامت، ستاره ی درخشان آسمان ولایت و هادی انسان ها و نگهبان معارف الهی باشد، نکته ی دیگر این که در بررسی این متون تطبیق آن ها با عقل سلیم و منطق کار لازمی است که اگر خرد ناب و درک عالی انسانی قبول آن ها را مورد تامل قرار داد باید از نقلشان امتناع کرد.
اگر انسان هر چه را می خواند و می شنود باور کند و برای دیگران بازگو کند بدترین جهالت را مرتکب شده است. مراجعه کننده ی به کتب مقاتل به مصداق «کونوا نقاد الکلام » باید این متن ها را با ارزیابی درست و ارزشیابی منطقی و اصولی مورد بررسی قرار دهد و از میان آن ها مطالبی را مورد گزینش قرار دهد که معارف و اندیشه افراد را ارتقا دهد، روح شنوندگان و عزاداران را به حماسه ی کربلا پیوند دهد و دل ها را به اهتزاز درآورد.
شهید مطهری رحمه الله می گوید: «... اگر در آن مسیر صحیح با بیان حقایق و واقعیات بدون آن که روضه ی دروغی خوانده شود، بدون آن که جعلی شود، بدون آن که تحریفی شود... اگر اشکی از روی صداقت و حقیقت ریخت، شور و واویلا به پاشد مجلس هم کربلا شد، بسیار خوب است..» . (11)
روی آوردن به منابع مخدوش چون روضة الشهدای ملا حسین کاشفی، اسرار الشهادة ملا آقا دربندی و دخالت دادن فرهنگ های قبل از اسلام همچون سوگ سیاوش و غیره در وقایع کربلا و مانند آن می تواند از زمینه های تحریف باشد.
همچنین رسوخ برخی سنت های بومی و شیوه های قومی و محلی که به عنوان آداب و رسوم اقوام و قبایل مطرح هستند در برخی حوادث عاشورا این نهضت را آفت زده می کند، کما این که فرهنگ حکام و سلاطین چون به مرثیه ها رسوخ یافت اعتبار آن را کم کرد.

نمونه هایی از تحریفات لفظی

1- در برخی کتب مقتل که متاسفانه هنوز هم از آن ها استفاده می شود و در روضه ها به آن ها استناد می کنند برای ذریه ی امام دخترانی بافته، یا دخترانی را در مدینه گذاشته و برخی را شوهر داده و گروهی را از فرط تشنگی هلاک کرده و عده ای را شهید نموده اند و آمار مخالفان را به شکل اغراق آمیز نقل کرده و به ذکر وقایعی پرداخته اند که در این قیام رخ نداده است.

2- تاکید بر این که علی اکبر نوجوانی هیجده ساله و ناکام بوده و آرزوی داماد شدن داشته و پدرش از بابت این که برایش همسری برنگزیده ناراحت است، در حالی که علی اکبر در شعبان سال سی و سوم هجری به دنیا آمده و در کربلا بیست و هشت سال سن داشته و عبارت ثمانیة و عشرین تحریف و تصحیف به ثمانیة عشر شده و علامه مقرم ثابت کرده که علی اکبر در کربلا از برادرش امام سجاد علیه السلام بزرگتر بوده است (12) .
همچنین برخی مطرح کرده اند که حضرت امام حسین علیه السلام از به میدان رفتن علی اکبر اکراه داشت و این تحریف در کتاب روضة الشهدای کاشفی دیده می شود ولی شیخ مفید و سید بن طاووس خاطر نشان ساخته اند وقتی آن جوان خواست به نبرد با اشقیا برود، امام بدون درنگ به وی اذن داد (13) .
برخوردهای احساسی و بسیار عاطفی بین علی اکبر و مادرش ام لیلی فاقد اعتبار تاریخی است و علامه مقرم اظهار می دارد; ام لیلی در کربلا نبوده و قبل از حادثه عاشورا وفات یافت.

3- طبق برخی نقل های نادرست و تحریف شده امام حسین علیه السلام فرزند بیست و هشت ساله خود را داماد نکرده اما در بحبوحه ی حوادث کربلا که به دلیل شدت ناملایمات ناگزیر می شود نماز خوف بخواند مصمم می گردد دخترش فاطمه را به عقد ازدواج قاسم سیزده ساله درآورد. علامه مجلسی می گوید: قصه ی دامادی قاسم را در کتب معتبر ندیده ام (14)
و محدث نوری آن را از اخبار وهن انگیز می داند (15) . محدث قمی هم این ماجرا را مخدوش می داند (16) .

4- به حضرت مسلم بن عقیل نسبت داده اند که هنگام حرکت به سوی کوفه، کشته شدن صیدی را به دست صیادی لامت بدشگونی سفر دانسته و از این جهت واهمه به دل راه می دهد. اولا نایب و مورد وثوق امام نمی تواند از یک حادثه جزیی نگران شود و نسبت دادن دروغی این گونه به مسلم بدان معنا است که العیاذ بالله او از تعالیم اسلامی آگاهی ندارد، گذشته از آن حضرت رسول صلی الله علیه و آله امت خویش را از فال بد برحذر داشته و این کار را معادل شرک دانسته است و حضرت مسلم به هیچ عنوان این سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله را فراموش نکرده و آویزه ی گوشش بوده و نمی توان باور کرد که چنین شخصیتی به یک رسم جاهلی موهوم که با سیره ی خاندان عصمت مغایرت دارد عمل کند (17) .

5- حضرت امام سجاد علیه السلام که به صور گوناگون می کوشید تا برخلاف موقعیت های خفقان زا خاطرات عاشورا، شهادت و روح حماسه حسینی را زنده نگه دارد و با آن موقعیت اجتماعی همه ی دیده ها را به سوی سیمای پرمهابت خود متوجه کند و آن گاه اشکی داغ تر از آتش را بر گونه ها جاری سازد تا مردم در تبلور آن قطره های اشک عاشورا را تداعی کنند در برخی روضه ها و مرثیه ها و اشعار نمایش های تعزیه به صورت انسانی بیمار و ناتوان معرفی می شود و نیز نقل می کنند که وقتی برای امام حسین علیه السلام یاوری باقی نماند و آن حضرت برای وداع به خیمه امام سجاد علیه السلام رسید امام چهارم اظهار داشت: پدر جان کار شما با این مخالفان به کجا کشیده؟
گویی بر اساس این نقل دروغ و تحریفی، آن ستاره ی تابناک امامت از اوضاع کربلا و حوادث آن کاملا بی خبر است! از اتفاق، یکی از منابع مستند و منور که ناظر واقعه کربلا بوده و این رویداد را دقیق و با ذکر جزئیات ذکر کرده امام سجاد علیه السلام است.


6- ماجرای فاطمه ی صغری که در مدینه مانده است و توسط مرغی از ماجرای کربلا باخبر می شود و پس از آن که می فهمد پدر و برادرانش در حادثه ی نینوا کشته شده اند بی تابی می کند و بر اثر ناله های زیاد جان به جان آفرین تسلیم می کند. نیز در کتب معتبر نیامده است.

7- حکایت سلطان قیس که در هندوستان و به هنگام شکار مورد هجوم شیری قرار می گیرد و چون این فرد نصرانی امام حسین علیه السلام را به امداد می طلبد آن حضرت در بحبوحه جنگ با اشقیا موقتا از نبرد دست برمی دارد و وی را از گزند شیر نجات می دهد و در ادامه فرد مزبور اسلام می آورد. این ماجرا نیز جزو اکاذیب است.

8- داستان دختری یهودی که فلج بود و قطره ای از خون امام حسین علیه السلام به وسیله ی مرغی به بدنش چکید و بر اثر آن بهبود یافت نیز از افزوده های بعدی است
.

9- حکایت شیر و فضه: که به توصیه ی حضرت زینب (س) فضه کنیز حضرت زهرا (س) شیری را می آورد تا از ابدان مطهر شهدا حفاظت کند، فاقد اعتبار است.

10- ماجرای پیرزنی که در زمان متوکل می خواست به زیارت امام حسین علیه السلام برود که توسط عاملان متوکل عباسی دستگیر و به دریا افکنده می شود و بعد حضرت عباس علیه السلام او را نجات می دهد، ماجرای پدید آمدن این ماجرای سراسر دروغ را آیة الله حاج شیخ محمد حسین عالم نجف آبادی برای شهید مطهری نقل کرده است (18) .

تحریفات معنوی و محتوایی

1- یکی از تحریفات معنوی این است که حضرت امام حسین علیه السلام به شهادت رسید تا امت گناهکار را نجات دهد.
که با این برنامه هدف مقدس آن حضرت ناتمام جلوه داده شده است و چنین برداشتی از شفاعت به راستی موجبات انحطاط جامعه را پدید می آورد و با مبانی اعتقادی شیعه و فرهنگ ائمه در تباین است، این طرز فکر که شاید مورد پسند عوام باشد درست ضد هدف راستین امام است زیرا او نهضت خود را برای این منظور ترتیب داد تا مردم از خداوند ترس داشته باشند و از روی آوردن به گناه و معاصی برحذر باشند و به فرائض دینی توجه افزونتری کنند و روحیه ی تقوا در آن ها احیا شود، مرحوم آیتی می گوید: هیچ امکان پذیر نیست که کسی با دوری از خدا به امام حسین علیه السلام نزدیک شود و با خشم پروردگار امام را خشنود سازد و سهمی از معصیت را برای امام کنار بگذارد تا خدا نتواند از وی بازخواست کند (19) ، شهید مطهری رحمه الله مخالف این باور غلط است و خاطر نشان می سازد گناه وقتی بخشیده می شود که روح انسان با معنویت امام پیوند بخورد (20) .
و در جای دیگر فرموده اند: «همان چرندی را که مسیحیت در مورد مسیح گفتند در مورد حسین علیه السلام گفتند، گفتند: که حسین کشته شد برای آن که بار گناه امت را به دوش بگیرد (21) .»
آن متفکر افزوده است اگر کسی در ماه رمضان روزه دار باشد و چنین سخنی بر زبان آورد روزه اش باطل است (22) .
به نظر شهید مطهری رحمه الله این چنین تصویری از شفاعت شرک در ربوبیت است و برای امام حسین علیه السلام نوعی اهانت به شمار می رود (23) .

2- القای این تفکر باطل که امام حسین علیه السلام دستگاه جداگانه ای در برابر ترازوی عدل الهی دارد و در پیشگاه خداوند اعمال صالح، عبادات خالص و رفتارهای نیک و حسنات مقبول است ولی نزد آن امام تنها گریه، ناله و بر سر و سینه زدن مورد قبول می باشد و در این دستگاه خیلی راحت تر از تشکیلات الهی می توان بهشت را به دست آورد و از آتش دوزخ رهایی یافت.
البته آن چشمی که برای ابا عبدالله و یارانش نگرید و آن قلبی که نسوزد، چشم و قلب بشر نمی باشد اما این سخن با آن تحریفات فرق می کند که می گویند سومین فروغ امامت شهادت را برگزید تا مردم در مجالس حسینی شرکت یابند و بگریند و آمرزیده شوند بدون آن که سیره ی آن امام و توصیه های آن پیشوا را چراغ راه خویش قرار دهند.

3- عده ای چنین عنوان می کنند که حماسه ی عاشورا بطور جبری و حادثه ای محتوم روی داده است، اگر این عقیده ی باطل را بپذیریم العیاذ بالله امام و یارانش را از هر گونه اراده، اختیار و تصمیم گیری سلب کرده ایم و اعتقاد به این تفکر موهوم با قرآن و فرهنگ اهل بیت مغایرت دارد به علاوه چنین تخطئه ای در اصل مهم و حیاتی قضا و قدر نوعی انحطاط فکری و عقیدتی به بار می آورد.

4- نکته ای که متاسفانه در اغلب مرثیه ها دیده می شود این است که از زبان امام و یارانش رویداد کربلا و مصائب عاشورا به چرخ و فلک نسبت داده می شود و به عنوان زبان حال پیشوایی پاک و معصوم و مطیع اوامر الهی به روزگار و افلاک دشنام داده می شود در حالی که در روایات بسیاری از این حرکت نهی شده و اگر این اعتراض حاکی از اعتقاد به عامل مؤثر در سرنوشت انسان و در عرض اراده الهی باشد نوعی ثنویت و دوگانه پرستی به شمار می رود و خود از مظاهر شرک است و تفکر دهریون را در اذهان تداعی می کند، گذشته از آن اعتقاد به تاثیر ستارگان و افلاک در سرنوشت آدمیان در فقه اسلامی حرام است و باید دانست که امام معصوم می تواند به اذن خداوند ولایت تکوینی داشته باشد و در مخلوقات دخل و تصرف کند و فلک نمی تواند برای آن وجود مبارک سرنوشت مشخص کند.

5- حضرت امام حسین علیه السلام با قیام خود مکتب عملی برای اسلام پدید آورد تا مسلمین و آزادگان با تاسی از او برای اصلاح امور جامعه و ترویج حسنات و محو منکرات اهتمام ورزند اما گروهی می گویند دلیل قیام امام حسین علیه السلام یک دستور خصوصی بود و طبق یک توصیه ی غیبی باید کشته می شد اگر این گونه باشد دیگر این قیام اثرات تربیتی و سازنده ای بر جامعه ندارد و قابل پیروی نیست و نقش الگودهی آن از بین می رود و نهضت امام از حوزه ی عمل بشری قابل اقتدا و اقتفا خارج شده و از زمین به آسمانی غیر قابل دسترس می رود. شهید مطهری می گوید: این تحریف معنوی نهضت امام را از حالت مکتبی بودن خارج می کند (24) و دیگر الهام بخش آدمیان نخواهد بود (25) .

6- ائمه ی اطهار علیهم السلام تاکید فرموده اند که نهضت امام حسین علیه السلام باید زنده بماند و فراموش نشود و توصیه کرده اند مردم برای آن حضرت بگریند و عزاداری کنند تا هم نهضت عاشورا حفظ شود و هم آنان در پرتو این مجالس و سوگواری ها به رشد معنوی و سازندگی ایمانی برسند و بر اثر همراهی عاطفی با حماسه عاشورا به معرفت عاشورائیان نزدیک شوند و از این چراغ هدایت نور بگیرند و با کشتی نجات از توفان حوادث آسان بگذرند. ولی گروهی این هدف را مسخ کرده و گفته اند: این گریه تسلی خاطری برای حضرت زهراست در حالی که امام حسین علیه السلام با شهادت خویش به مادرش زهرا (س) پیوست و آن دو انسان والا از هم جدا نیستند که حضرت فاطمه (س) در فراق این ماجرا ناراحت باشد و احتیاج به تسلی داشته باشد البته حضرت زهرا بسیار شادمان می شود که مردم با یاد حسین علیه السلام و زنده نگه داشتن راه او به سعادت برسند و در همان مسیری حرکت کنند که فرزندش پیمود. شهید مطهری این تحریف را مورد انتقاد شدید قرار می دهد و می فرماید با چنین تصوری ما مقام آن بزرگان را که آرزوی شهادت داشته اند تنزل داده ایم (26) .

7- حضرت امام حسین علیه السلام با فداکاری کم نظیر خود موجی ایجاد کرد که برای قرون متمادی ستمگران را به هراس واداشت و دشمنان دین را لرزانید و نامش با شجاعت، معنویت و ایثار و عدالت توام می باشد، او در حد بسیار عالی برای اعتلای اسلام خون خویش را داد و چشمه ی حقیقت را جاری ساخت و به قطره های خون خود ارزش داد اما عده ای این گونه می نگرند که امام حسین علیه السلام توسط دشمنان نفله شد و بدون این که تقصیری داشته باشد توسط ستمکاران کشته شد و از این جهت باید برایش متاثر بود و گریست، شهید مطهری این تصور باطل را مورد انتقاد قرار داده (27)
و مرحوم آیتی می گوید: این گونه نیست که امام از روی بیچارگی تن به شهادت بدهد، این طور نبود و گوینده یا نویسنده این سخن هر که باشد سخنش سست و بی اساس است و اگر این گونه بود کجا دنیا می توانست روی این قیام مقدس حساب کند (28) .

8- هر گونه تاریخ یا مقتل یا گزارش یا مضمون شعری که حاکی از ذلت پذیری و خواهش امام حسین و یاران و خاندانش در مقابل دشمن باشد دروغ و تحریف و غیر قابل قبول است:
از آستان همت ما ذلت است دور واندر کنام غیرت ما نیستش ورود پس این که در برخی روضه ها یا مرثیه ها به شنونده یا خواننده القا می شود که امام برای به دست آوردن آب به دشمن التماس کرد با سیره ی امام مغایرت دارد و این که امام به عنوان شخصیتی والا مقام آن هم در سنین بزرگسالی (57 سالگی) از غربت و تنهایی بنالد و مادر خود را صدا بزند که به او مادری کند منحط و مباین روح حسینی است، و این که در مرثیه ها از زبان امام گفته می شود که: راضی شدم که زینب خوار گردد آن وقت خاطره های نینوا را که بر کالبدهای مرده جوامع زندگی می دمد به صورت ذلت آوری ترسیم کرده ایم.

پی نوشت ها:
1) مائده / 13 .
2) بقره / 75 .
3) حماسه ی حسینی، شهید مطهری، ج 3، ص 260 .
4) مقتل خوارزمی، ج اول، ص 188; ملحقات احقاق الحق، ج 11، ص 602، نفس ال5مهموم، حاج شیخ عباس قمی، ص 45; مقتل عوالم، ص 54 .
5) نک: بررسی تاریخ عاشورا، محمد ابراهیم آیتی، ص 79- 89 .
6) حماسه ی حسینی، ج 3، ص 54 .
7) همان، ج 2، ص 40 .
Dirol همان، ج اول، ص 41 .
9) ارزیابی سوگواری های نمایش، غلامرضا گلی زواره، ص 36 .
10) بررسی تاریخ عاشورا، ص 125 .
11) حماسه ی حسینی، ج اول، ص 102- 103 .
12) نک: علی الاکبر، عبدالرزاق المقرم، انتشارات شریف الرضی .
13) رک: الارشاد و لهوف .
14) جلاء العیون، علامه مجلسی، ص 404 .
15) لؤلؤ و مرجان میرزا حسین نوری، ص 193 .
16) منتهی الآمال، ج اول، ص 70 .
17) تحقیق درباره ی اول اربعین حضرت سید الشهداء، شهید قاضی طباطبایی، ص 174. پاورقی
18) سرگذشت های ویژه از زندگی استاد شهید مرتضی مطهری، ج اول، ص 35- 36 .
19) بررسی تاریخ عاشورا، ص 125 .
20) حماسه ی حسینی، ج 2، ص 209 .
21) همان، ج اول، ص 276 .
22) همان، ص 76 .
23) عدل الهی، شهید مطهری، ص 265 .
24) حماسه ی حسینی، ج 3، ص 84- 85 .
25) همان، ص 286 .
26) همان، ص 92 و نیز ص 286 .
27) همان، ص 83- 84 و نیز ج اول، ص 80 .
28) بررسی تاریخ عاشورا، ص 89 .

موضوع قفل شده است