قتلگاه عقل ها كجاست؟!

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
قتلگاه عقل ها كجاست؟!




* امام حسین(ع) می‏خواست این معنا را به ابناء بشر برساند که انسان باید بر طبق «عقل» عمل کند و عقل هم چیزی نیست که تزریقی باشد و انسان بتواند آن را به دیگری تحمیل کند؛ بلکه هر انسانی این‌طور است که این موهبت خداوندی را دارد. این‌که می‌گویم: «هر انسانی دارد» استثنا و کم و زیاد ندارد؛ همة انسان‌ها این‌طور هستند و در این مسئله با یکدیگر تفاوت نمی‏کنند.

*حرف در این است که این موهبت عقل، به صورت قوه و استعداد است که باید به فعلیت برسد تا کارآیی داشته باشد. از طرفی هم نیروهای حیوانی بالفعلی در وجود انسان هست که مانع عقل او است و از وقتی که او به دنیا می‏آید درون او وجود داشته و مدام در حال رشد کردن است. استعدادهای انسانی هم در وجود او هست که باید به مرور زمان رشد کند. مثلاً قوه شهوت یکی از این قوایی است که به صورت استعداد درون انسان هست و رشد می‌کند.

*حال آن‌چیزی که موجب می‏شود انسان در تمیز حق از باطل اشتباه ‏کند دخالت این قوای حیوانی در ادراک عقل است. یعنی هرجا نیروی شهوت، غضب و وهم در درون انسان حاکم شوند، عقل کنار می‌رود و آن وقت است که اشتباه می‏کند. آن

چیزی که موجب این اتفاق می‏شود به ‌طور اجمال گناهان و پیروی از هواهای نفسانی است. امام حسین(ع) هم به این نکته اشاره می‏کنند که موانعی بر سر راه فهم و عقلانیت دشمنانشان قرار گرفته است.

*علی(ع) می‏فرمایند: بهره‌گیری از حکمت، بر هر قلبِ گرفتار شهوتی حرام است. هر دلی که به سبب قوه حیوانی شهوت بیمار شده است، حقیقت حمکت را که علم به حقایق اشیاء است، نخواهد یافت. تمام شد! دیگر فایده ندارد، نمی‏توانی با این دل از عقل و حکمت استفاده کنی.

* بیشترین جاهایی که عقل‏ها به خاک افتاده و زمین می‏خورند، در جایی است که طمع‏ها درخشش یافته و مورد توجه قرار می‌گیرند. «طمع» هم از شاخه‏های شهوت است.

در نهج‏البلاغه آمده است: چه بسا عقلی که گرفتار هوای نفس می‏شود. یعنی هوای نفس فرمانده انسان می‏شود؛ نه عقل.

* حضرت علی(ع) در جایی فرمودند: اگر کسی بر شهوتش غلبه پیدا کند، تازه عقلش ظاهر می‏شود و به اصطلاح سرِ عقل می‏آید. آن وقت ما اگر سراغ آیات برویم می‌بینیم که به چنین انسانی که سرِ عقل آمده و نفسش را مغلوب کرده، وعده بهشت داده شده است.

* اگر انسان می‏خواهد حیات طیبه پیدا کند، راه منحصر در این است که انسان از نظر عملی مطیع شرع شود. حیات طیبه و پاکیزه و زندگی انسانی، نه زندگی حیوانی، با متابعت از ظاهر شریعت حاصل می‌شود. که همین دستورات شرع موجب

می‏شود که شهوت، غضب و وهم مهار ‏شود. وقتی این حیوان مهار شد، نتیجه‏اش این می‏شود که انسان سر عقل آمده و واقعاً «انسان» می‏شود. انسان که شد، زندگی‌اش می‏شود حیات طیّبه.

*در آیة شریفه این‌طور دارد که : هر زن و مرد مؤمنی که کار نیک انجام داده و شرع را پیاده سازد، در حالی که ایمان داشته باشد، ما او را به یک زندگی پاک زنده می‌سازیم. در جایی دیگر دارد که وقتی انسان سر عقل بیاید و راه را از چاه تشخیص دهد، او را هدایت می‌کنیم.

* امام حسین دنبال این بود که مغرورین را تا آنجایی که می‏شود نجات دهد. مطلب مهم بحث این است که حضرت نه خود مغرور بود و نه کسی را مغرور کرد، بلکه بر عکس به دنبال این بود که فریب‏خوردگان را نجات دهد.

*غرور چیست؟ اگر اصطلاحات علمای اخلاق مراجعه کنیم، آنها در مورد غرور می‏گویند: غرور حالت آرامشی است که به خاطر همسو شدن با خواسته‏های نفسانی‏ به روح انسان دست می‏دهد. اگر یک امری موافق با شهوتم باشد، من لذت می‏برم و راحت می‏شوم؛ اگر وقتی عصبانی هستم موافق با غضبم باشد، دلم خنک می شود؛ این سکون و آرامش را «غرور» می‏گویند.

*حالا چرا انسان از این موافقت با هوای نفس لذت برده و آرام می گیرد؟ جهت چیست؟ جهت این است که آدمی خیر و نفعش را در این می‏بیند که هر کاری همسو با شهوت و غضبش باشد. عمده اینجا است. غافل از اینکه اگر این شهوت و غضب دراین عالم ماده، افسار گسیخته عمل کند، هیچ گاه سیر نمی شود و هر روز هم طلبش بیشتر می شود. چون خواسته و هواهای نفسانی که تمام شدنی نیست.

* اگر انسان روش رفتاری‏اش را مطابق شریعت کند، تقوای الهی برایش پیدا می‏شود. تقوی که پیدا شد، رستگار می‌شوی. امام حسین می‏گوید اگر تقوا داشته باشید چون سر عقل می‏آیید و از خلاف‌کاری‏ دست برمی‏دارید، دیگر نمی‏آیید با پسر پیغمبر بجنگید.

*حسین(ع) خیلی غوغا کرده و هیچ چیزی را جا نگذاشته است. او هم سرانجام کار خود را می‏دانست و هم سرانجام کار آن‏ها را. حضرت در روز عاشورا قضیه مختار را گفت. وقتی که حضرت در آخر کار آنها را نفرین کرد که خدایا باران آسمان را براینها قطع کن! و به تعداد سال‌های یوسف چنین کن، و آن جوان ثقفی را بر آنها مسلط کن! حضرت همه چیز را گفت و کار را تمام کرد. شروع کرد، دانه‏دانه گفت که او می‌آید و سران شما را هم می‌کشد. حضرت هم سرانجام خود را گفت، هم عاقبت کار آنها را گفت؛ به صراحت هم گفت. ریشه مفاسد آنها را هم گفت.

* لذا حسین(ع) بالاترین را درس را به ابناء بشر داد. او گفت: ای انسان! فریب مادیت را نخور. که اینها عقلت را می‏رباید و دیگر نمی‏توانی حق را از باطل تشخیص دهی. شما رااز انسانیت دور می‏کند.

*امام حسین این درس را به ابناء بشر دارد. هر انسانی اینگونه است که اگر مجذوب مظاهر دنیا شود، خیال می‌کند که این چیزها تمام نمی‏شود. ولی بدان که شهوت‏ها افول می‏کند و غضب‏ها تمام می‏شود و از بین می‏رود.
آیت الله مجتبی تهرانی

برچسب: