سخنرانی مکتوب ویژه محرم الحرام از استاد حجة الاسلام قرائتی
تبهای اولیه
[=times new roman,times]بسم الله الرحمن الرحيم[/]
[=times new roman,times]بينندگان عزيز بحث را در آستانــه محرم ميبينند پس خوب است كه يك سلامي بكنيم السلام عليك يا ابا عبدالله السلام عليك و رحمه الله و بركاته دهــه فجر كه تمام شد و آغاز محرم جملهاي زينب كبري دارد كه ما اينرا تفسير كنيم فكر ميكنم كه جمله را حفظ باشيد زينب كبري فرمود(ما رأيت إلا جميــــلا) من هر چه ميبينم زيبايي ميبينم اين يعني چه؟ اينجا بنده حدود پنجاه و سه نكته از اين كلمه يادداشت كردهام و تحقيقي بود كه دو تا از برادران فاضل جناب آقاي دهشيري و جعفري كه كه امام جمعـه بادرود هستند يكي دائم و يكي موقت، تحقيقي كردند و من ديدم كه تحقيق خوبي است و از آن تحقيق دو تا عزيز يادداشت برداشتم و براي شما را ميخوانم بيشترين منبع اين هم خود كلماتي است كه ما به خود امام حسين(عليـــه الســـلام) ميگوئيم يعني تقريباً بار اين حرفها بيشتر از زيارت نامهها و كلمات و روايات است.
زيبائيهاي كربلا چيست؟ (ما رأيت إلا جميــــلا) من در كربلا جز زيبايي نديدم، ما از كربلا هر چي ميبينيم تشنگي و دود و عطش است آنها سختي هايش است اما گاهي توي سختي زيبائي است يعني يك خانمي كه توي آشپزخانه زحمت ميكشد سخت است اما توي همين سختي برايش لذيذ است درد زايمان سخت است اما همين سختي را زنها آرزو ميكنند كه بچه دار شوند آنهايي كه بچه دار نميشوند يك وزنه بردار يك وزنهاي را كه بلند ميكند خيلي سخت است به او فشار ميآيد اما همين وزنه برداشتن برايش لذيذ است يعني در عمق دردسرها. . . زيبائيها در لابلاي سختي هاست شركت در كنكور سخت است وزنه برداشتن سخت است زايمان سخت است عمل جراحي سخت است دويدن سخت است بالا رفتن از كوه سخت است منتهي لابلاي سختيها زيبائي است ما ميخواهيم زيبائيها را بگوئيم.
اخلاص در حركت و تلاش
زيبائيها: 1- اخلاص، درباره امام حسين(عليـــه الســـلام) داريم كه ميگويد(دعوت إلي الله) دعوتت بسوي خدا بود(وفيت لله) براي خدا وفا كري(قمت لله) براي خدا قيام كردي(جاهدت في سبيل الله) در راه خدا جهاد كردي، يعني هر چي ديدم از برادرم خلوص ديدم براي اينكه رأي جمع كند براي اينكه مشهور شود، (چند وقت قبل يك دوستي از استاني آمد كه ده ميليون بودجهاي به من داده فلان تشكيلات و فلان وزارت خانه بروم تحقيق كنم كه عوامل ايجاد موج چيه؟ ! چه كنيم كه توي مملكت موج ايجاد كنيم، گفتهاند برو پهلوي قرائتي حالا از آن استان آمده بود كه چطوري موج ايجاد كنيم؟ ! به او گفتم اين چه تحقيقي است؟ گفت به من ده ميليون دادهاند گفتم بيخود دادهاند، وزارت داده، وزارت هم بيخود كرده ما يكي از وظائفمان ايجاد موج نيست.) اگر ميبينيد كه امام حسين(عليـــه الســـلام) موج انداخت براي خدا قيام كرد خدا كار او را موجي كرد يعني بر موج قرار داد امام خميني نميخواست كه موج ايجاد كند ميخواست كه به وظيفــﺔ شرعياش عمل كند منتهي حركت الهي او ايجاد موج كرد اصل موج به خودي خود ارزشي ندارد ما بايد براي خدا قيام كنيم حالا براي خدا گاهي وقتها مثلاً شما توي يك جلسهاي نشستهاي بعد ميبيني كه در اين جلسه دارند حرفهاي بدي ميزنند جلسه گناه است براي اينكه فكر ميكني خدا از نشستن شما راضي نيست بلند ميشوي و ميروي منتهي وقتي بلند شدي و رفتي ممكن است جلسه به هم بخورد و موجي هم ايجاد بشود اما شما به قصد موج اين كار را نكردي.
(حضرت امام ميفرمود من رفتم مكه كتاب بخرم از كتابفروشي كتاب را خريدم تا رفتم به او پول بدهم صداي اذان بلند شد پول را نگرفت گفتم پول را بگير گفت مگر نميبيني كه اذان است وقت اذان معامله ممنوع است گفتم بابا اين پول را بگير گرفتن پول دو ثانيه طول ميكشد گفت نه، باشد براي بعد خوب عمل يك كتابفروش در مكه در مغز امام ايجاد موج ميكند بعد امام ميآيد اينرا نقل ميكند در زندگي خودش هم چه بسا تحت تاثير قرار ميگيرد گاهي يك حركت ايجاد موج ميكند وظيفــﺔ ما ايجاد موج نيست. خلاصه نشست يك نواري هم گذاشت ما حدود چهل دقيقه صحبت كرديم كساني كه در تاريخ ايجاد موج كردهاند و موج آنها هم ثابت مانده است اينها هيچكدام براي هوي و هوس ايجاد موج. . . ابراهيم ايجاد موج كرد تبر برداشت رفت توي بتخانه و بتها را كوبيد آتش افتادن ابراهيم ايجاد موج بود. حضرت ابراهيم مامور ميشود كه بچهاش را بخواباند چاقو بگذارد تا چاقو را گذاشت خدا گفت نميخواهم كشته بشود ميخواستم دل از بچه بكني ديدم دل كندي آفرين اين حركت ايجاد موج كرد الان همه حاجيها كه گوسفند ميخوابانند به ياد ابرهيم گوسفند ميكشند. ما بايد به فكر خدا باشيم آنوقت كار خدايي را خدا به آن بركت ميدهد نبايد حساب كنيم يك خانهاي بسازم كه هر كس ميآيد يك سوت بكشد اين خانهاي ما به قصد جلوه ميسازيم اين خانهها فكر ميكنيم كه به قصد ايجاد موج است در دل افراد فحش ميدهند ميگويند از كجا آورده؟ ميخواهد چه كند؟ چقدر غافل است؟ كي چي، در كنار اين كاخها چه فقرايي هستند، يك موتور سوار چرخ جلويش را. . . تك چرخ ميزند يا ميرود؟ ميزند، تك چرخ ميزند، خوب اين توي دنياي خيال ذهنها را به خودش متوجه ميكند، توي دنياي خيال هر كس او را ميبيند ميگويد اين الان ميافتد و خون ريزي مغزي ميكند يك خانوادهاي را فلج ميكند خودش را هم بدبخت ميكند يعني عقلا به او فحش ميدهند عقلا كارش را توبيخ ميكنند ولي توي دنياي خودش دارد ايجاد موج ميكند يك خانمي كه خودش را آرايش ميكند و ميآيد توي خيابان به نظر خودش همه چشمها به او هستند اما همين امروز يعني حدود دو ساعت پيش بحث ازدواج شد يكي گفت آقا من اين دخترهايي كه توي خيابان آرايش ميكنند را نميخواهم به اينها. . . كسي كه ميخواهد كه نگاهش كنند يك افرادي هم به او نگاه ميكنند و وقتي به او نگاه كردند معلوم نيست كه حالا چه جوري ميشود من ميخواهم دختري بگيرم كه كسي به او نگاه نكرده باشد يا حداقل به او نگاه كرده باشد يا اگر نگاه به او كردهاند به قصد لذت نگاهش نكرده باشند يعني اين دختر به نظر خودش با اين لباس آمد ايجاد موج كرد) اجمالاً رمز اينكه كربلا موج افتاد آن خلوص بود.
تشكر از نعمتهاي الهي
2- تشكر از خداوند، بعضي از اين سرداران و بزرگاني كه توي جبهه بودند و الان شيميايي هستند يا شهيد شدهاند با آنها كه مصاحبه ميكردند ميگفتند الحمدلله رب العالمين، هر كاري كردند كه شكايت كند شكايت نكرد.
(اللهم إني احمدك) خدايا من تو را حمد ميكنم(علي أن اكرمتنا بالنبوه علمتنا القرآن) به ما كرامت دادي به ما قرآن ياد دادي(فهمتنا في الدين) دين را به ما فهماندي، اينها جزو مقتل ابي مخنف است، درست است كه ما تكه تكه شديم بدنمان سوراخ سوراخ شد اما كرامت داريم علم قرآن داريم فهم دين داريم آنكه سوراخ شد پوست بدنم شد اما دين و عزت من سوراخ نشد.
يك دعا داريم كه ميگويد(لا تجعل مصيبتنا في ديننا) مصيبت من را در دينم قرار نده، شخصي از يك بزرگواري مشورت كرد يا استخاره كرد برود فلان سفر گفت نرو رفت و سود خوبي پيدا كرد برگشت گفت آقا شما گفتي نرو اما ما رفتيم و پولدار هم شديم آقا گفت خوب شما توي اين سفر يادت هست كه فلان روز نمازت قضا شد؟ گفت بله، گفت كل سود تو به نماز قضايت نميارزد گاهي وقتها آدم دروغ ميگويد يك چيزي هم گيرش ميآيد اما چه از دست داد و چه گرفت؟ بايد ديد كه چي داديم و چي گرفتيم.
يك كسي هر جا ميرسد راحت ميخورد انگار مال پدرش است بعد هم ميگويد خدا خلق كرده پهلوي خودش فكر ميكند كه خوشرويي است اما وقتي مردم به او نگاه ميكنند ميگويند بردار قايم كن الان ميآيد و ميخورد يعني. . . گاهي يك بازاري فكر ميكند تاريخ را به روزي بزند كه به جمعه بيفتد كه بانكها تعطيل بشود يك روز هم يك روز است خوب وقتي دو تا چكاش را به جمعه انداخت ميگويد مواظب باش كه چك را به چه تاريخي مينويسد تاريخ را تطبيق كن ما گاهي فكر ميكنيم كه زرنگي است اما اعتبارمان و زرنگيمان سخاوتمان. . . بدن تكه تكه شد علم قرآن فهم دين اينها مهم است.
صداقت در گفتار و عمل
3- هماهنگي گفتار و رفتار: فطرت هر انساني بدش ميآيد كه گفتار و رفتار از هم جدا باشد(قلت صادقا قتلت صديقا) به به، به به، حسين جان حرف كه ميزني راستش را ميگويي شهيد شدي(صديقا) يعني كسي كه حرفش و قلبش و مغزش و عملش ظاهرش و باطناش يكي باشد، بيان صداقت دارد. . . هماهنگي خيلي زيبا است شما كسي را كه ظاهر و باطناش يكي است ميگويي من اينرا خيلي دوست دارم اين همين است كه هست پس و پيش ندارد تاب ندارد هر انساني از آدم صادق خوشش ميآيد زيبائيها. . .
استقلال در عقيده و عمل
4- جو ناپذيري: آمدند پهلوي پيغمبر گفتند آقا چي ميخواهي؟ پول ميخواهي به تو پول ميدهيم ميخواهي ازدواج كني، بهترين دخترهاي مكه را به تو ميدهيم پُست ميخواهي؟ ميخواهي تو را كليد دارد كعبه كنيم فرمود خورشيد را يك دست من بدهيد و ماه را در دست ديگر دست از هدفم برنمي دارم اينطور نيست كه عقربك روح من با پول بالا و پائين برود.
(در جلسهاي بودم خيلي هم جلسهاي مهمي بود خيلي جلسهي باعظمتي بود خيلي باعظمت بود خيلي جلسهي مهمي بود آيت الله صافي از علما و مراجع قم توي آن جلسه بودند براي افتتاح آن جلسه سرود جمهوري اسلامي زده شد همه بلند شدند آيت الله صافي گفت حالا بلند شدن به احترام سرود خوب است اما حالا من پيرمرد حالا دليلي ندارد. . . نشست، البته ايشان با انقلاب مسئلهاي ندارد منتهي گفت من يك پيرمرد هشتاد ساله بخاطر اين سرود با اين درد پا بلند شوم چون پايش هم درد ميكند در همان جلسه يك كسي مقاله خواند توي مقالهاش دو بار اسم امام زمان(عجل الله تعالي فرجه) را برد با زحمت خودش را بلند كرد و ايستاد همه نشسته بودند اين تنهايي بلند شد من خيلي از اين رفتار. . . اين پيرمرد دو بار به سختي بخاطر امام زمان بلند شد گفت من براي امام زمان بلند شوم ثواب دارد براي سرود ايستادند كار خوبي است كار ملي است خوب است اما به قيمتي كه من پيرمرد بلند شوم. . . اما امام زمان ميارزد كه آدم خودكشي كند اينكه همه ديدند اين تنهايي بلند شد و ايستاد جلسه هم حدوداً دو هزار نفر توي آن بودند دو هزار نفري كه همه مسئولين بودند از همه ايران جمع شده بودند من ديدم عجب! پيرمرد ذرهاي جو او را تكان نميدهد همه نشستهاند اين تنهايي بلند شد همه بلند شدند اين تنهايي نشست اينكه ميگوئيم همه اين فيلم را ميبينند من هم ببينم بابا تو امتحان داري بلند شو برو كسي كه فردا امتحان دارد مينشيند و فيلم ميبيند ضربه علمي به خودش ميزند و ضربه علمي به سرنوشتش ميزند اين فيلمها هميشه هست اين جو ناپذيري. . . .)
قرآن ميفرمايد حسين جان! (لم تأخذك) نگرفت تو را(في الله) در راه خدا(لومـــ? لائم) يعني ملامت ملامت كنندگان در تو اثر نكرد. رهبر جو ناپذير خود امام بود امام در يكي از بياناتش گفت اگر خميني تنها بماند سر آشتي با آمريكا خم نخواهم كرد خيلي ارعاب به وجود آوردند من خودم از امام شنيدم كه فرمود والله نترسيدم با اينكه جو يك جوي بود كه همه ميترسيدند اين جو ناپذيري خيلي مهم است نه اينكه خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو سيگار بده بكشيم برويم ترياك بياوريم اين فيلم را ببينيم بابا همه فُكلي شدند ما هم فكلي ميشويم بابا مهريه پانصد سكه است ما چي كمتر از پانصد سكه داريم؟ امروز يك كسي آمده بود نهضت سواد آموزي ميگفت والله من حاضرم دخترم را به چهارده سكه بدهم به فاميل بدهم ولي. . . (صلواتي بفرستيد) حاضرم دخترم را به چهارده سكه بدهم داماد را قبول دارم پسنديدهام اما همه ميگويند همه فاميل چند صد سكه ميگويند ما چي از او كمتر داريم همينطور موج او را ميبرد اگر همه هم مهر را بالا بردند شما روي پاي خودت بايست اگر همه هم دروغ گفتند شما راست بگو اگر همه حرام خور شدند شما به فكر لقمــﺔ حلال باش اين جو ناپذيري يك ارزش است.
چهل و سه تا راديو به امام جسارت ميكرد ذرهاي در روح امام اثر نكرد در اندونزي داشتم ميرفتم وارد يك پاساژي شدم پاساژ به نظرم هفت هشت طبقه بود ده روز من آنجا بودم روز آخر گفتند اينجا يك ديدنيهايي دارد برويم ببينيم رفتيم خيابانها و پاساژها يك باغ وحش داشت گفتند اينجا ديدني است تا وارد شدم ديدم يك خانم اندونزي جلوي ما يك مرتبه نگاه به ساعتش كرد كيفاش را باز كرد يك سجاده انداخت و مشغول نماز شد وسط پاساژ. . . من هر چه فكر كردم آقاي قرائتي تو كه تبليغ نماز ميكني در ايران مردش هستي يكمرتبه متوجه شدهاي نمازت دارد قضا ميشود وسط پاساژ نماز بخواني گفتم نه من وسط پاساژ نماز نميخوانم من ممكن است بگويم آقا اين پشتها چيزي نيست. . . مثل آنهايي كه ميخواهند ترياك بكشند قايم ميشوند يعني من شهامت اينكه وسط پاساژ نماز بخوانم را ندارم ماشاءالله اين خانم اندونزيايي. اين زيباست كه آدم صحنههايي را ببيند كه تنهايي قيام ميكند همه پاي فيلم مينشينند من بروم كتابخانه همه اين حرف را بزنند من نميزنم همه غيبت كرديد من غيبت نميكنم همه اين غذا را خورديد من نميخورم جو ناپذيري يك ارزش است.
اعتماد و توكل به خداوند
5- توكل و اعتماد: از چيزهايي كه در كربلا جلوه داشت اين بود چون امام حسين(عليـــه الســـلام) روز عاشورا فرمود(إني توكلت علي الله ربي و ربكم) سيل مشكلات در محاصره اقتصادي آب، در محاصره نظامي هفتاد و دو نفر در محاصره سي هزار نفر، خودش را نباخت توكل كرد.
6- قاطعيت: ما بايد خيلي كربلا را. . . منتهي حالا هيئتهاي عزاداري فقط با يك مراسمي يك طبلي و دهلي و مدحي و سينه زني، نميگويم اينها نباشد اينها باشد ولي ببينيم زيبائيها چيه، قاطعيت، فرمود(لا اُجيبهم إلي شيء مما يريدون) من هرگز به خواستــﺔ اينها تن در نميدهم اينها ميخواهند من تسليم بشوم محال است كه تسليم بشوم حسين تسليم يزيد بشود؟ محال است، (حتي ألقي الله تعالي و أنا مخضب بدمي) تا اين ريشم را با خونم رنگ نكنم جواب نخواهم داد يعني وقتي اينها ميخواهند كه من سرم بريده بشود و خونم با ريشم قاطي بشود امكان ندارد تسليم بشوم يعني سر ميدهم تن به ذلت نميدهم زير سم اسب ميروم زير بار زور نميروم.
7- شهامت: درباره شهامت در فروع كافي داريم حسين جان! (اشهد انك قد بلغت ان الله) تا جايي كه ميگويد(و لم تخش احداً) از احدي نترسيدي. موج ميآيد اما من تسليم موجها نميشوم خودم را به غير خدا نميفروشم فقط اخلاص اينها گوشههايي از زيبايي كربلا است.
خدايا، من تقاضا ميكنم از عزاداران عزيز اين عزاداري سرمايهاي است اينرا هيچ كشوري ندارد يك يا حسين بگو پنجاه ميليون ميريزند توي خيابان نه تبصره ميخواهد نه آئين نامه ميخواهد نه اضافه كار ميخواهد نه حق مأموريت ميخواهد با وجودشان پنجاه ميليون ميآيند همين پنجاه ميليون براي سالگرد جد و پدرشان حاضر نيستند سالگرد بگيرند ولي هزار و سيصدمين سالگرد امام حسين(عليـــه الســـلام) را ميگيرند اين خيلي سرمايه است از آن استفاده كنيد مردم از پوست پرتغال مربا درست ميكنند ما از اين عاشورا خيلي ميتوانيم سرمايه گذاري كنيم بعد همه خطوط با هم هستند يكي نميگويد آقا تو چپي هستي يا راستي مدرك تو ليسانس است يا دكترا قصاب و نانوا و آيت الله همه با هم ميگويند حسين حسين يعني همه خطوط يكي ميشوند يك سرمايه است بدون تشريفات همه ميريزند توي خيابان يك سرمايه است محور همه حسين(عليـــه الســـلام) است يك سرمايه است شعارهاي حسين(عليـــه الســـلام) امروز بشر را نجات ميدهد(هيهات منّا الذلــــ?) شعاري است كه امروز جامعه را نجات ميدهد اخلاص جامعه را نجات ميدهد توكل جامعه را نجات ميدهد قاطعيت جامعه را نجات ميدهد شهامت جامعه را نجات ميدهد جو ناپذيري جامعه را نجات ميدهد يعني تمام كارهاي امام حسين(عليـــه الســـلام) الان نجات بخش است ما اين مكتب نجات بخش را با يكسري مراسم خشك پوكِ پوچ قانع نباشيم ولذا هم منبريها به جاي سخنراني حرفهايشان را جمع و جور كنند بيشتر آيه و حديث بخوانند هم مداحها شعرهايشان پر محتوا باشد هم جلسات عزاداري تشريفاتي نشود كه هر كس پول دارد برود بالا بنشيند هر كس بچه است راهش ندهند زن و مرد با هم باشند من بسياري از جلسات ديدهام كه مردها را ميبرند تو و به زنها ميگويند كه توي كوچه بنشينيد قالي زير پاي مردها است به زنها ميگويند بعداً شام بخوريد تحقير نبايد باشد زن و مرد بايد يك جور باشد بچه و بزرگ يك جور باشد جلسهها تا آخر شب طول نكشد بلندگوها همسايهها را اذيت نكند عزاداري مستحب است مردم آزاري حرام است اگر بلندگوي ما همسايهها را اذيت كند حرام است اين دقتها بايد بشود. مراعات بهداشت را بكنيد نگوئيد آقا من نذر كردهام يك شتر وسط راه بكشم قربانت بروم اين نذر تو درست نيست شتري كه توي راه ميكشي خون آن ترشح پيدا ميكند همه مردم يا نجس ميشوند يا بچهها ميترسند يا شتر رم ميكند اصلاً اين نذر تو شرعاً واقع نميشود مثل اينكه آدم بگويد نذر ميكنم سرم را بزنم به ديوار من قسم خوردهام كه سرم را بزنم به ديوار اگر شما قسم خوردي كه سرت را بزني به ديوار كه نميتواني سرت را به ديوار بزني هويدا ميگفت ما قسم خوردهايم كه نسبت به شاه وفادار باشيم كار بد را قسم هم بخوري فايدهاي ندارد نذر هم بكنيد فايدهاي ندارد مراعات بهداشت مراعات همسايه محتواي سخنراني و مداحي توي مجالس امام حسين(عليـــه الســـلام) سيگار نكشيم هوا مال همه است حق همه را از بين ميبريم اين دقتها بايد بشود تا از اين گنج فضائل ما استفاده بكنيم.
السلام عليك يا ابا عبدالله
والسلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته
بایگانی سال 83
[/]
[=times new roman,times]بسم الله الرحمن الرحيم [/]
[=times new roman,times]الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي [/]
[=times new roman,times]عزيزان بحث را ايام محرم ميبينند به عاشورا نزديك ميشويم زماني اين بحث پخش ميشود كه در آستانــــه عاشورا هستيم يك سلام بدهيم به كربلا السلام عليك يا ابا عبدالله السلام عليك و رحمه الله و بركاته كربلا نمايشگاه همـــه كمالات است از طرف امام حسين و يارانش و ذريهاش و نمايشگاه همهي بديها از طرف يزيد و يزيديان يعني همه خوبيها يك سمت و همه بديها هم يك سمت آنچه در جهت امام حسين است همهاش زيبائي است آنچه در آن سمت است همهاش بدي است.
وقتي از زينب كبري پرسيدند اوضاع چه جور است گفت من هر چه ديدهام زيبائي ديدهام بمناسبت محرم تفسير جملـــﺔ(ما رأيت إلا جميــــلا) چيزي جز زيبائي نديدم، پنج شش تا را گفتيم.
صبر امام حسين(عليه السلام) در برابر سختيها
8- صبر، كربلا نمايشگاه تمام زيبائيها در امام و يارانش، در زيارتش داريم كه(وصبرت علي الاذي) حسين جان صبر كردي بر اذيتها كساني كه در سختيها صبر ميكنند خود خدا بر آنها صلوات ميفرستد. ما دو تا صلوات داريم توي قرآن داريم آدمهايي كه توي سختي خوب هستند آدمهايي كه توي خوبي خوب هستند بعضيها توي جبهه و جنگ در حوادث آدم خوبي هستند و صبر ميكنند بعضيها نه، هميشه خوش و خرم هستند منتهي آدمهاي خوبي هستند مثلاً توي جبهه نيامدهاند اما كمك به جبهه ميكنند پول ميدهد كمك ميكند ولي اهل اينكه اسلحه دست بگيرد و خودش را. . . هر دو خوب هستند.
درود و صلوات خداوند بر مجاهدان
اما خدا ميگويد آن خوبهايي كه توي سختي خوب هستند خودم به آنها صلوات ميفرستم «أُوْلَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُوْلَئِكَ هُمْ الْمُهْتَدُونَ» البقرة/157 از طرف رب صلوات ميفرستد يعني خود رب العالمين بر اينها صلوات ميفرستد اما اينهايي كه تاجر هستند اهل خون و جبهه و اينها نيستند ولي خمس ميدهند زكات ميدهند نماز شب ميخوانند روزه ميخوانند ولي انقلابي آنطوري كه بروند خط اول اين نيستند ميگويد خيلي خوب خمس و زكات او را بگير «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ» التوبة/103 پيغمبر تو به آنها صلوات بفرست يعني اينها در حدي نيستند كه(صلوات من ربّ) باشد اينها در حدي هستند كه. . . آخر يكي را رئيس جمهور ميرود فرودگاه يكي را وزير ميرود فرودگاه يكي را امام تسليت ميگويد يكي را دفتر امام تسليت ميگويد يكي را دفتر امام حكم ميدهد يكي را امام حكم ميدهد اينها كد هايش فرق ميكند آنهايي كه توي خون آتش صبر ميكنند آنهايي كه توي اذيتها صبورند قرآن ميگويد صلوات از طرف خداست آنهايي كه اذيت حالش را ندارند مرفه هستند منتهي مرفهين بي درد نيستند مرفهين با درد هستند ميگويد تو بر آنها صلوات بفرست صبر يكي از زيبائيهايي بود كه در كربلا بود.
حق قرآن بر مسلمانان
9- همراه با قرآن: داريم در زيارت امام حسين(تلوت الكتاب حق تلاوتــــه) حسين جان! قرآن را. . . توي قرآن آياتي داريم كه ميگويد حقاش را انجام بده بعضي جاها ميگويد حالا كه نميتواني آن مقداري كه ميتواني مثلاً ميگويد «اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ» آل عمران/102 تقوا داشته باشيد حق تقوي، تا اين آيه نازل شد گفتند خدايا ما كه نميتوانيم آنوقت گفت پس قيمت تعاوني حساب ميكنم تا مشتري شويد يك خورده پائين آمد گفت «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ» التغابن/16 يعني اگر حق تقوا را نميتوانيد لااقل مقداري كه ميتوانيد اين قيمت بازار آزاد است و اين هم قيمت تعاوني است امام حسين(ما استطعتم) نيست ميگويد حق تلاوته، حق تلاوت چيه؟ 1- آرام بخوانيم 2- با وضو بخوانيم 3- تدبر كنيم، اين شبي با قرآن را تبديل كنيم به شبي با تفسير قرآن، نه يعني قرآن حذف بشود قرآن هم خوانده شود اينطور نباشد كه دو ساعت قرآن خوانده بشود اصلاً تفسير سهمي. . . يك چيزي برايتان بگويم خواهش ميكنم همــﺔ قاريها توجه كنند تمام اينهايي كه قرآن حفظ ميكنند به لطف خدا بعد از جمهوري اسلامي خيليها رفتند سمت قرآن و حفظ و مسابقه و تجويد دست شما درد نكند بايد بگويم زبانتان درد نكند البته تنها عضوي كه هيچ وقت درد نميكند زبان است، قرآن ميگويد «لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى» النساء/43 در وقتي كه مست هستيد نماز نخوانيد حالا شبيه مستي وقتي است كه آدم خرف است بي حال است چشم هايش پر است خواب آلود است آنها هم يك رگههايي از مستي است ميگويد وقتي نشاط نداريد بگذاريد براي وقتي كه نماز ميخوانيد نماز بخوان، چرا نزديك نماز نشويم «حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ» تا ببينيد چه ميگوئيد ما هم كه قرآن ميخوانيم بعد از چند سال بايد بدانيم بالاخره اين آيه چيه، حالا كه روشهاي قرآن را ياد گرفتهايم(كوّرت) يعني چه؟ نماز بايد آگاهانه باشد قرآن هم بايد آگاهانه باشد من تقاضايم اين است كه يكي از چيزهاي امام حسين كه در زيارت نامه هم داريم(تلوت الكتاب حق تلاوتـــه) برويم سراغ فهم.
ديدگاه انحرافي در مورد قرآن
يك نقطــﺔ انحرافي پيدا شده كه من اينرا توي يكي از دانشگاهها ديدم من لازم است اينرا اينجا بگويم يك چيزي ميگويند كه ما حق تفسير نداريم ما روح قرآن را نميفهميم در قرآن آياتي است كه ما نميفهميم ما به سراغ تفسير نرويم اين حرف ضد قرآن است چون قرآن ميگويد من حرفهايي كه ميزنم براي اينست كه بفهميد «لقَوْمٍ يَعْقِلُونَ» قرآن ميفرمايد من با آدمهايي حرف ميزنم كه اهل تعقل هستند، اين آيه يعني تو عاقل هستي و قرآن مال عاقل هاست يعني فكر كن ميفهمي قرآن ميفرمايد «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ» خوب اگر من عقلم نميكشد پس چرا قرآن من را توبيخ ميكند كه چرا در قرآن تدبر نكردي چرا قرآن ميگويد بايد بداني كه چي ميگويي آيهاي كه ميگويد بدانيد چي ميگوئيد تدبر كن و تعقل كن از اين پيداست كه ما قرآن را ميفهميم البته كسي كه قرآن را ميخواهد بفهمد بايد با لغت آشنا باشد روايت را ببيند توقع نداشته باشد كه هر چي فهميد همان است مثل اينكه از كسي بپرسند نفت چيه؟ بگويد همانكه توي بخاري است، بگو فهم من اين است وگرنه نفت دست دنياي پتروشيمي بيفتد صدها فرآورده از آن در ميآرود صدها آيه دست كارشناس بيفتد. . . يعني يك قاضي حقوقدان وقتي آيات حقوقي را ميفهمد چيزي ميفهمد كه قرائتي نميفهمد در جبهه و جنگ اميران و سرداران ما از قرآن چيزي ميفهمند كه بنده پشت جبهه نميفهمم كسي كه در زمان طاغوت توي زندان طاغوت بود معناي طاغوت را چيزي مييابد كه من بيرون زندان. . . چون آنها از نزديك دستي به آتش دارند هر كسي فقيه است آيات فقهي را بهتر ميفهمد هر كس در علوم طبيعي كار كرده است آياتي كه مربوط به طبيعت است را بهتر ميفهمد هر كس در هر رشتهاي تخصصاش بيشتر است فهمش هم بيشتر است اما اين معنايش اين نيست كه دست به قرآن نزنيم يكي از راههايي كه ما قرآن را مهجور كنيم يكي از راههايي كه ما قرآن را كنار بزنيم اين است كه اينست كه بگوئيم قرآن ظني الدلالــــ? است يعني دلالت هايش برفك دارد نميفهميم چه ميكند عقل بشر به قرآن نميرسد بابا به كنه نميرسد به بخشي كه ميرسد بابا ما به قعر دريا دستمان نميرسد اما از اينكه ميرسد استفاده كنيم ما از دريا استفاده ميكنيم گرچه دستمان به عمق دريا نرسد اين نيست كه چون دستم به عمق دريا نميرسد. . . مگر ما دستمان به عمق علوم ميرسد حالا غير از قرآن، كي است كه بگويد آقا من به عمق علوم دسترسي پيدا كردهام؟ ما به عمق علوم هم دستمان نميرسد اما به آن مقداري كه ميتوانيم ميرويم مدرسه و دانشگاه و حوزه(دستمان بر عمق آن نميرسد اين دليل بر اين نيست كه ما. . . مگر نسخههايي كه دكترها ميدهند اين كپسول را هشت ساعت بخورد اين كپسول را شش ساعت بخورد اين شربت را با قاشق مربا خوري بخور اين غذا را بعد از. . . واقعاً نسخهاي كه ميدهد ما به عمق دارو علم پيدا ميكنيم؟ ما نميدانيم كه عمق آن چيه اما همين مقداري كه دكتر ميگويد به همين گفتن دكتر مقداري آگاه ميشويم به همين مقدار آگاهي بايد عمل كنيم وگرنه اگر بگويم ما تا اسرار را نفهميم عمل نميكنيم پس همه مريضها بايد بميرند چون دكتر ميگويد هشت ساعت به هشت ساعت كپسول بخور به دكتر بگويم آقاي دكتر چون راز اين كپسول را نميفهمم نميخورم ميگويد برو بمير مگر ميشود كه به مرجع تقليد گفت آقا من به فتواي شما عمل نميكنم مگر اينكه روح كار را بفهمم دكتر ده سال درس خوانده ما راز آنرا نميفهميم آنوقت چطور مرجع تقليدي كه هفتاد سال درس خوانده راز آنرا بفهمي ولي آن مقداري كه ميفهميم مسئول هستيم شما اگر ديدي يك ورق قرآن است حرام است كه پايت را روي آن بگذاري گرچه نفهمي معنايش چي است ولي همينكه فهميدي قرآن است همين مقدار فهم مسئول هستي نبايد پايت را روي آن بگذاري دست بي وضو روي آن نگذار ما به مقداري كه مسئول هستيم بايد بفهميم.)
حسين جان حق تلاوت. . . صرف اينكه آدم قرآن حفظ كند ولي حق تلاوت چيز ديگري است حق تلاوت تجويد نيست تجويد خوب است اما حق تلاوت نيست قرائت خوب است اما حق تلاوت نيست.
تعبّد امام حسين(عليه السلام) به احكام دين
پايبندي به احكام، آقاياني كه دير آمدهاند پاي تلويزيون بدانند زينب كبري فرمود من هر چه ديدم زيبائي ديدم ميخواهيم بدانيم زيبائيهاي كربلا چيه، نه تا را گفتيم حالا برويم سراغ دهمي يك صلوات هم بفرستيد.
10- تعبد نسبت به حلال و حرام: امام حسين. . . الله اكبر زيادي گوش بدهيد يك چيزي يادم آمد زيادي گوش بدهيد زيادي زيادي. . . امام حسين وقتي وارد كربلا شد پرسيد اين زمينها مال كي است، صاحبش را آوردند زمينها را خريد گفت حاضرم تكه تكه بشوم اما توي زمين مردم نبايد باشم، يك چيز ديگر اين هم الان يادم آمد، بلد بودم ولي حالا يادم آمد صبح عاشورا يا شب عاشورا بود امام حسين يارانش را جمع كرد و فرمود فردا شهيد ميشويم هر كدام به مردم بدهكار هستيد برويد راضي نيستم كه شهيد شويد برويد قرض مردم را بدهيد نميشود كه مال مردم توي شكمتان باشد حق مردم را ندهيد بيائيد جبهه، ببينيد چقدر. . . زميني كه خون ريخته ميشود الله اكبر. . . انقلاب به شرطي پيش ميرود كه آدم مواظب حرام و حلال باشد حالا حزب الله است حزب اللهي است كه حزب اللهي است بايد يك ذره حرام انجام ندهد. (يك خاطره بگويم نميدانم توي ذهنم است كه امام جمعه شهركرد جناب آقاي ناصري شنيدم الان توي ذهنم است كه ايشان گفت نود و پنج درصد. . . امام جمعه يكي از استانها بود نود و پنج درصد ايشان گفت حضرت امام(رحمه الله عليه) آمد توي يك سالن كه نماز بخواند پشت در سالن كفش بود امام يك خورده نگاه به كفشها كرد و برگشت گفتيم آقا چرا برگشتي فرمود اينجا كفش است من از روي كفشها رد شوم و نماز بخوانم؟ پايم را بگذارم روي كفش مردم؟ گفتيم آقا ما افتخار ميكنيم فرمود نه اين حرفها نيست من پايم را روي كفشهاي مردم نميگذارم گفت آقا كفشها را كنار ميزنيم بفرمائيد گفت آخر كفشها را بريزيد روي هم و كنار بريزيد يك وقت بر ميگرددند عمر مردم تلف ميشود بايد بگردند دنبال لنگه كفششان!)
آفات مراسم عزاداري در محرّم
ما ميخواهيم برويم روضه ماشين را هر جا شد پارك ميكنيم بابا راه بندان كردي شما وقتي عزاداريت ارزش دارد آن كسي كه پشت فرمان است ممكن است دل درد دارد ممكن است زن زائو است ممكن است هواپيما و فرودگاه ميخواهد برود ممكن است بچهاش را ميخواهد بگذارد مدرسه ممكن است خبرش دادهاند كه اتاقت سوخته آخر يك كسي ممكن است توي ماشين مشكل داشته باشد تو وسط خيابان را گرفتهاي همينطور يواش يواش داري ميروي آقا جان از كنار خيابان برو عزاداري كن عزاداريتان را با گناه قاطي نكنيد چون آن كسي كه پشت فرمان است هم دلش شور است هم عصباني است و هم بخاطر امام حسين حيا ميكند فحش بدهد توي رودربايستي اين هم اذيت است فكر نكنيد اذيت فقط شلاق است آدمي هم كه كسي را در محصور قرار بدهد اذيت است بگذاريد من قرآن بخوانم الله اكبر چقدر دين ما قشنگ است واقعاً قشنگ است ميرفتند خانه پيغمبر ناهار ديگر بيرون نميرفتند مينشستند گپ ميزدند پيغمبر هي دلش شور ميزد بابا شما آمدهايد ناهار بلند شويد برويد نميرفتند آيه نازل شد «فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ» الأحزاب/53 ناهارتان را كه خورديد بلند شويد برويد ننشينيد حديث بشنويد چانهتان گرم شده بابا الان سه بعدظهر است شما بايد يك بعداز ظهر خانه ما باشيد الان چه ميكني بعد ميگويد «إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ» اين پيغمبر را اذيت ميكنيد پس اذيت فقط شلاق نيست گاهي هم فشارهاي روحي اذيت است گرفتيد چه ميگويم؟ قرآن به فشار روحي هم كلمه اذيت بكار برده پس اذيت دو تا است اذيت جسمي آدم يك نيشگون بگيرد اذيت روحي. . . توي روضه وارد ميشود بچه را بلند ميكند يك نفر ديگر را مينشاند سر جايش چرا بچه را بلند كردي؟ حالا گيرم اين آقا استاد دانشگاه گيرم رئيس جمهور اگر يك آيت الله يا رئيس جمهور يا تاجري وارد شد شما بايد بچه را از سر جايش بلند كني؟ هر كس بچه را بلند كند سر جايش بنشيند جايش دزدي است نماز هم بخواند نمازش باطل است نميشود كسي را بلند كرد ما راحت ميگوئيم خانمها برويد بالا آقا جان! مردها بروند بالا اگر بايد رحمي بشود بايد به زنها رحم كرد ما همه جلساتمان مردها پائين هستند زنها بالا. . . ما يك اذيتهاي اين رقمي ميكنيم ما بايد بگوئيم خدايا عبادتهايمان را ببخش گناهايمان را پيش كشمان. يك كسي بازار كه ميرفت وقتي ميخواست مغازه باز كند ميگفت خدايا تو شر مردم را از سرمان كم كن با شريك كنار ميآئيم يعني واقعش اين است كه گاهي عبادتهاي ما مملو از. . . تعبد يعني در عزاداري. . .
دليل تعبد را هم بخوانم، (قد حللت حلال الله و حرمت حرام الله) حسين جان! حلال خدا را حلال كردي حرام خدا را حرام كردي غذاي هيئت مال همه است احدي حق ندارد بخاطر اينكه آشپز است يا بخاطر اينكه رئيس هيئت است يك خورده چربتر به او بدهند بنده آقاي قرائتي مشهور. . . آقاي قرائتي است؟ بدهيد، يك ديگ پلو بدهيد بگذاريم پشت ماشيناش، من با يك آدم غير مشهور فرقي نميكنم اصلاً حرام است غذاي هيئت مال هيئت است شما حق نداريد بيش از يك پرس بدهيد به كسي ديگر بله اگر روضه شخصي بود آنرا بايد حلاليت طلبيد ولي عمومي را مشكل داريم.
ما همينطور توي عزاداريها انگار ملك پدرمان است اين آشپز است اين خودي است. . . حتي باني حق ندارد اضافه بگيرد شما اگر دو تا گوسفند دادي براي هيئت ميتواني بگوئي آقا من در هيئت دو تا گوسفند دادم پس يك خورده غذا بدهيد به ايشان شما چكارهاي؟ تا گوسفند را نخريدي مالك هستي وقتي سر گوسفند را بريدي و تحويل هيئت دادي تو با ديگران فرق نميكني باني مسجد وقتي مسجد را وقف كرد ديگر با بيگانهها يكي ميشود مگر اينكه بگويد حق توليت دارم.
11- قوت قلب: اين قوت قلب هم يك چيزي است از زيبائيها است، البته قوت قلب با همان شهامت قابل ادغام هست حالا اينجا تفكيك شده است. امام حسين به ابوالفضل(عليهما السلام) فرمود(يا اخي والله لو لم يكن في الدنيا مرجعٌ) به خدا قسم اگر در دنيا هيچ پناهگاهي نداشته باشم(و لا مأوي) اگر هيچ پناهگاه و مأوايي نداشته باشم به خدا قسم تنهاي تنها بمانم با يزيد بيعت نميكنم.
پايداري و خستگي ناپذيري پيامبران در راه خدا
12- خستگي ناپذير: درباره خستگي ناپذير داريم كه ميفرمايد حسين جان(اشهد انك) گواهي ميدهم كه تو چنين و چنان هستي تا ميرسد(و قمت بحقه) به حق خدا قيام كردي(غيرواهن و لا موهن) قيام كردي يعني نه شل شدي و نه ديگران را شل كردي يعني يك ذره عقب نشيني نكردي قرآن تعريف ميكند «وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا» آل عمران/146 انبيائي بودند كه ياراني داشتند ميجنگيدند و ضعيف نميشدند كلمات همين است ميترسم پس و پيش بگويم ميگويند وهن است يعني شل شده است(ما ضعفوا) ضعف است(ما استكانوا) يعني اينها نه شل شدند نه ضعيف شدند نه خسته شدند.
برخورد بزرگوارانه امام حسين(عليه السلام) با دشمن
13- سعـــﺔ صدر: يعني روح بزرگ، چه روحي، به حر فرمود(يتوب الله عليك و يغفر الله عليك) حر كه آمد توبه كند گفت توبهات قبول است من به تو دعا ميكنم. امام حسين قبل از حر رسيد به كربلا يعني نزديك كربلا فرمود همه مشكها و ظرفها را آب كنيد همه را آب كردند بعد حر با هزار نفر رسيد گفت حر با هزار نفر آمده است كه ما را بكشد فعلاً تشنهشان است آب به آنها بدهيد به لشگر حر آب داد يكي از اينها گفت آقا اينها آمدهاند ما را بكشند فرمود بابا تشنهشان است به آنها آب بدهيد بعد يكي يك مشكي گرفته بود توي دهان يكي از افراد لشگر يزيد اين آب را درست نميتوانست درست بخورد آب اينطرف و آنطرف دهانش ميريخت امام فرمود چرا به او بد آب ميدهي بگذار آب به دلش بچسپد مشك را به من بده امام حسين مشك را گرفت به اين آقايي كه آمده بود او را بكشد گفت اين رقمي آب بده مشك را زير گرفت حر ميگويد كه آتش گرفتم ديدم امام حسين از قبل آب ذخيره كرده حالا هم كه اين آقا بد آب دهان لشگر من ميگذارد خود امام مشك را ميگيرد در مشك را تنگ ميكند كه اين آقايي كه آب ميخورد به دلش بچسپد خيلي اينها مهم است اينها را توي كتابهاي روانشناسي و جامعه شناسي نه توي حوزه است نه توي دانشگاه اين چيز ديگري است شبيه اينرا راجع به امام رضا(عليه السلام) هم داريم آن شبي كه به امام زهر دادند فرمود كه به برده هايم بگوئيد كه با هم غذا بخوريم بردهها هم نشستند و غذا خوردند خوب نميدانستند كه آقا چرا اين جوري شده خيلي به طور طبيعي نشستند و غذا خوردند به طور طبيعي يكي يكي هم رفتند همينطور خيلي شل رفتند تا آخرين نفر كه رفت بيرون امام فرمود در را ببند افتاد روي زمين غلتيد و غلتيد گفتند چه شد؟ امام فرمود سوختم، گفتند كي؟ فرمود خيلي وقت است كه دارم ميسوزم منتهي گفتم اگر بگويم سوختم اين بردهها غذا به دلشان نميچسپد من براي اينكه غذا به دل اينها بچسپد سوختم ولي اظهار نكردم مسئله مهمي است.
14- پاسداري از دين، كه وقت ديگر تمام شد داريم(و عن الشريع محاميا) زيبائيهاي كربلا، پاسداري از دين، من آمدهام كربلا كه حمايت كنم. . . همان شعري كه ابوالفضل فرمود به خدا قسم دست راستم را قطع كنند دست از دينم بر نميدارم(إني احامي ابداً عن ديني) به خدا قسم از حسين دست بر نميدارم به خدا قسم از دين دست بر نميدارم بالاخره حوادثي پيش ميآيد يكوقت انسان ضربه هم ميبيند ولي نبايد از مكتباش دست بردارد اينها توي جلسهي اول هفت تا گفتيم توي اين جلسه هم شد چهارده تا، چهارده تا از زيبائيهاي كربلا انشاء الله باقياش هم توفيق باشد ميگوئيم.
خدايا همه كمالات زيبا را نصيب همه ما بفرما.
ما را با دينات آشنا و عاشق بفرما.
والسلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته[/]
زيبائيهاي عاشورا -3
[=times new roman,times]الحمدلله رب العالمين اللهم صل علي محمد و آل محمد [/]
[=times new roman,times]بينندگان عزيز اين بحث را بعد از تاسوعا و عاشورا ميبينند يك سلام كوتاهي به امام حسين(عليه السلام) داشته باشيم بحث را ادامه ميدهيم السلام عليك يا ابا عبدالله و علي الارواح التي حلت بفنائك عليك مني سلام الله ابدا ما بقيت و بقي اليل والنهار و لا جعله الله آخر العهد مني لزيارتكم السلام علي الحسين و علي علي بن الحسين و علي اولاد الحسين.
در جلسه قبل كه يكي اول محرم بود و يكي هم هفتم محرم بود راجع به اين بود كه زينب كبري كه به نمايندگان يزيد سخناش اين بود(ما رأيت إلا جميلا) من چيزي نميبينم جز زيبائي هر چه ميبينم زيبائي ميبينم اين يعني چه؟ زيبائيهايي كه در لشگر امام حسين(عليه السلام) بود در مقابل زشتيها و ننگها و جنايتهايي كه در لشگر يزيد بود جنايتهاي يزيد را ميدانيد به بچه آب نميدهند دوازده هزار نامه ميفرستند كه بيا، در تاريخ مهماني، مهماني كه دوازده هزار نامه دعوت داشته باشد جز امام حسين(عليه السلام) نيست در تاريخ مهماني، مهماني كه بين دو تا نهر آب تشنه شهيد بشود نيست در تاريخ مهماني كسي مهمان و بچه شير خوارش را روي دستش بكشد روبروي چشم بابا در تاريخ مهماني سابقه ندارد اصلاً چيزهاي كربلا با هيچ چيز قابل قياس نيست.
1- جوانمردي و غيرت در كربلا
زيبائيهاي كربلا تفسير جملــﺔ(ما رايت إلا جميلا) چيزي نديدم جز زيبائي. چهارده تا را گفتيم حالا، 15- جوانمردي و غيرت، اين جمله معروف است كه شك كردند امام حسين(عليه السلام) هنوز زنده است يا شهيد شد گفتند حمله كنيد به خيمه ايشان درياي غيرت است اگر حتي يك نفس. . . يك سوال ايدئولوژي، آخرين سخن امام چه بود؟ دفاع از ناموس، نهي از منكر، دفاع از مظلوم، بعد ميگويد(إن لم يكن لكم دين فكونوا احراراً في دنياكم) اين خيلي مهم است يعني اگر ميخواهي امر به معروف و نهي از منكر كني لازم نيست كه بگويي تو كه حزب اللهي هستي ممكن است حزب اللهي نباشد بگو انسان كه هستي، اگر دين نداريد بابا آزاد باشيد، مسلمان نيستي ايراني كه هستي خدا را دوست نداري خودت را كه دوست داري وطن را كه دوست داري يعني براي جلوگيري از فساد لازم نيست كه از قلاب ايمان استفاده كنيد از هر قلابي ميتوانيد استفاده كنيد مثلاً كسي فحش ميدهد بگويي فحش حرام است ميگويد برو بابا آقا شيخ حرام حرام در آوردهاي، بگوئيم آقا تو دانشمند هستي تو تحصيلكرده هستي اين حرف قشنگ آدم تحصيلكرده نيست اگر ميداني كه كلمــﺔ تحصيل را مطرح كني فحش نميدهد اينجا نگو تو مگر مومن نيستي اينجا شرعاً حرام است از مدرك بگو، بگو تو كه فوق ليسانس هستي فوق ليسانس كه نبايد اين حرف را بزند امام حسين(عليه السلام) به ما ياد داد جلوي فساد را بگيريد حتي اگر از اهرم دين استفاده نشد از هر چي شد استفاده كن. جامعــﺔ ما بايد جامـــعـﺔ سالم باشد هر چي شد از راه دين و هر چي هم شد از راه علم هر چي شد از راه عقل و هر چي شد از راه عاطفه.
2- برخوردهاي عاطفي و انساني قرآن با مردم
قرآن گاهي وقتها براي اينكه پول مردم را در بياورد يعني به مردم بگويد كه كمك كن گاهي ميگويد بابا جهنم پول نميدهي «فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ» التوبة/35 فلز داغ را داغ ميكنند ميگذارند به پيشانيات و ميگويند «هَذَا مَا كَنَزْتُمْ» التوبة/35 اين همان پولهايي بود كه قايم كرده بودي گاهي افراد را از جهنم ميترساند.
گاهي افراد را تشويق ميكند ميگويد اگر پول بدهي مثل دانهاي است كه ميكاري هفت تاخوشه ميدهد و هر خوشه صد تا دانه ميشود هفتصد گاهي ميگويد بابا گيرم قيامت را قبول نداري تشويق هم نميخواهد تو آدم كه هستي «يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ» البلد/15 يتيم فاميل تو است «مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ» البلد/16 بابا روي خاك نشسته است تو دو تا قالي روي هم انداختهاي او روي خاك نشسته است تو چند تا چمدان لباس زيادي داري او دارد ميلرزد بحث ايمان نيست يعني خداوند براي اينكه به فقرا كمك كنيم حتي از مسائل رواني استفاده ميكند ميگويد از اينهايي كه زكات ميگيري «وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ» التوبة/103 وقتي پيغمبر به آنها دعا ميكند دعاي پيغمبر براي كسي كه پول داده و زكات داده است آرامبخش است اگر با تشكر تلفني اين شارژ ميشود او را شارژ كن خلاصه بايد كار خير بشود.
از طريق دين شد چه بهتر اگر نشد از طريق علم. . . يكوقت ميگوئيم سيگار حرام است مثل اينكه بعضي از مراجع هم فرمودهاند كسي كه سيگاري نيست با دود خودش را سيگاري ميكند به بقيه ظلم ميكني به خودت ظلم ميكني هوا را آلوده ميكني كه چي؟ يكوقت ميگويي آقا ما كاري به حلال و حرامي آن نداريم، اين آهنگ حلال است؟ ما كاري به حلالي و حرامي آن نداريم من مخام را در اختيار اين خواننده نميگذارم چون مخ من حيف است اگر با مخام فكر كنم بهتر از اين خواننده ميتوانم مسائل را درك كنم من يك دانشجو هستم من يك دبيرستاني هستم من بهتر ميتوانم فكر كنم چرا مخام را در اختيار اين خواننده قرار دهم مگر همه حلالها را بايد ما انجام بدهيم پس ببينيد گاهي ميگوئيم آهنگ حرام است گاهي ميگوئيم تو حيف هستي گاهي ميگوئيم بده خدا به تو ميدهد گاهي ميگوئيم بابا بده فاميل تو است روي خاك نشسته است از همه امكانات براي رشد خوبيها ما بايد استفاده كنيم. امام حسين(عليه السلام) فرمود شما حر باشيد يعني مرد باشد. . . .
3- قيام امام حسين(عليه السلام) براي اصلاحات
مسئله اصلاح گري، ببينيم اصلاح گر كي است بعضيها گفتند ما خواهان اصلاحات هستيم امام حسين(عليه السلام) فرمود من اصلاح طلب هستم، 16- طرفدار اصلاحات، فرمود(خرجت) من از مدينه آمدم كربلا براي چي؟ (لطلب الاصلاح) من ميخواستم اصلاح كنم براي طلب اصلاح، چي را ميخواستي اصلاح كني؟ (في امت جدي) اصلاحات. . . رهبر خط اصلاحات بايد امام حسين. . . امام حسين چه كرد اگر خط ما به خط امام حسين(عليه السلام) ميخورد ما هم طرفدار اصلاحات هستيم اما اگر كلمــﺔ اصلاحات را گفتيم اما كار ديگري كرديم اين خودش يك نفاق است كه آدم بگويد بيا تو را ببوسم بعد گاز بگيرد بگويد بيا مهماني بعد به او سم بدهد لفظ لفظ حسيني باشد عمل عمل. . . به قول مقام معظم رهبري فرمود اصلاحات آمريكايي يعني اصلاحاتي كه آمريكا شاد بشود ما. . . من خيلي لذت ميبرم تا الان كه خدمت شما نشستهام در آستانـــﺔ شصت سال هستم هنوز يك كلمه پيدا نكردهام كه يك حرف نو داشته باشد هر كه هر حرف زيبائي دارد ما بهتر آنرا در قرآن داريم مثلاً سخن از سازندگي ميشود سازندگي كار خوبي است اما قهرمان سازندگي ذوالقرنين است سدي ساخت كه چند قرن ميخ توي آن فرو نرفت.
گفتگو با ملتها با تمدنها حرف خوبي است ولي باز هم قرآن پيشقدم است چون تمام(قالوا)(قل)، (قالوا) يعني آنها گفتند(قل) يعني تو هم بگو اين گفتگوي تمدن هاست. هر كسي هر حرفي ميزند رهبرش يا قرآن است يا اهل بيت، چرا از خودم بگويم امام رضا(عليه السلام) به دو نفر فرمود(شرقا او غربا) به شرق برويد يا به غرب برويد كسي حرف نو براي زدن ندارد جز اينكه ما قبل از او زدهايم امام رضا(عليه السلام) فرمود حرفي كه ميزنم اگر تعجب ميكنيد شما از امام رضا هم تعجب نكنيد به من بگوئيد كه اين حرف نو را از كجا در آوردهايد تا من بگويم اين حرف نو از كدام آيـــﺔ قرآن است يعني هيچكس حرف نو ندارد جز اهل بيت و اهل بيت هم فرمودند حرف نو ما از قرآن است اين خيلي جالب است.
17- استفاده از ابزار مشروع و قانوني، شخصي حرف هرزهاي به امام حسين(عليه السلام) زد، خدايا عذاب او را زياد كن، يك جسارت كرد يكي از ياران امام سوخت نزديك حضرت رفت و گفت آقا بزنم توي دهانش تير اندازي كنم حضرت فرمود بنشين و تير اندازي نكن(لا ترمي فإني اكره عن ابدئه بالقتال) بحار ج5ص5 من نميخواهم كه به من بگويند اولين تير انداز حسينيها هستند بگذاريد اگر آنها تير اندازي كردند ما جنبـــﺔ دفاعي داشته باشيم نه جنبــــه تهاجمي.
18- بي رغبتي و زهد در دنيا، سادگي و زهد، توي جمهوري اسلامي اول انقلاب خيلي زندگيها ساده بود روز به روز دارد تجملات اضافه ميشود ميزها مبلها ماشينها دكورها و اينها. . . (حتي فيلمهاي تلويزيون تمام خواستگاريها و نامزديها و عروس و دامادها در خانههاي قشنگ و. . . ما توي همين جمهوري اسلامي كسي را داريم كه دو دور وزير بود الان هم از چهرههاي بسيار عزيز است پاسدارش ميگفت ما يك شب ديديم خانـــﺔ ايشان بيش از قاعده مهمان آمد مثلاً مهماني ايشان ده نفره و پنج نفره بود يك شب ديديم ايشان سي و پنج تا مهمان داشت ولي ما نفهميدم چيه؟ گفتيم آقاي وزير مثل اينكه امشب سر شما شلوغ بود گفت دخترم عروسياش بود عقد دخترم بود گفتيم اِه! يعني عقد دخترش در حدي بود كه پاسدارهايش فهميدند ايشان مهمانهايش بيشتر است ما اين رقمي هم داشتهايم حالا آقا تالار بگير چي بگير حالا در حد معقول طوري نيست چشم و هم چشمي. . . ازدواج را برده به سمتي كه. . . حالا انشاء الله اگر من زنده باشم محرم و صفر تمام بشود من ميخواهم چند ماه راجع به ازدواج آسان حرف بزنم حرفهاي استاتيد دانشگاه را گرفتهام حرفهاي كتابها را گرفتهام خودم مطالعه كردهام خيلي اطلاعات جمع كردهام شايد يك. . . الان ازدواج فقط شده مال بچه پولدارها فقرا ديگر آه ميكشند اينكه ازدواج نشد ازدواج اسلام غير از ازدواج ما است يعني ما خيلي داريم منحرف ميشويم.)
در زيارت نامه ميخوانيم(كنت زاهداً في الدنيا) حسين جان! در دنيا زاهد بودي(و همتك عن زينتها مصروفه) همت تو از زينت دنيا منصرف شد البته آدم يك ذره يك ذره اينطور ميشود مثلاً من فكر ميكنم كه اگر با پيكان بروم اين توهين به من است فكر ميكنيم فكر ميكنيم همهاش خيال است.
[/]
ادامه پست بالا:
[=times new roman,times]4- كسب آگاهي و اطلاعاتي سياسي
19- يكي از زيبائيهاي كربلا جنگ يك جنگي بود كه. . . كسب اطلاعات، آگاهي به امور سياسي و اطلاعاتي، اين هم يكي از زيبائيهاي كربلا بود چون امام حسين(عليه السلام) به محمد حنفيه برادرش گفت تو كربلا نيا و مدينه باش(عليك أن تقيم بالمدينه) لازم است تو در مدينه بماني(فتكون لي عيناً عليهم و لا تخفي عنك شي من امور) تو چشم من باش وهيچي از امور مدينه از من مخفي. . . يعني لحظه به لحظه كارهايم را. . . ما در اسلام سه رقم اطلاعاتي داريم اطلاعاتي داريم اطلاعات عمومي و مردمي اطلاعات با ابلاغ اطلاعات ويژه، اطلاعات عمومي، در نهج البلاغه داريم كه حضرت امير(عليه السلام) به استاندارش ميگويد(بلغني) يعني به من گزارش دادهاند كه تو همچين كاري كردهاي، (بلغني) يعني به قول آقاي شهيد رجايي اطلاعات سي و شش ميليوني، يعني همه مردم اطلاعاتي باشند اگر يك خانمي ديد كه شوهرش هروئين رد و بدل ميكند اين را اطلاع بدهد به مواد مخدر نگويد اين شوهر من است نانش قطع ميشود بابا تو ميروي نان خودت را قطع كني جوانهاي مردم نابود ميشوند همه ما بايد نسبت به مسائل عمومي اطلاعات بدهيم به اهل آن.
دومي را بگويئم مأموريتي، كساني كه از وزارت اطلاعات حقوق ميگيرند از حراست از نميدانم. . . از حفاظت اطلاعات، اصلاً پول ميگيرد حقوق ميگيرد اينرا ميگويد(وابعث العيون) يعني يك چشمهايي را انتخاب كن كه بروند گزارش تهيه كنند يك اطلاعات ويژه داريم نهج البلاغه داريم(عيني بالمغرب) يعني چشمي كه در مغرب دارم يعني يك بازرش ويژه، عيون جمع عين است يعني هم بازرس حقوق بگير داريم هم بازرس ويژه داريم هم بازرس مردمي. يعني معناي حزب اللهي اين نيست كه آدم دستش را هم بگذارد و از هيچي خبر نداشته باشد بايد انسان هم ريز مسائل را بداند و هم. . . (آخر ببينيد مسافرهاي زميني تپهها واينها را ميبينند مسافرهاي هوايي توي هواپيما قلهها را ميبينند ديگر از اين جادههاي فرعي غافل هستند آن كسي كه ميخواهد عميق باشد بايد هم راههاي فرعي و ريز را بلد باشد هم قلههاي. . . يعني بايد هم توجه به مسائل داخلي و خارجي داشته باشد. لذا داريم اگر مجرمي در يك كشوري جنايت كرد فرض كنيد يك مسلماني در اتريش جنايت كرد ميفرمايد كه در اتريش به او شلاق نزنيد براي اينكه مردم نگاه ميكنند ميگويند اين مسلمان يك كاري كرده چون آبروي كشور اسلامي ميريزد اينرا ببريد توي كشور اسلامي بزنيد دستش را قطع بكنيد اما بگذاريد آبرويمان پيش بيگانهها نرود دست دزد را بايد قطع كرد حتي ميگويد «وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنْ الْمُؤْمِنِينَ» النور/2 در مواردي هم بايد كه روبروي مردم شلاق زد ولي خوديها بفهمند بهتر از اين است كه بيگانهها بفهمند ولي من نميدانم اين افرادي كه مختصر چيزي را روي اينترنت ميگذارند و به همه دنيا پاس ميدهند آقا ما رفتيم دارو گيرمان نيامد ما رفتيم تخم مرغ گران شده تا يك مسئله جزئي هست تنها وقتي كه با اين. . . آخر اينرنت يعني ديوارها را برداشتهاند همه خانهها به هم سوارخ شده همه دنيا به هم سوراخ شده است هر كس هر چي دارد ميتواند به همه بگويد خيلي خوب تكنولوژي است و ما هم استفاده ميكنيم بنده هم خودم اينترنت دارم يعني سايت دارم ولي استفاده از تكنولوژي يك مسئله است آبروي نظام را ريختن يك مسئلهاي ديگر است انسان حق ندارد آبروي خودش را بريزد حديث داريم شما حق نداري كه بگويي من بدبخت و ضعيف حالا با خدا مناجات ميكني بگو المسكين الفقير الحقير اما آقا ميداني چي شد ما ديشب گوشتمان سوخت چرا ميگويي؟ سوخت كه سوخت چون خانم تا به شما نگاه ميكرد فكر كرد كه يك خانم حسابي هستي حالا فهميد كه يك خانمي هستي گوشت را ميسوزاني يعني خودت خودت را. . . يعني حديث داريم خدا اجازه نميدهد كه مؤمن خودش آبروي خودش را بريزد آنوقت شما اجازه ميدهي كه آبروي نظام را بريزي بخاطر اينكه. . . عيب كه داريم)
5- شيوه برخورد ما با مشكلات نظام
ممكن است كه نظام ما مشكلاتي داشته باشد مسئولين آن ممكن است مشكلات داشته باشند عادياش ممكن است مشكلات داشته باشند ولي نقل مشكلات به ديگران درست نيست ما داريم كه امر به معروف بكن نهي از منكر بكن اما تضعيف. . . من جملهاي هست توي تلويزيون گفتهام ولي چون مال چند سال پيش است اجازه بدهيد كه تكرار كنم طوري نيست اين جمله يادتان نرود بخصوص دانشجوها خواهش ميكنم اين سه تا كلمه را ميتوانيد حفظ كنيد.
توجيه حماقت است، اين جمله مال آقا شيخ علي صفائي است بنام عين صاد توي كلماتش حرفهاي درخشندهاي داشت ميگفت توجيه حماقت است آقا همه مسئولين عادل هستند همه با تقوا هستند همه زاهد هستند نه خير اين خبرها نيست خود بنده كه رئيس نهضت سواد آموزي هستم اگر بگويند عيب هايت را بنويس شايد پنجاه تا عيب خودم از خودم بگيرم بعضيها دسته گلهايي آب ميدهند رئيس جمهور يونسكو رئيس جمهور فرانسه زنگ زد به رئيس جمهور ايران تلفني از نهضت سواد آموزي تشكر كرد بعد هم سفير آمد يك لوح به ما بدهد جشن هم گرفتند سفرا آمدند تصادفاً آنجا لوح گم شده بود نوار هم بناست سرود بخوانند نوار هم خراب شد قاري هم دير كرد اصلاً همه دست به دست هم داد آن جلسه بد شد ولي هر كس هم نگاه ميكني. . . كسي هم تقصير نداشت بد شد يك بار هم گاز قطع ميشود هم برق قطع ميشود هم بچه ميافتد هم دست آدم ميرود لاي در يكباره ميبيني همه به هم ور ميشود گاهي يك چيزهايي پيش ميآيد توجيه نكنيد حماقت است.
تضعيف جنايت است، ما بيائيم بگوئيم حالا كه فلاني فلان عيب را دارد پس بيائيم نظام را تضعيف كنيم توي انتخابات به نظام رئيس جمهور رأي ندهيم به وكيل رأي ندهيم پايمان را كنار بكشيم به شوراي اسلامي رأي ندهيم نماز جمعه نرويم جماعت نرويم تضعيف كنيم ما چند هزار جوان شهيد و جانباز و اسير داديم اين جمهوري گران تمام شده مگر ميشود كه تضعيف كرد جنايت به خون شهداست.
تكميل رسالت است، رسالت ما اين است كه بيائيم عيبها را برطرف كنيم توجيه حماقت است تضعيف جنايت است تكميل رسالت است رسالت ما اين است كه بيائيم با امر به معروف خوبيها را تكميل كنيم با نهي از منكر جلوي بديها را بگيريم تذكر بدهيم به افراد كه آقا اين كار را بكنيد اين كار را نكنيد.
6- بهره گيري از همه امكانات در قيام عاشورا
20- يكي از زيبائيهاي كه امام داشت ضمن اينكه رفت كربلا و ميدانست كه شهيد ميشود بايد از اين خون حداكثر استفاده را بكند، استفاده حد اكمل، بهترين بهره گيري، بعضيها هستند امكانات دارند اما خوب بهره گيري نميكنند امام حسين(عليه السلام) قبل از اينكه بيايد مكه و كربلا وقتي يزيد به حكومت رسيد به فرماندار مدينه گفت از امام حسين(عليه السلام) بيعت بگير امام فهميد كه. . . در مسجد نشسته بود گفتند آقا دارالعماره شما را احضار كرده است بايد بيائيد امام فهميد كه معاويه مرده و يزيد به حكومت رسيده است به فرماندارش گفته بيعت بگير بعد گفته بود فرماندار اگر امام بيعت نميدهد توي خانه او را ترور كن بكش امام فرمود(فدعا بجماعه) يك جماعتي را دعوت كرد از يارانش(من اهل بيته و مواليه) از دوستان و فاميل هايش دعوت كرد(و كان ثلاثين رجلا) اينها سي نفر بودند گفت شما سي نفر(و امرهم بحمل السلاح) فرمود شما اسلحه برداريد من ميروم دارالعماره(فاجلسوا الباب) شما پشت ديوار بنشينيد و كمين بگيريد(فان سمعتم صوتي قد علي) اگر صوت من را شنيديد، اگر ديديد كه نعره كشيدم(فادخلوا علي لتمنع علي) از ديوار بپرسيد تو كه جلوي كشتن من را. . . امام حسين(عليه السلام) حرفي ندارد كه كشته بشود اما نميخواهد توي اتاقي كشته بشود كه هيچ خبري. . . گفت بگذار بروم مكه دو سه ماه مكه ماند تا حاجيها آمدند سخنراني كرد صد و بيست و پنج روز در مكه سخنراني كرد اصلاً نگفته رفت مردم ديدند كه امام نيست چي شده؟ ديروز دالعماره امام را احضار كرده از ديشب تا حالا نيست مثل اينكه مردم ببينند امام در جماران نيست مقام معظمي در محل خودش نيست به هيچكس هم نگفت نگفته رفت تا ول وله. . . يكوقت ميگويم آقا بنده بروم يك تلفن جواب بدهم و برگردم شما آرامش داريد چون ميگوئيد قرائتي رفت تلفن جواب بدهد اما يكوقت ميكرفن را پرت ميكنم و ميروم و به كسي هم نميگويم كه چيه اين ول وله ميافتد از مدينه رفت تا ول وله بيفتد صد و بيست و پنج روز توي مكه سخنراني كرد تا همه اهل مكه بفهمند حكومت يزيد اسلامي و شرعي و قانوني نيست.
حاجيها كه آمدند باز ايشان رفت تا باز موج بيندازد وقتي هم رفت از وسط جمعيت رفت روز هم رفت سوار هم شد رفت كاروان هم راه انداخت اينها همهاش فرمول دارد اگر امام تنهايي ميرفت كسي نميفهميد ميگفتند آقا كجا داري ميروي ما از دنيا آمدهايم مكه شب عيد قربان همه حاجيها دارند ميآيند تو چرا ميروي؟ مخصوصاً روز رفت تا ببينند از وسط جمعيت رفت تا بپرسند كاروان راه انداخت تا بفهمند دارد هجرت ميكند وإلا اگر خودش تنهايي سوار اسب ميشد كسي نميفهميد بعد هم تا ميگفتند آقا كجا ميروي ميايستاد و سخنراني ميكرد ميگفت نميدانيد كه چه خبر است؟ يزيد به حكومت رسيده ميخواهند از من بيعت بگيرند من پناهنده شدهام به مكه ميخواهم در مكه به خانه من بريزند حريم مكه شكسته ميشود من از مكه ميروم كربلا سلام من را به فاميل هايت برسان بعد از حج بگو حكومت يزيد قانوني نيست و حسين(عليه السلام) رفت كربلا يعني اين كپسول خاليها كه آمده بوند مكه اين حاجيها، تمام اين كپسول خاليها در مكه پر از گاز شدند همه اطلاعات را گرفتند هر حاجي وقتي برگشت بعنوان يك خبر تازه. . . خبر تازه اين بود كه شب عيد قربان كه همه حاجيها جمع شدند امام حسين(عليه السلام) رفت بعنوان خبر تازه موج انداخت بناست كه. . . ما گاهي وقتها براي مقابله با فساد از هر امكاناتي بايد استفاده كنيم بهترين استفاده را هم بكنيم.
(آقا يك سوال، بنده الان تنهايي حريف شما ميشوم يا نه؟ نه، چون من يك نفر هستم شما يك جمعيت هستيد اما من ميتوانم عمامهام را بردارم با سر برهنه بروم توي خيابان بگويند آقاي قرائتي عمامهات كو؟ والله مردم فلان منطقه بردند ميگوينداي خدا لعنتشان كند يعني من ميتوانم با برداشتن عمامه تمام در و ديوار را عليه شما بشورانم اين خيلي مهم است) امام حسين(عليه السلام) وقتي ميخواست برود با خودش خبرنگار برد هم خبرنگار زن برد زينب كبري(عليها السلام) هم خبرنگار مرد برد امام سجاد(عليه السلام) چهل پنجاه تا ضبط صوت برد كوچولوها همه ضبط صوت بودند آمدند با چشم هايشان فيلم برداري كردند با گوش هايشان نوار گرفتند هر بچه كوچولويي ميآمد ميگفتند آقا زاده تو هم كربلا بودي؟ آنچه را ديده بود و شنيده بود نقل ميكرد و مردم زار زار گريه ميكردند امام حسين(عليه السلام) علي اصغر را با خودش برد علي اصغر كوچولو است ولي يك امضاي كوچولو به يك ورق بزرگ ارزش ميدهد علي اصغر به كربلا ارزش سندي داد اگر علي اصغر نبود ميگفتند بابا دو گروه ميخواستند حكومت كنند جنگ شد يكي يكي را كشت الان ميگويند علي اصغر چه گناهي كرده بود؟ اين سند خيلي مهم است بهترين استفاده را امام حسين(عليه السلام) برد بهترين بهره گيري را كرد.
(حالا چون. . . يك چيزي هم از ارتش و قواي مسلح بگويم در قواي مسلح ميگويند قوايي ارزش دارد آن لشگري ارزش دارد كه آخرين فشنگ را بكار ببرد اگر يك سربازي هنوز فشنگ دارد و شكست خورد ميگويند بي عرضه تو بايد آخرين فشنگ را سربازي را ميگويند آفرين كه تا آخرين نفس دفاع كند باز اگر هنوز نفس دارد و شكست خورد ميگويند تا آخرين نفس دفاع نكردي ارتشي ارزش دارد كه سپاهي ارزش دارد كه آخرين نفر باشد يعني آخرين فشنگ آخرين نفر و آخرين نفس امام حسين(عليه السلام) سه تا آخرين را داشت آخرين نفر علي اصغر آخرين نفس در گودي قتلگاه فرمود به زن و بچهام كاري نداشته باشيد و اما آخرين فشنگ، يكي از يزيديها سر يكي از ياران امام حسين(عليه السلام) را بريد براي اينكه دل مادرش را بسوزاند كلـــﺔ اين شهيد را انداخت جلوي مادرش حالا يك مادر بچــﺔ شهيدش را سرش را اندختند توي دامنش چه حالي پيدا ميكند؟ مادر هم نگاهي كرد و گفت چيزي كه در راه خدا داديم پس نميگيريم سنگ كه ندارم از كلــﺔ تو بجاي سنگ استفاده ميكنم كلــﺔ بچهاش را گرفت زد به آن سرباز يعني حتي از سر بچهاش. . .)
كربلا خيلي زيبائي دارد خوب حرفها كه تمام نشد اين جمله را هم بگويم استادي ارزش دارد كه از جرقهها جريان درست كند امام حسين(عليه السلام) نفرمود من بيعت نميكند ميگفتيم خيلي خوب آن حسين(عليه السلام) است و پسر زهرا(عليها السلام) البته نبايد بيعت كند اما فرمود(مثلي لا يبايع مثله) هر كس مثل من است رنگ من را دارد فكر من را دارد خون من توي بدنش است اعتقاد من را دارد هر كس مثل من است نبايد با مثل يزيد بيعت كند اين جرقه بود يعني امام حسين(عليه السلام) خودش يك جرقه و يك حادثــﺔ فرد به فرد بود اما از حادثـــﺔ فرد به فرد يك قانون درست كرد گفت فكر نكنيد كه من هستم و او در طول تاريخ هر كسي فكر حسيني داشته باشد نبايد بيعت كند با كسي كه فكر يزيدي دارد فرمود مثل من با مثل يزيد خيلي قشنگ است كه آدم بتواند از جرقهها جريان درست كند يعني از يك حادثــه. . . (قرآن هم همينطور استشان نزول كه ميگويند يعني حادثهاي پيش آمده است امام علي(عليه السلام) ميخواست برود ديد دو نفر دارند به هم فخر ميفروشند يكي ميگويد زنده باد من كه كليد دار كعبه هستم ديگري ميگويد زنده باد من مسئول آبرساني هستم حضرت فرمود كليد داري و مسئول آب خيلي مهم نيست من بيشتر از شما هم توي جبهه بودهام هم ايمانم قبل از شما بوده به اينها برخورد كه جواني بنام علي آمده سراغ دو تا پيرمرد ميگويد من از شما بهترم رفتند نزد پيغمبر حضرت فرمود(أجعلتم سقايــه الحاج و اماله مسجد الحرام كمن آمن بالله) يعني شما كليد داري كعبه و آبرساني را كنار ايمان ميگذاريد مقام ايمان از همه چيز. . . اين جرقه بود تبديل به يك جريان شد يعني هيچ مسئلهاي را كنار ايمان نگذاريد دو تا خواستگار ميآيد براي دخترت يكي خانه و ماشين و تلفن دارد اما نماز نميخواند گاهي هم ميخواند نسبت به ديناش شل است يك كسي خانه و ماشين و تلفن ندارد اما دين او سالم است هيچ چيز را پهلوي دين نگذاريد در انتخاب شوهر در انتخاب عروس در انتخاب شغل، يك شغل درآمد دارد اما توي آن دين فروشي است يك شغل درآمد آن كم است اما ايمان شما ثابت است اين. . .) يا مثلاً ميگوئيم ابوالفضل آب را آورد تا رفت بخورد ياد تشنگي بچهها افتاد آب را نخورد اين يعني چه؟ يعني شما هم تا يك امكاناتي داري ياد محرومين بيفت يك خورده از امكاناتت كم كن حالا نميگوئيم آب را نخور او ابولفضل بود كه آب را نخورد باقي مردم را ميگويد(الاّ من اغترف غرفه بيده) حالا يك مشت يا دو مشت خورديد طوري نيست اما به فكر فقرا باشيد. خوب بس است.
آخر بحث هم يك سلام به امام حسين(عليه السلام) بكنيم السلام عليك يا ابا عبدالله السلام عليكم و رحمه الله و بركاته. خدايا به امام حسين(عليه السلام) قسم، به برادرهايش و فرزندانش و خواهرش و اصحابش و زوارهاي مخلصاش قسم، اين عراق را از شر آمريكا و از شر هر صاحب شري و از شر اشراري كه در خود عراق هستند نجات بده.
خدايا همينطور كه طاغوت ايران و عراق را شكستي همه طاغوتها را بشكن.
خدايا ما را هم مثل امام حسين(عليه السلام) يعني از فكرش از ايمانش از مناجاتش از اخلاصاش هر چه كه به امام حسين(عليه السلام) دادي. . . سي تا تير به او زدند نمازش را خواند نه تنها نماز بلكه با مستحبات خواند آخر نماز اول وقت و نماز جماعت مستحب است اذان مستحب است نماز را با مستحبات خواند خيلي آدم خيلي خجالت ميكشد سي تا تير. . . نماز امام دو ركعت بود شكسته بود چون دوم آمد دهم شهيد شد بخاطر هشت روز نمازش شكسته است نماز شكسته را من شمردم دو تا حمد دارد دو هفت تا چهارده تا دو تا هم قل هو الله دو پنج تا ده تا و چهارده تا بيست و پنج تا دو تا ركوع بيست و شش تا چهار تا سجده سي تا تشهد سي و پنج تا يعني با سي و پنج چهل تا كلمه سي تا تير يعني تقريباً هر يك كلمه يك تير خيلي مهم است كه آدم اينقدر از نماز حمايت كند ما سر يك چيزي نماز را عقب مياندازيم نماز را نميخوانيم.
خدايا از ايمانش از عشقاش از معرفتاش هر كمالي كه به محمد و آل محمد دادي پرتوي از آن كمالها را به ما و به نسل ما مرحمت بفرما.
والسلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته[/]
[=times new roman,times]بسم الله الرحمن الرحيم[/]
[=times new roman,times] الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي [/]
[=times new roman,times]بحثي را عنوان ميكرديم تحت اين عنوان كه كربلا يك حادثــه تاريخي نبود كه يك ظالمي به نام بني اميه و يزيد مظلومي را بنام امام حسين شهيد كنند و ما هم براي آنها گريه كنيم فقط، دهها و صدها زيبائي در كربلاست كه اين زيبائيها ميتواند تابلو باشداي كاش اين پرچمها و علماتهايي كه ميبرند توي خيابانها ايام سوگوارياي كاش بجاي پر طاووس و پر مرغابي و آهن به جاي اين جمادات و حيواناتي كه بي خاصيت است لاأقل كلمات امام حسين را مينوشتند كه به دنيا بگويند آقا علت اينكه ما عزاداري ميكنيم اين است كه امام حسين يك همچين فكر و عملي داشت و همچين حرفي داشت يعني اگر حرفهاي امام حسين حتي اگر روي پايــه ستوني هم نوشته بشود ستون را توي خيابان حمل كند توجيه دارد كه اين چي است تو حمل ميكني ميگوئيم امام حسين ما همچين حرفي زد.
زيبائيهايي كه در عاشورا بود چند جلسه صحبت كرديم جوانمردي و غيرت گفته شد، اصلاحات گفته شد، جمع آوري اطلاعات، برخورد با مشكلات، سادگي و زهد، صبر، تعبد به احكام، خستگي ناپذيري، قوت قلب، اخلاص، تشكر از نعمتها، جوناپذيري، اينها گفته شد اما چيزهايي كه گفته نشد يكي. . . پس ادامه بحث هفتههاي قبل است موضوع بحث هم زيبائيهاي كربلا، يا بگوئيم كربلا نمايشگاه تمام كمالات از طرف اهل بيت، از طرف امام(عليه السلام) حالا نميدانم شانزده هفده هر چه گفتهام عددش از دستم رفته يكياش اين است.
اقدام براي اصلاح تا آخرين نفس
فرض كنيم كه اگر هجده تا گفته باشيم بگوئيم امر به معروف تا آخرين نفس، ما امر به معروف ميكنيم ولي يكبار كه گفتيم گوش نداد ميگوئيم ول كن بابا به من چه، مثلاً يكبار ميگوئيم داداش سيگار نكش ديگر بعد رهايش ميكنيم بلند شو نمازت را بخوان نميخواند ميگوئيم ول كن خسته شديم ما با يكي دو بار خسته ميشويم ببينيد برادرها و عزيزاني كه پاي تلويزيون هستيد شما پدر تا كي بچهاش را ميبرد دكتر؟ آنقدر ميبريم دكتر تا بچه خوب شود هيچ پدر و مادري نميگويد من يك قرص به او دادم خوب نشد بگذار بميرد شما اگر يك جايي گير كني يك بار داد نميزني اينقدر داد ميزني تا يك راه نجاتي پيدا كني قندي را كه ميخواهند بشكنند اگر يكبار قندشكن را زدند قند نشكست نميگويند قند را توي كوچه
بيندازيم اگر ميوه درختي را ديدي كه نرسيده شاخهاش را نميشكني آنقدر صبر ميكنيم تا برسد آنقدر قند را ميزنيم تا قند بشكند آنقدر تبر ميزنيم تا چوب بشكند آنقدر به دكتر مراجعه ميكنيم تا مريض خوب بشود اگر بيماري داري و نسخهاي دست طرف بود دو تا داروخانه بسته بود برنمي گردي بگويي من رفتم هفت هشت تا داروخانه بسته بود شما بهتر است كه ديگر بميري حتي از شهرستانها هم باشد تاكسي تلفني كرايه ميكني خودت را به آب و آتش ميزني از شهر ديگر از بيمارستان ديگر پزشكي ديگر. . . اينطور نيست كه بگويي آقا من گفتم گوش نداد تا آخرين نفس. . . كربلا همه چيزهايش آخرين بود آخرين نفس، حالا شما آموزشهاي نظامي هم ديدهايد يك چيزي برايتان بگويم.
آخرين نفر، آخرين نفس، آخرين فشنگ
ميگويند رزمنده خوب اين است كه سه تا آخرين توي او باشد آخرين نفر، آخرين نفس، آخرين فشنگ، يعني اگر كسي را گرفتند هنوز فشنگ داشت پيداست كه خوب نجنگيده هنوز فشنگ داشته گير كرده است اگر نفسي داشتي و اسير شدي پيداست كه خوب دفاع نكردهاي يعني بايد گرفتار بشوي كه ديگر نفسي نباشد اگر باز نفراتي داشتي باز معلوم ميشود كه حقاش را انجام ندادهاي، رزمندهاي خوب است كه سه تا آخرين داشته باشد آخرين نفر آخرين نفس، آخرين. . . و در كربلا سه تا آخرين بود آخرين نفر علي اصغر را هم دادند آخرين فشنگ وهب در كربلا شهيد شد سر وهب را انداختند پهلوي مادرش كه داغ ببيند مادر نگاهي به سر كرد و گفت ما چيزي را كه در راه خدا دادهايم پس نميگيريم دو مرتبه از سر پسرش بجاي قلوه سنگ استفاده كرد و سر را انداخت توي كلــه كسي، يعني حتي از سر بچهشان بجاي فشنگ استفاده كردند.
آخرين نفس، امام حسين آن آخرين دقيقه و لحظاتي را هم كه در گودي قتلگاه بود كه يكي دو دقيقه بعد سر از بدن مطهرش جدا ميشد فرمود به زن و بچهي من كاري نداشته باشيد يعني دفاع از ناموس دفاع از غيرت، آخرين، امتحان هوش، آخرين نفس، آخرين نفر، آخرين فشنگ، الان توي ارتشهاي دنيا اين سه تا آخرين نيست بسياري از ارتشها تسليم ميشوند با اينكه هنوز فشنگ دارند با اينكه هنوز نفر دارند با اينكه هنوز نفس دارند كربلا براي قويترين ارتشبدهاي دنيا تابلو است ما بايد افتخار كنيم خوب اين حرف را از كجا ميگويي؟
حرفي كه ميزنم روايتي است كه در بحار است در زيارت امام حسين داريم(و تنكر المنكر) تو جلوي منكر را گرفتي(بقلبك و لسانك علي حسب طاقتك و امكانك) الان امكانات زياد است ولي مطالعه نيست كتابخانه زياد است ولي آيا مثلاً طلبههاي امروز ما. . . حالا اول از خودم بگويم كه نگويند قرائتي به ما حرف ميزند مثلاً الان طلبههاي امروز ما بيشتر باسواد هستند يا طلبههاي قديم؟ علماي امروز باسواد هستند يا علماي قديم؟ الان همه علماي امروز سر سفره كتابهاي قديمها مينشينند؟ يعني با چراغ پي سوز صدو ده جلد كتاب بحار مجلسي نوشت كه بنده پاي پرژكتور حال مطالعهي ده جلد آنرا ندارم با الاغ صلــه رحم ميكردند كه حالا همه فاميل ماشين دارند با هم قهر هستند همه توي جيبشان تلفن همراه است وسيلهي ارتباط هست اما خودشان ارتباطي با هم ندارند وسيلهاش هست خودش. . . مهر بزرگ است نماز نميخواند، مسجد بزرگ است نماز خوان نيست، كتابخانه هست مطالعه نيست، امكانات حرف اول را نميزند حرف اول را جوهر آدم ميزند(ما توي مملكتمان مشكلمان دو تا چيز است 1- كت و شلوارييهايي ميخواهيم كه خون رجايي توي بدنشان باشد 2- آخوندهايي ميخواهيم خون سيدحسن نصرالله و خون نواب صفوي و حضرت امام(رحمه الله عليه) توي بدنشان باشد جواهر داشته باشند آدم اگر جوهر داشته باشد هيچي نداشته باشد موفق است ولي اگر آدم همه امكانات را داشته باشد خودش ذاتش جوهر. . .) جوهر مثل چاهي است كه خودش آب داشته باشد اگر چاه خودش آب داشته باشد منطقه را آب ميدهد اما اگر چاه خشك باشد هي با لوله آب توي آن بريزند فايدهاي ندارد خود طرف بايد جوهر داشته باشد آدم اگر سخاوت داشته باشد روي موكت افطاري ميدهد سخاوت نداشته باشد همهي اتاق هايش قالي ابريشم است سال ميآيد و ميرود يك گرسنه روي آن سير نميشود جوهر سخاوت غير از اتاق پذيرايي است.
توجه به مشكلات و سختيهاي گذشتگان
19- توجه به تاريخ، اين يك ارزش است امام سجاد(عليه السلام) ميفرمايد توي راه كه ميرفتيم كربلا(خرجنا مع الحسين) با حسين از مكه خواستيم بيائيم كربلا(فما نزل منزلاً) هر منزلي كه پياده ميشديم براي استراحت(و لا ارتحل منه) و هر منزلي كه ميخواستند از منطقهاي كوچ كنند چه آنوقتي كه مينشستند و چه آنوقتي كه ميرفتند(ألا ذكر يحيي بن زكريا و قتله) در هر نشست و حركتي ياد حضرت زكريا ميافتاد چون مردم سر حضرت يحيي را بريدند بخاطر اينكه زن فاحشهاي علاقمند شده بود اين كشته بشود مثلاً ميگفت بعضي از مردم به قدري نا اهل هستند كه براي رضاي يك زن فاحشه سر پيغمبر را ميبرند آنوقت اينرا هي ميگفت اينكه امام حسين در هر نشست و برخاستي ميگفت ميخواهد بگويد توجه به تاريخ يعنياي كساني كه با من هستيد ممكن است براي رضاي يزيد بن معاويه سر من را هم ببرند يعني تاريخ تكرار ميشود.
اينكه آدم توجه به تاريخ داشته باشد خيلي خوب است يك جوان امروز ميگويد آخر اين چه بساطي است نه ازدواجي، نه مسكني، نه شغلي، نه چي، نه چي، اين كلاسهايي كه توي دانشگاه ميگذارند اگر از من بپرسند بهترين درس براي دانشجو براي دبيرستاني براي طلبه چيه ميگويم بهترين درس اين است كه اين مشكلاتي را كه فرمانده و مربي داشته است و مرجع تقليد مشكلاتش را گاهي براي باقيها بگويد شنيدن مشكلات قصه را حل ميكند خيلي مهم است.
يكي از مراجع از من پرسيد كه من ميخواهم براي طلبه هايم موعظه كنم چه موعظه كنم؟ گفتم موعظه نميخواهد در طلبگي بدبختي هم كشيدهاي؟ گفت بله، گفتم خاطرات بدبختيات را بگو ميگويند اِه پس آقامان هم يك همچين مشكلاتي را داشته است ديگر برايش آرام ميشود آرام ميشود قرآن به پيغمبر(صلي الله عليه و آله) ميگويد «فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنْ الرُّسُلِ» الأحقاف/35 صبر كن، مشكل است؟ تمام انبياي قبل از تو هم حوصله كردند طوري نيست. (مكه يكي گفت هِ هِ گفتم چيه؟ گفت گم شدهام؟ گفتم خوشا به حالت، گفت چرا؟ گفتم تو تنهايي گم شدهاي ما با كاروان همه با هم گم شدهايم اصلاً خنديد راحت شد. ميآيد پيش من ميگويد حاج آقا قرائتي يك جواني دارم ليسانس است فوق ليسانس است ميشود براي ايشان شغل اداري. . . ميگويم توي فاميل خودمان جمعيتي داريم كه هم ليسانس هستند و هم فوق ديپلم هستند يكيشان را نتوانستهام استخدام كنم قانوناً استخدام هم نشدند ميگويد بچههاي خودت استخدام نشدند؟ ميگويم نه والله نه باالله بچههاي خودم مدركشان هم بالاست استخدام نيستند وقتي ميفهمد كه خودم چند تا بچه دارم هيچكدام استخدام نيستند. . . من هم بالاخره توي مملكت عنواني داريم قديمي ترين معاون وزير توي جمهوري اسلامي من هستم هيچ معاون وزيري سابقهاش از من بيشتر نيست از اول انقلاب معاون وزير بودهام همه بچه هايم هم ليسانس دارند استخدام هم نشدهاند اين وقتي. . . ميگويد قربانت بروم خداحافظ شما يعني وقتي. . . راحت ميشود اين اول فكر ميكند كه بچههاي من همه يك جايي دستشان بند است بعد بچهي خودش روي دستش مانده است بگوئيم آقا من هم اين مشكل. . . ميگويد آقا من مشكل دارم ميگويم خوشا به حالت ميگويد چرا؟ ميگويم من چهار تا مشكل دارم تو يك مشكل داري اينكه انسان ياد ديگران بيفتد طوري نيست خدا به پيغمبرش ميگويد «قُلْ إِنْ أَدْرِي» الجن/25 به مردم بگو من بلد نيستم تا من طلبه اگر سوالي از من كردند بگويم آقا بلد نيستم چون پيغمبر گفت بلد نيستم من راحت شدم اگر من بگويم بلد نيستم خواهند گفت كه آقا شيخ سواد ندارد؟ باسمه تعالي سواد ندارم ميخواهي بگويي چه؟ وقتي، توجه به تاريخ. . . بابا بزرگترها گفتند بلد نيستم انبياي قبل هم صبر كردند به اين آقاي مرجع تقليد گفتم ميشود شما يكي از خاطرههاي بدبختيات را براي من بگويي؟ گفت يكبار ميخواستم غسل كنم پول نداشتم هر چه اينطرف و آنطرف رفتم پول نداشتم به حمامي بدهم به آن آقاي حمامي گفتم ميشود من ساعتام را پهلوي شما گرو بگذارم من غسل كنم ميگفت ساعتم را پهلوي حمامي گرو گذاشتم رفتم غسل كردم گفتم خوب اينرا به طلبهها بگو كه اگر بي پول هستند غصه نخورند. اين خيلي شيرين است توجه به تاريخ، مثلاً اينهايي كه توي جبههها بودهاند اينهايي كه ايثار كردهاند اينهايي كه. . . آنوقت قرآن خيلي از اين حرفها زده است) ميگويد «وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ» مريم/16 نگذار تاريخ مريم كهنه بشود «وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ» مريم/41 پيغمبر تاريخ ابراهيم را بگو تا الگوي مردها باشد تاريخ مريم را بگو تا الگوي زنها باشد چه سختيهايي كشيدند.[/]
[=times new roman,times][/]
ادامه پست بالا:
[=times new roman,times]استفاده از تمثيل در سخن امام حسين(ع)
20- استفاده از تمثيل: مثال زدن، آقا مثل غوغا ميكند يكي از دوستان اين سخنرانيهاي الان دههي سوم است كه سخنراني ميكنم بيست و پنج سال است كه توي تلويزيون هستم سخنرانيهاي هفده سال را گوش كرده ضرب المثل هايش را در آورده است طنزهايش را در آورده خاطراتش را در آورده هر كدامش يك كتاب شده است آنوقت تمثيل خيلي غوغا ميكند خود شما اگر بدانيد يك ضرب المثل بزنيد بسياري از مشكلات حل ميشود. صلواتي بفرستيد.
مرحوم مطهري زمان شاه در يكي از استانها سخنراني ميكرد موضوع بحثاش اين بود كه اگر كسي سي سالگي چهل سالگي پنجاه سالگي گناه كرد چرا قرآن ميگويد «خَالِدِينَ فِيهَا» البقرة/162 تا ابد توي جهنم ميسوزد، خوب اگر خدا عادل است ما ده سال كه گناه كردهايم ده سال بسوزيم چرا ده سال گناه كردهايم ميفرمايد جاودانه. . . ايشان يك بحث علمي داشت كه خلاصهاش اين بود كه جزا اگر قراردادي باشد ميشود چانه زد مثلاً ميگويند آقا هر كس از چراغ قرمز رد شد فرض كنيد كه ده هزار تومان بيائيم بگويئم آقا ده هزار تومان چيه و چيه چانه بزنيم ده هزار تومان را پنج هزار تومان كنيم چون قراردادي است چيزهاي قراردادي را ميشود چانه زد و پائين آورد اما چيزهايي كه طبيعي است شما دو ليتر هم گريه كني فايدهاي ندارد مثلاً شما خمير شور دادهاي به نانوا نانوا زده به تنور نان شور به تو ميدهد حالا دو ليتر گريه كن اگر به اندازه اقيانوسها هم گريه كني اين خمير شوري كه دادهاي جز نان شور نيست زاويه قائمه است حالا همه اساتيد رياضي بنشينند پاي زاويــه قائمه گريه كنند زمين حركت ميكند حالا گاليله را آوردند گفتند غلط ميكني كه زمين حركت ميكند بگو زمين حركت نميكند گفت حركت نميكند ولي تو حركت خودت را بكن چيزهاي طبيعي با التماس و چانه تغيير نميكند خلاصه ايشان بحث كرد كه جزا گاهي قراردادي است ميشود بحث كرد گاهي طبيعي است و قابل چانه زدن نيست دندان شما سفيد است حالا مادرت دو ليتر گريه كند كه من ميخواهم دندان بچهام قهوهاي باشد فايدهاي ندارد آب جوش داغ است، بالاخره فرمايشات ايشان كه تمام شد من ديدم كه بعضي هنوز يك چيزي توي مخشان هست همه درست نفهميدند با اينكه ايشان خيلي زحمت كشيد من گفتم حضرت استاد اجازه ميفرمائيد من بيايم بغل شما يك ضرب المثل بزنم؟ مرحوم مطهري فرمود بيا بالا رفتيم بالاي آن بلندي رفتم گفتم هر كس حرف استاد را فهميد الحمدلله رب العالمين هر كس حرف استاد را نفهميد چرا ما چند سال گناه ميكنيم اما تا ابد ميسوزيم؟ جواب، شما يك دقيقه با چاقو ميزني توي چشمات تا ابد كور هستي گناه شما يك ثانيه كوري دائمي است. تمثيل خيلي خوب است.
عرض كنم به حضور شما كه صبح با يك كسي صحبت ميكرديم كه. . . ميگفت شما چرا روي خاك سجده ميكنيد، اشكالي دارد شيعه نماز خودش را بخواند سني هم نماز خودش را بخواند كار به هم نداشته باشند وحدت شيعه و سني يعني وحدت در هدف ديگر حالا هر يك لباسي ميخواهد بپوشد آزادش بگذاريد اختيارش با خودش است ديدم اين چانه ميزند گفتم حالا كه چانه ميزني من يك مثال ميزنم ببين شما اگر مريض شوي يك قرصات را يك دكتر بگويد بخور يك قرصي را دو تا دكتر ميگويد بخورد شما اگر مريض باشي از كدام قرصها ميخوري؟ با هم بگوئيد، ميگوئيم آن قرصي كه دو تا دكتر. . . ما اگر به خاك سجده كنيم دو تا دكتر ميگويند نمازت درست است هم دكترهاي شيعه هم دكترهاي سني اما اگر روي قالي نماز بخوانيم يك دكتر ميگويد نماز تو درست است يك دكتر ميگويد نمازت درست نيست حالا من روي سنگ سجده ميكنم دليل خيلي. . . اصحاب پيغمبر هم همينطور، بنابراين استفاده از مثل خيلي خوب است ميگويد خدا عادل است ميگوئيم بله، ميگويد اگر خدا عادل است اين زهر مار چه خاصيتي دارد؟ زهر مار سالي يك نفر را ميكشد ميگوئيم زهر مار در جاي خودش خوب است قرآن يك آيه دارد ميگويد خداوند در هستي نمره نوزده و نيم خلق نكرده است «الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ» السجدة/7 آنچه خدا آفريده نمرهاش بيست است بنابراين نميتوانيم بگوئيم زنها ناقص هستند قرآن ميگويد زنها هم جزو كل شي هستند مرد هم بيست است بچه هم بيست است همه چيزي نمرهاش بيست بگويي، بگويد آقا زهر مار چه بيستياي دارد ميگويم زهر مار در جاي خودش نمرهاش بيست است مثل آب دهان كه در دهان نمرهاش بيست است بعد اگر پرت شد تف ميشود و بد ميشود اگر تف بد بود معنايش اين نيست كه آب دهان هم بد باشد هر چيزي را بايد در جاي خودش نمره بدهد زهر مار در بدن مار نمرهاش بيست است بله جا بجا. . . ابرو روي چشم نمرهاش بيست است چرا؟ براي اينكه خورشيد ميخواهد بتابد روي چشم اين ابرو جلوي فشار نور را ميگيرد كه نور به چشم بعد اگر ابرو بيايد اينجا ممكن است نمرهاش صفر باشد.
امام حسين در مسير راه چند تا مثل زد استفاده از تمثيل، اول فرمود(خط الموت علي ولدآدم مخط القلاده علي جيد الفتات) مرگ براي بشر مثل گردنبند توي گردن عروس است اين خيلي است. . . گردنبند نه توي سينــه هر زني توي سينــه عروس، (محط القلاده) قلاده يعني گردنبند(علي جيد الفتاه) گردنبند توي سينهي دختر، امام حسين چه ديدي دارد كه مرگ را اينقدر زيبا ميبيند يا ميفرمايد دنيا چيزي نيست مثال دنيا مثال ظرف آبي است كه ميشورند دمر ميكنند يك مقدار آب توي كاسه ميماند فرمود دنيا پهلوي آخرت مثل يك مقدار آبي است كه ته ظرف ميماند يا مثلاً ميفرمايد شما من را بكشيد اما بدانيد كه بعد از من شما ديگر روز خوشي نميبينيد مگر به مقداري كه(يركب الفرس) يعني به اندازه سوار شدن به اسب يعني لحظات كمي را به شما خوش خواهد گذشت بعد جنايتكاراني بر شما. . . كساني بر شما حكومت خواهند كرد كه دمار از روزگار شما در خواهند آورد مثل ميزند به سوار شدن اسب مثل ميزند به آبي كه ته ظرف مانده است مثل ميزند گردنبند يك روز فرمود چيزي به قيامت نيست مرگ يك پل است سعي كنيد از اين پل رد شويد قصه حل است تشبيهات و تمثيلاتي كه امام دارد.
شهادت امام حسين(ع) براي هدايت، نه شفاعت
21- شهادت براي هدايت: الان ميگويند امام حسين شهيد شد تا گناهان ما بخشيده بشود خوب اين عقيده شبيه عقيده مسيحيها است كه ميگويند عيسي را به دار آويختند كه گناهاي مسيحيها بخشيده شود او فداي ما شد ما همه غرق گناهيم يك حسين داريم شما نماز نميخواني نخوان روزه هم ميخوري بخور، فحش هم ميدهي بده، ربا هم ميخوري بخور، فقط روز عاشورا بيا عزاداري كن اين شهادت براي اين است كه خداوند همه گناهان ما را ببخشد؟ اينطور نيست شهادت براي هدايت است از كجا ميگويي؟ در زيارت اربعين امام حسين داريم(وبذل مهجته مهجه) خونش را بخشيد براي چي(ليستنقذ عبادك من الضلاله) تا عباد را از گمراهي بيرون بياورد(والجهاله) مردم را از جهل بيرون بياورد(والعمي) مردم را از كوري بيرون بياورد(والشك و الارتياب) مردم را از شك و ريب بيرون بياورد(ألي باب الهدي) امام حسين شهيد شد تا مردم چشمشان باز بشود، رئيس حكومت اسلامي كي بايد باشد؟ بيت المال بايد دست كي باشد؟ گاهي وقتها انسان يك عملي را انجام ميدهد كه مردم را متوجه كند امام حسين شهيد نشد براي فقط ثوابش، شهيد بشود براي شفاعتش، البته ثواب دارد شفاعت هم ميكند همه درست اما هدف امام حسين هدايت بود. [/] [=times new roman,times]پيام كربلا: نترسيدن از دشمن
نترسيدن بدون هيچ امكاناتي، يك چيزي برايتان بگويم ابوالفضل دست راستش جدا شد بعد هم دست چپش، ميدانيد وقتي دو تا دستش افتاد چي گفت؟ الله اكبر، حالا بوش يا آمريكا ايران را تهديد كنند ايرانيها پاي روضهاي نشستهاند كه ابوالفضل فرمود، چي فرمود؟ وقتي دو تا دستش قطع شد، فرمود(يا نفس)اي نفس ابوالفضل(لا تخش من الكفار) از كفار نترس، يعني آنوقتي كه. . . ما الان تمام امكاناتي كه دنيا دارد به لطف خدا داريم تجربهي جنگ را داريم ايمان داريم، جوان داريم، اسلحه داريم، توليد اسلحه داريم، عقل داريم، اتحاد داريم، فرمانده عادل مجتهد داريم، اگر هيچي نداشته باشيم، آب نداشته باشيم مشك هم پاره بشود دو تا دست هم نداشته باشيم تازه ابوالفضل از كربلا پيغام داد گفت آنوقتي هم كه دو تا دستت قطع شد يعني هيچ هيچ هيچ، هيچ امكانات دفاعياي نداري باز هم بگو(لا تخش من الكفار) از كفار نترس اصلاً علت اينكه آمريكاييها و صهيونيستها بودجهاي گذاشتهاند براي يك مشت اساتيد دانشگاه كه اين شيعه چي است؟ چون ما تمام دنيا را آرام كرديم اين شيعه توي استخوان است منصور دوانقي ميگفت ما همه جا را گرفتيم اين امام صادق(عليه السلام)توي گلويمان است نه ميآيد بيرون نه ميشود آنرا قورت داد الان استخوان توي گلوي جنايتكارها الان لبنان دارد ميشود بچههاي فلسطين هستند ايران هستند اين چيه؟ اين روضه مهم است جوانهاي. . . ميخواهم بگويم روضه مال قديميها نيست روشنفكرهاي ما تحصيلكردگان ما بايد ايام عزاداري بنشينند و بگويند عجب! ابوالفضل هيچي نداشت باز هم گفت نترس آنوقت تو همه چيزي داري باز هم ميترسي(يا نفس لا تخش من الكفار) اينها را. . .
روي علماتها اينها را بنويسند من غصه ميخورم هم از مسجدها غصه ميخورم هم از هيئتها، مسجدها ميروي كاشي كاري نوشته هيچ جني نميتواند يك متر آنرا بخواند روان بنويس آقا خط كوفي است به من چه كه خط كوفي است سيخي است ميخي است من پول از مردم بگيريم احياء خط كوفي آنوقت جوانهايمان نفهمند كه اين چيه؟ اسرار نماز را قشنگ بنويس يك جوان هم كه آمد دو دقيقه ديگر كه آقا ميآيد براي نماز اين دو دقيقه اسرار نماز را بفهمد اگر بناست پرچمي بلند بشود بگوئيم كه چي است رمز اينكه ايران ميگويد از آمريكا نميترسيم چون ابوالفضل دارد و ابوالفضل هم اين پيام را داده است پيام ابوالفضل را دنيا هم بداند دنيا هم در مقابل آمريكا شاخ و شانه ميكشد منتهي نميخواهند كه ما بفهميم عكس آوردهاند توي خيابان پنجاه متر خوب اين چي توي آن هست هيكل، پيامش چيه؟ نميدانم چيه، عكس كه پيام ندارد تفكر پيام دارد شما يك عمامه بزرگ سر من بگذرا عمامه بزرگ كه پيام ندارد ببين من چي ميگويم عكس ابوالفضل را قاب ميكنند چهل متر در هشتاد متر فرض كنيد، اين يعني چه؟ ببينيد پيام ابوالفضل چيه؟ فرمود هيچي ندارم اما از دشمن نميترسم اين مكتب است يك بچه دبيرستاني يك دانشجو همه اين را ياد بگيرند بيمه ميشوند اصلاً اينرا حفظ كنند(يا نفس لا تخش من الكفار) دو تا كلمه حفظ كنيم. (فما الموت الا قنطره) مرگ پل است حفظ كنيم.
خدايا، عجب مكتبي داريم، اينكه ميگويند مكتب اسلام غني است اين است حالا اين يك جمله است قرآن هر حرفش يك نكته دارد حالا اين همه شعرش يك نكته دارد من دارم تفسير مينويسم گاهي ميرسيم به اينكه يك واو يك پيام دارد يك الف پيام دارد نون آن يك پيام ديگر دارد همهاش پيام است مثلا ميبينيم كه خدا يكجا يكبار قسم خورده است بعضي جاها خدا دو تا قسم خورده است بعضي جاها خدا سه تا قسم خورده است بعضي جاها چهار تا قسم خورده است بعضي جاها پنج تا قسم خورده است بعضي جاها يازده تا قسم خورده است آنوقت هر كدام از اينها يك كد دارد آنوقت آنجاهايي كه يازده تا قسم خورده است گفته «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا» الشمس/9 يازده تا قسم ميخورد ميگويد رستگار كسي است كه تزكيه باشد نگو فلاني فلاني خوشبخت است خانه و ماشين و تلفن دارد متكبر است به كسي سلام نميكند فلاني يك كيلو طلا دارد بله ولي دو سال است كه با دختر عمهاش قهر است دختر بي طلايي كه با دختر. . . دختر با دختر پسر با پسر، يعني صلهي رحم براي ما ارزش است نه طلا وگرنه شما سه كيلو طلا داشته باش توي دلت هم كينه باشد «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا» اين قصهي انسان سازي و خودسازي و تربيت به قدري است كه خدا به آن يازده تا قسم خورده است به هر چيزي يا يك دانه قسم خورده است يا دو تا يا سه تا يا چهار تا يا پنج تا تنها سورهاي كه يازده تا قسم خورده است براي اينست كه بگويد اصل تربيت است تعليم و تزكيه افرادي هستند كه مدركشان بالاست ولي آدم نيستند تحصيلكرده است مغرور است متكبر است حسود است، اينها حساب دارد.
خدايا تو را به حق محمد و آل محمد روز به روز معرفت ما را عشق ما نسبت به خودت و اوليائت و راهت بيشتر و ما را عاشق راهت قرار بده.
هر كجا دشمن شاد ميشود نسبت به ما خدايا ما را دشمن شاد مكن.
هر نقشهاي عليه اسلام و مسلمين هر كجاي كره زمين كشيده ميشود نقشهاش را نقش بر آب و نقاش نا اهلش را نابود بفرما.
كشور ما امت اسلامي مسلمين لبنان و فلسطين و عراق، مسلمين جهان را در پناه آقا حضرت مهدي(عليه السلام) حفظ بفرما.
والسلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته[/]
در ارتباط با تاپیک:
جواب به سوال:
سخنرانی های مکتوب زیادی درموارد گوناگون می خواهم اگر امکان دارد برایم ارسال کنید متشکرم
جواب:
http://www.askdin.com/showpost.php?p=163037&postcount=161
التماس دعا