اهل سنت 1

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اهل سنت 1

[=&quot]بنام نامی الله و به نام آفریدگار علی و آل علی. اللهم لعن قاتلی علی بن ابی طالب. و لعنت الله قوم الظالمین. و اللهم لعنت الله قاتلی فاطمة الزهرا بنت محمد بن عبدالله صلوات خدا بر او باد.[/][=&quot] [/]


[=&quot]از بزرگترین و زیباترین خصوصیات اسلام، همان، دعوت به برابری و برادری و مساوات بین آنها است. [/]


[=&quot]از پست و بی ارزشترین کار مسلمان گذشته و حال این است که به مقتضیات این برادری و برابری اهمیت نداده و در کار آن کم کاری کرده اند.[/]


[=&quot]حضرت امام صادق علیه السلام فرموده است که (هر چه را برای خود می پسندی برای برادر ویا خواهر دینی خود نیز بپسند و هر چه برای آنها می پسندی برای دیگر مسلمانان دیگر هم بپسند.)[/]


[=&quot] اگر مسلمانان در این کار سهل انکاری نمی کردند، حالا بعضی مردم این روزگار ، کار های آنها را تکرار نمی کردند. مانند جملاتی که (تهمتی برای مسلمانان نباشد) حالا نام می برم ، جسارت به هم، تهمت، دروغ ، دزدی، تجاوز به اموال هم، ظلم، سخن چینی، را انجام نمی دادند. انشاء الله که با یاری الهی کنار گذاشته شود.[/]


[=&quot]البته ما نمی خواهیم ، میان مسلمانان سنی و شیعه و ... اختلاف به وجود بیاید و کار ما از نظر اسلام بی ارزش شود، ما می خواهیم، که مردم بدانند که از چه کسی پیروی می کنند. [/]


[=&quot]اگر به دین محمد صلی الله علیه و آله آمدید، پس باید با عترتش همسو باشید نه با ابوبکر و عمرو ... . همان طور که امام صادق علیه السلام فرموده است که هر چه را که برای خود می پسندی .... من خودم شیعه هستم و دیگر مسلمانان را با هر طرز فکرشان دعوت می کنم به این فرقه (یعنی فرقه ی شیعه) و حتی دیگر ادیان را هم فرا می خوانم به همین فرقه. ما نمی خواهیم که تفرقه ، همان کاری که اسلام منع کرده را انجام دهیم، فقط آگاه کردن نیت ماست.[/]


[=&quot]اگر چه این کتاب شاید در نظر اهل سنت و وهابیت خوب نیاید و این توهین به آنها باشد ولی باید آن را دریابند که روزی بود که آنها به علی و آل علی توهین کردند. اگر هم آن را گردن نگیرند، باید این را بدانند که اگر ظلم به آنها نکردید ، از قاتلان علی و فاطمه که پیروی کردید و دارید می کنید.[/]


[=&quot]از خودتان بپرسید که آیا شما مسلمان هستید یا خود را پشت جلوه ی اسلام مخفی کرده اید.[/]


[=&quot]پس نمی شود که شما را مسلمان نامید.[/]


[=&quot]اگر در این زمانه به مسلمانی ظلم شود، تمام اهل دنیا بلند می شوند و علیه ظالم قیام می کنند.[/]


[=&quot] ای شیعه و ... چرا روزی از ورق تقویم را به نام قیام علیه کسانی که به شیعیان علی جسارت و توهین کرده [/][=&quot]اند [/][=&quot]تعیین [/][=&quot]نمی [/][=&quot]کنید و چرا تعیین نمی کنید روزی را که واقعاً علیه ظالمان بلند شوید. [/]


[=&quot]آن زمان که کوفه با حسین بیعت کرد و همان روز هم بیعت شکست ، پس آنها کافر بودند و پشت اسلام مخفی شده بودند.[/][=&quot][/]


[=&quot]خدا رحمت کند مختار ثقفی را که از [/][=&quot]اربابانتان [/][=&quot]انتقام گرفت ، ای کسانی که پشت اسلام مخفی شدید و به نام اسلام زندگی می کنید. الله اعلم.[/]


[=&quot]این کتاب سعی کرده که از حق علی و زهرا [/][=&quot]علیهما السلام[/][=&quot] دفاع کند. برای همین این کتاب از حق غصب شده حضرت فاطمه ی زهرا نیز صحبت کرده، یعنی قصد دارد از [/][=&quot]فدک [/][=&quot]دفاع کند. [/]


[=&quot]أَ[/][=&quot] [/][=&quot]تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبرِِّ [/][=&quot]وَ [/][=&quot]تَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ [/][=&quot]وَ [/][=&quot]أَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَ[/][=&quot] [/][=&quot]فَلَا تَعْقِلُون‏[/]


[=&quot] [/]


[=&quot]آيا مردم را به نيكوكارى و بخشش امر [/][=&quot]مى‏[/][=&quot] [/][=&quot]كنيد [/][=&quot]و خودتان را فراموش مى‏ نمائيد؟ (و عمل نمى‏كنيد) و حال آنكه شما كتاب مى‏ خوانيد پس چرا عاقلانه فكر نمى‏كنيد؟[/]


[=&quot]از نظر حضرت امام علی علیه السلام اسلام همان تسلیم در برابر خداوند و تسلیم، همان یقین داشتن و یقین ، اعتقاد راستین و باور راستین، همان اقرار درست و اقرار درست، انجام مسؤلیت ها.[/]


[=&quot]( ... الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِيمُ وَ التَّسْلِيمُ هُوَ الْيَقِينُ وَ الْيَقِينُ هُوَ التَّصْدِيقُ وَ التَّصْدِيقُ هُوَ الْإِقْرَارُ وَ الْإِقْرَارُ هُوَ الْأَدَاءُ وَ الْأَدَاءُ هُوَ الْعَمَ)[=&quot][1][/][/][=&quot][/]


[=&quot] [/]
[=&quot]İSLAM+[/][=&quot]SHİE،SONİ[/][=&quot]،[/][=&quot]VAHABİ[/][=&quot]،[/][=&quot]...[/][=&quot][/]

[=&quot] [/]


[=&quot] [/]


[=&quot]مذهب اسلامی تشکیل می شود ازچند فرقه که چند تا را نام می بریم: وهابی – سنی – و شیعه. [/]


[=&quot]وهابی و سنی فرزندان حضرت زهرا علیها سلام را و علی علیه السلام را قبول نداشته و اگر هم بعضی از آنها قبول هم داشته باشند، آنها را بعد از ابوبکر و عمر و عثمان می دانند.[/]


[=&quot]سنی ها به سنت پیغمبر علاقه مند هستند و سنت پیغمبر همان اسلام و قرآنی است که پیامبر آورده. در حالی که اسلام و قرآن همان حضرت علی و فرزندان علی علیه السلام هستند.[/]


[=&quot]سنی ها که ابوبکر و عمر و عثمان را قبول دارند و امام خود می دانند کاملا در اشتباه هستند. چون امام و اسلام واقعی علی علیه السلام است.[/]


[=&quot]خداوند موجودات را به خاطر پیامبر آفرید و پیامبر و موجودات را به خاطر علی و علی و پیامبر و موجودات را به خاطر فاطمه بنت رسول الله آفرید.[/]


[=&quot]ای اهل سنت شما چرا ابوبکر را قبول دارید؟ [/]


[=&quot]شاید به خاطر دلاوری های او؟ نه این درست نیست. ابوبکر که در جنگ ها شرکت نداشت و اگر هم بود، در جایی پنهان می شد تا جنگ تمام شود. آیا عمر را به خاطر مسلمان شدنش قبول دارید؟ نه این حرف هم منطقی نیست. چون عمر تا وقتی که زنده بود مسلمان دروغین بود و همان بتی که در جاهلیت نگهش داشته بود، در وقت مردن هم در گردنش دیده شده است.حتی خودش در نامه ای به معاویه لعنت خدا بر او باد نوشته بود: من مسلمان نبودم و همان بتی که در گردن من بود تا وقت مردن در گردنم بود.[/]


[=&quot]اگر ابوبکر و عمر مسلمان بودند، پس چرا فاطمه ی زهرا را که بهترین و برترین روی زمین و آسمان بود، به طور فصیحانه ای کشتند.[/]


[=&quot]درِ خانه اش را سوزاندند. با سیلی و تازیانه به صورت و دستش زدند. سینه اش را دریدند. و شوهرش را با تازیانه و سنگ در غل و زنجیر به سوی خراب شده ی ابوبکر بردند.آیا به نظر شما این دلاوری و مسلمان بودنش را نشان می دهد؟ یا پستی و کافر بودن آنها را؟ عمر هزاران بار حضرت پیامبر صلوات خدا بر او باد را اطاعت نکرد و حتی وقتی پیامبر کاری را به او می سپرد بر عکسش را انجام می داد. آیا این مسئله که پیامبر را اطاعت نمی کرده اسلامی بودن او را نشان می دهد یا منافق بودنش را؟ [/]


[=&quot]اگر ابوبکر و عمر، پیامبر را قبول داشتند، چرا پس از واقعه ی غدیر خم[=&quot][2][/] که علی علیه السلام امام شد، آنها قبل از اینکه پیامبر را کفن و دفن کنند در خرابه ای که سقف نداشت، رفتند و در مورد خلیفه بودن کی صحبت کردند و ابوبکر را اول و عمر را دوم و عثمان را سومین خلیفه انتخاب کردند، مگر غیر از این بود؟[/]


[=&quot]آیا مگر ابوبکر لعنت الله نبود که دستور هجوم به خانه ی فاطمه سلام الله علیه را داد و گفت: اگر اطاعت نکردند خانه را بسوزانید و به اجبار از اهل خانه بیعت بگیرید؟ اگر شما مسلمان هستید، چرا از این آدم های پست اطاعت می کنید؟ [/]


[=&quot] [/]


[=&quot] [/]


[=&quot]«مَنْ أَحَبَّ اللَّهَ فَلْيُحِبَّنِي وَ مَنْ أَحَبَّنِي فَلْيُحِبَّ عِتْرَتِي إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي وَ مَنْ أَحَبَّ عِتْرَتِي فَلْيُحِبَّ الْقُرْآنَ وَ مَنْ أَحَبَّ الْقُرْآنَ ...»[/][=&quot].[/][=&quot][/]


[=&quot] [/]


[=&quot]«[/][=&quot]و كسي كه خداوند را دوست[/][=&quot] بدارد، بایستی مرا نیز دوست بدارد و هر کس به من محبت ورزید بایستی به خاندان ام نیز محبت ورزد. من در میان شما دو چیز گرانبها و گرانقدر یعنی کتاب خدا و خاندان ام را به جای گذاشتم.هر کس که عترتم را دوست داشته باشد ، باید قرآن را دوست بدارد. و دوست دار قرآن بایستی دوستدار ... [/][=&quot]»[/][=&quot].[/][=&quot] [/][=&quot][=&quot][3][/][/][=&quot][/]


[=&quot] پس در اشتباه کامل هستید.[/]


[=&quot]عمر و ابوبکر اولین سنت آتش زدن خانه ی خوبان خدا را تأسیس و به آن نیز افتخار کردند.[/]


[=&quot]آنها اولین انکار کنندگان پیامبر بعد از وفات ش بودند. آن دو برای اسلام و برای نفع اسلام کاری نکردند ، بلکه به ضرر اسلام انجام دادند. [/]


[=&quot]چه طور می شود که یک مسلمان بتواند و جرأت کند به پیامبر و دخترش ضربه بزند.[/]


[=&quot]آنها اگر مسلمان بودند دختر پیامبر را اذیت نمی کردند.[/]


[=&quot]چون مسلمان حدیث مهم پیامبر را از یادش نمی برد: هر کس فاطمه را اذیت کند مرا اذیت کرده و هر کس مرا برنجاند خدا را می رنجاند، و هر کس خدا را برنجاند، در جهنم جاودانه خواهد ماند.[/]


[=&quot]قیامت، در جهنم، ناله سه نفر آن قدر زیاد خواهد بود که حتی جهنمی ان از دست آنها می نالند.[/]


[=&quot]آن سه نفر ابوبکر ملعون و عمر مک کار و بدبخت ملعون و عثمان لعنت الله علیه هستند.[/]


[=&quot] 80% درصد جمعیت مسلمان را سنی ها و وهابی تشکیل می دهد، چرا باید چنین باشد؟ [/]


[=&quot]آن دو نفر مسلمان ظاهری بودند و در آتش زدن خانه ی اولاد پیامبر نقش به سزایی داشتند و حتی خود شان فرماندهی می کردند. آنها در باطن بت پرست بودند و در آتش زدن خانه و کتک زدن دختر پیامبر صلوات خدا بر او باد، نماینده ی بت پرست ان قریش و دیگر بودند.[/]


[=&quot]پیامبر خودش در خطبه ای به همه فهماند که بعد از من چه کسانی وصی من هستند. [/]


[=&quot](رسول الله در اين خطبه مى فرمايد كه امامان دوازده نفرند و از طرف خدا برگزیده شده‏ اند و نه اینکه خلیفه و جانشین من سه نفرند و از طرف خدا هستند اگر چنین مى گفت عمر لعنت خدا بر او خوشحال مى شد ؛ نه عصبانى)[/]


[=&quot]رسول خدا صلی اللَّه عليه و آله براى آخرين بار خطبه ‏اى خواند و فرمود: ای مردم من در ميان شما دو چيز بجاى گذاشتم كه تا دست بآنها داريد هرگز گمراه نخواهید شد: كتاب خدا و اهل بيت من است همانا كه خداى لطيف و خبير بمن خبر داده است و تأكيد فرموده است‏كه آن دو هرگز از هم جدا نشوند تا در كنار حوض بر من وارد شوند. همه گفتند آرى خدايا ما همه اين‏ها را از رسول خدا ديديم. پس دوازده نفر از جمعيّت برخاستند و گفتند: ما گواهيم. آنگاه كه رسول خدا در آخرين روز عمر خود اين خطبه را خواند عمر بن الخطّاب[=&quot][4][/] با قيافه‏اى عصبانى برخاست و گفت يا رسول اللَّه اين سفارش را براى همه خاندانت ميكنى؟ فرمود: نه، بلكه تنها براى اوصياء خودم از اهل بيتم كه عبارت است از علىّ: برادرم و وزيرم و وارثم و جانشينم در امّتم و ولىّ هر مؤمنى پس از من و او نخستين و بهترين آنها است، و سپس وصىّ بعدى او اين پسرم و بحسن اشاره فرمود و سپس وصىّ او اين پسرم و اشاره بحسين كرده و سپس وصىّ او فرزند بعدى من كه همنام با برادر من است، و سپس وصىّ بعدى او كه همنام با خود من است و سپس هفت نفر از فرزندان او يكى پس از ديگرى تا همگى در كنار حوض بر من وارد شوند اينان شاهدان خدايند در روى زمين و حجّت‏هاى اويند بر خلق خدا هر كس كه فرمان آنان برد فرمان خداى را برده و هر كس از دستورهاى آنان سرپيچى كند از دستورهاى خدا سرپيچى نموده است.[=&quot][5][/][/][=&quot] [/][=&quot][/]


[=&quot]آیا شیعه های حضرت علی علیه السلام با کسانی که از ابوبکر و عمر و عثمان پیروی می کنند، باید وحدت داشته باشد؟ [/]


[=&quot]شیعیان اگر با سنی وحدت داشته باشند، برای پیروزی بر دشمن است و نه غیر از آن، البته شیعه نباید با سنی وحدت داشته باشد، برای اینکه وحدت سنی با شیعه ، مانند وحدت گرگ با گوسفند است.(بلا نسبت هر دو فرقه)[/]


[=&quot]گرگ برای اینکه شیر را نابود کند از گوسفند استفاده می کند، و وقتی به هدفش رسید، خود گوسفند را هم نابود می کند.[/]


[=&quot]ابوبکر و عمر برای نابود کردن و ضرر و زیان رساندن به پیامبر از اسلام استفاده کرد و وقتی به هدفش نزدیک شدند، آن را نابود ساختند.(اسلام را «البته نتوانستند به کلی نابود ش کنند، با وجود علی (ع) نمی توانستند.»). [/]


[=&quot]من نویسنده خوش ندارم از سه نفر یعنی ابوبکر و عمر و عثمان صحبت کنم ولی برای رسیدن به هدف خود یعنی برای اثبات علی علیه السلام مجبور به نام بردن کافر می شوم.[/]


[=&quot]هیچ پیرو فرقه و مذهبی به خودش اجازه نمی دهد که به مذهب و فرقه اش خیانت کند و به آن آسیب برساند! [/]


[=&quot]ولی سه نفر به خود اجازه دادند و جرأت کردند، در مقابل اسلام پای خود را دراز کنند و بخواهند به این دین ضربه و زیان برسانند.[/]


[=&quot]البته این ها به مذهب خودشان یعنی بت پرستی زیان وارد نکردند، بلکه با نام اسلامی بودن به خود اسلام ضربه وارد کردند و زهر خود را ریختند.[/]


[=&quot]چرا باید سنی وقتی نام سه نفر را می آورد، رضوان الله یا رحمت الله و یا علیه السلام بگوید؟ مگر این ها کی هستند؟ [/]


[=&quot]خداوند در مورد علی(ع) و فرزندانش در قرآن آورده و در کتب سایر پیامبران هم در مورد چهارده معصوم صحبت کرده ولی در هیچ آیه ای از آیات الهی در قرآن و دیگر کتب در مورد سه نفر صحبت نکرده و اگر هم صحبت کرده باشند ، از آنها به بدی و کارهای زشت و جهنم یاد کرده است و این چه افتخاری دارد؟ آیا افتخار دارد که ما از جهنمی ها اطاعت کنیم یا از بهشتیان؟[/]


[=&quot]شیعه اگر با سنی وحدت دارد باید به عاقبت آن فکر کند. همان طور که گفته شد، وحدت آنها با شیعه مانند، وحدت گرگ است با ... [/]


[=&quot]در آخر الزمان طبق دست آورد های ما ،سنی برای سر شیعه جایزه تعیین خواهد کرد . پس نباید به سنی اعتماد... . [/]


[=&quot]مثلا سنی مانند کسی است که کتاب را می خواند، ولی از آن هیچ نمی فهمد.[/]

[=&quot] 1- نهج البلاغه ص : 382 ترجمه شهیدی.[/] [=&quot]شركت انتشارات علمى و فرهنگی. ترجمه: ... اسلام گردن نهادن است و گردن نهادن يقين داشتن، و يقين داشتن راست انگاشتن، و راست انگاشتن بر خود لازم ساختن، و بر خود لازم ساختن انجام دادن،[/][=&quot] [/][=&quot] و انجام دادن به كار نيك پرداختن.[/][=&quot] [/][=&quot][/]

[=&quot]1. [/][=&quot]ابان بن ابى عياش از سليم نقل كند كه گفت: شنيدم كه ابو سعيد خدرى مى‏گفت:[/][=&quot][/]


[=&quot]روز پنجشنبه بود كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلّم مردم را در غدير خم فراخواند، ابتدا فرمود خارهاى زير آن تك درخت را جارو كنند، آنگاه مردم را به سوى خويش متوجه نمود و دست على بن ابى طالب را گرفت و بالا برد تا آنجا كه سفيدى زير بغل رسول خدا را ديدم و فرمود: «هر كه من مولاى اويم اين على مولاى او است. پروردگارا! دوست بدار هر كه او را دوست بدارد و دشمن بدار هر كه او را دشمن بدارد و يارى كن هر كه او را يارى كند و واگذار هر كه او را رها كند».[/][=&quot][/]

[=&quot]و موضوعی دیگر از کتاب دیگر:[/][=&quot] تاريخ سياسى صدر اسلام، ص: 200[/]


[=&quot] [/]

[=&quot]رسول خدا به هنگام ظهر برخاست و فرمود كه چادرى بر پاى دارند و به على دستور داد كه داخل آن شود. نخستين كسانى را كه رسول فرمود با حضرتش به امارت مؤمنان بيعت كنند، ابو بكر و عمر بودند. اين دو از جاى برنخاستند تا كه از رسول خدا پرسيدند: آيا اين بيعت از سوى خداوند است؟[/]


[=&quot]حضرتش پاسخ‏شان داد كه: آرى! به فرمان خداوند است و شما دو تا بدانيد كه هر كس اين بيعت را نقض كند كافر است و هر كس از على اطاعت نكند كافر است، سخن على سخن من و فرمان او فرمان من است. هر كس با سخن و فرمان على مخالفت كند با من مخالفت كرده است.[/]


[=&quot] [/]
[=&quot] [/]

[=&quot] [/][=&quot]مستدرک الوسایل[/][=&quot] ج3ص 355.[/][=&quot][=&quot][3][/][/][=&quot] [/][=&quot][/]

[=&quot][=&quot][4][/][/][=&quot] [/][=&quot] توضیح: چرا عمر را ، عمر بن خطاب گویند؟ چون مادرش زناکار بوده است و این فرزند، یعنی عمر را از زنا ، به دنیا آورده. آیا حالا باید از این زنا زاده اطاعت کرد؟ یا از کسی که مادر و پدرش بهترین های روزگار بودند و خدا آنها را دوست داشت.؟ یعنی حضرت علی علیه السلام.[/]

[=&quot]غیبت نعمانی ابو عبد الله، محمد بن ابراهيم بن جعفر كاتب نعمانى مشهور به ابن زينب،‏[/][=&quot][=&quot][5][/][/][=&quot] [/][=&quot][/]


[=&quot]، ص 70 و 71.[/][=&quot] [/][=&quot][/]

[=&quot]علمای سنی قرآن را می خوانند ولی به آن عمل نمی کنند. حتی تبلیغ هم که می کنند، مردم را به دینی می آورند که خودشان می خواهند. آنها به دین اسلام تجاوز می کنند، به خانه ای که علی و فرزندانش هستند تجاوز نموده و آنها را اذیت و آزار دادند. [=&quot]


[=&quot]وقتی آنها مردم را به فرقه ی خود می آورند ، بدون شک طبق فرموده ی الهی در قرآن مردم را از خیر دنیوی و سعادت بی بهره می سازند.


[=&quot]چون تنها سعادت در خانواده و خود حضرت علی علیه السلام است.


[=&quot]


[=&quot]این سه نفر از همانند کسانی هستند که آیه فرموده:[=&quot]


[=&quot]


[=&quot]مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ[=&quot] [=&quot]مُعْتَدٍ[=&quot] أَثيم‏[=&quot]


[=&quot]و بسيار جديّت دارند كه مردم را از خير و سعادت باز دارند و در گناه و طغيان [=&quot]


[=&quot]مي كوشند. [=&quot][1]


[=&quot]


[=&quot]پس احادیث کجا هستند.[=&quot]


[=&quot]


[=&quot]ما می گوییم که نواصب خبیث هستند، ادعا و سخن ما اینست که شما الانه و گذشته کودتاچی بودید و هستید.


[=&quot]مگر مسلمانان کودتاچی هستند.، بر ضد اهل بیت کودتا کردید. شبیخون فرهنگی راه انداختید. و با جدیت تمام درصدد محو آثار اهل بیت هستید.


[=&quot]فاطمه پاره ی تن رسول الله بودند. بنا بر قول وهابیان ، حضرت زهرا 28سال عمر کردند (روایات شیعه 18سال می گویند).بازهم به قول خود، شش ماه پس از فوت نبی اکرم شهید شدند.(روایات شیعه، یا گویای 70 یا 90 روز است.)


[=&quot]اگر ایشان در این 28 سال روزی یک حدیث از پیامبر شنیده باشد، چند روایت می شود؟ حتی اگر هفته یا ماهی یک حدیث شنیده باشند، چه قدر می شود؟ حتی اگر سالی یک حدیث باشد چی؟ تا حالا باید 28 حدیث از حضرت مرضیه وجود داشته باشد.پس این احادیث کجاست؟ در کتب شما فقط یک حدیث از متّفق از حضرت وجود دارد.


[=&quot]بنابر نقلیات خودتان حضرت محمد صلوات الله علیه سال دوم هجرت با عایشه ازدواج کرد و نه سال هم با عایشه بودند.ولی شما 2210 حدیث از عایشه در کتب خود دارید، چه طور می شود که حضرت زهرا 28 سال با ایشان بوده و یک حدیث از ایشان وجود دارد ولی عایشه دو سال با ایشان بوده و 2210 حدیث از او در کتب تان دارید؟


[=&quot] در کتب شما از عایشه گفته است که راستگوتر از زهرا سلام خدا بر او باد ندیدم.پس روایات راستگوترین انسان ها کجاست؟ آیا سوزاندید یا زیر خاک دفن کردید؟از این سخنان مشخص است که آنان دشمنان خدا در جلوه ی اسلام هستند.[=&quot][2]


[=&quot]این بیانات حجة الاسلام طبسی نشان می دهد که وهابی ها نه اینکه مسلمان نیستند بلکه کافر هم هستند.


[=&quot]اگر مسلمان هستند چرا قبر های ائمه ی معصومین در بقیع را خراب کردند؟[=&quot][3] خوب پس کسی که دشمن اهل بیت نبی گرامی اسلام است، دشمن رسول الله هم هست و هم کسی که دشمن رسول الله است ، دشمن خدا و ملائکه ی خدا هم هست.


[=&quot]


[=&quot]و اما شیعه ی علی.[=&quot]


[=&quot]


[=&quot]در مورد شیعه ی علی نمی شود صحبت کرد و فقط می شود، فضیلت هایش را گفت. این یک حدیث بس است تا فضیلت شیعه را فهمید.


[=&quot]


[=&quot]حضرت على بن الحسين عليه السّلام فرمود رسول خدا مى‏ فرمود حبّ اهل بيت من در هفت موضع خوفناك براى شما مفید است هنگام مرگ، در گور، موقع برخاستن از قبور، وقت باز شدن كتاب، در رسيدگى حساب، زمان سنجش اعمال و در گذشتن از صراط.[=&quot][=&quot][4][=&quot].


[=&quot]دوست داشتن اهل بیت پیامبر با چه به وجود می آید؟ با شیعه بودن.


[=&quot]بعضی از مردمی که شیعه نیستند و مسلمان نیستند، زیارات حرم و بعضا دعا های مفاتیح و ... و دعا هایی که فرمده اند باید خواند و بعضی مستحب به خوانده شدن اند، حفظ می کنند، این مسئله ثواب یا ... برای مردمی که مسلمان نیستند؛ ندارند.


[=&quot]-----------


[=&quot]ما شیعیان علی معتقدیم که امام هم مانند پیغمبر واجب است از همۀ رذایل و زشتی های ظاهری و باطنی از سن کودکی تا مرگ، پاک باشد.از سهو و عطای عمد ظاهری و باطنی، روحی و جسمی، یا اشتباه معصوم باشد. چون ائمه ، حافظان و محافظان شریعت و بر پا دارنده آن می باشند. حالا آنها در این مورد مانند حال پیامبر است.


[=&quot]پس به همان دلیل که سبب شده تا به عصمت انبیا معتقد شویم همان در مورد معصوم بودن ائمه هم صادق است.


[=&quot]برای خداوند مشکل نیست، این که همۀ عالم را در یک وجود جمع کند.


[=&quot]ما معتقدیم که امام هم مانند نبی واجب است که بزرگ مردم و افضل مردم از نظر علمی و حیث صفات کمالی، شجاعت، کرم، پاکدامنی، صداقت،عدالت، و همچنین از حیث سیاست، تدبیر، عقل، حکمت و اخلاق و... هم از سایر مردم بالاتر باشد.


[=&quot]آیا این مسائل، یعنی کمالات ، صفات زیبا، علم، تدبیر و عقل را ابوبکر و عمر داشتند که بعضی ها به آنها ایمان دارند و پیرو آنها شدند.


[=&quot]در حالی پیشوایان ما یعنی حضرات معصومین ، ائمه ی هدی همه ی این صفات را داشتند و افضل مردم بودند.


[=&quot]آیا معاویه چنین صفاتی داشت و یا پسرش یزید و یا مروان بن حکم چنین صفاتی داشتند؟


[=&quot]اگر شما از نظر بعضی مسائل، امتیازاتی بر شیعه دارید، این ها دلیل نمی شود که شما با فضیلت هستید ، در واقع ما و پیشوایان ما افضل شما و دیگران هستیم. ما را به خاطر دین و پیشوایان مان در آخرت شفاعت می کنند ، شما به که می بالید، به عمر یا ابوبکر. در حالی که در قیامت کفار و اهل جهنم از صدای ناله ی آنها در رنج خواهند بود.


[=&quot]آیا عمر یا ابوبکر فضیلت علمی داشتند؟ در حالی که اولین مکتشفان به اصطلاح برق و ... امام و پیشوایان ما بودند. نه ادیسون و ... .


[=&quot]در حالی که ابوبکر شما از فکر علی ما در سیاست و ... استفاده می کرد.


[=&quot]ابوبکر تدبیر نداشت و هیچ وقت صلاح در دست نگرفت.


[=&quot]البته یک بار شمشیر را به اندازه ی سر یک مداد بیرون آورد و به خاطر اینکه پیامبر به او فرمود: به تو نیازمندیم. چون ابوبکر منتظر شنیدن این کلمه بود، شمشیر را غلاف کرد.


[=&quot]این ماجرا بر می گردد به جنگی که پسرش[=&quot][5] در جنگ بود. چون پسرش از کفار شده بود و در صف کفار بود ، خواست او را بکشد که ...[=&quot][6]


[=&quot]از علم سیاست و جنگ و اداره کردن دنیا و جغرافیای اسلام را نداشت. چون بلند پرواز بود و ننگین، خود را بالاتر از علی علیه السلام می دانست.


[=&quot]اللهم لعنت الله قوم الظالمین . پروردگارا لعن کن غاصبان حکومت علی علیه السلام را.
[=&quot][=&quot][1][=&quot] [=&quot] قلم ، 12 .

[=&quot] [=&quot]سخنان حجت الاسلام طبسی، با کمی تصرف و اضافات. [=&quot][=&quot][2][=&quot] [=&quot]

[=&quot]1- 1308ه.

[=&quot]2- [=&quot]حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَعْدٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص حُبُّ أَهْلِ بَيْتِي نَافِعٌ فِي سَبْعَةِ مَوَاطِنَ أَهْوَالُهُنَّ عَظِيمَةٌ عِنْدَ الْوَفَاةِ وَ فِي الْقَبْرِ وَ عِنْدَ النُّشُورِ وَ عِنْدَ الْكِتَابِ وَ عِنْدَ الْحِسَابِ وَ عِنْدَ الْمِيزَانِ وَ عِنْدَ الصِّرَاط. فضائل شیعه[=&quot]. ص 6 ح2.

[=&quot] عبد الرحمن[=&quot][=&quot][5][=&quot] [=&quot]

[=&quot] [=&quot] [=&quot]چون نمی خواهم آبرویش را ببرم، بقیه را نمی گویم.[=&quot][=&quot][6][=&quot] [=&quot]

َ

[=&quot]و در آخر فدک و حق حضرت زهرا. فاطمة بضعة منّی ... . فاطمه سلام الله پاره ی تن من است ، هر کس او را بیازارد مرا آزرده و هر کس مرا بیازارد خدا را آزرده.[=&quot][1]


[=&quot]


[=&quot]همان طور که در کتب دیگر آمده، فدک حق فاطمه بوده و عمر و ابوبکر آن را غصب کرده اند. چون این مال یا این باغ بدون تاخت و تاز به دست آمده و مال پیامبر بوده است، پیامبر هم به قولی آنرا به ام ابیها داده است.


[=&quot]در کتب اهل سنت وارد است که: روزی علی (ع)و عباس روی این مسئله نزاع می کردند که کار کشید به جایی که به سوی عمر رفتند تا بین شان قضاوتی انجام دهد. (البته عمر از قضاوت سرش نمی شد و علی علیه السلام هم آن را می دانست.)


[=&quot]حضرت علی خود می دانست که عمر این چجنین می گوید. ولی برای اینکه دشمنی به وجود نیاید ، چنین کرد.


[=&quot]اگر حضرت علی می خواست، خودش نزاع را تمام کند، این می شد که حضرت به حکومت اهمیت نمی دهد. (البته منظور از این یعنی اینکه بین مردم نسبت به حکومت فکر بدی نکنند و مردم نگویند که علی به حکومت اهمیت نمی دهد و قصد بدی در مورد حکومت دارد.)


[=&quot]عمر از قضا بین آنها امتناع کرد و نپذیرفت و فقط اموال بنی نضیر را به ایشان داد.


[=&quot]یعنی فدک برای خود و حکومت استبدادی خود برداشت.


[=&quot]البته ابوبکر بعد از غصب، آنرا برگرداند ولی عمر دوباره غصب کرد.


[=&quot]روزی فاطمه ی زهرا به کاخ ابوبکر آمد و خواستار بازگرداندن فدک شد. ابوبکر هم به ایشان تحویل داد. وقتی حضرت از آنجا خارج شد ، در راه عمر لعنت الله را دید و عمر از او علت آمدنش را به کاخ پرسید. فاطمه ماجرا را به عمر گفت. همان لحظه لعنت الله نامه را گرفت و به کاخ آمد و از ابوبکر پرسید تو این نامه را دادی؟ ابوبکر گفت: بلی. حق او ست. همان لحظه عمر نامه را گرفت و در آن تف کرد و پاره اش کرد. خدا [=&quot]لعنش[=&quot] کند. البته فاطمه بعد از یک مسئله که بعد از ماجرا اتفاق افتاد ، دیگر سراغش را نگرفت.


[=&quot]البته بعضی ها گویند که عمربن عبد [=&quot]العزیز [=&quot]آنرا به علویان[=&quot][2]؛ باز گرداند. هنگامی که یزید بن عبدالملک به حکومت رسید آنرا از دست اولاد فاطمه باز پس گرفت و آخر در دست مأمون افتاد و او به فاطمیان تحویل داد. بعد از آنکه متوکل روی کار آمد ، آن را گرفت و به عبدالله بن عمر بازیار داد و در آن زمان 11نخل در آن وجود داشت که عبدالله بن عمر بازیار، مردی به نام بشران بن امیه ثقفی را به مدینه فرستاد. او نخل ها را قطع کرد و خودش هم فلج شد.


[=&quot]چند آیه و حدیث برای استناد به آنها در این جا می آورم که بدانند وقتی کسی بمیرد ، لازم و جایز است که ارث را برای ورثه بگذارد، حتی اگر یک لانه مرغ باشد. مگر ابوبکر نگفت که پیغمبر بعد از خود ارث نمی گذارد، هرچه می گذارد صدقه است. پس چرا سلیمان برای فرزندش ارث گذاشت، یا پیامبران دیگر برای فرزندشان ارث گذاشتند، چرا محمد برای تنها دخترش ارث به جا نگذارد.


[=&quot]دوما مگر نمی گوید که رهبران اسلام و مسلمین نباید ارث بگذارد، چرا خودش که در زمان خود خلیفه ی مسلمانان بود برای دخترش ارث گذاشت، پس اشتباه می کند که ارث فاطمه را می خورد.



[=&quot]تاریخی از آن واقعه و کمی آنطرفتر یعنی پیمان عدم تعرض با یهود مدینه

[=&quot]در مدينه و اطراف آن سه قبيله از يهود سکوت داشتند: يهود بني قرطظه و يهودبني النضير که در خارج از مدينه بودند و يهود بني قينقاع که در کنار مدينه بوده و قلعه آنها به حکم يکي از محلات شهر محسوب مي شد نمايندگان آن سه طائفه به نزد حضرت آمده وپيمان تعرض بستند. از نقله چنين برمي آيد که اين کار در اولين ماه سال اول هجري صورت گرفته است.مؤ يد اين احتمال آن است که يهود پيوسته اهل احتياط بوده و در کارهاي زندگي روي شيطنتي که دارند بسيار دقت به خرج مي دهند.

[=&quot]لذا به نظر مي آيد که با آمدن آن حضرت احساس خطر کرده و فورا به چاره جويي برآمده اند، به هر حال نمايندگان آنها به محضر حضرت آمده و گفتند: يا محمد مردم را به چه چيز دعوت مي کني؟ فرمود: به شهادت لااله الاالله و اني رسول الله، و شمابعثت و آمدن مرا در کتاب تورات پيدا مي کنيد که خروج و بعتثم در مکه و هجرتم به اين حره و سنگستان است و يکي از علماي شما از شام آمد و به شما خبر داد...

[=&quot]گفتند: آنچه گفتي شنيديم آمده ايم براي صلح و پيمان عدم تعرض ‍ که نه بر ضرر تو باشيم ونه بر نفع تو و کسي از دشمنان تو را عليه تو ياري نکنيم، در عوض، تو نيز متعرض ما و کسي از اصحاب ما نشوي تاببينيم کار تو و قوم تو به کجا خواهد رسيد.

[=&quot]رسول خدا اين پيشنهاد را پذيرفت و پيمان عدم تعرض و صلح به اين مضمون بسته شد: يهود کسي از دشمنان آن حضرت ونيز کسي از يارانش را، ياري نخواهد کرد، نه با زبان و نه با دست و نه با سلاح و نه با مرکب، نه در آشکار و نه در پنهان، نه در شب و نه در روز، خدا بر اين پيمان گواه بر آنها است. و اگر اين پيمان را نقض کنند بر رسول الله حلال است که خون آنها را بريزد، زنان و اطفالشان را اسير کند و اموالشان را مصادره نمايد.

[=&quot]براي هر يک از سه طائفه پيمان بخصوصي نوشته نماينده يهود بني نضير در اين کار حيي بن اخطب بود او چون به منزل بازگشت برادرانش جد بن خطب و ابوياسربن اخطب گفتند: چه آوردي؟ گفت: او همان پيامبر است که تورات خبر داده و همان است که علماء ما مژده آمدنش را داده اند، ولي من پيوسته دشمن بي امان او خواهم بود که نبوت از نسل اسحاق خارج شده و در نسل اسماعيل آمده است ما هيچ وقت تابع نسل اسماعيل نخواهيم بود

[=&quot]نماينده يهود بني قريظه در عقد پيمان کعب بن اسد و نماينده قينقاع مخيريق بود که از همه بيشتر ثروت و اموال داشت او بعد از برگشتن به قوم خويش چنين گفت: بياييد به او ايمان آوريم و اهل تورات و قرآن هر دو باشيم؛ ولي يهود بني قينقاع ازوي اطاعت نکردند اينک با سه مطلب اين جريان را به پايان مي بريم:

[=&quot]اول اين که: مخيريق بعدها به رسول الله صلي الله عليه و آله وسلم ايمان آورد و در احد شهيد گرديد و اموالش را به رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم وصيت کرد و آن هفت قطعه ملک وباغات بود که تمام صدقات و مخارج رسول خدا از آنها تأمين مي شد و آنها عبارت بودند از: دلال، عواف، حسني، صافيه، مشربه ام ابراهيم، ميثب و برقه .

[=&quot]رسولخدا صلي الله عليه و آله وسلم آنها را وقف بر فاطمه کرده بود ماريه قبطيه در مشربه ساکن بود.

[=&quot]مرحوم کليني در کافي از حضرت جواد عليه السلام نقل کرده که به راوي فرمود: آن املاک هفتگانه وقف بر فاطمه عليها السلام بود و رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم از عايدات آنها بر ميهانان و تأمين آن ها خارج مي کرد، چون آن حضرت رحلت فرمود، عباس ‍ عموي وي با فاطمه عليها السلام به مخاصمه برخاست. علي عليه السلام و ديگران شهادت دادند که آن حضرت املاک را بر فاطمه عليها السلام آنها را به اميرالمؤ منين و اولادش وصيت فرمود.

[=&quot]ابوبصير گفت: امام باقر عليه السلام به من فرمود: وصيت فاطمه عليها السلام را بر تو بخوانم؟ گفتم: بخوانيد آن حضرت ظرفي را حاضر کرد و از آن نامه اي بيرون آورد که در آن نوشته بود:

[=&quot]بسم الله الرحمن الرحيم هذا ما اوصت به فاطمه بنت رسول الله صلي الله عليه و آله وسلم اوصت بحوائطها السبعة: العواف والدلال و البرقة و الميثب والحسني و الصافية و ما لأم ابراهيم، الي علي بن ابيطالب فان مضي علي فالي الحسن فان مضي الحسن فالي الحسين فان مضي الحسين فالي الاکبر من ولدي شهدالله علي ذلک و المقداد بن الاسود والزبير بن العوام و کتب علي بن ابي طالب.

[=&quot]ظاهرا منظور آن است که آن حضرت نيز، املاک فوق را وقف کرده و توليد آن را به شوهر و فرزندان خويش محول فرموده است وگرنه وصيت زايد بر ثلث جايز نيست.

[=&quot]بنابراين فاطمه زهرا عليها السلام از دو جهت مغصوب الحق واقع شد، يکي از جهت فدک که فرمود: پدرم رسول خدا آن را بر من واگذار فرموده است. ابوبکر گفت:

[=&quot]شاهد بياور، آن حضرت علي بن ابيطالب و حسنين عليهم السلام و ام ايمن غلام رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم را شاهد آورد ولي ابوبکر نپذيرفت ناگفته نماند: حضرت فاطمه متصرف بود و فدک رادر تصرف داشت، شاهد را از مدعي مي خواهند نه از صاحب تصرف. وانگهي اگر رسول الله صلي الله عليه و آله وسلم خودش هم زنه مي شد و شهادت مي داد باز نزد آن قدرت طلبان مقبول نبود، زيرا سياست حکومت آن بود که پولي در دست علي عليه السلام نباشد.

[=&quot]ديگري از جهت املاک هفتگانه بود که فاطمه فرمود: ارث پدر من است و من يگانه فرزند او هستم، ابوبکر حديث خلق الساعه خود را: نحن معاشر الانبياء لانورث ما ترکناه صدقه خواند و گفت: املاک هفتگانه نيز به شما نمي رسد [7] و نعم الحکم الله. سومي سهم قيمت و في ء بود که در کتابهاي مذکور است.

[=&quot]دوم اين که هر سه طايفه از يهود پيمان فوق را بارها شکستند در نتيجه دو گروه از آنها از مدينه اخراج شده و ديگري قتل عام گرديد چنان که خواهد آمد، رسول خدا ناچار بود سخت ترين عمل را درباره آنها انجام بدهد، زيرا که پيوسته به فکر براندازي اسلام بودند، ولي آنان که ذمي بودن را پذيرفتند به احترام زندگي کردند.

[=&quot]سوم آنکه ارتباط بابيگانگان و پيمان عدم تعرض با آن ها و رفت و آمد در حد خريد و فروش و مبادله سفير و غيره به طوري که ضرري به مکتب نداشته باشد جايز است ولي نمي شود آنها را محرم اسرار قرار داد و کارها را با صلاحديد آنها انجام داد و از آنها مشورت خواست چنان که دولتهاي اسلامي اکنون گرفتار آن هستند و حتي يک ليوان آب را هم با مشورت آنها مي خورند، اينجا است که خدا مي فرمايد: لاتتخذوا بطانة من دونکم لايألونکم خبالا ودوا ماعنتم [=&quot][1]

[=&quot] البته در اینجا منظور از علویان همان ائمه علیهماالسلام است.[=&quot][=&quot][2][=&quot] [=&quot]

[=&quot]خواندن این آیات قرآن و ترجمه شان به شما در این امر که بدانید، حتی پیامبر هم ارث می گذارد چرا شما از [=&quot]وارثش [=&quot]گرفتید، کمک می کند.[=&quot]


[=&quot]


[=&quot]آیه اول: كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَكَ خَيرًْا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلىَ الْمُتَّقِين‏.


[=&quot]


[=&quot]ترجمه: فارسی


[=&quot]نوشته شده است بر شما كه چون برسد وقت مرگ يكى از شماها اگر مالى گذارد بايد وصيّت كند در مال خود براى پدر و مادر و خويشان خود، به وصيت نيكويى. اين كار سزاوار است بر پرهيزكاران[=&quot][1]‏.


[=&quot]


[=&quot]

[=&quot]نوشتاری انگلیسی


[=&quot]


[=&quot]Koteba ‘alay­kom edhâ [=&quot]ḥ[=&quot]a[=&quot]ḍ[=&quot]ara a[=&quot]ḥ[=&quot]adakomol­maw­to en taraka khay­ranl­wa[=&quot]ṣ[=&quot]eyyato lel­wâleday­ne wal­aq­rabêna bel­ma’­rôf [=&quot]Ḥ[=&quot]aqqan ‘alal­mottaqên.

[=&quot]


[=&quot]آیه دوم: وَ لَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَاجُكُمْ إِن لَّمْ يَكُن لَّهُنَّ وَلَدٌ فَإِن كَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِن بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَ لَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِن لَّمْ يَكُن لَّكُمْ وَلَدٌ فَإِن كَانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُم مِّن بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَ إِن كاَنَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلَالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكلُ‏ِّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا السُّدُسُ فَإِن كَانُواْ أَكْثَرَ مِن ذَالِكَ فَهُمْ شُرَكَاءُ فىِ الثُّلُثِ مِن بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصىَ‏ بهَِا أَوْ دَيْنٍ غَيرَْ مُضَارٍّ وَصِيَّةً مِّنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ[=&quot]


[=&quot]


[=&quot]


[=&quot]


[=&quot]


[=&quot]ترجمه: فارسی[=&quot]


[=&quot]و از براى شما شوهران است از ارث زن، نصف آن چيزى كه باز گذاشته‏اند زنان شما اگر نباشد از براى زنان اولادى. پس اگر اولاد داشته باشند، ارث براى شما شوهران، چهار يك مال است از آنچه باز گذاشته‏اند آن زنان، بعد از اداى وصيت و پرداخت قرضى كه داشته باشند. و از براى ارث زنان است چهار يك از آنچه باز گذارده‏ايد شما شوهران اگر اولاد نداشته باشيد. پس اگر اولاد داشته باشيد براى زنان هشت يك مقرر است از هر چه گذاشته‏ايد بعد از پرداخت وصيت يا قرض. و اگر مردى يا زنى مرد و وارث او اولاد و پدر و مادر نباشد، بلكه يك برادر يا خواهر مادرى باشد كه آن را «كلاله» گويند از براى هر يك از آنها شش يك است. و اگر برادر و خواهر مادرى زيادتر از يك نفر باشد سه يك است براى ايشان، كه به تساوى قسمت شود. اين در صورتى است كه وارث ابوينى هم در اين طبقه باشد كه باقى از سه يك يا شش يك را به آنها دهند. اگر نه تمام به مادرى داده شود بعد از پرداخت وصيت يا قرض او در صورتى كه وصيت آن ميت يا اقرار او به دين، به قصد ضرر رساندن به وارث نباشد.[=&quot]


[=&quot]مثل اقرار به دين بى‏اصل يا وصيت زياده از ثلث كه آن دين بى‏اصل پذيرفته نيست و زايد از ثلث به اجازه وارث است. اين حكم از جانب خداست و خدا دانا و بردبار است. [=&quot][2]


[=&quot]


[=&quot]نوشتار انگلیسی


[=&quot]
[=&quot]Walakom ne[=&quot]ṣ[=&quot]­fo mâ taraka az­wâjokom ellam yakollâhonna walad Fa­en kâna lahonna waladon falakomorrobo’o memmâ tarak­n Mem ba’­de wa[=&quot]ṣ[=&quot]eyyateyyô[=&quot]ṣ[=&quot]êna behââ aw day­n Walahonnarrobo’o memmâ tarak­tom ellam yakollakom walad Fa­en kâna lakom waladon falahonnath­thomono memmâ tarak­tom Mem ba’­de wa[=&quot]ṣ[=&quot]eyyaten tô[=&quot]ṣ[=&quot]ôna behââ aw day­n Wa en kâna rajoloyyôratho kalâlatan awem­raatow walahôô akhon aw okh­ton falekolle wâ[=&quot]ḥ[=&quot]edem men­homassodos Fa­en kânôô ak­thara men dhâleka fahom shorakââ­o feth­tholoth Mem ba’­de wa[=&quot]ṣ[=&quot]eyyateyyô[=&quot]ṣ[=&quot]â behââ aw day­nen ghay­ra mo[=&quot]ḍ[=&quot]ârr Wa[=&quot]ṣ[=&quot]eyyatam menallâh Wallâho ‘alêmon [=&quot]ḥ[=&quot]alêm.

[=&quot]


[=&quot]


[=&quot]حدیث اول: امام باقر علیه السلام، الوصیة للوارث لا بأس بها.[=&quot]


[=&quot]


[=&quot]ترجمه: فارسی


[=&quot] اشکالی در وصیت برای وارث نیست. [=&quot][3][=&quot]


[=&quot]


[=&quot]حدیث دوم:شیخ طوسی، تصح الوصیة للوارث مثا الابن و الابوین، ...


[=&quot]


[=&quot]ترجمه:فارسی


[=&quot] وصیّت برای وارث مثل پسر و پدر و مادر صحیح است[=&quot][4].[=&quot]


[=&quot]


[=&quot] پس این مسئله نشان از بی عقلی و نافهمی ابوبکر و عمر را نشان می دهند. آنها همیشه حق اهل بیت نبی را خورده اند.


وسلام

[=&quot]

[=&quot] بقره 180.[=&quot][=&quot][1][=&quot] [=&quot]

[=&quot] نساء 12.[=&quot][=&quot][2][=&quot] [=&quot]

[=&quot] کافی ج7ص10ح3.[=&quot][=&quot][3][=&quot] [=&quot]

[=&quot] الخلاف، کتاب الوصیة.[=&quot][=&quot][4][=&quot] [=&quot]

موضوع قفل شده است