علت وسوسه ودرمان آن
تبهای اولیه
گاهی برخی از مردم در امور زندگی خویش به جای دقت، وسواس به خرج میدهند. بطور نمونه در انتخاب همسر چنان وسواس به خرج میدهند که فرصت جوانی تمام میشود و همسر مورد نظر خود را نمییابند،
--------------------------------------------------------------------- درمان وسوسه
الله تعالي انسان را با سلاحی کار آمد مجهز کرده است و آن سلاح استعاذه است، در پناه رحمت و حمایت حضرت حق خزیدن، برترین سلاح در برابر وسوسه های شیطان است پس هر جا که دستورات و اوامر الهی در کار باشد و آدمی میل به انجام آنها نداشته باشد و یا اینکه نواهی و ممنوعیت هایی باشند و آدمی بخواهد مرتکب آن شود همچنین تفکرات منفی همه و همه ناشی از تزریقات وساوس شیطانی است.
الله تعالي دراین باره ارشاد میفرماید: «و اما ینزغنک من الشیطان نزغ فاستعذ بالله انه سمیع علیم» [اعراف: 200]. اگر از شیطان وسوسهای به تو رسد، به الله پناه ببر، زیرا که او شنوای دانا است.
در جایی دیگر از قرآن میخوانیم: «و قل رب اعوذ بک من همزات الشیاطین و اعوذ بک رب ان یحضرون» و بگو ای پروردگار من از وسوسههای شیاطین به تو پناه میبرم و به تو پناه میجویم پروردگارم از اینکه نزد من حاضر شوند.
حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله نیز در این موردمیفرمایند: «یاتی الشیطان احدکم فیقول: من خلق کذا؟ من خلق کذا؟ حتی یقول من خلق ربک؟ فاذا بلغه فاستعذ بالله و لینته» متفق عليه
«شیطان نزد یکی از شما آمده و میگوید: فلان چیز را چه کسی آفریده است؟ فلان چیز را چه کسی آفریده است؟ (تا اینکه سوالی نسبت به الله در قلب او پیدا میشود هنگامی که آفریننده هر چیز خدا است) پس آفریننده خدا چه کسی است؟ چون سلسله سوال به اینجا رسید لازم است که آدمی به خدا پناه ببرد و از این سوال باز آید».
البته استعاذه هم مراتبی دارد یکی از مراتب آن استعاذه زبانی است یعنی اینکه آدمی هنگام مراجعه با وسوسه های شیطانی بگوید: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
مرتبه دیگر استعاذه استعاذه قلبی است یعنی اینکه آدمی با تمام جان و دل خویش به سمت حضرت حق رو کند و از او استمداد بجوید و به قدرت، عدالت و جبروت او تعالي بیندیشد، این استعاذه مؤمن را از ارتکاب معصیت و ایجاد وسوسه مصون میدارد.
در قرآن کریم ماجرای حضرت یوسف علیه السلام مطرح شده که ایشان مورد ابتلا و آزمایش الهی قرار گرفتند، اندکی وسوسه در دل ایشان ایجاد شد، زیرا او نیز انسان بود ولی بلافاصله به خدا متوسل شد و دعا کردند: «و الا تصرف عنی کیدهن أصب الیهن و أکن من الجاهلین» [یوسف: 33]. «و اگر شر نیرنگ ایشان را از من باز نداری، بدانان میگرایم و دامن عصمت به معصیت میآلایم و خویشتن را بدبخت مینمایم و آن وقت از زمره نادانان میگردم».
یکی دیگر از راههای معالجه وسوسه بیاعتنایی به شکهای بسیار و پی در پی است مثلا اگر در نماز مشغول هستیم و دچار وسوسه شدیم بدون توجه به آن نماز مان را ادامه دهیم.
راه دیگر برای درمان وسوسه مشغول کردن خود به کار دیگر، زیرا تمرکز نمودن بر وسوسه نه تنها آن را برطرف نمیسازد بلکه باعث گسترش آن میگردد و پس برای پیشگیری از وسوسه باید سمت و سو افکار را تغییر داد و به کار و اندیشه ای دیگر پرداخت، بدین منظور آن حضرت پیامبرصلیاللهعلیهوسلم دعایی را تعلیم دادند كه هنگام وسوسه شیطان به الله پناه جسته و به طرف چپ سه بار تف نماید، راه اخیر برای رهایی از بند وسواس، تقریب به درگاه الله از طریق دوری جستن از گناهان و انجام کارهای نیک و خیر خصوصا واجبات است. الله تعالي این معنا را مکررا بیان فرموده است از جمله میفرماید: «انه لیس له سلطان علی الذین امنوا و علی ربهم یتوکلون انما سلطانه علی الذین یتوله» [النحل 99].
«همانا شیطان بر کسانی که ایمان آورده و بر پروردگارشان توکل مینمایند تسلطی ندارد. بی شک سلطه او بر کسانی است که او را دوست دارند».
این آیه بر آن دلالت دارد که الله جل جلاله از پرهیزکاران محافظت میکند وشیاطین فقط بر دوستداران شان چیرهاند.
حاتم اصم رحمه الله گفت: هر روز بامداد ابلیس مرا وسوسه میکند که امروز چه میخوری؟ میگویم: مرگ
گوید: چه میپوشی؟ ميگویم: کفن
ميگوید کجا هستی و منزلت کجاست؟ ميگویم: در قبر
وقتی چنین پاسخ دندان شکنی را میشنود، میفهمد که هرگز در کمند وسوسه او گرفتار نخواهم شد، آنگاه میگوید: تو برای من مرد ناخوشی هستي، زیر از تو خیر، نصیب و سهمی به ما نمیرسد. بعد از این سخن با حزن و اندوه از ما دور میشود [تذکرة الاولیاء: 1/27].
----------------------------------------------------------------------------------
سلام
ممنون از گزينش تون
ولي بهتر بود كه نام نويسنده و منبع هم ذكر شود تا اجحافي در حق او نشود
حق يارتون
نكتههايي براي قطع وسوسه
1. تخليه نفس از صفات رذيله:
راههاي نفوذ شيطان به دل را ببنديم و با آنها مبارزه كنيم، چرا كه حتي اگر يكي از آنها باز باشد شيطان داخل ميشود و مشغول وسوسه ميگردد. راههايي چون شهوت، غضب، طمع، حسادت، دشمني، خودبزرگبيني، ترس، محبتدنيا، فقر، تعصبي بودن، بدگمان به خدا و انسانها بودن و... توجه به اين نكته بسيار مهم است كه در بسياري اوقات، اعمال بد و سوء رفتار ما موجب پديد آوردن افكار باطل ميباشد كه هر قدر معاصي و زشتيهاي رفتارها بيشتر رسوخ نمايد اين افكار نيز شدت مي يابد.
2. پركردن دل به شريفترين ملكات
گشودن درهاي نيك و پسنديده مانند انجام كارهاي نيك و توبه و پشيماني از رفتار بد گذشته خصوصاً تلاشي براي رسيدن به اخلاق خوب ، احترام به پدر و مادر، ذكرالهي در دل و زبان و توجه جدي به انجام واجبات همواره بدانيم كه اگر با معنويت و فضايل زيباي اخلاقي انس بگيريم غير قابل توصيف لذتي دارد.
3. استفاده از منابع ديني، بحمدالله ما منابع ارزشمندي در دينمان داريم كه ميتوانيم بهترين بهره ها را از آن منابع غني ببريم، از جمله ارتباط مستمر با بزرگان و علماء، و داشتن دوستان پاك و اهل تقوي، شركت در جلسات مذهبي، مطالعة كتابهاي با ارزش و متنوع ديني، مطالعه مستمر رسالة احكام و عمل به آن، كمك گرفتن و متوسل شدن به اهلبيت عصمت و طهارت ـ عليهم السلام ـ و....
4. مواظبت بر ذكر خدا
به ذكر الهي مشغول شدن در دل و با زبان، چرا كه پس از دو مرحله اول باز امكان نفوذ شيطان از راه هاي مخفي وجود دارد وبايد با استمداد و كمك گرفتن از خداوند به وسيله ذكرهاي قلبي يعني دل را به ياد خدا مشغول ساختن راه را براي هرگونه نفوذ شيطان ببنديم .
ثمره اين علاج
بستن راههاي خيالات و از بين بردن وسوسهها اگر چه سخت است لكن مرتبهاي بزرگ است. چرا كه از مداومت ذكر خدا و ياد خدا ، انس به او حاصل مي شود و از انس به او مرتبه شوق لقاي او و محبت او كه بزرگترين مراتب رحمت الهي است به دست مي آيد و درهاي شناخت از عالم رحمت بي كران الهي گشوده مي شود و به آن سبب از تاريكيها، شكها و خيالات و وسوسهها بيرون ميآيد و در اين صورت است كه نفس انساني به مرتبه ايمان و ثبات در عقايد و معارف مي رسد چنانكه خداي تعالي فرمود: « الا بذكرالله تطمئن القلوب». يعني آگاه باش به سبب ياد خدا دل ها به مرتبه ايمان ميرسد.
آري! ذكر و ياد خدا راه رهايي از دامهاي شيطان است . كيمياي تذكر، بندگان را از وسوسههاي شيطان ميرهاندو به بارگاه قرب ربوبي مي برد.
انسان هر لحظه كه از ياد خدا غافل ماند شيطان در دلش جا باز مي كند و شروع به وسوسه مي نمايد. آيه 83 سوره صاد مي فرمايد: «هر كه از ياد خداوند رحمان باز ميماند، برانگيزانيم شيطان را كه قرين و همنشين او باشد».
و در سورة اعراف آيه 201 آمده است: «كساني كه متقي و پرهيز كارند هر گاه بر ايشان وسوسهاي از شيطان برسد، هشيار و متذكر خدا ميشوند. پس به واسطة تذكر، ديده بصريت ايشان بينا ميشود و از چنگ وسواس رها مي گردند».
برخي از وسوسههاي اعتقادي به دليل شبهات است كه لازم است براي شبهه زدايي با افراد كارشناس ديني مشورت كنيم و با دريافت پاسخي قانع كننده آنها را بر طرف كنيم.
در پايان يادآور ميشويم كه چه بسا اين گونه در ذهن برخي از افراد با ايمان بيايد ولي مهم اين است كه افكار مؤمن با زيركي و هوشياري خود مراقب سلامت روح از فتنههاي شيطاني باشد. پس مهم اين است كه نگذاريم اين وسوسهها در دلمان نفوذ كند و مراقب اعمال نيك و انجام واجبات و حفظ نعمت والاي حجت اهل بيت ـ عليهم السلام ـ باشيم كه با هيچ چيز نميتوان آن را معامله كرد.
وسواس اعتقادي
يكي از نمونه هاي بارز وسوسههاي شيطاني وسوسههاي اعتقادي است . شيطان به اندك راضي نيست و به هر شكلي در دل راه مييابد تا آدمي را از صراط ايمان بلغزاند . آري! شيطان ميكوشد تا مومنان را در اعتقادات و مباني فكري و سوسه كند و پايه هاي ايماني آنها را سست سازد و در مقابل مومنان همان گونه كه به خداوند استغاذه مي كنند و به درگاه او پناه مي برند و از امامان معصوم عليهم السلام و بقاع متبركه آنان و حج وعمره و نماز و روزه و صدقه و صله ارحام وخوش زباني وتقدم در سلام و به ويژه لعن ونفرين بر شيطان و دشمنان خداوند و معصومين (ع) استمداد مي جويند. بايد اين وسوسه هاي اعتقادي را به ياري عقل و انديشه رفع كنند تا بتوانند در برابر وسوسه هاي اعتقادي شيطان بايستند.
رواياتي در وسواس اعتقادي
درزمينه وسوسه هاي اعتقادي رواياتي ميآوريم تا به مدد انديشيدن در آنها بنيادهاي ايمان خويش را استوارتر سازيم.
مردمي به پيغمبر -صلي اله عليه و اله- شكايت كردند از وسوسه هايي كه در دل آنها مي افتد كه اگر باد آنها را به جاي دور اندازد يا قطعه قطعه شوند دوستتر دارند از اينكه اين وسوسه ها را به زبان آورند. رسول خدا -صلي اله عليه و اله - فرمود: «اين را فهميديد كه اين وسوسه ها بر شما بسيار سنگين است ؟ عرض كردند : آري! فرمود: پس هرگاه احساس كرديد اين خطورات شيطاني به سراغتان آمده بگويد : آمنا بالله و رسوله و لاحول و لاقوه إلا بالله.»
خداوند متعال درباره بندگانش رحمتهاي عمومي و همگاني دارد كه شامل مؤمن و كافر است و اين به دليل رحمانيتي است كه خداوند دارد ، و نيز لطفهايي ويژه به بندگان صالح و مؤمن خود دارد كه به سبب رحيميت اوست. چنين نيست كه خداوند به وسوسه هاي پليد ابليسي كه در اعتقادات بندگان بي اعتنا باشد.به محض پناهندگي بندگان به درگاه خداوند دستگيري خواهند شد و حضرتش براي آسايش آنان از بعضي كارهايي كه لازمه آن عذاب و عقاب است صرف نظر مي فرمايد .مثل ناداني و جهل و فراموشي وسهو و اشتباه و تقصير و ناتواني بر انجام كار و اجبار... اين همه الطاف در حديثي به نام حديث رفع آمده است.
تقويت روح ايمان و دلگرمي مسلمانان و مؤمنان مي نمايد:
از امام -عليه السلام- راجع به وسوسه هايي كه شيطان هاي جني و انسي در قلب ايجاد مي نمايند پرسيده شد. آن حضرت فرمود: «چه كسي مي تواند دل خود را از وسوسه هاي شيطاني اگرچه بصورت حديث نفساني باشد نگهدارد؟» باز از آن حضرت سؤال گرديد اگر اين وسوسه هاي شيطاني اعتقادي فراوان و بزرگ شود؟ فرمود: «بگو لااله الاالله» و در حديث ديگر واردشده بگو «لاحول ولاقوه الا بالله».
از جميل بن دراج روايت شد كه گفت: «به امام صادق عليه السلام عرض كردم به درستي كه شيطان در قلبم وسوسه بزرگي مي كند» آن حضرت فرمود: «بگو لا اله الا الله». جميل گفت «هرگاه كه آن نوع وسوسه ها در دلم مي آمد با ذكر لا اله الا الله آن وسوسه از بين مي رفت» حضرت امام صادق عليه السلام فرمود: «مردي نزد پيغمبر (ص) آمده عرض كرد اي رسول خدا! هلاك شدم حضرت فرمود: «آن خبيث نزد تو آمد بتو گفت : ترا چه كسي آفريده ؟ گفتي: خدا. سپس به تو گفت : خدا را چه كسي آفريده؟ آن مرد عرض كرد آري! سوگند به آن كه تو را به راستي به نبوت برانگيخته چنين بود. پس رسول خدا فرمود: «به خدا اين محض ايمان است.» يعني همين ترس از اينكه هلاك شده باشي هنگامي كه اين خاطره در دلش گذشته محض و عين ايمان است. زيرا كافر از اين خاطره ها. بلكه بالاتر از آنها هراسي در دل ندارد ) و در حديث ديگر فرمود: «به تحقيق شيطان از راه كردار، شما را وسوسه مي كند و موفق نمي شود و از راه گمراهي در عقايدتان وسوسه مي كند. پس در اين حال ، هر كدام از شما بايد خداوند يكتا را ياد كنيد.»
هر کس در هر مرحله ای از ایمان و در هر سن و سال گاه گرفتار وسوسه های شیطانی می گردد . گاه در خود احساس می کند که نیروی محرک شدیدی در درون جانش آشکار شده و او را به سوی گناه دعوت می کند . وسوسه ها و تحریک ها مسلماً در سنین جوانی بیش تر است .تنها راه نجات از آلودکی ها در چنین شرایط سختی ،فراهم ساختن سرمایه تقوا است.(1)
خداوند در قرآن کریم می فرماید: إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُون؛(2)
پرهیزکاران هنگامی که گرفتار وسوس های شیطان می شوند، به یاد خدا و پاداش و کیفر او می افتند و در پر تو یاد او حق را می بینند و بینا می گردند.
وسوسه های نفس و شیطان همانند میکروب های بیماری زا هستند که در همه وجود دارند، ولی در بنیه ها و جسم های ضعیف می توانند فعالیت کنند. اما آن هایی که جسم سالم و نیرومند و قوی دارند ،بر میکروب ها غلبه می کنند و این در حالی است که گنهکاران برادران شیطان و در دام او گرفتارند. (3)
برای رویارویی با وسوسههای شیطانی، ابتدا باید دشمن و راههای نفوذ او را شناخت . وی را مهار کرد و سپس او را به عقب راند و در گامهای نهایی به اسارت کشید.
همچنین باید از محیط آلوده و همنشین بد دوری جست ،زیرا این دو، جز عوامل و راه نفوذ شیطان ،به درون انسان هستند،و برای گمراهی انسان نقش بسزایی دارند.
با توجه به این مقدمه راه های مبارزه با وساوس شیطانی عبارتند از:
1- نگهبانی و مراقبت:
شیطان با جان ما سر و کار دارد. از این رو باید از آن حراست کنیم. راههای مراقبت عبارتند از:
أ) تقوا پیشگی:
قرآن مجید تقوا را لباسی بر اندام جان آدمی میداند که آن را به خوبی میپوشاند و حفظ میکند: «لباس التّقوی ذلک خیر؛(4) بهترین جامه، تقوا است».
امام علی علیه السلام تقوا را دژی نفوذ ناپذیر میداند که رخنهای در آن ممکن نیست.(5)
ب) کنترل اعضا و جوارح:
زبان، چشم، گوش، فکر و همة اعضا و جوارح، درهای ورودی به قلباند. پس باید این ها را کنترل کرد.
ج) محاسبه:
بعد از کنترل نوبت به محاسبه میرسد، یعنی برای جبران ضعفها و برنامهریزی برای آینده ارزیابی لازم است.
2- واکنش مناسب:
در برابر هر وسوسهای باید واکنش مناسب صورت گیرد.
پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «دشمنان تو از جن، ابلیس و سپاهیان او است. پس اگر نزد تو آمد و گفت: فرزندت مُرد، به خود بگو: زندگان برای مردن آفریده شدهاند. اگر آمد و گفت: مال تو از دست رفت، بگو: ستایش خدای را که میدهد و میگیرد و زکات را از من برد. اگر آمد و گفت: مردم به تو ستم میکنند، ولی تو ستم نمیکنی بگو: روز قیامت آنان که ستم کردند گرفتارند. اگر آمد و گفت: چه قدر نیکی میکنی، بگو: گناهان من بیش از نیکیهای من است. اگر آمد و گفت: چه قدر نماز میگزاری بگو: غفلت من از نمازهایم بیش تر است. اگر آمد و گفت: چه قدر بخشش میکنی، بگو آن قدر که میگیرم، از آن چه میبخشم زیادتر است. اگر گفت: چه قدر به تو ستم میکنند بگو: من بیش تر ستم کردهام. اگر گفت: چه قدر برای خدا کار میکنی، بگو: چه بسیار معصیتها کردهام».(6)
3- استعاذه:
در برابر هجوم وسوسههای شیطان، لازم است به پناهگاهی مطمئن پناه ببرید و آن توجه به خدا و یاد او است. قرآن مجید میفرماید: «اگر از شیطان وسوسهای به تو رسد، به خدا پناه ببر که او شنوای دانا است».(7)
4- مجهز شدن به تجهیزات:
در برابر تهاجم وسیع شیطان، باید در میدان کارزار، همواره مسلح باشیم. برخی از تجهیزات در حدیث پیامبر اکرم(ص) مطرح شده است. حضرت میفرماید: «آیا شما را آگاه کنم بر کاری که اگر انجام دادید، شیطان از شما فاصله میگیرد، به اندازة فاصله مشرق تا مغرب؟ گفتند: آری. فرمود: روزه صورت شیطان را سیاه میکند . صدقه، کمرش را میشکند. دوستی برای خدا و کمک برای عمل صالح، پشت او را میبُرد . استغفار، بند دلش را میبرد».(8)
5- آشنایی با دامهای شیطان:
برای رهایی از وساوس شیطانی باید مواظب دامهای او بود. یکی از دامهای خطرناک شیطانی، دوستی دنیا است.
امام علی علیه السلام میفرماید: «از دنیا حذر کن، زیرا دام شیطان و جایگاه فساد ایمان است».(9)
دام دیگر که از مهمترین ابزار کار شیطان به شمار میرود، هواپرستی است، زیرا تا پایگاهی درون انسان وجود نداشته باشد، شیطان قدرت بر وسوسهگری ندارد. شیطان خواستههای نفسانی انسان را تأیید میکند. قرآن مجید میفرماید: «تو هرگز بر بندگان من تسلط نخواهی یافت ،مگر گمراهانی که از تو پیروی میکنند».(10) بندة خدا تابع هوا و هوس نیست و خواست خدا را مقدّم میدارد.
یکی دیگر از دامهای شیطانبرای مردان ، زنان و غضب است. امام علی علیه السلام میفرماید:
«برای شیطان کمندی بزرگتر از خشم و زنان نیست».(11) منظور از این سخن، زیر سؤال بردن شخصیت زن نیست، بلکه منظور آن است که از طریق اختلاط با زن و ارتباط نامشروع با وی، و جذابیتی که جنس مخالف دارد، شیطان مردم را میفریبد، همانگونه که از طریق مال و زینت دنیا که ذاتاً بد نیستند، وارد میشود. همچنین خشم و غضب و تصمیمها از روی غضب که غالباً بر مردان مستولی میشود.
برخی از امور دیگر نیز در مخالفت با وسوسههای شیطان مؤثر است:
1- انجام یک سری مستحبات ،مثلاً همیشه با وضو بودن و زبان را به ذکر، مخصوصاً «لا حول و لا قوة الاّ باللَّه العلی العظیم» عادت دادن. نیز خواندن قرآن در اوقات مختلف.
2- خود را از بیکاری، تنهایی و عوامل وسوسهانگیز دور نگه داشتن.
3- ذهن را همواره به امور ارزشمند متوجه ساختن و عادت دادن.
4- مطالعه و تفکر دربارة خدا و قیامت.
5- به طور منظم ،مثلاً هفتگی به زیارت اهل قبور رفتن و نسبت به عاقبت خود و احوال پس از مرگ اندیشیدن.
6- شرکت کردن در مراسم دینی و فعالیت جدی در مسائل فرهنگی اجتماعی و نماز را با توجه و حال و عاشقانه و با حضور قلب خواندن.
پینوشتها:
1.آیت الله مکارم شیرازی ،تفسیر نمونه ، ج 7 ، ص 66 ،دارالکتب الاسلامیة،تهران،1374ش
2.اعراف(7) ،آیه201
3.تفسیر نمونه ، ج 7 ، ص 67.
4. اعراف (7) آیه 26.
5. نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه 157.
6. شیخ عباس قمی،سفینة البحار، ج 1، ص 100.دارالاسوة،تهران،1422ق
7. اعراف ، آیه 200.
8.شیخ عباس قمی، سفینة البحار، ج 2، ص 64.دارالاسوة،تهران،1422ق
9. شرح آقا جمال الدين خوانسارى بر غرر الحكم، ج 2، ص 279.دانشگاه تهران ،تهران 1366ش
10. حجر (15 ) آیه 42.
11. شرح آقا جمال الدين خوانسارى بر غرر الحكم،ج 5 ،ص83.
منبع : pasokhgoo.ir