علت وسوسه ودرمان آن

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
علت وسوسه ودرمان آن

علت وسوسه

عامل عمده وسواس، خود شخص وسواسی است. حب ذات و غافل شدن ازذکر و یاد پروردگار مهربان و انجام کارهای باطل و حرام و فعالیت ذهنی برایامور بی‌مورد از علل عمدۀ وسواس است. با مطالعاتی که روان شناسان روی بیماران مبتلا به انواع وسواس انجام داده‌اند، در یافته‌اند که قسمت جلو مغز که مرکز تصمیم‌گیری است، در بیماران مبتلا به وسواس دائما در حال فعالیت است، مثلا در افراد طبیعی وقتی تصمیم به شستن دست گرفته می‌شود و آن کار انجام می‌شود، مرکز تصمصم‌گیری دیگر خاموش می‌گردد. اما در آدمهای وسواسی این عمل دوباره تکرار می‌گردد؛ یعنی باز این تصمیم علی رغم میل باطنی خود فرد گرفته می‌شود که باید دوباره دست را شست و آب کشی کرد،به عبارت دیگر ذهن چنین بیماران از صاحب آن تبعیت نمی‌کند.
گاهی برخی از مردم در امور زندگی خویش به جای دقت، وسواس به خرج می‌دهند. بطور نمونه در انتخاب همسر چنان وسواس به خرج می‌دهند که فرصت جوانی تمام می‌شود و همسر مورد نظر خود را نمی‌یابند،

انواع وسوسه:

الف: یکی از وسوسه‌های بسیار شایع بین کسانی که مبتلا به وسوسه هستند مرض وسوسه در وضوست. این افراد چنان وضو می‌گیرند که اگر فرد غیر مسلمانی آنان را در حالت وضو گرفتن تماشا کند می‌پندارد ایشان مشغول به نوعی درمان پوست هستند. این مبتلایان این کار را آن قدر تکرار می‌کنند که وقت فضیلت عبادت می‌گذرد و آن قدر آب می‌ریزند که به جای ثواب غسل و وضو مرتکب گناه بزرگ اسراف می‌شوند.

ب: وسوسه بی وضو بودن. کار شیطان همواره وسوسه‌های آزار دهنده و شکنجه کننده است، از قبیل این که مومن بعد از فراغ از وضو بیهوده احساس می‌کند که بی وضو ‌شده است. حضرت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم برای درمان چنین وسوسه‌ای می‌فرمایند: هرگاه شیطان شخصی را مبتلا به وسوسه نمود که بی‌ضو شده است در مقابل به وسوسه شیطان باید بگوید: تو دروغ می‌گویی، مگر اینکه به نقض وضوی خود مطمئن باشد و بویی را با بینی و یا صدایی را با گوش بشنود. [سنن ابی داود: 1/147].

ج: وسوسه در نماز. از بهترین شکارگاههای شیطان نماز است، هنگامی که بنده نماز می‌خواند شیطان سوسه‌اش می‌کند یا این که گمراهش می‌نماید به طوری که نمی‌داند چند رکعت خوانده است.

د: برخی از وساوس شیطان گاهی به مراحل خطرناکتری می‌رسد و تا مرحله اعتقادات مؤمن پیش می‌رود، یعنی در دلهای مؤمنان در باره ذات الله و برپایی روز رستاخیز، بهشت، جهنم و... وسوسه‌هایی را القاء می‌کند در چنین وساوسی تا زمانی که عقیده شخص درست باشد و با زبان و عمل خود بر اسلام استوار باشد آسیبی به ایمان شخص وارد نخواهد شد و مؤمن از دایره ایمان خارج نمی‌شود.

هـ: وسوسه در باره ارتکاب برخی از گناهان. مثلا در دل این تصور ایجاد می‌شود که فلان گناه را انجام می‌دهم و احیانا گاهی به سمت برخی از گناهان کشش پیدا نموده و به ارتکاب آن مایل می‌گردد بر اثر این گونه تخیلات نیز تا زمانی که آن را عملی نکند مواخذه‌ای نخواهد بود اما هر گاه به آن تصور جامه عمل پوشید مورد بازخواست الهی قرار می‌گیرد، از حضرت ابو هریره رضی‌الله‌عنه روایت است که رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: «الله تعالي خیالات و وسوسه‌های قلبی امت مرا معاف کرده است و بر آنها مواخذه نخواهد بود تا زمانی که بر آن عمل نکرده و یا با زبان تکلم نکرده باشد». [رواه الشیخان].

گاهی در قلب آدمی خیالات و وسوسه‌های نامطلوب و غیر قابل تحملی خطور می‌کند و گاهی پرسشها واعتراضات ملحدانه‌ای قلب و مغز آدمی را مضطرب می‌سازد. در این حدیث اطمینان خاطر داده شده است که بر این خیالات و وسوسه‌ها از سوی الله جل جلاله مواخذه‌ای نخواهد بود تا زمانی که جنبه عملی و یا قولی نداشته باشد.

آری! هنگامی که از مرز وسوسه و خیال عبور کرده و در عمل و یا قول شخص قرار گیرند بر آنها مواخذه خواهد شد. پس بنده باید شکر و سپاس پروردگار را به جای آورد که با فضل و کرم او قلبش از پذیرش و تسلم در مقابل این خیالات و وسوسه‌ها، مصون مانده و منجر به اقدام علمی نشده است.

--------------------------------------------------------------------- درمان وسوسه

الله تعالي انسان را با سلاحی کار آمد مجهز کرده است و آن سلاح استعاذه است، در پناه رحمت و حمایت حضرت حق خزیدن، برترین سلاح در برابر وسوسه های شیطان است پس هر جا که دستورات و اوامر الهی در کار باشد و آدمی میل به انجام آنها نداشته باشد و یا اینکه نواهی و ممنوعیت هایی باشند و آدمی بخواهد مرتکب آن شود همچنین تفکرات منفی همه و همه ناشی از تزریقات وساوس شیطانی است.
الله تعالي دراین باره ارشاد می‌فرماید: «و اما ینزغنک من الشیطان نزغ فاستعذ بالله انه سمیع علیم» [اعراف: 200]. اگر از شیطان وسوسه‌ای به تو رسد، به الله پناه ببر، زیرا که او شنوای دانا است.
در جایی دیگر از قرآن می‌خوانیم: «و قل رب اعوذ بک من همزات الشیاطین و اعوذ بک رب ان یحضرون» و بگو ای پروردگار من از وسوسه‌های شیاطین به تو پناه می‌برم و به تو پناه می‌جویم پروردگارم از اینکه نزد من حاضر شوند.
حضرت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز در این موردمی‌فرمایند: «یاتی الشیطان احدکم فیقول: من خلق کذا؟ من خلق کذا؟ حتی یقول من خلق ربک؟ فاذا بلغه فاستعذ بالله و لینته» متفق عليه
«شیطان نزد یکی از شما آمده و می‌گوید: فلان چیز را چه کسی آفریده است؟ فلان چیز را چه کسی آفریده است؟ (تا اینکه سوالی نسبت به الله در قلب او پیدا می‌شود هنگامی که آفریننده هر چیز خدا است) پس آفریننده خدا چه کسی است؟ چون سلسله سوال به اینجا رسید لازم است که آدمی به خدا پناه ببرد و از این سوال باز آید».
البته استعاذه هم مراتبی دارد یکی از مراتب آن استعاذه زبانی است یعنی اینکه آدمی هنگام مراجعه با وسوسه های شیطانی بگوید: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
مرتبه دیگر استعاذه استعاذه قلبی است یعنی اینکه آدمی با تمام جان و دل خویش به سمت حضرت حق رو کند و از او استمداد بجوید و به قدرت، عدالت و جبروت او تعالي بیندیشد، این استعاذه مؤمن را از ارتکاب معصیت و ایجاد وسوسه مصون می‌دارد.
در قرآن کریم ماجرای حضرت یوسف علیه السلام مطرح شده که ایشان مورد ابتلا و آزمایش الهی قرار گرفتند، اندکی وسوسه در دل ایشان ایجاد شد، زیرا او نیز انسان بود ولی بلافاصله به خدا متوسل شد و دعا کردند: «و الا تصرف عنی کیدهن أصب الیهن و أکن من الجاهلین» [یوسف: 33]. «و اگر شر نیرنگ ایشان را از من باز نداری، بدانان می‌گرایم و دامن عصمت به معصیت می‌آلایم و خویشتن را بدبخت می‌نمایم و آن وقت از زمره نادانان می‌گردم».
یکی دیگر از راههای معالجه وسوسه بی‌اعتنایی به شکهای بسیار و پی در پی است مثلا اگر در نماز مشغول هستیم و دچار وسوسه شدیم بدون توجه به آن نماز مان را ادامه دهیم.
راه دیگر برای درمان وسوسه مشغول کردن خود به کار دیگر، زیرا تمرکز نمودن بر وسوسه نه تنها آن را برطرف نمی‌سازد بلکه باعث گسترش آن می‌گردد و پس برای پیشگیری از وسوسه باید سمت و سو افکار را تغییر داد و به کار و اندیشه ای دیگر پرداخت، بدین منظور آن حضرت پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وسلم دعایی را تعلیم دادند كه هنگام وسوسه شیطان به الله پناه جسته و به طرف چپ سه بار تف نماید، راه اخیر برای رهایی از بند وسواس، تقریب به درگاه الله از طریق دوری جستن از گناهان و انجام کارهای نیک و خیر خصوصا واجبات است. الله تعالي این معنا را مکررا بیان فرموده است از جمله می‌فرماید: «انه لیس له سلطان علی الذین امنوا و علی ربهم یتوکلون انما سلطانه علی الذین یتوله» [النحل 99].
«همانا شیطان بر کسانی که ایمان آورده و بر پروردگارشان توکل می‌نمایند تسلطی ندارد. بی شک سلطه او بر کسانی است که او را دوست دارند».
این آیه بر آن دلالت دارد که الله جل جلاله از پرهیزکاران محافظت می‌کند وشیاطین فقط بر دوستداران شان چیره‌اند.

وسوسه های شیطان و انسان هوشیار:
حاتم اصم رحمه الله گفت: هر روز بامداد ابلیس مرا وسوسه می‌کند که امروز چه می‌خوری؟ می‌گویم: مرگ
گوید: چه می‌پوشی؟ ميگویم: کفن
ميگوید کجا هستی و منزلت کجاست؟ ميگویم: در قبر
وقتی چنین پاسخ دندان شکنی را می‌شنود، می‌فهمد که هرگز در کمند وسوسه او گرفتار نخواهم شد، آنگاه می‌گوید: تو برای من مرد ناخوشی هستي، زیر از تو خیر، نصیب و سهمی به ما نمی‌رسد. بعد از این سخن با حزن و اندوه از ما دور می‌شود [تذکرة الاولیاء: 1/27].
----------------------------------------------------------------------------------

وسوسه و راه حل آن

واژه وسواس به گفته «راغب» در «مفردات» در اصل صدای آهسته‌ای است که بعد از به هم خوردن زینت‌آلات برمی‌خیزد. سپس به هر صدای آهسته‌ای گفته شده، و بعد از آن به خطورات و افکار بد و نامطلوبی که در دل و جان انسان پدیدمی‌آید. اساس و ریشه وسواس از نظر پیشوایان دینی عبارت از شیطان و نیروی نامرئی است که به درون آدمی راه می‌یابد و او را به اندیشه های نابخردانه سوق می‌دهد چرا که قلب آدمی می‌تواند خانه‌ای برای فرشتگان و یا لانه‌ای برای شیاطین باشد، آیینه دل، صورت اعمال آدمی را باز می‌نمایاند و جلوه‌های رحمانی یا شیطانی را منعکس می‌سازد، شیطان نیز با دامها و تورها بر سر راه حقیقت ایستاده است تا رهروان این راه را بفریباند و آنان را از صراط مستقیم منحرف نماید. شیطان طرق انحراف و گمراهی انسان را تزیین و چراغانی می‌کند و راه گناه و جرم را در نظر او خوش و زیبا جلوه می‌دهد اصولا برنامه های شیطان با مخفی کاری آمیخته است و گاه چنان در گوش جان بشر می‌دمد که انسان می‌پندارد این افکار و تخیلات وارداتی، فکر و اندیشه خود اوست و از درون جانش نشات می‌گیرد وهمین باعث اغوا و گمراهی او می‌شود. کار شیطان تزیین است و مخفی کردن باطل در لعابی از حق، و دروغ در پوسته‌ای از صداقت و گناه در لباس عبادت وگمراهی در پوشش هدایت، خلاصه هم خودشان مخفی هستند و هم برنامه هایشان پنهان است ولی آنگاه که آدمی از الله یاد می‌کند و نیروی الهی را به استمداد می‌طلبد و آن را به قلب خود راه می‌دهد شیطان و نیروی نامرئی بدخواه و بداندیش از دل او متواری و رانده می‌شود.

منشأ وسوسه:وسوسه از چند راه بروز می‌کند:

الف: وسوسه‌ای که از جانب شیطان و یاران اوست و شیطان در مورد آن سوگند خورده است. قرآن مکرراً این مطلب را بیان کرده است: «قال فبما اغویتنی لاقعدن لهم صراطک المستقیم ثم لاتینهم من بین ایدیهم و من خلفهم و عن ایمانهم و عن شمائلهم و لا تجد اکثرهم شاکرین» [اعراف: 15].

« شیطان گفت: بدان سبب که مرا گمراه داشتی، من بر سر راه مستقیم تو در کمین آنان می‌نشینم، سپس از پیش‌رو و از پشت سر و از طرف راست و از طرف چپ- و از هر جهت که بتوانم- به سراغ ایشان می‌روم و از راه حق منحرفشان می‌نمایم تا بدانجا که بیتشر آنان را سپاسگذار نخواهی یافت».

ب: وسوسه نفس اماره و هوای نفسانی که از شیطان هم سخت‌تر و کینه‌توز تر است و حضرت یوسف علیه السلام آن را «امارة بالسوء» خوانده است؛ آنجا که می‌فرماید: «و ما ابری نفسی ان النفس لامارة بالسوء» [یوسف 53].

«من نفس خود را تبرئه نمی‌کنم چرا که نفس سرکش طبیعتا به شهوات می‌گراید و زشتیها را تزیین می‌نماید ومردمان را به بدیها و نابکاریها می‌خواند».

ج: وسوسه‌ای که از جانب دوستان بد و شیطان انسي است، الله متعال ارشاد می‌فرماید: «و یعض الظالم علی یدیه یقول یالیتنی اتخذت مع الرسول سبیلا یا ویلتی لیتنی لم اتخذ فلانا خلیلا لقد اضلنی عن الذکر بعد اذ جاءنی و کان الشیطان للانسان خذولا» [فرقان 29-27].

«و در آن روز ستمکار هر دو دست خویش را از شدت حسرت و ندامت به دندان می‌گیرد و می‌گوید: کاش با رسول الله راه بهشت را بر می‌گزیدم ای کاش من فلانی را دوست نمی‌گرفتم بعد از آن که قرآن به دستم رسیده بود مرا گمراه کرد و از حق منحرف و منصرف کرد آری شیطان انسان را خوار می‌دارد».

گاهی این سه عامل به طور مستقیم و بی‌پرده آدمی را وسوسه می‌کنند؛ مثلا وقتی کسی به زنی نامحرم چشم بدوزد آن زن نیز به او اظهار تمایل کند، تحریکات نفس و شهوت، وسوسه و ترغیب شیطان و تمایلات آن زن نامحرم و وسوسه او آشکار و مستقیم و بی‌پرده است، چنین وسوسه‌ای خطرناک و پیامد های مهلک و زیان باری در پی خواهد داشت.

نشانه های وسوسه

1- اجتناب وسواسی از همگان به بهانه ناپاکی و آلودگی روحی آنان.

2- شک در عبادات، نیت و تعداد رکوع و سجده و این که چه نمازی بوده است؟

3- ترسهای بیهوده در باره لباس و آلودگی آب و اتفاق حوادث و ...

4- تردید، مثل شک در بستن درب اتاق و شیراب و...

5- اجبار، این که فرد خود را در هر کاری مجبور تصور کند گرچه نیازی هم به آن نباشد از قبیل ادای احترام و تعارفات و سوگند خوردن دراموری که احتیاج به قسم ندارد.

6- در حل و رفع مسائل و مشکلات حتی عادی و روز مره خود را در بن بست ببیند و در نتیجه مرتکب تکرار کارهای بیهوده می‌شود.

7- لجاجت و عناد، وسواسی در تمام کارهایش با پشتکاری که هیچ فایده ای ندارد لجاجت نشان می‌دهد.

8- فکرهای بیهوده کردن مانند اینکه نکند فرزند یا پدر یا مادر و همسرم بمیرند، آتش سوزی رخ دهد، زلزله نیاید و...

9- پرداختن به اعمالی که انجام آن از عهده بیشتر انسانها عادی بیرون است، مثل شستن مکرر چیزی، بیشتر در بانوان تجلی می‌کند، اگر چه مردان مبتلا به این اثر هم کم نیستند. اینان به اندازه‌ای به شستن بیهوده گرفتارند که امکان دارد در زمستان به بیماری های خطرناکی هم مبتلا شوند.

10- سخت‌گیری برای موضوعاتی جزیی و اشکال‌تراشی و عیب جویی از همسر و فرزندان و اطرافیان که این صفت مایه مرگ تدریجی پیوند زن و شوهر است.

سلام
ممنون از گزينش تون
ولي بهتر بود كه نام نويسنده و منبع هم ذكر شود تا اجحافي در حق او نشود
حق يارتون

نكته‌هايي براي قطع وسوسه

1. تخليه نفس از صفات رذيله:
راه‌هاي نفوذ شيطان به دل را ببنديم و با آنها مبارزه كنيم، چرا كه حتي اگر يكي از آنها باز باشد شيطان داخل مي‌شود و مشغول وسوسه مي‌گردد. راه‌هايي چون شهوت، غضب، طمع، حسادت، دشمني، خودبزرگ‌بيني، ترس، محبتدنيا، فقر، تعصبي بودن، بدگمان به خدا و انسان‌ها بودن و... توجه به اين نكته بسيار مهم است كه در بسياري اوقات، اعمال بد و سوء رفتار ما موجب پديد آوردن افكار باطل مي‌باشد كه هر قدر معاصي و زشتي‌هاي رفتارها بيشتر رسوخ نمايد اين افكار نيز شدت مي يابد.
2. پركردن دل به شريف‌ترين ملكات
گشودن درهاي نيك و پسنديده مانند انجام كارهاي نيك و توبه و پشيماني از رفتار بد گذشته خصوصاً تلاشي براي رسيدن به اخلاق خوب ، احترام به پدر و مادر، ذكرالهي در دل و زبان و توجه جدي به انجام واجبات‌ همواره بدانيم كه اگر با معنويت و فضايل زيباي اخلاقي انس بگيريم غير قابل توصيف لذتي دارد.
3. استفاده از منابع ديني، بحمدالله ما منابع ارزشمندي در دين‌مان داريم كه مي‌توانيم بهترين بهره ها را از آن منابع غني ببريم، از جمله ارتباط مستمر با بزرگان و علماء، و داشتن دوستان پاك و اهل تقوي، شركت در جلسات مذهبي، مطالعة كتاب‌هاي با ارزش و متنوع ديني، مطالعه مستمر رسالة‌ احكام و عمل به آن، كمك گرفتن و متوسل شدن به اهلبيت عصمت و طهارت ـ عليهم السلام ـ و....
4. مواظبت بر ذكر خدا
به ذكر الهي مشغول شدن در دل و با زبان، چرا كه پس از دو مرحله اول باز امكان نفوذ شيطان از راه هاي مخفي وجود دارد وبايد با استمداد و كمك گرفتن از خداوند به وسيله ذكرهاي قلبي يعني دل را به ياد خدا مشغول ساختن راه را براي هرگونه نفوذ شيطان ببنديم .

ثمره اين علاج
بستن راه‌هاي خيالات و از بين بردن وسوسه‌ها اگر چه سخت است لكن مرتبه‌اي بزرگ است. چرا كه از مداومت ذكر خدا و ياد خدا ، انس به او حاصل مي شود و از انس به او مرتبه شوق لقاي او و محبت او كه بزرگ‌ترين مراتب رحمت الهي است به دست مي آيد و درهاي شناخت از عالم رحمت بي كران الهي گشوده مي شود و به آن سبب از تاريكي‌ها، شك‌ها و خيالات و وسوسه‌ها بيرون مي‌آيد و در اين صورت است كه نفس انساني به مرتبه ايمان و ثبات در عقايد و معارف مي رسد چنانكه خداي تعالي فرمود: « الا بذكرالله تطمئن القلوب». يعني آگاه باش به سبب ياد خدا دل ها به مرتبه ايمان مي‌رسد.
آري! ذكر و ياد خدا راه رهايي از دام‌هاي شيطان است . كيمياي تذكر، بندگان را از وسوسه‌هاي شيطان مي‌رهاندو به بارگاه قرب ربوبي مي برد.
انسان هر لحظه كه از ياد خدا غافل ماند شيطان در دلش جا باز مي كند و شروع به وسوسه مي نمايد. آيه 83 سوره صاد مي فرمايد: «هر كه از ياد خداوند رحمان باز مي‌ماند، برانگيزانيم شيطان را كه قرين و همنشين او باشد».
و در سورة اعراف آيه 201 آمده است: «كساني كه متقي و پرهيز كارند هر گاه بر ايشان وسوسه‌اي از شيطان برسد، هشيار و متذكر خدا مي‌شوند. پس به واسطة تذكر، ديده بصريت ايشان بينا مي‌شود و از چنگ وسواس رها مي گردند».
برخي از وسوسه‌هاي اعتقادي به دليل شبهات است كه لازم است براي شبهه زدايي با افراد كارشناس ديني مشورت كنيم و با دريافت پاسخي قانع كننده آنها را بر طرف كنيم.
در پايان يادآور مي‌شويم كه چه بسا اين گونه در ذهن برخي از افراد با ايمان بيايد ولي مهم اين است كه افكار مؤمن با زيركي و هوشياري خود مراقب سلامت روح از فتنه‌هاي شيطاني باشد. پس مهم اين‌ است كه نگذاريم اين وسوسه‌ها در دلمان نفوذ كند و مراقب اعمال نيك و انجام واجبات و حفظ نعمت والاي حجت اهل بيت ـ عليهم السلام ـ باشيم كه با هيچ چيز نمي‌توان آن را معامله كرد.

وسواس اعتقادي
يكي از نمونه هاي بارز وسوسه‌هاي شيطاني وسوسه‌هاي اعتقادي است . شيطان به اندك راضي نيست و به هر شكلي در دل راه مي‌يابد تا آدمي را از صراط ايمان بلغزاند . آري! شيطان مي‌كوشد تا مومنان را در اعتقادات و مباني فكري و سوسه كند و پايه هاي ايماني آنها را سست سازد و در مقابل مومنان همان گونه كه به خداوند استغاذه مي كنند و به درگاه او پناه مي برند و از امامان معصوم عليهم السلام و بقاع متبركه آنان و حج وعمره و نماز و روزه و صدقه و صله ارحام وخوش زباني وتقدم در سلام و به ويژه لعن ونفرين بر شيطان و دشمنان خداوند و معصومين (ع) استمداد مي جويند. بايد اين وسوسه هاي اعتقادي را به ياري عقل و انديشه رفع كنند تا بتوانند در برابر وسوسه هاي اعتقادي شيطان بايستند.

رواياتي در وسواس اعتقادي
درزمينه وسوسه هاي اعتقادي رواياتي مي‌آوريم تا به مدد انديشيدن در آنها بنيادهاي ايمان خويش را استوارتر سازيم.
مردمي به پيغمبر -صلي اله عليه و اله- شكايت كردند از وسوسه هايي كه در دل آنها مي افتد كه اگر باد آنها را به جاي دور اندازد يا قطعه قطعه شوند دوست‌تر دارند از اين‌كه اين وسوسه ها را به زبان آورند. رسول خدا -صلي اله عليه و اله - فرمود: «اين را فهميديد كه اين وسوسه ها بر شما بسيار سنگين است ؟ عرض كردند : آري! فرمود: پس هرگاه احساس كرديد اين خطورات شيطاني به سراغتان آمده بگويد : آمنا بالله و رسوله و لاحول و لاقوه إلا بالله.»
خداوند متعال درباره بندگانش رحمت‌هاي عمومي و همگاني دارد كه شامل مؤمن و كافر است و اين به دليل رحمانيتي است كه خداوند دارد ، و نيز لطف‌هايي ويژه به بندگان صالح و مؤمن خود دارد كه به سبب رحيميت اوست. چنين نيست كه خداوند به وسوسه هاي پليد ابليسي كه در اعتقادات بندگان بي اعتنا باشد.به محض پناهندگي بندگان به درگاه خداوند دستگيري خواهند شد و حضرتش براي آسايش آنان از بعضي كارهايي كه لازمه آن عذاب و عقاب است صرف نظر مي فرمايد .مثل ناداني و جهل و فراموشي وسهو و اشتباه و تقصير و ناتواني بر انجام كار و اجبار... اين همه الطاف در حديثي به نام حديث رفع آمده است.
تقويت روح ايمان و دلگرمي مسلمانان و مؤمنان مي نمايد:
از امام -عليه السلام- راجع به وسوسه هايي كه شيطان هاي جني و انسي در قلب ايجاد مي نمايند پرسيده شد. آن حضرت فرمود: «چه كسي مي تواند دل خود را از وسوسه هاي شيطاني اگرچه بصورت حديث نفساني باشد نگهدارد؟» باز از آن حضرت سؤال گرديد اگر اين وسوسه هاي شيطاني اعتقادي فراوان و بزرگ شود؟ فرمود: «بگو لااله الاالله» و در حديث ديگر واردشده بگو «لاحول ولاقوه الا بالله».
از جميل بن دراج روايت شد كه گفت: «به امام صادق عليه السلام عرض كردم به درستي كه شيطان در قلبم وسوسه بزرگي مي كند» آن حضرت فرمود: «بگو لا اله الا الله». جميل گفت «هرگاه كه آن نوع وسوسه ها در دلم مي آمد با ذكر لا اله الا الله آن وسوسه از بين مي رفت» حضرت امام صادق عليه السلام فرمود: «مردي نزد پيغمبر (ص) آمده عرض كرد اي رسول خدا! هلاك شدم حضرت فرمود: «آن خبيث نزد تو آمد بتو گفت : ترا چه كسي آفريده ؟ گفتي: خدا. سپس به تو گفت : خدا را چه كسي آفريده؟ آن مرد عرض كرد آري! سوگند به آن كه تو را به راستي به نبوت برانگيخته چنين بود. پس رسول خدا فرمود: «به خدا اين محض ايمان است.» يعني همين ترس از اينكه هلاك شده باشي هنگامي كه اين خاطره در دلش گذشته محض و عين ايمان است. زيرا كافر از اين خاطره ها. بلكه بالاتر از آنها هراسي در دل ندارد ) و در حديث ديگر فرمود: «به تحقيق شيطان از راه كردار، شما را وسوسه مي كند و موفق نمي شود و از راه گمراهي در عقايدتان وسوسه مي كند. پس در اين حال ، هر كدام از شما بايد خداوند يكتا را ياد كنيد.»

هر کس در هر مرحله ای از ایمان و در هر سن و سال گاه گرفتار وسوسه های شیطانی می گردد . گاه در خود احساس می کند که نیروی محرک شدیدی در درون جانش آشکار شده و او را به سوی گناه دعوت می کند . وسوسه ها و تحریک ها مسلماً در سنین جوانی بیش تر است .تنها راه نجات از آلودکی ها در چنین شرایط سختی ،فراهم ساختن سرمایه تقوا است.(1)
خداوند در قرآن کریم می فرماید: إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُون‏؛(2)
پرهیزکاران هنگامی که گرفتار وسوس های شیطان می شوند، به یاد خدا و پاداش و کیفر او می افتند و در پر تو یاد او حق را می بینند و بینا می گردند.
وسوسه های نفس و شیطان همانند میکروب های بیماری زا هستند که در همه وجود دارند، ولی در بنیه ها و جسم های ضعیف می توانند فعالیت کنند. اما آن هایی که جسم سالم و نیرومند و قوی دارند ،بر میکروب ها غلبه می کنند و این در حالی است که گنهکاران برادران شیطان و در دام او گرفتارند. (3)
برای رویارویی با وسوسه‌های شیطانی، ابتدا باید دشمن و راه‌های نفوذ او را شناخت . وی را مهار کرد و سپس او را به عقب راند و در گام‏های نهایی به اسارت کشید.
همچنین باید از محیط آلوده و همنشین بد دوری جست ،زیرا این دو، جز عوامل و راه نفوذ شیطان ،به درون انسان هستند،و برای گمراهی انسان نقش بسزایی دارند.
با توجه به این مقدمه راه های مبارزه با وساوس شیطانی عبارتند از:
1- نگهبانی و مراقبت:
شیطان با جان ما سر و کار دارد. از این رو باید از آن حراست کنیم. راه‌های مراقبت عبارتند از:
أ) تقوا پیشگی:
قرآن مجید تقوا را لباسی بر اندام جان آدمی می‌داند که آن را به خوبی می‌پوشاند و حفظ می‌کند: «لباس التّقوی ذلک خیر؛(4) بهترین جامه، تقوا است».
امام علی علیه السلام تقوا را دژی نفوذ ناپذیر می‌داند که رخنه‏ای در آن ممکن نیست.(5)
ب) کنترل اعضا و جوارح:
زبان، چشم، گوش، فکر و همة اعضا و جوارح، درهای ورودی به قلب‌اند. پس باید این ها را کنترل کرد.
ج) محاسبه:
بعد از کنترل نوبت به محاسبه می‌رسد، یعنی برای جبران ضعف‏ها و برنامه‌ریزی برای آینده ارزیابی لازم است.
2- واکنش مناسب:
در برابر هر وسوسه‏ای باید واکنش مناسب صورت گیرد.
پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «دشمنان تو از جن، ابلیس و سپاهیان او است. پس اگر نزد تو آمد و گفت: فرزندت مُرد، به خود بگو: زندگان برای مردن آفریده شده‏اند. اگر آمد و گفت: مال تو از دست رفت، بگو: ستایش خدای را که می‌دهد و می‌گیرد و زکات را از من برد. اگر آمد و گفت: مردم به تو ستم می‌کنند، ولی تو ستم نمی‌کنی بگو: روز قیامت آنان که ستم کردند گرفتارند. اگر آمد و گفت: چه قدر نیکی می‌کنی، بگو: گناهان من بیش از نیکی‏های من است. اگر آمد و گفت: چه قدر نماز می‌گزاری بگو: غفلت من از نمازهایم بیش تر است. اگر آمد و گفت: چه قدر بخشش می‌کنی، بگو آن قدر که می‌گیرم، از آن چه می‌بخشم زیادتر است. اگر گفت: چه قدر به تو ستم می‌کنند بگو: من بیش تر ستم کرده‏ام. اگر گفت: چه قدر برای خدا کار می‌کنی، بگو: چه بسیار معصیت‏ها کرده‏ام».(6)
3- استعاذه:
در برابر هجوم وسوسه‏های شیطان، لازم است به پناهگاهی مطمئن پناه ببرید و آن توجه به خدا و یاد او است. قرآن مجید می‌فرماید: «اگر از شیطان وسوسه‏ای به تو رسد، به خدا پناه ببر که او شنوای دانا است».(7)
4- مجهز شدن به تجهیزات:
در برابر تهاجم وسیع شیطان، باید در میدان کارزار، همواره مسلح باشیم. برخی از تجهیزات در حدیث پیامبر اکرم(ص) مطرح شده است. حضرت می‌فرماید: «آیا شما را آگاه کنم بر کاری که اگر انجام دادید، شیطان از شما فاصله می‌گیرد، به اندازة فاصله مشرق تا مغرب؟ گفتند: آری. فرمود: روزه صورت شیطان را سیاه می‌کند . صدقه، کمرش را می‌شکند. دوستی برای خدا و کمک برای عمل صالح، پشت او را می‌بُرد . استغفار، بند دلش را می‌برد».(8)
5- آشنایی با دام‏های شیطان:
برای رهایی از وساوس شیطانی باید مواظب دام‏های او بود. یکی از دام‏های خطرناک شیطانی، دوستی دنیا است.
امام علی علیه السلام می‌فرماید: «از دنیا حذر کن، زیرا دام شیطان و جایگاه فساد ایمان است».(9)
دام دیگر که از مهم‏ترین ابزار کار شیطان به شمار می‌رود، هواپرستی است، زیرا تا پایگاهی درون انسان وجود نداشته باشد، شیطان قدرت بر وسوسه‌گری ندارد. شیطان خواسته‏های نفسانی انسان را تأیید می‌کند. قرآن مجید می‌فرماید: «تو هرگز بر بندگان من تسلط نخواهی یافت ،مگر گمراهانی که از تو پیروی می‌کنند».(10) بندة خدا تابع هوا و هوس نیست و خواست خدا را مقدّم می‌دارد.
یکی دیگر از دام‏های شیطانبرای مردان ، زنان و غضب است. امام علی علیه السلام می‌فرماید:
«برای شیطان کمندی بزرگ‏تر از خشم و زنان نیست».(11) منظور از این سخن، زیر سؤال بردن شخصیت زن نیست، بلکه منظور آن است که از طریق اختلاط با زن و ارتباط نامشروع با وی، و جذابیتی که جنس مخالف دارد، شیطان مردم را می‌فریبد، همان‌گونه که از طریق مال و زینت دنیا که ذاتاً بد نیستند، وارد می‌شود. هم‌چنین خشم و غضب و تصمیم‌ها از روی غضب که غالباً بر مردان مستولی می‌شود.
برخی از امور دیگر نیز در مخالفت با وسوسه‏های شیطان مؤثر است:
1- انجام یک سری مستحبات ،مثلاً همیشه با وضو بودن و زبان را به ذکر، مخصوصاً «لا حول و لا قوة الاّ باللَّه العلی العظیم» عادت دادن. نیز خواندن قرآن در اوقات مختلف.
2- خود را از بیکاری، تنهایی و عوامل وسوسه‏انگیز دور نگه داشتن.
3- ذهن را همواره به امور ارزشمند متوجه ساختن و عادت دادن.
4- مطالعه و تفکر دربارة خدا و قیامت.
5- به طور منظم ،مثلاً هفتگی به زیارت اهل قبور رفتن و نسبت به عاقبت خود و احوال پس از مرگ اندیشیدن.
6- شرکت کردن در مراسم دینی و فعالیت جدی در مسائل فرهنگی اجتماعی و نماز را با توجه و حال و عاشقانه و با حضور قلب خواندن.

پی‌نوشت‏ها:
1.آیت الله مکارم شیرازی ،تفسیر نمونه ، ج 7 ، ص 66 ،دارالکتب الاسلامیة،تهران،1374ش
2.اعراف(7) ،آیه201
3.تفسیر نمونه ، ج 7 ، ص 67.
4. اعراف (7) آیه 26.
5. نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه 157.
6. شیخ عباس قمی،سفینة البحار، ج 1، ص 100.دارالاسوة،تهران،1422ق
7. اعراف ، آیه 200.
8.شیخ عباس قمی، سفینة البحار، ج 2، ص 64.دارالاسوة،تهران،1422ق
9. شرح آقا جمال الدين خوانسارى بر غرر الحكم‏، ج 2، ص 279.دانشگاه تهران ،تهران 1366ش
10. حجر (15 ) آیه 42.
11. شرح آقا جمال الدين خوانسارى بر غرر الحكم‏،ج 5 ،ص83.

منبع : pasokhgoo.ir

سلام عالی وآموزنده است موفق باشید

موضوع قفل شده است