▓•• پیامک و اشعار ویژه سیدالشهداء ابا عبدالله الحسین علیه السلام •• ▓

تب‌های اولیه

168 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
▓•• پیامک و اشعار ویژه سیدالشهداء ابا عبدالله الحسین علیه السلام •• ▓

ارباب ، صداي قدمت مي آيد
هنگامه اوج ماتمت مي آيد
ما ،در تب داغ و غم تو مي سوزيم
ده روز دگر محرمت مي آيد

بوی محرم که میاد خیمه و پرچمش میاد

فرشته از تو آسمون برای ماتمش میاد


مسافرهای کربلا دارن میرن به مهمونی


دل رو بزن به قافله اگه میخوای جا نمونی


توی صف زنجیر زنها آقا تماشات میکنه


اگه یه قطره عاشقی وصل به دریات میکنه


کنار هر سقا خونه به تشنه ها آب بنوشون


بچه های کوچولو رو لباس سقا بپوشون


وقتی که مشکی میپوشی فاطمه از راه میرسه


میگه فرشته ها بیاین داره میره حسینیه


غذای نذری رو ببین چه عطری داره تو کوچه


مردم براش میمیرن تا ببرن تو هر خونه


آقا امام رضا دوست داره اون فردی که


امام حسین بهش بگه شفاعتش با من بوده



منبع :اینجا

باز محرم رسید


باز محرم رسيد، دلم چه ماتمزده
کسي ميان اين دل، خيمه ماتم زده

باز محرم رسيد، شدم چه حيران و مست
از اين همه عاشقي، دوباره ام مست مست

باز محرم رسيد، ميکده ها وا شدند
تمام عاشقانت، واله و شيدا شدند

باز محرم رسيد، اين من و گريه هاي
رفع عطش مي کند، فرات اشک هايم

باز محرم رسيد، شهر سيه پوش توست
دل ، نگران رنج خواهر مظلوم توست

باز محرم رسيد، مدرسه عشق باز
کلاس درس زينب، کار نموده آغاز

باز محرم رسيد، وعده گه بيدلان
فصل جنون و مستي، صاحبِ صاحبدلان

باز محرم رسيد، تا سحر آواره ام
ميان ميخانه ها، مستم و ديوانه ام

باز محرم رسيد، عاشقي سوداگريست
گرمي بازار عشق، شور دل زينبيست

(تبیان)

محرم آمد و دل مي تپد براي حسين

شعار بزم سخن نام دلگشاي حسين

عروج پاک حسين است افتخار زمان

و جادوانه ترين عشق با نداي حسين

نماز عشق چه شيرين و باشکوه بود

اگر چه غرق به خون است دست‌هاي حسين

شنيد نغمه ي تکبير جبرئيل حزين

به سجده گاه ادب گشت همصداي حسين

ز بردباري خورشيد بسي عجيب باشد

که ذره، ذره نگرديد در عزاي حسين

صداي شبنم مهتاب با نسيم سحر

ز شوق بوسه بباريد بر لقاي حسين

ستاره ها همه خاموش در حريم سپهر

ز آه ناله ي طفلان و اقرباي حسين

مرام راه حسين است درس مکتب ما

به عاشقان وفادار بر ولاي حسين

درود بر همه ي شاهدان و جان بازان

علي الخصوص بر سقاي با وفاي حسين

بهانه شمع بود صادقانه پروانه

کند به شيوه عشاق جان فداي حسين

حسين سرچشمه مهر و وفا بود

و نور ديدگان مصطفي بود

و آن گنجينه شهر مدينه

نصيب خاک پاک کربلا بود




چند تا ترانه مونده تا بشنوی صدامو
چند شب دیگه مونده تا ببینی چشامو



السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ

وَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَ عَلَى أَوْلادِ الْحُسَيْنِ

وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَيْن


شیعیان، دیگر هوای نینوا دارد حسین
کوی دل با کاروان کربلا دارد حسین

ازحریم کعبه جدش به اشک شست دست
مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین

می برد در کربلا هفتاد ودو ذبح عظیم
بیش از این ها حرمت کوی منی دارد حسین

پیش رو راه دیار نیستی کافیش نیست
اشک وآه عالمی هم درقفا دارد حسین

بس که محملها رود منزل به منزل با شتاب
کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین

رخت ودیباج حرم چون گل به تاراجش برند
تا بجایی که کفن از بوریا دارد حسین:geryeh:

بردن اهل حرم دستور بود و سر غیب
ور نه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین

سروران پروانه گان شمع رخسارش ولی
چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین:Shekastan Del:

سربه قاچ زین نهاداین راه پیمای عراق
می نماید خود که عهدی با خدا دارد حسین

او وفای عهد را با سرکند سودا ولی
خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین

دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا
با کدامین سر کند مشکل دو تا دارد حسین

سیرت آل علی با سرنوشت کربلاست
هر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین

آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند
عزت وآزادگی بین تا کجا دارد حسین

دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیت
داوری بین با چه قومی بی حیا دارد حسین

بعد از اینش صحنه ها و پرده ها اشکست وخون
دل تماشا کن چه رنگین سینه ما دارد حسین

ساز عشقست وبه دل هر زخم پیکان زخمه ای
گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین

دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز
با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین

شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا
جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین:geryeh:

اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریار
کاندر این گوشه عزای بی ریا دارد حسین




سید محمدحسین شهریار


ســـلام مــن بــه مـحـرم

ســـلام مــن بــه مـحـرم، مـحـرم گــــل زهــرا

بـه لطـمه‌هـای ملائـک بـه مــاتـم گــل زهـرا

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه تشنـگی عـجـیـبـش

بـه بـوی سیـب زمـینِ غـم و حـسین غریـبش

سلام من بـه محـرم بـه غصـه و غــم مـهـدی

به چشم کاسه ی خون و به شال ماتم مـهـدی

سـلام من بــه مـحـرم بـه کـربـلا و جـلالــش

به لحظه های پـرازحزن غرق درد و ملامش

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه حـال خستـه زیـنـب

بـه بــی نـهــایــت داغ دل شـکــستــه زیـنـب

سلام من به محرم به دست ومشک ابوالفضل

بـه نـا امیـدی سقـا بـه سـوز اشـک ابوالفضل

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه قــد و قـامـت اکـبـر

بـه کـام خـشک اذان گـوی زیـر نـیزه و خنجر

سلام من به محرم به دسـت و بـازوی قـاسم

به شوق شهد شهادت حنـای گـیـسـوی قـاسم

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه گـاهـواره‌ی اصـغـر

به اشک خجلت شاه و گـلـوی پـاره‌ی اصـغـر

سـلام مـن بـه مـحـرم به اضـطـراب سـکـیـنـه

بـه آن مـلـیـکـه، کـه رویش ندیده چشم مدینه

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه عـاشـقـی زهـیـرش

بـه بـازگـشـتـن حُر و عروج خـتـم به خیرش

سلام من بـه محرم بـه مسـلـم و به حـبـیـبش

به رو سپیدی جوُن و به بوی عطر عجیـبـش

سلام من بـه محرم بـه زنگ مـحـمـل زیـنـب

بــه پـاره، پـاره تــن بــی سـر مـقـابـل زیـنـب

سلام من به محـرم به شـور و حـال عیـانـش

سلام من به حسـیـن و به اشک سینه زنـانش

بال فرشته که خاک پای حسین است
فرش حسینیه عزای حسین است

فاطمه دنبالش است روز قیامت
هر که به دنبال دسته های حسین است

شعر من و تو که افتخار ندارد
تا که خدا مرثیه سرای حسین است

رحمت زهرا برای اینکه بریزد
منتظر گریه ای برای حسین است

در دل مردم چه هست کار نداریم
در دل ما که برو بیای حسین است

دست به سمت کسی دراز نکردیم
هر دو جهان دست ما گدای حسین است

گندم شهر حسین روزی ما شد
باز سر سفره ها غذای حسین است

قیمت اشک برای خون خدا هست
دست همان کس که خون بهای حسین است

پرچم کرببلا همیشه بلند است
حافظ پرچم اگر خدای حسین است

هر چه که ما خواستیم فاطمه داده
آنچه فقط مانده کربلای حسین است

علی اکبر لطیفیان

[=tahoma]

[=&quot][/]
[=&quot]هر دم به گوشم می رسد آوای زنگ قافله[/]

[=&quot]ايــن قافله تــــا کربلا ديگــر نـــدارد فاصله[/]

[=&quot]از کعبه گِـــل آمده، تـــا کعبه دل می رود [/]

[=&quot]اين کاروان غم فزا، منزل به منزل می رود [/]

[=&quot]يک زن ميان محملی، بر ناقه در تاب و تب است [/]

[=&quot]عبـاس و اکبــر دور او، ايـن زن خدا يا زينب است [/]

[=&quot]لحظه به لحظه می شود درد و غمش در دل فزون[/]

[=&quot]گويـد حسينش زيــر لـب[/][=&quot] [=&quot]انّا اليه راجعون[/] [/]

[=&quot]نجمه نمی گيـــرد نگــاه از روی ماه قاسمش[/]

[=&quot]با اشک حسرت ميزند شانه به موی قاسمش [/]

[=&quot]در مهد آغوش رباب، رفته علی اصغر به خواب [/]

[=&quot]بوسد گلـــوی نــاز او، امّــا دلــش در اضطراب[/]

[=&quot]وقتی رقيه پــرده محمل بـه بالا می برد[/]

[=&quot]دل می برد از قافله چون نام بابا می برد [/]


[/]


راه تو همیشه چاره ساز است حسین

خاک حرمت مهر نماز است حسین


ای خون تو دشنه بر گلوگاه

از خون تو شیعه سر افراز است حسین



وادى رحمت به كربلاى حسين است

كرببلا خانه خداى حسين است

پيكر اسلام را حيات حسين است

دائره گردان كائنات حسين است

قائم قد قامت الصلاة حسين است

خوبترين كشتى نجات حسين است

باغ جهان رابهار عشق حسين است

دشت بلا را سوار عشق حسين است

نابغه روزگار عشق حسين است

حاصل دارو ندار عشق حسين است


باز محرم رسید، دلم چه ماتمزده
کسی میان این دل، خیمه ماتم زده
باز محرم رسید، شدم چه حیران و مست
از این همه عاشقی، دوباره ام مست مست
باز محرم رسید، میکده ها وا شدند
تمام عاشقانت، واله و شیدا شدند
باز محرم رسید، این من و گریه هایم
رفع عطش می کند، فرات اشک هایم
باز محرم رسید، شهر سیه پوش توست
دل ، نگران رنج خواهر مظلوم توست
باز محرم رسید، مدرسه عشق باز
کلاس درس زینب، کار نموده آغاز
باز محرم رسید، وعده گه بیدلان
فصل جنون و مستی، صاحبِ صاحبدلان
باز محرم رسید، تا سحر آواره ام
میان میخانه ها، مستم و دیوانه ام
باز محرم رسید، عاشقی سوداگریست
گرمی بازار عشق، شور دل زینبیست


عاشقان گريه كنيد محرمه
دل زهرااين روزا غرقِ غمه
پيرهناى مشكى را به تن كنيد
هر كدوم از پيرهنا، يه پرچمه
اين شبا هلال ماه برا حسين
مثل قد مادرش زغم خمه
دل زينب بونه داره اينروزانگاه اون پردرد
وماتمه نگاهش به گلوى برادره
نگاه حسين براش يه مرهمه
غصه زد از دل زينب جوونه
هرچى كه از غصه هاش بگيم كمه
مگه مصطفى نبود جد حسين
اونى كه پيش همه محترمه
پس چرا نور دل پيمبرو
مى‏ كشندتشنه ‏كنار علقمه

عاشقان را آرزو باشد گل روى حسين (ع )


گل گرفته عطر خود از تربت كوى حسين (ع )


سر گذاريم از ره اخلاص هنگام نماز

بَهر نزديكى به حق بر خاك گلبوى حسين (ع )

بی حسین ابن علی احساس پیری میکنم ...
نی که پیری ، احساس حقیری میکنم ...
گفت سائل از چه رو محکم به سینه می زنی؟
گفتم از آیینه دل گردگیری می کنم
صلی الله علی الباکین علی الحسین علیه السلام

[=Arial Black]حسین یعنی غریبی و غم یار
[=Arial Black]حسین یعنی که دل دادن به دلدار
[=Arial Black]حسین یعنی شبی در تشت پر خون
[=Arial Black]حسین یعنی دمی لیلی و مجنون
[=Arial Black]حسین یعنی غم رخسار مولا
[=Arial Black]حسین یعنی دل بی تاب زهرا
[=Arial Black]حسین یعنی کبودی رخ یاس
[=Arial Black]حسین یعنی بریده دست عباس
[=Arial Black]حسین یعنی دل غمبار زینب
[=Arial Black]حسین یعنی دعاها در دل شب
[=Arial Black] حسین یعنی...
[=Arial Black] (شیدا)
[=Arial Black]
[=Arial Black]

شور عشق

دلخوشم من چون گدای اين درم

هم گدای فاطمه هم حيدرم

سوی اين در هست دائم دست من

نيست حاجت بر سرای ديگرم

آبرويم از در اين خانه است

زين سبب از خلق عالم برترم

تا که آيد نام زيبای حسين (ع)

اشک آيد از دو چشمان ترم

روضه‌هايش چون به گوشم می‌رسد

می‌زند بر سينه و دل آزرم

کاش می‌شد کربلا باشم شبی

تا به برگيرم مزار دلبرم

ياد دارم کودکی بودم ولی

شور عشقی بود دائم در سرم

تا که آيام محرم می‌رسيد

می‌نمودم رخت ماتم در برم

ياد دارم مانده در گوشم هنوز

گريه‌های بی صدای مادرم

اينچنين مي‌گفت با صد شور و شين

من فدای کام عطشان حسين



اى قوم، در این عزا بگریید
بر كشته كربلا بگریید


با این دل مرده خنده تاچند
امروز در این عزا بگریید

فرزند رسول را بكشتند
از بهر خداى را بگریید

از خون‏جگر سرشك سازید
بهر دل مصطفى بگریید

وز معدن دل به اشك چون در
بر گوهر مرتضابگریید

با نعمت عافیت‏به صد چشم
بر اهل چنین بلا بگریید

دل خسته ماتم حسینید
اى‏خسته‏دلان هلا بگریید

در ماتم او خمش مباشید
یا نعره زنید یا بگریید

تا روح كه متصل‏به جسم است
از تن نشود جدا بگریید

در گریه سخن نكو نیاید
من مى‏گویم، شما بگریید

بر دنیاى كم بقا بخندید
بر عالم پر عنا بگریید

بسیار در او نمى‏توان بود
بر اندكى‏بقا بگریید

بر جور و جفاى آن جماعت
یكدم ز سر صفا بگریید

اشك از پى چیست؟تابریزید
چشم از پى چیست؟ تا بگریید

در گریه به صد زبان بنالید
در پرده به صد نوابگریید

نسیان گنه صواب نبود
كردید بسى خطا، بگریید

وز بهر نزول غیث رحمت
چون ابر،گه دعا بگریید


سیف الدین فرغانی

آبروی حسین به كهكشان می ارزد ،
یك موی حسین بر دو جهان می ارزد ،

گفتم كه بگو بهشت را قیمت چیست ،
گفتا كه حسین بیش از آن می ارزد

مست رقیه گر شوی
دانی چه پاداشت شود

از شوق می میری ولی
زینب طرفدارت شود

زینب طرفدارت که شد
مولا خریدارت شود

مولا خریدارت که شد
زهرا نگهدارت شود

یا علی



عاشقم بر سرور و مير شهيدان عاشقم
آنكه كشتى را بود ناجى ز طوفان عاشقم
بر حسين آن ماه تابان سرور آزادگان
مظهر مهر و وفا و عشق و ايمان عاشقم
آنكه مى تازيد بر هر ظالم بيدادگر
بر معين و ياور و يار ضعيفان عاشقم
آنكه بى تاب و توان مى شد ز ديدار يتيم
بوسه ها از شوق داده بريتيمان عاشقم
آنكه دشمن كرد از او جرعه آبى دريغ
بر شهيد پاره پيكر شاه عطشان عاشقم
آنكه با خون كرد بنيان مكتب آزادگى
پاسدارى كرده از اسلام و قرآن عاشقم
آن حسينى كه همه هستى براه دوست داد
بود تسليم و مطيع امر يزدان عاشقم



ضیافت آب و شعر و روضه
خواستم بگویم آب، بیت اول محرم است؛
ولی...
ناگهان الف، قامتش شکست و گفت:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟

پاسخش نوشت، مرد خنده‌های بزمِ عاشقان بُرَیر و گفت:
شور نیست؛
شهدی از شهادت است؛
از جناح دشمنان جنایت است؛
از برای دوستان شفاعت است؛
البته برای بنده هم، حور العین جنت است!!!

و بعد از این مزاح مشتیانه‌ی بشر،
الفبای زندگی،
در حضور اسم و فعل و حرف و قید، خنده زد، پس از تمام سال‌ها خستگی...
مثل پهلوانِ کوچه‌ی بلا،
کربلا!
و کلاس درسمان، واژه‌ای شنید، آشنا.

هان چه شد؟
دل شما شکست...!؟
من هنوز، روضه‌ای نخوانده‌ام که های‌های گریه می‌کنید و می‌روید!!

کجا؟
گفت: رخصتی بده بروم.
فرصتی به وسعت تمامی اسارتم.
آقا ! اجازه هست حُر شوم؟
اجازه هست؟
و کاش این اجازه را حُر نه، حَرمله می‌گرفت...
ناگهان کلاس اخم شد.

آهان.
خیر و شر را به نوبت جلو نرفته‌ام؟
ببخشید، هنوز کلاس اولم.
ولی، باور کنید حرف حرمله سین سه شعبه است.
درست مثل سین سینه‌ی پدر، سر عمو، سیبک گلوی پسر.
و این بار کلاسِ درس، سیاه شد از این همه عزا.
و هم کلاسی‌ام جویبار اشکِ کربلا.

گفتم:
نه، ببین!
گریه را شروع نکن، هنوز به کاف و گاف ماجرا مانده است.
ما هنوز حرف صبر را نخوانده‌ایم.
عین عباس هم به جای خود.
قاف قصه را چگونه ول کنیم؟

پس، با اجازه‌ی معلمم! دوباره دوره می‌کنم:
الف، آب.
ب ، بریر.
ت، تفنگ.
نه به سال شصت و یک ، بل به وقت جنگ!
همین صبح روز قبل...
کجا؟
غزه، جبل العامل، نینوا.
هویزه، شلمچه، دشت لاله‌ها.
خوب بس است، حاشیه نمی‌روم!!!
و ادامه می‌دهم...

جیم، جَون رو سفید.
ح، حبیب.
خ، خیام سوخته.
دال، دست تشنه‌ی فرات.
ذال، ظلم ظالمان!!!

معلم گفت:
نه، نخوان...!
اشتباه داشتی.
یک غلط گرفته شد.

دقتت کم است، حواست کجاست؟
بخوان.
ر، روز اشک و گریه و جنون.
ز، زهیر، غرق خاک و خون.
سین، سلام تا قیامت قیام.
شین، شمر بر سر عمارت خیام.
صاد ، صبر بانوی حرم، زنیب، آن دلاور خاندان کَرَم.
ضاد، ظلم در غروب روزِ غم. 19...
و باز تذکر معلمم:
صبر کن، نخوان، نخوان.
تو باز هم غلط خوانده‌ای!
ببینم؛
مگر به غیر ظاء ظلم را ندیده‌ای، که هرچه ذال و ضاد و ظاء هست را یکی می‌کنی؟
و گفتم:
آقا اجازه!
چرا دیده‌ام.
ولی؛
طا، طلسمِ.
ظا، ظلمِ.
عین، عصرِ کربلا؛
و غین، غارتِ خیام؛
و فا، فتنه زمان.
امانِ قاف این قبیله را بریده است...

اِ.
آقا اجازه هست!
چرا شما، گریه می‌کنید؟
و بغض معلم، امان نداد بگوید برای بچه‌ها.

کاف کربِ والبلا، حکایتی‌ست که لام تا کام آن برای هر کسی شنیدنی‌ست...
ولی اندکی بعد؛
بلند و بی‌دریغ گفت:
تو بشین، درس را ادامه می‌دهیم.

بچه‌ها، به یاد می‌آورید، داستان درس میم منتظر تا کجا ادامه داشت؟
مبحث من الغریب تا، الی الحبیب روزگار؟

یکی گفت:
تا سر نزاع نونِِ جان و نان و مال و دشمن و وطن!
دیگری ادامه داد:
واوِ وای؛ وای مردم به خواب رفته را، حسرت گذشته را و آه پای تخته را هم اشاره کرده‌اید.
سومی دست بالا گرفت و گفت:
و آخر کلاس که شد، فرد منتظر از خودش سوال کرد:
چرا وَ چرا ظلمی و مُحَرمی و غفلتی؟
و چرا خالی است، حرف حجتی؟
و در غربت است، هـ مثل هادی هدایتِ امتی؟
معلم تشکر نمود و گفت:
بعد ازاین، منتظر ادامه داد راه را با ندای:
یاءِ ، یا حسین، یا فارس الحجاز!
مکث کرد و ادامه داد:
...خوب بچه‌ها؛
تمام شد درس شما.
به آخر، زمان الفبا، رسیده‌ایم.

اما...
گچ پژِ اصیل آب و خاکمان رنگ کربلا نگشته است!!!
راه حل چیست؟
و سکوت پر تلاطم کلاس، در پی جواب، اشاره کرد به من، که می‌خواستم بگویم:
آب، بیت اول محرم است.
و گفت: غذای روضه با تو است که شور را شروع نموده‌ای.
حال؛ شیرین، تمام کن!
و گفتم:
گ ،گِلِ محبت وجودتان.
چ ،چای و قند روضه تان.
پ، پلو وَ قیمه‌ی ظهرتان.
ژ، ژرفنای نگاهتان.

و تمام کرد این ضیافت قشنگِ آب و شعر و روضه را!
نویسنده: بچه‌های قلم - فاطمه حجازی
منبع: سایت بچه های قلم

اى قبله راز يا ابا عبداللّه
وى روح نماز يا اباعبداللّه
خود را زخداوندى و كوى توبود
خلوتگه راز يا اباعبداللّه
راه تو بحق بود و نبردى ز آن رو
فرمان ز مجاز يا اباعبداللّه
سوزد دل ما كه از عطش بود دلت
در سوز و گداز يا اباعبداللّه
هركس بوسيله اى نموده راهى
در كوى توباز يا اباعبداللّه
كس خط عبور كربلايم ندهد
ده خود تو جواز يا اباعبداللّه


آمدم تاسرنهم برخاك پايت ياحسين
جان خود سازم بقربان و فايت ياحسين
آمده سوى تو اى مولاى من عبد ذليل
بنگرم من جلوه حق از عطايت ياحسين
آمدم همچون گدايان بر دراحسان تو
كن نظر شاها در ايندم برگدايت ياحسين
از گناه زشت خود زاروپشيمان آمدم
جويم اميد عنايت از سخايت ياحسين
تشنه فيض توباشم اى سحاب مرحمت
گرچه خود لب تشنه دارند اشقيايت ياحسين
عشق روى تو گرفته در دل وجانم مقر
آيد از ناى وجود من نوايت ياحسين



ديد چه زينب به‏کوفه غارت دين است‏
شور قيامت چه روز بازپسين است‏
شهر پرآشوب و مرد و زن به‏تماشا
برسرني شاهباز، صدرنشين است‏
خلق به‏انگشت مي‏کنند اشارت‏ برسر ني
کاين سر امام‏مبين است‏
کرد برون چه سر خود ز محمل عريان‏ گفت:
يا للعجب حسين من اين است‏
خواند هلالاً لَمَّا اسْتَتَمَّ کَمال
ديد قمر منخسف در ابر نشين است‏
گفت که‏اي ماه‏من! چه‏وقت غروب‏است؟
رخ‏بنما دل ز فُرقت تو غمين است‏
نيزه بلند است و دست کوته و دل خون‏
صبرکنم دل مگر به‏بصر عجين است

کاروان دل



الشام الشام
هنگامي که از امام سجاد (ع) سؤال کردند در اين سفر کجا از همه بيشتر
به شما سخت گذشت،امام فرمودند : الشام ، الشام ، الشام.
(سوگنامه آل محمد، ص408؛ ناسخ التواريخ، ص304)

ذکر مصيبت مي‌کند: الشام الشام
تا ياد غربت مي‌کند: الشام الشام


منزل به منزل درد و داغ و بي کسي را
يک جا روايت مي‌کند: الشام الشام


موي سپيد و چهره اي در هم شکسته
از چه حکايت مي‌کند: الشام الشام


هر روز با اندوه و آه و بي شکيبي
ياد اسارت مي‌کند: الشام الشام


در اين ديار پُر بلا هر کس به نوعي
عرض ارادت مي‌کند: الشام الشام


يک شهر چشم خيره وقت هر عبوري
ابراز غيرت مي‌کند: الشام الشام


هر سنگ با پيشاني مجروح خورشيد
تجديد بيعت مي‌کند: الشام الشام


قرآن پرپر روي نيزه غربتت را
هر دم تلاوت مي‌کند: الشام الشام


قلب تو را يک مرد رومي با نگاهش
بي صبر و طاقت مي‌کند: الشام الشام


هر جا که دارد خوف از جان تو، عمه
خود را فدايت مي‌کند: الشام الشام


جان مي دهي وقتي به لبهايي مقدس
چوبي جسارت مي‌کند: الشام الشام


کنج تنوري حنجري آتش گرفته
ذکر مصيبت مي‌کند: الشام الشام

[="Blue"]
اسلام ناب، راه شهيدان كربلاست

راه [="Red"]حسين[/]، راه علي، راه انبياست

هر روز روز جنگ [="#ff0000"]حسين [/]است با يزيد

هر لحظه از گذشت زمان امتحان ماست

اي پيرو طريق ولايت به هوش باش!

خط يزيد و خط ولايت زهم جداست

هر روز گوشه‌اي صف صفين مي‌شود

كي لشكر معاويه كي يار مرتضي است؟

يك دسته خون زخوان معاويه مي‌خورند

يك قوم را علي ولي‌الله مقتداست

ما از علي جدا نشديم و نمي‌شويم
[/]


شیعیان دیگر هوای نینوا دارد [="Red"]حسین [/]

شیعیان دیگر هوای نینوا دارد [="#ff0000"]حسین[/]
روی دل با کاروان کربلا دارد [="#ff0000"]حسین[/]

از حریم کعبۀ جدّش به اشکی شست دست
مروه پشت سر نهاد امّا صفا دارد [="#ff0000"]حسین[/]

می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
بیش از اینها حرمت کوی منا دارد [="#ff0000"]حسین[/]

پیش رو راه دیار نیستی کافیش نیست
اشک و آه عالمی هم در قفا دارد [="#ff0000"]حسین[/]

بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب
کس نمی داند عروسی یا عزا دارد [="#ff0000"]حسین[/]

رخت و دیباج حرم چون گل به تاراجش برند
تا به جائی که کفن از بوریا دارد [="#ff0000"]حسین
[/]
بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غیب
ورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد[="#ff0000"] حسین[/]

سروران ، پروانگان شمع رخسارش ولی
چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد [="Red"]حسین[/]

سر به قاچ زین نهاده راه پیمای عراق
می نماید خود که عهدی با خدا دارد [="#ff0000"]حسین[/]

او وفای عهد را با سر کند سودا ولی
خون به دل از کوفیان بی وفا دارد[="#ff0000"] حسین[/]

دشمنانش بی امان و دوستانش و دوستانش بی وفا
با کدامین سرکند ، مشکل دو تا دارد [="#ff0000"]حسین
[/]
سیرت آل علی با سرنوشت کربلاست
هر زمان از ما یکی صورت نما دارد[="#ff0000"] حسین[/]

آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند
عزّت و آزادگی بین تا کجا دارد [="#ff0000"]حسین[/]

دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیت
داوری بین با چه قومی بی حیا دارد [="#ff0000"]حسین[/]

بعد از اینش صحنه ها و پرده ها اشک است و خون
دل تماشا کن چه رنگین سینما دارد [="#ff0000"]حسین[/]

ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمه ای
گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد[="#ff0000"] حسین [/]

دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز
با دم خنجر نگاهی آشنا دارد [="#ff0000"]حسین [/]

شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا
جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد [="#ff0000"]حسین[/]

اشک خونین گو بیا بنشین به چشم [="DarkGreen"]شهریار[/]
کاندرین گوشه عزائی بی ریا دارد[="#ff0000"] حسین[/]

چند تا ترانه مونده تا بشنوی صدامو

چند شب دیگه مونده تا ببینی چشامو

:Sham:السلام علی الحسین:Sham:

:Sham: وَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ :Sham:

:Sham: وَ عَلَى أَوْلادِالْحُسَيْنِ :Sham:

:Sham:وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَيْن:Sham:


:Sham::Sham::Sham::Sham::Sham::Sham:

راه تو همیشه چاره ساز است حسین

خاک حرمت مهر نماز است حسین

ای خون تو دشنه بر گلوگاه

از خون تو شیعه سر افراز است

حسین

:Sham::Sham::Sham::Sham::Sham::Sham:

سفرة عشق تو پاياني ندارد يا حسين



سائلم جز با تو درماني ندارد يا حسين



كسري ايام سالم را محرم پر كند



كس به دردم جز تو درماني ندارد يا حسين



درد چشمي كه بود ماه جمال تو قسم



كس شبيهت روي نوراني ندارد يا حسين



غير اينكه من شوم كنج رخ و مقصود تو



زندگي معناي نوراني ندارد يا حسين



هر كه بهر سجده جز تربت نمايد اختيار



در قيامت نور پيشاني ندارد يا حسين



اي خوشا آنكس كه چشمش جز به رويت وانشد



از فراغ تو پريشاني ندارد يا حسين



هر كه با ذكر تو آرامش نگيرد مرده است



در ره معبود حيراني ندارد يا حسين



مبدا هر خير و مركب در ميان روضه ات



كس به مانند تو مهماني ندارد يا حسين



آرزو دارم شوم من روسپيد درگهت



چون كه اين خدمت پشيماني ندارد يا حسين


همواره تجّسم قیام است حسین (ع)
در سینة عاشقان ، پیام است حسین (ع)



در دفتر شعر ما ، ردیف است هنوز
دل چسب‌ترین شعر کلام است حسین (ع) . . .

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]باز محرم رسید، دلم چه ماتمزده

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]کسی میان این دل، خیمه ماتم زده

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]باز محرم رسید، شدم چه حیران و مست

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]از این همه عاشقی، دوباره ام مست مست

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]باز محرم رسید، میکده ها وا شدند

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]تمام عاشقانت، واله و شیدا شدند

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]باز محرم رسید، این من و گریه هایم

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]رفع عطش می کند، فرات اشک هایم

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]باز محرم رسید، شهر سیه پوش توست

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]دل ، نگران رنج خواهر مظلوم توست

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]باز محرم رسید، مدرسه عشق باز

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]کلاس درس زینب، کار نموده آغاز

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]باز محرم رسید، وعده گه بیدلان

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]فصل جنون و مستی، صاحبِ صاحبدلان

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]باز محرم رسید، تا سحر آواره ام

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]میان میخانه ها، مستم و دیوانه ام

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]باز محرم رسید، عاشقی سوداگریست

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]گرمی بازار عشق، شور دل زینبیست






شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین

کوی دل با کاروان کربلا دارد حسین


ازحریم کعبه جدش به اشک شست دست


مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین


ســـلام مــن بــه مـحـرم


ســـلام مــن بــه مـحـرم، مـحـرم گــــل زهــرا
بـه لطـمه‌هـای ملائـک بـه مــاتـم گــل زهـرا

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه تشنـگی عـجـیـبـش
بـه بـوی سیـب زمـینِ غـم و حـسین غریـبش

سلام من بـه محـرم بـه غصـه و غــم مـهـدی
به چشم کاسه ی خون و به شال ماتم مـهـدی

سـلام من بــه مـحـرم بـه کـربـلا و جـلالــش
به لحظه های پـرازحزن غرق درد و ملامش

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه حـال خستـه زیـنـب
بـه بــی نـهــایــت داغ دل شـکــستــه زیـنـب

سلام من به محرم به دست ومشک ابوالفضل
بـه نـا امیـدی سقـا بـه سـوز اشـک ابوالفضل

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه قــد و قـامـت اکـبـر
بـه کـام خـشک اذان گـوی زیـر نـیزه و خنجر

سلام من به محرم به دسـت و بـازوی قـاسم
به شوق شهد شهادت حنـای گـیـسـوی قـاسم

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه گـاهـواره‌ی اصـغـر
به اشک خجلت شاه و گـلـوی پـاره‌ی اصـغـر

سـلام مـن بـه مـحـرم به اضـطـراب سـکـیـنـه
بـه آن مـلـیـکـه، کـه رویش ندیده چشم مدینه

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه عـاشـقـی زهـیـرش
بـه بـازگـشـتـن حُر و عروج خـتـم به خیرش

سلام من بـه محرم بـه مسـلـم و به حـبـیـبش
به رو سپیدی جوُن و به بوی عطر عجیـبـش

سلام من بـه محرم بـه زنگ مـحـمـل زیـنـب
بــه پـاره، پـاره تــن بــی سـر مـقـابـل زیـنـب

سلام من به محـرم به شـور و حـال عیـانـش
سلام من به حسـیـن و به اشک سینه زنـانش

:Sham::Sham::Sham::Sham::Sham:


عالم همه خاک کربلا بایدمان


پیوسته به لب خدا خدا بایدمان


تا پاک شود زمین ز ابنای یزید


همواره حسین مقتدا بایدمان

:Sham::Sham::Sham::Sham::Sham:



[=Franklin Gothic Medium]«دل می تپد برای حسین»

[=Georgia]محرم آمد و دل می تپد برای حسیـن
[=arial]شعار بزم سخن نام دلگـشای حسین
[=arial]عروج پاک حسیــن است افتخار زمان
[=arial]و جادوانه ترین عشق با نـدای حسین
[=arial]نماز عشق چه شیــرین و باشکـوه بود
[=arial]اگر چه غرق به خون است دستهای حسین
[=arial]شنید نغمه ی تکبیـــر جبرئیــــل حزیـن
[=arial]به سجده گاه ادب گشت همـصدای حسین
[=arial]ز بردبـاری خورشید بسی عجیب باشد
[=arial]که ذره، ذره نگردیــــد در عزای حسین
[=arial]صدای شبنم مـهـتـاب بـا نسیـم سـحـر
[=arial]ز شوق بوسه ببارید بر لـقای حسـیـن
[=arial]ستاره ها همه خاموش در حریم سپهر
[=arial]ز آه ناله ی طفلان و اقـــربای حسیـن
[=arial]مرام راه حسین است درس مکـتب ما
[=arial]به عاشقان وفـــادار بـر ولای حسیــن
[=arial]درود بر همـه ی شاهـدان و جان بازان
[=arial]علی الخصوص بر سقـای بـا وفـای حسین
[=arial]بهـانه شمـــع بود صـــادقـــانه پــروانه
[=arial]کند به شیـوه عشاق جان فدای حسین
[=arial]حسین سرچشــمـه مـهــر و وفا بود
[=arial]و نــور دیـــدگـان مصطفـی بود
[=arial]و آن گــنــجـیـنه شهـر مدیـنـه
[=arial]نصیب خاک پاک کربلا بود

:Sham::Sham::Sham::Sham::Sham:

شوري به اشك مي دهد آواي ياحسين(ع)
امشب شب دعا، شب پرواز تا حسين(ع)

امشب كه ميهمان گل و نور مي كند
لب تشنگان خيمه خورشيد را حسين(ع)

نجواي زينب است در آشوب اشك ها
با پاره هاي آن تن تبدار با حسين(ع)

مي گفت نيزه ها مگر از ياد برده اند
جاري است در وجود تو خون خدا، حسين(ع)

اين سو كبود مي شود از درد، گونه ها
آن سوي دشت زير سم اسب ها حسين(ع)

اين سو كبوتران حرم، تشنه و اسير
آن سو وداع زينب بي يار، با حسين(ع)

فردا، خراب خطبه تقدير كوفه ها
فردا، شكوه جاري فريادها، حسين(ع)

فردا كه روح تازه به پرواز مي دهند
پروانه هاي سوخته در كربلا، حسين(ع)

:Sham::Sham::Sham::Sham::Sham:


:Sham::Sham::Sham::Sham::Sham:

سلطان كربلا شه عاشق نواز عشق
آن پادشاه كون و مكان، شاهباز عشق

شاهي كه بوده طالب قرب وصال دوست
ماهي كه خواند نزد خدايش نماز عشق

مشتاِ ديدن رخ آن ماه پاره ام
تا درد ما دوا بكند چاره ساز عشق

از جام دوست شهد محبّت چشيده ام
دارم اميد آنكه بسوزم به ساز عشق

آتش گرفت جان و دل من به بزم دوست
جانم فداي شعله هستي گداز عشق

پرواز مرغ جان «شريفي» به سوي اوست
شايد به قرب او برسد برفراز عشق

:Sham::Sham::Sham::Sham::Sham:


:Sham::Sham::Sham::Sham::Sham:

زچشم دشمنانت خواب بـــــــردی

تو گوی سبقت از مهتــــاب بردی

نخوردی آب و حسرت ماند برآب

چه زیبا آبـــــــــــروی آب بــردی

:Sham::Sham::Sham::Sham::Sham:


[=Georgia]اى حرمــت قبــله حاجات ما‏
ياد تو تسبيـــــح و منــاجــــات ما

:Sham::Sham:
تاج شهيدان همه عالمـــی
دست علـــى، مـاه بنى هاشـمى
:Sham:
همقدم قافله سالار عشق
ساقى عشاق و علمدار عشـــق
:Sham::Sham:
سرور و سالار سپاه حسين
داده سر و دست به راه حسيـــن
:Sham:
عم امام و اخ و ابن امـــــام
حضرت عبـــــاس عليــــه السلام
:Sham::Sham:
اى علـــم كفر نگـــون ساخته
پرچـــــــم اســـــلام برافـــــراختـه
:Sham:
مكتب تو مكتب عشق و وفاست
درس الـفبـاى تـو صدق و صفاست
:Sham::Sham:
شمع شده، آب شده، سوخـــته
روح ادب را، ادب آمــــــوخــتــــــه
:Sham:
آب فــرات از ادب تو ست مات
موج زنـد اشـك بـه چشــــم فــــرات
:Sham::Sham:
ياد حسيـــن و لب عطشــان او
و آن لــــب خشـكيــــده طفــــلان او
:Sham:
ساقى كوثر پدرت مرتضى است
كار تو سقــــائى كـــرب و بــــلاست
:Sham::Sham:
هر كه به دردى بغمى شد دچار
گويـــد اگر يكصـــد و سى و ســه بار
:Sham:
اى علم افراشته در عالميـــن
اكشـــف يا كاشـــف كرب الحسيــــن
:Sham::Sham:
از كـرم و لطف جوابــــش دهى
‏تشـــنه اگر آمـــده ، آبــــش دهــــى
:Sham:
چون نهم ماه محـــــرم رسيـــد
كار بدانـــــجا كه تو دانـــــى كشيــــد
:Sham::Sham:
از عقب خيـــــمه صدر جـــهان
شـاه فـــلك جـــاه مــــلك آشيــــــــان
:Sham:
شمـــر به آواز تو را زد صـــدا
گفت كجايــــــند، بنــــــو اختـــــــنــا

[=Georgia]:Sham::Sham:
تا برهــــــانند ز هنــــــگامـه‏ات
داد نشـــــان خــــط امــــــان نامــــه‏ات
:Sham:
رنگ پــــريــــد از رخ زيــباى تو
لـــــرزه بيــــفتاد بر اعضــــــاى تــــو
:Sham::Sham:
من به امان باشم و جان جـهان
از دم شمشــيــــــر و سنــــان بى امان
:Sham:
دست تو نگرفت امان نامــــه را
تا كه شد از پيــــكر پــــــاكــــــت جــــدا
:Sham::Sham:
مزد تو زين سوختن و ســاختن
دست سپـــــر كردن و ســــر باخــــتن
:Sham:
دست تو شد دست شه لافتى
خـــط تو شد خــــــط امــــــام خـــــدا
:Sham::Sham:
چــــار امامـى كه تو را ديـده‏اند
دست علـــم گيـــــــر تو بوسيــــده‏اند
:Sham:
طفل بُــــــــدى، مـــادر والاگهر
بــــرد تــرا ســـــاحت قـــــدس پــــــدر
:Sham::Sham:
چشم خداوند چو دست تو ديد
بوســــه زد و اشــــك ز چشمش چكيد
:Sham:
با لب آغشــــته به زهـــــر جـــفا
بوســــه به دست تو بـــــزد مجتبــــــى
:Sham::Sham:
ديد چون در كرب و بلا شاهديــن
دســــت تــــو افــــــتاد به روى زميـــن
:Sham:
خم شد و بگذاشت سر ديده‏اش
بوســـه بـــزد با لب خشــــكيـــــــده‏اش
:Sham::Sham:
حضرت سجـاد هم آن دست پـاك
بوســـه زد و كرد نـــــهان زيـــــر خـاك‏
:Sham:
مطلع شعبـــــان همايـــــــون اثر
بــــر ادب تو ســـــت دليـــــــلى دگــــر
:Sham::Sham:
سوم اين ماه چو نـــــور اميــــد
شعــــشـــعه صبح حسيــــــنى دميـد
:Sham:
چارم اين مه كه پرازعطر وبوست
نوبـت ميـــــلاد عــلمـــــدار اوســــــت
:Sham::Sham:
شد بهم آميـــخته از مشرقيــــن
نـــــور ابوالفضــــل و شعاع حسيــــن

:Sham::Sham::Sham::Sham::Sham:

بروی سینه ی تو جای بوسه حتی نیست
وزخم خورده تر از پیکر تو این جا نیست

چه فکر می کند این نهرچشم تنگ و خسیس
سراب برکه ی کوچک حریف دریای تو نیست

بروی مشک نوشتی که آب میخواهی
بگوش علقمه گفتی که آب آیا نیست؟

نگاه سرد تو می گفت: ناامید شدی
وخون سرخ تو می گفت: زرد زیبا نیست

چرا فرات به پای تو راه باز نکرد؟
نفوذ حرف تو کمتر ز حرف موسی نیست

چه طور پیش تو آتش به حرف میاید
اگر چه جسم تو کمتر ز ارض سینا نیست

کسی برای دو دست تو ختم می گیرد
کسی که گریه او مثل گریه ی ما نیست

:Sham::Sham::Sham::Sham::Sham:

:Sham::Sham::Sham::Sham::Sham:

کدامين حرف را پيدا نمايم

چه ظرفي را پر از دريا نمايم

کدامين واژه جز زينب بيابم

که عشق و صبر را معنا نمايم؟



:Sham::Sham::Sham::Sham::Sham:

کشتی نجات

:Sham::Sham::Sham::Sham::Sham:


ای آن که در عزای تو آدم گریسته
از داغ تو پیمبر خاتم گریسته


بر پاره های پیکرت ای کشتی نجات
ارواح انبیا همه با هم گریسته


زینببه قتلگاه و ره کوفه تابه شام
با قامت شکسته در این غم گریسته


ترشد زمین زاشک ملائک به سوگ تو
در آسمان فرشته دمادم گریسته


لب تشنه تا شهید شدی بر لبفرات
شط فرات و کوثر و زمزم گریسته


ای شیعه خون ببار که بر جسم بیسرش
شمشیر آب دیده و مرهم گریسته

:Sham::Sham::Sham::Sham::Sham:

یا حسین

:Sham::Sham::Sham::Sham::Sham:

دلم کرده هوای کویت یا حسین
خواهم شوم خاک پایت یا حسین


چه گویم از این دل زار مسکین
که می خواهد فدایت شود یا حسین


دانم ندارم لیاقت که شوم خاک پایت
ولی عاشق تو هستم و خاندانت یا حسین


دل دیگر طاقت ندارد از این هجر سوزان
کی خواهی طلبی این گنهکار را یا حسین


خواهم شوم خاک درگه ات ببوسم اصغرت
تا تو قبول کنی نیایش رابر درت ! یا حسین

:Sham::Sham::Sham::Sham::Sham:



این چشم ها برای که تبخیر می شود ؟



این حلقه ها برای چه زنجیر می شود ؟
:Sham::Sham:



پیراهن محرم من را بیاورید



دارد زمان هیئت من دیر می شود
:Sham::Sham:



با روضۀ حسین نفس تازه می کنم



وقتی هوای شهر نفس گیر می شود
:Sham::Sham:



می آیم از کدورت و اشک عزای تو



سرچشمۀ طهارت تصویر می شود
:Sham::Sham:



من دستمال گریۀ خود را نشسته ام



چون آب هم به نام تو تطهیر می شود
:Sham::Sham:



اشک تو تا همیشه جوان می چکد حسین



چشم من است اینکه چنین پیر می شود
:Sham::Sham:



من تازه تشنه می شوم و گریه می کنم



وقتی ز گریه چشم همه سیر می شود
:Sham::Sham:



ایمان به دست معجزۀ غم بیاورید



پیغمبری که باعث تکفیر می شود
:Sham::Sham:



این قطره نیست آینۀ توست یا علی



در اشک ما حسین تو تکثیر می شود
:Sham::Sham:





:Gol:آن دَم که فتاد دست پیغمبرِ آب

یک قطره عطش نبود در باور آب

گلهاى خدا زتشنگى پژمردند

اى خاک تمام کربلا بر سر آب:Gol:

:Gol:
با آب طلا نام حسین قاب كنید، با نام حسین یادی از آب كنید، خواهید كه
سر بلند و جاوید شوید، تا آخر عمر تكیه به ارباب كنید

:Gol:
قيامت بي حسين غوغا ندارد شفاعت بي حسين معنا ندارد

حسيني باش كه در محشر نگويند چرا پرونده ات امضا ندارد

در سوگ تو آشنا و بیگانه گریست
چشمان نجیب شمع و پروانه گریست

در سوگ تو این شگفت، کاشفته زنی
با بسته ترین حنجره مردانه گریست!

علی عبدی

در کوچه ها نسیم بهشت محرم است
این شهر بی مجالس روضه جهنم است

پیراهن سیاه عزاداری شما
زیباترین تجلی عشق مجسم است

شکر خدا که هیئتمان باز دایر است
شکر خدا که بر سر این کوچه پرچم است

بیرون ندیده اید زنی استاده است؟
بالش شکسته قدش هم کمی خم است

لبخند تلخ فاطمه بر تک تک شما
یعنی خوش آمدید و همان خیر مقدم است

من که ندیدمش دم در، خب شما چطور؟
صد حیف سوی چشم گنهکار ما کم است

پرواز می کنیم از این پیله های تنگ
فصل بلوغ شیعه یقینا محرم است

در مجلس عزای امام قتیل اشک
روضه به شور و واحد و نوحه مقدم است

وحید قاسمی