اهل سنت و مساله زیارت قبور!!

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اهل سنت و مساله زیارت قبور!!



آیا دلیلی از سیره صحابه برای ساختن حرم برای بزرگان دین، وجود دارد؟ نحوه زیارت قبور از جانب اهل سنت چگونه بوده است؟
یكی از بهترین مصادیقی كه نیاز به دلیل ندارد ، قبر پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) است كه مربوط به عصر صحابه است. در زمان خود صحابه، اولین كسی كه برای قبر نبی مكرم(صلی الله علیه و آله) دیوار بناء كرد، عمر بن خطاب بوده است.وفاء الوفاء سمهودی، ج2، ص541
و بَنَت عائشة حائطا بینها و بین القبور و كانت تسكنها و تصلی فیها قبل الحائط و بعده؛ عایشه در كنار قبر پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله)، قبل از این كه دیواری بر اطراف قبر نبی مكرم (صلی الله علیه و آله) بناء شود و بعد از بناء دیوار، در آنجا هم سكونت داشت و هم عبادت می‌كرد.2همان، ج2، ص544
عبدالله بن زبیر آمد این حائط را از بین برد و بناء جدیدی ساخت. عمر بن عبدالعزیز آمد این بناء را از نو ساخت و توسعه داد.
ولید بن عبدالملك، از خلفای اموی، به عمر بن عبدالعزیز كه از طرف ایشان حاكم مدینه بود، دستور داد تا حرمی كه بر روی قبر نبی مكرم(صلی الله علیه و آله) است را از بین ببرد و توسعه بدهد و حجرات زنان پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) را هم وارد حرم پیامبر اكرم كند.البدایة و النهایة، ج9، ص89
اهل سنت به صراحت می گویند: پیامبر(صلی الله علیه و آله)، فاطمه بنت اسد را در درون مسجد دفن كرد.وفاء الوفاء سمهودی، ج2، ص517
قبر امیرالمؤمنین(علیه السلام) در زمان هارون بناء شد و مورد توجه تمام مسلمانان بوده است. موسوعة العتبات المقدسة، ج6، ص97
قبر امام كاظم(علیه السلام) در قرن 3 و 4 هجری در بغداد بناء شدسیر اعلام النبلاء، ج6، ص274

جالب این كه قبر سلمان فارسی در مدائن، توسط صحابه و تابعین بناء شد.تاریخ بغداد، ج1، ص163

قبر طلحه و زبیر كه در جنگ جمل كشته شدند و در بصره بود، بر روی قبر آن دو، توسط اهل سنت و تابعین، بناء و حرم ساخته شد.رحلة ابن بطوطة، ج1، 187/ المنتظم ابن جوزی، ج4، ص387
قبر ابوایوب انصاری، صحابه نبی مكرم(صلی الله علیه و آله) كه در سال 52 در جنگ روم به شهادت رسید، در تركیه در شهر وان، دارای گنبد و زیارتگاه و بارگاه است.
قبر مالك در مدینه بوده و زیارتگاه عموم مردم بود.
قبر محمد بن ادریس شافعی، در مصر زیارتگاه مردم است.
قبر ابوحنیفه و احمد بن حنبل در بغداد مورد توجه است.
خطیب بغدادی می‌گوید:
سمعت الشافعی یقول: إنی لأتبرك بأبی حنیفة و أجئ إلى قبره فی كل یوم - یعنی زائرا - فإذا عرضت لی حاجة صلیت ركعتین و جئت إلى قبره و سألت الله تعالى الحاجة عنده، فما تبعد عنی حتى تقضى؛ رهبر شافعی‌ها می‌گفت: من هر روز می‌رفتم كنار قبر ابوحنیفه و به قبر او تبرك می‌جستم. وقتی مشكلی برای من پیش می‌آمد، كنار قبر او دو ركعت نماز می‌خواندم و متوسل می‌شدم و حاجتم برآورده می‌شد.تاریخ بغداد، ج1، ص135/ مناقب ابوحنیفه خوارزمی، ج2، ص199/ المنتظم ابن جوزی،ج16، ص1100/ وفیات الاعیان ابن خلكان، ج5، ص414/ دول الاسلام، ص92.


ابن حجر عسقلانی می‌گوید:
امام شافعی در ایامی كه بغداد بود: كان یتوسل بالامام ابی حنیفة؛ به ابوحنیفه متوسل می‌شد.الخیرات الحسان فی مناقب الامام ابی حنیفه النعمان، ص94/ الدررالسنیه زینیدحلان، ص28/


ذهبی در مورد قبر احمد بن حنبل در بغداد می‌گوید: ضریحه یُزار ببغداد؛ ضریح احمد بن حنبل زیارتگاه مردم بغداد است. دول الاسلام، ص103

ابوعلی خلال، متوفای 242 هجری كه استاد و شیخ حنبلی‌های عصر خویش بود، می‌گوید:
ما همنی أمر، فقصدت قبر موسى بن جعفر، فتوسلت به إلا سهل الله تعالى لی ما أحب؛ هرگاه مشكلی برای من پیش می‌آمد، كنار قبر موسی بن جعفر(علیهماالسلام) می‌رفتم و به او متوسل می‌شدم و مشكلاتم برطرف می‌شد.تاریخ بغداد، ج1، ص133
محمد بن مأمل نقل می‌كند:
ابن خزیمه كه پیشوای اهل حدیث و مورد قبول تمام وهابی‌ها و حنبلی‌ها است، می‌گوید:
بر سر قبر امام رضا(علیه السلام) می‌آمد و آن چنان در برابر قبر و ضریح مطهر ایشان تعظیم و تواضع می‌كرد كه توجه همگان را جلب می‌كرد و همه حیران و مبهوت بودند كه این شخصیت اهل سنت، این چنین در برابر قبر امام رضا(علیه السلام) تعظیم می‌كند.تهذیب التهذیب ابن حجر، ج7، ص339 .


ابن حبان، می‌گوید:
و ما حلت بی شدة فی وقت مقامی بطوس، فزرت قبر علی بن موسى الرضا صلوات الله على جده و علیه و دعوت الله إزالتها عنى إلا أستجیب لی و زالت عنى تلك الشدة و هذا شئ جربته مرارا فوجدته كذلك؛ من مدتی در طوس بودم و هر وقت برایم مشكلی پیش می‌آمد، كنار قبر علی بن موسی الرضا (صلی الله علی جده و علیه) می‌رفتم و مشكلم را می‌گفتم و برطرف می‌شد. من بارها این قضیه را آزمودم و تجربه كردم و هر وقت متوسل به قبر علی بن موسی الرضا شدم، بی نتیجه از كنار قبر او بیرون نیامدم.الثقات ابن حبان، ج8، ص457
پس معلوم می شود که نه فقط تشیع بلکه اهل سنت نیز اهتمام ویژه ای برای زیارت اهل قبور داشتند و انچه این روزها در مدینه منوره و قبرستان بقیع می گذرد، جز از دست گروهی خاص که خود را سخنگوی اسلام معرفی نموده اند،بر نمی اید! .


با سلام و تشكر از طرح مبحث مهم فوق
با توجه به نحوه سوال و آنجه در جواب از منابع خود اهل سنت استناد كرده ايد به نظر يا سعى شما براين است يا حداقل از عوارض طبيعى نحوه بحث و استناد شما جنين برميايد كه
اولأ زيارت قبور و ساخت مقبره و باركاه و ضريح را مستند به سنت محمد رسول اسلام كرده و با القاء اينكه اهل سنت به اهل تشيع علاقه و اهتمام به موضوع مطروحه را اشكال ميدانند با ذكر سند از منابع خود آنها نشان ميدهد كه اشكال آنها باطل است و به بيان كلى تر اشكال آنها كينه توزانه و بهانه جويى است
البته جنانجه مطالب فوق واقعأ به همين ترتيب باشد شايد بجز اين هم نتيجه اى ندهد
اما آنجه مشكل بحث شماست به نظر من اين است كه :
1_ اهل سنت همه فرق آن در باب مطلب فوق نظر يكسان ندارند مثلأ اهل سنت شافعى مذهب خود به اين امر اهتمام دارند و مثل زيارت مقبره امام هشتم در ايران و امام اول و سوم و ..در عراق
2_ آنجه بعنوان منابع ذكر شده اند هيج يك از منابع روايى و حديثى اهل سنت نيستند و در بحث استناد فقهى اعتبارى از نظر آنها ندارند و كتب صحاح سته و ساير منابع اصلى آنها تأييدى بر مسئله مقبره و زيارت قبور ندارند
3_ آنكه شديدأ مخالف ساخت مقبره و باركاه و ضريح و تجملات زرين بر آنهاست مربوط به فرقه وهابيت است و وهابيون با تخريب مقبره و باركاه امامان شيعه و خليفه سوم و بسيارى صحابه محمد در قبرستان بقيع و حمله به كربلا و نجف بشدت با رسم و سنت فوق مخالفت كرده و آنرا بخصوص در شبه جزيره عرب و اطرافش از بين بردند
4_ به فرض تمام كتب استنادى شما معتبر باشد يا حتى تمام كتب حديثى و روايى و تاريخى اسلام مطالب نوشته شده شما را داشته باشند از كدام روش عقلى و منطقى نتيجه كرفته ميشود كه اين رسم يك سنت غلط نيست و زيارت قبور و ساخت باركاه نشانه احترام و حتى بقول اهل تشيع داراى ثواب است ؟
5_ آيا سنت بيامبر و قرآن ملاك است يا آنجه سالها بعد بوجود آمده و وارد رسوم اسلام شده است ؟
6_ بنده در هيج كتاب معتبر تاريخى و حديثى اسلام روايتى نديده ام كه حرفى سخنى اشاره اى از محمد داشته باشد در تأييد اين موضوع لطفأ در صورت اطلاع جند مورد را ذكر كنيد
7_ فقط روايتى وجود دارد بدين مضمون كه يكبار محمد در سفرى كه اتفاقأ مسيرش از محل مزار بادرشان عبور ميكرد در نقطه اى نشستند و زارى نمودند وقتى از او علت را برسيدند جواب داد اينجا جايى است كه در كودكى وقتى بدرم از دنيا رفت اورا بخاك سبرديم
و ديكر هركز روايتى از ساخت باركاه و يا حتى زيارت قبور والدينش از ايشان ذكر نشده است آيا ايشان از ثوابش بى خبر بود يا احترام والدينش را نميكرد
8_ خديجه همسر ايشان آيا از متقدمين اسلام نبود اولين شخص يا اولين زن مسلمان
آيا كم به بيامبر اسلام خدمت كرده بود آيا با همه وجود و فداكارى و مال و ثروتش كم به اسلام خدمت كرده بود آيا محمد كم برايش ارزش و احترام قائل بود
بس جرا بعد از فوتش بر مزارش مقبره و باركاه نساخت و به زيارت قبرش نرفت ؟
جرا صحابه و اهل بيتش را سفارش نكرد به زيارت قبرش بروند
9_ حمزه عموى او كم به او در آغاز اسلام و كسترش آن كمك كرد كم در غزوه هايش فداكارى كرد آنهمه خدمت و فداكارى و شجاعت و اخلاص حمزه ارزش اين را نداشت تا محمد مانند بعضى اشخاص كه قرنها بعد فقط بخاطر قرابت نسبى به سادات على بن ابى طالب مزارشان با باركاه و ضريح و تجملات زيارتكاه عموم شده است بر قبرش يادبودى باركاهى با ضريح ساده بسازد و جند بار سفارش كند كه زيارت قبر ايشان در فلان روز با خواندن فلان دعا ثواب جنين و جنان دارد ؟
10_ آنهمه صحابه وفادار و مخلصش كه فداكارانه خود را و جان و مال و زندكى خود را نثار ايشان كردند جطور
11 _شهداى احد كه مرتبه و مقامشان را خود بهتر از قرآن آموخته ايد جرا از نظر محمد زيارت قبرشان يا ساختن باركاه و مقبره آنجنانى با سقف و ضريح طلا و صرف هزينه هاى كزاف كه هر كدام خرج ساليانه صدها خانوار فقير و بى نواست بر مزارشان نشانه احترام خوانده نشد و ثواب دار و از بين برنده سيئات تعيين نشدند
12_ به نظر من اينكه بعد از محمد جه رسومى ايجاد شد را قصدأ يا سهوأ نشانه درستى آنها دانستن نشان از نداشتن دليل عقلى و منطقى كافى در اثبات صحت آن موضوعات است
13_ حال بفرض همه اهل سنت از بعد از وفات محمد رسوم و سنن خاصى را اجرا كرده باشند اين سنتها فقط و فقط وقتى ميتوان به صحت يا حداقل بلااشكال بودن آنها اعتقاد داشت كه خود محمد هم آنرا انجام داده يا تأييد كرده باشد يا حداقل مواضع مشابهش را بتوان در زمان خود او يافت
و الا مهم نيست جه كسانى يا جه درصدى آنرا انجام ميدهند
خيلى از سنن امروز زمان حيات ايشان وجود نداشتند آيا اكر اهل سنت يا تشيع قبولش داشته باشند صحتش اعراض ميشود ؟
14_ درباره مقبره خود بيامبر هم بهتر است ابتدا تاريخ ساخت بناى آن را از اسناد تاريخى بخوانيد تا متوجه شويد جندين سال بعد جه كسانى مقبره ايشان را ساختند و بعد از وجود آن در صحت موارد مشابه استفاده كنيد
15_ آنجه بجز بحث اسناد تاريخى مطلب درباره اشكال وجود باركاه و مقبره و ضريح و تجملات بر مزار اشخاص مورد احترام مسلمانان يا اهل سنت يا اهل تشيع نوشتم نظر شخصى من است و هرجند عميقأ بدان اعتقاد دارم و ده ها دليل بر نظر خود اما نه اصرارى به صحت حتمى آنها دارم و نه ابرامى در القاء آنها و نه قصد توهين و بى احترامى به آن اشخاص و عقايد معتقدانشان كه به نظر من اول مخالف اين تجملات روح ساده زيست و دنيا كريز خود آن اشخاص است

سلام دوست همیشگی
در خصوص متن دوست عزیزم دو موضوع اساسی مطرح است .
اول اینکه دوست عزیزم ، بعد از اینکه منابع تاریخی را در مباحث فکری یا حدیثی کاملا بی اعتبار می دانند . اما باز خودشان بحث کاملا تاریخی ای را البته با روش غیر مستند واصطلاحا استحسانی پیش می برند . به عبارت راحت تر این دوست عزیز ، ابتدا مدارک ومنابع سید مهدی را در بحث بی اعتبار جلوه می دهند بعد خود با استفاده از همان منابع البته از نوع عرفی وغیر علمی اش وبدون استناد به هیچ کتاب تاریخی اعم از معتبر وغیر معتبر به اثبات حرف خود می پردازند .
بالاخره یا منابع تاریخی در شناخت آموزه های فکری و اندیشه ای یک دین معتبر هستند ، که به دسته ای ازآنها اشاره شده است ویا بی اعتبارند که در این صورت چرا خود شما صرفا با احتمالات و بدون ارائه حتی یک مدرک به آنها استدلال می کنید. که چرا پیامبر(ص) وصحابه نکردند . امیدوارم خدای نکرده و از روی تعصب نخواهید تمام منابع دینی ومذهبی وتاریخی خود را منکر شوید ، و بگویید این گذشته ما نیست . چندی پیش در موضوع تاریخ مکه و مدینه چند کتاب یا بهتر بگویم مهم ترین منابع این موضوع رامطالعه می کردم{اخبارمکه ازرقی ، اخبار مکه فاکهی، وفاء الوفاء سمهودی، المغانم فیروزابادی ، النصرة بتلخیص معالم دارالهجرة ، زین الدین ابی بکر بن الحسین المراغی (م 816 ق) المغانم الطابة فی معالم طابة ، مجدالدین محمد بن یعقوب الفیروزآبادی (م 817 ق)المدینة المنورة فی رحلة العیاشی ، العیاشی ،التعریف بما آنست الهجرة من معالم دار الهجرة ، جمال الدین محمد بن احمد المطری (م741 ق)} و بعد از مدتی مطالعه با خود گفتم خوشا به حال حاجیان دو قرن پیش ، چراکه در مراسم ومواسم مکه ومدینه به دفعات گزارش شده که بزرگان و علماء مکه ومدینه در مراسم های مختلف نه تنها به زیارت قبر پیامبر(ص) وصحابه می رفته اند بلکه در میلاد پیامبر (ص) چه جشن هایی که در مکه و مدینه توسط همین متدینین عامه برگزار می شده است . در محل تولد پیامبر(ص) ، خانه خدیجه ، قبرستان حجون ، چه جشن هایی که برگزار نمی شده است .البته فرزندان همین علماء و متدینین که دینشان را بدون واسطه از رسول خدا(ص) گرفته اند!! به راحتی سلف و بزرگان خود را متهم به شرک ، غلط ،انحراف نموده وخود راصراط مستقیم دین می دانند .
این دسته از برادران عامه حتی از خلفاء راشدین هم سنی تر بوده واحتمالا ستون فکری خود را نیز متهم به شرک و انحراف خواهند کرد . مگر دوست عزیز در نوشته سید مهدی نخواندید که شخص عمر بن خطاب اولین نفری بود که بر قبر پیامبر (ص) بناء ساخت یا عبدالله بن زبیری که سال ها اهل عامه بغداد به مصیبتش عزاداری می کردند ، نفر دومی بود که آن بنا را توسعه داد وعمر بن عبدالعزیز خلیفه دیگرشما نیز چنین کرد.
حال انصافا ، خلفاء وبنیان های اصلی اهل عامه اولین بار این نماد شرک!! یا انحراف!! را بدعت نهادند یا شیعیان . برخی از اهل عامه وبه خصوص وهابیت ، ملاک دین از غیر دین را مخالفت با تشیع واهل بیت می داند نه عمل بزرگان وسلف صالح و حتی مبانی وآموزه های دینی .
نکته دیگر: آیا ملاک دردرستی واشتباه بودن کارها ، سیر شدن شکم فقراء است. مثلا ما لباس نپوشیم ، چون با پول آن می شود گرسنه ای را سیر کرد . ثانیا اشتباه سخن شما در میان شیعیان دو چندان است ، چراکه مستمندان و فقراء هزینه بیشتری برای حرم ائمه خود صرف می کنند تا متمکنین . یعنی همان فقراء ، از همان نان خشکیده خود هم صرف نظر میکنند تا بتوانند گوسفندی را برای مجلس امام یا بارگاه او نذرکنند تا زایران ومؤمنان قدر شناس و کسانیکه می خواهند گوشه ای از حق و مزد رسالت را اداء کرده باشند ، پذیرایی شوند.
موضوع د یگر : آیا می شود با منابع اصیل تورات و یهودیت ، فروعات جزیی دین مسیحیت را اثبات کرد . شما می خواهید با تکیه بر منابع حدیثی اهل عامه ،موضوعات و آموزه های دقیق شیعی را اثبات کنید . یعنی صحاح سته اهل سنت دهها روایت آورده باشند بر فضیلت زیارت حضرت فاطمه (س) یا امام حسین (ع) که به اعتقاد همین منابع بر علیه خلیفه زمان خروج کرده اند . البته به نکته جالبی دوست عزیزم نامسلمان معترف هستند و آن اینکه که غالبا وهابیت با این موضوع سر ناسازگاری دارند (و این فرقه که بعد از 1300 سال و با همکاری علمی و فکری سایر ادیان ، به اسلام ناب محمدی(ص) دست یافته وبقیه فرقه های اسلامی اعم از شیعه و سنی رامشرک می دانند) تنها دشمنان این نماد های دینی هستند ،
آیا تا به حال از خود سوال کرده اید ، که آیا اهل عامه از تمام فرقه های آن تا قبل از وهابیت ، بارگاهی از صحابه واهل بیت را خراب کرده باشند . آیا 1300 سال تمام اهل عامه از تمام فرقه ها ، عالم و جاهلشان مشرک بودند و منحرف . این زیارتگاهها یک عمل عرفی نیست که بگوییم عده ای از اراذل و اوباش اهل عامه این بارگاه ها راساخته و به زیارت می رفته ود راین 1300 سال هیچ عالم و دینداری نبود تا اینکه ، یک فرقه اصیل اسلامی با سابقه ای درخشان که حتی مخترع آن توسط خود اهل عامه ،،،، باز هم تاکید می کنم توسط خود اهل سنت دستگیر شده و در زندان جان سپرد . اسلام واقعی را فهمیدند و این اماکن شرک آلود را که 1300 سال همه اهل عامه آن را محترم می شمردند و یا به آنها به دیده شرک و انحراف نمی گریستند ، را از بن ریشه خراب کرد .
(همان میثم)

با سلام
دوست عزيزم كميل
1_ شايد عجله و شايد عدم تسلط كافى به مباحث سبب شده است كه حرفى را به اشتباه به بنده نسبت دهيد
كه من اسناد و منابع تاريخى را در مباحث فكرى حديثى فاقد اعتبار ميدانم
اما آنجه بنده قبلأ عرض كرده ام يك اصل بسيار ساده و ابتدايى فلسفى است
بطور خلاصه ( بارها عرض كرده ام ) وقتى بحثى قرار است از اصول اعتقادى ما باشد ورد و بذيرش آن موثر در بنيان فكرى و داورى وموثر در سرنوشت ما باشد بايد با دلايل عقلى اثبات شود و دلايل نقلى مثل اسناد تاريخى فاقد اعتبارند
يعنى مثلأ توحيد و نبوت و معاد رد يا بذيرش آنها بايد توسط دلايل عقلى باشد زيرا جزء اصول اعتقادى و تعيين كننده سرنوشت انسان است اينجا نميتوان با آوردن صدها سند تاريخى نتيجه كرفت كه صحيح هستند و بايد بذيرفته شوند

اما وقتى موضوع مطروحه مثلأ صرفأ تاريخى باشد مانند اينكه فلان صحابه در كدام غزوه شهيد شده يا فلان مسجد يا بنا جه سالى ساخته شده است قبول يا رد اين مباحث نقشى در ايمان و سرنوشت دنيا و آخرت ما ندارند اينجا اصلأ عقل دخالت نميكند و فقط جايكاه اسناد و منابع تاريخى است
2_ درباره اشكال به استناد سيد مهدى به كتابهاى مذكور هم عرض كنم
وقتى قرار است مطلبى را با استناد به كتاب و منابع اهل سنت نسبت دهيم بايد به منابع معتبر و مشهور از نظر خود آنها استناد كنيم نه هركتابى كه نويسنده اش اهل سنت باشد
مثلأ براى انتساب مطلبى به شيعيان آيا بايد از منابع معتبر آنها مثل منابع اربعه مقدم و اربعه موخر سند آورد يا از هركتابى كه مولفش شيعه باشد حتى شخص مشهورى باشد ؟
مثلأ آيا با استناد به كتاب محدث نورى بنام فصل الخطاب فى التحريف كه هم از دانشمندان مشهور تشيع است و هم براى آنها محترم است و مزارش در صحن حرم معصومه به وفور زيارت ميشود نتيجه كرفت كه شيعيان قرآن را قبول ندارند ؟
مسلمأ جواب شما منفى است بس دليل دفاع شما از استناد سيد مهدى به كتب ناشناخته بعنوان منابع اهل سنت جيست ؟
3_ نميدانم علت جيست كه هر وقت من يا امثال من نظرى سوالى انتقادى مطرح كنيم بعضى جون شما بلافاصله مارا اهل سنت و بقول شما اهل عامه خطاب ميكنند
اينكه مرا اهل سنت دانسته ايد و منابع شما و خليفه خود شما نوشته ايد را جطور نتيجه كرفته ايد ؟ از اسم كاربريم نامسلمان كه اهل سنت را نامسلمان دانسته ايد يا از اين طرز فكر كه شيعه كسى است كه هر مطلبى را بدون سوال و جستجو و نقد و بررسى قبول كند و الا جناجه سوال كند و انتفاد كند حتمأ از اهل نامسلمان عامه است ؟
4_ جهت اطلاع شما و ساير دوستان كه قبلأ لطف داشته اند عرض كنم كه با عرض بوزش از دوستان اهل سنت بنده خوشبختانه و صد خوشبختانه اهل سنت نيستم
سوال كن كه در ايران كجا بيشتر از ساير جاها ادعاى عشق و حب على دارند و حتى سلام و خداحافظ ندارند و بجاش يا على بكار ميبرند و حتى اين حب على بعضأ سبب افكار كفرآميز در آنها شده است بنده اهل همان جا هستم و اكر قرار بر ادعا باشد بسيار بيشتر از شما ادعاى حب و عشق على دارم من حتى اسمم را از سعيد به على تغيير داده ام لطفأ قبل از تعيين دين و مذهب براى ديكران كمى دقت كنيد
خوبه حالا منرا صهيونيست و جاسوس و منافق و مرتد و ملحد نخوانديد بازم متشكرم

5_ بنده فقط مشكلم اينه كه خرافاتى نيستم و تا هر مطلبى را بارها و بارها بررسى نكنم و از صحت عقلى و منطقى آن مطمئن نشوم نميبذيرم خواه همه آنرا قبول داشته باشند خواه همه آنرا باطل بدانند
زيرا از نظر من تقليد متناقض با عقل است و فكر ميكنم در قيامت اكر در جواب علت انجام كار يا قبول عقيده اى جواب بدى جون فلان شخص يا اشخاص نظرشان اين بود بجز افزوده شدن جرم عدم استفاده از نعمت عقل اهدايى خدا جيزى از بار كناهان كم نميشه و نيز با اطمينان و از ته دل باور دارم روح زلال و از ماديات دنيوى بيزار خود على و حسين و همه بزركان از باركاه و ضريح ميلياردى مزارشان و آنهمه خرج و مخارج افراد و اماكن حرم و اطرافش بيشتر از همه ناراحتند و خوشحال ميشوند جز يك قبر ساده و كمنام نداشتند و در عوض اين مخارج بيحد و حصر و ضريح طلا و تجملات ميلياردى صرف سير شدن شكم همان فقرايى شود كه شما معتقديد كرسنه بودنشان ربطى به موضوع ندارد
6_ اينكه نوشتيد با شكم كرسنه فقرا و ... نميشه صحت مطلب را اثبات كرد هم اولأ كسى جنين ادعايى نكرده است دومأ الان بنده اين را ميكويم كه بهانه شما براى نوشتن آن جور شود حال اسمش را فتوى بذار يا هرجه خواهى
بنده معتقدم هركارى سبب شود كه اشخاصى از مسلمانان ( و احتياطأ غير مسلمانان ) در فقر و كرسنكى و فلاكت بمانند باطل است و نيز هركارى كه انجام آن باعث شود فقرا و مستمندان مذكور مشكلات معيشتى و رفاهى آنها حل شود يا كم شود انجام دادنش طبق قرآن رضايت خداوند را بدنبال دارد حال هر كارى باشد فرق ندارد مسئله يكسان است فقط از اعمال حرام نباشد كافى است
به نظر شما اكر هزينه ساخت و تعمير و نكهدارى باركاها و مقابر و زيارتكاها و ضريح هاى طلا و تجملات طلايى و سيمين آنها صرف حل مشكلات فقرا و مستمندان شود تا حداقل حداقل كسى بخاطر فقر ايمانش حتى ناموسش را نفروشد باعث ناراحتى صاحب باركاه است يا رضايت او ؟
ميدانيد جرا بيشتر از بقيه فقرا و مستمندان وجوه مالى و غير مالى به زيارتكاها هديه ميكنند ؟
جون نميدانند زمان خود بيامبر اين عمل رايج نبوده و مردم بجاى معامله از طريق هديه به مزار شهدا احد و صحابه شهيد و حمزه و ياسر و ... با خود خدا معامله ميكردند و كسى از آن هدايا و وجوه سوء استفاده نميكرد

با تشکر از دوستانی که در این بحث شرکت کردند
یکی از نکات جالب تاریخی این است که ائمه اهل سنت خود نیز در زیارت قبور دیده شده اند و این کار از مفاخرات آنها دانسته شده است و بدان هماره افتخار می کرده اند. چنانکه می بینیم خود ابوبکر نیز به زیارت مزار رسول الله می آید و پس از بوسیدن قبر با ابراز جملاتی اینچنین : «پدر و مادرم فدایت باد چه نیکو زیستی و چه زیبا از بین ما رفتی» اظهار ارادت می کند. حال اهل سنت وهابی در برابر این سوال قرار دارند که چگونه است که ایشان این کار را شرک و بت پرستی می دانند در حالی که بزرگان دینی ایشان چنین بوده اند. مگر اینان سلف صالح اهل سنت وهابی نیستند؟!
[=&quot]متن سند به عربی: عليّ بن خشرم: نا وكيع، عن إسماعيل بن أبي خالد، عن عبد الله البهيّ، أنّ أبا بكر الصّدّيق جاء إلى النبي صلّى الله عليه و سلّم بعد وفاته، فأكبّ عليه فقبّله ‏[=&quot]و قال: بأبي أنت و أمّي، ما أطيب حياتك و مماتك [=&quot][1]

[=&quot][1][=&quot] -[=&quot] تاريخ الاسلام و وفيات المشاهير و الأعلام، شمس الدين محمد بن احمد الذهبى (م 748)، تحقيق عمر عبد السلام تدمرى، بيروت، دار الكتاب العربى، چاپ دوم، 1413/1993،ج‏ 13، ص 451


نقل قول:
خطیب بغدادی می‌گوید:
سمعت الشافعی یقول: إنی لأتبرك بأبی حنیفة و أجئ إلى قبره فی كل یوم - یعنی زائرا - فإذا عرضت لی حاجة صلیت ركعتین و جئت إلى قبره و سألت الله تعالى الحاجة عنده، فما تبعد عنی حتى تقضى؛ رهبر شافعی‌ها می‌گفت: من هر روز می‌رفتم كنار قبر ابوحنیفه و به قبر او تبرك می‌جستم. وقتی مشكلی برای من پیش می‌آمد، كنار قبر او دو ركعت نماز می‌خواندم و متوسل می‌شدم و حاجتم برآورده می‌شد.تاریخ بغداد، ج1، ص135/ مناقب ابوحنیفه خوارزمی، ج2، ص199/ المنتظم ابن جوزی،ج16، ص1100/ وفیات الاعیان ابن خلكان، ج5، ص414/ دول الاسلام، ص92.

اين روايت اؤ موضوعات هستززدرا كه ىر سنى روايت عمر بن إسحاق بن إبراهيم وجود دارد که فردی مجهول هست.

نقل قول:
ابن حجر عسقلانی می‌گوید:
امام شافعی در ایامی كه بغداد بود: كان یتوسل بالامام ابی حنیفة؛ به ابوحنیفه متوسل می‌شد.الخیرات الحسان فی مناقب الامام ابی حنیفه النعمان، ص94/ الدررالسنیه زینیدحلان، ص28/

زیبا بود این سخن رو کامل می آوردین:

ثم يتوسل إلى الله به في قضاء حاجاته .

نقل قول:
ابوعلی خلال، متوفای 242 هجری كه استاد و شیخ حنبلی‌های عصر خویش بود، می‌گوید:
ما همنی أمر، فقصدت قبر موسى بن جعفر، فتوسلت به إلا سهل الله تعالى لی ما أحب؛ هرگاه مشكلی برای من پیش می‌آمد، كنار قبر موسی بن جعفر(علیهماالسلام) می‌رفتم و به او متوسل می‌شدم و مشكلاتم برطرف می‌شد.تاریخ بغداد، ج1، ص133

اگر این روایت صحیح باشد تاکید میکنم اگر صحیح باشد باز دلیلی نمی شود چرا که ما عقیده خود را از قرآن و سنت می گیریم و عملکرد یک عالم برای ما ملاک نیست.

نقل قول:
ابن حبان، می‌گوید:
و ما حلت بی شدة فی وقت مقامی بطوس، فزرت قبر علی بن موسى الرضا صلوات الله على جده و علیه و دعوت الله إزالتها عنى إلا أستجیب لی و زالت عنى تلك الشدة و هذا شئ جربته مرارا فوجدته كذلك؛ من مدتی در طوس بودم و هر وقت برایم مشكلی پیش می‌آمد، كنار قبر علی بن موسی الرضا (صلی الله علی جده و علیه) می‌رفتم و مشكلم را می‌گفتم و برطرف می‌شد. من بارها این قضیه را آزمودم و تجربه كردم و هر وقت متوسل به قبر علی بن موسی الرضا شدم، بی نتیجه از كنار قبر او بیرون نیامدم.الثقات ابن حبان، ج8، ص457

عبد الرحمن محمد سعيد دمشقية در کتاب أحاديث يحتج بها الشيعة چنین می گوید:

نقل قول:
ليس في كلام ابن حبان الاستغاثة وإنما دعاء الله عند القبور. ولا أن يتوسل بأصحابها إلى الله. وإنما يصلي عندها. وهذا ليس بشرك.

و در ادامه این سخن می گوید:

نقل قول:
روى عبد الرزاق في مصنفه وابن أبي شيبة أن علي بن الحسين رضي الله عنه رأى رجلاً يأتي فرجة كانت عند قبر النبي ( فيدخل فيها فيدعو، فنهاه وقال: « ألا أحدثكم حديثاً سمعته من أبي عن جدي - يعني علي بن أبي طالب رضي الله عنه عن رسول الله ( قال: « لا تتخذوا قبري عيداً ولا تجعلوا بيوتكم قبوراً وسلموا علي فإن تسليمكم يبلغني أينما كنتم ».
قال السخاوي: « وهو حديث حسن» (القول البديع في الصلاة على الحبيب الشفيع ص 228 وذكره البخاري في (التاريخ الكبير 2/289).
وجاء في (مجمع الأنهر في شرح ملتقى الأبحر 1/313) النهي عن الدعاء عند القبور (حاشية ابن عابدين على رد المحتار 2/439 البحر الرائق 2/298 روح المعاني للآلوسي الحنفي 17/313 مجمع الأنهر شرح ملتقى الأبحر 1/313).
موضوع قفل شده است