شبهه :معصومیت همه مردم تا رسیدن به خدا

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شبهه :معصومیت همه مردم تا رسیدن به خدا

مگر قرار است مردم همه معصوم باشند و هیچ خطائی نكنند تا بتوانند به سعادت آخرت برسند؟

[=&quot]مگر رسیدن به سعادت آخرت، مستلزم این است كه بشر همه حقایق قرآن و اسرار و رموز و بواطن كتاب آسمانی را بداند و به همه احكام ریز و درشت دین و بدون هیچ خطائی عمل كند، مسلّم است كه پاسخ این سؤال منفی است و این هم وجود ضرورت امام معصوم را نفی می كند[/]

گمنام;4861 نوشت:
مگر قرار است مردم همه معصوم باشند و هیچ خطائی نكنند تا بتوانند به سعادت آخرت برسند؟

[=&quot]مگر رسیدن به سعادت آخرت، مستلزم این است كه بشر همه حقایق قرآن و اسرار و رموز و بواطن كتاب آسمانی را بداند و به همه احكام ریز و درشت دین و بدون هیچ خطائی عمل كند، مسلّم است كه پاسخ این سؤال منفی است و این هم وجود ضرورت امام معصوم را نفی می كند[/]


با سلام و تشکر

در پاسخ به این سؤال گفتنی است که عصمت دارای مراتبی است که عصمت کامل، مخصوص انبیاء و اوصیاء الهی است. اگر چه اولیاء الهی نیز، مراحل و مراتبی از عصمت، را درک نموده اند، اما خداوند از هر انسانی به قدر توان و ظرفیت و معرفت و شناختی که یافته تکلیف می خواهد، (لا یکلف الله نفساً الا وسعها)(1)، لذا راه رسیدن به سعادت، تنها در گرو داشتن عصمت و معرفت صد در صدی، آن هم عصمت خاص و معرفت کامل نیست.

رسيدن به سعادت ابدى ، آرمان فطرى همه انسانهاست ولى بيشتر آنها بدلیل پیروی هوای نفس و شیاطین، در تشخيص راه سعادت، بـه اشـتـبـاه مى روند، از ديدگاه اسلام، تقواى الهى، مركب راهوارى است كه صاحب خويش را به سرمنزل سعادت مى رساند.

امیر بیان علی (ع) در اين باره مى فرمايد: (اَلا وَ اِنَّ التَّقْوى مَطايا ذُلُلٌ حُمِلَ عَلَيْها اَهْلُها وَ اُعْطُوا اَزِمَّتَها فَاَوْرَدَتْهُمُ الْجَنَّةَ)(2)؛ آگـاه بـاشـيـد كـه تـقوا مركب رامى است كه اهلش بر آن سوار شده ، زمام آن را به دست دارند و آنان را به بهشت خواهد رساند.

قرآن مجيد اين فرجام نيكو را براى متقيان حتمى دانسته، نخست مى فرمايد: (... وَاعْلَمُوا اَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقينَ)(3) بدانيد كه خدا با متّقيان است. و سپس می افزاید: اين همراهى، فيض و عنايت خاصّ الهى را نصيب انسان با تقوا مى كند به گونه اى كه محبوب خدا مى شود: (بَلى مَن اَوْفى بِعَهْدِهِ وَاتَّقى فَاِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقينَ)(4)؛ آرى ، هر كس به عهدش وفا كند و تقوا را پيشه سازد [بداند كه ] همانا خداوند، متّقيان را دوست دارد.

و در نـهـايـت، ايـن تـفـضـّل و مـحـبـّت الهـى، مـتـّقـى را در عـاليـتـريـن منزل سعادت جاى مى دهد چنان كه فرمود: (اِنَّ الْمُتَّقينَ فى جَنّاتٍ وَ نَهَرٍَ فى مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَليكٍ مُقْتَدِرٍ)(5)؛ يقيناً متقيان در باغها و نهرها (ى بهشتى) جاى دارند، در جايگاه صدق ، نزد پادشاه مقتدر.

در دسـتـگـاه الهـى ، دو عـنـصـر ارزشـمـنـد مـعـيـار قـبـولى اعـمـال قـرار مـى گـيـرد كـه عبارتند از اخلاص و تقوا. اين دو اكسير گرانبها با هر عملى همراه شـونـد آن را بـه درجـه قـبـولی مـى رسـانـنـد و فـقـدان هـر يـك از آنـهـا نـيـز، عـمـل را از درجـه اعـتـبـار سـاقـط مـى كـنـد. گـرچـه از كـمـّيـت قابل توجهى نيز برخوردار باشد.

قرآن مجيد، اين نقش ارزنده تقوا را چنين بازگو مى كند: (... اِنَّما يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ)(6)؛ همانا خداوند [اعمال نيك و صالح را] تنها از باتقوايان مى پذيرد.

هـمـچـنـيـن عـنـصـر تـقـوا سـبـب ارزشـمـنـدى مـضـاعـف عـمـل صـالح مـى گـردد و اگـر عـمـل، كم و كوچك هم باشد، آن را بزرگ و فراوان مى كند، امام متقيان، على (ع )در اين باره مى فرمايد: (لا يَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ التَّقْوى وَ كَيْفَ يَقِلُّ ما يُتَقَبَّلُ)(7)؛ هـيـچ عـمـلى هـمـراه بـا تـقـوا، انـدك نـيـسـت، چـگـونـه چـيـزى كـه قبول مى شود، كم شمرده شود؟

يكى از ياران امام صادق (ع )به نام مفضّل بن عمر مى گويد: (خـدمـت امـام صـادق (ع )بـودم، مـوضوع اعمال مطرح شد، من گفتم: عملم اندك و ضعيف است. امام فـرمـود: خـامـوش بـاش و از خـدا آمـرزش بـخـواه! سـپـس فـرمـود: عـمـل اندك همراه با تقوا بهتر از عمل بسيارى است كه خالى از تقوا باشد. پرسيدم: چگونه؟ فـرمـود: آرى! همانند مردى كه به ديگران غذا مى دهد، با همسايگانش مدارا مى كند، درِ خانه اش به روى ديگران باز است ولى (با همه اين اعمال) چون در كار حرام به رويش باز شود، بدان درآيـد. ايـن عـمـل (زيـاد) بـدون تـقـواسـت. امـّا مـرد ديـگـرى هـيـچ يـك از اعمال ياد شده را انجام نمى دهد ولى اگر در برابر كار حرامى قرار بگيرد، آن را مرتكب نمى شود، (اين هم عملِ كمِ با تقوا!))(8)

پس نتیجه ای که از این بحث گرفته می شود اینکه انسان برای رسیدن به سعادت ابدی و اخروی به مقام عصمت و معرفت کامل خداوند نیازی ندارد اگر چه انسان هر چه بیشتر باسلوک الی الله خود را به مقام عصمت حقیقی و معرفت کامل و حقه نزدیک کند، مراتب کمالیه و قرب الهی را بیشتر طی نموده است.

اما انسان در هر سطحی که باشد با ایمان و عمل صالح و رعایت تقوا و پاکدامنی و البته خلوص نیت، هر چند اعمالش اندک باشند، می تواند به سعادت دست یابد.

علاوه بر آن، اهل ایمان، متمسمکین به ثقلین (قرآن و اهل بیت(ع)) از آنجائیکه معصوم نیستند در صورتی هم که احیاناً از سر غفلت، مرتکب گناهی شوند و اصرار بر گناه نداشته و پس از گناه، به درگاه الهی توبه و انابه و استغفار کنند و نیز امیدوار به رحمت الهی باشند، بنا به وعدۀ الهی، بی شک، مشمول رحمت الهی خواهند بود.

موفق باشید ...

پاورقی_______________________________
1. بقره، آیه 286.
2- نهج البلاغه، خطبه 16، ص 67.
3- توبه (9)، آيه 36.
4- آل عمران، آيه 76 .
5- قمر، آيات 54 ـ 55 .
6- مائده، آيه 27.
7- نهج البلاغه، حكمت 91، ص 1129.
8- اصول كافى، ج 2، ص 76، بنقل از کتاب اصول اخلاق اسلامی.

بسم الله الرحمن الرحیم

اولا فلسفه وجود امام معصوم فقط در رسیدن انسان به کمال نمی باشد بلکه امور دیگری نیز دخیل است .

توضیح آنکه فلسفه وجود امام معصوم از منظر فردی و اجتماعی قابل بررسی است.
از لحاظ فردی ؛ هر فردی با استفاده از منابع معرفتی عقل و تجربه چنانچه سراسر عمرش را سپری کند توان شناخت راه های تکامل حتی در سطح پایین را ندارد چه رسد در سطح بالای آن .
بنابراین محتاج منبع معرفتی بیرونی (وحی)است که همانا پس از پیامبر (ص) امام معصوم مبین و مفسر و وحی ناطق است .
پس همه انسانها برای رسیدن به تکامل در بعد فردی محتاج اویند.


از لحاظ اجتماعی که اهمیتش نسبت به بعد فردی بسی بیشتر است باید گفت : انسان موجودی اجتماعی خلق شده و لابد از تشکیل اجتماع و زندگی در کنار سایر افراد انسانی است و ناچارا باید قوانینی را در جهت خوب زیستن وضع کند تا بتواند استعدادهایش شکوفا و حق و حقوق افراد رعایت گردد در اینجا نیز بهترین قانونگذار وحی است که فراتر از تجربه حسی و عقل است .و وحی نیز باید توسط معصوم تبیین ،تفسیر و احکامش توسط معصوم در جامعه انسانی اجرا شود که در غیر اینصورت چنانچه بشریت تا به امروز شاهدش بوده روی آسایش را به خود نخواهد دید.

بنابر این ضرورت وجود امام معصوم بسیار فراتر از آن چیزی است که اشاره شده است.

موضوع قفل شده است