چرا سهم امام علی (ع) از خمس بیشتر از بریده بود ؟!

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
چرا سهم امام علی (ع) از خمس بیشتر از بریده بود ؟!


با سلام

به مناسبت ایام خجسته ابلاغ ولایت مولا علی علیه السلام به حدیثی برخوردم که جالب توجه است ومنتظر نظر دوستان هستم :

فَرَوَى بُرَيْدَةَ قَالَ : بَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ - صلى الله عليه وسلم - عَلِيًّا إلَى خَالِدٍ - يَعْنِي إلَى الْيَمَنِ - لِيَقْبِضَ الْخُمْسَ ، فَاصْطفَى عَلِي مِنْهُ سَبِيَّةً فَأَصْبَحَ وَقَدْ اغْتَسَلَ ، فَقُلْت لِخَالِدٍ : أَلا تَرَى إلَى هَذَا ؟ - وَكُنْت أُبْغِضُ عَلِيًّا - فَلَمَّا قَدِمْنَا عَلَى النَّبِيِّ - صلى الله عليه وسلم - ذَكَرْت لَهُ ذَلِكَ ، فَقَالَ : « يَا بُرَيْدَةَ أَتُبْغِضُ عَلِيًّا » ؟ فَقُلْت : نَعَمْ ، فَقَالَ : « لا تُبْغِضْهُ فَإِنَّ لَهُ فِي الْخُمْسِ أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ » . رَوَاهُ أَحْمَدُ وَالْبُخَارِيُّ .

وَفِي رِوَايَةٍ قَالَ : أَبْغَضْت عَلِيًّا بُغْضًا لَمْ أُبْغِضْهُ أَحَدًا ، وَأَحْبَبْت رَجُلًا مِنْ قُرَيْشٍ لَمْ أُحْبِبْهُ إلا عَلَى بُغْضِهِ عَلِيًّا ، قَالَ : فَبُعِثَ ذَلِكَ الرَّجُلُ عَلَى خَيْلٍ فَصَحِبْتُهُ فَأَصَبْنَا سَبَايَا ، قَالَ : فَكَتَبَ إلَى رَسُولِ اللَّهِ - صلى الله عليه وسلم - : ابْعَثْ إلَيْنَا مَنْ يُخَمِّسُهُ ، قَالَ : فَبَعَثَ إلَيْنَا عَلِيًّا ، وَفِي السَّبْيِ وَصِيفَةٌ . هِيَ مِنْ أَفْضَلِ السَّبْيِ ، قَالَ فَخَمَّسَ وَقَسَمَ ، فَخَرَجَ وَرَأْسُهُ يَقْطُرُ ، فَقُلْنَا : يَا أَبَا الْحَسَنِ مَا هَذَا ؟ قَالَ : أَلَمْ تَرَوْا إلَى الْوَصِيفَةِ الَّتِي كَانَتْ فِي السَّبْيِ ؟ فَإِنِّي قَسَمْت وَخَمَّسْت فَصَارَتْ فِي الْخُمُسِ ثُمَّ صَارَتْ فِي أَهْلِ بَيْتِ النَّبِيِّ - صلى الله عليه وسلم - ثُمَّ صَارَتْ فِي آلِ عَلِيٍّ وَوَقَعْت بِهَا ، قَالَ : فَكَتَبَ الرَّجُلُ إلَى نَبِيِّ اللَّهِ - صلى الله عليه وسلم - ، فَقُلْت : ابْعَثْنِي ، فَبَعَثَنِي مُصَدِّقًا ، فَجَعَلْت أَقْرَأُ الْكِتَابَ وَأَقُولُ : صَدَقَ ، قَالَ : فَأَمْسَكَ يَدَيَّ وَالْكِتَابَ وَقَالَ : « أَتُبْغِضُ عَلِيًّا » ؟ قُلْت : نَعَمْ ، قَالَ : « فَلا تُبْغِضْهُ ، وَإِنْ كُنْت تُحِبُّهُ فَازْدَدْ لَهُ حُبًّا ، فَوَاَلَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ لَنَصِيبُ آلِ عَلِيٍّ فِي الْخُمْسِ أَفْضَلُ مِنْ وَصِيفَةٍ » . قَالَ : فَمَا كَانَ مِنْ النَّاسِ أَحَدٌ بَعْدَ قَوْلِ النَّبِيِّ - صلى الله عليه وسلم - أَحَبَّ إلَيَّ مِنْ عَلِيٍّ . رَوَاهُ أَحْمَدُ .


توضيح آنكه: حضرت رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم امير المؤمنين عليه السلام را براى ارتداد عمرو بن معدى كرب و غارت كردن او قوم بنى الحارث بن كعب را و گريختن او به يمن، بر لشگرى از مهاجرين امير كرده، و به سوى بنى زبيدة فرستادند، و خالد بن وليد را نيز به سركردگى جمعى از اعراب به سوى اعراب جعفى روانه ساختند، و دستور دادند كه هر كجا كه دو لشگر با هم تلاقى داشته باشند امير دو لشگر على بن ابيطالب بوده باشد.
چون چند منزل سپرى شد، اعراب جعفى كه خالد متوجه ايشان بود به دو فرقه شدند، فرقه‏اى به يمن رفتند و فرقه‏اى به بنى زبيد پيوستند.امير المؤمنين عليه السلام چون از اين امير مطلع شد، قاصدى به نزد خالد فرستادند، و پيغام دادند كه هر كجا باشى توقف كن تا من به تو برسم، خالد به اين پيغام اعتنا نكرد و به حركت ادامه داد.امير المؤمنين عليه السلام خالد بن سعيد العاص را كه نائب حضرت در آن لشكر بود، به دنبال خالد بن وليد فرستادند كه با شتاب خود را رسانيده و هر كجا او را ببيند متوقف كند، و خالد بن سعيد ماموريت‏خود را انجام داده و خالد بن وليد با لشگرش را متوقف ساخت، و چون امير المؤمنين عليه السلام رسيدند، به خالد بن وليد در اثر مخالفتى كه كرده بود سخنان درشت گفتند.
بارى امير المؤمنين عليه السلام خود را به بنو زبيد رسانيده، و عمرو بن معدى كرب آماده جنگ شد و سپس فرار كرد و دوباره اسلام آورد، و زنان از آن طائفه و زوجه او كه اسير شده بودند، به واسطه اسلام او ثانيا آزاد شدند، و حضرت، خالد بن سعيد را براى اخذ زكات و جمع آورى غنائم مامور كردند.
امير المؤمنين عليه السلام پس از جمع غنائم، آنها را به پنج قسمت تقسيم كردند، و سپس قرعه زدند كه تا سهم خدا را جدا كنند و بقيه آن غنائم تقسيم شود.اولين سهمى كه مشخص شده بود، قرعه سهم خدا به نام آن افتاد، و در آن سهم، جاريه‏اى بود زيبا كه امير المؤمنين عليه السلام آن را براى خود انتخاب كردند، و قطرات آب غسل بر سر و روى آن حضرت ديده شد.اين امر براى خالد بن وليد گران آمد، و كاغذى به رسول الله نوشت، و يكايك از ناگواريهايى را كه در سفر از امير المؤمنين مشاهده كرده بود بر شمرد، و كاغذ مفصل و طولانى به هم رسيده، و آن را توسط بريدة بن حصيب اسلمى به نزد رسول الله فرستاد كه بريده بخواند و خودش نيز يكايك آن مكروهات را تصديق كند و در حضور رسول خدا گواه باشد.


بريدة از جيش خالد كه به مدينه باز مى‏گشت جدا شده، و زودتر به مدينه

‏آمد، و خدمت‏حضرت رسول اكرم شرفياب شد، و شروع كرد به بر شمردن كارهاى على بن ابيطالب از برگزيدن جاريه از سهم خمس و ساير كارها.
بريده خودش نامه خالد را مى‏خواند و تصديق نوشته‏هاى او را مى‏كرد.و گفت: اى رسول خدا اگر در فيى‏ء و تصرف در غنيمت مسلمين اينطور رخصت دهى، بكلى فيى‏ء و سهميه مسلمين از غنائم جنگى از بين خواهد رفت.

............

وجواب رسول الله (ص):

اى بريده! او را مبغوض مدار! و اگر اين چنين هستى كه او را دوست مى‏دارى، پس دوستى خود را زياده گردان! سوگند به آن خدائى كه جان محمد در دست اوست، نصيب و بهره آل على در خمس افضل است از يك كنيزك جوانى!

ودر بعضی اخبار :

رسول خدا به من فرمود: يا بريدة ان عليا وليكم بعدى! فاحب عليا فانه يفعل ما يؤمر! «اى بريده على بن ابيطالب صاحب اختيار و مولاى شماست‏بعد از من! پس او را دوست‏بدار! او همان عملى را انجام مى‏دهد كه به او امر شده است‏» !

اى بريده! آيا ولايت من به مؤمنان، از ولايت آنان به خودشان بيشتر و قوى‏تر نيست؟ ! گفتم: آرى، اى رسول خدا! آنگاه فرمود: كسى كه من مولاى او هستم، على مولاى اوست‏».

http://www.maarefislam.com/doreholomvamaarefislam/bookscontent/imamshenasi/imam6/imam6.4.htm