آيا اگر کسي دو نفر را در حال زنا ببيند، سکوت کند يا آنها را معرفي نمايد؟

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آيا اگر کسي دو نفر را در حال زنا ببيند، سکوت کند يا آنها را معرفي نمايد؟

سلام

اگرکسي دو نفر را در حالت زنا ديد و آن شخص دوستش بود و به خاطر آبروي دوستش سکوت کرد آيا اين شخص هم به خاطر سکوتش گناهکار ميشود؟


خير، بلکه بهتر آنست که سکوت کند و آنرا نزد کسي بازگو نکند، و بعدا آنها را نصيحت کند.

پيامبر صلي الله عليه وآله فرموده :
«من ستر مسلما ستره الله في الدنيا و الآخرة».
يعني: هر کس عيب مسلماني را بپوشاند، خدا عيب او را در دنيا و آخرت مي‌پوشاند».

در ضمن اگر کسي دو نفر را در حال زنا ببيند، چنانکه بعد از آن در بين مردم اظهار بدارد که فلاني مرتکب زنا شده است، در آنصورت قاضي شرع از وي مي خواهد که براي اثبات ادعايش سه شاهد ديگر بياورد که آن صحنه را ديده باشند، اگر سه شاهد نياورد او را به جرم اتهام حد مي زنند، چنانکه خداوند متعال مي‌فرمايد :

«وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلاَتَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَداً وَ أُولَئِکَ هُمْ الْفَاسِقُونَ». (نور: 4)

يعني:«کساني که به زنان پاکدامن نسبت زنا مي‌دهند؛ سپس چهار شاهد نمي‌آورند؛ بديشان هشتاد شلاق بزنيد و هرگز گواهي دادن آنان را نپذيريد، و چنين کساني فاسق هستند».

اگر چهار مرد مسلمان، آزاد و عادل شهادت بدهند که آلت تناسلي فلان مرد را در فرج فلان زن مانند فرورفتن ميل در سرمه‌دان، و ريسمان در چاه، ديده‌اند بر آن زن و مرد حد جاري مي‌شود.
ولي اگر سه نفر شهادت بدهند و چهارمي شهادت ندهد، حد قذف (تهمت) بر آن سه نفر جاري مي‌شود، به دليل آيه کريمه.
و هدف از اين احکام اينست که :
اولا: بندگان گناهکار فرصت توبه بيابند، و پشيمان شوند و چه بسا توبه کنند و خداوند گناهشان را بخشيد بدون آنکه بر آنها حدي جاري گردد.
دوما: هرکسي که با شخص ديگري عداوت يا کينه داشت ممکن است به دروغ و از سر بي تقوايي به کسي تهمتي بزند، بنابراين براي جلوگيري از اين فتنه، احکام سختي را براي اثبات جرم قرار داده اند.
سوما: گناه در بين مردم افشاء نشود، زيرا افشاي گناه در جامعه، فساد بدنبال دارد، لذا شايسته است که گناه خود و ديگران را مخفي نمود و آنرا در بين مردم افشاء نکرد.

بنابراين شايسته آنست که اگر کسي مرتکب گناهي شد، در خفاء توبه کند و نزد ديگران مطرح نکند، همچنين اگر کسي گناه فرد مسلماني را مشاهده نمود آنرا مخفي کند و نزد کسي بازگو نکند.

والله اعلم

چهار شاهد چرا؟
مى‏دانيم معمولا براى اثبات حقوق و جرمها در اسلام دو شاهد عادل كافى است حتى در مساله قتل نفس با وجود دو شاهد عادل، جرم اثبات مى‏شود، ولى در مساله اتهام به زنا مخصوصا چهار شاهد الزامى است، ممكن است سنگينى وزنه شاهد در اينجا به خاطر آن باشد كه زبان بسيارى از مردم در زمينه اين اتهامات باز است، و همواره عرض و حيثيت افراد را با سوء ظن و بدون سوء ظن جريحه دار مى‏كنند، اسلام در اين زمينه سختگيرى كرده تا حافظ اعراض مردم باشد، ولى در مسائل ديگر، حتى قتل نفس، زبانها تا اين حد آلوده نيست.
از اين گذشته قتل نفس در واقع يك طرف دارد، يعنى مجرم يكى است، در حالى كه در مساله زنا براى دو نفر اثبات جرم مى‏شود، و اگر براى هر كدام دو شاهد بطلبيم چهار شاهد مى‏شود.
اين سخن مضمون حديثى است كه از امام صادق ع نقل شده، آنجا كه ابو حنيفه فقيه معروف اهل تسنن مى‏گويد: از امام صادق ع پرسيدم: آيا زنا شديدتر است يا قتل؟ فرمود:" قتل نفس" گفتم: اگر چنين است پس چرا در قتل نفس دو شاهد كافى است، اما در زنا چهار شاهد لازم است؟
فرمود: شما درباره اين مساله چه مى‏گوئيد؟ ابو حنيفه پاسخ روشنى نداشت بدهد، امام فرمود:" اين به خاطر اين است كه در زنا دو حد است، حدى بر مرد جارى مى‏شود، و حدى بر زن، لذا چهار شاهد لازم است، اما در قتل نفس تنها يك حد درباره قاتل جارى مى‏گردد" (تفسیر نور الثقلين ج 3 ص 574).

کدخدایی;160498 نوشت:
اگر چهار مرد مسلمان، آزاد و عادل شهادت بدهند که آلت تناسلي فلان مرد را در فرج فلان زن مانند فرورفتن ميل در سرمه‌دان، و ريسمان در چاه، ديده‌اند بر آن زن و مرد حد جاري مي‌شود. ولي اگر سه نفر شهادت بدهند و چهارمي شهادت ندهد، حد قذف (تهمت) بر آن سه نفر جاري مي‌شود، به دليل آيه کريمه. و هدف از اين احکام اينست که : اولا: بندگان گناهکار فرصت توبه بيابند، و پشيمان شوند و چه بسا توبه کنند و خداوند گناهشان را بخشيد بدون آنکه بر آنها حدي جاري گردد. دوما: هرکسي که با شخص ديگري عداوت يا کينه داشت ممکن است به دروغ و از سر بي تقوايي به کسي تهمتي بزند، بنابراين براي جلوگيري از اين فتنه، احکام سختي را براي اثبات جرم قرار داده اند. سوما: گناه در بين مردم افشاء نشود، زيرا افشاي گناه در جامعه، فساد بدنبال دارد، لذا شايسته است که گناه خود و ديگران را مخفي نمود و آنرا در بين مردم افشاء نکرد. بنابراين شايسته آنست که اگر کسي مرتکب گناهي شد، در خفاء توبه کند و نزد ديگران مطرح نکند، همچنين اگر کسي گناه فرد مسلماني را مشاهده نمود آنرا مخفي کند و نزد کسي بازگو نکند.

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

دلیل دیگری که از متن قوانین فقهی وحقوقی میتوان بر سکوت ارایه نمود شهادت تبرعی است .

البته باید در نظر داشته باشیم که شیوع شایعه به شکل تهمت در میان مردم وریختن آبروی دو فرد در اجتماع با شهادت دادن در مورد فعل مجرمانه در دادگاه یا نزد حاکم با عنوان کردن مطلب به شیوهای که منجر به حضور در دادگاه شود ویا دادخواستی علیه وی انجام بگیرد دو حکم متفاوت فقهی و حقوقی دارد .

اینکه مطلب را سینه به سینه عنوان بنمایند ، تهمت - توهین - افتراء و... نام دارد که در صورت عدم اثبات از طرف مدعی ، وی تعزیر و تحدید خواهد شد . و صاحب حق هم میتواند مطلب را در فالب شکواییه ودادخواست به دادگاه ونزد حاکم ببرد وعنوانهای متعدد بر دادخواست خود قرار دهد ازقبیل اعاده ی حیثیت و......

اما هرگاه فردی مطلبی را داوطلبانه وبدون دعوت ازطرف قاضی ویا طرفین دعوا به عنوان اینکه شاهد فلان مطلب بودم را عنوان کند به این شکل از شهادت بدون درخواست برای گواهی دادن را شهادت تبرعی میگویند . که مورد پذیرش وقبول نیست زیرا خود شاهد در معرض اتهام قرار میگیرد ودر صورتی که در جلسه ای دیگر از او درخواست گواهی شود به نظر میرسد داوطلبی او مانع از ادای مجدد وغیر داوطلبانه هم باشد .مگر در حق الله .

منبع شرح لمعه : شهید ثانی

در تبصره ی دوم از ماده ی 155 قانون آیین دادرسی امور کیفری نیز در این مورد آمده است که:
تبصره 2 - در حقوق الناس شهادت در صورتي پذيرفته خواهد بود كه به دستور دادگاه صورت گيرد.

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

واما در این مواقع یک حکم بر شاهد مطلب باقی است که از نظر روانشناسی و فهی و عرفی حکمی عمومی است .

وآن نهی از منکر چه به صورت علنی وآشکار خطاب به خاطیان در صورت فراهم بودن شرایط نهی از منکر برای ناهی وچه به صورت تذکر ذهنی !

ونهی آشکار موجب شرمنده شدن خاطیان و هشدار به اینکه سلامت وحفظ عفت جامعه امری عمومی است و عامه ی شهر وندان در این سلامت حق وسهم دارند .(از دیدگاه حقوقی )

وفایده ی اعم نهی از منکر اشاره به ضرورت جاری بودن حکم شرع بخصوص در این مورد برای طهارت وتقدس امر مولود و روابط میان افراد جامعه جهت تقدس پیمان زناشویی میباشد . (از دیدگاه شرع وفقهی)

واما هرگاه مخصوصا" شرایط تذکر آشکار نهی از منکر فراهم نبود به تذکر ذهنی اقذام شود برای تصفیه ی روحانی خود شاهد؛ زیرا ذهن با تکرار تصورات آن را میپذیرد وقبح عمل در مقابلش از بین میرود (از دیدگاه روانشناسی)

موضوع قفل شده است