وصیت ابن عباس به علی علیه اسلام به نقل از ابن ابی الحدید

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
وصیت ابن عباس به علی علیه اسلام به نقل از ابن ابی الحدید


بسم الله الرحمن الرحیم


یوم الله عید غدیر خم را به پیروان نبی اکرم و ولی بر حقش علی علیه السلام و ارادتمندان خاندان برزگوارنبی و ولی تبریک و تهنیت عرض میکنم
و اما بعد
هر عید غدیر که فرا میرسد مجالی فراهم است برای یک باز نگری یک واقعه کلیدی و مهم در دنیای اسلام که این واقعه از لحاظ اهمیت دست کمی از پذیرش دین و یا نپذیرفتن آن ندارد.

در این مجال نیت بر این است که وصیت عباس رحمه الله علیه عموی علی علیه السلام و نبی اکرم ( ص) را به نقل از ابن ابی الحدید در بخشی از خطبه 239 نهج البلاغه نقل کرده را نقل نمایم و البته ان شاء الله بهمراه مطالب مکملی از دوستان.


متاسفانه تنها تعریف معروفی که در اسلام برای صحابه شهرت یافته تعریفی است که ابن تیمیه از صحابه کرده و آن عبارتست از هر مسلمانی که در طول حیات نبی اکرم موفق به دیدار آن حضرت حتی برای دقیقه ای شده اند صحابه آن حضرت به حساب می آیند.

با این حساب ابوسفیان صحابه نبی اکرم است ولی اویس قرنی رضوان الله تعالی علیه که موفق به زیارت آن حضرت نشدند از صحابه نیست.

حتی اگر عامی ترین افراد جامعه اسلامی میخواست برای صحابه تعریفی ارائه دهد بدون شک از این تعریف ابن تیمیه تعریف عمیقتر و دقیقتری ارائه میداد .

ولی چه میشود کرد زمانیکه دیانت ابزاری میشود در دست حکام
و همواره مردمی هستند که بجای تامل و تعمق در دیانت الهی چشمانشان را به دهان فلان مفتی درباری میدوزند تا هر آنچه که او میگوید انها نیز باور و تکرار کنند .


البته لازم به ذکر است که قبلا استاد کاوه گرامی بهمراهی استاد صدر در تاپیک حسادت صحابه به حضرت علی به گوشه دیگری از این شرح و همچنین دیگر اسناد اشارات بسیار مفیدی داشته اند .

یاحق


وصيت عباس پيش از مرگ خود به على (ع )


( بنقل از منابع اهل سنت )
بخش اول کینه عثمان از علی علیه السلام:



در كتابى كه ابوحيان توحيدى آنرا در ستايش جاحظ تاءليف كرده است چنين خواندم كه گفته است : من از نوشته و خط صولى نقل مى كنم كه گفته است :

جاحظ مى گفته است : عباس بن عبدالمطلب در بيمارى مرگ خويش به على بن ابى طالب عليه السلام چنين سفارش و توصيه كرد و گفت : پسرجانم ! من آماده كوچ كردن از دنيا به پيشگاه خداوندم . خداوندى كه نياز من به عفو و گذشت او بيشتر از نياز من به نصيحت و رايزنى براى تو است ، ولى چه كنم كه هنوز نبض من مى زند و پيوند خويشاوندى ريشه دار است و هر گاه حق عمو بودن را انجام دهم پس از آن به چيزى اهميت نمى دهم . همانا كه اين مرد عثمان چند بار درباره تو پيش من آمده است و سخن گفته است و با نرمى و درشتى در مورد كار تو با من مبارزه كرده است واز او در مورد تو چيزى افزون تر از آنچه از تو درباره او ديده ام نديده ام ، چه به سود تو و چه به زيانت . و چنان نيست كه تو از كمى دانش صدمه ببينى ، ولى از نپذيرفتن نصيحت صدمه خواهى ديد. اينك با همه اين امور رايى كه به تو مى سپارم و با آن تو را بدرود مى گويم اين است كه زبان و دست خويش و عيبجويى و ستيز خود را از او بازدارى كه تا هنگامى كه تو نسبت به او آغاز نكنى او نسبت به تو آغاز نخواهد كرد و از چيزهايى كه به او نرسد پاسخى نخواهد داد. و در آن صورت تو دست يازنده و او درنگ كننده خواهد بود و تو عيبجو و او خاموش به حساب خواهد بود، و اگر اعتراض مى كنى و مى گويى او در مقام و منصبى نشسته است كه من سزاوارتر از اويم تو به آن كار نزديك شده بودى ، ولى خودت به دست خويش و به پاى خود بر سر خويش چنين آوردى كه در گذشته نزديك به سوى ايشان رفتى يعنى در شورى شركت كردى و پنداشتى كه آنان طوق خلافت را زيور گردن و انگشترى آن را زيور انگشت تو خواهند كرد و از پى تو گام برخواهند داشت و سعادت خود را در تو خواهند ديد و خواهند گفت : ما را از تو چاره يى نيست و نمى توانيم از تو به ديگرى عدول كنيم . و اين از اشتباهات بزرگ و خطاهاى تو بود كه هيچ عذرى در آن مورد از تو پذيرفته نيست .

اينك كه به دست خويش كاخ خود را ويران ساخته اى و راى و نصيحت عموى خود را در بيابان انداخته اى تا باد آن را چون خس و خاشاك به اين سو و آن سو برد، بهترين و دورانديشانه ترين كار را كه مصلحت است انجام بده . با اين مرد ستيز و جدل مكن و نبايد اخبارى از تو به او برسد كه او را خشمگين سازد، كه اگر او به تو دندان نشان دهد، ياراى بسيارى خواهد داشت و اگر تو با او ستيز كنى جز زيان نخواهى ديد و به چيزى جز زبونى نخواهى رسيد. و توجه داشته باش چه كسى در شام طرفدار اوست و چه بسيار كسانى كه اينجا برگرد اويند و فرمانش را اطاعت مى كنند و سخن او را انجام مى دهند. مبادا به مردمى كه گرد اويند و فرمانش را اطاعت مى كنند و سخن او را انجام مى دهند.

ادامه دارد..

حقانیت ولایت علی علیه السلام بعد از نبی اکرم

و اقدام علی علیه السلام مبنی بر به انجام رساندن وصیت نبی اکرم

مبادا به مردمى كه گرد تو مى گردند فريفته شوى كه مدعى دوستى تو و محبت نسبت به تو هستند، كه آنان يا دوستان جاهل و يا ارباب حاجت و همنشينان هستند كه فقط روياروى و در همان مجلس رعايت حرمت مى كنند.

آرى اگر مردم هم نسبت به تو همان گمان را داشتند كه تو نسبت به خوددارى ، حكومت از آن تو مى بود و زمام كار در دست تو، ولى اين سخنى است كه از آن روز كه رسول خدا بيمار شد از دست بشد و چون آن حضرت رحلت فرمود سخن گفتن درباره آن حرام گرديد.

اينك بر تو باد تا از كارى كه رسول خدا (ص ) تو را براى آن در نظر گرفت ولى به انجام نرسيد كناره گيرى كنى
. خودت هم چند بار براى رسيدن به آن اقدام كردى و درست نشد، و هر كس با روزگار درافتد مغلوب مى شود و آن كس كه بر چيز ممنوعى حرص ورزد و به رنج مى افتد. با وجود اين به عبدالله سفارش كرده ام از تو اطاعت كند و او را به پيروى از تو برانگيخته ام ، و محبت و دوستى ترا در كام او ريخته ام و او را در مورد تو همانگونه كه گمان مى داشتم يافته ام . به هر حال كمان خود را به زه مكن مگر پس از اعتماد بر آن و چون ترا خوش آمد به زبانه هاى كمان بنگر كه استوار باشد و كمان خود را آماده تير نهادن مكن ، مگر پس از علم از آمادگى آن و تير را از كمان رها مكن ،

....


صحابه نبی از دیدگاه ابن تیمیه چه کسانی بودند ؟

جاحظ از عباس رحمه الله علیه نقل میکند :


گروهى از بيم و شمشير و گروهى از تعصب و براى انتقام جويى يا دشمنى
با گروهى ديگر از دشمنان و افراد ضداسلام ، مسلمان شده اند.


این وصیت نامه ان شاء الله ادامه دارد..

bina88;160140 نوشت:

جاحظ از عباس رحمه الله علیه نقل میکند :




گروهى از بيم و شمشير و گروهى از تعصب و براى انتقام جويى يا دشمنى
با گروهى ديگر از دشمنان و افراد ضداسلام ، مسلمان شده اند.






اما منظور از کسانیکه که مسلمان شده بودند تا بتوانند انتقام بگیرند چه کسانی است ؟

حتما فیلم مرحوم مصطفی عقاد ( محمد رسول الله ) را در خاطر دارید. منظور غزوه بدر و فرماندهی بنام خالد ابن ولید است که یک تنه در جنگ بدر باعث شکست مسلمانان شد و نزدیک بود با کشته شدن نبی اکرم و علی علیه السلام دیگر اثری از مسلمانی باقی نماند

مصطفی عقاد این فرمانده را که قبل از فتح مکه و شکست کامل کفار مسلمان شده بود در فیلمش با آب و تاب فراوان به تصویر کشید حال بشنویم از راوی ای همچون جاحظ که صحابه ای !!! همچون خالد به چه خاطر مسلمان شده بود :


// کینه از نبی و علی در دل صحبه !! و آتش کینه و انتقام //


/////// خالد : اجازه بده علی را از بین ببرم - ابوبکر : نه //////


و اين را هم بدان هر خونى را كه پيامبر (ص ) ريخته بود، چه به شمشير على عليه السلام و چه به شمشير ديگران ، عرب پس از رحلت پيامبر (ص ) همه آن خونها را به حساب على (ع ) گذاشتند،

زيرا ميان وابستگان پيامبر، بنابر سنت و عادت و آيين اعراب ، هيچكس سزاوارتر از على نبود كه آن خونها را به حساب او بگذارند.

و اين عادت عرب است كه نخست خون كشته شدگان خود را از شخص قاتل مطالبه مى كند و هر گاه قاتل بميرد يا انتقام گرفتن از او دشوار و غيرممكن شود، آن را از برجسته ترين افراد خاندان قاتل مطالبه مى كند.


///////////////////////////// خـــــــالد خون علی را می طلبد /////////////////////////////////



حاحظ میگوید به نقيب گفتم : آيا آنچه در مورد خالد گفته مى شود كه ماءمور بوده است او را در نماز بكشد صحيح است ؟ گفت : گروهى از علويان آن را گفته اند،

وانگهى روايت شده است كه مردى پيش زفر بن هذيل شاگرد برجسته و مصاحب ابوحنيفه آمد و از او پرسيد

عقيده ابوحنيفه در اين مورد كه كسى پيش از سلام نماز سخنى بگويد يا كارى انجام دهد يا حدثى از او سرزند چيست ؟

گفت : جايز است كه ابوبكر در تشهد نماز خود پيش از سلام دادن سخن گفت :

خالد را از كشتن على عليه السلام منع كرد

آن مرد پرسيد: ابوبكر چه گفته است ؟
زفر گفت : تو را با آن چه كار. آن مرد سخن خود را براى بار دوم و سوم تكرار كرد. زفر گفت : بيرونش كنيد، بيرونش كنيد، كه گمان مى كنم او از اصحاب ابوالخطاب باشد

من به نقيب گفتم :

عقيده خود تو در اين باره چيست ؟ گفت :

من آن را بعيد مى دانم ، هر چند اماميه آن را روايت كرده باشند. و افزود كه اين موضوع را از خالد بعيد نمى دانم ، چون شجاعت آن كار را داشته است و نسبت به على عليه السلام هم سخت كينه توز بوده است

ولى چنين كارى را از ابوبكر بعيد مى دانم ! كه مردى پارسا بوده است و چنين نيست كه ميان گرفتن خلافت و بازداشت فدك و خشمگين ساختن فاطمه ، ديگر كشتن على عليه السلام را هم مرتكب شود! پناه بر خدا از اين كار و هرگز مباد.

( منظور از پارسائی ابوبکر با اینهمه ظلم و ستم پرهیزکاری او نیست بلکه منظور از پارسائی محافظه کاری اوست که به خالد اجازه انتقام گرفتن از علی را نمیدهد )

و ابن ملجم مرادی لعنه الله علیه آخرین این ملعونان بود

یاحق

بسم الله الرحمن الرحیم


دوستان این وصیت را بصورت کامل میتوانند در خطبه 239 بخش دوم بطور کامل ملاحظه بفرمایند.

برای دانلود مجلد مربوطه ( جلد پنجم از هشت جلد ) با فرمت exe اینجا کلیک کنید.

و یا به این صفحه برای دانلود کامل هر 8 جلد جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید مراجعه نمائید.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=4374&page=2

و من الله التوفیق

یاحق

موضوع قفل شده است