چرا "آیت الله" خامنه ای

تب‌های اولیه

36 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا "آیت الله" خامنه ای

سلام دوستان
نظر من در این مورد رو میتونین بخونین
لطفا نظر خودتونو بیان کنین.
ممنونم

اگر آقا از خودشون تواضع نشون میدن، چرا ما آقا رو سانسور میکنیم و اول از همه رسانه رو مسئول دونستند. الآن هم اگه ما شروع کننده باشیم یه جوری به آدم نگاه میکنند و مقابلمون جبهه می گیرند.اما اگر صدا و سیما در اخبار و برنامه هاش این رو طبیعی کنه مشکل حل میشه چون تلاش در نماز های جمعه در تکرار امام خامنه ای نتیجه نداده

hush dragon;160120 نوشت:
سلام دوستان نظر من در این مورد رو میتونین بخونین لطفا نظر خودتونو بیان کنین. ممنونم

با سلام

منظورتان چیست؟؟؟:Gig:

میشه بیشتر توضیح بفرمایید

hush dragon;160120 نوشت:
سلام دوستان نظر من در این مورد رو میتونین بخونین لطفا نظر خودتونو بیان کنین. ممنونم

باز سلام

البته شاید

تو این تایپک در مورد سوال شما بحث شده

http://www.askdin.com/showthread.php?t=9986

سلام خدمت دوستان عزیز
من یه لینک گذاشته بودم ظاهرا حذف شده بود. مجددا میتونین به تایپک اول مراجعه کنین. اصلاح کردم . البته اگه مجددا مشکلی پیش نیاد؟؟؟؟

چر"آیت الله" خامنه ای؟


در روند پیروزی انقلاب اسلامی افراد زیادی از جمله آیت الله خامنه ای، آیت الله منتظری، آیت الله هاشمی ، آیت الله شریعتمداری و.... نقش مهمی را ایفا کردند. با پیروزی انقلاب، بنیان گذارجمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) به رهبری جامعه اسلامی منصوب شدند و اکثریت قریب به اتفاق مردم پشت سر این مرد بزرگ در راه اسلام دست به جهاد زدند و پیوسته ایشان را "امام خمینی" خطاب می کردند.

بعد از رحلت ملکوتی این بزرگ مرد تاریخ اسلام،‌مجلس خبرگان رهبری در انتخابی شایسته، حضرت آیت الله خامنه ای را به مقام رهبری و ولایت جامعه اسلامی منصوب کردند و ایشان هم به حق ثابت کردند که جانشینی بر حق برای امام خمینی(ره) هستند و شایستگی ولایت جامعه اسلامی را دارند.

اما در این میان نکته ای وجود دارد که جای تحقیق را برای ما باز می کند.نکته ای که ظاهرا نشان می دهد جایی برای بیگانگان در میان ما باز کرده است.

و آن نکته:
آیا تا به حال دقت کرده اید که اکثر ما در خطاب به سید روح الله موسوی خمینی می گوییم"امام خمینی" ، اما در خطاب به سید علی حسینی خامنه ای می گوییم" آیت الله خامنه ای" یا "مقام معظم رهبری".

در طی عمر 32ساله انقلاب، دشمنان ما تلاش های زیادی کردند تا واژه"امام خمینی" را به "آیت الله خمینی" تبدیل کنندکه خوشبختانه موفق نشدند اما در مورد امام خامنه ای توانسته اند واژه "آیت الله خامنه ای" را جایگزین "امام خامنه ای" کنند.

می دانید چرا چنین تلاشی می کنند؟

آیت الله بودن یک مقام علمی و معنوی است که هر کس می تواند با تلاش به آنجا برسد اما امامت نه. امامت و ولایت مقامی است که از جانب خدا منصوب می شود.
در طول تاریخ انقلاب ما آیت الله هایی چون آیت الله شریعت مداری و امثال هم با هزاران مقلد بودند که مردم آنها را از میان خود طرد کردند. اما مقام امامت که همیشه مردم پشت سر او بودند و هیچگاه در برابر مردم نبود.

هدف دشمنان هم همین نکته بود. آنها می خواستند این پشتوانه مردمی را که با جان خود برای حمایت از ولی فقیه می ایستادند، از مقام امامت بردارد.که لفظا در مورد اما خمینی موفق نبودند اما در مورد امام خامنه ای تا حدودی به اهداف خود رسیدند.اما لازم به ذکر است که در مقام عما در مورد هیچ کدام از آن دو بزرگوار به اهداف پلید خود نرسیدند که دفاع مقدس و حماسه عظیم 9دی ماه 1388 به وضوح این مساله را به اثبات می رساند.

مسلمانان! دشمن روی همین مسائل ریز کار می کند تا بنیان اعتقادات ما را متزلزل کند. از ریز اعتقادات خود غافل نباشیم تا به اصل دینمان آسیب نرسد.
امروزه دشمنان می دانند که از راه جنک سخت به اهداف خود نمی رسند از این رو جنگ جدیدی را با نام جنگ نرم آغاز کرده اند که هدف فکر، ذهن و اعتقادات مردم از جمله جوانان است.

نائب بر حق امام زمان (عج) حضرت امام خامنه ای(مد ظله العالی)

سلام می ترسیدم بازم واسه اون لینک مشکل پیش بیاد. همون متن رو تو پست بالا آوردم.
امیدوارم مدیر سایت این موضوع رو با موضوعی که جناب طاها110 مطرح کردن ادغام نکنن چون نظر دادن واسه اون موضوع قفل شده...
منتظر نظراتتونم

hush dragon;160319 نوشت:

آیت الله بودن یک مقام علمی و معنوی است که هر کس می تواند با تلاش به آنجا برسد اما امامت نه. امامت و ولایت مقامی است که از جانب خدا منصوب می شود.






پس ما چطوري ميتونيم ايشون رو امام خطاب كنيم ؟ نعوذ بالله ما كه خدا نيستيم كه بگيم ايشون امام هست ! يعني آيت الله خامنه اي به مقام امامت رسيده ؟‌
امام خميني چطوري به امام منصوب شد ؟
:Gol:

بنام خداوند بخشاینده مهربان.
سلام.

dezchilds;162371 نوشت:




پس ما چطوري ميتونيم ايشون رو امام خطاب كنيم ؟ نعوذ بالله ما كه خدا نيستيم كه بگيم ايشون امام هست ! يعني آيت الله خامنه اي به مقام امامت رسيده ؟‌
امام خميني چطوري به امام منصوب شد ؟
:gol:

یکی از اصول دین شیعه امامت هست.شیعه بدون امام شیعه نیست.

عــــلی;162415 نوشت:
بنام خداوند بخشاینده مهربان.
سلام.

یکی از اصول دین شیعه امامت هست.شیعه بدون امام شیعه نیست.


امامت است ولي چطوري ميشه ولي فقيه امام بشه ؟‌در حالي كه نائب امام است !

dezchilds;162440 نوشت:
امامت است ولي چطوري ميشه ولي فقيه امام بشه ؟‌در حالي كه نائب امام است !

یادت باشه برادر که نائب امام در زمان غیبت امام حکم امام رو برای ماموم داره.
به همین حکم میشه گفت که ایشون باید امام خطاب بشن.
موفق باشین

نظر دیگه ای نبود:soal::tamasha::sibil::kill::jangjoo::pir:

اینم یه موج مکزیکی خوشگل که حالتون جا بیاد:moj:

سلام
دوستان توجه داشته باشن لفظ امام كه براي امام خميني و امام خامنه اي به كار برده ميشه با لفظ امامي كه به ائمه دوازده گانه به كار برده مي شه فرق داره .
اولي امام يا همون رهبر يا مقتدا هست كه در مقابل لفظ امت هست .
دومي كه منصوب از جانب پروردگار هستي مي باشد .
ضمناً به نظر من بايد گفت امام خامنه اي نه آيت الله . چون در اين صورت بين ما و بي بي سي فرقي نيست . اونا هم مي گن آيت الله .
و از نظر خودم به همون دليلي كه به امام خميني امام خميني مي گفتيم بايد يه امام خامنه اي امام خامنه اي بگوييم .
ياعلي

بعد از پیروزی انقلاب سه تا" واژه " بود که دشمنان ما تلاش زیادی برا از بین بردنش کردن. این حرف رو بنا به گفته ی یه آدم حسابی می گم. از اون سه تا یکی اش همین لفظ " امام " بود که در مورد امام خمینی رحمت الله علیه استفاده می شد. علت عزم بر از بین بردن این واژه هم روح هدایت و رهبری ایه که در همین واژه مخفیه و ترس دشمن از امام خواندن"امام خمینی " به این علت بود که انقلاب ما به سایر کشورهای تحت سلطه هم تسری پیداکنه. اما بعد از فوت امام، چون حضرت آقا حفظه الله اون زمان به همون لفظ "آقا" خطاب می شدن، همین لفظ بین مردم جا افتاد. وگرنه همون دوست بزرگواری که عرض کردم تو سخنرانی شون می گفتن امروز یکی از لزومات حفظ انقلاب و تسری دادن اون همین کار به نظر ساده و معمولی امام خواندن حضرت آقا حفظه الله است.

با سلام

جناب
hush dragon

سوال تان را به طور واضح مشخص کنید

واقعا بنده نمی دانم سوال تان چیست ؟؟؟

هستیم خدمتتان

سلام علیکم :
نوشتار همه را مطالعه کردم . و از آنها مطالب بسیاری یاد گرفتم و شاد شدم .

بنابراین : همگی برای سلامتی و طول عمر امام خامنه ای و فرج حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 3 صلوات محمدی (ص) بفرستیم.

یه مقاله خوندم از دکتر رامین بخونید بد نیست:

" نظریه پردازان، تئوری سازان و ایدولوگ ها و استراتژیس تهای جهان، در دوران انقلاب اسلامی،
پنج کلید واژه را تعیین کرده و با استفاده از این پنج واژه که سه عدد از آنها متعلق به
تفکر غربی ها و دو عدد از آنها متعلق به تفکر شرقی و مارکسیستی بود، به مدیریت
جهان آن روز م یپرداختند.
غرب از حدود دویست سال پیش از زمان انقلاب اسلامی و آغاز حرکت امام خمینی)ره(،
با سه کلید واژه اصلی «دموکراسی « ،» آزادی » و «حقوق بشر » و صدها نظری هپردازی و
تئوری سازی بر حول محور آنها، تقریبا افکار دو سوم جهان عصر امام خمینی)ره( را
مدیریت می کردند.
مارکسیست ها از زمان لنین دو کلید واژه «مبارزه ی پرولتاریا)کارگر( با امپریالیسم » و
«برابری » را در برابر این سه کلمه قرار داده بودند و اینچنین توانسته بودند، افکار بیش
از یک سوم کره زمین را در اختیار خود بگیرند.
حضرت امام خمینی)ره( در مقابل این پنج کلمه جهان غیرخدایی، پنج کلمه قرآنی
قرار دادند. «سیستم امت و امامت » حضرت امام حرف جهانشمول اسلامی بود که در
عرصه ی سیاست احیا شد. نخستین کلمه «امامت محوری ولی فقیه » بود. اصل حرف
امام خمینی همین یک کلمه است. جالبه که بدانید ده سال دوران امامت امام خمینی
است. تعجب خواهید کرد اگر بگویم که ما هر کاری کردیم که یک رسانه غربی لفظ
«امام » را در مورد ایشان بکار ببرد، اما موفق نشدیم. همه آنها لفظ «آیت الله »را برای امام
بکار می بردند.
بنده سال 59 به یکی از اساتید آلمانی که کار رسانه ای نیز می کرد گفتم «استاد! چرا
رسانه های شما نمی گویند امام خمینی؟ ». خنده ای کرد و گفت «آخر ما بعضی چیزها
را متوجه شدیم! ». بعد کی فاش را باز کرد و ترجمه ی آلمانی کتاب «ولایت فقیه » امام
خمینی رو از آن درآورد. بنده که قبلا ترجمه آلمانی این کتاب رو ندیده بودم با تعجب نام
ناشرش رو پرسیدم که گفتن ناشران آلمان شرقی کمونیست. بعد رو به من کرد و گفت:
«شما این کتاب رو خوانده اید؟ » جواب دادم: «بله »، جواب داد: «ما هم همین طور، آقای
خمینی شما یک تئوری جهانی دارد که اکنون ما درصددیم تئوری جدید، در برابر تئوری
ایشان مطرح کنیم. ایشان «سیستم امت-امامت » را در برابر سیستم های موجود در
جهان تعریف کرده اند. بنابراین اگر ما از لفظ «امام » برای ایشان استفاده کنیم، با توجه
به اینکه کلمه «امام » قابل ترجمه نیست و مابه ازایی ندارد، جایگاه رهبری آقای خمینی
در بین کشورهای دنیا شاخص می شود. ولی وقتی از لفظ «رهبر » استفاده کنیم، با بار
منفی که این کلمه در فرهنگ غرب دارد ایشان را در اذهان عمومی، همردیف استالین
و موسیلینی و هیتلر قرار می دهیم. این چنین هم از بعد ایدولوژیکی و هم رسانه ای
کلمه ی «رهبر » به نفع ما و کلمه ی «امام » به نفع آقای خمینی است. اگر ایشان جایگاه
دینی دارند، ما به ایشان می گوییم «آیت الله »، اما لفظ «امام » بار معنوی دارد که اگر
تقویت شود طوری می شود که ایشان به عنوان «امام « ؛» امت اسلامی » را حول محور
رهبری خودش جمع کرده و به وحدت می رساند! و البته ما نمی گذاریم چنین اتفاق
بیفتد .»
با این صراحت این مطالب را به من گفت و ادامه داد؛ «استفاده از لفظ «امام » نه از
طرف دنیای شرق و نه از طرف دنیای غرب ممکن نیست » یعنی نه بلوک شرقیِ چین
و شوروی حاضر بودند نه غربی ها! حالا هم بنده عرض می کنم اگر کسی رسانه ی غربی
و شرقی پیدا کنه که لفظ «امام » برای امام خمینی استفاده کرده باشد من بهش جایزه
می دهم. همه رسانه ها از لفظ «آیت الله » استفاده می کردند. خوب آنها چیزی فهمیده
بودند که برای من هم خیلی جالب بود، یکی از نقاط شروع توجه بنده به این موضوع
نیز، سرهمین قضایا بود.
جالب است بدانید بعد بنده آمدم در ایران پیگیری کردم ببینم، حداقل به عنوان
یک آگهی تبلیغاتی در روزنامه های معتبر غربی آیا می پذیرند ما چیزی بنویسیم که
تیترش «امام خمینی » باشد؟ حتی حاضر بودیم 60000 مارک بدهیم که چنین آگهی
را چاپ کنند، ولی هیچکدام قبول نکردند. جواب می دادند که فقط «آیت الله خمینی »
می توانیم بنویسیم.
این مدت گذشت، حالا خدمتتان عرض کنم وقتی امام به آقای بهشتی گفتن این
کلمه امام رو توی قانون اساسی بیار، شهریور 58 که در مجلس خبرگان قانون اساسی
شهید بهشتی کلمه ی امامت را در قانون اساسی گذاشت، ریاست آن مجلس با آقای
منتظری بود. امام خمینی گفت شما نمی توانی مجلس را اداره کنی، برو کنار، آقای
بهشتی اداره کند. وقتی شهید بهشتی آمد اصل پنجم را مطرح کند که ولی فقیه
نائب امام زمان و امام امت اسلامی است، کشور ریخت به هم. بازرگان اعلام استعفای
دسته جمعی دولت را کرد. امیرانتظام اعلام کرد که مجلس خبرگان قانون اساسی باید
منحل شود. سر یک کلمه کشور ریخت به هم! ....

ادامه:

"... بعد غربی ها آمدند نزدیک دو سال و نیم بعد از مطرح شدن تئوری ولایت فقیه در
جایگاه سیستم امت و امامت، یک طرح جایگزین رو مطرح کردند با نام گلوبازیشن؛
جهانی سازی یا جهانی شدن، دو سال و نیم بعد این طرح مطرح شد در برابر این سیستم.
خوب بنابراین، «امامت محوری » اولین کلمه محوری در اندیشه های امام خمینی بود،
بعد «امت گرایی » و بعد «عدالت گرایی » که رابطه امامت و امت را تعیین می کند و
بعد از آن دو قطبی کردن جهان به اکثریت قریب بالاتفاق که «مستضعفین » هستند
و اقلیتِ گردن کش که «مستکبرین » هستند. این پنج کلمه قرآنی که حضرت امام
خمینی، گفتمان خودش را با آنها شکل داد، اساس وحدت و در واقع اساس انقلاب
اسلامی بود.
بعد از رحلت حضرت امام خمینی، آقای هاشمی رفسنجانی، در دومین خطبه ی
اولین نمازجمعه ی بعد از ارتحال، یعنی 19 خرداد 68 در دانشگاه تهران، راجع به ولایت
فقیه دو جمله مهم گفتند. اولین جمله این بود که: «ما نمی خواهیم بعد از رحلت امام
خمینی به جانشی ایشان «امام » بگوییم ». عجب! آقا این همه مشکلات داشتیم، این
همه دعوا داشتیم با شرق و غرب؛ امام حاضر شد شهید بهشتی را قربانی کند برای این
کلمه؛ شما می فرمائید نمی خواهیم، دشمنان اسلام گفته بودند ما اجازه نمی دهیم بعداز
خمینی موضوع امامت ولی فقیه دنبال بشود حالا شما می فرمائید ما نمی خواهیم بر
چه اساسی؟
قانون اساسی پنج بار روی امامت ولی فقیه تأکید کرده، امام این را از سال 48
مطرح کرده، قانون اساسی بر محوریت امامت ولی فقیه شکل گرفته حال شما به چه
علت می گویی نم یخواهیم؟ به اسم اعزاز و اکرامِ امام خمینی گفتند به جانشی ناش
نمی گوییم امام! انگار یکی به شما بگوید من چون خیلی شما را دوست دارم، افکار شما
را م یخواهم با شما دفن کنم!
بعد جمله ی دوم شان این بود: «مجلس خبرگان قانون اساسی، مرجع تقلید تعیین
نکرده است ». یعنی جانشین امام خمینی نه مرجع است و نه امام. با همین دو جمله دو
بال امامت و مرجعیت ولی فقیه شکسته شد.
وقتی ایشان بجای «امام » گذاشت «رهبر « ،» امّت » هم تبدیل به «ملّت » شد. یعنی
عملاً سیستم ملت-دولت یا ملت-رهبر انگلیسی ها را پذیرفتیم و سیستم امت-امامت
امام خمینی را کنار گذاشتیم. وقتی «امّت » شد «ملّت »، عناصر امّت یعنی «خواهران
و برادران قرآنی « » ان المومنین اخوه فاصلحو بین اخویکم « » بعضهم اولیا بعض » که
وظایفی مثل امر به معروف و نهی از منکر نسبت به هم دارند تبدیل شدند به عناصر
ملت یعنی «شهروند » و «هموطن .»
اما کلمه ی سوم یعنی «عدالت »؛ مقدس ترین کلمه ای که آقای هاشمی در دوران
ریاس تجمهوری شان ابداع و به به نظام اسلامی تحمیل کردند، کلم هی «توسعه » بود.
فرق عدالت و توسعه این بود که «عدالت » را خدا و پیغمبر)ص( و علی مرتضی)ع( تعریف
می کنند، اما «توسعه » را صندوق بی نالمللی پول و بانک جهانی و صهیونیس تهای عالَم.
پس امام تبدیل شد به رهبر، امت تبدیل شد به ملت، خواهر و برادر تبدیل شدند به
شهروند و عدالت نیز تبدیل شد به توسعه، سه کلید واژه اصلی ایدئولوژیک امام خمینی
این چنین از دست ما گرفته شد.
در عرصه ی بین الملل هم دو کلیدواژه ی قرآنی «مستکبرین » و «مستضعفین » را
ایشان اصلاح کردند و گفتند یک کلمه «مستکبرین » فحش و توهین آمیز است! به
جایش بگوییم «قدرت های جهانی »! خب وقتی «مستکبرین » گفته می شود، یعنی باید
در برابشان بایستی و با آن ها «مبارزه » کنی، اما وقتی بجای آن «قدر تهای جهانی »
بکار برده می شود یعنی باید با آن ها «تعامل » داشته باشی، همکاری بکنی، همفکری
بکنی و... .
« مستضعفین » را هم ایشون فرمودند «مستضعف » دیگه نداریم، مستضعف واژه
سنتی است .بجای آن «قشر آسی بپذیر » استفاده می کنیم؛ و این یعنی آدم های بی لیاقت
و بی عرض های که خودشان پذیرای آسیب هستند! کسانی که وضعیت فعلیشان را
خودشون انتخاب کرده اند. شما چرا سعی در اصلاح و نجاتشان دارید! اگر خدا می خواست
خوب این جمعیت را خودش کمک می کرد.
و این چنین در نهایت، با کمال تاسف پنج کلیدواژه ی قرآنی امام خمینی که
اساس گفتمان نهضت اسلامی بود، تغییر پیدا کرد به همان کلیدواژه هایی که دشمنان
می خواستند. در این بین برادران، خواهران ما می توانیم تمام فعالیتهای خودمون رو
شکل بدیم تمام حرفهای خوب را بزنیم، جانفشانی بکنیم، هرس و جوش بزنیم، اما تا
زمانی که کلید واژه های قرآنی امام خمینی که راس اونها، امامت ولی فقیه هست احیا
نشود هر کاری که بکنیم، وصله پینه کردن است.
ما رو به یک وضعیت انداختن که انگار در یک دور گرفتاریم. هر قدر هم این نائب امام
زمان هر زحمتی، هر تلاشی، هر تدبیری، به خرج بدهند تا وضعیت ما را اصلاح بکنند،
می بینید که از بزرگترین توفیق ایشان بزرگترین فتنه را شکل بر علیه ایشان می دهند.
برادران ما تا این جایگاه را احیا نکنیم حرفی برای گفتن نخواهیم داشت.
شما هر لعنتی که به ایجاد کنندگان انحراف در مسیر انقلاب بکنید، این قدر جگر
دشمنان نمی سوزد که بگویید «امام خامن های .»
مشکلی که هست هم این است که همه می گویند «دیگران بگویند ما هم می گوییم! .»
اصولگراها می گویند صداوسیما شروع کند، ما هم م یگوییم! صداوسیما می گوید ما که
از روحانیون نمی توانیم جلو بیفتیم! روحانیون می گویند تا مدیران ارشد نظام خودشان
نگویند که ما نمی توانیم جلوی مردم بگوییم! مدیران ارشد می گویند وقتی جوانان انقلابی
هم نمی گویند، ما بگوییم و هزینه بدهیم؟! و...این چنین مثل ما، همانند مثل آن
تماشاگرانی شده است که همه منتظرند اول دیگری وارد استادیوم شد و این چنین در
نهایت هیچ کس وارد استادیوم نمی شود.
بعضی هم در جواب می گویند، چون قبلاً کسی )حشمت الله طبرزدی( این کار را کرده
و باعث شده این کار سابقه خوبی در اذهان عموم نداشته باشد ما فعلا نگوئیم! خیلی
خوب ، ما باید پرچمدار این کار شویم تا آن سابقه پاک شود. شما ببینید آی تالله سید
محمدباقر حکیم پا می شود م یرود نجف. از آن جا نامه م ینویسد به «حضرت آیت الله
العظمی امام خامن های ». یک هفته بعد شهیدش می کنند. آن مرد بزرگ می فهمد که
باید از آن جا پیغام دهد «امام خامن های ». سید حسن نصرالله می فهمد در سخت ترین
شرایطی که دارد، باید بگوید امام خامنه ای. ما اینجا نشست هایم و نمی گوییم! بدانیم اگر
نعمت خدا را قدر ندانیم، می فرماید «إنّ عذابی لشدید ». روز قیامت هم آ نجا ندا داده
م یشود که «وقفوهم انّهم مسئولون، ما لکم لا تناصَرون ». مدام حرف را انداختند از این
طرف به آن طرف."

در مورد حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای دامت برکاته سخن گفتن بسیار علم می خواهد.
در مورد هر چیزی آدم اگر بخواهد نظرش را بدهد باید در مورد آن موضوع احطه کامل داشته باشد. سخن گفتن در مورد این شخصیت بزرگ عالم سخت است چرا که از تمامی جهات و دیدگاه ها که به ایشان می نگریم و بررسی کنیم در اوج هستند ما فقط می توانیم به قدر ظرف خویش از این اقیانوس خروشان بهره ببریم. همه نظرات ما در مورد ایشان از جز به کل رسیدن است.
شخصیت ایشان را باید امثال حضرت امام خمینی(ره)، آیت الله حسن زاده آملی، آیت الله جوادی آملی، علامه مصباح یزدی و دیگر بزرگان باید بیان کنند که کرده اند.
واژگانم قاصر است از بیان کمالات حضرت آقا.
در مورد بحث ولایت فقیه هم چندین کتاب در این رابطه هست مثلاً کتاب ولایت فقیه حضرت امام خمینی(ره)، کتاب ولایت فقیه امام موسی صدر و ... که با مطالعه این کتب می توانیم به خوبی تمام مختصات و مشخصات ولی فقیه را در حضرت آقا بدون هیچ کم و کسر ببینیم.
ومن الله التوفیق


سلام علیکم

چند کلام با hush dragon گرامی و دیگر دوستان
[=Times New Roman]هرچند این شبهه ای شده برای شما ولی بگذارید مطلبی را خدمتتان عرض کنم.

فکر میکنید چه تفاوتی میکند که ایشان را با چه القابی در پیشوند اسم و با چه مدحی در انتهای اسمشان بنامیم؟

تا آنجائیکه از کلام ائمه و نبی اکرم صل الله علیه و آله بر می آید این بزرگواران همگی بدون استثناء از بابت القاب خود ناراحت نبودند و برایشان اهمیت نداشت در حالیکه در زمان حیات خودشان
کلامشان تحریف میشد و عده ای بودند که برای خنثی کردن هدایت تلاشهائی میکردند که خیلی موثر هم بود.
در مورد رهبر هم همین مساله صادق است همه مان سخنرانی ایشان با عنوان این عمار را شنیده ایم و
زنگ این کلام هنوز در گوشهایمان است.

حواسمان را جمع کنیم. فتانگان حتی توی همین سایت دارند اهداف یهود شیطان پرست را دنبال میکنند.

ما در این مملکت مسلمان نمای یهودی بسیار داریم . حواسها را جمع کنیم نگذاریم اینها کارشان را بکنند.

فکر کنم همین برای این برگوار کفایت کند.

یاحق

bina88;171359 نوشت:

سلام علیکم

چند کلام با hush dragon گرامی و دیگر دوستانهرچند این شبهه ای شده برای شما ولی بگذارید مطلبی را خدمتتان عرض کنم.

فکر میکنید چه تفاوتی میکند که ایشان را با چه القابی در پیشوند اسم و با چه مدحی در انتهای اسمشان بنامیم؟

تا آنجائیکه از کلام ائمه و نبی اکرم صل الله علیه و آله بر می آید این بزرگواران همگی بدون استثناء از بابت القاب خود ناراحت نبودند و برایشان اهمیت نداشت در حالیکه در زمان حیات خودشان
کلامشان تحریف میشد و عده ای بودند که برای خنثی کردن هدایت تلاشهائی میکردند که خیلی موثر هم بود.
در مورد رهبر هم همین مساله صادق است همه مان سخنرانی ایشان با عنوان این عمار را شنیده ایم و
زنگ این کلام هنوز در گوشهایمان است.

حواسمان را جمع کنیم. فتانگان حتی توی همین سایت دارند اهداف یهود شیطان پرست را دنبال میکنند.

ما در این مملکت مسلمان نمای یهودی بسیار داریم . حواسها را جمع کنیم نگذاریم اینها کارشان را بکنند.

فکر کنم همین برای این برگوار کفایت کند.

یاحق


سلام عرض می کنم خدمت شما برادر.
درست است برای شخص ایشان تاثیری ندارد که چه پسوند و پیشوندی به نام ایشان اضافه شود اما برای مای ماموم چه؟؟؟؟؟
برادر من حتما می دانی که ما چرا مولانا المهدی را با الغاب گوناگون صدا می کنیم. مثلا قائم آل محمد یا بقیت الله الاعظم و از این الغاب.
حالا شما می توانید به من بگویید چرا ایشان را به نام حقیقی ایشان صدا نمی کنیم. یا هر گاه نام ایشان را می خوانیم در ادامه می گوییم روحی و ارواحج العالمین لتراب مقدمه الفداه.
ایشان که به این الغاب احتیاج ندارند؟
برادر جان باید بدانید که اضافه کردن این الغاب ایجاد یک رابطه قلبی بین امام و ماموم می کند تا حدی که ماموم حاظر است خود را به فرمان امام روی مین بیندازد.
اما اگر آیت الله بگوییم چه؟ به خیلی ها آیت الله گفتیم مثل آیت الله شریعتمداریها. اما به فرمان او روی مین و زیر تانک رفتیم؟
دشمن روی این رابطه امام و مماموم دست گذاشته تا فهمیده دیگری در این کشور تربیت نشود.
این الغاب بیشتر از این که برای امام باشد برای مای ماموم است.
به امید پیروزی همه شما و آرزوی سلامتی و طول عمر با عزت برای امام خامنه ای مدظله العللی روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه

طاها110;171087 نوشت:
با سلام

جناب
hush dragon

سوال تان را به طور واضح مشخص کنید

واقعا بنده نمی دانم سوال تان چیست ؟؟؟

هستیم خدمتتان


واقعا نفهمیدین؟؟؟؟؟؟؟؟؟:Gig::Gig::Gig::Gig:

hush dragon;171401 نوشت:
درست است برای شخص ایشان تاثیری ندارد که چه پسوند و پیشوندی به نام ایشان اضافه شود اما برای مای ماموم چه؟؟؟؟؟


سلام علیکم

به شما قول میدهم هنگامی که به فرمان ایشان درست و آگانه عمل شود احساس محبت و احترام بیشتری حس خواهید کرد .

وقتی موضع و سنگر شما همان موضع و سنگر ایشان باشد. اگر مبارزه و شهادت را همانطوری تفسیر کنید که ایشان تفسیر کرده اند با این همسنگرتان احساس احترامی برادرانه خواهید کرد.

فکرش را بکنید اگر همه به اندازه توانشان همین کار را میکردند دل ایشان شاد می شد یا اینکه هر کسی با مدح و احترامی نام ایشان را میبرد ولی متوجه حرف ایشان نبود آنچنان که تمام این مدت مسئولیت ایشان همین مساله واقع شده.

در باب این مساله نمیشود بیش از این گفت ولی همانقدر که می شد به تاکید مکفی گفت را عرض کردم .

یاحق

bina88;171407 نوشت:

سلام علیکم

به شما قول میدهم هنگامی که به فرمان ایشان درست و آگانه عمل شود احساس محبت و احترام بیشتری حس خواهید کرد .

وقتی موضع و سنگر شما همان موضع و سنگر ایشان باشد. اگر مبارزه و شهادت را همانطوری تفسیر کنید که ایشان تفسیر کرده اند با این همسنگرتان احساس احترامی برادرانه خواهید کرد.

فکرش را بکنید اگر همه به اندازه توانشان همین کار را میکردند دل ایشان شاد می شد یا اینکه هر کسی با مدح و احترامی نام ایشان را میبرد ولی متوجه حرف ایشان نبود آنچنان که تمام این مدت مسئولیت ایشان همین مساله واقع شده.

در باب این مساله نمیشود بیش از این گفت ولی همانقدر که می شد به تاکید مکفی گفت را عرض کردم .

یاحق


ممنونم که عرض کردی اما مادت باشه که عامل به ثمر رسیدن کاری نیاز به زمینه های متفاوت دارد.
از جمله این کار.
شکی نیست که حرف شما صحیح و وظیفه ماموم است که حرف ولی امرش را بشنود و به آن عمل کند. اما برادر یادت باشه که این عامل لازم و حفظ ظاهر خطاب ها عامل مکمل و دشمن لرزان است.
ممنونم از مشارکتتون

dezchilds;162371 نوشت:




پس ما چطوري ميتونيم ايشون رو امام خطاب كنيم ؟ نعوذ بالله ما كه خدا نيستيم كه بگيم ايشون امام هست ! يعني آيت الله خامنه اي به مقام امامت رسيده ؟‌
امام خميني چطوري به امام منصوب شد ؟
:Gol:

با سلام و تشکر:Gol:

در این موضوع، اینکه گفته می شود امام خمینی یا امام خامنه ای، معنای اصطلاحی امامت، که مختص به برخی پیامبران و امامان معصوم (ع) است مورد نظر نیست، بلکه معنای لغوی ان مد نظر است که بمعنای رهبر و قائد و پیشوای جامعه اسلامی مطرح می شود.

گر چه ولی فقیه در عصر غیبت، در حقیقت در تداوم ولایت امامان معصوم (ع) و ولایت پیامبر اکرم (ص) و ولایت الله است. زیرا ولایت فقیه نیابت عام از امام عصر (عج) دارد. (بحثهای تفصیلی را در تایپیکهای مربوط همین سایت مطالعه فرمایید).

موفق باشید ...:Gol:

بسم الله الرحمن الرحيم

سلام عليكم

همان طور كه استاد صديق فرمودند لفظ امام خامنه اي بيشتر به جنبه هاي مورد نظر اشاره دارد.

اما چرا ما به جاي آيت الله خامنه اي نمي گوييم امام خامنه اي ؟!

در فرهنگ لغات رهبر يك كشور را ليدر معرفي مي كنند .
leader

ليدر لفظي است كه به بسياري از شخصيت ها داده شده اعم از هيتلر و ...

وقتي به تمدن خود نگاه مي كنيم و به اصول حكومت اسلامي مي نگريم .

بر پايه " امت " و " امامت " پايه گزاري شده ،

لفظ امام به معناي جلودار يك امت است و با ليدر تفاوت دارد و براي كساني كه عاشق ولايت هستند ارج است كه اين مسئله عقلاني امام خامنه اي را گسترش دهند .

پس به نظرم دوستان ، اين طرف قضيه را نگاه كنيم كه دشمنان امت و ولايت و شيعه اين الفاظ را ماهرانه جابجا نمودند .

ما به امام جماعت مي گوييم امام ، به امام جمعه ميگوييم امام ،

اما به جلودار يك امت كه ديده بان ما هستند چرا امام نمي گوييم و به رهبر يا مقام معظم رهبري تكيه داريم جاي تعجب دارد !!!

آيت الله خامنه اي ، امام امت اسلامي است . اما نه امامي كه به ائمه اطلاق داده مي شود .

بلكه مانند همان امام جماعت يا امام جمعه ،
البته ولايت فقيه در زمان غيبت ريشه در مسئله امامت دارد .
در ضمن من فكر مي كنم به جاي لفظ امام دادن به ائمه معصومين

لفظ مولا بايد جايگزين شود .

تشكر
يا علي مدد
التماس دعا

با سلام و ادب:Gol:

یک نکته: اگر ما معتقد و قائل به این شدیم که ولایت فقیه در عصر غیبت، ادامه دهنده راه ولایت ائمه معصومین (ع)، به توصیه آن بزرگواران و خواست خداوند متعال است و نیابت عام از طرف حضرت حجت (عج) دارد، باید چه کنیم؟ حال که دست و دلمان از بهره مندی محضر امام غائب، محروم است باید دست بیعت و دل، به اطاعت چه کسی بدهیم؟

ببینیم شیوه قرآن و روایات چگونه بوده است؟

- قرآن کریم گرچه بدلایل خاصی که در جای خود بحث شده نامی از امامان معصوم (ع) نمی برد اما توصیفات آنها را با عبارتی نظیر: "اولواالامر"؛ "نفس و جان پیامبر"؛ "صاحبان بصیرت"؛ و ... یاد می کند و از پیامبر (ص) با عناوینی نظیر: " عبد خدا"؛ "رسول الله"؛ خاتم النیین"؛ "ولی امر"؛ "بشیر و نذیر"؛ "مبین و مفسر"؛ و ... یاد می کند.

- روایات معتبر نیز امامان معصوم (ع) را بعنوان "ثقل اصغر"؛ "همسنگ و هموزن قرآن"؛ "امام و هادی"؛ "کشتی نجات"؛ و امثالهم یاد کرده اند.

- عملکرد بزرگان دین و صاحبان بصیرت از یاران و نزدیکان امامان معصوم (ع) نیز همین مشی و طریقه را به ما گوشزد می کند؛ وقتی حضرت عباس (ع) و دیگر یاران امام حسین (ع) با کمال معرفت به امام زمان خود، کمتر از عبارات "سیدی و مولای" استفاده نمی کردند و حضرت زینب (س) خطاب به امام سجاد (ع) ایشان را بعنوان امام زمان و ولی زمان یاد می کردند.

همه اینها گویای معرفی مرجعیت علمی و دینی پیامبر اکرم و امامان معصوم (ع) بعنوان رهبران علمی و معنوی جامعه اند. یعنی برای ارتباط معنوی و اثر بخشی بیشتر این ذوات مقدسه بر روح و روان فرد و جامعه، چنین ارتباطی را حاکم کند.

یعنی امت اسلام، تنها به رابطه شخصی با ایشان بسنده نکنند و جایگاه خودشان را نسبت به آنها بدانند همان جایگاه امت در برابر امام و هدایت جو در برابر هدایت بخش و ... این از یکسو ...

و از سوی دیگر؛ تأثیرات فراوانی که بار معنایی این عبارات شخصیتی بر پیکره ناتوان روح و روان دشمن می گذارد و اثر وضعی بکارگیری این اصطلاحات، در ضعف و مغلوبیت دشمن وارد می سازد.

در عصر غیبت، نیز همین قاعده حاکم است، و ما هم به جهت برقراری و عمق بخشی به این ارتباط معنوی، تقویت جبهه اسلام و هم در جهت تضعیف جبهه دشمن باید خودمان را به این عبارات و اصطلاحات قرآنی و روایی و دینی مجهز کنیم.

بدرود تا درودی دیگر ...:Gol:

از جناب صدیق و بقیه دوستان تشکر می کنم که مفهوم و موضوع این سری تاپیک ها را کامل بازگو کردند و حق مطلب را بیان کردند.
حال می رسیم به مرحله عمل. بیاییم از همین حالا لفظ امام خامنه ای را جایگزین آیت الله خامنه ای یا مقام معظم رهبری کنیم.

rahiil;171239 نوشت:
یه مقاله خوندم از دکتر رامین بخونید بد نیست:
.

انصافا جزاکم الله
خیلی جالب بود

خدایتان خیر عطا فرماید
یک درنگ اینکه: در برابر عدم ترویج واژه امام متاسفانه شاهدیم که واژگان مورد استفاده برای عالمان دینی به شدت در حال گسترش موردی است تاجایی که دچار آشفتگی آشکاری شده است در جالی که در آن موارد به خوبی دشمنان ما از آن واژگان استفاده می کنند و افراد مورد دلخواه خود را با آن القاب می خوانند. اما در این مورد به خصوص یعنی واژه امام سکوت مطلق را دستور کار خود قرار داده اند. برای مثال نگاه کنید به این پست
http://www.askdin.com/showthread.php?t=173

به نظر من شایشته ترین فرد در این برهه از زمان حاضر ایت الله خامنه ای است که لفظ امام برای دوستدارانش بهترین.

آيا آيت الله خامنه اي نايب امام زمان (عج) هستند؟ لطفاً توضيح دهيد.
پاسخ :
در تفكر اسلامي هر كسي حق حاكميت بر مردم را ندارد و پرسش از اينكه چه كسي حق حاكميت دارد، پرسش بسيار مهمّي است. اگر در ادلّه نقلي كه براي اثبات ولايت فقيه ذكر شده است، تأمّل گردد، پاسخ اين سؤال روشن خواهد شد:
1. توقيع اسحاق بن يعقوب:
«و اَمّا الحوادث الواقعة فارجعوا فيها الي رواة احاديثنا.»[1] «در اتفاقات جديدي كه در طول زمان پيش مي آيد به راويان ديدگاه ما رجوع كنيد.»

2. حديث امام رضا ـ عليه السّلام ـ :

«نامي العلم، كامل الحلم، مضطلع بالامامة، عالم بالسياسة» (بايد علم او همواره در حال رشد و ترقي و حلمش كامل، در امامت قوي و آگاه به امور سياست باشد.)[2]

3. حديث از امام حسن عسگري(ع) :

فامّا من كان من الفقهاء صائناً لنفسه، حافظاً لدينه، مخالفاً لهواه مطيعاً‌ لامر مولاه فللعوام ان يقلدوه. (از ميان فقها كسي كه داراي صيانت نفس، حافظ دين، مخالف هواي نفس و مطيع اوامر شرع باشد، اطاعت و تقليد كنيد.)[3]

4. اين حديث به مقبولة عمر بن حنظلة معروف ‌است :

ينظر الي من كان منكم قد روي حديثنا و نظر في حلالنا و حرامنا و عرف احكامنا فليرضوا به حكماً فاني قد جعلته عليكم حاكماً. (به كسي رجوع كند كه احاديث ما را نقل مي كند، نظر به حلال و حرام دارد (مي شناسد حلال و حرام ما را) و از احكام شرع آگاه است پس او حاكم شماست و من او را حاكم شما قرار دادم.[4]

از مجموعة چهار حديث فوق، مي توان چهار شرط اساسي براي حاكم اسلامي در زمان غيبت، استخراج نمود كه اينك به شرح آن مي پردازيم:

1. فقاهت
اولين شرط ولايت، فقاهت مي باشد، زيرا اگر دليل اول را در نظر بگيريم، فهم عرف از عبارت «رُواة حديث» به مقام فقاهت متوجّه مي شود. اصولاً وقتي امام به «مراجعة به راويان حديث» امر مي كند، جنبة فهم روايت و استنباط احكام را در نظر دارد، نه آنكه فقط رواياتي حفظ شده و الفاظش نقل گردد.
2. عدالت

فقيه جامع الشرايط، كسي است كه علاوه بر اينكه لازم است علم دين را درست بفهمد. بايد آن علم را در خودش و محدودة حياتش و در جامعة اسلامي به درستي اجرا نمايد، لازم است همه وظايف ديني خود را انجام دهد و آنچه از دين بايد به مردم ابلاغ كند، ابلاغ نمايد و چيزي را كتمان نكند. فقيه عادل، بايد به ميل و هوس كاري نكند، مطيع هواهاي نفساني نگردد و گناهي از او سر نزند، نه واجبي را ترك كند و نه حرامي را مرتكب شود.[5] حديث سوم به روشني شرط عدالت را بيان مي دارد

كامل مطلب دروبلاگ:
[URL="http://مقايسه اصطلاحات سياسي اسلام با فرهنگ غرب
www.siasat-eslami.mihanblog.com"]http://مقايسه اصطلاحات سياسي اسلام با فرهنگ غرب
www.siasat-eslami.mihanblog.com[/URL]

امیر احمدی;171853 نوشت:
به نظر من شایشته ترین فرد در این برهه از زمان حاضر ایت الله خامنه ای است که لفظ امام برای دوستدارانش بهترین.

قرار شد بگیم [="lime"]امام خامنه ای[/]

fazael;171859 نوشت:
آيا آيت الله خامنه اي نايب امام زمان (عج) هستند؟ لطفاً توضيح دهيد.
پاسخ :
در تفكر اسلامي هر كسي حق حاكميت بر مردم را ندارد و پرسش از اينكه چه كسي حق حاكميت دارد، پرسش بسيار مهمّي است. اگر در ادلّه نقلي كه براي اثبات ولايت فقيه ذكر شده است، تأمّل گردد، پاسخ اين سؤال روشن خواهد شد:
1. توقيع اسحاق بن يعقوب:
«و اَمّا الحوادث الواقعة فارجعوا فيها الي رواة احاديثنا.»[1] «در اتفاقات جديدي كه در طول زمان پيش مي آيد به راويان ديدگاه ما رجوع كنيد.»

2. حديث امام رضا ـ عليه السّلام ـ :

«نامي العلم، كامل الحلم، مضطلع بالامامة، عالم بالسياسة» (بايد علم او همواره در حال رشد و ترقي و حلمش كامل، در امامت قوي و آگاه به امور سياست باشد.)[2]

3. حديث از امام حسن عسگري(ع) :

فامّا من كان من الفقهاء صائناً لنفسه، حافظاً لدينه، مخالفاً لهواه مطيعاً‌ لامر مولاه فللعوام ان يقلدوه. (از ميان فقها كسي كه داراي صيانت نفس، حافظ دين، مخالف هواي نفس و مطيع اوامر شرع باشد، اطاعت و تقليد كنيد.)[3]

4. اين حديث به مقبولة عمر بن حنظلة معروف ‌است :

ينظر الي من كان منكم قد روي حديثنا و نظر في حلالنا و حرامنا و عرف احكامنا فليرضوا به حكماً فاني قد جعلته عليكم حاكماً. (به كسي رجوع كند كه احاديث ما را نقل مي كند، نظر به حلال و حرام دارد (مي شناسد حلال و حرام ما را) و از احكام شرع آگاه است پس او حاكم شماست و من او را حاكم شما قرار دادم.[4]

از مجموعة چهار حديث فوق، مي توان چهار شرط اساسي براي حاكم اسلامي در زمان غيبت، استخراج نمود كه اينك به شرح آن مي پردازيم:

1. فقاهت
اولين شرط ولايت، فقاهت مي باشد، زيرا اگر دليل اول را در نظر بگيريم، فهم عرف از عبارت «رُواة حديث» به مقام فقاهت متوجّه مي شود. اصولاً وقتي امام به «مراجعة به راويان حديث» امر مي كند، جنبة فهم روايت و استنباط احكام را در نظر دارد، نه آنكه فقط رواياتي حفظ شده و الفاظش نقل گردد.
2. عدالت

فقيه جامع الشرايط، كسي است كه علاوه بر اينكه لازم است علم دين را درست بفهمد. بايد آن علم را در خودش و محدودة حياتش و در جامعة اسلامي به درستي اجرا نمايد، لازم است همه وظايف ديني خود را انجام دهد و آنچه از دين بايد به مردم ابلاغ كند، ابلاغ نمايد و چيزي را كتمان نكند. فقيه عادل، بايد به ميل و هوس كاري نكند، مطيع هواهاي نفساني نگردد و گناهي از او سر نزند، نه واجبي را ترك كند و نه حرامي را مرتكب شود.[5] حديث سوم به روشني شرط عدالت را بيان مي دارد

كامل مطلب دروبلاگ:
[url="http://مقايسه اصطلاحات سياسي اسلام با فرهنگ غرب

www.siasat-eslami.mihanblog.com"]http://مقايسه اصطلاحات سياسي اسلام با فرهنگ غرب
www.siasat-eslami.mihanblog.com[/url]


البته باید اضافه کرد که این خصوصیات برای کسیه که قراره احکام رو به مردم ابلاغ کنه.
اما حاکم یا نائب امام در عصر غیبت باید مقبولیت داشته باشه.
که حضرت امام خامنه ای(حفظه الله) هم خوشبختانه همه خصوصیات مذکور رو دارن.
در مورد مقبولیت هم 22 بهمن ها و 29 خرداد و 9 دی که در آستانه سالروز اون هستیم شواهدی بر این مورده.

hush dragon;173390 نوشت:
البته باید اضافه کرد که این خصوصیات برای کسیه که قراره احکام رو به مردم ابلاغ کنه.
اما حاکم یا نائب امام در عصر غیبت باید مقبولیت داشته باشه.
که حضرت امام خامنه ای(حفظه الله) هم خوشبختانه همه خصوصیات مذکور رو دارن.
در مورد مقبولیت هم 22 بهمن ها و 29 خرداد و 9 دی که در آستانه سالروز اون هستیم شواهدی بر این مورده.

با سلام و تشکر

البته ناگفته نماند که:

اولاً نیابت حاکم و ولی فقیه، از امام عصر (عج) در عصر غیبت نیابت عام است نه نیابت خاص که به 4 نائب ایشان در عصر غیبت مربوط است.

ثانیاً در خصوص تحقق حکومت اسلامی و نیابت عام ولی فقیه، تنها مقبولیت مردمی شرط نیست بلکه چنانکه از روایات صحیحه در این خصوص بر می اید، مشروعیت الهی آن، در تداوم ولایت پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) مقدم و ثابت است. یعنی مشروعیت ولی فقیه بعنوان نائب عام امام عصر(ع) شرط اصلی و مقبولیت مردمی شرط تبعی است.

موفق باشید ...

hadihama1360;175261 نوشت:
ای بابا این حرفها کدومه الان کشور مالزی بدون داشتن منابع ما از ما خیلی جلوتره یا کشور ترکیه باز هم بدون داشتن منابع ما از ما خیلی جلوتره اصلا نحوه اداره کردن کشور توسط ایشان مشکل داره و کلا لفظ امام برای غیر معصوم هم مشکل داره البته هر کسی دوست داره میتونه ایشان را نایب امام زمان بدونه اما قبل از همه باید ببینه که ایشون واقعا وظایف یک نایب رو به درستی ادا کرده؟ آیا خطایی نداشته؟ آخه نایب امام زمان شدن که الکی نیست

سلام:Gol:

جناب hadihama1360

باید بدانید یکی از وظایف حکومت، تلاش در جهت عمران و آبادانی و تأمین معاش مردم است. نه همه آن؟؟؟

- گویا شما تنها به این وظیفه حکومت توجه دارید، بگونه ای که در مقایسه ناقص تان و بدون توجه به عوامل و موانع پیشروی هر کشور و سایر مسائل و اقتضاءاتی که در پیشرفت و توسعه یک کشور دخالت دارد، ما را با کشور مالزی و ترکیه مقایسه کرده اید و این اولین خطای شماست.

- جمهوری اسلامی ایران، یک حکومت دینی و اسلامی است و خواست مردم نیز بر تحقق جامعه ای اسلامی و دینی است فلذا در کنار توجه به توسعه و پیشرفت های مادی، اقتصادی و تکنولوژی، بر اساس آرمانها و اهداف مقدسی که دارد، اهتمام جدی و اصولی به ارتقاء و توسعه مسائل معنوی، دینی و فرهنگی داشته و این مهم را از اهم رسالتهای خویش می داند و این همه هزینه، توانایی، فرصت و منابع بسیاری را به خود اختصاص می دهد.

- بعلاوه اینکه این اصولگرایی، استقلال و آزادی و عزتمندی ایران در مخالفت علنی با استکبار جهانی آمریکا و همپیمانان اش، موجب دشمنی های آشکار و نهانی آنها و عزم راسخ آنها بر شکست ایران اسلامی، در پی داشته و دارد و این، مسأله هزینه هایی برای دولت و ملت ایران در پی دارد. که جریان تحقق اهداف ج.ا.ایران نباید نادیده گرفته شود.

البته نباید در کنار مشکلات و محرومیتهایی که از این طریق دامنگیر ایران می شود از آثار مثبت آن نظیر بالا رفتن اتکاء بنفس و تلاش خستگی ناپذیر دانشمندان و جوانان کشور خودمان و قطع وابستگی های مستقیم و غیرمستقیم از قدرت های جهانی غفلت نمود.

- ایران اسلامی بخاطر موقعیت استراتژیکی و مورد هدف بودن از سوی دشمنان اسلام و نظام اسلامی ایران، ناگزیر است در مسیر رسیدن به اهداف مقدس خود، بصورت مستمر هزینه های امنیتی بسیاری را صرف امنیت مرزها و مسائل دفاعی کند. حتی هزینه هایی از این دست در خارج مرزها کند.

- کشور ایران، در راستای تحقق یک جامعه دینی و ارزشی، ناگزیر است در راستای پیشگیری و مقابله با مفاسد مختلف هزینه های سنگینی را متحمل شود مفاسدی نظیر: هزینه هایی در راستای فرهنگ سازی و پیشگیری مواد مخدر، مفاسد اخلاقی، مفاسد اجتماعی، و امثالهم ...
و نیز هزینه های گزافی در مبارزه با قاچاق مواد مخدر، قاچاق کالاهای ممنوع، مبارزه با مفاسد اخلاقی و اجتماعی و ...

- از آنجا که کشور ایران یک جامعه دینی است در مسیر تعلیم و تربیت، نسبت به دیگر کشورهایی که سکولار هستند، توجه و اهتمام بیشتری دارد فلذا توجه به ترکیب و هم زمانی تعلیم و تربیت و علم و تزکیه، هزینه ها و امکانات بیشتری را می طلبد.

و ده ها مسائل دیگری که ایران اسلامی بخاطر اهداف و آرمانهای مقدسی که در پیش دارد، می بایست هزینه های آن را نیز متحمل شود که هیچ کشوری را چه در منطقه و چه فرامنطقه نمی توان با شرایط و اقتضاءات جمهوری اسلامی ایران مقایسه کرد.

البته چند نکته فراموش نشود:

1- نباید همه مشکلات و کاستی ها را به پای رهبری جامعه نوشت، ارکان نظام هر کدام مسئولیت هایی دارند و مسئولان رده بالا، میانی و پایین هر کدام باید پاسخگوی قصور و کوتاهی و تخلفات خود باشند و برای این منظور قوه قضائیه و مراکز رسیدگی به تخلفات، وجود دارد. فلذا اگر کمی منصف و اهل منطق باشیم مشکلات و کاستی هایی که در جامعه بوجود می اید را به پای رهبری نمی نویسیم.

2- مشکلات و کاستی ها و تخلف دست اندرکاران حکومت، در همه اعصار، حتی زمان حکومت نبی اکرم (ص) و امیر مؤمنان(ع) بوده و نیز در همه کشورهای کنونی ثابت است و تنها اختصاص به زمان ما و حکومت اسلامی ایران ندارد. (کمی در نوشته ها و طرح دیدگاه هامان جانب انصاف را رعایت کنیم.)



3- با این وجود، مشکلات و موانع که گوشه ای از انها را بطور کلی برشمردیم، نتوانسته در عزم راسخ دولتمردان و مردم ولایت مدار ما که در مسیر تحقق سیاست های کلان رهبر معظم انقلاب امام خامنه ای (حفظه الله) از همه چیزشان مایه گذاشته اند تأثیر منفی بگذارد و شاهد بر این مدعا، گام های بلند و استواری است که از جهات مختلف علمی، اقتصادی، تکنولوژی و دیگر عرصه ها برداشته ایم.

و انکار و ندیدن اینهمه توفیق و تلاش و پیروزی و حرکت رو به جلو، از دو چیز ناشی می شود:

- یا ناشی از جهل مرکب و بستن چشمها بر حقایق جمهوری اسلامی است و باز کردن چشم بر تحریف و تخریب های دشمن از طریق رسانه های غربی است. (همان حکایت خواب زده که اگر دنیا را آب ببرد او را خواب خواهد برد).

- یا نشان آنست که فرد انکارکننده، 1) خود دشمن است که از دشمن، انتظاری جز این نمی رود و جای تعجب نیست و اگر زمانی از حق تعریف کرد، باید تعجب کنیم و یا بقول امام راحل (ره) در خود و کردارمان شک و تردید. 2) و یا عینک دشمن را بر چشم زده و همه چیز را از نگاه دشمن می بیند، همان از خودبیگانگی و خودفراموشی و استحاله روحی روانی شدن، فرایندی که خود و داشته های خود را هیچ و پوچ می پندارد و داشته های دیگران را همه چیز.

نگویید که اقسام دیگری هم متصور است: بله موافقم...:Sham:

بعضی نمی بینند(نمی خواهند ببینند) و انکار می کنند.
بعضی می بینند و انکار می کنند.
بعضی می بینند و اظهار نمی کنند نه انکار.
بعضی نمی بینند و اظهار می کنند.
بعضی ندیده انکار می کنند.
بعضی نه می بینند نه اظهار می کنند و نه انکار.
بعضی هم می بینند هم اظهار می کنند و هم دفاع می کنند.
و ...

حالا ببینید شما از کدام دسته هستید.

موفق باشید ...:Gol:

گوش کن برادر من نظر شما محترم اما اگه یه کم فکر کنی می فهمی که چقدر تو جاده خاکی هستی.
اولا بشار اسد و سید حسن برادرای ما هستن و وظیفه ماست و دین هم مرز نمی شناسه ثانیا اگه در مورد وضعیت جهان یه کم...فقط یه کم اطلاعات داشته باشی می فهمی که کار درست چیه. با این وظعیت همه دارن سعی می کنن گلیم خودشونو از آب بکشن بیرون و آینده جهان رو به دست بگیرن. همه جهان تو سختیه. هیچ کشوری آرامش نداره. ایران هم عضو همین کشور هست. توجه کن که ما 33ساله که تو تحریم همه جانبه هستیم. تحریم چیز ساده ای نیست. شرایط شعب ابی طالب پیامبر چجوری بود؟؟؟؟ همونطور. اما خوشبختانه ما موفق شدیم تو این مدت قدری از ما یحتاج خودمونو تولید کنیم و از اون شرایط نجات پیدا کنیم. و تا حدی رسیدیم که واسه آمریکا و امسال هم شاخ شدیم اینجاست که رهبر معظم میان و می گن "فکر می کنن ما در شرایط شعب ابی طالب هستین. نه بر عکس امروزه ما در شرایط بدر و خیبریم"
البته نمی شه منکر این شد که مشکل در جامعه ما وجود نداره. اصلا واسه همینه که آقا امسال رو به نام "جهاد اقتصادی" نام گزاری کردن. جهاد یعنی چی؟ یعنی آرامش و رحتی و رفاه و ...؟ یا بر عکس یعنی استقامت در برابر سختی ها؟
معنی جهاد یعنی ما در شرایط سسختی هستیم و برای رهایی باید استقامت کنیم و توهین ها رو بشنویم و ما یوس نشیم و تا آخر بجنگیم. هر کس به نوبه خودش در این جنگ تمام عیار شرکت داره.و هر کس در این راه سختی بیشتری ببینه اجر بیشتری هم داره. وعده خداست.اگه برای خدا در این راه قدم بر داریم مرگ مون شهادته."و لا تحسب ان الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا و عند ربهم یرزقون"
سبیل خدا فقط جبهه جنگ و شلمچه و دهلاویه نبود. اینجا هم سبیل خداست اما چیزی که ما رو به فلاح می رسونه نیت پاک با حسن فعلی مناسبه.
در پناه حق

موضوع قفل شده است